نویسنده: علی غفوری
از 1492 که آمریکا توسط کریستف کلمب کشف شد تا نیمههای قرن هجدهم میلیونها مهاجر اروپایی و آسیایی به آمریکا رفتند. اما در بین این جمعیت هیچ وجه مشترکی نبود تا آن که تحتتأثیر تفکرات مردانی چون توماس جفرسن و جرج واشنگتن این جمعیت کوچنشین تصمیم به مقابله با دولتهای استعماری اروپا گرفت.
پس از چندی کوچنشینان دریافتند که دشمن اصلی آنها نه هلندیها و نه فرانسویها بلکه تنها انگلیسیها هستند. انگلستان که در 1763 پس از 7 سال جنگ، فرانسه را نیز از مستعمرات ماورای دریایی خود بیرون کرده بود اکنون به شکلی بلامنازع قصد «ماندن برای همیشه» را در اتازونی داشت. اما مردان آزادیخواه و ماجراجوی آمریکایی حاضر به قبول این قیمومیت نبودند.
اولین درگیریها از شهر بوستون شروع شد که به دنبال شدت عمل پادشاهی انگلستان به سرعت گسترش یافت. در 1765 در نیویورک کنگرهای متشکل از 9 کوچنشین تشکیل شد که سران این کوچنشینها در این کنگره برای اقدام علیه انگلیس همقسم شدند.
این کنگره 10 سال بعد از چنان قدرتی برخوردار شد که رسماً از شاه انگلستان درخواست لغو قوانین سختگیرانه علیه کوچنشینها را کرد. اما انگلستان درخواست آنها را به هیچ گرفت و در مه 1775 رهبران مستعمرات آمریکایی از مردم درخواست کردند که برای مبارزه با اشغالگران آماده شوند.
نبردن لکزینگتون
انگلیسیها که از نیت استقلالطلبان باخبر شده بودند در 19 آوریل 1775 اولین تیر را به سوی استقلالطلبان در قریه لکزینگتون شلیک کردند و علیرغم پیشروی اولیه در مسیر لکزینگتون- کنکورد مورد حملات پیاپی قرار گرفته و یک سوم نیروهای خود را از دست دادند.استقلالطلبان در 10 مه به دژ دیگری انگلیسیها در کنار دریاچهی شامپلین حمله کرده و توپها و ذخایر انگلیسیها را متصرف شدند. این دو پیروزی پی در پی سبب شد تا ناگهان شرق آمریکا شعلهور گردد و 16 هزار نفر داوطلب در ژوئن و ژولای خود را به ماساچوست برسانند و ژنرال گایج انگلیسی را محاصره کرده و در نبردی سخت هزار نفر از سربازانش را به هلاکت برسانند.
در 1776 جورج واشنگتن که پیش از این رهبر کوچنشینان ویرجینیا بود انگلیسها را از بوستون خارج کرد و در ژولای 1776 مردانی چون توماس جفرسون، جان آدامز، ورجرشرمن، رابرت استون و بنیامین فرانکلین اعلامیه استقلال آمریکا را نوشتند. از این پس دیگر آمریکاییها پرچم نیز داشتند. پرچمی با 13 ستاره و خط که نمایانگر 13 مستعمرهنشین بود.
حمله متقابل انگلیسها
پادشاهی بریتانیا پس از آن که دریافت آمریکا برای استقلال خود جدیست در اوت 1776 از طریق دریا دو بندر بوستون و نیویورک را (در شمال شرق آمریکا) مورد حمله قرار داد. هدف آنها حمله به مرکز این محور بود تا ارتباط جنگی کوچنشینان را قطع کند. این سیاست سبب شد تا نیویورک از دست جورج واشنگتن خارج شود اما او در امتداد رود هودسن نبرد را ادامه داد. در حالی که سپاه انگلیس به فرماندهی ژنرال هو در تعقیب او بود. عاقبت در نزدیکی فیلادلفیا قوای انگلیس دست از تعقیب او برداشتند.در این زمان برای واشنگتن تنها 4 هزار سرباز بیانگیزه مانده بود و نبرد استقلال در خطر شکست قرار گرفت.
فرا رسیدن زمستان کار را برای سربازان او بسیار مشکلتر کرد و نیروهای محاصره شدهاش شانس چندانی نداشته تا آن که او در ابتکار عملی تاریخی با عبور از رودخانه یخ بسته دلاویر نیروهای انگلیسی- آلمانی را درست در شب سال نوی میلادی غافلگیر و قتل عام کرد و بلافاصله در پرینستون نیز ضربه دیگری به قوای انگلیسی وارد آورد.
در این بین انگلیسها تصمیم گرفتند به هر قیمت به رود هودسن مسلط شوند چرا که این رود ارتباط لجستیک مبارزان، بین شهرهای نیویورک، فیلادلفیا و واشنگتن را برقرار میکرد. انگلیسها بر اساس این تصمیم از سه سمت به شهر آلبانی در کنار هودسن حمله کردند. این امر به دلیل پایداری آمریکاییها ممکن شد. اما ژنرال هو موفق به فتح فیلادلفیا با دادن تلفات بسیار سنگین شد. در ساراتوگا، شمال واشنگتن، سپاه انگلیس شکست سختی از نیروهای آمریکایی خوردند و ژنرال بورگوین انگلیسی با مردان خود تسلیم آمریکاییها شد.
شکست ساراتوگا سبب شد تا فرانسه تصمیم گیرد به استقلالطلبان کمک کند چرا که این تنها راه انتقام از انگلیس بود. بلافاصله اسپانیا و هلند نیز به این اتحادیه پیوستند.
در این زمان انگلیسها تقاضای صلح کردند چرا که علاقهای به ادامه نبردی بزرگ در آمریکا نداشتند. از طرفی حاضر نبودند امریکا به استقلال دست یابد. حال آن که آمریکاییها نیز به چیزی کمتر از استقلال راضی نبودند.
قدرت یافتن آمریکاییها
سیل وامهای اروپایی جانی دوباره به واحدهای فقیر آمریکایی بخشید و ورود دهها ژنرال و افسر بلندپایه اروپایی نیز کار را برای انگلیسها سختتر کرد.مارکی دولافایت فرانسوی، کنت پولاسکی لهستانی و فن اشتوبن آلمانی پایههای ارتش آمریکا را ریختند و در 1780 قوایی را آماده کردند که دیگر انگلیس حریف آن نبود.
انگلیسها اگرچه بسیاری از شهرهای مهم شرق آمریکا را در اختیار داشتند اما آمریکاییها با دهها هزار سرباز از جان گذشته در طول 1600 کیلومتر پراکنده بودند و برای انگلیس بسیار مشکل بود که ارتش چند صد هزار نفره را در 5 هزار کیلومتری خاک خود تغذیه کند.
از 1781 سرعت پیشروی آمریکاییها بیشتر شد و در ویرجینیا ژنرال لافایت فرانسوی با نیروی عظیمی تحت فرمان ژنرال کورناوالیس حمله کرد.
ژنرال انگلیسی که خطر را جدی نمیپنداشت جواب حملات لافایت را بلافاصله داد. اما ورود مردان جورج واشنگتن سبب محاصره وی و جنگ شدیدی در اطراف یورک تاون شد. ژنرال انگلیسی پس از آن که مطمئن شد قوای کمکی به او نمیرسد در 21 اکتبر 1781 اسلحه را زمین گذاشت. این در حالی بود که در جنوب نیز ژنرال گرین آمریکایی در گیلفورد، انگلیسها را شکست داد.
قبول شکست از سوی انگلیسها
انگلستان قادر بود که نبردهای استقلال را به شکلی بهتر به پایان ببرد اما چنانچه ذکر شد بعد مسافت در کنار وسعت خاک اتازونی سبب شد تا ژرژ سوم، پادشاه انگلیس، پی ببرد، نبرد با ماجراجویان و آزادیخواهان آمریکایی سخت و بیانتهاست. بنابراین در اکتبر 1781 پس از دو شکست پایان جنگ را پذیرفت و استقلال آمریکا را از شرق تا رود عظیم می سی سی پی در مرکز آمریکا به رسمیت شناخت.نتایج جنگهای استقلال
جنگهای استقلال در زمان خود اهمیت چندانی نداشت چرا که لشکرکشیهای بزرگی نیز در آن صورت نگرفت و انگلیس نیز هرگز ارتشهای عظیمی مشابه آنچه در میادین اروپایی وارد عمل میکرد در این منطقه وارد میدان نکرد. اما بعدها رخداد مهمی به حساب آمد. در شمال قاره آمریکا «13 کوچنشین متحد شده» توانستند با استفاده از استعدادهای خاک اتازونی و ثروت خدادادی منطقه در کنار نبوغ و زیرکی خود پایههای قدرتی را بریزند که ظرف 120 سال کل قاره را از چنگ اروپاییها درآورد و پیش از آن که بقیه متوجه شوند مبدل به قدرتی شود که قارههای کهن را تهدید کند.غولی در غرب در حال متولد شدن بود و کشورهای هلند، اسپانیا، فرانسه و آلمان بدون آن که متوجه باشند به تولد این غول کمک کردند.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم