نویسنده: محمد علی قاسمی
برای آموزش مفاهیم دینی و تربیت درست دینی، در سنین تولد تا 7 سالگی از روشهای گوناگونی استفاده میشود؛ البته، برخی از این روشها، در برخی از مراحل بهتر و مناسب ترند؛ در این جا به بخشی از این قالبها اشاره میکنیم:
1. روش الگویی
کودکان، در تقلید پذیری شهره اند؛ آنان، در ابتدا بسیاری از رفتارها و حرکات را از طریق تقلید کردن میآموزند؛ به همین دلیل، برای تربیت دینی و انتقال مفاهیم دینی، با در معرض قرار دادن الگویی مناسب میتوان به آنان بسیاری از مفاهیم را آموخت؛ بلکه، این روش در برخی مراحل بهترین روش است که سعدی آن شاعر بلند آوازه میگوید:بزرگی سراسر به گفتار نیست *** دو صد گفته چون نیم کردار نیست
این روش تا آن جا تأثیرگذار است که خداوند برای تربیت بشر، الگو ارائه میدهد و میفرماید: (لَقَد کَانَ لَکُم فی رسول اللهِ أسوَ# حَسَنَ#)؛ (1) به درستی پیامبر برای شما اسوه و الگویی نیکوست.
اکنون، والدین و اطرافیان کودک الگوی ایشان قرار میگیرند؛ پس باید همانند پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) عمل کنند و اسوه ای نیکو برای آنان باشند.
هنگامی که کودک مشاهده کند تا صدای اذان بلند میشود، همهی اطرافیان او به جنب و جوش میآیند و به سوی نماز و دعوت الاهی شتاب میکنند، تأثیر دعوت کودک به نماز دو چندان میشود. در تعلیم و تربیت به این روش «الگوسازی» میگویند.
زمانی آموزههای دینی به دل کودک مینشیند که عمل و گفتار والدین مطابق با هم باشند؛ زیرا، اگر گفتار و عمل مخالف هم باشند بیش ترین آسیب را به تربیت کودک وارد میآورد.
2. روش تشویق
خداوند، برای تشویق بندگان به کارهای نیک، بارها و بارها از این روش استفاده کرده است و پاداش کارهای آنان را بیان کرده است.این روش در کودکان بسیار تأثیرگذار است؛ در این روش، پس از انجام کار نیک توسط کودک، پاداش و جزای نیکی به او داده میشود. کودک، با دریافت پاداش، تمایل بیش تری پیدا میکند که به انجام عبادات وکارهای نیک از پیش تعیین شده اقدام نماید. (این روش در فصل تشویق و تنبیه بررسی میشود).
3. روش ایجاد خاطره خوش
در این روش، آموزهی دینی نخستین بار، با یک خاطره خوشایند همراه میشود؛ به عنوان مثال، برای نماز خواندن نخستین بار کودک، مراسم و هدیه ای تهیه میشود، تا از این پس هرگاه خواست نماز بخواند، خاطرهی خوش آن روز به ذهنش برسد و یا هرگاه مراسم این گونه ای دید، نماز را به یادآورد و از شنیدن واژهی نماز لذت ببرد.والدین و مربیان باید از فرصتهای شادی که به دست میآیند، برای القای آموزههای دینی استفاده نمایند تا یک آموزه را همراه با خاطره زیبا و خوش همراه کنند و برای همیشه در ذهن کودک ماندگار سازند.
روشهای غیرمستقیم
کودک در سنین پایین، در مقابل روشهای مستقیم مقاومت نمیکند و آنها را میپذیرد؛ اما، پس از حدود 6 سالگی مقاومت روانی او افزایش مییابد؛ از این رو، باید از شیوههای غیر مستقیم استفاده کرد و آموزهی دینی را به صورت ناخودآگاه به او القا نمود. بعضی از شیوههای غیرمستقیم عبارتند از:1. داستان
قرآن کریم، مطالب و سرگذشتهای عبرت آموز بسیاری را در قالب داستان نقل میکند، تا آن جا که داستان حضرت یوسف (علیه السلام) را نیکوترین داستان مینامد. داستان حضرت آدم و آفرینش، سجده نکردن شیطان، ماجرای حضرت موی و خضر، داستان حضرت مریم و پاکدامنی او، سرگذشت اقوام گوناگون، داستان حضرت نوح و ماجرای کشتی او و ... نمونههایی از داستانهای قرآنی است که برای آموزش بسیار مناسبند.تا سه هفت سالگی هم میتوان، مفاهیم و مقاصد خود را در قالب داستان به کودکان آموزش داد و به صورت غیر مستقیم صفات مورد نظر را به آنان آموزش داد و آنان را از کارهای زشت و اخلاق ناپسند بازداشت.
به عنوان نمونه، برای جلوه دادن شتی لجبازی میتوان داستان «کپل لجباز» (2) را برای کودک خواند و به اندازهی درک اوبرایش توضیح داد.
2. شعر
شعر به دلیل آهنگین بودن، مورد علاقهی کودکان است؛ تکرار یک شعر که در آن آموزههای دینی گنجانده شده است، در ذهن کودک جای میگیرد و با زمزمه آن، ارزشها را در ذاهن خود حک میکند؛ شعرهایی که دربارهی نماز سروده شده اند؛ همچنین، شعرهایی دربارهی خدای مهربان و یا نامهای امامان (علیهم السلام) و ... از موضوعات مناسب آموزش در قالب شعر به شمار میآیند.3. فضاسازی
برای انتقال برخی از آموزهها میتوان از محیطهای مناسب آن آموزهها استفاده کرد. وقتی کودک در جمع کودکان قرآنی قرار میگیرد یا در مهد کودکی که همه آنها در حال انجام بعضی از شعائرند، حاضر میشود، بی آن که خود توجه داشته باشد، به این آموزهها روی میآورد.4. بهره گیری از بازی
برخی از مفاهیم دینی را با بازی به صورت غیر مستقیم میتوان به کودکان منتقل ساخت. بسیاری از اصول ارزشمند اخلاقی و اجتماعی مانند کمک به دیگران، صبر و مقاومت، رعایت حقوق دیگران، خداباوری، قهرمانهای نیکو و ... را بازی به آنان آموخت (در فصل بازی به بررسی آن خواهیم پرداخت).5. در قالب فیلم و نمایش
سی دها، برنامهها و نمایشهای مذهبی که به صورت غیرمستقیم و در قالب داستانهای هنری و جذاب ارائه میشوند، تأثیری به سزا در تثبیت آموزههای دینی و اخلاقی در کودکان دارند و گاه برای همیشه در ذهن کودک خواهند ماند.نکتههایی برای تثبیت آموزههای دینی
رعایت نکاتی چند، میتواند در تثبیت آموزههای دینی، کارآمد باشد و رعایت نکردن این نکات باعث کمرنگ شدن سریع آموزهها خواهد شد.1. حوصله و بردباری
برای آموزش و تثبیت آموزههای دینی، باید بردبار بود و گاه فقط، با تکرار و صبر و حوصله میتوان به این هدف دست یافت.دقت داشته باشید، عصبانیت، بی توجهی و بی حوصلگی، در تربیت دینی و آموزش آموزههای مذهبی کارگشا نیست؛ بلکه، خوش رویی، نگاه محبت آمیز و اخلاق نیکو، زمینههای آموزش را فراهم میسازد.
به روش بزرگانی همچون حضرت امام (قدس سره) توجه کنید؛ دختر حضرت امام خمینی (قدس سره) میگوید:
کودکی 5 ساله بودم، در نماز به حضرت امام اقتدا کردم؛ بعد از تمام شدن نماز، مادرم به من گفت: دخترم! به شکل صحیحی اقتدا نکردی؛ از امام پرسیدم، ایشان 15 دقیقه برایم توضیح داد. (3)
2. جلب اعتماد
والدین، همواره باید اعتماد کودک را جلب کنند؛ زیرا، اگر اعتماد کودک از والدین سلب شود، دیگر هیچ آموزشی تأثیر نخواهد داشت. دوعامل در سلب اعتماد کودک تأثیر بیش تری دارند که باید از آنها دوری جست:الف) دروغگویی: هنگامی که پدر و مادر به فرزند یا در حضور فرزند دروغ میگویند، زمانی که به کودک قول میدهند و به قول خود عمل نمیکنند، کودک متوجه میشود؛ اعتمادش از آنان سلب میشود و دیگر به آنان و سخنانشان اعتماد نمیکند.
ب) تناقض در عمل: در صورتی که کودک در گفتار و رفتار والدین تناقض ببیند، از آنچه آنان میگویند دل زده میشود و دیگر به آنان اعتماد نمیکند؛ بلکه میگوید اگر درست است،پس چرا خودشان به این توصیهها عمل نمیکنند.
3. هماهنگی والدین
هماهنگی والدین در همهی مراحل تربیت کودک، دارای اهمیت بسیاری است و این جایگاه، در آموزشهای دینی، از اهمیت بیش تری برخوردار است. زمانی که مادر از یک روش استفاده میکند و پدر روش دیگری دارد، کودک گرفتار تعارض درونی میشود و نمیداند کدامیک را انتخاب نماید.گاه نیز روش یکی از والدین، کار و تلاش دیگری را بی اثر مینماید؛ به عنوان مثال،پدر برای تنبیه، او را از یکی از وسائل بازی محروم میسازد؛ اما، مادر بی خبر و بدون هماهنگی، همانند و یا بهتر از آن وسیله را به او میدهد.
4. ارتباط با خانوادههای مذهبی
بچهها، از خانوادهها و اطرافیان خود تأثیر میگیرند؛ نویسنده خود مشاهده کرده است که دختر بچهی پنج ساله،پس از حضور در خانواده ای مذهبی، از آنها تأثیرپذیرفته و در رعایت حجاب و نماز خواندن کوشا گشته است؛ از این رو، حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر مینویسد:ای مالک! مردان آبرومند و خانوادههای خوب و خوش سابقه را در نظر بگیر و از میان آنان مردان رادمنش، شجاع و با سخاوت را انتخاب کن که ایشان مجموعهی کرم و مرکز نیکی و احسانند. (4)
5. استمرار و تداوم
کودک، در همهی مراحل و سنین به تربیت دینی و گوشزد کردن نیاز دارد. والدین نباید تصور کنند که تربیت تعطیل شده و نیازی به آن نیست؛ بلکه، تداوم واستمرار والدین در مسائل دینی و عبادات، باعث تثبیت آموزههای دینی در کودک میشود.اگر در یک برهه و زمان تربیت رها شود و نکتهها و روشها کنار گذاشته شوند، کودک آنچه را یاد گرفته کنار میگذارد و در آینده نیز با سختی و دشواری به آموزههای دینی تمایل نشان میدهد.
6. پرهیز از مجالس گناه
هرگز تصور نکنید که کودک و یا حتی نوزاد شما نمیفهمد؛ بلکه، او آنچه را میشنود و میبیند، در ذهن خود ضبط میکند و در آینده آنها را به یاد میآورد؛ بنابراین کودکان خود را به مجالس بی قید و بند نبرید که پیامدهای ناگوار آن به سختی قابل کنترل میشوند.البته، ما هم تأکید میکنیم که کودکان خود را به مجالس عروسی، جشن، تولد، جشنهای مذهبی و مولودیها ببرید تا به این نیاز درونی آنها که دوست دارند، در این مجالس حاضر شوند و شاد باشند، پاسخ گفته باشید.
پینوشتها:
1. احزاب / 21.
2. نام کتاب داستانی برای کودکان است.
3. نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان، ص 86.
4. کتاب خصال، ترجمه کمره ای، ج 2، ص 80.
قاسمی، محمد علی، (1393) دوران طلایی تربیت، قم: نشر نورالزهرا (س)، چاپ پنجم