برخي از آيات معروف قرآن
برخى ازآيات معروف و مشهور قرآن عبارتند از:
1. آيه وحدت: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا » (ال عمران / 103) و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد.
2. اطاعت از اوليالامر: « أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ » (نساء59) خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را (نيز) اطاعت كنيد.
3. آيه تطهير: « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » (احزاب / 33) خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاٌ شما را پاك سازد.
4. حكومت مستضعفين: « وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ » (قصص / 5) ما ميخواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم.
5. جاءالحق: « وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً » (اسراء / 81) و بگو:حق آمد، و باطل نابود شد، يقيناٌ باطل نابود شدني است.
6. و ان يكاد: « وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لََمجْنُونٌ » (قلم / 51) نزديك است كافران هنگامي كه آيات قران را ميشنوند با چشم زخم خود تو را از بين ببرند، و ميگويند او ديوانه است.
7. آيه بسمله: « بسم الله الرحمن الرحيم».
8. نفس مطمئنه: « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي » (فجر / 27تا30) تو اي روح آرام يافته، به سوي پروردگار بازگرد در حاليكه هم تو از خوشنودي و هم او از تو خشنود است، پس در سلك بندگانم درآي، و در بهشتم وارد شو.
9. آيهالكرسي : در روايات آمده كه آيهالكرسي عظيمترين آيه در كتاب خداست. مردي عرض كرد: يا رسولالله! كدام آيه در كتاب خدا عظيمتر است فرمود: آيهالكرسي. ناميدن اين آيه به آيهالكرسي از همان صدر اسلام مشهور بوده، حتي در زمان حيات رسول خدا صليالله و حتي در زبان خود آن جناب به اين نام بيان ميشد.
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ » (بقره / 255تا257)
هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است ، و موجودات ديگر، قائم به او هستند، هيچگاه خواب سبك و سنگيني او را فرا نميگيرد.او لحظهاي از تدبير جهان هستي، غافل نميماند.آنچه درآسمانها وآنچه درزمين است، ازآن اوست كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟ (بنابراين، شفاعت كنندگان، براي انها كه شايسته شفاعتند، ازمالكيت مطلقه او نميكاهد) .آنچه را در پيش روي آنها (بندگان) و پشت سرشان ميداند، (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسال است.) و كسي از علم او آگاه نميگردد، جز به مقداري كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است، و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بيپايان و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمانها وزمين را در بر گرفته است، و نگاهداري آن دو (آسمان و زمين) او را خسته نميكند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255)
در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است.بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگير محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست.و خداوند، شنوا و داناست. (256)
خداوند، ولي و سرپرست كساني است كه ايمان آورهاند، آنها را از ظلمتها، به سوي نور بيرون ميبرد. (اما) كساني كه كافرشدند، اولياي آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوي ظلمتها بيرون ميبرند، آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. (257)
10. آية الوصية: « كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ » (بقره / 180) دستور داده شده كه چون يكي از شما را مرگ فرارسد.
11. آية وام: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ » (بقره / 282) اي اهل ايمان چون به قرض و نسيه معامله كنيد
12. آية التوجه: « وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ » (بقره / 115) مشرق و مغرب جود و ملك خداست.
13. آيه روزه: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ » (بقره / 183) اي اهل ايمان به شما هم روزه داشتن فرض كرديد.
14. آيه كتمان: « إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما انزلناهُ ...» (بقره / 159) آن گروه اهل كتاب، کتمان مى نمايند آياتي را كه ما فرستاديم... 15. آيه نفي سبيل: « وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً » (نساء / 141) و خداوند هيچگاه براي كافران نسب رت به اهل ايمان راه تسلط باز نخواهد نمود.
16. آيه ولايت: « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ » (مائده / 55) ولي امر و ياور شما تنها خدا و رسول خدا است.
17. آيه تصديق: « وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ » (توبه / 61) و بعضي (از منافقان) آنان هستند كه دائم پيغمبر را ميآزارند.
18. آيه نفر: « ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً » (توبه / 122) نبايد مؤمنان همگي بيرون رفته.
19. آيه سؤال: « فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » (نحل / 43) برويد از اهل ذكر اگر نميدانيد سؤال كنيد.
20. آيه عزت: « وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً » (اسراء / 111) او بگو ستايش مخصوص اوست كه هرگز فرزندي ندارد.
21. آيه نور: « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ » (نور / 35) خدا نور زمينها و آسمانها است.
22. آيه مودت: « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى » (شوري / 23) بگو من از شما اجرت رسالت جزء اين نخواهم كه مودت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد.
23. آيه نبأ: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ » (حجرات / 6) اي مؤمنان هر گاه فاسقي خبري براي شما آورد.
24. آيه نحوي: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ ...» (مجادله / 12) اي اهل ايمان هر گاه بخواهيد با رسول سخن سري بگوئيد.
25. حساب در قيامت: « فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ » (زلزله / 7و8) پس هر كس هموزن ذرهاي كار خير انجام دهد آن را ميبيند و هر كس هموزن ذرهاي كار بد كرده آن را ميبيند.
26. آيه قصاص: « وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ » (بقره / 179) عاقبت حكم قصاص براي حفظ حيات شماست.
1. آيه وحدت: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا » (ال عمران / 103) و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد.
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ » (بقره / 255تا257)
هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است ، و موجودات ديگر، قائم به او هستند، هيچگاه خواب سبك و سنگيني او را فرا نميگيرد.او لحظهاي از تدبير جهان هستي، غافل نميماند.آنچه درآسمانها وآنچه درزمين است، ازآن اوست كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟ (بنابراين، شفاعت كنندگان، براي انها كه شايسته شفاعتند، ازمالكيت مطلقه او نميكاهد) .آنچه را در پيش روي آنها (بندگان) و پشت سرشان ميداند، (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسال است.) و كسي از علم او آگاه نميگردد، جز به مقداري كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است، و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بيپايان و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمانها وزمين را در بر گرفته است، و نگاهداري آن دو (آسمان و زمين) او را خسته نميكند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255)
در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است.بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگير محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست.و خداوند، شنوا و داناست. (256)
خداوند، ولي و سرپرست كساني است كه ايمان آورهاند، آنها را از ظلمتها، به سوي نور بيرون ميبرد. (اما) كساني كه كافرشدند، اولياي آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوي ظلمتها بيرون ميبرند، آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. (257)