مکان: پاریس، نوفل لوشاتو
موضوع : اوضاع ایران پس از تبعید شاه
سوال: [از حضرتعالی تشکر بکنم به عنوان اینکه ما را قبول کردید که بیاییم با شما مصاحبه کنیم و تلویزیون فرانسه را. مخبر ما از تهران گزارش میدهد که میلیونها نفر در خیابانهای تهران مشغول تظاهرات هستند. میخواستیم ببینیم که شما در جریان این امر هستید؟ و نظرتان راجع به این تظاهرات عظیمی که در تهران وجود دارد چیست؟]
جواب: تظاهرات در تهران تنها نیست؛ در سایر بلاد ایران شهرستانهای ایران هم هست. و نظر من این است که برای چندمین بار رفراندوم عمومی است به اینکه نه شاه را یعنی شاه سابق را و نه حکومت او را و نه شورای سلطنتی را ملت ایران نمیپذیرند. و ملت ایران حکومت اسلامی میخواهد و همین رأی عمومی است بر اینکه حکومت اسلامی را طالب است و چیز دیگری را غیر از این طالب نیست، حکومت دیگری را نمیپذیرد.[صحبت از شورای سلطنت فرمودید؛ آقای تهرانی آمدند به اینجا که میخواهند با شما ملاقات بکنند و شما را ببینند. آیا شما میخواهید ایشان را ببینید و تماسی با شورای سلطنت داشته باشد؟]
من تماسی با شورای سلطنت نمیتوانم داشته باشم. ایشان از من تقاضای ملاقات کرد و گفتم به ایشان تذکر بدهند که تا شما استعفا ندهید از شورای غیرقانونی سلطنت، و تا اینکه اعلام نکنید که این استعفا برای این است که قانونی نیست، من با شما ملاقات نخواهم کرد. (1)[همان که فرمودید رفراندم عمومی مردم در ایران در جریان است و این جمعیت کثیری که آنجا هستند میخواهند که شما برگردید. تا به حال فرمودید که هر موقعی که وقتش برسد برمیگردم؛ در چنین صورتی چه تصمیمی خواهید گرفت؟]
باز هم همان را تکرار میکنم که وقتی که صلاح دیدم و رفتنم در آنجا اصلح بود، خواهم رفت.
[ما اطلاعاتی داریم که اعتصاب غذا در بعضی از پادگانها و در بعضی از واحدهای نظامی صورت گرفته. آیا فکر میکنید که این علامت این است که ارتش شروع کرده به برگشتن به طرف شما؟]
ما امیدواریم که ارتش به تمام اقشارش برگردد؛ البته قشرهایی از او رو به ملتند. لکن صلاح ارتش این است که همه برگردند به آغوش ملت، و با شاهی که کنار رفت و دیگر برگشت ندارد، هیچ تماسی نداشته باشند؛ و توهم نکنند که باید به شاه وفادار باشند. شاهی که به ملت آنها خیانت کرد و این همه جنایات به برادران آنها وارد کرد و ارتش را به صورت یک وابسته درآورد و اقتصاد ملت ما را فلج کرد و زراعت ملت ما را از بین برد، این شاه قابل این نیست که به او توجه بشود؛ و ارتش باید ارتش ملت باشد. و ما ارتش را از خودمان میدانیم و اگر چند نفری در آنها خیانتکارند حسابشان از سایرین خارج است. و ما امیدواریم که همه آنها به آغوش ملت برگردند. و از آنها ما پذیرایی خواهیم کرد.
[برای مدتها شما رفتن شاه را خواستهاید. حال که او رفته، میخواهید که دوستان شما در ایران قدرت را به دست بگیرند؛ به چه نوعی؟ به صورت قانونی یا به صورت فشار افکار عمومی با این تظاهراتی که دارند؟]
فشار افکار عمومی همان قانون است. سلطنت در ایران به آرای مردم به خیال آنها آمده است و حال آنکه از اول هم نیامده بود. قانون ما این است که سلطنت باید با آرای عمومی مستقر بشود و الان آرای عمومی خلع کرده است او را، بلکه مکرر اعلام خلع او را کرده. بنابراین ما همان فشار افکار عمومی که قانون واقعاً همان است باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم.
[طبیعتاً در چنین شرایطی سؤالات زیادی طرح میشود و از جمله آنکه میگویند که شما آیت اللهها در ایران به همان اندازه که شاه ثروتمند است ثروت دارید و احیاناً از کشورهای مختلف کمک میگیرید. این پشتیبانی از کشورهای مختلف از کجاست؟ و بعضیها هم میگویند که به قدرت رسیدن شما برگشت به دوران گذشته است.]
اما قضیه ثروتمند بودن روحانیین در ایران، یک مطلب بسیار کذبی است که واضح است فساد آن. و اما اینکه از جاهای دیگر پشتیبانی میشود، آن هم تکذیب میکنم و ابداً از هیچ مملکتی، از هیچ جایی به روحانیین ایران پشتیبانی نمیشود و کمک مالی نمیشود لکن مردم ایران علاقه دارند، علاقه اسلامی دارند به روحانیین ایران، و مردم ایران هر کمکی روحانیین بخواهند به آنها میدهند و احتیاج به کمکهای خارجی ندارند.
[قسمت دوم سؤالم که مربوط به گذشته یعنی به عقب برگرداندن است.]
اینکه گفته میشود که ما میخواهیم مملکت را به عقب برگردانیم این مطلبی بوده است که شاه برای اینکه دست و پا بزند و خلاص بشود از این گرفتاری که دارد منتشر کرده. ما با جمیع آثار تمدن موافقیم و مایلیم که مملکت ما مجهز بشود به جمیع آثار تمدن لکن نه به آنطور که شاه عمل کرد. شاه تمام آثار تمدن را در ایران به یک آثار فاسد کننده مفسد درآورد: سینماها را محل فساد درست کرد، اخلاق جوانهای ما را فاسد کرد، مراکز فحشا را زیاد کرد، مراکزی که جوانهای ما را عادت به چیزهای باطل مثل هروئین میکند زیاد کرد؛ و ما با اینها مخالفیم. و اما به آثار تمدن و پیشروی به هیچ وجه مخالف نیستیم، با پیشرویهای شاه مخالفیم که پیشرویهای او ما را به عقب برگردانده؛ و حالا سالهای طولانی باید ایران زحمت بکشد تا اینکه ایران را به حالی برساند که ترمیم بکند این فسادهایی که شاه در ایران ایجاد کرده و این خرابیهایی را که به بار آورده.[اجازه بدهید که از طرف تلویزیون فرانسه از شما تشکر بکنم که ما را اینجا پذیرفتید آیا فکر میکنید آن روزی که از اینجا بروید متأسف خواهید بود از این محل، از این مکان؟]
محل برای من هیچ مطرح نیست. من هر جا بتوانم خدمت بکنم به انسانیت، خدمت بکنم به ملت خودم، آنجا برای من خوب است تا اینجا بتوانم خدمت بکنم علاقه دارم که اینجا باشم؛ وقتی اینجا نتوانم خدمت کنم علاقهای به اینجا ندارم؛ به آنجا دارم که بتوانم خدمت بکنم.پینوشت:
1-آقای سید جلال الدین تهرانی، بنا به خواست امام خمینی، با تقدیم استعفای خویش به حضور ایشان رسید.
منبع مقاله :صحیفه امام، ج5، ص 498 تا 500.