نویسنده: مجید مخدوم فرخنده
انسان در طول دورههای یخبندان کره زمین بود که به عنوان زیستمند چیره چهره نمود. اما زمانی که آخرین دوره یخنبدان به سر آمد، انسان پوینده روش زندگی نوینی شد که سیمای کره زمین را دگرگون ساخت.
همین که کوههای یخی ذوب شدند و آب و هوا بهبود یافت علفزارهای معتدله گرم در خاور میانه و آسیای صغیر گسترش یافتند، این گستردگی به ویژه در منطقهای که به نام هلال حاصلخیز موسوم است، غنای بیشتری یافت. هلال حاصلخیز در زمان معاصر نیز دربرگیرنده کشورهای ایران، عراق، سوریه، فلسطین و مصر است. مهمترین گیاهان این علفزارها گندم و جو وحشی بودند. رمههای گوسفند و بز وحشی با چریدن از این گیاهان رو به فزونی گذاردند. در این اوان، امکان اهلی کردن این جانوران فراهم آمد. اولین سابقه اهلی کردن گوسفند مربوط به 10500 سال قبل است که در ایران اتفاق افتاد. 1500 سال بعد از آن انسان زیستمند در ایران بز را نیز اهلی نمود. بدین ترتیب، اولین انسانهای چوپان و رمه دار کره زمین در ایران پا به عرصه وجود نهادند. کشت و کار سکنی گزیدن در یک منطقه با اهلی کردن گیاهان وحشی اول بار در خاورمیانه رخ داد که ایران در این رابطه سهمی نیز دارد. به همین خاطر است که خاورمیانه را مهد تمدن مدرن نامیدهاند (هالستد 1980).
بنابراین میتوان اذعان نمود که اولین استفادههای منسجم از سرزمین در ایران با کاربریهای مرتعداری و کشت و کار آغاز شد. در شکل گیری نظم مکانی این استفادهها در ایران، در بدو امر، شرایط اقلیمی و محیطی نقش اساسی داشتند. بنابراین، در پیدایش اولین دهکدههای کوچک در ایران تأثیرات محیطی به ویژه اقلیم نقش مهمی داشتهاند. رفته رفته با به وجود آمدن تولید مازاد و رونق تجارت، عوامل دیگری، نیز در شکل گیری نظم مکانی استفاده از سرزمین نقش پیدا کردند.
این عوامل عبارتند از نوع حکومتها، شیوه زندگی مردم در رابطه با چگونگی استفاده از سرزمین، مناسبات تولیدی، تجارتی و سیاسی در داخل و خارج سرزمین و پیشرفتهای علمی و فنی. به هر حال سیر تکوین و تکامل نظم مکانی استفاده از سرزمین را در ایران میتوان به سه دوره تقسیم نمود (اطلس تاریخی ایران 1350، دفتر برنامه ریزی منطقهای 1364):
دوره نخست:
که شکل گیری نظم مکانی استفاده از سرزمین بر پایه شرایط محیطی و توان بالقوه سرزمین برای کشاورزی استوار است. شروع این دوره همان گونه که اشاره شد 10500 سال قبل است. ابتدا، مرتعداری به همراه شکار و کوچ مداوم تنها کاربری سرزمین بود. سپس با شروع کشت و کار، یکجانشینی ناگزیر شد. مراکز جمعیتی عمدتاً در نقاط خوش آب و هوا و در مناطقی که آب و خاک مهیای کشاورزی بودند به صورت دهکدههای کوچک به وجود آمد. از نظر آمایش سرزمین، کاربریها بر اساس توان اکولوژیکی محیط زیست نظم مکانی یافته بودند. به خاطر نبودن وسایل حمل و نقل، دهکدههای کشاورزی ارتباط چندانی با یکدیگر نداشته، اغلب به صورت خودکفا اداره میشدند. شکل (1-7) گویای این واقعیت است که هنوز بسیاری از مناطقی که برای کشاورزی توان داشتند ناشناخته مانده بود. با رشد جمعیت، دهکدههای کوچک در آخر دوره بدل به شهرهای کوچک و بزرگی مانند طوس، گرگان، ری، همدان، شوش، اصفهان و بوشهر امروزی شدند.دوره دوم:
که شکل گیری نظم مکانی استفاده از سرزمین بر پایه شرایط محیطی و توان بالقوه سرزمین برای کشاورزی و بر امکان داد و ستد مازاد تولید استوار است. ویژگی بارز این دوره، ایجاد راهها و بسط مبادلات بازرگانی داخلی و خارجی است. محدوده تاریخی این دوره را میتوان از اواخر هخامنشیان تا اوایل دوره صفویه دانست. کاربریهای عمده استفاده از سرزمین در این دوره عبارتند از: مرتعداری و کشاورزی (برای تأمین غذا، پوشاک و دارو). جنگلداری (برای تأمین چوب برای کشتی سازی، خانه سازی و ابزارسازی)، حفاظت (حفظ جنگلهای سرو در آسیای صغیر). صنعت (ابزارسازی)، کان کنی (استخراج فلزات و سنگ)، جاده سازی (برای رونق داد و ستد)، خدمات (ایجاد پیک بین شهری)، بازرگانی و جنگ افروزی.در این دوره، شهرهای بیشماری به وجود آمدند که برخی از آنان به عنوان قطب عمل میکردند. به عنوان نمونه شهرهای نیشابور، ری، اصفهان و شیراز به علت رونق اقتصادی بازارهایشان در درجه اول و شهرهای طوس، گرگان، آمل، همدان، قم، استخر، فسا، کازرون، اهواز، شوشتر و بندر سیراف در درجه دوم توسعه قرار داشتند. طبیعی است که قطبهای بازرگانی و تمرکز جمعیت در حول و حوش شهرهای درجه اول قرار داشتند.
در دوره دوم، از نقطه نظر آمایش سرزمین، کاربریها بر اساس توان اکولوژیکی محیط زیست نیاز اقتصادی اجتماعی (امکان داد و ستد، ابراز وجود صنایع دستی و تمرکز جمعیت) نظم مکانی یافته بود.
منبع: اطلس تاریخی ایران (1350)
دوره سوم:
که شکل گیری نظم مکانی استفاده از سرزمین بر پایه رشد صنعتی در درجه اول و بر پایه شرایط محیطی برای برآورده کردن نیاز کشاورزی در درجه دوم و بر پایه مسائل سیاسی و بازرگانی در درجه سوم اهمیت استوار است. محدوده زمانی این دوره از ابتدای صفویه تا زمان معاصر است. در ابتدای این دوره، برخی از شهرها بنا بر امکانات محیطی و یا سابقه فرهنگی در تولید فراوردههای ویژه، تخصص یافته و شهرت پیدا کردند. شهرهای مثال زدنی از این دسته عبارتند از: کاشان (صنایع قالیبافی)، یزد (صنایع نساجی)، بروجرد و خرم آباد (صنایع فلزکاری) و اصفهان (صنایع ظریفه دستی). همچنین برخی از مناطق بر اساس امکانات طبیعی محیط زیست خود برای کشت فراوردههای ویژه معروفیت یافتند، مانند گیلان و مازندران (برنج، مرکبات و چای)، خوزستان (غلات)، دامغان و رفسنجان (پسته). شهرهایی هم بر اساس توجه خاص حکومت و یا رونق اقتصادی بیشتر از بقیه مناطق توسعه یافتند. مانند اصفهان، تبریز، کاشان و قزوین.با نفوذ بیش از اندازه بیگانگان، به ویژه در دوره قاجاریه، سرازیر شدن فراوردههای صنعتی غرب به کشور آغاز گردید و اضمحلال قطبهای صنعتی به وجود آمده شروع شد. با کشف نفت، نظم مکانی استفاده از سرزمین دگرگون شد و این بار نه بر اساس امکانات بالقوه بلکه بر اساس منافع بیگانگان شکل تازهای به خود گرفت. ایجاد راه آهن سراسری از منتها علیه شرقی دریای خزر به منتها علیه غربی خلیج فارس قاعده جدیدی را برای نظم مکانی استفاده از سرزمین در ایران ایجاد کرد. با این حساب مناطق غربی دریای خزر و مناطق شرقی خلیج فارس و دریای عمان از بهره جویی راه آهن سراسری بازماندند. در طول مسیر راه آهن سراسری و در حاشیه آن توسعه منطقهای، بدون در نظر گرفتن توان اکولوژیکی سرزمین (توان بالقوه) شکل گرفت. در این رابطه، بسیاری از شهرها و مناطق حاشیهای جدید در ارتباط با استخراج و صدور نفت و راه آهن سراسری توسعه یافتند، مانند آبادان، خرمشهر و مسجد سلیمان. با ایجاد چنین قطبها و محورهای مکنده که به لحاظ سیاسی و یا اقتصادی بنا نهاده شدند، عدم تعادل در نظم مکانی استفاده از سرزمین در کشور رخ نمود، شهرها نسبت به روستا و پایتخت نسبت به سایر شهرها برتری یافتند.
اجرای برنامهای عمرانی پنج ساله از سال 1327 تا 1355 ایجاد قطبهای توسعه در شهرهای بزرگ به ویژه تهران را به دنبال داشت. نظم مکانی محور خدمات (ایجاد فرودگاهها و بنادر، نیروگاههای برق، خط لوله گاز) و محور صنعت (تأسیس پالایشگاهها و شهرکهای صنعتی) باعث پیدایش یک محور شمالی جنوبی از تهران تا خوزستان به عنوان محور درجه اول توسعه و محورهای تهران به شمال غربی و تهران به شمال شرقی به عنوان محورهای درجه دوم توسعه گردید و مناطق غرب و شرق و جنوب شرقی کشور از توسعه به دور ماندند (شکل 2). در پی اشباع فضایی قطبها و تعدیل تعارضات منطقهای، طرح آمایش سرزمین در کشور مطرح شد. (دفتر برنامه ریزی منطقهای 1364).
در ایران سابقه آمایش سرزمین نسبتاً طولانی است. دکتر فیروز توفیق در سخنرانی مبسوط خود در کنفرانس بین المللی طرحریزی کالبدی (1370) عنوان نمود که فکر آمایش سرزمین در ایران نخست در اواسط دهه 50-1340، در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران زیر عناوین «عمران کشوری» و «آرایش فضای اقتصادی» پدیدار گشت و سپس به سازمان برنامه و بودجه سرایت کرد. در نیمه دوم دهه مذکور عدهای از مسئولان نمایندگی دولت در آمایش سرزمین فرانسه (داتار) بنا به دعوت مسئولان وقت سازمان برنامه و بودجه به ایران آمدند. در اسفندماه 1351، مهندسان مشاور ستیران طی یادداشتی مباحث و روشهای آمایش سرزمین را طرح کردند. در تیر ماه 1354 قانون «تغییر نام وزارت آبادانی و مسکن به وزارت مسکن و شهرسازی» تصویب شد. در این قانون ضمن تعریف طرح جامع سرزمین، موارد زیر به شرح وظایف مسکن و شهرسازی افزوده شد:
* تعیین محل شهرها و مراکز جمعیت آینده با توجه به عوامل محدود کننده ...؛
* تعیین حدود توسعه و ظرفیت شهرهای فعلی و آینده و طرح و تنظیم نقشه توزیع جمعیت؛
* تهیه و تنظیم سیاستها و خط مشیهای اجرایی و ضوابط لازم برای هدایت و کنترل شهرنشینی در جهت تحقق طرح جامع سرزمین؛
* مشخص نمودن شهرها و شهرکها از نظر فعالیتهای صنعتی، کشاورزی، جهانگردی، تاریخی، خدماتی و نیز تعیین شهرهای مختلط ... پس از کسب نظر وزارتخانههای مربوط؛
* بررسی ارتباط شهرهای فعلی و آینده در سطح منطقه و کشور.
گزارش مطالعات دوره دوم تحت عنوان مطالعات دوره دوم استراتژی درازمدت آمایش سرزمین در اردیبهشت ماه 1356 در چهاربخش بدین شرح منتشر شد: نظام شهری و خط مشی اجرایی آن، جامعه روستایی و خط مشی اجرایی آن، محور خوزستان - آذربایجان و خط مشی اجرایی آن، تمرکززدایی فعالیتهای بخش دوم و سوم و خط مشی اجرایی آن. در بخش نظام شهری که در 12 جلد تهیه شده، پس از تعیین سیاستهای شهری در سطح ملی (جلد اول)، مطالعه ویژهای درباره 31 شهر (11 جلد دیگر) انجام گرفته است. شاید تنها در زمینه مطالعات مربوط به 31 شهر است که دوره دوم طرح آمایش سرزمین با آنچه ما امروز طرح ریزی کالبدی مینامیم متداخل باشد.
مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین اسلامی توسط دفتر برنامه ریزی منطقهای سازمان برنامه و بودجه در سال 1362 در 6 جلد منتشر شد. جلد نخست به بیان اصول و کلیات سازماندهی فضایی کشور و خلاصه مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین اختصاص دارد. در جلد دوم دادههای مربوط به تشخیص وضعیت آمده است. در سه جلد بعدی به ترتیب «جمعیت و جوامع»، «فعالیتها» و «اقلیم و سرزمین» بررسی شدهاند. جلد ششم حاوی نقشههاست. در مقدمه جلد نخست دیدگاه تهیه کنندگان از آمایش سرزمین آمده است: «مطالعات آمایش سرزمین در یک دوره بلند مدت ناظر بر مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی کشور است» و «طرح پایه آمایش سرزمین، طرحی است که در چارچوب هدفها و سیاستهای کلی توسعه، سازماندهی فضای ملی را پایه گذاری میکند»، خلاصه و جمع بندی مطالعات مرحله اول در تابستان 1364 انتشار یافت.
از نظر تهیه کنندگان طرح، مطالعات آمایش سرزمین جزئی از نظام جامع برنامه ریزی بوده و بایستی برای کشور، منطقه، استان و شهرستان متناظر با برنامههای توسعه اقتصادی این طرح، تهیه شوند.
گفتنی است که آمایش سرزمین که پیش از انقلاب با برنامه نسبتاً گسترده و فراگیر آغاز شد پس از انقلاب بر دامنه شمول خود افزود به نحوی که امروزه تشخیص مرزهای آن با دیگر انواع برنامه ریزی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دشوار است. به هر حال آنچه در ایران به نام آمایش سرزمین شهرت یافته و در عمل به موقع اجرا گذاشته شده است، با تکالیف محدودی که قانون تغییر نام تحت عنوان طرح جامع سرزمین برای وزارت مسکن و شهرسازی قائل شده، فاصله زیادی دارد.
وزارت مسکن و شهرسازی طبق مصوبه 137/2/9 شورای عالی اداری مأمور به انجام مطالعات پیش نیاز طرحریزی کالبدی (تغییر نام یافته از طرح جامع سرزمین) گردید. محورهای اصلی طرحریزی ملی / منطقهای کالبدی عبارتند از:
یکم - افزایش جمعیت عموماً و افزایش جمعیت شهری خصوصاً و اشغال فضا بر اثر گسترش شهرهای موجود و پیدایش شهرهای جدید؛
دوم - مدیریت خردمندانه فضا به معنای بهینه سازی الگوی توزیع فعالیتهای انسان که از سه نظام گروهها (شهرها و آبادیها)، شبکهها (گردش انسانها، کالاها و اطلاعات میان گروهها) و سرانجام نواحی (به معنای کاربرد زمین توسط فعالیتهای زمین بر انسان) تشکیل شده است؛
سوم - حفاظت محیط زیست و آثار باستانی و با ارزش که در حال حاضر این منابع همگی مواجه با خطرات جدی هستند (تخریب مراتع، پاک تراشی جنگلها، فرسایش خاکها و آبخیزها، دریاچهها، عدم رعایت حریمهای حفاظتی آثار باستانی و پرارزش و جز اینها)؛
چهارم - سوانح طبیعی که ایران از این نظر یعنی از نظر سوانح ناشی از جنبش شدید زمین (زلزله، ریزش، ...) سوانح ناشی از جنبش شدید آب (سیل، طغیان، ...) و سوانح ناشی از جنبش شدید هوا (طوفان شن، گردباد ...) یکی از پرخطرترین کشورهای جهان است.
دکتر توفیق (1370) در این مورد اظهار میدارد: همین قدر بگوییم که اگر میشد از تنگ نظریها چشم بپوشیم، بهتر بود طرح ریزی کالبدی در ایران این چهار محور را یکجا دربر میگرفت و درباره همه آنها نه تنها به بررسی که به سیاستگذاری هم میپرداخت. حتی بایسته بود وزارتخانهای ناظر بر امور مسکن و شهرسازی، حفاظت محیط زیست، نگاهداری آثار تاریخی و حکومتهای محلی (شهرداریها) ایجاد میشد و از این طریق در امری که آینده کشور در گرو آن است به رقابتهای سازمانی پایان میداد. عجالتاً ناگزیریم هدفهای طرحریزی کالبدی را در محدودترین حالت، یعنی در چارچوب اختیارات یک وزارتخانه (وزارت مسکن و شهرسازی) بیان کنیم.
اگر هدفهای طرحریزی کالبدی در سطح ملی (و منطقهای)، از همه امور وابسته، پیراسته شود و تنها به بخشی که با وظایف سنتی وزارت مسکن و شهرسازی مرتبط است، محدود شود، عبارت است از:
یکم - مکان یابی برای گسترش آینده شهرهای موجود؛ مکان یابی برای ایجاد شهرهای اقماری و مکان یابی برای ایجاد شهرهای جدید؛
دوم - تدوین سیاست اسکان جمعیت شهری یا بهتر شبکه شهری، یعنی چگونگی استقرار شهرها در پهنه کشور و ایجاد سلسله مراتب میان آنها از نظر تسهیل امر خدمت رسانی به مردم؛
سوم - تعیین مقررات ساخت و ساز در کاربریهای گوناگون زمینهای کشور.
هدفهای بالا به مناسبت اجرای طرحهای منفرد توسط وزارت مسکن و شهرسازی از همان ابتدای تأسیس یعنی از اوایل دهه 50-1340 با تهیه طرحهای جامع و تفصیلی شهرها، شهرک سازی با رسیدگی و تصویب شهرکهای مسکونی و تفریحی بخش خصوصی، اجرا یا رسیدگی به طرحهای احداث مجتمع مسکونی بیرون از محدوده شهرها، اجرای طرحهای مکان یابی اراضی مناسب جهت توسعه آتی شهرها اجرای طرحهای مکان یابی و مطالعات ایجاد شهرهای جدید و سرانجام رسیدگی و اظهارنظر درباره مکان یابی شهرکهای صنعتی، پیوسته دنبال شدهاند.
با توضیحات یاد شده دیده میشود که اندیشهای نو برای توسعه ملی / منطقهای در کشور در دهههای 50 و 60 شکل گرفت، اما همانگونه که دکتر توفیق بیان نمود، به علت پارهای از تنگ نظریها و رقابت سازمانی کار تهیه و تدوین برنامه توسعه منطقهای کشور دستخوش چندگانگی گردید. انجام آمایش سرزمین به سازمان برنامه و بودجه محول شد و انجام طرحریزی کالبدی به وزارت مسکن و شهرسازی واگذار گردید. تازه کار وزارت مسکن و شهرسازی نیز محدود به مکان یابی شهرهای جدید و توسعه شهرهای فعلی گردید. در حالیکه اهداف آمایش سرزمین، طرحریزی کالبدی، طرح جامع سرزمین و امثالهم که همگی در چارچوب برنامه ریزی محیط زیست انجام میگیرند، ایجاد یکپارچگی، هماهنگی و ساماندهی استفاده از سرزمین در سطح ملی / منطقهای در حول اهداف چهارگانه یاد شده در طرحریزی کالبدی است.
اجرای طرح آمایش سرزمین از سال 1355 و متعاقب آن از سال 1362 در کشور به این معنا نیست که استفاده از سرزمین تا قبل از تاریخهای یاد شده در کشور بدون انجام برنامه ریزی، به عمل آمده است. در واقع اجرای طرحهای اقتصادی استفاده از سرزمین در ایران از سالهای 1327 به بعد رایج شد. اما این گونه طرحها تا سال 1338 بدون داشتن نقشه در کشور تهیه و تدوین میشد. اولین طرحی که برای استفاده از سرزمین با داشتن نقشه در کشور تهیه و تدوین گردید مربوط به طرح جنگلداری سری گلبند جنگل ویسر در سال 1339 است (محمدی 1361، مکاتبات شخصی). در حال حاضر از مجموع 1/3 میلیون هکتار جنگل تجارتی شمال کشور، برای 800 هزار هکتار طرح جنگلداری تهیه و تدوین شده است که در 600 هزار هکتار آن این گونه طرحها اجرا میشوند. پس از طرحهای جنگلداری، به تدریج برای سایر کاربریها نیز استفاده از سرزمین با برنامه ریزی تهیه و تدوین پروژههای اجرایی معمول گشت. در این میان میتوان به ترتیب از طرحهای آبخیزداری، سدسازی، مرتعداری، کشت و صنعت، شهرک سازی و پارکداری نام برد.
اما تهیه و تدوین این گونه طرحها پیش از 1355 طبق فرایند قدیمی برنامه ریزی (شکل 1) به عمل میآمد. ادامه به کارگیری چنین روشی در برنامه ریزی به خاطر دخالت ندادن استعداد طبیعی (توان اکولوژیکی) سرزمین در فرایند بهره برداری و بهره وری سرزمین اغلب استفاده از سرزمین دچار مخمصه شده، در نتیجه به دنبال اجرای این گونه طرحها خرابی محیط زیست عاید انسان میشود. متأسفانه بسیاری از ارگانها و سازمانهای کشور هنوز به همان روش قدیمی در تهیه و تدوین طرحها بسنده میکنند. نتیجه اجرای چنین روشی باعث بروز خسارات زیست محیطی در کشور شده و میشود. مثال بارز چنین طرحهایی، طرح سدسازی لار در شمال شرقی تهران است. این طرح از آنجا که توان اکولوژیکی منطقه مورد بررسی (برای سدسازی)، ارزیابی نگردیده بود، در انتها به شکست انجامید. طبق پیش بینیهای به عمل آمده قرار بود که پس از ساختن سد لار 18 متر مکعب در ثانیه برای شهر تهران آب تأمین شود. اما به دلیل آنکه سد در نزدیکی گسل پنهان و بر روی سنگ آهک آسماری بنا شده بود آب ذخیره شده در پشت دریاچه سد، نشت کرده، از دسترس خارج میشود. در حالی که اگر منابع فیزیکی و بیولوژیکی (منابع اکولوژیکی) منطقه، اول شناسایی شده، سپس تجزیه و تحلیل و جمع بندی میگردید و در انتها برای سدسازی ارزیابی میشد، هرگز چنین شکستی که باعث به هدر رفتن مقدار زیادی پول، وقت و انرژی شد بروز نمیکرد.
خوشبختانه از سال 1361 و 1362، تهیه و تدوین طرحهای استفاده از سرزمین در کشور با به کارگیری اصولی آمایش سرزمین، که مبنای توسعه را بر اساس بینش توأم اکولوژیکی و اقتصادی بنا مینهد به اجرا درمیآید. همان گونه که تا کنون روشن شده است ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین نقش اساسی در این فرایند و در نتیجه در تهیه و تدوین طرحهای استفاده از سرزمین دارد. به کارگیری این فرایند نوین در طرحهای جنگلداری، (مخدوم و دیگران 1361)، در طرحهای پارکداری (مخدوم و دیگران 1366، شریفی 1368، سفیانیان و دیگران 1369)، در طرحهای جامع کشاورزی (مهندسین مشاور یکم 1368)، در طرحهای آبخیزداری و مرتعداری (ادهمی مجرد 1368)، در طرحهای کشت و صنعت (مهندسین مشاور جامع ایران 1369)، در طرحهای شهرسازی (مخدوم 1993) و در طرحهای جامع توسعه شهری و صنعتی روستایی (مخدوم و مجنونیان 1369)، در حال حاضر در ایران متداول شده است.
به جهت سامان بخشی به انجام واقعی برنامه ریزی توسعه منطقهای در کشور، دفتر مطالعات و هماهنگی سازمان جنگلها و مراتع کشور (معاونت جنگلها و مراتع وزارت جهاد سازندگی) از اواخر دهه 1360 اقدام به مطالعات و طراحی مدیریت منابع طبیعی تجدید شونده در مقیاس 1:100000 و سپس 1:50000 کرد. این مهم برای عرصه منابع طبیعی کشور (به جز جنگلهای شمال کشور) در حال حاضر در دست انجام است. اگر دفتر مطالعات و هماهنگی (اینک دفتر مطالعات و مهندسی) سازمان جنگلها و مراتع کشور در این امر توفیق یابد، به نوعی میتوان اذعان نمود که به انجام مطالعات آمایش سرزمین یا مطالعات مربوط به برنامه ریزی منطقهای توسعه ملی شکل بخشیده است. زیرا اهداف، فرایند، تشکل و چارچوب این مطالعات در راستای انجام واقعی توسعه پایدار و آمایش واقعی سرزمین است.
منبع مقاله :
مخدوم فرخنده، مجید، (1393) شالوده آمایش سرزمین، تهران: دانشگاه تهران، چاپ پانزدهم