داستان جوال جستن در نماز

جستن جوال در نماز

داستان جوال جستن در نماز اشاره دارد به عدم خضوع و خشوع در نماز که در این مقاله راسخون به آن اشاره می گردد.
جمعه، 24 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جستن جوال در نماز
مقدمه:
وقتی انسان در مقابل شخصیّت با عظمتی قرار می گیرد، دست و پایش را گم می کند، نمی تواند حرف بزند و لکنت زبان پیدا می کند. این حالت را می توان خشوع نامید.

در این مقاله  اشاره تفسیری به آیات ابتدائی سوره مومنون شده است و مطالبی نظیر :سیمای سوره‌ى مؤمنون‌:، داستان جوال جستن در نماز، نکات مهم تفسیری، چرا به کشاورز فلاح گویند؟ و شأن نزول آیات ابتدائی  سوره مومنون پرداخته خواهد شد.


سیمای سوره‌ى مؤمنون‌:

قرآن کریم بلندترین قله پیروزی را فلاح و رستگاری نام گذارده است. این سرنوشت لذت بخش و مدال پر افتخار نیز از آن مؤمنان است: «قَد أَفلَحَ المُؤمِنونَ: به راستی که مؤمنان رستگار شدند». «1»

این سوره که یکصد وهجده آیه دارد، در مکّه نازل شده است.با توجّه به بیان سیماى مؤمنان و آثار و نشانه‌هاى ایمان در آیات ابتدایى این سوره، نام «مؤمنون» براى آن انتخاب گردیده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌
به نام خداوند بخشنده مهربان‌
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ قطعاً مؤمنان رستگار شدند.الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ همان کسانى که در نمازشان خشوع دارند.

قرآن کریم پس از آن که در عبارتی زنده و پرمحتوا به ویژگی‌های مؤمنان می‌پردازد، به صفت خشوع در نماز اشاره می‌کند و می‌فرماید: «الذین هم فی صلاتهم خاشعون»: آن مؤمنانی که در نمازشان خاشعند.

خشوع در نماز تواضع و ادب جسمی و روحی انسان را در مقابل عظمت پروردگار می‌رساند. مؤمنان حقیقی در حال نماز، آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها تجلی می‌یابد که گویا از غیر خدا دل گسسته و تنها به او پیوسته‌اند.

در روایتی می‌خوانیم: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی را دید که در حال نماز با ریش خود بازی می‌کرد. فرمود: اگر در قلب او خشوع بود، اعضای بدنش نیز خاشع می‌شدند: اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه) «2»

داستان جوال جستن در نماز  
شیخ ابوالفتح رازی در تفسیر آیه 2 از سوره مؤمنون نقل می‌کند.بوالعباس جوالیقی مردی جوال فروش بود. روزی جوالی را به کسی داد، اما بعد فراموش کرد که آن را به چه کسی داده است. هر قدر هم فکر می‌کرد، به خاطرش نمی‌آمد.

اما بعد فراموش کرد که آن را به چه کسی داده است. روزی در بین نماز به یادش افتاد. وقتی به مغازه برگشت به شاگردش گفت: فلانی، یادم آمد که جوال را به چه کسی داده‌ام. آری، آن را به فلان کس داده‌ام.

شاگرد از او پرسید: چگونه به یادت آمد؟
گفت: در نماز.
شاگرد گفت: استاد، تو نماز می‌خواندی، یا جوال می‌جستی؟
آن مرد وقتی به جهالت خود پی برد، کار خویش را رها کرد و دنبال علم و دانش رفت، چندان که عاقبت مفسر شد. «3»

نکات مهم تفسیری
در قرآن، یازده مورد کلمه‌ى فلاح (رستگارى) با کلمه‌ى‌ «لَعَلَّ»* (شاید) همراه است: «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» لکن در سه مورد بدون این کلمه و به طور حتمى مطرح شده است،

یکى در همین سوره ویکى در سوره‌ى شمس: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» ودیگرى در سوره‌ى اعلى: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى».از مقایسه این سه مورد با یکدیگر، روشن مى‌شود که ایمان و تزکیه داراى جوهر واحدى هستند.

برترین و آخرین هدف تمام برنامه‌هاى اسلام، فلاح و رستگارى است. در بسیارى از آیات قرآن از تقوا سخن گفته شده و هدف از احکام دین هم رسیدن به تقواست:

«لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» «4»* و آخرین هدف تقوا نیز فلاح است: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «5»* جالب است که مهم‌ترین و آخرین هدف دین اسلام در اوّلین شعار آن آمده است:

«قولوا لا اله الا الله تفلحوا» به یگانگى خداوند ایمان آورید و «لا اله الا الله» بگویید تا رستگار شوید.

هر شبانه روز، در اذان و اقامه‌ى نمازهاى یومیّه جمله‌ى «حى على الفلاح» را بیست بار بر زبان مى‌آوریم و هدف نهائى را با فریاد رسا اعلام مى‌کنیم، تا راه را گم نکنیم.اسلام مى‌گوید:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» «6» کسانى رستگارند که ایمان و تزکیه‌ى نفس داشته باشند، ولى کفر مى‌گوید: «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» «7» فرعون مى‌گفت: امروز هر کس زور و برترى دارد رستگار است.

چرا به کشاورز فلاح گویند:
کلمه‌ى «فلاح» به معناى رستن است، شاید دلیل اینکه به کشاورز، «فَلّاح» مى‌گویند آن باشد که وسیله‌ى رستن دانه را فراهم مى‌کند. دانه که در خاک قرار مى‌گیرد با سه عمل خود را نجات مى‌دهد و به فضاى باز مى‌رسد:

اوّل آنکه ریشه‌ى خود را به عمق زمین بند مى‌کند.
دوّم اینکه مواد غذایى زمین را جذب مى‌کند.
سوّم آنکه خاک‌هاى مزاحم را دفع مى‌کند.

آرى، انسان هم براى رهایى خود و رسیدن به فضاى باز توحید و نجات از تاریکى‌هاى مادّیات و هوسها و طاغوت‌ها باید مثل دانه همان سه عمل را انجام دهد:

اوّل ریشه‌ى عقاید خود را از طریق استدلال محکم کند.
دوّم از امکانات خدادادى آنچه را براى تکامل و رشد معنوى اوست جذب کند.
سوّم تمام دشمنان و مزاحمان را کنار زند و هر معبودى جز خدا را با کلمه «لا اله» دفع کند تا به فضاى باز توحیدى برسد.

شخصى در حال نماز با ریش خود بازى مى‌کرد، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمود: اگر او در دل خشوع داشت، در عمل این گونه نماز نمى‌خواند. «8»

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از خشوع در نماز، فرونهادن چشم است. «9»

شأن نزول آیات ابتدائی  سوره مومنون
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود:

این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است. «10»

ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه 2 نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند«11»

و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه 2 نازل گردیده«12»

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه 2 نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.

نتیجه:
از مطالب تفسیری و روایی مطالب فوق به این مطلب نتیجه می رسیم که حالت خشوع و خضوع در نماز امر بسیار مهمی است که احنیاج به تمرین و تمرکز خاصی دارد.

لذا اینکه ما در نماز بیاد همه چیز هستیم غیر از متن و معنای نماز و از طرفی هر آنچه که فراموشمان شده است در نماز بخاطر می آوریم. این امر: اولا به صورت طبیعی و عادی به نظر می رسد و ثانیا برای نماز گذار گویا یک غفلت همیشگی در ذهن و فکر او تثبت شده است.

لذا باید بر این باور باشیم که در این صورت گویا اصلا برای نماز و اقامه آن و تکلیف و وظیفه عبادی بندگی به اقامه نایستاده ایم بلکه بدنبال گم شده ی دیگری اقامه بسته ایم.
 

پی‌نوشت‌ها:

1-ما در کتاب الگوهای فضیلت مطالبی را از خشوع پیشوایان اسلام در حال نماز، نقل کرده‌ایم.
2-مجمع البیان: ج9. ص99.
3-روح الجنان. ج8. ص124.
4-. بقره، 183.
5-. آل‌عمران، 130.
6-. اعلى، 14.
7- طه 64
8- تفسیر کنزالدقائق‌
9- بحار ج 81 ص 264
10- البرهان فی تفسیر القرآن.
11- المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.
12- تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.
 

منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول
https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/29795
https://wiki.ahlolbait.com/
نویسنده: محمد غفارنیا
* این مقاله در تاریخ 1401/9/5 بروز رسانی شده است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.