مردان پر استقامت

فردای روز جنگ احد، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تا مردم برای تعقیب دشمن و انتقام خون شهدا ء، خود را آماده سازند. حتی فرمان داد مجروحان احد نیز به صفوف لشكر بپیوندند.
دوشنبه، 20 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مردان پر استقامت
 مردان پر استقامت

 

نویسنده: محمد غفارنیا




 

فردای روز جنگ احد، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تا مردم برای تعقیب دشمن و انتقام خون شهدا ء، خود را آماده سازند. حتی فرمان داد مجروحان احد نیز به صفوف لشكر بپیوندند.
رزمندگان اسلام، پس از آن همه جراحاتی كه به آنها رسیده و هنوز زخم‎‌های بدنشان التیام نیافته بود، لباس رزم پوشیدند. امیر المؤمنین (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز هشتاد زخم در بدن داشت، به گونه‌ای كه وقتی فتیله‌ها را از یك طرف داخل زخم‌ها می‌كردند، از زخم دیگر سر به در می‌آورد. با این حال، حضرت پرچم مهاجران را به دست گرفت. بدین ترتیب پیامبر و ارتش اسلام به محلی به نام حمراءُ الاسد (1) رسیده و در آنجا اردو زدند.
یكی از آن سربازان می‌گوید: من و برادرم از جمله مجروحان میدان احد بودیم. زخم‎‌های برادرم از من شدیدتر بود. وقتی موذن رسول خدا را برای تعقیب مشركان ندا در داد، ما هم تصمیم گرفتیم تا خود را به پیامبر اسلام برسانیم. با این كه مركب هم نداشتیم به راه افتادیم، چون حال من كمی از برادرم بهتر بود، هر كجا برادرم باز می‌ماند، او را به دوش می‌كشیدم تا این كه با زحمت فراوان خود را به سپاه اسلام رسانیدیم.
خداوند درباره این ارتش مقاوم و وفادار چنین می‌فرماید:
آنان كه دعوت خدا ورسولش را اجابت كردند، و بعد از آن همه جراحاتی كه روز احد پیدا كردند (آماده شركت در جنگ دیگری با دشمن شدند)، از میان این افرادبرای آنان كه نیكی ورزیده و تقوا پیشه كردند، پاداش بزرگی خواهد بود. (2)
در این هنگام یكی از مشركان به نام معبدالخزاعی از مدینه به مكه می‌رفت. وقتی وضع پیامبر و یاراش را دید به سختی تكان خورد و عواطف انسانیش او را بر انگیخت؛ لذا نزد پیامبر آمد و گفت: مشاهده وضع شما برای ما بسیار ناگوار است. دوست داشتیم خداوند بدی را از شما دور كند. وی این سخن را گفت و از آنجا دور شد.
از طرف دیگر مشركان با لشكر فاتح خود، پس از پایان جنگ به سرعت راه مكه را پیش گرفتند؛ اما وقتی به روحا رسیدند، از كار خود پشیمان شدند و تصمیم گرفتند به مدینه بر گردند و باقی مانده یاران پیامبر را نابود كنند.
در همین وقت معبدالخزاعی به لشكر ابوسفیان رسید. ابوسفیان از او درباره پیامبر سئوال كرد. خزاعی گفت:
محمد را با لشكری انبوه دیدم كه همانند آن را ندیده بودم. در حالی كه از شدت غضب دندان های خود را به هم می‌ساییدند، در تعقیب شما بودند. به خدا سوگند تا تو بخواهی حركت كنی، گردن اسب‎‌های آنان نمایان خواهد شد.
ابوسفیان با اضطراب و نگرانی گفت: تو چه می‌گویی؟ ما كه آنها را كشتیم و مجروح و پراكنده كردیم. الان هم قصد داریم برگردیم و باقی آنها را نابود سازیم.
خزاعی گفت: من نمی‌دانم شما چه كردید و چه تصمیم دارید؛ ولی همین را می‌دانم كه لشكری انبوه دیده ام و چندان متعجب شدم كه در وصف آن شعری سروده ام و...
این كلمات روحیه ابوسفیان و یاران او را تضعیف نمود طوری كه تصمیم عقب نشینی و بازگشت به مكه را گرفتند. در راه بازگشت به جمعی از قبیله عبدالقیس كه برای خرید گندم به مدینه می‌رفتند برخوردند. ابوسفیان برای این كه مسلمانان آنها را تعقیب نكنند و فرصت كافی برای عقب نشینی داشته باشند، به
آنان گفت: اگر پیام ما را به محمد و مسلمانان برسانید، فردا در بازار عكاظ بارهای شتران شما را پر خواهیم كرد.
گفتند: پیام تو چیست؟
گفت: به محمد و مسلمانان برسانید كه ابوسفیان و بت پرستان با لشكری انبوه اینک شتابان به مدینه می‌آیند كه بقیه یاران تو را از پای در آورند. ابوسفیان این را گفت و به سوی مكه حركت كرد.
پیامبر اسلام نیز در حمراءالاسد بود كه قافله عبدالقیس این خبر را به او رسانید. آن حضرت و یارانش گفتند:
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ: خدا ما را كافی است و او بهترین مدافع است؛ اما هر چه انتظار كشیدند خبری از لشكر دشمن نشد؛ تا این كه پس از سه روز توقف به سلامت به مدینه باز گشتند. (3)
قرآن مجید استقامت و پایمردی آنان و نتیجه عملشان را به این صورت بیان می‌كند:
(الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ * فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ... ) (4)
آنان كسانی بودند كه بعضی از مردم به آنها گفتند: مردم، (لشكر دشمن) برای حمله به شما اجتماع كرده‌اند، از آنها بترسید؛ اما آنها ایمانشان زیادتر شد، و بدین جهت (از میدان نبرد) با نعمت و فضل پروردگار باز گشتند، در حالی كه هیچ ناراحتی به آنها نرسید.

پی‌نوشت‌ها:

1-حمراءالاسد: محلی بود كه تا مدینه هشت میل فاصله داشت.
2-آل عمران/172.
3-سیره ابن هشام: ج3. ص109؛ مجمع البیان: ج2، ص540.
4-آل عمران /173-174.

منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
play_arrow
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"
play_arrow
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"