دیدگاه امام خمینی (ره) پیرامون انگیزه‌ها و روش‌های انتقاد (3)

مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام می‌پذیرد به منظور نابودی روحانیت انقلاب است، ایادی شیطان در تنگناها و سختی‌ها به سراغ مردم می‌روند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و
يکشنبه، 6 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دیدگاه امام خمینی (ره) پیرامون انگیزه‌ها و روش‌های انتقاد (3)
 دیدگاه امام خمینی (ره) پیرامون انگیزه‌ها و روش‌های انتقاد (3)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

اگر افرادی غیر از روحانیون رهبران انقلاب بودند

مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام می‌پذیرد به منظور نابودی روحانیت انقلاب است، ایادی شیطان در تنگناها و سختی‌ها به سراغ مردم می‌روند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارسایی‌هاست؛ آن هم کدام روحانی، روحانی بی‌دارد و بی‌مسئولیت نه، بلکه روحانیتی که در همه حوادث جلوتر از دیگران در معرض خطر بوده است. کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنه‌ها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می‌شود و کمبودها و نیازها رخ می‌نماید ولی من با یقین شهادت می‌دهیم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر امریکا و جهان‌خواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود. (1)

اجتناب‌ناپذیر بودن بعضی خلاف‌ها در حکومت

در یک کشوری که تازه می‌خواهد احکام اسلام را پیاده کند و دارای چهل میلیون جمعیت و با آن وسعت است، نمی‌شود یکدفعه کارها درست بشود و هیچ خلافی واقع نگردد، در زمان خود پیامبر و حضرت امیر هم خلاف واقع می‌شد. باید جهات مثبت را نگاه کرد، نه جهات منفی را، و ما نباید توقع داشته باشیم که صبح کنیم در حالی که همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان حضرت صاحب- سلام الله علیه- هم که ایشان با تمام قدرت می‌خواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمی‌شود که هیچ کسی حتی خلاف پنهانی هم نکند. و بالأخره همان‌ها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهید می‌کنند. (2) و در روایات، قریب به این معنا دارد که بعضی فقهای عصر با ایشان مخالفت می‌کنند. پس این طور نیست که خلاف فلان قاضی یا فلان فرماندار و اصولاً بعضی جهات منفی، خطری باشد. در زمان حضرت امیر هم قاضی‌اش و فرماندارش خلاف می‌کرده است، این اجتناب‌ناپذیر است. (3)

پرهیز از طرح مشکلات خاصی در تریبون‌های عمومی

ائمه جمعه و جماعت و علمای همه بلاد باید این مطلب را به مردم بفهمانند که یک کاری کردیم که زحمت دارد و برای خدا شما کردید و همه‌تان هم می‌گویید کاری که برای خدا بشود زحمت دارد. الجنة حفت بالمکاره. (4) کسی بخواهد به جنت لقاءالله برسد مکاره را هم باید تحمل کند و دلسرد نشود. مردم را یک وقتی این فضول‌ها دلسرد نکنند. و یکی از اموری که من همیشه به آقایان عرض کردم علاوه بر اینکه یک وحدت کلمه بین خودشان باشد و همین طوری که آقا گفتند یک سمینارهایی داشته باشند، یک اجتماعاتی داشته باشند، در هر ماه یکی دو سه دفعه با هم مجتمع بشوند، تفاهم کنند با هم، همین طور با سایر علمایی که در بلاد هستند، این تفاهم را هر کس در استان خودش داشته باشد و علاوه بر آن با این مقامات دولتی باید مربوط باشد. اشکالی پیدا می‌شود خودشان ابتدا بروند پشت تریبون و به مردم اعلام کنند که همچو چیزی شده است، این تضعیف می‌کند دولت را و امروز حفظ این دولت واجب است؛ یعنی، یک واجب شرعی است، برای ما امروزه همان طوری که رفع آن فساد واجب بود، حفظ این دولت هم الآن واجب است. آقایان اگر یک وقتی همه علمای بلاد را عرض می‌کنم خصوصاً ائمه جمعه که خوب، هفته‌ای یک دفعه عمومی صحبت می‌کنند اگر یک وقت پیشامدی کرد، از استاندار یک جایی، از رئیس دیگر یک جایی یک گله‌ای دارند، حل کنند خودشان، پی‌اش هم به مقامات مربوطه رجوع کنند، به مردم نروند بگویند که مردم، این چه کرده، او چه کرده است. این اسباب تضعیف می‌شود و امروز صلاح ما نیست که ما یک همچو دولتی که دارد با جان و دل برای مردم خدمت می‌کند [تضعیف کنیم]، البته هر خدمتگزاری یک اشتباهاتی هم گاهی دارد، همیشه همین طور بوده است. همین شما هم که خدمتگزار هستید گاهی در بینتان یک نفر اشتباه می‌کند، نباید ما اشتباهات را که واقع می‌شود این را برویم به مردم اعلام کنیم که یک همچو چیزی شده است، خودمان خصوصی حلش کنیم، بخواهیم او را، در یک جلسه خصوصی که هستیم، علما هستند، با هم صحبت کنید. استاندارها هم حالا اینطور نیستند که اگر علما آن‌ها را دعوت کنند نیایند، مثل سابق نیست؛ حالا یک طوری است که این‌ها از خود مردم هستند، می‌آیند پیش مردم، با مردم تفاهم می‌کنند، و همین طور سایر مقامات امروز بحمدالله، همه مردمی هستند. از نخست وزیرش و رئیس جمهورش گرفته تا دیگران مثل سایر مردم هستند و همین طور مثال دیگران که در یک جلسه‌ای با هم می‌نشینند آن‌ها هم همان طوری هستند. (5)

در هر امری وجدان خودتان را حَکَم کنید

اشخاصی هستند که در خارج نشسته‌اند و فساد و شایعه‌سازی و این چیزها را آلت دست قرار داده‌اند برای اینکه این کشور را از این چیزی که هست به حال اول برگردانند. شما باید هیچ وقت به این صحبت‌ها گوش نکنید، و همیشه در هر امری وجدان خودتان را حکم کنید، و اگر از کسی یا از کسانی تکذیب کرد، به تکذیب او فقط گوش نکنید و خودتان ببینید که اعمال او چیست. اگر اعمالش بد است، هر کس هم تعریف کند از او غلط است. اگر اعمالشان خوب است کسی که تکذیب کند از او، باز هم غلط است. انسان باید خودش نظر داشته باشد و همه قشرها و همه ملت و همه قوای نظامی و انتظامی و قوای مسلحه و غیر نظامی باید خودش قضاوت بکند، گوش به حرف کسی ندهد. بی‌چون و چرا حرفی از کسی قبول نکند راجع به اینکه فلان قشر چطور است، فلان قشر چطور است. البته در همه قشرها اشخاص فاسد هستند و نفوذ کرده‌اند و می‌خواهند بین شماها اختلاف بیندازند، و نتیجه اختلاف را خودشان یا اربابانشان که آن ابرقدرت‌ها هستند ببرند. (6)

انتقاد صحیح آری امّا توطئه هرگز

در داخل کشور شیاطینی هستند که این‌ها هم یا کارگرند برای آن‌ها یا نفهم‌اند، یا از جمهوری اسلامی بدشان می‌آید اصلاً می‌گویند یک چیز دیگر باشد، یا اگر واقعاً متعهد هستند جمهوری اسلامی را هم قبول دارند، همه چیز را هم با شما آقایان مشترک هستند، لکن از ساده‌لوحیشان استفاده می‌شود و از آن‌ها کار کشیده می‌شود. من که یک وقت می‌گویم که مثلاً اینطور صحبت‌ها نباید بشود، اینطور حرف‌ها نباید در کجا گفته بشود، نمی‌گویم که اختناق است؛ هر چه می‌خواهند بگویند و هر چه می‌خواهند انتقاد کنند، انتقاد غیرتوطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از اموری است که سازنده است. مباحثه علمی همان طوری که علوم اسلامی بی‌مباحثه نمی‌رسد به مقصد، امور سیاسی هم بی‌مباحثه نمی‌رسد به مقصد؛ مباحثه می‌خواهد، اشکال می‌خواهد، رد و بدل می‌خواهد، این را هیچ کسی جلویش را نمی‌گیرد. لکن یک وقت لحن، لحن انتقاد نیست، لحن، لحن تضعیف جمهوری اسلامی است، ولو اینکه دیکته کردند به او دادند، نفهمد که اینطوری است، لحن، این لحن است، اما با این لحن مخالفیم؛ این لحن، آزاد نیست. توطئه آزاد نیست، انتقاد آزاد است. بنویسند، بگویند، انتقاد کنند، اما توطئه کردن و دنبال این باشند که تضعیف کنند جمهوری اسلامی را، تضعیف کنند ارگان‌های این جمهوری را، آن است که دست در کار است، و ماورای او دست‌هایی است که گرداننده هستند. (7)

اگر اشکال‌تراشان به خود نیایند...

این جانب هیچ گاه نگفته و نمی‌گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می‌شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی‌انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی‌کنند؛ لکن عرض می‌کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می‌کنند و ملتِ ده‌ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکال‌تراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسان‌تر و سریع‌تر خواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانی- اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال‌تراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. (8)

رشد سیاسی ملت

من میل دارم که این همه این روشنفکرهای باصطلاح و همه این دانشگاه و رؤسای دانشگاه و معلمین دانشگاه و اساتید دانشگاه و همه این قشرها، من میل دارم که این‌ها همه به فکر این مملکت باشند. هی به فکر اینکه اشکال بکنند و بنشینند هی اشکال به این، اشکال به دادگاه‌ها و اشکال به پاسبان‌ها و اشکال به پاسدارها و اشکال به دولت و این‌ها. این کاشف از این است که ما باز رشد سیاسی نداریم. اگر یک ملتی رشد سیاسی داشته باشد، آن روزی که می‌بیند که از چنگال این گرگ‌ها این ملت نجات پیدا کردند، و ممکن است که آن ریشه‌های پوسیده باز به هم پیوند بکنند و اسباب زحمت بشوند برای این ملت، باید همه این‌ها با هم دست به هم بدهند، دیگر آن ننشیند توی منزلش با الفاظش یا با قلمش یا با مقاله‌اش مطالبی بگوید که برخلاف مسیر ملت است. این دلیل بر این است که ما رشد نداریم. هر چه هم روشنفکر باشیم، لکن رشد سیاسی یک مسئله دیگر است. هر چه هم عالم باشیم، لکن رشد سیاسی یک باب دیگر است.
ما اگر رشد سیاسی داشته باشیم، حالا یک کشوری که از خودمان شده و می‌توانیم در این کشور زندگی صحیح بکنیم، زندگی انسانی بکنیم، زندگی آزاد و مستقل بکنیم، نباید همه گروه گروه بشویم، که در ظرف مثلاً چند ماه، دویست گروه با اسماء مختلف و با حرف‌های مختلف؛ و باز همان مسائلی که در صدر مشروطیت برای شکستن آن قدرتهایی که آن وقت مجتمع شده بودند، باز حالا دوباره مشغول شدند، و آن وقت هم با حزب بازی و احزاب متعدده و این‌ها. و مع‌الأسف احزاب هم که در این ممالک پیدا می‌شود همه مخالف با هم و همه توی سر هم می‌زنند! نباید حالا مردم یک همچو کاری را بکنند. خیانت در تضعیف نیروهای خدمتگزار اقشار ملت ما باید همه دست به هم بدهند این مملکت را نجات بدهند؛ نه اینکه حالا بنشینند هر چه می‌خواهند به دولت حمله بکنند؛ هر چه می‌خواهند به ملت حمله بکنند؛ هر چه می‌خواهند به مجلس خبرگان حمله بکنند؛ هر چه بخواهند به کمیته‌ها و هر چه بخواهند به پاسداران و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به این‌ها حمله بکنند، و تضعیف بکنند. امروز تضعیف ملت و پاسدار و این قشری که الآن مشغول خدمت هستند خیانت به این مملکت است. باید ما دست برداریم از این افکاری که داشتیم و داریم که ما هر چه دلمان می‌خواهد بنویسیم، چون خوب می‌نویسم فکر نباشم، فکر این نباشم که چه چیز می‌نویسم! گاهی نویسنده‌ها اینطوری هستند! نویسنده‌اند، خوب چیز می‌نویسند، لکن چیز خوب نمی‌نویسند. یک مسئله مضر به مملکت را خیلی قشنگ و آب و تاب دار و طوری که پسند مثلاً بعضی جوان‌ها باشد می‌نویسند، لکن محتوایش مضر به مملکت. آقایان، به خود بیایید! نویسنده‌های ما، گوینده‌های ما، روشنفکرهای ما، این مملکت حالا از خودتان هست؛ بنشینید همه دست به دست هم بدهید با این قشرهایی که مشغول فعالیت هستند شما هم فعالیت کنید. این بیچاره‌هایی که خانه می‌سازند، حمام می‌سازند، مسجد می‌سازند، داروخانه درست می‌کنند، و امثال ذلک که حالا آقا شرح یک مختصریش را فرمودند خوب شما هم بنشینید کمک بکنید. نمی‌توانید بروید حمام بسازید، لااقل حمام را خراب نکنید. نمی‌توانید بروید در بین کشاورزها درو بکنید، لااقل با قلم‌های خودتان این دروگرهای ما را اذیّت نکنید. (9)

وظیفه شرعی ملت، رویگردانی از گروه‌های تفرقه‌جو

اگر ملت اشخاصی را دید، گروه‌هایی را دید که بر خلاف مصالح کشور دارند جبهه‌گیری می‌کنند و این طایفه آن طایفه را می‌کوبند و آن طایفه آن طایفه را، تکلیف شرعی ملت این است که از آن‌ها اعراض کنند و آن‌ها را پذیرا نباشند.
شماها توجه باید داشته باشید که آن ناطق یا آن قلمزن که دارد صحبت می‌کند چه می‌گوید، کی را تضعیف می‌کند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگان‌های دیگر را؟ شما روزنامه‌هایی را می‌بینید که میدان جنگ شده است با قلم‌های غیر اسلامی! معلولین ما الآن در اینجا نشسته‌اند، هزاران معلول دیگری ما در اطراف کشور داریم و هزاران شهید از ما داده شده است، فداکاری کردند، و ما نشسته‌ایم در منازل خودمان و با نیش قلم و نیش زبان به هم طنز می‌گوییم، با هم جنگ می‌کنیم. بزرگان یک کشور اگر بزرگی باشد باید تعلیم بگیرند از این پیرزن‌های اطراف کشور و از این جوان‌ها و بچه‌های اطراف کشور.بدانید که آن‌ها متعهد به اسلام‌اند، و آن‌ها پشتیبانی این ملت را می‌کنند. شما در تلویزیون ملاحظه کنید که این قشرهایی که خدمت می‌کنند الآن برای جنگ و برای جنگ‌زدگان از کدام قشر کشور هستند، جز اینکه از همان مستمندان؟ از همان درجه‌هایی که شماها آن‌ها را ضعیف می‌دانید و در نظر شما مستضعف هستند؟ این‌ها هستند که از اول پیروزی را به دست آوردند، و شما را به مسند حکمفرمایی نشاندند. این‌ها هستند که امروز دنبال این هستند که کشور شما را پیروز کنند؛ و شماها دانسته یا ندانسته دنبال این هستید که کشور خودتان را تباه کنید. تضعیف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص که در امروز مشغول به کار هستند و یک خدمتی هستند کمک کردن به دشمن‌های اسلام است. ملت باید خودش توجه کند و به تحریکات گوش ندهد و به چیزهایی که اشخاص بر خلاف هم می‌گویند گوش ندهد؛ و محکوم کند اشخاص یا گروه‌هایی را که بر خلاف مصلحت اسلام یکدیگر را تضعیف می‌کنند، و بر خلاف مصلحت کشور به هم پنجه می‌زنند. بزرگ‌ها اگر بزرگ باشند توجه کنند و تعلیم بگیرند از این توده جمعیت، از این قشرهای بزرگ جمعیت که آن‌ها الهی هستند و برای خدا کار می‌کنند. تعلیم بگیرید از این جوان‌هایی که گریه می‌کنند که من دعا کنم شهید بشوند. تعلیم بگیرید از این سربازانی که در مرزها فداکاری می‌کنند و خون خودشان را فدای اسلام و کشور اسلامی می‌کنند. فردا همه شما در پیشگاه خدا و در پیشگاه ملت‌ها مسئول هستید: مسئول کشته‌های ما؛ مسئول خون‌های به ناحق ریخته ما. (10)

پرهیز از خشونت در پاسخ به انتقادات

یک مسئله کلی عرض می‌کنم، و آن اینکه ما امروز چنانچه واقعاً عقل سیاسی داشتیم و توجه به مسائل سیاسی داشتیم، باید همه‌مان دست به هم بدهیم، زیر بغل هم را بگیریم، تا بتوانیم راه برویم. چند نفر آدم که همه آن‌ها شل هستند، نباید اضافه کنیم شلی را به آن‌ها! باید این‌ها همه دست هم را بگیرند بتوانند راه بروند. ما الآن یک ملتی هستیم که از هم جا به ما دارد ظلم می‌شود؛ از همه جا به ما هجوم می‌شود؛ وقتی یک همچنین ملتی هستیم، باید دست به دست هم بدهیم تا اینکه این بار را به محل برسانیم. شما توجه به این معنا داشته باشید؛ هر کسی گرفتار اعمال خودش است. گاهی هم گرفتار اعمال دیگر است. اگر بتواند آن را درستش بکند، امر به معروف باید بکند. گرفتار خودش است. شما نباید بگویید که چون روزنامه کذا این طور نوشته است، پس ما هم این طور بنویسیم، اول او نوشته است. اگر یک کسی اول یک جرمی کرد، دومی هم باید جرم را بکند برای اینکه او اول کرده است! نه. اگر انسان این طور باشد که تا به او یک کلمه گفتند فریادش بلند شود، این فریاد دیگر فروکش نخواهد کرد در همه اطراف ما. یک وقت یک کسی فرض کنید یک حرف غیر واقعی نوشت و غیرصحیح نوشت، این را اگر تحمل کرد انسان و با قول صحیح و حسن به او این جواب داد، کم می‌شود، تمام می‌شود. اما اگر بنا شود که خشونت بکند، شما هم بکنید، باز او یک خشونت دیگر می‌کند تا آخر.
ما باید همه توجه به این معنا داشته باشیم که امروز کشور ما کشوری است که طمع‌ها از او کم شده است؛ یعنی طمع کم نشده است؛ ولی این چیزی که می‌بردند حالا نمی‌برند، و می‌خواهند ببرند. هم شوروی می‌خواهد ما تحت سلطه او باشیم، هرچه بخواهد استفاده بکند؛ هم امریکا می‌خواهد این کار بکند؛ هم سایر کسانی که نظیر آن‌ها هستند. بعد از اینکه ما طعمه همه گرگ‌های دنیا هستیم، نباید خودمان هم به جان خودمان بیفتیم تا فرصت بدهیم که آن‌ها ما را طعمه خودشان کنند. اما باید با عقل و با تدبیر و با قلم و با حرف و با همه همراهی کنیم با هم. زیر بغل هم را بگیریم. (11)

انتقاد از خود در بیان امام

من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی امریکای جهان‌خوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم‌های بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی‌دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‌برند، من به آن‌هایی که دستشان به رادیو- تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌های دیگران را می‌زنند صریحاً اعلام می‌کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینه‌ها کوتاه می‌کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند که علاوه بر ده‌ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگی خود امسال نیز در راهپیمایی 22 بهمن حقیقت آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاری‌اند. من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می‌دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم این همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می‌کنند سفارش و نصیحت می‌کنم که در گفتار و کلمات و نوشته‌ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت‌ها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند. (12)

انتقاد از خود و صراحت در اقرار به اشتباه

آنچه مهم است این است که ما می‌خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم پس اگر قبلاً اشتباه کرده باشیم باید صریحاً بگوییم اشتباه نموده‌ایم. و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد. وقتی فقیهی از فتوای خود بر می‌گردد یعنی من در این مسئله اشتباه نموده‌ام و به اشتباهم اقرار می‌کنم. فقهای شورای نگهبان و اعضای شورایعالی قضائی هم باید این طور باشند که اگر در مسئله‌ای اشتباه کردند صریحاً بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم. پیش از انقلاب من خیال می‌کردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون می‌روند کارهای خودشان را انجام می‌دهند. بعد دیدم خیر، اکثر آن‌ها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده‌ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کرده‌ام. این برای این است که ما می‌خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده‌ام باید روی همان حرف باقی بمانم امروز می‌گویم مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان باشند. این شأنی برای علما نیست که ریاست جمهوری و یا پست دیگری را داشته باشند. چون وظیفه است به این کارها می‌پردازند. خلاصه یک چیز را نباید فراموش کنیم که همه می‌خواهیم اسلام پیاده شود. (13)

اقرار به خطا، کمال انسان

رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلام بزرگ چیزی نیست که خودبخود ارزش داشته باشد، و انسان را خدای نخواسته به غرور و بزرگ اندیشیِ خود وادارد. آن همان است که مولای ما، علی بن ابی طالب، درباره آن گوشزد فرموده است. اساساً انبیاء خدا- صلوات الله و سلامه علیهم- مبعوث شدند برای خدمت به بندگان خدا، خدمت‌های معنوی و ارشادی و اخراج بشر از ظلمات به نور، و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامه عدل، عدل فردی و اجتماعی، شما که خود را پیروان اصحاب وحی و اولیاء عظیم الشأن می‌دانید و بحمدالله هستید، خود را جز خدمتگزار به ملت‌های ستمدیده ندانید. و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کسی چشم طمع به شما دوخته‌اند، و با اشخاص منحرفِ نفوذی در بیوت (14) شما، با چهره‌های صد در صد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند، و با دشت شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله، الله، در انتخاب اصحاب خود. الله، الله، در تعجیل تصمیم‌گیری، خصوصاً در امور مهمه. و باید بدانید و می‌دانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید، و اقرار به خطا کنید؛ که آن کمال انسانی است، و توجیه و پافشاری در امر خطا نقص، و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید، و جانب احتیاط را مراعات نمایید. (15)

پی‌نوشت‌ها:

1- همان، ص 288.
2- بحارالأنوار، ج 52، ص 345، ح 91 و ص 389، ح 207.
3- صحیفه‌ی امام، ج 19، ص 303.
4- «بهشت، پیچیده شده به سختی‌ها و رنج‌ها است» و اصل حدیث چنین است: «حفت الجنة بالمکاره». (بحارالأنوار، ج 67، ص 78، ح 12)
5- صحیفه امام، ج 16، ص 303-304.
6- همان، ج 14، ص 30.
7- صحیفه امام، ج 17، ص 461-462.
8- همان، ج 21، ص 409-410.
9- همان، ج 10، ص 375-376.
10- همان، ج 14، ص 49-50.
11- همان، ص 177-178.
12- همان، ج 21، ص 285-286.
13- همان، ج 18، ص 241.
14- جمع بیت: خانه.
15- صحیفه‌ی امام، ج 18، ص 6-7.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درس‌هایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.