چند سند وقفی مربوط به قزوین

در این مطلب راسخون به چند سند وقفی مربوط به قزوین اشاره می کنیم. با راسخون همراه باشید.
جمعه، 17 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چند سند وقفی مربوط به قزوین
سند شماره 1
در صفحه 38 شماره دوم سال دوم مجله حاضر ضمن مقاله مربوط به زندگینامه عالم ربّانی حاج ملاّعبدالوهاب قزوینی ـ نخستین متولی موقوفات مسجدالنبی قزوین (1) ـ اشاره به سندی شده بود مربوط به اراضی دهِ «اَکِ» وقفی و قنات شاه طهماسبی و حاج رضائی و درجِ عکسِ آن سند، اما به سبب قابل استفاده نبودن عکس آن سند، آنجا امکان درج نیافت.

اینک متن سند مذکور با بخشی از عکس آن همراه توضیحاتی به عنوان سند شماره 1 اینجا نقل می‏شود و چنان‏که از مندرجات آن برمی‏آید.

فتحعلی‏شاه قاجار به مباشرت فرزندش، شاهزاده علینقی میرزا رکن‏الدوله، حاکم قزوین (در نوبت دوم حکومت) قسمتی از اراضی بائر و مجهول‏المالک دهِ مخروبه «اَک» را پس از محقق شدن مجهول‏المالک یا عدیم‏المالک بودن به مبلغ پانصد تومان وجه رایج به ملکیت خود در می‏آورد.

و سپس آن اراضی را با جمیع متعلّقات بر مصارف قناتِ اَک و قنات شاریس که آب آن عمارات دیوانی و محلاّت طرفین خیابان سپه (خیابان دولت) خاصه محله خیابان قزوین را مشروب می‏ساخته است وقف می‏نماید.

و مرحوم حاج ملاعبدالوهاب را متولی این موقوفه می‏سازد. سند مذکور را رکن‏الدوله به نیابت از فتحعلی‏شاه و متولی وقف، با شرحی مهر کرده‏اند و چند تن از مجتهدان قزوین نیز به عنوان شاهد مهر خود را بر آن نهاده‏اند. (2) اینک متن سند:

متن سند شماره 1

هوالواقف علی الضمائر والخبیر بالسَّرائر
الحمدللّه‏ الّذی اَعَلم خُلّص عِباده بِطراز اِعزاز المعرفة والتحقیق و فَضَّلَهُم علی غیرهم بصنوف الکرامة والتوفیق و وفَّقَهُم لتمهید قواعد الخیرات و تشیید معاقد المَبَرّات لیبقی آثار مساعیهم الجمیلة علی صَحایف الایام بتقدیر العزیز العلیم. «ذلک فَضلُ‏اللّه‏ یُؤتیه مَنْ یَشاءُ وَاللّه‏ُ ذُوالفَضلِ العَظیم».(3) و صَلّی‏اللّه‏ عَلی مُحمَّد خیر خَلقه و آله المعصومین اجمعین.

زیباترین حَمدی که واقفان مواقف عبودیت و عاکفان درگاه اُلوهیّت مقبولِ بارگاه صمدیّت گردانند و رَعناترین شکری که کرّوبیان عالم غیب و کارکنان جهانِ لارَیب خلعت تحسین بر وی پوشانند حضرت واقف‏السَّرائری را سزاست که زِمام مهامِ سعادتمندان فیروزبخت را به دست قائد توفیق داده و به مُفاد آیه «لَنْ تَنالُوا البِرِّ حَتّی تُنِفقُوا مِمّا تُحِبّون» (4)مفتاح ابواب سعادات سرمدیّه و نیلِ مرادات ابدیّه در کف انفاق نهاده زُلال احسانش پیوسته غُبار افتقار از چهره عالمیان شسته (5) و خامه امتنانش روزیِ بندگان را بر خوان

احسان نوشته در مَدرس فلک برجیس را مدرّس ساخته و در چرخ چهارم که مسجد بیت‏المعمورست طیلسان فرق انام انجم انداخته. کیوان در دهکده بندگیش دهقان کهن اساس و ماهِ نو در یَدِ مُزارعان صُنعش داس: (6).

این گهرین خانه مینانمای
کرده به صُنع از پیِ مردم به پای
کوکبه چرخ به انجم نگاشت
انجمنِ خاک به مردم گماشت


و درودِ خجسته ورود وقفِ دستگاه جناب مقدس رسالت‏پناهی است ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله ـ که منشور فائض‏النور رسالتش به مُهرِ «ولکنْ رَسُولَ‏اللّه‏ِ وَخاتَمَ النَّبیّین» (7)مُزین و رقم زینت‏افروز به طُغرایِ غَرّایِ «وَما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَةً لِلعالَمین» (8) مُسَجّل و مُعَنون؛ پیغمبری که تا قیام ساعت، مملکت امامت وقف اولاد کرام و عترت والامقام اوست، یعنی جناب مقدس اعلی محمد المصطفی صلّی‏اللّه‏ علیه و آله و بر آلِ اطهار و اولاد او سیّما گنجور خزینه (...) (9) دربان ایمان، سلطان‏الموحّدین امام‏المتقین سیّدالاخیار قائدالابرار المنصوص بنصِّ: «لوجمع الناس علی حُبّ علیٍ لما خلق اللّه‏ النار» امام المشارق والمغارب علی بن ابی‏طالب صلواة‏اللّه‏ و سلامه علیه و آله المعصومین.

وصیّ احمد مرسل که بی محبّتِ او
به روز حشر نگردند انبیا مغفور
اگر نه ذاتِ تو بودی غرض کجا (10) آدم
ز کتمِ غیب نهادی قدم به صدر ظهور؟


و بعد غرض از خلقت انسان و باعث بر ایجاد بندگان که به درجات عبادات و به سُلَّم حسنات به آسمان قُرب ایزدی قدم نهند و به وسیله بندگی و ذریعه سرافکندگی به درگاه عزّتش تقرّب جویند این معنی مکشوف ضمیر مُنیر بندگان سکندرشان اعلی‏حضرت شهنشاه عالم‏پناه:

[شاه] فریدون فر و جم اقتدار
خسرو دریادل کِسراشعار


اسکندر طالع جمشید سریر کیکاووس کیاسَت و کیخسرو نظیر دیباچه قانون مروّت مِهر مُنیر فلک فتوت، طراوت‏بخش بوستان شهریاری، دُرّة‏التاج اِکلیل سلطنت و تاجداری... گردید بر حسب توقیع منیع و فرمان آفتاب شعاع مُطاع مبارک ظلّ‏اللهی (11) و به عنایات خسروانه رکن‏الدولة العَلیّه العالیة (12) السلطانی عالی‏جناب مقدس القاب حقایق و معارف اکتساب فضایل و فواضل انتساب علاّمة العلماء مجتهدالعصر والزّمان خیرالحاج حاجی ملاّعبدالوهاب(13) ـ ادام اللّه‏ فضله و اِفضاله ـ امتثالاً لامر الاشرف العلیة العالیة من باب خیر عام و رعایت مسلمین و شاربین قناتِ اَک و شاه طهماسبی و حاجی رضائی (14)

از آبی و خشکی دائر حسب المقرر آبِ قناتِ اَک و وادی دو دهه تاش و شاریس (15) را به شهر جاری فرموده و عموم مسلمین و شاربین بر سجدات شکر یزدانی و پیروی الطاف سبحانی و دولتِ خدیوانه خاقانی قیام و شکر این عطیّه عُظمی نموده و همت ملوکانه مصروف آن شد .

که اراضی اَکِ مخروبه را به نحوی که خالی‏از عیوب شرعیّه و مصون از شبهه و نقیصه باشد تصدق و وقف خیرات فرموده که مداخل آن صرف تعمیر و تنقیه قنوات مزبور گردیده صدق صدقات جاریات بر آن وارد موجب عُلوّ درجات گردد، لهذا اراضی اک مخروبه واقعه در بلوک اقبال (16)

دارالسلطةء قزوین که از جمله قراء و اراضی مجهول‏المالک بل عدیم‏المالک است بعد از آنکه امنایِ شرعِ مطاع فحص فرموده و محقق شد که مجهول‏المالک و عدیم‏المالک است محکوم به عدیم‏المالک شد،

موافق موازین شرعیه به شرح قباله علی‏حده به امنا و وکلایِ ظلّ‏اللهی به مبلغ پانصد تومان تبریزی مصالحه و اجراء صیغه شد، ملکیّت متحقق و انتقال شرعی به ملکیّت به عمل آمد.

بعد از استقرار ملکیّت شرعیّه شاهنشاه دین‏پناه تصدّق و وقف مؤبّد و حبس مُخلَّد صحیح شرعی فرمودند قربتا الی‏اللّه‏ کل شش دانگ اراضی اک مخروبه را که مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع توابع شرعیّه و کافّه لواحق ملّیه (17) از اراضی و صحاری و مزارع و مراتع و دهکده مخروبه و طواحین دائره و بائره و باغات مخروبه و مشجره و مُعنّب(18)

و کُلّما یتعلق بها بحیث لایستثنی منها شی‏ء بر مصارف خیر و تنقیه قنات اَک و قنوات شاه طهماسبی و حاجی رضائی که مسمّی به رکن‏آباد است و مفوّض فرمودند تولیت وقف را به سرکار عالی‏جناب مقدس القاب حقایق و معارف اکتساب العالم البارع

البَهیّ اللوذعی علاّمة العلمائی افقه الفقهائی مجتهدالعصر والزمان قُدوَة‏الحاج حاجی ملاعبدالوهاب ـ ادام‏اللّه‏ فضله و افضاله العالی ـ و بعد از ایشان با اولاد ذکور و اولاد ذکور ایشان ما تعاقبوا و تناسلوا و ارحام و متعلقان معظم‏الیه که به حلیه رشد و تقوا و فضل آراسته، در صورت تعدّد من یصلح للتولیه عمل به قرعه شود و متولی قربتا الی‏اللّه‏ متصدّی تولیت شود چنانچه متولی هر عصری متوقع حق‏التولیه شود یک عشر از مداخل مُفَوض به او خواهد شد.

اما دستورالعمل متولی در هر عصری ممارست حدود و مؤونت زراعت دیمی را مقدم بر حق‏التولیه و مصارف‏المقرره داشته بعد از جمع‏آوری محصول، یک عشر به صیغه حق‏التّولیه موضوع و تتمه را حسب‏المقرر مصروف دارند.

احدی از زارعین و مباشرین حقّ تعدّی و منع از جریان آب و زراعت آبی از آبهای مزبور نداشته مگر در موقع بهار و مواقعی که آب فاضل از مجاری شهری بوده و گنجایش و استعداد کشیدن تمام آب را نداشته باعث خرابی و صدمه شود. در این صورت البته محل مزبور بالنسبه به سایر قراء اعلاء فوه و متولی عصر غبطه و مراعات تکثیر عایدات وقف را ملحوظ بدارد.

چنانچه متولی عصر و زارعین و مباشرین وقف تخلف از شرایط و مقررات مزبوره نمایند و دست تعدی گشاده مانع جریان آبهای مزبوره شوند به لعنت ابدی و محنت سرمدی گرفتار شوند و صیغه وقف به شرایط مقرره جاری و به تصرف متولی وقف داده شد و به وقفیت عمل شد.

و کان وقوع ذلک فی خامس شهر محرم‏الحرام من شهور سنه 1247 سبع و اربعین و مأتین بعد الالف من الهجرة النبویه المصطفویه صلی‏اللّه‏ علیه و آله الطیبین الطاهرین المنتجبین ـ فمن بَدّله بعد ما سمعه فانّما اِثمُهُ عَلیَ الّذینَ یُبدّلونَه وَاللّه‏ سمیعٌ علیم.
 

حواشی سند

چون بندگان نواب مستطاب فلک جناب سپهر رکاب، مهر سپهر فتوت و سماحت، شمس عالم‏افروز جلالت و خلافت، جوهر حسام بسالت و دلیری هژبر بیشه شجاعت و شیرگیری، اختر گیتی‏افروز افق جهانداری، سر عالم‏آرای شرف شهریاری، شمع شبستان ظل‏الّلهی، گوهر معدلت شاهنشاهی، نگین خاتم یدالّلهی، مُشیّد ارکان باهره قاآنی، اعتضاد الدولة البهیة الخاقانی، رکن‏الدولة العلیة العالیه، شاهزاده علی‏نقی میرزا ـ اَیّداللّه‏ تعالی ایام معدلته و شوکته ـ صاحب‏اختیار قزوین همواره فرمانفرما و مؤسس خیرات و صدقات جاریات و قنوات و اجراء مِیاه گردیده، به نام نامی ایشان و همچنین در وقف نمودن محل مزبور و تنقیه قنات مذکوره از درگاه [معدلت] پناهی ـ روحنا فداه ـ مستدعی گردیده‏اند که در حقیقت در مثوبات و اجر وی سهیم و شریک می‏باشند، لهذا علما و فضلاء و مهین شریکان و عموم مسلمین و شاربین بعد از تذکره دعای شاهنشاهی به ذکر دعای نواب رکن‏الدولة السلطانی...خواهند شد والصلوة والسّلام علی اشرف الانبیاء محمد و آله صلواة‏اللّه‏ علیهم اجمعین، ختم بالخیر فیه حرّر فی التاریخ المتن.

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم. الحمدللّه‏ الملهم للخیرات والمبرّات الموفق للصدقات الجاریات المتفضّل علی عباده فی یوم الحساب والصلوة والسلام عَلی مُحمّد اشرف البریّات الکاینات و آله و اهل بیته الطاهرین والطاهرات. و بعد فقد وقع صیغ العقد الوقف الصحیح

الشرعی والسبیل العام الملّی15، من المصدر الاعلی الاشرف السلطانی والخاقانیالمعظم الشهنشاهی علی نهج المرقوم فی الکتاب و تحقق الشرایط علی وِفق السُّنَّة والکتاب بالوکالة والولایة راعیا فیه الخطاء والصواب ـ ادام‏اللّه‏ سلطنته و معدلته ـ و بعد رکن دولته الساع فی الاموال المرضیه رکناللدولة الباقیة بمحمد و آله خیرالبریّه. نمَّقَهُ العبد الجانی (محل مهر عالی‏جناب فضایل و معارف اکتساب افقه‏الفقهاء المجتهدین الوحید فی عصره الفرید فی دهره آقای حاجی ملاعبدالوهاب، زید فضله و افضاله العالی.)

بسم‏اللّه‏ تعالی بعد تحقق الملک والانتقال من المصدر الاعلی عَلی نهج المسطور قد وقعت صیغة الوقف من معلمنا الاعظم و استادنا الافخم ما نُمِقَ فیه و سُطِرَ نَمَّقَهُ العبد. (محل مهر عالی‏جناب قدسی القاب فضایل و معارف اکتساب علاّمی فهّامی مقتدی الانامی آخوند ملاحسین پیشنماز پنجعلی (19) علیه‏السلام.)

بسم‏اللّه‏ خیرالاسماء قد وقع الوقف علی ما سُطر کما سُطر من اشرف السلاطین و اعظم الملوک ـ ادام‏اللّه‏ تعالی ملکه و ایّام معدلته ـ اللهم بارک و زد فی اجر هذا العمل واجعله من الباقیات الصالحات نَمَّقَه العبد (محل مهر عالی‏جناب فضایل و معارف اکتساب حقایق و دقایق ابواب نخبة الفضلاء العظام مقتدی‏الانام آقامیرزا عبداللّه‏ نایب‏الصدر (20) زید فضله العالی.)

قد جری العقد الوقف المبارک کما رُقم فی المتن بعد صدور الامر المطاع المنیع من الاشرف الاعظم الاکرم الارفع حماه‏اللّه‏ تعالی بقربة العین و صانَه عن کل محذور و شین ـ (محل مهر عالی‏جناب فضایل و معارف اکتساب قدسی و قدوسی انتساب، جامع المعقول والمنقول، هادی الفروع والاصول، زبدة الفقهاء والمحققین، علامة العلماء والمجتهدین، آخوند ملاعبدالکریم ایروانی (21) مُدّظِلّه العالی.)
 

سند شماره 2

این سند مربوط است به مصالحه درآمد دو دستگاه آسیاب واقع در دهِ اَک از طرف مرحوم حاج ملاعبدالوهاب به عنوان متولی به مرحوم میرزا حسن شیخ‏الاسلام به عنوان مستأجر به مدت نود سال در برابر دو عدد اشرفی کشورستانی، به شرط آنکه دو عشر از مداخل از بابت حق‏الارض و حقّابه دو دستگاه آسیاب مستمرا تسلیم شود.

و به حواله متولی وقف صرف حقوق مباشر و مستحفظ آبِ نهر و رشته قناتِ اَک وقفی و حقابه رودخانه دَلی چای و رودخانه شاریس که مختص شرب عمارات دیوانی و محلات اطراف خیابان دولتی (محله خیابان) است برسد،.

تا در تابستان اهالی اماکن و محلات مورد اشاره دچار تنگی آب نگردند. این سند را مرحوم شیخ‏الاسلام و مرحوم حاج مُلاّعبدالوهاب مهر کرده‏اند و مرحوم شهید ثالث آن را تسجیل کرده است.

سند حاضر سواد نسخه متعلّق به مرحوم شیخ‏الاسلام است که دو فرزند مرحوم شهید ثالث (مرحوم شیخ عیسی شهیدی و مرحوم شیخ فتح‏اللّه‏ شهیدی) و نیز نواده شهید، مرحوم حاج میرزا نصراللّه‏ شهیدی، بر صحت آن گواهی نوشته‏اند.
 

متن سند شماره 2

بعدالحمد والصلوة نسختان، باعث بر تحریر و تسطیر این کلمات خیریت مقدمات آن است که چون قنات خیابان وقف بر دولتخانه و محلاّت ما تحت و اطراف آن بود (22)

چندی قبل از این خراب و مُنطمس و بعد به مساعی حضرت مستطاب عمدة‏العلماء والفقهاء والمجتهدین، الوَحید فی عصره، اَلفرید فی امره آقای حاجی ملاّعبدالوهّاب مجت (23) ـ دام فضله العالی ـ آباد و آب آن از قنات اکِ وقفی (24)مَعَ حَقّابه از وادی دلُوچای (25) و وادیِ شاریس (26) به شهر و دولتخانه جاری می‏گردید.

و در ایّام تابستان نظر به طولِ مسافت و قلّت آب و نزولِ ایلات در میان (27) و دو دهه تاش (28) و جوارِ نهرِ شاه ارخی (29) و تقلّبِ مُتقلّبین و سرقت‏کنندگان، آب بعضی اوقات منقطع می‏گردید.

و مستحفظ دائمی در اَکِ وقفی و مافوقِ آن ضرور داشت، بعد از تأمل کامل و ملاحظه بالغ مصلحت‏بینان اقتضا نمود دو حجر (30)طاحونه واقعه در اَکِ وقفی که به آبهای مذکور دَوَران داشته دائر نمایند و مباشرین آن محافظت نهر و آب را نموده از قلّت و کثرت مُطّلع بوده نگذارند آب قطع شود.

لهذا به عقد مصالحه صحیحه شرعیه شرطیّه واگذاشت عالی‏جناب مستغنی‏الالقاب، غوث‏الدّنیا والدین، غیاث‏الاسلام والمسلمین، ناشرالاحکام الشریعه، مجتهدالعصر والزمان، وحیدالعصر والدّوران والزمان، آقای حاجی ملاّعبدالوهاب مجتهد ـ دام فضله العالی ـ مِن بابِ التَّولیة الشَّرعیة کُلّ ارض و اعیان دو حَجَر طاحونه مخروبه واقعه در اَکِ وقفی را مَعَ مایحتاجُ الیه مِنَ المُتعلقات به عالی‏جناب شامخ الدَّرجات فضائل اکتساب، نُقاوة السّادات والاَشراف و سُلالة الفضلاء والاَنجاب، عمدة الاعاظم الاطیاب، حاجی میرزا حسن شیخ‏الاسلام (31)

از حالِ تحریر الی مُدّت نود سال کاملِ شمسی به مال‏المصالحه دو عدد اشرفی کشورستانی (32) هزار دیناری هجده نخودی نقد به شرط اینکه دو عُشر از مداخل و منافع از بابت حق‏الارض والماء دو حجر طاحونه مستمرا بعد از آبادی تسلیم نماید.

و اخراجات طاحونه از حفر چاه و قیمتِ سنگ و طویله و سایر مایحتاج همه را متحمّل شده بعد از انقضاء مدّت مصالحه مزبوره اَعیان را مُفوَّض به وقف و متولیِ وقف سازد و یا قرار و بنایِ جدیدی با متولیِ وقت گذارند و دو عشر حق‏الوقف را همه ساله در مدّت مصالحه بعد از وضعِ اخراجاتِ راونج (33)

حسب‏الحواله عالی‏جناب معزی‏الیه و یا متولیِ وقف صرفِ مباشر و مستحفظ آب و نهر و رشته قنات بنمایند و صیغه مصالحه شرطیّه بالعربیه والفارسیه به شرایط و قیود مزبوره جاری گردید.

و کان ذلک فی چهارم اسد پارس ئیل خیریت تحویل من شهور سنه الف و مأتین و ثمانیة و خمسین من الهجرة النبویه ـ عَلی هاجرها اَلف اَلف تحیّته و ثنیّه ـ سنه 1258. (محل مهر حاج ملاعبدالوهاب)
 

حواشی سند

بسم‏اللّه‏ تعالی. لقد جری العقد الشرعی کما رُقِم فیه (محل خاتم شریف مرحوم مغفور علیین آشیان المُتکی باَعلی غُرَف الجنان حاجی ملامحمدتقی شهید ثالث (34) اعلی‏اللّه‏ مقامه.)

بسم‏اللّه‏ و له الحمد قوبل مع اصله الاصیل المسجّل المختوم بخاتم الشریف جَدّی الشهید الثالث والمرقوم برقمه الشریف قُدّسَ سِرُّه الاحقر فتح‏اللّه‏ نجله (35) (محل مهر.)

قُوبل و طُوبِقَ ذامَعَ اصله الاصیل المُسجّل الممهور بخطّ و خاتم المرحوم المغفور العالم الفاضل افضل الفضلاء فی عصره والفرید فی زمانه الحاج ملامحمدتقی البرغانی الشهید الثالث، اعلی‏اللّه‏ مقامه و رُفع فی الخلد مکانه، الاحقر حاج شیخ عیسی شهیدی. (36) (محل مهر.)

ذاموضع خطّه... (37) اَعلامه و فی الفردوس مقامه.بسم‏اللّه‏ و له الحمد. ذا مطابق مع اصله الممهور والمسجّل الموشّح بخط و خاتم جَدّی العَلاّمه ـ رفع اللّه‏
بالخُلد اَعلامَه اعلی‏اللّه‏ مَقامه ـ الحاج ملاّ محمدتقی الشهید السعید البرغانی و انا العبد. (محل مهر.)

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم ذاموضع خاتم جَدّی الامجد زادَه اللّه‏ فی دار الجده مجدا. الاحقر نصراللّه (38) نجل الشهید الثالث، اعلی‏اللّه‏ مقامه.
سواد مطابق است با اصل ورقه که ممهور است به مهر مرحوم خلدآشیان آقا میرزا حسن شیخ‏الاسلام...* اللّه‏ تعالی.
 

سند شماره 3

این سند مربوط است به وقفِ درآمد یازده باب دکاکین احداثی و شش باب دکاکین ابتیاعی واقف (به عنوان وجوه بریّه) از شاهزاده بدیع‏الزمان میرزا، فرزند محمدقلی میرزا ملک‏آرا فرزند فتحعلی‏شاه قاجار، برای مصارف و تعمیرات مسجدالنبی (مسجد سلطانی) قزوین و مخارج لازمه از روشنائی و حقوق مؤذن و خادم و آبِ وضوآورندگان. و تولیت آن با واقف بدون دریافت عشر درآمد.

و پس از او با اولاد وی با دریافت عشر درآمد به عنوان حق‏التولیه است. واقف فردی از خاندان مشهور رفیعیهای قزوین است و سند به مهر او رسیده و سه تن از مجتهدان و عالمان زمان بر صحت آن گواهی نوشته‏اند.
 

متن سند شماره 3

بسمه تبارک و تعالی الحمدللّه‏ الواقف علی السرائر المطلع علی الضمائر. والصلوة والسّلام علی اشرف الاوائل والاواخر المبعوث من افضل القبائل و اکمل العشائر سید العبد والحرائر الذی یفوق فخره فخر کل فاخر و عَلَت شَریعته و سُنَّته علی الشرایع السالفه ناسخا لبدع الجبائر، المحمود الاحمد ابی‏القاسم محمّد، صلی‏اللّه‏ علیه و آله. از آنجائی که صدقات جاریات و خیرات متواترات از هریک بنی‏نوع انسانی که باقی مانَد مثلِ بقاء خود آن شخص است چنانچه قدسی شریف «اِذا ماتَ ابن‏آدم انقطع عمله الاّ مِن ثلاث:

صدقة جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له» صریح در آن است و بهترین صدقات جاریات و اکثر نفعا از وجوه خیریّه چیزی است که راجع به مصالح عامه مؤمنین از قبیلِ اِعلاء کلمه اسلام و ابقاءِ بِقاع‏الخیر و معابد محترمه باشد، لذا جناب مستطاب علاّمة العلماء الاعلام السّید الاجل القمقام الحاج میرزا محمد رفیع قزوینی (39) ـ سَلَّمه‏اللّه‏ تعالی ـ نسل سلیل و نجل جلیل مرحوم جنّت و رضوان آرامگاه طوبی جایگاه آقا میر سیدعلی مجتهد ـ طابِ مثواه ـ محض تسنّن به سنّت سیدالمرسلین (ص)

قربتا الی‏اللّه‏ و طلبا لِمرضاته و بقاءً لمعبد المسلمین وقف مؤبّد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمود مجموع یازده باب دکاکین ملکی جدیدالبناءِ خود را که در جلو خان سمت مغرب جامعِ کبیر قزوین(40) واقع شده است مشهور به مسجد سلطانی (41) به انضمام شش باب دیگر جنبِ آن دکاکین را که از نواب اشرف والا شاهزاده بدیع‏الزمان میرزا (42) ـ اَطال‏اللّه‏ بَقائه ـ به وجهی از وجوه


شرعیه و جهتی از جهاتِ بریّه به ایشان راجع شده بود که مجموعا هفده باب می‏شود که فی محل وقوعها مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع متعلقات آنها از ارض و اعیان که همه ساله الی‏الابد منافع عایده از آنها پس از وضع یک عشر از آن که راجع به متولی هر عصری است به استثناء خودِ جناب واقف،.

و پس از وضع مخارج لازمه و تعمیرات حتمیّه مَحال مزبوره تتمه آن صرف در روشنائی و مؤذن و خادم و آب آوردن برایِ وضویِ مُصَلّین و سایر مصالح راجعه به مسجد ـ الاهم فالاهم ـ به هر قسمی که در هر عصری اصلح به نظر متولی باشد شود و تولیت آنها را با نفسِ نفیس خود قرار داد مادام‏الحیوة بدون ملاحظه یک عشر که حق‏التّولیه است و پس از خود با ارشد از اولاد ذکور خود به شرط الاتصاف بالتّقوی بدون ملاحظه طبقاتی و در صورت تعدّد

با ارشد و اکبر سنّا از اولاد خود و مع انقراض اولاد الواقف، امر تولیت راجع به أعلم از ائمه جماعت مسجد مزبور است به نهج مزبور. صیغه وقف مشتملاً علی الشرایط الصّحه متقربا الی‏اللّه‏ تعالی جاری شد و به تصرف وقف داده شد و فعلاً تصرفات جناب معظم‏الیه در دکاکین مزبوره به عنوانِ نظارت شرعیه و تولیت است. فَمَن بَدّلَهُ بَعدَ ما سَمِعَهُ... (43)

إثمُهُ عَلَی الّذینَ یُبَدِّلُونَه. و کان وقوع ذلک یوم السبت عاشر شهر ربیع الثانی من شهور سنه 1255. (محل مهر مرحوم مغفور حجة‏الاسلام واقف آقای حاجی میرزا رفیع قزوینی طاب مثواه.)
 

حواشی سند

قوبل هذه الورقه مع اصلها المعتبر و هما نسختان حررّه الاحقر علی‏اکبر (44) [مهر اداره اوقاف قزوین]
الامر کما رُقِمَ و سُطِرَ اقل الطُّلاّب. محل مهر مرحوم مغفور آقا شیخ جعفر، رحمة‏اللّه‏ علیه (45)

قد تشرّف سمعی باعترافه ـ دام ظلّه ـ علی ما هو المرقوم فیه بتمامه فی یوم الواحد والعشرین من شهر ربیع الثانی4. (محل مهر مرحوم مغفور آقای سیدعلی محرّر طاب ثراه سنه 1255.)

قد وقع المحکی فیه کما حکی من جنابه دام ظِلّه حسبما زُبر و سُطر بمحضر منی فی 14 شهر من التاریخ. (محل مهر مرحوم مغفور حجة‏الاسلام آقا سیدباقر مجتهد مشهور به قویمیدانی طاب ثراه (46).
 

سند شماره 4

این سند مربوط است به واگذاری محصول و عواید دِهِ وقفی شارْد یا لَهارْد واقع در بلوک دشتابی از بلوکات جنوب و جنوب غربی قزوین به مدَتَ سه سال از ابتدای سال 1293 (سال موش) تا پایان سال 1295 (سال پلنگ) به عنوان اجاره از طرف متولیانِ وقت موقوفه، فرزندان مرحوم حاج ملاعبدالوهاب مجتهد قزوینی به مرحوم حاج میرزا مسعود شیخ‏الاسلام. متن سند در دوم ذی‏قعده سال 1290 هجری (برابر سال مرغ، تخاقوی ئیل) که ظاهرا مصادف با اواخر بهمن یا اوایل اسفندماه بوده است نوشته شده.

اما آغاز اجاره ابتدای سال 1293 تعیین شده است. مال‏الاجاره هر سال بایستی در چهار قسط مساوی در ماههای شهریور و مهر و آبان و آذر هر سال پرداخت شود و به مصرف مخارج مسجد سلطانی و قنات خیابان برسد. اینک متن سند:
 

حواشی سند شماره 4

محل خط و مهر جناب مستطاب آقای آقا سیدعلی سلّمه‏اللّه‏ تعالی.قد جری المحکی فیه بمحضری حیثما جری و حکی فیه. حررّه الاحقر فی شهر ذی‏القعده 1290.سواد مطابق، اصل است و اصل نزد این اقل‏السادات ضبط است حرره. مهر مسعود الحسینی.
 

متن سند شماره 4

هو ـ باعث بر تحریر این حروف میمنت معروف آن است که حاضر گردیدند در محضر شرح مطاع لازم‏الاتباع جناب شامخ‏الالقاب فضایل اکتساب آقامیرزا ابوالقاسم (47) و عالی‏جناب مبادی آداب میرزا محمدباقر خلفانِ مرحوم جنّت‏مکان علّیین‏آشیان حاجی ملاّعبدالوهاب اعلی‏اللّه‏ مقامه (48) اصالتا از جانب خود وکالتا از قبل اخویِ خود عالی‏جناب میرزا محمدیوسف و بعدالحضور وکیل نمودند.

جناب مستطاب شریعتمآب مُجتهد العصر والزمان آقائی آقا سیدعلی (49) سَلَّمه‏اللّه‏ تعالی را و پس از استقرار وکالت مصالحه صحیحه شرعیه نمودند جناب مستطاب شریعتمآبی جمیع منافع ششدانگ قریه شارْدَ (50)

دشبتَی وقفی قناتِ خیابان و مسجد سلطانی قزوین را به جناب مستطاب فخامتمآب جلالت انتساب آقای حاج میرزا مسعود شیخ‏الاسلامی (51) دامَ مجده العالی در مدت سه سال کامل شمسی که عبارت از رفع (52) سه محصول شتنوی و صیفی باشد.

در ابتدا از سنه آتیه (53) سیچقان ئیل 1293، از قرار تفصیل محرّره ذیل و تمامی منافع طاحون، (54) قریه مزبوره و منافع باغات یونجه‏زار و نقدی رعیت و آنچه منافع حاصل از محال مزبور شود استیفای منافع از آن نمایند به هر اسم و رسم که بوده باشد.

از یک تومان الی ده هزار تومان به مال‏المصالحه مبلغ دوهزار و دویست و پنجاه تومان تبریزی روپیه بیست و شش نخودی مسکوک به سکّه مبارکه ناصرالدین شاهی رایج خزانه عامره و جناب متصالح معظّم قبول مصالحه نمود عقد مصالحه صحیحه،

ایجابا و قبولاً بالعربی والفارسی مشتملاً علی شرایط الصحیحه و خالیا عن النواقص با اسقاط جمیع خیارات موجبه للفسخ سیّما خیارالعلة الغبن و لوکان فاحشا معادلاً لمال المصالحه بینهما جاری و واقع گردید.

و در ضمن‏العقد شرط شرعی استقرار یافت که وجه مال‏المصالحه را جناب متصالح در هر سال از قرار تفصیل ذیل از قرار اقساط مشخصه بجهتِ مخارج قناتِ خیابان و مسجد سلطانی بموجب قبض متولیان شرعیه مزبوره یا نایب سناب ایشان تسلیم نمایند:

سنه سیچقان ئیل (55).
سنه [اودئیل] (56).
سنه پارس ئیل (57).

و جناب مستطاب شریعتمآب آقای آقا سیدعلی نیز از قرار قبض را مزین فرمایند که مورد ایرادی نباشد و شرط شرعی شد آنچه مخارج از بابت قنات و محوطه اربابی و محل مزبور ملازم شود به اطلاع عالیجناب آقا میرزا باقر و دو نفر ریش‏سفید محل خرج نموده در قسط آخر همان سنه محسوب دارند،

چنانچه تنخواهی از بابت مال‏المصالحه قبل از وقوع اقساط اربعه بجهتِ خرج قنات خیابان و مسجد سلطانی احتیاج شود الی یکصد تومان در هر سالی جناب مستطاب متصالح معظم بدهد و وکیل در مصالحه و تنزیل از قرار تومانی دویست دینار در هر ماه می‏باشد و نیز شرط شرعی استقرار یافت که چنانچه خدای نخواسته، آفت ارضی و سماوی، هر اسم و رسم که بوده باشد.

به محصول محل وارد شود الی دویست تومان در هر سال جناب مستطاب متصالح معظم متحمل بشوند چنانچه زاید از این مبلغ آفت وارد آید اختیار فسخ با جناب متصالح خواهد بود،

آنچه منافع و محصول عاید شود متعلق به وقف است و در صورت تعلل در اداء مال‏المصالحه اختیار فسخ با جناب متولیان شرعیه خواهد بود. تحریرا فی دوم شهر ذی‏قعدة الحرام سنه 1290. محل مهر عالیجناب آقا میرزا باقر.
 

پی نوشت:

1- در اصل: المیراث. قیاسا تصحیح شد.
2- اسناد مورد استفاده در این مقاله از پرونده های موجود در اداره ی اوقاف شهرستان قزوین اتخاذ شده است.
3- قرآن کریم، سوره 3 آل‏عمران قسمتی از آیه 73.

4- قرآن کریم، سوره 3 آل‏عمران، قسمتی از آیه 153.
5- در اصل: نشسته. قیاسا تصحیح شد.

6- در اصل: داش. قیاسا تصحیح شد.
7- قرآن‏کریم، سوره 33 احزاب، قسمتی از آیه 40.

8- قرآن‏کریم، سوره 21 انبیاء، قسمتی از آیه 107.
9- لا یُقرء.

10- در اصل: کجا غرض.
11- مراد فتحعلی‏شاه قاجار (1212 تا 1250 هجری قمری) است.

12- مراد رکن‏الدوله علی نقی‏میرزا هشتمین پسر فتحعلی‏شاه متولد شوال 1207 هجری است که نوبت اوّل از 1222 تا 1238 و نوبت دوم از 1239 تا درگذشت فتحعلی‏شاه حاکم قزوین بوده و یک‏سال در فاصله 1238 و 1239 حکومت خراسان را داشته است .

و در مشهد به یاری حاج آقاجان معمار، صحن‏نو، یا صحن فتحعلی‏شاهی را در سمت شرقی حرم مطهر حضرت رضا (ع) بنا نهاده است. وی از محرکین علی‏خان ظل‏السلطان فرزند فتحعلی‏شاه برای تصاحب سلطنت است و تاج سلطنت را او بر سر ظل‏السلطان که خود را عادلشاه نامیده بود نهاده و بدین مناسبت عنوان تاجبخش به وی داده‏اند.

پس از حرکت محمدشاه قاجار و قائم‏مقام از تبریز به سوی تهران او برای مذاکره در باب سلطنت عادلشاه عازم تبریز شده و در میانه راه میانه و زنجان به اردوی محمدشاه رسیده و پس از مذاکره بازداشت .

و به تهران آورده شده و همراه ده‏نفر دیگر از شاهزادگان به حبس قلعه اردبیل فرستاده شده است. پس از فرار چهارتن از شاهزادگان از زندان اردبیل رکن‏الدوله را با دیگر شاهزادگان زندانی به تبریز بردند و تا پایان عمر همانجا ماند.

13- شرح احوال حاج ملاعبدالوهاب در مقاله نگارنده مندرج در شماره 2 سال دوّم همین مجله آمده است.

14- قنات اک و شاه‏طهماسبی و حاج‏رضائی. آب قنات اک به قنات خیابان می‏پیوندد و به شهر می‏آید. از قنات شاه‏طهماسبی ظاهرا مراد همان قنات خیابان است، هرچند که نسبت احداث آن را به شاه‏عباس ثانی داده‏اند (مینودر، ج1، ص267) .

و در حالی‏که با توجه به احداث دولتخانه و عمارت چهل‏ستون به‏دست شاه‏طهماسب و اینکه آب قنات مذکور عمارات دولتخانه و محلاّت اطراف خیابان دولت (محله خیابان) را مشروب می‏ساخته باید مربوط به شاه‏طهماسب باشد. از قنات حاج‏رضائی اطلاعی به‏دست نیامد.

15- وادی به معنی رودخانه است. درباره «دو دهه تاش»، اک و شاریس به توضیحات سند شماره3 مراجعه فرمائید.
16- بلوک اقبال، بلوک حومه قزوین یعنی آبادیهای گِرد شهر تا حدود دوفرسنگ است.

17- ملیّه، ملّی، منسوب به ملّت، مربوط به آیین و دین است و کلمه در معنی اصلی خود به‏کار رفته است. پس از مشروطیت است که کلمه معنی دیگر یافته است.
18- در متن سند: رفق. قیاسا تصحیح شد.

19- از احوالات آخوند ملاحسین پیشنماز و ملاعبدالکریم ایروانی با تفحص اجمالی اطلاعی به‏دست نیامد.

20- میرزا عبداللّه‏ نایب‏الصدر (متوفی 1287 هجری) فرزند حاج‏میرزا سیدمحمد خلیل نایب‏الصدر خطیب حضور فتحعلی‏شاه فرزند میرزا سید محمدشفیع نایب‏الصدر است. فرزندان و نوادگان او نیز عنوان نایب‏الصدر داشته‏اند.

21- از احوالات آخوند ملاحسین پیشنماز و ملاعبدالکریم ایروانی با تفحص اجمالی اطلاعی به‏دست نیامد.

22- قنات خیابان، از مهمترین قنوات قزوین است. نسبت آن را به شاه‏عباس ثانی داده‏اند. اما احتمالاً مربوط به دوران شاه‏طهماسب اوّل صفوی (930 تا 984 هجری) باشد و شاید همان قنات شاه‏طهماسبی باشد که در سند شماره1 آمده است.

آبده این قنات قریه اک در پانزده کیلومتری شمال‏غربی قزوین است و حدود سه تا چهار سنگ از آب رودخانه «دَلی چای» که سرچشمه آن در قریه خراس است حقابه دارد که همه‏جا روباز تا قریه اک می‏آید و با قنات اک توأم می‏شود و به محمودآباد می‏رسد.

و آنجا به آب شاریس که متعلق به شهر است می‏پیوندد و همچنان روباز تا محاذی خرمنگاه دهِ ناصرآباد (نصرآباد) می‏آید و آنجا داخل شترگلو می‏شود و از زیر زمین جریان می‏یابد و در پشت باغ سپهسالار به سمت خیابان فردوسی تغییر جهت می‏دهد .

و در برابر عمارت چهل‏ستون و اول خیابان شاهپور آفتابی می‏شود. شاخه‏ای به طرف محله بُلاغی می‏رود و شاخه‏ای به طرف خیابان سپه جاری می‏گردد و محله خیابان را مشروب می‏سازد.

مراد از دولتخانه، عمارات سلطنتی دوران صفویه و قاجاریه است، یعنی محوطه‏ای که درحال حاضر میان سبزه میدان در شمال و خیابان پیغمبریه در غرب و خیابان دولتی یا سپه در جنوب و خیابان جنوب و شرق حیاط نادری و باغ چهل‏ستون (شاهپورسابق) محصور است .

و عمارت چهل‏ستون و سر در عالی‏قاپو از بقایای آنهاست. از محلات تحت دولتخانه مراد محلّه خیابان است، یعنی قسمت غربی و شرقی خیابان سپه تا حدود بازارچه خیابان و خیابان تهران.

23- شرح حال مرحوم حاج ملاعبدالوهاب در مقاله پیشین نگارنده در همین مجله (سال دوم شماره دوم ص36 تا 44) آمده است.24- اک آبادی کوچکی است در شمال‏غربی قزوین و شمال‏شرقی ده حسین‏آباد با فاصله سه‏چهار کیلومتر از شوسه قزوین به رشت.

25- دَلوچای (دلی چای، به‏معنی رود دیوانه) رودخانه‏ای است که از کوههای خَراس و کَکَه‏جین و بادمَجین در بیست‏وپنج تا سی‏کیلومتری شمال‏غربی قزوین سرچشمه می‏گیرد و در بهار حدود پنجاه سنگ آب دارد،

اما در تابستان آب آن به دو تا سه سنگ تغییر می‏یابد و این مقدار در قریه اک وارد قنات روباز خیابان می‏شود مابقی آب بهاره به‏سوی جنوب جریان می‏یابد و از میان ده نظام‏آباد و حسین‏آباد به‏سوی اراضی هادی‏آباد و راموشان و شیداصفهان و داغلان می‏رود.

26- شاریس (محمودآباد) آبادی کوچکی است در شمال‏غربی قزوین و رودخانه‏ای که از آنجا جریان می‏یابد همین نام دارد.
27- میانج در شمال‏شرقی شاریس و دو دهه تاش (دو دهه تاج ـ در متن سند «دو دهه باش»؟) در شمال‏غربی آن است.

28- میانج در شمال‏شرقی شاریس و دو دهه تاش (دو دهه تاج ـ در متن سند «دو دهه باش»؟) در شمال‏غربی آن است.
29- «اَرْخْ» در ترکی معنی نهر دارد و از شاه ارخی ظاهرا مراد همان قنات روباز خیابان است.

30- «حجر» به‏معنی سنگ، معدودی است برای شمارش آسیاب نظیر «تخته» برای قالی و «طاقه» برای شال و «رأس» برای اسب و «زنجیر» برای فیل و «نفر» برای شتر و غیره.

31- مرحوم حاجی‏میرزا حسن شیخ‏الاسلام فرزند میرزا محمدتقی شیخ‏الاسلام (متوفی 1239 هجری) فرزند میرمحمدباقر شیخ‏الاسلام فرزند میر محمدتقی شیخ‏الاسلام (متوفی 1199 هجری) فرزند بهاءالدین محمد فرزند کمال‏الدین حسین... فرزند عبدالعال فرزند میر سید حسین بن علی کرکی جبل عاملی ملقب به خاتم‏المجتهدین است.

و سلسله نسبت آنان به حضرت مولا امیرالمؤمنین علی (ع) می‏رسد. حاج میرزا مفید شیخ‏الاسلام فرزند صاحب ترجمه است و از چهار پسر او یکی حاج میرزا مسعود شیخ‏الاسلام است که در شب انقلاب قزوین در 1327 هجری به‏دست مجاهدین کشته شده است. میرزا حسن شیخ‏الاسلام ملقب به رئیس‏المجاهدین (متوفی 1337 هجری) از فرزندان اوست.

32- کشورستانی، نوعی سکّه زر است که در سی‏سال آغاز سلطنت فتحعلی‏شاه رایج بوده و در 1241 قمری به جای آن سکه «صاحبقرانی» (به مناسبت یک قرن سی‏ساله سلطنت شاه) ضرب و رایج شده است.

33- رَوَنج، هَرنَج اصطلاحی در قنات و احتمالاً بر مجرای تونل مانند قنات اطلاق می‏شود.

34- حاج ملامحمدتقی برغانی، شهید ثالث، مقتول در 1263 هجری از مشاهیر علمای زمان خود بود و نیاکانش تا ده‏پشت از علما و پارسایان بوده‏اند. شمه‏ای از حالات او در مقاله سابق نگارنده آمده است.

35- حاج شیخ فتح‏اللّه‏ فرزند شیخ صادق نواده مرحوم شهید ثالث و در عداد مجتهدان عصر خود بوده است.
36- حاج شیخ عیسی شهیدی فرزند مرحوم شهید ثالث است و از مجتهدان عصر خود بوده است.

37- لایقرء.
38- حاج میرزا نصراللّه‏ شهیدی فرزند حاج میرزا هدایت‏اللّه‏ معروف به حاج مجتهد فرزند آقاشیخ صادق فرزند مرحوم شهید ثالث است. در نجف تحصیل کرده و در ردیف علمای وقت قزوین بوده است.

39- مرحوم حاج میرزا محمدرفیع فرزند میرسیدعلی فرزند میرعبدالباقی فرزند میرمحمدصالح (از شاگردان آقاجمال خونساری) فرزند میرمحمدزمان طالقانی (از شاگردان آخوند ملاخلیلای قزوینی) در قزوین و نجف تحصیل کرده،

دانشمندی پارسا بوده و در 1273 هجری بجوانی درگذشته است. مرحوم آیت‏اللّه‏ حاجی سید ابوالحسن رفیعی نواده آن مرحوم و فرزند میرزا ابراهیم مشهور به میرزا خلیل است.

40- از جامع‏کبیر مشهور به مسجد سلطانی مراد مسجدالنبی امروزی است نه مسجد جامع عتیق.

41- از شاهزاده بدیع‏الزمان میرزا ظاهرا مراد بدیع‏الزمان میرزا ملقب به صاحب اختیار پسر چهارم محمدقلی‏میرزا ملک‏آرا پسر سوم فتحعلی‏شاه قاجار است که در زمان حکومت پدرش در مازندران نیابت حکومت استرآباد را داشت و شورشی را که در 1242 هجری به تحریک روسها در آن ناحیه ایجاد شده بود با یاری چندتن از سرکردگان کاملاً خوابانید.

و در سال 1247 که عباس‏میرزا نایب‏السلطنه برای مقاصدی در خراسان اقامت داشت، مأمور خدمت او گردید و هنگام درگذشت فتحعلی‏شاه (1250 هجری) به مساعی میرزا فضل‏اللّه‏ نصیرالملک علی‏آبادی و صوابدید میرزا ابوالقاسم قائم‏مقام فراهانی او را به همراه ملک‏آرا به تهران آوردند.

در 1251 هجری بدیع‏الزمان میرزا همراه ده‏نفر از شاهزادگان به حبس قلعه اردبیل افتاد و چون در 1253هـ.ق چهارتن از آنان از قلعه گریختند و به روسیه رفتند بدیع‏الزمان میرزا را با دیگران، به تبریز فرستادند.

وی پدر شاهزاده نادر میرزا مؤلف تاریخ تبریز است. مادر بدیع‏الزمان میرزا دخترمصطفی قلی‏خان عم فتحعلی‏شاه بوده است. در کتاب مینودر مرحوم گلریز (ص326 ج1) عنوان «مخاطب‏السلطان» به وی داده شده است.

42- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی به‏دست نیامد.
43- لایقرء.

44- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی به‏دست نیامد.

45- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی به‏دست نیامد. .

46- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی به‏دست نیامد.

47- عکسی از آقامیرزا ابوالقاسم ملاباشی در شماره دوم از سال دوم همین مجله اشاره مسلسل 6 صفحه 36 چاپ شده است.

48- شرح حال مرحوم حاج ملاعبدالوهاب رئیس مجتهدین قزوین و اولین متولی موقوفات مسجد سلطانی در شماره دوم از سال دوم همین مجله آمده است.

49- آقا سیدعلی مجتهد قزوینی شرح احوال آن مرحوم با تفحص اجمالی به‏دست نیامد.

50- شارْد یا لَهارْد، دهی است از دهستان دشتابی واقع در مغرب محمدآباد در جنوب قزوین.

51- حاج میرزا مسعود شیخ‏الاسلام فرزند حاج میرزا مفید شیخ‏الاسلام است و خانواده شیخ‏الاسلام که نسبت به حضرت علی (ع) می‏رسانند از خاندانهای کهن قزوین هستند. حاج میرزا مسعود شیخ‏الاسلام در شبِ انقلاب قزوین 1327 قمری به دست مجاهدین کشته شده است. فرزند وی حاج میرزا حسن شیخ‏الاسلام ملقب به رئیس‏المجاهدین در 1337 قمری درگذشته است.

52- رفعِ محصول، برداشت محصول.
53- منظور از سنه آتیه سال بعد از سال تحریر سند که در ذی‏قعده 1290 برابر اواخر بهمن یا اوایل اسفندماه سال مرغ (تخاقوی‏ئیل) نوشته شده است نیست. مراد سیچقان‏ئیل 1293 قمری است. در عبارت ضعف تألیف هست.

54- طاحونه، آسیا.
55- سیچقان‏ئیل، به معنی سالِ موش، نام سال اول از سالهای ترکی است در دوره دوازده‏ساله سالشماری آنان و در ایران تا اوایل قرن اخیر شمسی متداول بوده است.

56- جای این کلمه در متن سند نانویس مانده است، از روی ترتیب سنوات افزوده شد، اودئیل به معنی سال گاو نام سال دوم است از سالهای ترکی.

57- پارس‏ئیل به معنی سال پلنگ یا یوزپلنگ، نام سال سوم است از سالهای ترکی.
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: سید محمد دبیر سیاقی
این مقاله در تاریخ 1402/6/27 بروز رسانی شده است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط