نویسنده: علی غفوری
ورود روسها به آسیای میانه
جنگهای آسیای میانه
روسها در 1838 در اوج قدرت خود قرار داشتند. پیروزی آنها در 1815 بر ناپلئون، درهم کوبیدن پیاپی قوای عثمانی و شکست ایران در جنگهای 10 ساله تقریباً رقیبی برای این قدرت بزرگ به شمار نمیرفت. در اروپا نیز منازعات دائمی فرانسه و پروس و اتریش، دشمنی برای این کشور پهناور نگذاشته بود. تنها انگلیس بود که هر حرکت روسها را با دقت تعقیب میکرد و همواره مراقب توازن قوا بود.انگلیسها از نزدیک شدن هر دولتی به هند (شبه قاره هند) وحشت داشتند و به محض این که ایران اقدام به تحرک در مرزهای افغانستان میکرد بلافاصله از جای دیگر این کشور را تحت فشار قرار میداد.
اما تندبادی که در 1838 روسها در آسیای میانه به راه انداختند مهارکردنی نبود.
روسها از زمان پترکبیر پی برده بودند که از جمله نقاط استراتژیک و پرنفوس دنیا که قرنها مردمانی جنگجو و مهاجم پرورش داده ماوراءالنهر، آسیای میانه و شرق دریای خزر است. حجم شهرهای بزرگ در این منطقه کمنظیر بود و اگرچه به ویژه پس از لشکرکشیهای نادر و قدرت یافتن روس و انگلیس این نقطه دنیا در لاک دفاعی فرو رفته اما هر زمان ممکن است تحت فرمان سلطان و یا سرداری قدرتمند مجدداً مانند قرون 13 و 14 فرستنده امواجی از جنگجویان شود بنابراین روسها درست در زمانی که ایران در ضعف ناشی از شکستهای قفقاز بود عملیات پراکنده سالهای 1822 خود را مبدل به حرکت بزرگ و سازماندهی شدهای کرد که منجر به نفوذ روسها به داخل سرزمینهای ازبک، ترکمن، تاجیک، قرقیز و قزاق شد.
لشکرکشی خیوه
کنت پروسکی فرمانده شجاع روس در نوامبر 1839 با پیمودن 900 مایل از ارنبورگ تا هشترخان نزدیک دریاچه آرال را طی کرد و اگرچه عملیات جنگی او موفقیتی نداشت اما به همه نشان داد که روسها قصد درهم کوبیدن نیروهای محلی از جمله خان خیوه را دارند. در 1840 ازبکها تسلیم روسها شدند و در 1842 خان خیوه قبول کرد که هیچگاه تهاجمی به داخل روسیه نداشته باشد. این نبردهای پراکنده اگرچه منجر به تصرف خیوه شد اما پای روسها را به داخل منطقه ناشناختهی آسیای مرکزی باز کرد.پیشرفت به سوی اورال
روسها در 1844 مجدداً حملات سازماندهی شدهی خود را آغاز کرده و با تصرف بیابانها اطراف قرقیزستان در مسیر «سیر دریا» حرکت خود را ادامه دادند و این بار نوک حمله خود را متوجه خانات منطقه کردند اما همانطور که پیشبینی میشد مقاومت سرسختانه مردم جنگاور منطقه پیشروی را برای روسها سخت میکرد.آنها در 1849 با تصرف آقا مسجد مواضع خود را به روی خط مسیر دریا مستحکم کردند. اما نبردهای اخیر توان روسها را تحلیل برد و آغاز جنگ کریمه در دریای سیاه اوضاع را بدتر کرد و روسها موقتاً دست از حملات کشیدند.
فتح خیوه
روسها از 1856 مجدداً نبرد را علیه خانات خوقنه آغاز کردند و در 1856 با تصرف تاشکند عملاً بخارا را مورد تهدید قرار دادند و در 1866 این بار این بخارا بود که مستقیماً مورد حمله قرار میگرفت در 1868 در یک نبرد تعیین کننده ارتش خانات بخارا به کلی مغلوب شد و سمرقند به تصرف روسیه درآمد. روسیه اکنون به سیحون در شرق ایران رسیده بود.روسها گام بعدی را با تصرف خیوه برداشتند اما آنها میدانستند که فتح خیوه کار سادهای نیست بنابراین 4 لشکر بزرگ را از 4 شهر بزرگ یعنی کراسنودسک، پروسکی، تاشکند و ارنبورگ تجهیز و روانه خیوه کردند. یکی از این ستونها هرگز به خیوه نرسید اما سه ستون دیگر پس از نبردی سریع خیوه را به تصرف درآورده و به این ترتیب روسیه را بر کلیه سرزمینهای سمت راست آمودریا مسلط کردند.
