اینک متن سند مذکور با بخشی از عکس آن همراه توضیحاتی به عنوان سند شماره 1 اینجا نقل میشود و چنانکه از مندرجات آن برمیآید.
فتحعلیشاه قاجار به مباشرت فرزندش، شاهزاده علینقی میرزا رکنالدوله، حاکم قزوین (در نوبت دوم حکومت) قسمتی از اراضی بائر و مجهولالمالک دهِ مخروبه «اَک» را پس از محقق شدن مجهولالمالک یا عدیمالمالک بودن به مبلغ پانصد تومان وجه رایج به ملکیت خود در میآورد.
و سپس آن اراضی را با جمیع متعلّقات بر مصارف قناتِ اَک و قنات شاریس که آب آن عمارات دیوانی و محلاّت طرفین خیابان سپه (خیابان دولت) خاصه محله خیابان قزوین را مشروب میساخته است وقف مینماید.
و مرحوم حاج ملاعبدالوهاب را متولی این موقوفه میسازد. سند مذکور را رکنالدوله به نیابت از فتحعلیشاه و متولی وقف، با شرحی مهر کردهاند و چند تن از مجتهدان قزوین نیز به عنوان شاهد مهر خود را بر آن نهادهاند. (2) اینک متن سند:
متن سند شماره 1
هوالواقف علی الضمائر والخبیر بالسَّرائرالحمدللّه الّذی اَعَلم خُلّص عِباده بِطراز اِعزاز المعرفة والتحقیق و فَضَّلَهُم علی غیرهم بصنوف الکرامة والتوفیق و وفَّقَهُم لتمهید قواعد الخیرات و تشیید معاقد المَبَرّات لیبقی آثار مساعیهم الجمیلة علی صَحایف الایام بتقدیر العزیز العلیم. «ذلک فَضلُاللّه یُؤتیه مَنْ یَشاءُ وَاللّهُ ذُوالفَضلِ العَظیم».(3) و صَلّیاللّه عَلی مُحمَّد خیر خَلقه و آله المعصومین اجمعین.
زیباترین حَمدی که واقفان مواقف عبودیت و عاکفان درگاه اُلوهیّت مقبولِ بارگاه صمدیّت گردانند و رَعناترین شکری که کرّوبیان عالم غیب و کارکنان جهانِ لارَیب خلعت تحسین بر وی پوشانند حضرت واقفالسَّرائری را سزاست که زِمام مهامِ سعادتمندان فیروزبخت را به دست قائد توفیق داده و به مُفاد آیه «لَنْ تَنالُوا البِرِّ حَتّی تُنِفقُوا مِمّا تُحِبّون» (4)مفتاح ابواب سعادات سرمدیّه و نیلِ مرادات ابدیّه در کف انفاق نهاده زُلال احسانش پیوسته غُبار افتقار از چهره عالمیان شسته (5) و خامه امتنانش روزیِ بندگان را بر خوان
احسان نوشته در مَدرس فلک برجیس را مدرّس ساخته و در چرخ چهارم که مسجد بیتالمعمورست طیلسان فرق انام انجم انداخته. کیوان در دهکده بندگیش دهقان کهن اساس و ماهِ نو در یَدِ مُزارعان صُنعش داس: (6).
این گهرین خانه مینانمای
کرده به صُنع از پیِ مردم به پای
کوکبه چرخ به انجم نگاشت
انجمنِ خاک به مردم گماشت
و درودِ خجسته ورود وقفِ دستگاه جناب مقدس رسالتپناهی است ـ صلیاللّه علیه و آله ـ که منشور فائضالنور رسالتش به مُهرِ «ولکنْ رَسُولَاللّهِ وَخاتَمَ النَّبیّین» (7)مُزین و رقم زینتافروز به طُغرایِ غَرّایِ «وَما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَةً لِلعالَمین» (8) مُسَجّل و مُعَنون؛ پیغمبری که تا قیام ساعت، مملکت امامت وقف اولاد کرام و عترت والامقام اوست، یعنی جناب مقدس اعلی محمد المصطفی صلّیاللّه علیه و آله و بر آلِ اطهار و اولاد او سیّما گنجور خزینه (...) (9) دربان ایمان، سلطانالموحّدین امامالمتقین سیّدالاخیار قائدالابرار المنصوص بنصِّ: «لوجمع الناس علی حُبّ علیٍ لما خلق اللّه النار» امام المشارق والمغارب علی بن ابیطالب صلواةاللّه و سلامه علیه و آله المعصومین.
وصیّ احمد مرسل که بی محبّتِ او
به روز حشر نگردند انبیا مغفور
اگر نه ذاتِ تو بودی غرض کجا (10) آدم
ز کتمِ غیب نهادی قدم به صدر ظهور؟
و بعد غرض از خلقت انسان و باعث بر ایجاد بندگان که به درجات عبادات و به سُلَّم حسنات به آسمان قُرب ایزدی قدم نهند و به وسیله بندگی و ذریعه سرافکندگی به درگاه عزّتش تقرّب جویند این معنی مکشوف ضمیر مُنیر بندگان سکندرشان اعلیحضرت شهنشاه عالمپناه:
[شاه] فریدون فر و جم اقتدار
خسرو دریادل کِسراشعار
اسکندر طالع جمشید سریر کیکاووس کیاسَت و کیخسرو نظیر دیباچه قانون مروّت مِهر مُنیر فلک فتوت، طراوتبخش بوستان شهریاری، دُرّةالتاج اِکلیل سلطنت و تاجداری... گردید بر حسب توقیع منیع و فرمان آفتاب شعاع مُطاع مبارک ظلّاللهی (11) و به عنایات خسروانه رکنالدولة العَلیّه العالیة (12) السلطانی عالیجناب مقدس القاب حقایق و معارف اکتساب فضایل و فواضل انتساب علاّمة العلماء مجتهدالعصر والزّمان خیرالحاج حاجی ملاّعبدالوهاب(13) ـ ادام اللّه فضله و اِفضاله ـ امتثالاً لامر الاشرف العلیة العالیة من باب خیر عام و رعایت مسلمین و شاربین قناتِ اَک و شاه طهماسبی و حاجی رضائی (14)
از آبی و خشکی دائر حسب المقرر آبِ قناتِ اَک و وادی دو دهه تاش و شاریس (15) را به شهر جاری فرموده و عموم مسلمین و شاربین بر سجدات شکر یزدانی و پیروی الطاف سبحانی و دولتِ خدیوانه خاقانی قیام و شکر این عطیّه عُظمی نموده و همت ملوکانه مصروف آن شد .
که اراضی اَکِ مخروبه را به نحوی که خالیاز عیوب شرعیّه و مصون از شبهه و نقیصه باشد تصدق و وقف خیرات فرموده که مداخل آن صرف تعمیر و تنقیه قنوات مزبور گردیده صدق صدقات جاریات بر آن وارد موجب عُلوّ درجات گردد، لهذا اراضی اک مخروبه واقعه در بلوک اقبال (16)
دارالسلطةء قزوین که از جمله قراء و اراضی مجهولالمالک بل عدیمالمالک است بعد از آنکه امنایِ شرعِ مطاع فحص فرموده و محقق شد که مجهولالمالک و عدیمالمالک است محکوم به عدیمالمالک شد،
موافق موازین شرعیه به شرح قباله علیحده به امنا و وکلایِ ظلّاللهی به مبلغ پانصد تومان تبریزی مصالحه و اجراء صیغه شد، ملکیّت متحقق و انتقال شرعی به ملکیّت به عمل آمد.
بعد از استقرار ملکیّت شرعیّه شاهنشاه دینپناه تصدّق و وقف مؤبّد و حبس مُخلَّد صحیح شرعی فرمودند قربتا الیاللّه کل شش دانگ اراضی اک مخروبه را که مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع توابع شرعیّه و کافّه لواحق ملّیه (17) از اراضی و صحاری و مزارع و مراتع و دهکده مخروبه و طواحین دائره و بائره و باغات مخروبه و مشجره و مُعنّب(18)
و کُلّما یتعلق بها بحیث لایستثنی منها شیء بر مصارف خیر و تنقیه قنات اَک و قنوات شاه طهماسبی و حاجی رضائی که مسمّی به رکنآباد است و مفوّض فرمودند تولیت وقف را به سرکار عالیجناب مقدس القاب حقایق و معارف اکتساب العالم البارع
البَهیّ اللوذعی علاّمة العلمائی افقه الفقهائی مجتهدالعصر والزمان قُدوَةالحاج حاجی ملاعبدالوهاب ـ اداماللّه فضله و افضاله العالی ـ و بعد از ایشان با اولاد ذکور و اولاد ذکور ایشان ما تعاقبوا و تناسلوا و ارحام و متعلقان معظمالیه که به حلیه رشد و تقوا و فضل آراسته، در صورت تعدّد من یصلح للتولیه عمل به قرعه شود و متولی قربتا الیاللّه متصدّی تولیت شود چنانچه متولی هر عصری متوقع حقالتولیه شود یک عشر از مداخل مُفَوض به او خواهد شد.
اما دستورالعمل متولی در هر عصری ممارست حدود و مؤونت زراعت دیمی را مقدم بر حقالتولیه و مصارفالمقرره داشته بعد از جمعآوری محصول، یک عشر به صیغه حقالتّولیه موضوع و تتمه را حسبالمقرر مصروف دارند.
احدی از زارعین و مباشرین حقّ تعدّی و منع از جریان آب و زراعت آبی از آبهای مزبور نداشته مگر در موقع بهار و مواقعی که آب فاضل از مجاری شهری بوده و گنجایش و استعداد کشیدن تمام آب را نداشته باعث خرابی و صدمه شود. در این صورت البته محل مزبور بالنسبه به سایر قراء اعلاء فوه و متولی عصر غبطه و مراعات تکثیر عایدات وقف را ملحوظ بدارد.
چنانچه متولی عصر و زارعین و مباشرین وقف تخلف از شرایط و مقررات مزبوره نمایند و دست تعدی گشاده مانع جریان آبهای مزبوره شوند به لعنت ابدی و محنت سرمدی گرفتار شوند و صیغه وقف به شرایط مقرره جاری و به تصرف متولی وقف داده شد و به وقفیت عمل شد.
و کان وقوع ذلک فی خامس شهر محرمالحرام من شهور سنه 1247 سبع و اربعین و مأتین بعد الالف من الهجرة النبویه المصطفویه صلیاللّه علیه و آله الطیبین الطاهرین المنتجبین ـ فمن بَدّله بعد ما سمعه فانّما اِثمُهُ عَلیَ الّذینَ یُبدّلونَه وَاللّه سمیعٌ علیم.
حواشی سند
چون بندگان نواب مستطاب فلک جناب سپهر رکاب، مهر سپهر فتوت و سماحت، شمس عالمافروز جلالت و خلافت، جوهر حسام بسالت و دلیری هژبر بیشه شجاعت و شیرگیری، اختر گیتیافروز افق جهانداری، سر عالمآرای شرف شهریاری، شمع شبستان ظلالّلهی، گوهر معدلت شاهنشاهی، نگین خاتم یدالّلهی، مُشیّد ارکان باهره قاآنی، اعتضاد الدولة البهیة الخاقانی، رکنالدولة العلیة العالیه، شاهزاده علینقی میرزا ـ اَیّداللّه تعالی ایام معدلته و شوکته ـ صاحباختیار قزوین همواره فرمانفرما و مؤسس خیرات و صدقات جاریات و قنوات و اجراء مِیاه گردیده، به نام نامی ایشان و همچنین در وقف نمودن محل مزبور و تنقیه قنات مذکوره از درگاه [معدلت] پناهی ـ روحنا فداه ـ مستدعی گردیدهاند که در حقیقت در مثوبات و اجر وی سهیم و شریک میباشند، لهذا علما و فضلاء و مهین شریکان و عموم مسلمین و شاربین بعد از تذکره دعای شاهنشاهی به ذکر دعای نواب رکنالدولة السلطانی...خواهند شد والصلوة والسّلام علی اشرف الانبیاء محمد و آله صلواةاللّه علیهم اجمعین، ختم بالخیر فیه حرّر فی التاریخ المتن.بسماللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه الملهم للخیرات والمبرّات الموفق للصدقات الجاریات المتفضّل علی عباده فی یوم الحساب والصلوة والسلام عَلی مُحمّد اشرف البریّات الکاینات و آله و اهل بیته الطاهرین والطاهرات. و بعد فقد وقع صیغ العقد الوقف الصحیح
الشرعی والسبیل العام الملّی15، من المصدر الاعلی الاشرف السلطانی والخاقانیالمعظم الشهنشاهی علی نهج المرقوم فی الکتاب و تحقق الشرایط علی وِفق السُّنَّة والکتاب بالوکالة والولایة راعیا فیه الخطاء والصواب ـ اداماللّه سلطنته و معدلته ـ و بعد رکن دولته الساع فی الاموال المرضیه رکناللدولة الباقیة بمحمد و آله خیرالبریّه. نمَّقَهُ العبد الجانی (محل مهر عالیجناب فضایل و معارف اکتساب افقهالفقهاء المجتهدین الوحید فی عصره الفرید فی دهره آقای حاجی ملاعبدالوهاب، زید فضله و افضاله العالی.)
بسماللّه تعالی بعد تحقق الملک والانتقال من المصدر الاعلی عَلی نهج المسطور قد وقعت صیغة الوقف من معلمنا الاعظم و استادنا الافخم ما نُمِقَ فیه و سُطِرَ نَمَّقَهُ العبد. (محل مهر عالیجناب قدسی القاب فضایل و معارف اکتساب علاّمی فهّامی مقتدی الانامی آخوند ملاحسین پیشنماز پنجعلی (19) علیهالسلام.)
بسماللّه خیرالاسماء قد وقع الوقف علی ما سُطر کما سُطر من اشرف السلاطین و اعظم الملوک ـ اداماللّه تعالی ملکه و ایّام معدلته ـ اللهم بارک و زد فی اجر هذا العمل واجعله من الباقیات الصالحات نَمَّقَه العبد (محل مهر عالیجناب فضایل و معارف اکتساب حقایق و دقایق ابواب نخبة الفضلاء العظام مقتدیالانام آقامیرزا عبداللّه نایبالصدر (20) زید فضله العالی.)
قد جری العقد الوقف المبارک کما رُقم فی المتن بعد صدور الامر المطاع المنیع من الاشرف الاعظم الاکرم الارفع حماهاللّه تعالی بقربة العین و صانَه عن کل محذور و شین ـ (محل مهر عالیجناب فضایل و معارف اکتساب قدسی و قدوسی انتساب، جامع المعقول والمنقول، هادی الفروع والاصول، زبدة الفقهاء والمحققین، علامة العلماء والمجتهدین، آخوند ملاعبدالکریم ایروانی (21) مُدّظِلّه العالی.)
سند شماره 2
این سند مربوط است به مصالحه درآمد دو دستگاه آسیاب واقع در دهِ اَک از طرف مرحوم حاج ملاعبدالوهاب به عنوان متولی به مرحوم میرزا حسن شیخالاسلام به عنوان مستأجر به مدت نود سال در برابر دو عدد اشرفی کشورستانی، به شرط آنکه دو عشر از مداخل از بابت حقالارض و حقّابه دو دستگاه آسیاب مستمرا تسلیم شود.و به حواله متولی وقف صرف حقوق مباشر و مستحفظ آبِ نهر و رشته قناتِ اَک وقفی و حقابه رودخانه دَلی چای و رودخانه شاریس که مختص شرب عمارات دیوانی و محلات اطراف خیابان دولتی (محله خیابان) است برسد،.
تا در تابستان اهالی اماکن و محلات مورد اشاره دچار تنگی آب نگردند. این سند را مرحوم شیخالاسلام و مرحوم حاج مُلاّعبدالوهاب مهر کردهاند و مرحوم شهید ثالث آن را تسجیل کرده است.
سند حاضر سواد نسخه متعلّق به مرحوم شیخالاسلام است که دو فرزند مرحوم شهید ثالث (مرحوم شیخ عیسی شهیدی و مرحوم شیخ فتحاللّه شهیدی) و نیز نواده شهید، مرحوم حاج میرزا نصراللّه شهیدی، بر صحت آن گواهی نوشتهاند.
متن سند شماره 2
بعدالحمد والصلوة نسختان، باعث بر تحریر و تسطیر این کلمات خیریت مقدمات آن است که چون قنات خیابان وقف بر دولتخانه و محلاّت ما تحت و اطراف آن بود (22)چندی قبل از این خراب و مُنطمس و بعد به مساعی حضرت مستطاب عمدةالعلماء والفقهاء والمجتهدین، الوَحید فی عصره، اَلفرید فی امره آقای حاجی ملاّعبدالوهّاب مجت (23) ـ دام فضله العالی ـ آباد و آب آن از قنات اکِ وقفی (24)مَعَ حَقّابه از وادی دلُوچای (25) و وادیِ شاریس (26) به شهر و دولتخانه جاری میگردید.
و در ایّام تابستان نظر به طولِ مسافت و قلّت آب و نزولِ ایلات در میان (27) و دو دهه تاش (28) و جوارِ نهرِ شاه ارخی (29) و تقلّبِ مُتقلّبین و سرقتکنندگان، آب بعضی اوقات منقطع میگردید.
و مستحفظ دائمی در اَکِ وقفی و مافوقِ آن ضرور داشت، بعد از تأمل کامل و ملاحظه بالغ مصلحتبینان اقتضا نمود دو حجر (30)طاحونه واقعه در اَکِ وقفی که به آبهای مذکور دَوَران داشته دائر نمایند و مباشرین آن محافظت نهر و آب را نموده از قلّت و کثرت مُطّلع بوده نگذارند آب قطع شود.
لهذا به عقد مصالحه صحیحه شرعیه شرطیّه واگذاشت عالیجناب مستغنیالالقاب، غوثالدّنیا والدین، غیاثالاسلام والمسلمین، ناشرالاحکام الشریعه، مجتهدالعصر والزمان، وحیدالعصر والدّوران والزمان، آقای حاجی ملاّعبدالوهاب مجتهد ـ دام فضله العالی ـ مِن بابِ التَّولیة الشَّرعیة کُلّ ارض و اعیان دو حَجَر طاحونه مخروبه واقعه در اَکِ وقفی را مَعَ مایحتاجُ الیه مِنَ المُتعلقات به عالیجناب شامخ الدَّرجات فضائل اکتساب، نُقاوة السّادات والاَشراف و سُلالة الفضلاء والاَنجاب، عمدة الاعاظم الاطیاب، حاجی میرزا حسن شیخالاسلام (31)
از حالِ تحریر الی مُدّت نود سال کاملِ شمسی به مالالمصالحه دو عدد اشرفی کشورستانی (32) هزار دیناری هجده نخودی نقد به شرط اینکه دو عُشر از مداخل و منافع از بابت حقالارض والماء دو حجر طاحونه مستمرا بعد از آبادی تسلیم نماید.
و اخراجات طاحونه از حفر چاه و قیمتِ سنگ و طویله و سایر مایحتاج همه را متحمّل شده بعد از انقضاء مدّت مصالحه مزبوره اَعیان را مُفوَّض به وقف و متولیِ وقف سازد و یا قرار و بنایِ جدیدی با متولیِ وقت گذارند و دو عشر حقالوقف را همه ساله در مدّت مصالحه بعد از وضعِ اخراجاتِ راونج (33)
حسبالحواله عالیجناب معزیالیه و یا متولیِ وقف صرفِ مباشر و مستحفظ آب و نهر و رشته قنات بنمایند و صیغه مصالحه شرطیّه بالعربیه والفارسیه به شرایط و قیود مزبوره جاری گردید.
و کان ذلک فی چهارم اسد پارس ئیل خیریت تحویل من شهور سنه الف و مأتین و ثمانیة و خمسین من الهجرة النبویه ـ عَلی هاجرها اَلف اَلف تحیّته و ثنیّه ـ سنه 1258. (محل مهر حاج ملاعبدالوهاب)
حواشی سند
بسماللّه تعالی. لقد جری العقد الشرعی کما رُقِم فیه (محل خاتم شریف مرحوم مغفور علیین آشیان المُتکی باَعلی غُرَف الجنان حاجی ملامحمدتقی شهید ثالث (34) اعلیاللّه مقامه.)بسماللّه و له الحمد قوبل مع اصله الاصیل المسجّل المختوم بخاتم الشریف جَدّی الشهید الثالث والمرقوم برقمه الشریف قُدّسَ سِرُّه الاحقر فتحاللّه نجله (35) (محل مهر.)
قُوبل و طُوبِقَ ذامَعَ اصله الاصیل المُسجّل الممهور بخطّ و خاتم المرحوم المغفور العالم الفاضل افضل الفضلاء فی عصره والفرید فی زمانه الحاج ملامحمدتقی البرغانی الشهید الثالث، اعلیاللّه مقامه و رُفع فی الخلد مکانه، الاحقر حاج شیخ عیسی شهیدی. (36) (محل مهر.)
ذاموضع خطّه... (37) اَعلامه و فی الفردوس مقامه.بسماللّه و له الحمد. ذا مطابق مع اصله الممهور والمسجّل الموشّح بخط و خاتم جَدّی العَلاّمه ـ رفع اللّه
بالخُلد اَعلامَه اعلیاللّه مَقامه ـ الحاج ملاّ محمدتقی الشهید السعید البرغانی و انا العبد. (محل مهر.)
بسماللّه الرحمن الرحیم ذاموضع خاتم جَدّی الامجد زادَه اللّه فی دار الجده مجدا. الاحقر نصراللّه (38) نجل الشهید الثالث، اعلیاللّه مقامه.
سواد مطابق است با اصل ورقه که ممهور است به مهر مرحوم خلدآشیان آقا میرزا حسن شیخالاسلام...* اللّه تعالی.
سند شماره 3
این سند مربوط است به وقفِ درآمد یازده باب دکاکین احداثی و شش باب دکاکین ابتیاعی واقف (به عنوان وجوه بریّه) از شاهزاده بدیعالزمان میرزا، فرزند محمدقلی میرزا ملکآرا فرزند فتحعلیشاه قاجار، برای مصارف و تعمیرات مسجدالنبی (مسجد سلطانی) قزوین و مخارج لازمه از روشنائی و حقوق مؤذن و خادم و آبِ وضوآورندگان. و تولیت آن با واقف بدون دریافت عشر درآمد.و پس از او با اولاد وی با دریافت عشر درآمد به عنوان حقالتولیه است. واقف فردی از خاندان مشهور رفیعیهای قزوین است و سند به مهر او رسیده و سه تن از مجتهدان و عالمان زمان بر صحت آن گواهی نوشتهاند.
متن سند شماره 3
بسمه تبارک و تعالی الحمدللّه الواقف علی السرائر المطلع علی الضمائر. والصلوة والسّلام علی اشرف الاوائل والاواخر المبعوث من افضل القبائل و اکمل العشائر سید العبد والحرائر الذی یفوق فخره فخر کل فاخر و عَلَت شَریعته و سُنَّته علی الشرایع السالفه ناسخا لبدع الجبائر، المحمود الاحمد ابیالقاسم محمّد، صلیاللّه علیه و آله. از آنجائی که صدقات جاریات و خیرات متواترات از هریک بنینوع انسانی که باقی مانَد مثلِ بقاء خود آن شخص است چنانچه قدسی شریف «اِذا ماتَ ابنآدم انقطع عمله الاّ مِن ثلاث:صدقة جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له» صریح در آن است و بهترین صدقات جاریات و اکثر نفعا از وجوه خیریّه چیزی است که راجع به مصالح عامه مؤمنین از قبیلِ اِعلاء کلمه اسلام و ابقاءِ بِقاعالخیر و معابد محترمه باشد، لذا جناب مستطاب علاّمة العلماء الاعلام السّید الاجل القمقام الحاج میرزا محمد رفیع قزوینی (39) ـ سَلَّمهاللّه تعالی ـ نسل سلیل و نجل جلیل مرحوم جنّت و رضوان آرامگاه طوبی جایگاه آقا میر سیدعلی مجتهد ـ طابِ مثواه ـ محض تسنّن به سنّت سیدالمرسلین (ص)
قربتا الیاللّه و طلبا لِمرضاته و بقاءً لمعبد المسلمین وقف مؤبّد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمود مجموع یازده باب دکاکین ملکی جدیدالبناءِ خود را که در جلو خان سمت مغرب جامعِ کبیر قزوین(40) واقع شده است مشهور به مسجد سلطانی (41) به انضمام شش باب دیگر جنبِ آن دکاکین را که از نواب اشرف والا شاهزاده بدیعالزمان میرزا (42) ـ اَطالاللّه بَقائه ـ به وجهی از وجوه
شرعیه و جهتی از جهاتِ بریّه به ایشان راجع شده بود که مجموعا هفده باب میشود که فی محل وقوعها مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع متعلقات آنها از ارض و اعیان که همه ساله الیالابد منافع عایده از آنها پس از وضع یک عشر از آن که راجع به متولی هر عصری است به استثناء خودِ جناب واقف،.
و پس از وضع مخارج لازمه و تعمیرات حتمیّه مَحال مزبوره تتمه آن صرف در روشنائی و مؤذن و خادم و آب آوردن برایِ وضویِ مُصَلّین و سایر مصالح راجعه به مسجد ـ الاهم فالاهم ـ به هر قسمی که در هر عصری اصلح به نظر متولی باشد شود و تولیت آنها را با نفسِ نفیس خود قرار داد مادامالحیوة بدون ملاحظه یک عشر که حقالتّولیه است و پس از خود با ارشد از اولاد ذکور خود به شرط الاتصاف بالتّقوی بدون ملاحظه طبقاتی و در صورت تعدّد
با ارشد و اکبر سنّا از اولاد خود و مع انقراض اولاد الواقف، امر تولیت راجع به أعلم از ائمه جماعت مسجد مزبور است به نهج مزبور. صیغه وقف مشتملاً علی الشرایط الصّحه متقربا الیاللّه تعالی جاری شد و به تصرف وقف داده شد و فعلاً تصرفات جناب معظمالیه در دکاکین مزبوره به عنوانِ نظارت شرعیه و تولیت است. فَمَن بَدّلَهُ بَعدَ ما سَمِعَهُ... (43)
إثمُهُ عَلَی الّذینَ یُبَدِّلُونَه. و کان وقوع ذلک یوم السبت عاشر شهر ربیع الثانی من شهور سنه 1255. (محل مهر مرحوم مغفور حجةالاسلام واقف آقای حاجی میرزا رفیع قزوینی طاب مثواه.)
حواشی سند
قوبل هذه الورقه مع اصلها المعتبر و هما نسختان حررّه الاحقر علیاکبر (44) [مهر اداره اوقاف قزوین]الامر کما رُقِمَ و سُطِرَ اقل الطُّلاّب. محل مهر مرحوم مغفور آقا شیخ جعفر، رحمةاللّه علیه (45)
قد تشرّف سمعی باعترافه ـ دام ظلّه ـ علی ما هو المرقوم فیه بتمامه فی یوم الواحد والعشرین من شهر ربیع الثانی4. (محل مهر مرحوم مغفور آقای سیدعلی محرّر طاب ثراه سنه 1255.)
قد وقع المحکی فیه کما حکی من جنابه دام ظِلّه حسبما زُبر و سُطر بمحضر منی فی 14 شهر من التاریخ. (محل مهر مرحوم مغفور حجةالاسلام آقا سیدباقر مجتهد مشهور به قویمیدانی طاب ثراه (46).
سند شماره 4
این سند مربوط است به واگذاری محصول و عواید دِهِ وقفی شارْد یا لَهارْد واقع در بلوک دشتابی از بلوکات جنوب و جنوب غربی قزوین به مدَتَ سه سال از ابتدای سال 1293 (سال موش) تا پایان سال 1295 (سال پلنگ) به عنوان اجاره از طرف متولیانِ وقت موقوفه، فرزندان مرحوم حاج ملاعبدالوهاب مجتهد قزوینی به مرحوم حاج میرزا مسعود شیخالاسلام. متن سند در دوم ذیقعده سال 1290 هجری (برابر سال مرغ، تخاقوی ئیل) که ظاهرا مصادف با اواخر بهمن یا اوایل اسفندماه بوده است نوشته شده.اما آغاز اجاره ابتدای سال 1293 تعیین شده است. مالالاجاره هر سال بایستی در چهار قسط مساوی در ماههای شهریور و مهر و آبان و آذر هر سال پرداخت شود و به مصرف مخارج مسجد سلطانی و قنات خیابان برسد. اینک متن سند:
حواشی سند شماره 4
محل خط و مهر جناب مستطاب آقای آقا سیدعلی سلّمهاللّه تعالی.قد جری المحکی فیه بمحضری حیثما جری و حکی فیه. حررّه الاحقر فی شهر ذیالقعده 1290.سواد مطابق، اصل است و اصل نزد این اقلالسادات ضبط است حرره. مهر مسعود الحسینی.متن سند شماره 4
هو ـ باعث بر تحریر این حروف میمنت معروف آن است که حاضر گردیدند در محضر شرح مطاع لازمالاتباع جناب شامخالالقاب فضایل اکتساب آقامیرزا ابوالقاسم (47) و عالیجناب مبادی آداب میرزا محمدباقر خلفانِ مرحوم جنّتمکان علّیینآشیان حاجی ملاّعبدالوهاب اعلیاللّه مقامه (48) اصالتا از جانب خود وکالتا از قبل اخویِ خود عالیجناب میرزا محمدیوسف و بعدالحضور وکیل نمودند.جناب مستطاب شریعتمآب مُجتهد العصر والزمان آقائی آقا سیدعلی (49) سَلَّمهاللّه تعالی را و پس از استقرار وکالت مصالحه صحیحه شرعیه نمودند جناب مستطاب شریعتمآبی جمیع منافع ششدانگ قریه شارْدَ (50)
دشبتَی وقفی قناتِ خیابان و مسجد سلطانی قزوین را به جناب مستطاب فخامتمآب جلالت انتساب آقای حاج میرزا مسعود شیخالاسلامی (51) دامَ مجده العالی در مدت سه سال کامل شمسی که عبارت از رفع (52) سه محصول شتنوی و صیفی باشد.
در ابتدا از سنه آتیه (53) سیچقان ئیل 1293، از قرار تفصیل محرّره ذیل و تمامی منافع طاحون، (54) قریه مزبوره و منافع باغات یونجهزار و نقدی رعیت و آنچه منافع حاصل از محال مزبور شود استیفای منافع از آن نمایند به هر اسم و رسم که بوده باشد.
از یک تومان الی ده هزار تومان به مالالمصالحه مبلغ دوهزار و دویست و پنجاه تومان تبریزی روپیه بیست و شش نخودی مسکوک به سکّه مبارکه ناصرالدین شاهی رایج خزانه عامره و جناب متصالح معظّم قبول مصالحه نمود عقد مصالحه صحیحه،
ایجابا و قبولاً بالعربی والفارسی مشتملاً علی شرایط الصحیحه و خالیا عن النواقص با اسقاط جمیع خیارات موجبه للفسخ سیّما خیارالعلة الغبن و لوکان فاحشا معادلاً لمال المصالحه بینهما جاری و واقع گردید.
و در ضمنالعقد شرط شرعی استقرار یافت که وجه مالالمصالحه را جناب متصالح در هر سال از قرار تفصیل ذیل از قرار اقساط مشخصه بجهتِ مخارج قناتِ خیابان و مسجد سلطانی بموجب قبض متولیان شرعیه مزبوره یا نایب سناب ایشان تسلیم نمایند:
سنه سیچقان ئیل (55).
سنه [اودئیل] (56).
سنه پارس ئیل (57).
و جناب مستطاب شریعتمآب آقای آقا سیدعلی نیز از قرار قبض را مزین فرمایند که مورد ایرادی نباشد و شرط شرعی شد آنچه مخارج از بابت قنات و محوطه اربابی و محل مزبور ملازم شود به اطلاع عالیجناب آقا میرزا باقر و دو نفر ریشسفید محل خرج نموده در قسط آخر همان سنه محسوب دارند،
چنانچه تنخواهی از بابت مالالمصالحه قبل از وقوع اقساط اربعه بجهتِ خرج قنات خیابان و مسجد سلطانی احتیاج شود الی یکصد تومان در هر سالی جناب مستطاب متصالح معظم بدهد و وکیل در مصالحه و تنزیل از قرار تومانی دویست دینار در هر ماه میباشد و نیز شرط شرعی استقرار یافت که چنانچه خدای نخواسته، آفت ارضی و سماوی، هر اسم و رسم که بوده باشد.
به محصول محل وارد شود الی دویست تومان در هر سال جناب مستطاب متصالح معظم متحمل بشوند چنانچه زاید از این مبلغ آفت وارد آید اختیار فسخ با جناب متصالح خواهد بود،
آنچه منافع و محصول عاید شود متعلق به وقف است و در صورت تعلل در اداء مالالمصالحه اختیار فسخ با جناب متولیان شرعیه خواهد بود. تحریرا فی دوم شهر ذیقعدة الحرام سنه 1290. محل مهر عالیجناب آقا میرزا باقر.
پی نوشت:
1- در اصل: المیراث. قیاسا تصحیح شد.
2- اسناد مورد استفاده در این مقاله از پرونده های موجود در اداره ی اوقاف شهرستان قزوین اتخاذ شده است.
3- قرآن کریم، سوره 3 آلعمران قسمتی از آیه 73.
4- قرآن کریم، سوره 3 آلعمران، قسمتی از آیه 153.
5- در اصل: نشسته. قیاسا تصحیح شد.
6- در اصل: داش. قیاسا تصحیح شد.
7- قرآنکریم، سوره 33 احزاب، قسمتی از آیه 40.
8- قرآنکریم، سوره 21 انبیاء، قسمتی از آیه 107.
9- لا یُقرء.
10- در اصل: کجا غرض.
11- مراد فتحعلیشاه قاجار (1212 تا 1250 هجری قمری) است.
12- مراد رکنالدوله علی نقیمیرزا هشتمین پسر فتحعلیشاه متولد شوال 1207 هجری است که نوبت اوّل از 1222 تا 1238 و نوبت دوم از 1239 تا درگذشت فتحعلیشاه حاکم قزوین بوده و یکسال در فاصله 1238 و 1239 حکومت خراسان را داشته است .
و در مشهد به یاری حاج آقاجان معمار، صحننو، یا صحن فتحعلیشاهی را در سمت شرقی حرم مطهر حضرت رضا (ع) بنا نهاده است. وی از محرکین علیخان ظلالسلطان فرزند فتحعلیشاه برای تصاحب سلطنت است و تاج سلطنت را او بر سر ظلالسلطان که خود را عادلشاه نامیده بود نهاده و بدین مناسبت عنوان تاجبخش به وی دادهاند.
پس از حرکت محمدشاه قاجار و قائممقام از تبریز به سوی تهران او برای مذاکره در باب سلطنت عادلشاه عازم تبریز شده و در میانه راه میانه و زنجان به اردوی محمدشاه رسیده و پس از مذاکره بازداشت .
و به تهران آورده شده و همراه دهنفر دیگر از شاهزادگان به حبس قلعه اردبیل فرستاده شده است. پس از فرار چهارتن از شاهزادگان از زندان اردبیل رکنالدوله را با دیگر شاهزادگان زندانی به تبریز بردند و تا پایان عمر همانجا ماند.
13- شرح احوال حاج ملاعبدالوهاب در مقاله نگارنده مندرج در شماره 2 سال دوّم همین مجله آمده است.
14- قنات اک و شاهطهماسبی و حاجرضائی. آب قنات اک به قنات خیابان میپیوندد و به شهر میآید. از قنات شاهطهماسبی ظاهرا مراد همان قنات خیابان است، هرچند که نسبت احداث آن را به شاهعباس ثانی دادهاند (مینودر، ج1، ص267) .
و در حالیکه با توجه به احداث دولتخانه و عمارت چهلستون بهدست شاهطهماسب و اینکه آب قنات مذکور عمارات دولتخانه و محلاّت اطراف خیابان دولت (محله خیابان) را مشروب میساخته باید مربوط به شاهطهماسب باشد. از قنات حاجرضائی اطلاعی بهدست نیامد.
15- وادی به معنی رودخانه است. درباره «دو دهه تاش»، اک و شاریس به توضیحات سند شماره3 مراجعه فرمائید.
16- بلوک اقبال، بلوک حومه قزوین یعنی آبادیهای گِرد شهر تا حدود دوفرسنگ است.
17- ملیّه، ملّی، منسوب به ملّت، مربوط به آیین و دین است و کلمه در معنی اصلی خود بهکار رفته است. پس از مشروطیت است که کلمه معنی دیگر یافته است.
18- در متن سند: رفق. قیاسا تصحیح شد.
19- از احوالات آخوند ملاحسین پیشنماز و ملاعبدالکریم ایروانی با تفحص اجمالی اطلاعی بهدست نیامد.
20- میرزا عبداللّه نایبالصدر (متوفی 1287 هجری) فرزند حاجمیرزا سیدمحمد خلیل نایبالصدر خطیب حضور فتحعلیشاه فرزند میرزا سید محمدشفیع نایبالصدر است. فرزندان و نوادگان او نیز عنوان نایبالصدر داشتهاند.
21- از احوالات آخوند ملاحسین پیشنماز و ملاعبدالکریم ایروانی با تفحص اجمالی اطلاعی بهدست نیامد.
22- قنات خیابان، از مهمترین قنوات قزوین است. نسبت آن را به شاهعباس ثانی دادهاند. اما احتمالاً مربوط به دوران شاهطهماسب اوّل صفوی (930 تا 984 هجری) باشد و شاید همان قنات شاهطهماسبی باشد که در سند شماره1 آمده است.
آبده این قنات قریه اک در پانزده کیلومتری شمالغربی قزوین است و حدود سه تا چهار سنگ از آب رودخانه «دَلی چای» که سرچشمه آن در قریه خراس است حقابه دارد که همهجا روباز تا قریه اک میآید و با قنات اک توأم میشود و به محمودآباد میرسد.
و آنجا به آب شاریس که متعلق به شهر است میپیوندد و همچنان روباز تا محاذی خرمنگاه دهِ ناصرآباد (نصرآباد) میآید و آنجا داخل شترگلو میشود و از زیر زمین جریان مییابد و در پشت باغ سپهسالار به سمت خیابان فردوسی تغییر جهت میدهد .
و در برابر عمارت چهلستون و اول خیابان شاهپور آفتابی میشود. شاخهای به طرف محله بُلاغی میرود و شاخهای به طرف خیابان سپه جاری میگردد و محله خیابان را مشروب میسازد.
مراد از دولتخانه، عمارات سلطنتی دوران صفویه و قاجاریه است، یعنی محوطهای که درحال حاضر میان سبزه میدان در شمال و خیابان پیغمبریه در غرب و خیابان دولتی یا سپه در جنوب و خیابان جنوب و شرق حیاط نادری و باغ چهلستون (شاهپورسابق) محصور است .
و عمارت چهلستون و سر در عالیقاپو از بقایای آنهاست. از محلات تحت دولتخانه مراد محلّه خیابان است، یعنی قسمت غربی و شرقی خیابان سپه تا حدود بازارچه خیابان و خیابان تهران.
23- شرح حال مرحوم حاج ملاعبدالوهاب در مقاله پیشین نگارنده در همین مجله (سال دوم شماره دوم ص36 تا 44) آمده است.24- اک آبادی کوچکی است در شمالغربی قزوین و شمالشرقی ده حسینآباد با فاصله سهچهار کیلومتر از شوسه قزوین به رشت.
25- دَلوچای (دلی چای، بهمعنی رود دیوانه) رودخانهای است که از کوههای خَراس و کَکَهجین و بادمَجین در بیستوپنج تا سیکیلومتری شمالغربی قزوین سرچشمه میگیرد و در بهار حدود پنجاه سنگ آب دارد،
اما در تابستان آب آن به دو تا سه سنگ تغییر مییابد و این مقدار در قریه اک وارد قنات روباز خیابان میشود مابقی آب بهاره بهسوی جنوب جریان مییابد و از میان ده نظامآباد و حسینآباد بهسوی اراضی هادیآباد و راموشان و شیداصفهان و داغلان میرود.
26- شاریس (محمودآباد) آبادی کوچکی است در شمالغربی قزوین و رودخانهای که از آنجا جریان مییابد همین نام دارد.
27- میانج در شمالشرقی شاریس و دو دهه تاش (دو دهه تاج ـ در متن سند «دو دهه باش»؟) در شمالغربی آن است.
28- میانج در شمالشرقی شاریس و دو دهه تاش (دو دهه تاج ـ در متن سند «دو دهه باش»؟) در شمالغربی آن است.
29- «اَرْخْ» در ترکی معنی نهر دارد و از شاه ارخی ظاهرا مراد همان قنات روباز خیابان است.
30- «حجر» بهمعنی سنگ، معدودی است برای شمارش آسیاب نظیر «تخته» برای قالی و «طاقه» برای شال و «رأس» برای اسب و «زنجیر» برای فیل و «نفر» برای شتر و غیره.
31- مرحوم حاجیمیرزا حسن شیخالاسلام فرزند میرزا محمدتقی شیخالاسلام (متوفی 1239 هجری) فرزند میرمحمدباقر شیخالاسلام فرزند میر محمدتقی شیخالاسلام (متوفی 1199 هجری) فرزند بهاءالدین محمد فرزند کمالالدین حسین... فرزند عبدالعال فرزند میر سید حسین بن علی کرکی جبل عاملی ملقب به خاتمالمجتهدین است.
و سلسله نسبت آنان به حضرت مولا امیرالمؤمنین علی (ع) میرسد. حاج میرزا مفید شیخالاسلام فرزند صاحب ترجمه است و از چهار پسر او یکی حاج میرزا مسعود شیخالاسلام است که در شب انقلاب قزوین در 1327 هجری بهدست مجاهدین کشته شده است. میرزا حسن شیخالاسلام ملقب به رئیسالمجاهدین (متوفی 1337 هجری) از فرزندان اوست.
32- کشورستانی، نوعی سکّه زر است که در سیسال آغاز سلطنت فتحعلیشاه رایج بوده و در 1241 قمری به جای آن سکه «صاحبقرانی» (به مناسبت یک قرن سیساله سلطنت شاه) ضرب و رایج شده است.
33- رَوَنج، هَرنَج اصطلاحی در قنات و احتمالاً بر مجرای تونل مانند قنات اطلاق میشود.
34- حاج ملامحمدتقی برغانی، شهید ثالث، مقتول در 1263 هجری از مشاهیر علمای زمان خود بود و نیاکانش تا دهپشت از علما و پارسایان بودهاند. شمهای از حالات او در مقاله سابق نگارنده آمده است.
35- حاج شیخ فتحاللّه فرزند شیخ صادق نواده مرحوم شهید ثالث و در عداد مجتهدان عصر خود بوده است.
36- حاج شیخ عیسی شهیدی فرزند مرحوم شهید ثالث است و از مجتهدان عصر خود بوده است.
37- لایقرء.
38- حاج میرزا نصراللّه شهیدی فرزند حاج میرزا هدایتاللّه معروف به حاج مجتهد فرزند آقاشیخ صادق فرزند مرحوم شهید ثالث است. در نجف تحصیل کرده و در ردیف علمای وقت قزوین بوده است.
39- مرحوم حاج میرزا محمدرفیع فرزند میرسیدعلی فرزند میرعبدالباقی فرزند میرمحمدصالح (از شاگردان آقاجمال خونساری) فرزند میرمحمدزمان طالقانی (از شاگردان آخوند ملاخلیلای قزوینی) در قزوین و نجف تحصیل کرده،
دانشمندی پارسا بوده و در 1273 هجری بجوانی درگذشته است. مرحوم آیتاللّه حاجی سید ابوالحسن رفیعی نواده آن مرحوم و فرزند میرزا ابراهیم مشهور به میرزا خلیل است.
40- از جامعکبیر مشهور به مسجد سلطانی مراد مسجدالنبی امروزی است نه مسجد جامع عتیق.
41- از شاهزاده بدیعالزمان میرزا ظاهرا مراد بدیعالزمان میرزا ملقب به صاحب اختیار پسر چهارم محمدقلیمیرزا ملکآرا پسر سوم فتحعلیشاه قاجار است که در زمان حکومت پدرش در مازندران نیابت حکومت استرآباد را داشت و شورشی را که در 1242 هجری به تحریک روسها در آن ناحیه ایجاد شده بود با یاری چندتن از سرکردگان کاملاً خوابانید.
و در سال 1247 که عباسمیرزا نایبالسلطنه برای مقاصدی در خراسان اقامت داشت، مأمور خدمت او گردید و هنگام درگذشت فتحعلیشاه (1250 هجری) به مساعی میرزا فضلاللّه نصیرالملک علیآبادی و صوابدید میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی او را به همراه ملکآرا به تهران آوردند.
در 1251 هجری بدیعالزمان میرزا همراه دهنفر از شاهزادگان به حبس قلعه اردبیل افتاد و چون در 1253هـ.ق چهارتن از آنان از قلعه گریختند و به روسیه رفتند بدیعالزمان میرزا را با دیگران، به تبریز فرستادند.
وی پدر شاهزاده نادر میرزا مؤلف تاریخ تبریز است. مادر بدیعالزمان میرزا دخترمصطفی قلیخان عم فتحعلیشاه بوده است. در کتاب مینودر مرحوم گلریز (ص326 ج1) عنوان «مخاطبالسلطان» به وی داده شده است.
42- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی بهدست نیامد.
43- لایقرء.
44- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی بهدست نیامد.
45- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی بهدست نیامد. .
46- از احوالات شهود با تفحص اجمالی اطلاعی بهدست نیامد.
47- عکسی از آقامیرزا ابوالقاسم ملاباشی در شماره دوم از سال دوم همین مجله اشاره مسلسل 6 صفحه 36 چاپ شده است.
48- شرح حال مرحوم حاج ملاعبدالوهاب رئیس مجتهدین قزوین و اولین متولی موقوفات مسجد سلطانی در شماره دوم از سال دوم همین مجله آمده است.
49- آقا سیدعلی مجتهد قزوینی شرح احوال آن مرحوم با تفحص اجمالی بهدست نیامد.
50- شارْد یا لَهارْد، دهی است از دهستان دشتابی واقع در مغرب محمدآباد در جنوب قزوین.
51- حاج میرزا مسعود شیخالاسلام فرزند حاج میرزا مفید شیخالاسلام است و خانواده شیخالاسلام که نسبت به حضرت علی (ع) میرسانند از خاندانهای کهن قزوین هستند. حاج میرزا مسعود شیخالاسلام در شبِ انقلاب قزوین 1327 قمری به دست مجاهدین کشته شده است. فرزند وی حاج میرزا حسن شیخالاسلام ملقب به رئیسالمجاهدین در 1337 قمری درگذشته است.
52- رفعِ محصول، برداشت محصول.
53- منظور از سنه آتیه سال بعد از سال تحریر سند که در ذیقعده 1290 برابر اواخر بهمن یا اوایل اسفندماه سال مرغ (تخاقویئیل) نوشته شده است نیست. مراد سیچقانئیل 1293 قمری است. در عبارت ضعف تألیف هست.
54- طاحونه، آسیا.
55- سیچقانئیل، به معنی سالِ موش، نام سال اول از سالهای ترکی است در دوره دوازدهساله سالشماری آنان و در ایران تا اوایل قرن اخیر شمسی متداول بوده است.
56- جای این کلمه در متن سند نانویس مانده است، از روی ترتیب سنوات افزوده شد، اودئیل به معنی سال گاو نام سال دوم است از سالهای ترکی.
57- پارسئیل به معنی سال پلنگ یا یوزپلنگ، نام سال سوم است از سالهای ترکی.
میراث جاویدان
نویسنده: سید محمد دبیر سیاقی
این مقاله در تاریخ 1402/6/27 بروز رسانی شده است.