نویسنده: محمد غفارنیا
از صد سال پیش از ظهور اسلام، دو قبیله اوس و خزرج با یكدیگر دشمنی میورزیدند و كینه خود را به نسلهای آینده نیز منتقل میكردند. آنان شب و روز پیوسته، در نبرد بودند تا این كه خداوند متعال پیامبر اسلام را مبعوث فرمود.
آن دو قبیله به دین اسلام گرویدند و از بركت آن، كینه و دشمنی از میان آنان رخت بر بست و صفای صلح به جای آن نشست و همه دست برادری به یكدیگر دادند. (1)
قرآن كریم میفرماید:
(وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا)
نعمت بزرگ خدا را به یاد آورید كه چگونه دشمن یكدیگر بودید و او میان دلهای شما الفت آفرید و به بركت نعمت او برادر شدید. (2)
روزی مردی یهودی به نام شمّاس بن قیس، كه كافری سخت كیش و عاصی و نیز حسود و كینه توز بود، بر جماعتی از اوس و خزرج كه با صفا و مهربانی كنار هم گرد آمده بودند، میگذشت. آتش حسدِ وی، از این همدلی و اتّحاد بر افروخت و خواست تا میان آنها اختلاف افكند. لذا شمّاس، جوانی را بر انگیخت تا در كنار آنها بایستد و جریان بُعاث را پیش كشد و حماسه سرائی آن را بر زبان آنها بیندازد.
جوان مزبور نیز چنین كرد و از اثر یادآوری آن واقعه، اوس و خزرج به فخر فروشی بر یكدیگر پرداختند، تا آن كه سرانجام به نزاعی سخت كشید؛ طوری كه از هر قبیله یك نفر مجروح گردید.
این خبر به رسول خدا رسید. پیامبر با جماعتی از مهاجران برخاست و نزد آنان آمد. آنها وقتی پیامبر را دیدند به خود آمده و از كردهی خویش پشیمان شدند. اوسیان و خزرجیان فهمیدند كه نزاعشان ریشه در خوی جاهلی و فریب شیطان داشته است؛ لذا فوراً سلاح را كنار گذاشتند.
خداوند نیز این آیه را نازل فرمود
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ یَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِیمَانِكُمْ كَافِرِینَ) (3)
ای كسانی كه ایمان آورده اید اگر از گروهی از اهل كتاب اطاعت كنید، شما را بعد از ایمان به كفر باز میگردانند.
پینوشتها:
1-برهان: ج 1، ص307، ح11.
2-آل عمران /103.
3-روح الجنان: ج3، ص123: آل عمران /100.
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول