مترجم: دکتر سید حسین سیدی
وی در شرح رحمان و رحیم به تقسیم رحمت میپردازد و آن را به عامه و خاصه تقسیم میکند. میگوید: «رحمان تنها بر خداوند اطلاق میشود؛ چون تنها برای او درست است و رحمتش همه چیز را فرا گرفته است؛ و رحیم برای غیر او به کار میرود؛ و اوست که رحمتش فراوان است. خداوند در توصیف خود میفرماید: إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (2). و در توصیف پیامبرش میفرماید: حَرِیصٌ عَلَیكُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ (3).» در شرح قول مشهور میان صوفیان- هر رحمان الدنیا و رحیم الاخرة- میگوید: «احسان خالق در دنیا شامل مؤمن و کافر است و در آخرت خاص مؤمنان. بنابراین، سخن خداوند که فرموده: وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ (4)، تنبیهی است بر این که در دنیا شامل مؤمن و کافر است و در آخرت خاص مؤمنان.»
بدون شک، تأثیر این سخن بر ابن عربی هم سرایت کرد، که در فتوحات و دیگر نوشتههای خود در بحث از رحمت نمایان است. وی هر چند رحمت را بر انواعی تقسیم کرده، مثل رحمت پیشین و امتنانی و طبیعی و واجب؛ امّا همه را به دو نوع اصلی برمیگرداند: رحمت عام و رحمت خاص، رحمت عام از آن همهی آفریدهها: از مؤمن، و کافر و خوب و بد، سنگ و درخت و گیاه و حیوان است و مخصوص همهی موجودات به خواص آنهاست که برای دیگری نیست. این همان معنایی است که ابن عربی به آن اشاره کرده است: «چون غیر دارای آن مناسبت خاص نیست» و یا آن جا که میگوید: «چون رسول دارای مناسبتی است برای همه امتی که به سوی آنها مبعوث شد و به او ایمان آوردند؛ او با هر مؤمنی از امّت خویش با مناسبت خاصی میباشد که آن مؤمن آن را تعیین مینماید.» پیداست رحمتی که رسول بین مردم منتشر میسازد، همان است که از پروردگارش دریافت میکند و همه از افاضات و تأثیر وحی میباشد.
نزد شهرزوری در شرح التحفة المرسلة، شامل سخن ابن عربی و دیگران میگردد که بی نیاز از اطالهی کلام است. آن جا که دربارهی دو نوع رحمت میگوید: «... او خدایی است که به رحمت عامه؛ یعنی آفرینش و امداد موصوف است و به رحمت خاص، که همان توفیق در سعادت ابدی است.» عین این معنا را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرده و فرمود: «خداوند مردم را در ظلمتی آفرید و آنگاه از نورش بر آنها بارید.» حکیم حسن بن حمزهی شیرازی میگوید: «خلق در اینجا به معنای قَدَر است؛ چون تقدیر قبل از آفرینش است؛ و بارشِ نور کنایه از افاضهی وجود بر ممکنات میباشد. هر کس که اندکی از آن نور به او رسید، هدایت شد و بارش عمومی است و اصابت کردن خاص است.» پس وجود هر موجودی به رحمت عام است و هدایت هر موجود به سوی نور و رسیدن به این همان رحمت خاص.
رحمت در قرآن معانی متعددی دارد و تا آنجا که امکان دارد به آن میپردازیم، یحیی بن سلام از بزرگان قرن دوم هجری در کتاب التعاریف یازدهگونه از معانی آن را برشمرده که همان گونههایی است که ترمذی ذکر کرده و در کتاب تحصیل نظائر القرآن آنها را نظایر نامیده است. جای شک نیست که دومی از اولی نقل کرده است؛ ولی آنچه که برای ما مهم است، این که این گونهها را از ابن سلام نقل میکنیم.
1- رحمت؛ یعنی دین اسلام:
بنا به آنچه در آیات آمده است: یُدخِلُ مَن یَشاءُ فی رَحمَتِهِ (5)؛ یعنی در دین اسلام: وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ یدْخِلُ مَنْ یشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ (6)؛ لِیدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ (7)؛ امّا در سورهی بقره: وَاللهُ یختَصُّ بِرَحمَتهِ مَن یَشآءُ (8)، بنا به قول حسن؛ یعنی نبوت و هم به معنای دین اسلام. و یا در آیهی: یَختَصُّ بِرَحمَتهِ مَن یَشآءُ.2- رحمت؛ یعنی بهشت:
وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّهِ (9)، یعنی در بهشت خداوند که در آن جاودان هستند؛ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ (10)، یعنی بهشت؛ فَیدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ (11)؛ یعنی در بهشت او؛ همچنین: وَ یَرجُونَ رَحمَتَهُ (12)؛ وَ یَرجُونَ رَحمَةَ اللهِ (13)؛ أُولَئِكَ یَئسُوا مِنْ رَحْمَتِی (14)؛ وَ یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ (15).3- رحمت؛ یعنی باران در آیات:
وَ مَنْ یرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْرًا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ (16)، یعنی در برابر باران و قبل از آن؛ و یا: وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْرًا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ (17)؛ و وَ یَنشُرُ رَحمَتَهُ (18)، یعنی باران؛ و فانظُر إلی آثارِ رَحمَةِ اللهِ (19)؛ وَ ثُّمَ إذا أذاقَهُم مِنهُ رَحمَةَ (20)؛ وَ لِیُذیقََكُم مِن رَحمَتِهِ (21).4- رحمت؛ یعنی نبوت:
أم عِندَهُم خَزائِنُ رَحمَةِ رَبِّکَ (22)، یعنی کلیدهای نبوت؛ و أهُم یَقسِمُونَ رَحمَةََ رَبِّکَ (23)؛ و نُصیبُ بِرَحمَتِنا مَن نَّشاءُ (24)، یعنی هر یک از بندگان را که بخواهیم نبوت میبخشیم.5- رحمت؛ یعنی نعمت:
وَ لَولا فَضلُ اللهِ عَلَیکُم وَ رَحمَتُهُ (25)، که در قرآن فراوان است.6- رحمت؛ یعنی قرآن:
قَل بِفَضلِ اللهِ وَ بِرَحمَتِهِ (26) ؛ یعنی قرآن؛ َهُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ (27).7- رحمت؛ یعنی روزی:
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی (28)؛ یعنی کلیدهای روزی و همچنین: ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا (29)، یعنی انتظار روزی که از خدا امید دارید. این قول مجاهد است؛ مَا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ (30)؛ یعنی روزی که نظر کلبی است؛ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً (31)؛ یعنی رزق و روزی؛ ینْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ (32).8- رحمت؛ یعنی نصر و پیروزی:
مَنْ ذَا الَّذِی یعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً (33)؛ یعنی نصر و پیروزی. یحیی میگوید: «یعنی: توبه»9- رحمت؛ یعنی سلامتی:
أو أرادَنی بِرَحمَةٍ (34)؛ یعنی به سلامت. وَ هَل هُنَّ مُمسِکاتُ رَحمَتِهِ (35)؛ یعنی سلامتى آن؛ وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً (36)؛ یعنی سلامت.10- رحمت؛ یعنی دوستی:
رُحَماءُ بَینَهُم (37)؛ یعنی دوستان هم.11-رحمت؛ یعنی ایمان:
إِنْ كُنْتُ عَلَى بَینَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ (38)؛ یعنی نبوت، ایمان و نعمت.این معانی رحمت که ذکر کردیم، دلالت بر این دارد که حصر معانی و گونههای آن ممکن نیست و شاهدِ این مطلب هم معانی و گونههای آن است. همچنین شاهد بر این مطلب حدیثی است که در الدرالمنثور منسوب به سلمان فارسی است، که میگوید:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند صد رحمت همراه با خلقت آسمانها و زمین آفرید و هر رحمت آن طبقاتی بین آسمانها و زمین هستند؛ و یکی از آنها را به زمین فرستاد و به واسطهی آن مردمان به هم رحم میکنند و مادر به فرزندش مهر میورزد و پرندگان و وحوش آب مینوشند و مردم به زندگی میپردازند. و در روز قیامت آن را از مردم میگیرد و بر تقواپیشگان میبخشد و نود و نه رحمت دیگر به آن میافزاید.» و سپس این آیه را تلاوت فرمودند: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ (39).
علامه طباطبایی دربارهی این آیه میگوید: «اما فراخی رحمت و افاضهی نعمت، از مقتضیات پروردگاری و لوازم صفت اوست؛ هیچ موجود آفریده شده نیست، مگر این که وجودش نعمت برای خودش و بسیاری غیر از خودش به خاطر ارتباط اجرای خلقت است. و هر خیر و شر نزد او یا برای او نعمت است و یا برای دیگری؛ مثل قدرت و ثروت و دیگر نعمتهایی که او و دیگران از آن استفاده میبرند؛ و یا برای دیگری است، اگر برای او نقمت باشد؛ مثل نقصها، آفات و بلاها که چیزی از آن متضرر میشود و چیزهایی از آن بهره مند. بنابراین، رحمت الهی برای هر چیزی عملاً گسترده است؛ نه از حیث شأن و خاص مؤمن، کافر و با شعور و بی شعور، دنیا و آخرت نیست، مشیت لازمهی آن است.»
یک نوع رحمت الهی عام است که مؤمن و کافر، با شعور و بی شعور از آن بهره مند میشوند و به واسطهی آن در آغاز وجودشان به وجود میآیند و روزی میخورند و آن گاه در مسیر وجود قرار میگیرند تا زمانی که در راه بقا حرکت میکنند. و رحمتی خاص که همان بخشش گوارایی است که خداوند در برابر ایمان و بندگی میبخشد و بدون شک از آن مؤمنان صالح است و از زندگی پاک نورانی در دنیا و بهشت و رضوان در آخرت بهره مند میشوند و کافران و گناهکاران از آن بهرهای ندارند. در برابر رحمت خاص، عذاب است که همان ناخوشی و تلخی و رنج یا ناسازگاری است که به خاطر کفر کافران و گناه گناهکاران نصیب آنها میشود؛ مثل عذاب ریشه دار و زندگی تلخ و در آخرت آتش و دردهای آن. و در برابر رحمت عامّه چیزی از عذاب برابری نمیکند؛ چون هر آنچه که بر نام شیء صادق باشد، از مصادیق رحمت عام برای خود و دیگری است و وجود آن که رحمت است، مقصود خلقت است و ورای شی ء، چیزی نیست.
اگر بخواهیم نظر حکیم گنابادی را در این باب آگاه شویم، میبینیم که چندان از راغب و ابن عربی و طباطبایی دور نیست. وی تمام انواع رحمت را در دو نوع قرار میدهد: رحمت نخست، رحمت رحمانی، که عبارت است از: افاضهی وجود بر اشیاء و بقا و کمال آنها به کمالهای لایق آن به حسب فطرت آنهاست؛ این برای همهی اشیاء- چه دنیوی و چه اخروی، انسان و غیر انسان- فراگیر است، لذا خداوند فرمود: الرَّحْمَنُ عَلَی العَرشِ استَوی (40)؛ و آن را به تساوی و استواری نسبت به بزرگ و کوچک تفسیر کردهاند. در دعا آمده است: «یا رحمن الدنیا والآخرة» و دومى رحمت رحیمی است که عبارت است از: «افاضهی کمالات اختیاریِ پسندیده بر انسانها و جنیان برگزیده.» لذا آمده است: «رحیم اسم عامی است برای صفتی خاص». گنابادی به چنین پروازی ادامه میدهد تا این که وارد عالم رمز میشود که کلام و اشاره در آن قطع میشود. هر کسی که طالب آن است، باید به کتاب بیان السعادات فن مقام العبادات مراجعه کند.
پینوشتها:
1- انعام (6)، آیهی 12: که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است.
2- بقره (2)، آیهی 199: که خدا آمرزنده مهربان است.
3- توبه (9)، آیهی 128: به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.
4- اعراف (7)، آیهی 156: و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است و به زودی آن را برای کسانی که پرهیزگاری میکنند، مقرر میدارم.
5- انسان (76)، آیهی31: هر که را خواهد، به رحمت خویش درمیآورد.
6- شوری (42)، آیهی 8: و اگر خدا میخواست، قطعاً آنان را امتی یگانه میگردانید، لیکن هر که را بخواهد به رحمت خویش در میآورد.
7- فتح (48)، آیهی 25: تا خدا هر که را بخواهد در جوار رحمت خویش درآورد.
8- بقره (2)، آیهی 107: یا آن که خدا هر که را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد.
9- آل عمران (3)، آیهی 107: و امّا سپیدرویان همواره در رحمت خداوند جاویدانند.
10- نسا، (4)، آیهی 175: و اما کسانی که به خدا گرویدند و به او تمستک جستند، به زودی [خدا] آنان را در جوار رحمت از جانب خویش درآورد.
11- جاثیه (45)، آیه ی30: پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت خویش داخل میگرداند.
12- إسراء (17)، آیهی 57: و به رحمت وی امیدوارند.
13- بقره (2)، آیهی 218: به رحمت خدا امیدوارند.
14- عنکبوت (29)، آیهی 23: آنانند که از رحمت من نومیدند.
15- زمر (39)، آیهی 9: و از آخرت میترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد؟
16- نمل (27)، آیهی 63: و آن کس که بادهای [بارانزا] را پیشاپیش رحمتش بشارتگر میفرستد.
17- فرقان (25)، آیهی 48: و اوست آن کسی که بادها را نویدی پیشاپیش رحمت خویش [= باران] فرستاد.
18- شوری (42)، آیهی 28: و رحمت خویش را میگسترد.
19- روم (30)، آیهی 50: پس به آثار رحمت خدا بنگر.
20- همان، آیهی 33: و آن گاه که از جانب خود رحمتی به آنان چشانید.
21- همان، آیهی 46: تا بخشی از رحمتش را به شما بچشاند.
22- ص (38)، آیهی 9: آیا گنجینههای رحمت پروردگار تو نزد ایشان است؟
23- زخرف (43)، آیهی 32: آیا آنانند که رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟
24- یوسف (12)، آیهی 56: هر که را بخواهیم به رحمت خود میرسانیم.
25- نساء (4)، آیهی 83: و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود.
26- یونس (10)، آیهی 58: بگو: «به فضل و رحمت خداست».
27- نحل (16)، آیهی 64: و [آن] برای مردمی که ایمان میآورند، رهنمود و رحمتی است.
28- اسراء (17)، آیهی 100: بگو: «اگر شما مالک گنجینههای رحمت پروردگارم بودید.»
29- همان، آیهی 28: به امید رحمتی که از پروردگارت جویای آنی.
30- فاطر (35)، آیهی 2: هر رحمتی را که خدا برای مردم میگشاید.
31- کهف (18)، آیهی 10: از جانب خود به ما رحمتی بخش.
32- همان، آیهی 16: تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند.
33- احزاب (33)، آیهی 17: چه کسی میتواند در برابر خدا از شما حمایت کند، اگر او بخواهد برای شما بد بیاورد یا بخواهد شما را رحمت کند؟
34- زمر (39)، آیهی 38: یا اگر او رحمتی برای من اراده کند.
35- همان: آیا آنها میتوانند رحمتش را بازدارند؟
36- روم (30)، آیهی 36: و چون مردم را رحمتی بچشانیم.
37- فتح (47)، آیهی 29: [او] با همدیگر مهربانند.
38- هود (11)، آیهی 28: اگر از طرف پروردگارم حجتی روشن داشته باشم و مرا از نزد خود رحمتی بخشیده باشد.
39- اعراف (7)، آیهی 156: و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است و به زودی، آن را برای کسانی که پرهیزگاری میکنند، مقرر میدارم.
40- طه (20)، آیهی 5: خدای رحمان که بر عرش استیلا یافته است.
عضیمه، صالح؛ (1392)، معناشناسی واژگان قرآن (فرهنگ اصطلاحات قرآنی)، ترجمهی سیدحسین سیدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ چهارم