عشق اساس و پايه ازدواج نيست!
نويسنده:رئوف زاده، نرگس
هنگام تصميم گيري در انتخاب شريك زندگي، هيچ كس نمي خواهد مرتكب اشتباهي شود در حاليكه نزديك به 50 درصد از آمار طلاق حاكي از آن است كه بسياري از افراد در انتخاب همسر مورد نظر خود به اشتباهات جدي دست مي زنند. اگر از بيشتر زوجها علت ازدواجشان را سؤال كنيد جوابي جز اينكه ما عاشق يكديگر شديم نخواهيد شنيد. اين بزرگترين اشتباهي است كه افراد هنگام ملاقات مي كنند. انتخاب يك شريك و يار و همراه زندگي نبايد بر پايه عشق و احساس باشد. هر چند اين مطلب درست به نظر نمي رسد اما اين يك حقيقت ژرف و عميق است كه عشق، اساس و پايه اي براي ازدواج نيست، بلكه عشق و علاقه نتيجه و پيامد ازدواجي خوب و موفق است. مي توان گفت زماني كه تمام عوامل و عناصر، صحيح و در جاي خود باشند، عشق و علاقه را نيز به دنبال خود مي آورند. شما نمي توانيد زندگي مشترك را فقط بر پايه عشق و احساس بسازيد. يك زندگي مشترك علاوه بر عشق و احساس نيازمند مواردي است كه ما در اينجا تنها به بحث و بررسي پنج مورد اساسي آن مي پردازيم. بنابراين، اگر در پيدا كردن و داشتن همسري خوب و مناسب مصر هستيد مي توانيد با استفاده از اين پنج سؤال كليد طلايي، خوشبحتي خود را پيدا كرده و پيروزي خويش را در ازدواج موفقتان جشن بگيريد.
سؤال اول: آيا يك هدف مشترك را در زندگي دنبال مي كنيد؟
اهميت اين سؤال در چيست و چرا تا اين حد مهم است؟ بگذاريد آن را به گونه اي بهتر طرح كنيم. اگر 20 تا 30 سال از ازدواج شما ميگذرد تمام اين مدت چه طرح و برنامه اي براي زندگي خود داشته ايد؟ چرا كه طي اين سالها، مدت زمان طولاني براي با هم بودن و زندگي كردن در كنار يكديگر داشته ايد. برنامه هايي نظير: مسافرت، غذا خوردن و پياده روي با يكديگر؟ آيا چيزي فراتر از آن، شما نياز به چيزي عميق تر و پر معناتر داريد و آن چيزي جز يك هدف مشترك در زندگي نيست.
همانگونه كه مي دانيد در هر ازدواج با دو رويداد اجتناب ناپذير مواجه مي شويم اينكه زوجين همراه با يكديگر به رشد و ترقي مي رسند يا جداي از يكديگر. آمار نشان مي دهد كه 50 درصد جداي از يكديگر مسير رشد و كمال را طي ميكنند. اين به آن معناست كه آنها در ظاهر در كنار يكديگر زندگي مي كنند، اما در واقع جداي از يكديگرند و در دنيايي جدا از دنياي ديگري به سر مي برند.
براي يك ازدواج موفق همواره بايد اين سه نكته را در نظر داشته باشيد: 1- در زندگي به دنبال چه هستيد؟ 2- از زندگي چه مي خواهيد و خواسته هايتان در زندگي چيست؟ 3- با شخصي ازدواج كنيد كه خواسته هايش در زندگي با شما مشترك است.
سوال دوم: آيا مي توان به راحتي و با امنيت خاطر احساسات و عقيد خود را با اين فرد مطرح كرد؟
اين سوال دربرگيرنده نوع ارتباط شماست. اما منظور از آسودگي و امنيت خاطر چيست؟ امنيت خاطر يعني اينكه شما به راحتي و فارغ از هر گونه اضطراب و استرسي بتوانيد با فرد مورد نظرتان به بحث و گفتگو بنشينيد و نظريات خود را مطرح كنيد. همانطور كه مي دانيد اساس و پايه يك ارتباط خوب و موفق اعتماد و اطمينان است. اعتماد و اطمينان از اينكه با بيان احساسات و نظريات خود او شما را مؤاخذه نمي كند و مورد تمسخر و توهين او واقع نمي شويد. اين فاكتورها مشخص كننده خصوصيات اخلاقي فرد مورد نظر است و نشان مي دهد كه آيا اين فرد به ديگران توهين ميكند يا نه. اگر فرد مورد نظر شما چنين خصوصيت اخلاقي را داراست، بهتر است هر چه زودتر او و زندگي مشترك با او را فراموش كنيد؛ زيرا در كنار چنين فردي نه تنها نظريات خود را بيان نمي كنيد بلكه از ابراز احساسات و عقايد خو نيز مي ترسيد. بنابراين با خود روراست باشيد و مطمئن شويد كه مي توانيد به راحتي احساسات خود را با اين شخص در ميان بگذاريد يا نه.
سوال سوم: آيا او فردي مهربان و قابل احترام است؟
يك فرد مهربان، كسي است كه پاك و حساس باشد و شما با تمام وجود او را دوست داشته باشيد و تحسين كنيد. اما چگونه مي توان به اين نتيجه رسيد. چند سوال كه با در نظر داشتن آنها تا حدي مي توان فرد مورد نظر را امتحان كرده و شخصيت او را محك زد.
آيا براي بهبود شخصيت خود تلاش مي كند؟ و جدي است؟
خوب و پسنديده كسي است كه همواره مي كوشد تا خوب و شايسته باشد و كارهاي صحيحي انجام دهد، لذا چنين فردي نه تنها مهربان و پاك است بلكه قابل احترام و تحسين نيز مي باشد.
نكته ديگر اينكه مواردي را كه براي شما مهم و پر معنا است از ياد نبريد و همواره آن را مد نظر داشته و به بررسي آنها بپردازيد.
1- اين فرد چگونه از وقت خود استفاده مي كند؟
2- آيا او فردي مادي گراست يا نه؟ افراد مادي گرا در پي اصلاح شخصيت خويش نيستند.
به طور اساسي مي توان مردم دنيا را به دو دسته تقسيم كرد:
پر تلاش كه به دنبال ترقي و پيشرفت بوده و دسته دوم افرادي راحت طلب هستند كه همواره به فكر راحتي و آسودگي خود هستند.
كسي كه تمام هدفش در زندگي كسب آسودگي و آسايش است همواره راحتي خود را در صدر همه كارها قرار داده و اين راحتي را به همه چيز ترجيح مي دهد. لذا با در نظر گرفتن اين موارد و با ديدي باز تصميم بگيريد.
سوال چهارم: رفتار او با ديگران چگونه است؟
يكي از مهمترين مسائلي كه باعث تداوم هر گونه ارتباطي مي شود توانايي در شاد كردن و خشنود ساختن طرف مقابل است. از خودتان بپرسيد آيا او فردي است كه از شادي ديگران لذت مي برد و براي خشنود ساختن آنها دست به هر كاري مي زند يا اينكه فردي منزوي و انزوا طلب است كه همواره در خود فرو رفته و غرق در انديشه است.
براي ارزيابي و امتحان او به موارد زير دقت كنيد:
1- برخورد او با افرادي نظير راننده تاكسي، رفتگر شهرداري، پيشخدمت رستوران و ... كه از لحاظ اجتماعي و موقعيت شغلي در سطح بالايي نيستند چگونه است؟
2- برخورد او با خانواده اش يعني با والدين و خواهر و برادرش چگونه است؟ آيا فردي قدردان و سپاسگزار است؟
اگر سپاسگزار از رنجها، زحمات و از خود گذشتگي هايي كه والدين براي او متحمل شده اند نباشد، چگونه مي توان انتظار داشت كه به خاطر كاري از شما تشكر كند.
3- آيا او فردي است خبرچين كه به بدگويي و شايعه پراكني در مورد ديگران بپردازد؟ كسي كه در مورد ديگران بدگويي مي كند، نمي تواند ديگران را دوست بدارد و از صميم قلب به آنها عشق بورزد. سرانجام اينكه مطمئن باشيد كسي كه ديگران را ناچيز مي شمارد و به ديده تحقير به آنها مي نگرد در نهايت با شما هم همانگونه رفتار مي كند.
سوال پنجم: آيا در اخلاق و رفتار او اشكال و ايرادي مي بينيد كه آرزوي اصلاح آن را بعد از ازدواج داريد؟
بسياري از مردم اين اشتباه را مي كنند و ناآگاهانه تن به ازدواج مي دهند با اين اميد و آرزو كه بعد از ازدواج فرد مورد نظر را اصلاح مي كنند و رفتار و اخلاقش را تغيير مي دهند. اما اين فكر و عقيده كاملاً اشتباه است. انتظار اينكه شخص بعد از ازدواج تغيير كند انتظاري دور از ذهن است چرا كه ممكن است پس از ازدواج وضعيت بدتر و وخيم تر هم بشود. بنابراين اگر خصوصيات اخلاقي فرد را اينگونه كه هست نمي پذيريد، ازدواج با او را فراموش كنيد.
سخن آخر اينكه ديدار و ملاقات چنانچه به نظر مي رسد سخت و مشكل نيست. تنها لازم است كمي بيشتر فكر كنيد و كمتر دستخوش احساسات و عواطف شويد. بهتر است واقع بينانه عمل كنيد و در مورد مسائلي مهم، سوالاتي را مطرح كنيد. عاشق شدن و عشق ورزيدن احساسي مقدس است. اما براي ازداوج بايد تمام زوايا را در نظر داشت. هيچ كس نمي خواهد بعد از ازدواج هنگامي كه حلقه ازدواج را در دست مي بيند، به خاطر انتخاب غلط و تصميم گيري اشتباه با كوله باري از غم و اندوه روبرو شود و تا آخر عمر نادم و پشيمان باشد.
سؤال اول: آيا يك هدف مشترك را در زندگي دنبال مي كنيد؟
اهميت اين سؤال در چيست و چرا تا اين حد مهم است؟ بگذاريد آن را به گونه اي بهتر طرح كنيم. اگر 20 تا 30 سال از ازدواج شما ميگذرد تمام اين مدت چه طرح و برنامه اي براي زندگي خود داشته ايد؟ چرا كه طي اين سالها، مدت زمان طولاني براي با هم بودن و زندگي كردن در كنار يكديگر داشته ايد. برنامه هايي نظير: مسافرت، غذا خوردن و پياده روي با يكديگر؟ آيا چيزي فراتر از آن، شما نياز به چيزي عميق تر و پر معناتر داريد و آن چيزي جز يك هدف مشترك در زندگي نيست.
همانگونه كه مي دانيد در هر ازدواج با دو رويداد اجتناب ناپذير مواجه مي شويم اينكه زوجين همراه با يكديگر به رشد و ترقي مي رسند يا جداي از يكديگر. آمار نشان مي دهد كه 50 درصد جداي از يكديگر مسير رشد و كمال را طي ميكنند. اين به آن معناست كه آنها در ظاهر در كنار يكديگر زندگي مي كنند، اما در واقع جداي از يكديگرند و در دنيايي جدا از دنياي ديگري به سر مي برند.
براي يك ازدواج موفق همواره بايد اين سه نكته را در نظر داشته باشيد: 1- در زندگي به دنبال چه هستيد؟ 2- از زندگي چه مي خواهيد و خواسته هايتان در زندگي چيست؟ 3- با شخصي ازدواج كنيد كه خواسته هايش در زندگي با شما مشترك است.
سوال دوم: آيا مي توان به راحتي و با امنيت خاطر احساسات و عقيد خود را با اين فرد مطرح كرد؟
اين سوال دربرگيرنده نوع ارتباط شماست. اما منظور از آسودگي و امنيت خاطر چيست؟ امنيت خاطر يعني اينكه شما به راحتي و فارغ از هر گونه اضطراب و استرسي بتوانيد با فرد مورد نظرتان به بحث و گفتگو بنشينيد و نظريات خود را مطرح كنيد. همانطور كه مي دانيد اساس و پايه يك ارتباط خوب و موفق اعتماد و اطمينان است. اعتماد و اطمينان از اينكه با بيان احساسات و نظريات خود او شما را مؤاخذه نمي كند و مورد تمسخر و توهين او واقع نمي شويد. اين فاكتورها مشخص كننده خصوصيات اخلاقي فرد مورد نظر است و نشان مي دهد كه آيا اين فرد به ديگران توهين ميكند يا نه. اگر فرد مورد نظر شما چنين خصوصيت اخلاقي را داراست، بهتر است هر چه زودتر او و زندگي مشترك با او را فراموش كنيد؛ زيرا در كنار چنين فردي نه تنها نظريات خود را بيان نمي كنيد بلكه از ابراز احساسات و عقايد خو نيز مي ترسيد. بنابراين با خود روراست باشيد و مطمئن شويد كه مي توانيد به راحتي احساسات خود را با اين شخص در ميان بگذاريد يا نه.
سوال سوم: آيا او فردي مهربان و قابل احترام است؟
يك فرد مهربان، كسي است كه پاك و حساس باشد و شما با تمام وجود او را دوست داشته باشيد و تحسين كنيد. اما چگونه مي توان به اين نتيجه رسيد. چند سوال كه با در نظر داشتن آنها تا حدي مي توان فرد مورد نظر را امتحان كرده و شخصيت او را محك زد.
آيا براي بهبود شخصيت خود تلاش مي كند؟ و جدي است؟
خوب و پسنديده كسي است كه همواره مي كوشد تا خوب و شايسته باشد و كارهاي صحيحي انجام دهد، لذا چنين فردي نه تنها مهربان و پاك است بلكه قابل احترام و تحسين نيز مي باشد.
نكته ديگر اينكه مواردي را كه براي شما مهم و پر معنا است از ياد نبريد و همواره آن را مد نظر داشته و به بررسي آنها بپردازيد.
1- اين فرد چگونه از وقت خود استفاده مي كند؟
2- آيا او فردي مادي گراست يا نه؟ افراد مادي گرا در پي اصلاح شخصيت خويش نيستند.
به طور اساسي مي توان مردم دنيا را به دو دسته تقسيم كرد:
پر تلاش كه به دنبال ترقي و پيشرفت بوده و دسته دوم افرادي راحت طلب هستند كه همواره به فكر راحتي و آسودگي خود هستند.
كسي كه تمام هدفش در زندگي كسب آسودگي و آسايش است همواره راحتي خود را در صدر همه كارها قرار داده و اين راحتي را به همه چيز ترجيح مي دهد. لذا با در نظر گرفتن اين موارد و با ديدي باز تصميم بگيريد.
سوال چهارم: رفتار او با ديگران چگونه است؟
يكي از مهمترين مسائلي كه باعث تداوم هر گونه ارتباطي مي شود توانايي در شاد كردن و خشنود ساختن طرف مقابل است. از خودتان بپرسيد آيا او فردي است كه از شادي ديگران لذت مي برد و براي خشنود ساختن آنها دست به هر كاري مي زند يا اينكه فردي منزوي و انزوا طلب است كه همواره در خود فرو رفته و غرق در انديشه است.
براي ارزيابي و امتحان او به موارد زير دقت كنيد:
1- برخورد او با افرادي نظير راننده تاكسي، رفتگر شهرداري، پيشخدمت رستوران و ... كه از لحاظ اجتماعي و موقعيت شغلي در سطح بالايي نيستند چگونه است؟
2- برخورد او با خانواده اش يعني با والدين و خواهر و برادرش چگونه است؟ آيا فردي قدردان و سپاسگزار است؟
اگر سپاسگزار از رنجها، زحمات و از خود گذشتگي هايي كه والدين براي او متحمل شده اند نباشد، چگونه مي توان انتظار داشت كه به خاطر كاري از شما تشكر كند.
3- آيا او فردي است خبرچين كه به بدگويي و شايعه پراكني در مورد ديگران بپردازد؟ كسي كه در مورد ديگران بدگويي مي كند، نمي تواند ديگران را دوست بدارد و از صميم قلب به آنها عشق بورزد. سرانجام اينكه مطمئن باشيد كسي كه ديگران را ناچيز مي شمارد و به ديده تحقير به آنها مي نگرد در نهايت با شما هم همانگونه رفتار مي كند.
سوال پنجم: آيا در اخلاق و رفتار او اشكال و ايرادي مي بينيد كه آرزوي اصلاح آن را بعد از ازدواج داريد؟
بسياري از مردم اين اشتباه را مي كنند و ناآگاهانه تن به ازدواج مي دهند با اين اميد و آرزو كه بعد از ازدواج فرد مورد نظر را اصلاح مي كنند و رفتار و اخلاقش را تغيير مي دهند. اما اين فكر و عقيده كاملاً اشتباه است. انتظار اينكه شخص بعد از ازدواج تغيير كند انتظاري دور از ذهن است چرا كه ممكن است پس از ازدواج وضعيت بدتر و وخيم تر هم بشود. بنابراين اگر خصوصيات اخلاقي فرد را اينگونه كه هست نمي پذيريد، ازدواج با او را فراموش كنيد.
سخن آخر اينكه ديدار و ملاقات چنانچه به نظر مي رسد سخت و مشكل نيست. تنها لازم است كمي بيشتر فكر كنيد و كمتر دستخوش احساسات و عواطف شويد. بهتر است واقع بينانه عمل كنيد و در مورد مسائلي مهم، سوالاتي را مطرح كنيد. عاشق شدن و عشق ورزيدن احساسي مقدس است. اما براي ازداوج بايد تمام زوايا را در نظر داشت. هيچ كس نمي خواهد بعد از ازدواج هنگامي كه حلقه ازدواج را در دست مي بيند، به خاطر انتخاب غلط و تصميم گيري اشتباه با كوله باري از غم و اندوه روبرو شود و تا آخر عمر نادم و پشيمان باشد.