خرد شدن ترکمنها
روسها که اکنون تقریباً کلیه ملل قرقیز، تاجیک و ازبک را درهم کوبیده بود برای فتح کامل منطقه تنها نیاز به پیروزی قاطع به ترکمنها داشتند. آنها خوب میدانستند که ترکمنها سوارکارانی بیمانند و سرکش هستند بنابراین باعمده قوای خود در 1877 به سوی قزل آروات تاختند اما سپاه ژنرال لوماقین با تلفات سنگین مجبور به عقبنشینی شد و حمله مجدد روسها در 1878 به گوگ تپه نیز به دلیل رشادت ترکمنان بیفایده بود. در این نبرد روسها با توپخانه تلفات سنگینی بر سواران ترکمن وارد کردند اما پافشاری ترکمنان سبب شکست روسها گردید.روسها این بار تصمیم گرفتند با توسعه شبکه راهآهن شبکه راهآهن مرکزی سپاه خود را مجهز به توپهای بزرگ و مسلسل سنگین کنند. در ژانویه 1881 ژنرال اسکوبلوف روس با 8 هزار سرباز رزمدیده و کمک گرفتن از 52 توپ بزرگ و 11 مسلسل سنگین در گوگ تپه آماده مبارزه با ترکمنها بود. ترکمنها نیز در قلعه خود مصمم به نبرد تا آخرین نفس بودند.
روسها حمله خود را با آتشباری سنگین آغاز کردند اما ترکمنها بدون ترس حمله اول را به مهاجمین آغاز کردند. شدت آتشباری آنها را مجبور به عقبنشینی کرد پس از آن روسها با توپخانه و مینهای بزرگ دیوار قلعه را فرو ریختند. آنگاه مسلسلهای مخوف روسی که در آن زمان سلاحی بیبدل شناخته میشد آتش مرگبار خود را به روی ترکمنها باریدند و 8 هزار سرباز روس در 4 ستون حرکت خود را به داخل قلعه آغاز کردند. هزاران سرباز ترکمنها در لابه لای خرابههای قلعه جان سپردند و بدین ترتیب آخرین موضع مستحکم آسیای مرکزی در برابر روسها فروریخت.
نتیجه نبردهای آسیای مرکزی
سرپرسی سایکس ژنرال و نویسنده انگلیسی مینویسد: «سقوط گوگ تپه و سقوط مرو سبب شد تا تزار آقای آسیای مرکزی شود.»روسیه موفق شده بود در طی سه دهه به منطقهای وسیع نفوذ کند که زمانی کنترل کنندهی تاریخ دنیا بود. شهرهای معروف سمرقند، بخارا، خیوه، تاشکند، اورگنج، ملل تاجیک، قرقیز، ترکمن و ازبک با تاریخ هزار سالهشان دیگر از این پس تحت فرمان تزار بودند و دیگر هیچگاه به شکوه گذشتهی خود بازنگشتند. روسها اکنون مرزهای خود را به گونهای تهدیدآمیز به سوی جنوب گسترش داده بودند. در شرق ایران به جای اقوام محلی و خانات متعدد دولتی قرار داشت که قدرت اول جهان بود.
انگلستان نیز به شدت از این وضع نگران شده و اکنون روسیه را در یک قدمی هند میدید.
صحرای معروف قرهقوم، رودهای آمودریا و سیردریا، دریاچه آرال، استپ قرقیز و صحرای قزل قوم اکنون دیگر ماوای مردم محلی نبود بلکه از این پس تحت فرمان مردانی از نژاد اروپایی قرار گرفته بود که قصد داشتند برای همیشه به حکومتهای ملوکالطوایفی و محلی در منطقه پایان دهند.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم