دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر

اشاره: سوم خردادماه سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر و یادآور رشادت های شهیدان راه حق این اسطوره های ایمان و گل واژه های ایثار و تجلی گر شهامت های ایثارگران در دفاع از کیان میهن اسلامی است که ضمن گرامیداشت این روز باشکوه به بیان مطالبی پیرامون این حادثه مهم در قالب 12 پرسش و پاسخ می پردازیم. 1.پس از گذشت مدتی از اشغال مناطقی از ایران توسط عراق، آزادسازی پی درپی مناطق تا آزادی خرمشهر را شاهد بودیم.
دوشنبه، 6 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
در امتداد فتح (دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر) 
دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر

اشاره: سوم خردادماه سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر و یادآور رشادت های شهیدان راه حق این اسطوره های ایمان و گل واژه های ایثار و تجلی گر شهامت های ایثارگران در دفاع از کیان میهن اسلامی است که ضمن گرامیداشت این روز باشکوه به بیان مطالبی پیرامون این حادثه مهم در قالب 12 پرسش و پاسخ می پردازیم.
1.پس از گذشت مدتی از اشغال مناطقی از ایران توسط عراق، آزادسازی پی درپی مناطق تا آزادی خرمشهر را شاهد بودیم. چه تحولاتی در داخل کشور رخ داد که منجر به قدرت گرفتن نیروهای نظامی برای بیرون راندن ارتش اشغالگر شد؟
ابتدا باید اوضاع داخلی ایران را در نیمه دوم سال 1359 و نیمه اول سال 1360 ترسیم کرد. در اینجا محورهای زیر قابل توجه است:

الف- تجاوزعراق انعکاس داخلی آن که ناشی از این تجاوز بود.

ب- وجود گروه های مختلف مسلح از جمله مجاهدین خلق، پیکار، چریک های فدایی اقلیت، حزب دموکرات، حزب توده و... در صحنه سیاسی داخلی .
ج- وجود تشکیلاتی که تحت عنوان دفترهماهنگی های مردمی ریاست جمهوری فعالیت داشتند و همچون بنی صدر در آستانه پیروزی انقلاب از خارج به ایران آمده بودند.
د- از آبان ماه 1359 وقتی عراق در اثر مقاومت رزمندگان به اهداف خود دست نیافت و زمین گیر شد، بنی صدر با استفاده از این موقعیت، به منظور کسب برتری سیاسی در داخل، دو عملیات را در جبهه های جنوب رهبری کرد: عملیات نصر در 15 دی ماه 1359 و عملیات توکل در20 دی ماه 1359.
عملیات نصر از دو محور جاده اهواز- خرمشهر و سوسنگرد و در سه مرحله به منظور بیرون راندن دشمن از حد فاصل سوسنگرد تا غرب اهواز، خرمشهرتا رسیدن به خط مرزی و در صورت امکان تصرف تنومه، با سه تیپ و سه گردان به اجرا درآمد ولی به علت عدم برآورد صحیح از توان نیروهای خودی و دشمن، این عملیات نه تنها موفقیتی دربرنداشت، بلکه موجب شد شهر هویزه نیز که قبل از عملیات در دست نیروهای خودی بود، به تصرف دشمن درآید.
در عملیات توکل نیز که در جاده خرمشهر- آبادان و جاده آبادان – اهواز(سلمانیه – مارد) با یک تیپ تقویت شده و یک گروه رزمی تانک و دو گروهان انجام شد، موفقیتی نصیب نیروهای خودی نشد و خسارت های زیادی نیز به آنها وارد آمد.
هـ - پس از این، بنی صدر برای کسب برتری سیاسی به طور آشکار به منازعات داخلی دامن زد و روابط سیاسی خود را با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به ویژه سازمان مجاهدین خلق و حزب دموکرات کردستان و سایر گروه های سیاسی نظامی تحکیم بخشید. این مسئله از14 اسفندماه 1359 به صورت علنی شروع شد و در30 خردادماه به اوج خود رسید، که منجربه برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا و رد کفایت سیاسی وی در مجلس شورای اسلامی شد. بنی صدر، نه تنها در عرصه جناح بندی داخلی ناموفق بود، بلکه در عرصه جنگ و وظایف مربوط به فرماندهی کل قوا نیز، راه به جایی نبرد. در مجموع نقش و موضع بنی صدر در برابر تجاوزات عراق را می توان این گونه بررسی کرد:
الف- عدم استقبال از مقاومت و مقابله نیروهای مردمی و جلوگیری از شکل گیری نیروهای انقلابی همچون سپاه در روند مقاومت.
ب- تکیه بر نیروهای کلاسیک و کسانی که ادعای تخصص نظامی داشتند و حتی استفاده از نیروهای بدنام و کودتاگر نظامی و ایجاد تأخیر در روند سازمان دهی انقلابی .
ج- بهره برداری از اقدامات نیروهای نظامی کلاسیک به منظور کسب پیروزی های سیاسی در جبهه بندی های سیاسی داخلی.
با فرار بنی صدر و برطرف شدن موانع پیوند نیروهای ارتش و سپاه و دلسوزی نیروهای انقلابی، شرایط داخلی برای طرح ریزی عملیات های آزادسازی فراهم شد و با عملیات های بزرگ ثامن الائمه ، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، مناطق اشغالی جنوب کشور از جمله خرمشهر آزاد شد. در حالی که به دلیل سوء استفاده های رژیم گذشته از ارتش و قراردادن در مقابل مردم تا پیش از سال 1357، ارتش ایران در حد بسیار بالایی کارآیی خود را از دست داده بود.
2. سازمان ملل در قبال پیروزی های ایران چه واکنشی بروز داد. آیا در رفتار آن تغییراتی حاصل شد؟
پس از پیروزی های بزرگ ایران درعملیات های فتح المبین و بیت المقدس، شورای امنیت پس از22 ماه، سکوت خود را شکست. در واقع، در این 22 ماه فرصتی برای عراق بود تا به تحکیم مواضع خود بپردازد. ولی پس از اجرای دو عملیات فتح المبین و بیت المقدس و از بین رفتن برتری نظامی عراق، شورای امنیت قطعنامه 514 در21 تیرماه1361 تصویب کرد و در آن خواستار آتش بس و عقب نشینی دو کشور به مرزهای بین المللی شد، در حالی که قبل از آن و پس از آزادسازی خرمشهر، صدام حسین اعلام کرده بود که به مرزهای بین المللی عقب نشینی می کند.
3. پس از پیروزی ایران در عملیات های فتح المبین و بیت المقدس، عراق از برخی مناطق اشغال شده و در جبهه میانی عقب نشینی کرد این اقدام عراق را چگونه ارزیابی می کنید؟
عراق بازگشت خود به مرزهای بین المللی را مطرح کرد و آتش بس را در مرحله بعدی قرار داد و بدون آن که منتظرجواب ایران باشد، به سرعت، بخشی از نقاط اشغال شده را تخلیه کرد. البته برخی مناطق استراتژیک غرب کشورهمچون ارتفاعات میمک، قصرشیرین و قلاویزان در اشغال عراق باقی ماند و شهرهای قصرشیرین، سومار، مهران و... همچنان زیر دید و تیر دشمن بود. در حقیقت، عملیات بیت المقدس ،عراق را وادار به عقب نشینی سراسری کرد و ناچار به اقداماتی دست زد تا سه نقطه ضعف عمده خود را بپوشاند:
الف- با اتخاذ خطوط پدافندی مناسب متکی به عوارض طبیعی در نوار مرزی از فکه به بالا، رخنه پذیری خود را منتفی کرد.

ب- طول خطوط پدافندی خود را کاهش داد.
ج- موجب صرفه جویی در نیرو و در نتیجه، ایجاد نیروی احتیاط متحرک در سپاه ها شد.

در این مرحله از جنگ، عراق خواستارکوشش های میانجی گرانه شد.
4. آیا مواضع سیاسی و نظامی عراق در آغاز جنگ تفاوتی با مواضع این رژیم بعد از روند آزادسازی داشت؟
در اطلاعیه شورای فرماندهی عراق در اولین روز حمله این کشور به ایران آمده است: ((...اگر تاکتیک نظامی و امنیت ارتش عراق ایجاب کند که در سرزمین های اشغالی بمانیم، آن را تحت اشغال قرار خواهیم داد.))
همچنین، صدام حسین قطعنامه 1975 الجزایر را پاره کرد و آن را یک طرفه ملغی اعلام نمود.
در این حال سخنگوی رژیم عراق سه شرط را برای پایان دادن به جنگ اعلام کرد:
1. احترام ایران به حاکمیت عراق در محدوده خاک ایران؛
2. شناسایی حقوق قانونی عراق بر شط العرب؛
3. باز پس دادن سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی .
عراق همچنین میانجی کشورهای عربی را برای پایان دادن به جنگ شدیداً رد کرد.
ولی عراق پس از آن که در دو هفته اول جنگ واقعیت ها را درک کرد و نتوانست به اهداف قابل توجهی دست یابد، اعلام کرد که حاضراست آتش بس یک طرفه اعلام کند؛ در حالی که توانایی برای عملیات نداشت و برخی مناطق ایران را در تصرف داشت.
5. آیا آزاد سازی مناطق اشغالی، به ویژه بازپس گیری خرمشهر، در تحولات سیاسی منطقه و روند جنگ، تأثیر قطعی داشته است؟
بلی، این تأثیرات را می توان چنین ذکر کرد:
الف- دنیا، توان نظامی ایران و ظهور یک قدرت نظامی جدید به نام سپاه را باور کرد.
ب- نیروهای خودی ابتکارعمل سیاسی نظامی را در دست گرفتند و توازن سیاسی و نظامی به سود ایران تغییرکرد. کیسینجر، نظریه پرداز سیاست خارجی آمریکا، پس از پیروزی ایران در عملیات بیت المقدس، گفت: ((اگرعراق جنگ را برده بود، امروز نگرانی و وحشت در خلیج فارس نبود و منافع ما در منطقه به آن اندازه که اینک در خطرقرار دارد، دچار مخاطره نبود و این به نفع ما است که هر چه زودتر آتش بس برقرارکنیم.))
ج- روند آزادسازی ثابت کرد که شکل جدیدی از طراحی های نظامی، الهام گرفته ازانقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی (ره)به ثمر رسیده است.
د- شکست سیاسی و نظامی عراق در استراتژی و تاکتیک نمایان شد.
هـ - عراق، برگ برنده خود را برای تحمیل هرنوع خواسته نامشروع به ایران از دست داد.
6. چرا ایران پس از آزادی خرمشهر و ایجاد شرایط مناسب برای صلح، باز هم به جنگ ادامه داد و وارد خاک عراق شد؟
اگر صلح را مجموعه ای از آتش بس،نحوه و شرایط آن ،عقب نشینی و نحوه شرایط آن، تعیین متجاوز، تأمین خسارت های وارده و... بدانیم، باید گفت که در آن زمان هیچ گونه پیشنهاد صلحی ارائه نشد و شورای امنیت و دیگران تنها آتش بس را توصیه می کردند. در آن زمان طرحی که متضمن صلح واقعی باشد و مثلاً شناسایی متجاوز پرداخت غرامت را نیز شامل شود وجود نداشت و پیشنهادهای ارائه شده تنها در حد آتش بس و مذاکره طرفین بود، که این امر با توجه به پشتیبانی بین المللی از عراق هیچ گاه نمی توانست شرایط ایران را برای یک صلح شرافت مندانه تحقق بخشد. به این ترتیب ایران دلایل منطقی وعقلانی برای ادامه جنگ داشت. این دلایل عبارت بودند از:
الف- شناسایی و تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت از سوی عراق که این شرایط مورد قبول رژیم عراق و سازمان های بین المللی نبود.
ب- مرزهای ایران تأمین نداشت. نقاطی در شلمچه، طلائیه و طول مرز از فکه تا قصرشیرین در اشغال عراق بود. شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال عراق بود. امکان آزادسازی این نقاط از راه مذاکره ،غیرمعقول به نظر می رسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت.
ج- در حالی که نیروهای خودی روی دور پیروزی قرار داشتند، توقف در جنگ و چانه زنی در پشت میز مذاکره برای آزای نقاط مرزی آزاد شده، صحیح نبود.
د- شهرهای آزاد شده همچون خرمشهر به علت حضور دشمن در شلمچه همچنان مورد تهدید بود.
هـ - توانایی کمی ارتش عراق اگرچه در طول جنگ: آسیب دیده بود، ولی نه تنها کاملا ترمیم شده بلکه افزایش هم یافته بود.
و- تنها چیزی که ارتش عراق از دست داده بود روحیه بود که توجه به روحیه فرماندهی آن(شخص صدام) این مسئله نیز پس ازمدتی قابل ترمیم بود.
ز- آیا توقف جنگ در اوج قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق در حالی که نیروهای جمهوری اسلامی در دور پیروزی بودند، نمی توانست مورد شماتت قرارگیرد؟ اگر آن روز جنگ متوقف می شد و تجربه ای چون مذاکرات سوریه و اسرائیل بر سر ارتفاعات جولان، فرا روی ما قرارمی گرفت و ما ناچار می شدیم بر سر ارتفاعات، پشت میز مذاکره با عراق چانه زنی کنیم، آیا امروز جامعه، مسئولین وقت را شماتت نمی کرد؟ با این استدلال که «شما توان کافی برای رفع کامل تجاوز و بازپس گیری حقوق خود را داشتید. چرا در بهترین موقعیت نظامی، از تعقیب دشمن دست کشیدید؟»
ج- عراق در نظر داشت با برگزاری اجلاس سران جنبش غیرمتعهد در بغداد و کسب ریاست دوره ای این جنبش برای تحقق خواسته های خود، به ایران فشار بیاورد ولی ایران با حمله به داخل خاک عراق در علمیات رمضان، این امیتازمهم و حیاتی را از عراق گرفت.
7. آیا توجیه و دلایل نظامی برای ورود نیروهای ایران به خاک عراق وجود داشت؟
بله، ایران با محاسبه و بررسی ملاک های نظامی نیز، موظف بلکه مجبوربود به جنگ ادامه دهد. در توضیح این اجبار،عوامل و دلایل زیرقابل توجه است:
همان طور که گفته شد، پس از فتح خرمشهر هیچگونه پیشنهادی برای صلح از هیچ مجمع رسمی و بین المللی ارائه نشد و پیشنهادها تنها در حد آتش بس بود ولی برای عدم پذیرش آتش بس نیز وضعیت زیر حاکم بود:
الف- ارتفاعات آق داغ،قلاویزان،میمک،مهریز در اختیارعراق بود و دشمن بر شهرهای قصرشیرین و مهران و دشت میمک تسلط دید و تیرداشت علاوه بر آن نفت شهر نیزهمچنان در اختیارعراق بود لذا توازن نظامی همچنان به نفع این کشور سنگینی می کرد.
ب- به علت آنکه عقبه اصلی ارتش عراق آسیب اندکی دیده بود و اشتهای تجاوز همچنان در سران حکومت عراق وجود داشت لذا امکان تجاوزعراق همچنان پابرجا بود.
ج- پس از عملیات بیت المقدس فاصله عراق با شهرهای اصلی ایران در جنوب(آبادان- خرمشهر)500 تا 700 متربود ولی ایران از شهر اصلی عراق در این منطقه ، 17کیلومتر فاصله داشت لذا با توجه به برتری عراق و با توجه به این نکته که امکان تجاوزعراق منتفی نشده بود لذا برتری عراق همچنان تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران به شمار می رفت.
د- با توجه به باقی ماندن شاکله کلی ارتش عراق، خطر حمله مجدد به خاک ایران وجود داشت و نبود تضمین بین المللی و منطقه ای برای جلوگیری از تجاوز مجددعراق به ایران بر اهمیت و جدی بودن این تهدید و خطر می افزود. بنابراین تدبیر و اندیشه نظامی حکم می کرد، تا زمانی که دشمن خطرناک است و امکان تجاوز مجدد وجود دارد او را تا حدی که امکان تجاوز را مرتفع می سازد، به عقب راند. همچنین از برتری نظامی خودی برای ایجاد فضای مناسب جهت برقراری صلح با ثبات استفاده کرد، کاری که ایران به آن پرداخت.
8. آیا می توان گفت هدف ازعملیات رمضان کسب یک موقعیت سیاسی و نظامی برتر و ضروری برای آغازمذاکرات در جنگ بوده است؟
عملیات رمضان برای به دست آوردن موضع برتر نظامی در جبهه های جنگ بود و چون در آن زمان شرایط ایران که اصلی ترین آنها تعیین متجاوز بود و غرامت بود، پذیرفته نشده بود، در آن شرایط دورنمای مثبتی برای آغاز مذاکرات تصور نمی شد مگر این که تغییرات حاصله از تحولات نظامی به نحو مطلوب پدیدارمی شد.
9. آیا بررسی قابلیت های نظامی جمهوری اسلامی ایران برای ادامه جنگ مبتنی بر ارزیابی های درستی بود؟ ما بااتکا به چه توان نظامی به جنگ ادامه دادیم ؟
چه حقیقتی آشکارتر از این که ایران در طی 20ماه توانست طی عملیات بزرگی همچون ثامن الائمه، فتح المبین، بیت المقدس 8050 کیلومترمربع از سرزمین های اشغال شده را آزاد کند و بیش از35 هزار و800 تن از نیروهای دشمن را به اسارت درآورد و 18 هزارتن از آنان را نیز به هلاکت رسانده یا زخمی کند. آیا اینها حاکی از قابلیت هایی نبود که ما داشتیم؟ در حقیقت تجربه 20ماه مقاومت و دست آوردهای آن نشان داد که ما توان کافی برای تداوم جنگ تا حصول نتیجه لازم را داریم تا بتوانیم حقوق خود را مطالبه کنیم و یک صلح پایدار در منطقه مستقرسازیم .
10. در21تیرماه 1361 یعنی در آستانه عملیات رمضان، شورای امنیت قطع نامه 514 را تصویب کرد. چرا که ایران این قطع نامه را رد کرد.حال آنکه عراق پذیرفت و اقدامات عملی برای آن انجام داد؟
ایران به دنبال یک صلح پایداردر منطقه بود در حالی که قطعنامه 514 شورای امنیت هیچ نگاه جدی به صلح و لوازم صلح نداشت. در موارد پنج گانه این قطعنامه هیچ اشاره ای به تعیین متجاوز، تنبیه متجاوز و برداشت غرامت نشده بود و تنها به آتش بس اکتفا شده بود که بر ابهامات موجود در راه صلح می افزود. گذشته از آن، این قطعنامه ازنظرسیاسی برای تأمین نظرات عراق و با پیشنهاد اردن و حمایت آمریکا تصویب شد و قبل از آن و زمانی که بخش بزرگی از خاک ایران در اشغال عراق بود، شورای امنیت هیچ گاه فراتر از آتش بس حرفی نزده بود. اما در این قطع نامه خواستارعقب نشینی به مرزهای بین المللی شده بود که درخواستی لغو بود و با پیروزی های ایران بخش عمده این موضوع قبلا حاصل شده بود.
بخش دوم سوال که گفته شده است عراق اقدامات عملی برای پذیرش قطعنامه 514 انجام داد، صحیح نیست، زیراعقب نشینی به مرزهای بین المللی از جمله بندهای این قطعنامه بود در حالی که عراق پس از قطعنامه نیز همچنان ارتفاعات آق داغ، میمک، قلاویزان و نفت شهر را در اشغال خود نگاه داشته بود. اگر منظور، عقب نشینی عراق پس ازعملیات بیت المقدس و قبل از قطعنامه 514 باشد باید گفت که این کشور ناچار به عقب نشینی شد.
11. با فرض اینکه ایران مجبور به ادامه جنگ بوده است، آیا حصول پیروزی کامل نظامی در جهان امروز – به ویژه با توجه به نقش سازمان ملل و قدرت های بزرگ- امکان وقوع خارجی داشت یا تنها یک آرمان بود؟
پیروزی کامل نظامی دارای مفهوم محدود و کاملا مشخص نیست. جنگ ما در راستای اهداف سیاسی و در خدمت آن بود. هر موقع این اهداف سیاسی تأمین می شد لاجرم جنگ نیز پایان می یافت.
کشوری که دشمن، شعار تصرف پایتخت آن را می داد و تصمیم داشت حداقل یک استان آن را پس از اشغال به عنوان یک کشور مستقل از خاک آن جدا کند و تمامی قوانین و مقررات بین المللی را زیر پا بگذارد، چنین کشوری اگرخواست خود را مبتنی بر تعیین و تنبیه متجاوز و دریافت غرامت مطرح کند آیا این یک آرمان خواهی بلندپروازانه است؟ مگر نظام بین الملل هیتلر را به دلیل اقدامات مشابه صدام حسین به محاکمه نکشید؟ مگر یوگسلاوی به خاطرتجاوز به حقوق مردم بوسنی تنبیه نشد؟ و مگر عراق در تجاوز خود به کویت مجبور به پرداخت غرامت نشد؟ پس چرا این خواسته که طبق مقررات بین المللی است و روش جاری در حقوق بین المللی وعرف دیپلماتیک است وقتی ایران مطرح می کند آرمان تلقی شود؟
12. از نظر ایران، آیا اساسا پس از فتح خرمشهر، عملیات رمضان یا فاو به صلح نیاز داشتیم ؟ اگر به دست آوردن صلح اراده استراتژیک ایران بود چرا پیش شرط های بسیار سخت ارائه می کرد؟
ما همیشه به دنبال صلح بودیم و صلح نیاز دائمی هر کشوری است و استراتژی کلی ما هم به دست آوردن صلح پایدار و شرفمندانه بود ولی نظام بین الملل هیچ گاه برای تحقق یک صلح شرافتمندانه قدم پیش نمی گذاشت و ما ناچار به ادامه جنگ بودیم . شناخت متجاوز و پرداخت غرامت از جمله شروط اصلی ایران برای پذیرفتن صلح بود و بدون این دو هیچ صلح پایداری صورت نمی پذیرفت. اگر عراق به همان راحتی که به ایران تجاوز کرده بود، از جنگ فارغ می شد، هیچ تضمینی وجود نداشت که در آینده غائله دیگری درست نکند،همان طورکه حمله به کویت این امر را ثابت کرد. پس می بایست عراق وادار به تحمل هزینه های سیاسی و اقتصادی تجاوز خود می شد تا دیگربار فکر تجاوز را در سر نپروراند.
ولی دنیا این را نمی خواست چون تنبیه عراق را به نفع ایران می دید ولی درستی سیاست ایران زمانی خود را نشان داد که عراق سرتاسرخاک کویت را به اشغال درآورد و نظام بین الملل خسارت روی گردانی از سیاست صحیح و به حق ایران را با قربانی کردن کویت پرداخت. البته باید توجه داشت که برخی شعارهای سیاسی را نباید با شرایط اصلی برای پایان دادن به جنگ مخلوط کرد زیرا شناخت متجاوز و پرداخت غرامت، محوری ترین شرایط ما برای پایان دادن به جنگ بود که به نحوی در قطعنامه 598 پیش بینی شد.
البته همین اقدامات ما در طول هشت سال باعث شد تا شورای امنیت سازمان ملل که قدرت های جهانی اراده سیاسی خود را از این جایگاه به دنیا دیکته می کنند، ناچارشود قطعنامه 598 را تصویب کند. وگرنه نوع برخورد شورای امنیت در شرایط متفاوت جنگ را همه به یاد دارند که از مضمون قطعنامه 598 نیز بسیار دور بود.


*. برگرفته از پایگاه اینترنتی راهیان نور.
منبع: ماهنامه معارف
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.