امام خمینی (ره) و انتقاد در مجلس (2)

اگر بخواهید بی‌خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح‌های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه‌های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از
يکشنبه، 6 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
امام خمینی (ره) و انتقاد در مجلس (2)
 امام خمینی (ره) و انتقاد در مجلس (2)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

ب: ایستادگی در برابر انحرافات و تبلیغات مخرّب

ساده‌زیستی، رمز ایستادگی در مقابل ابرقدرت‌ها

اگر بخواهید بی‌خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح‌های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه‌های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت‌های بزرگ برای ملت‌های خود کرده‌اند اکثر ساده‌زیست و بی‌علاقه به ز‌خارف دنیا بوده‌اند. آن‌ها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند برای حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری می‎دهند؛ و در مقابل زور و قدرت‌های شیطانی خاضع، و نسبت به توده‌های ضعیف ستمکار و زورگو هستند. ولی وارستگان به خلاف آنانند. چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی‎توان ارزش‌های انسانی اسلامی را حفظ کرد. جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتی بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتی مقابله کنند. ولی آنگاه که به دست توانای حق جلّ و علا به انسان انقلابی دور از علایق شیطانی متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند. دست‌های جنایتکاری که جوانان عزیز را در رژیم سابق به مراکز فساد کشاند و از انسان‌های آزاد، عروسک‌های مصرفی تراشید انگیزه و نقشه‌شان این بود که هر خیانتی که در کشور واقع می‎شود و هر چه به سر ملت و ذخایر ارزنده آن می‎آید و هر چه زنجیرهای استعمار به دست و پای مردم محکم‌تر می‎شود، در مقابل بی‌تفاوت باشند یا به حمایت همان رویه برخیزند. امروز هم قشر فعال در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها همان طبقات محروم ساده‌زیست هستند. و در بین آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علایق دنیا اثری نمی‎بینید. (1)

جلوگیری از ورود عناصر وابسته به مجلس

از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می‎خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد. (2)

مخاصمه با اشخاص توطئه‌گر لازم است

اگر بله، فرض کنید که یک طایفه‌ای بودند، آمده بودند در مجلس و می‎خواستند مقاصد شوم خودشان را یا مقاصدی که به تبع آن، ابرقدرت‌ها و خدمتگزاری به آن‌ها بود، می‎خواستند انجام بدهند، آن وقت دعوا می‎شد. آن وقت باید هم حقیقتاً بشود. آن وقت مخاصـمه هـم صحیح است؛ برای اینکه مخاصمه با آن اشخاصی که توطئه‌گر هستند، اشخاصی که می‎خواهند مجلس را به هم زنند، می‎خواهند مملکت را به هم بزنند، این لازم است و باید باشد، بعد از اینکه نمی‎شود این‌ها را با هدایت [به راه آورد] و مأیوس هستید که این‌ها را با هدایت بتوانید به راه صحیح وادار کنید. (3)

هراس نداشتن از شرق و غرب

ما از هیچ چیز باک نداریم. نه باک داریم که شرق ما را یک وقت اشخاص مثلاً غیر آزادی‌طلب یا دیکتاتور حساب بکند؛ نه باک از این داریم که غرب یک همچو چیزی بکند. البته منافعشان که در معرض خطر است، باید همه تهمت‌ها را به ما بزنند و ما همه تهمت‌ها را هم قبول می‎کنیم. نخیر! ما هرچه آن‌ها می‎گویند بسیار خوب، اما ما مسیر خودمان را طی می‎کنیم. ما جمهوری اسلامی را به آن طوری که دستور از خدای تبارک و تعالی داریم و به آن طوری که مصالح مملکت ما، ملت ما اقتضا می‌کند، اما این مسیر را خواهیم رفت؛ و آقایان هم همین مسیر را خواهند رفت. و هر چه هر که بگوید هیچ مورد اعتماد و اعتنا نیست و باکی هم از این نیست که چه بگویند... .
وجاهت ما نمی‎خواهیم برای خودمان درست کنیم. نه شما می‎خواهید یک وجیه‌المله‌ای بشوید با مردم؛ اگر کسی شما را می‌شناسد، وجیه هستید. نمی‎خواهید حالا درست بکنید. نمی‎خواهید در این مجلس وجاهت درست بکنید. شما این مجلس را می‎خواهید بروید و مطابق آن طوری که ملت شما را وکیل کرده است و مطابق آنکه اسلام شما را موظف کرده است به آن طور عمل بکنید. (4)

انتظار غرب، تسلیم بی‌چون و چرا

ما این آقایانی که هی می‎روند سراغ اینکه ببینیم چطور یک [قانونی] باشد، پسند غرب باشد، پسند غرب آن است که ما همه چیزمان را تقدیمشان بکنیم و بیچون و چرا، این پسند غرب است. اگر آقایان این را می‎خواهند، این پسند ملت ما نیست. و اگر آقایان یک چیزی خیال می‎کنند که در غرب خبری است، بدانند که در غرب خبری نیست جز جنایت، جز خیانت. من ملتشان را نمی‎گویم، این ... «دولت‌هایشان». در هر صورت من خواهش می‎کنم از این آقایان، از این‌هایی که یا روشنفکرند یا خودشان را به روشنفکری زده‌اند، که این قدر با سرنوشت یک ملت بازی نکنند. الآن شما مملکتتان ابتلا به هزار جور مصیبت دارد. مواجه با قدرت بزرگی مثل امریکاست. نباید حالا دیگر دسته دسته هرکدام یک چیزی بگویند. برخلاف مسیر ملت حرف‌هایی بزنند. امروز روزی است که همه‌شان با هم بنشینند تفاهم کنند. و دست به دست هم بدهند، تا این مصیبت‌ها رفع بشود. (5)

خوف هیچ کس را نداشته باشید

خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبی را بگویید، پیش روشنفکرها این خوب نیست. شما نماز هم اگر بخوانید بعضی از این روشنفکرها پیششان خوب نیست. شما اگر دعا هم بخوانید بعضی از این‌ها پیششان خوب نیست. من نمی‎گویم همه روشنفکرها؛ روشنفکر خوب در همه طبقات هست. اما آن‌هایی که از اولی که این جمهوری اسلامی خواست پایش را بگذارد توی این مملکت مخالفت کردند، و آن‌هایی که به اسم خدمت به خلق می‎خواهند نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. شما خوف هیچ کس را نداشته باشید. (6)

لزوم تأثیرناپذیری نمایندگان از مکتب‌های انحرافی

اگر یک مکتب انحرافی، ما را در تحت تأثیر خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده‌ایم. حسن نیت داریم، خیلی هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که امروز چه جور بشود، صلاح برای اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور بشود. همه اطراف مسئله مطالعه نمی‎شود که ببینند آن صلاح آخری، آنکه اسلام گفته است، این یک مطلبی است از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چی است برای یک ملت، یا برای یک جمعیت مصلحت چی است و مصلحت حالا باید این باشد، آن وقت آن باشد. آنجاهایش هم که مصلحتی در تغییرات بوده است، خدا گفته است آن‌ها را. احکام ثانویه برای همین معناست که گاهی یک مسائلی در جامعه‌ها پیش می‌آید که باید یک احکام ثانویه‌ای در کار باشد، آن هم احکام الهی است، منتها احکام ثانویه الهی است. ما باید درصدد این معنا باشیم که اگر رأی به یک پیشنهادی می‎دهیم، توجه بکنیم که ما تحت تأثیر یک مکتبی از مکتب‌های دنیا واقع نشویم. ما تحت تأثیر قرآن باشیم، تحت تأثیر احادیث از ناحیه پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اگر این طور بشود کارها زودتر می‌گذرد و کارها بهتر می‎گذرد؛ و نظر مردم به شما، همان نظری است که حالا هست. اگر ده مرتبه این طور اتفاق بیفتد که یک عده‌ای که اکثریت فرض کنید هستند، این‌ها یک چیزی بگویند، یک عده‌ای هم در اقلیت باشند چیز دیگر بگویند، برود در شورای نگهبان و رد کند، اکثریت را رد کند، نقض کند، اگر چندین دفعه این طور بشود مردم آزرده می‎شوند. یعنی آن شناخت مردم از شما ممکن است یک وقت خدای نخواسته، تغییر بکند و این از بزرگترین خطرهایی است که برای مجلس اسلامی است و برای اسلام است. (7)

لزوم مخالفت شدید با پیشنهادهای خلاف شرع

بحمدالله در مجلس، دانشمندان و علمای آشنا به احکام شرع مطهر حضور دارند و فقهای نگهبان حاضرند؛ لکن لازم است طرح‌هایی که در مجلس می‎گذرد مخالف با احکام مقدسه اسلام نباشد و با کمال قدرت، با پیشنهادهای مخالف با شرع مقدس که ممکن است از روی ناآگاهی و غفلت طرح شود شدیداً مخالفت نمایید، و از قلم‌های مسموم و گفتار منحرفین هراسی نداشته باشید و سَخَط (8) خالق را برای رضای مخلوق تحصیل نکنید و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانید. (9)

آنچه باید در نظر گرفته شود خداست، نه مردم

شما باید ناظر بر قوانین مجلس باشید، و باید بدانید که به هیچ وجه ملاحظه نکنید. باید قوانین را بررسی نمایید که صددرصد اسلامی باشد. به هیچ وجه گوش به حرف عده‌ای که می‎خواهند یک دسته کوچک مردم ما خوششان بیاید و به اصطلاح مترقی هستند، [ندهید] قاطعانه با اینگونه افکار مبارزه کنید. خدا را در نظر بگیرید. اصولاً آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست، نه مردم. اگر صد میلیون آدم، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آن‌ها حرفی می‎زنند که برخلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید، ولو اینکه تمام بر شما بشوراند. انبیا هم همین‌طور عمل می‎کردند؛ مثلاً موسی در مقابل فرعون مگر غیر از این عمل کرد؟ مگر موافقی داشت؟ بحمدالله مجلس ما مجلسی است اسلامی و قوانین خلاف اسلام تصویب نخواهد شد؛ ولی شما وظیفه دارید ناظر باشید. خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقی ندهید. خدا ان‌شاءالله با ماست. اگر عملمان برای خدا باشد، خدا ما را موفق می‎کند... . محکم باشید و به چیزی جز اسلام و قرآن اصولاً فکر نکنید. (10)

اسلام‌خواهی و طرد ملی‌گرایی

این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارتخانه‌ها نباشند... . باید امثال این‌ها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند، الّا اینکه وزیری باشد که کارآمد باشد. اسلامی باشد. مسامحه کار نباشد انقلابی باشد تا یک مملکتی دستمان باشد. اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم. عزای اصل همه مسائل را بگیریم. آقایان سر یک ملی شدن چیز، امروز دیدید که التماس می‎کنند که بگذارید یک قدری بگذرد. یک قدری بگذرد ببینیم ملی چطوری است. ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم. من نمی‎خواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که اینهمه از آن تعریف می‎کنند، (11) چه سیلی به ما زد آن آدم! من نمی‎خواهم بگویم که طلبه‌های مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان. همان طور که در زمان پهلوی بستند که من و آقای حائری بالای سر این جوان‌هایی که از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند، رفتیم و اطبا جرأت نمی‎کردند بنویسند این زخمی شده است. بروند کنار این‌ها! بروند گام بشوند این‌ها! این‌ها منحل باید باشند. ما نمی‎توانیم تحمل کنیم به اینکه هر کسی هر جوری دلش می‌خواهد «خیر، من دلم می‌خواهد که حالا دمکرات باشد، من دلم می‎خواهد که ملی باشد، من دلم می‎خواهد که ملی و اسلامی باشد» ما از این‌ها ضربه دیده‌ایم. ما اسلام را می‎خواهیم. غیر اسلام را نمی‎خواهیم. مجلس باید اسلامی باشد. مجلس باید افکارش افکار اسلامی باشد. (12)

اسلام با ملیّت مخالف است

آقای رئیس جمهور افرادی که به درد جامعه اسلامی ما بخورد، به درد مکتب ما بخورد باید تهیه کند، معرفی کند؛ یعنی، نخست وزیر را [که] او تهیه می‎کند باید یک شخصی باشد که همه آن صفاتی که من گفته‌ام درش باشد. از اینکه در رأس همه صفات، مکتبی بودن است. فکر بکند؛ فکر مکتب اسلام. درصدد باشد که اسلام را تقویت بکند. درصدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند، نه درصدد این باشد که ملیت را احیا بکند. آن‌هایی که می‎گویند: «ما ملیت را می‎خواهیم احیا بکنیم»، آن‌ها مقابل اسلام ایستاده‌اند اسلام آمده است که این حرف‌های نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمی‎خورند، افراد مسلم به درد ما می‎خورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را می‎خواهیم، ملیت را می‎خواهیم، و اسلام را نمی‎خواهیم. آن مردکه (13) در خارج گفت که اول من ایرانی هستم، ملی هستم، دوم ایرانی هستم، سوم اسلام[ی]. این اسلام نیست، تو سوم هم اسلامی نیستی. (14)

پی‌نوشت‌ها:

1- همان، ص 471.
2- همان، ج 21، ص 421.
3- همان، ج 13، ص 104-105.
4- همان، ج 9، ص 302-303.
5- همان، ج 11، ص 51.
6- همان، ج 12، ص 349.
7- همان، ج 17، ص 249.
8- خشم و غضب.
9- صحیفه امام، ج 12، ص 362-363.
10- همان، ج 13، ص 53.
11- آقای محمد مصدق، رهبر جبهه ملی و نخست وزیر سال‌های 30 تا 32 در زمان سلطنت محمد رضا پهلوی.
12- صحیفه امام، ج 13، ص 51-52.
13- شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی.
14- صحیفه امام، ج 13، ص 77-78.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درس‌هایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط