وقفنامهي مدرسهي سلطان حسينيه
درآمد
وي صاحب جمع خطانه عامره بوده و توان گفت که به عبارتي وزير ماليه دولت وقت بوده است. ميرزا سمعيا دربارهي شغل مزبور مينويسد: شغل صاحب جمع خزانهي عامره آن است که صاحب جمع مزبور مقرب الخاقان و آنچه از نقد وجوهات ممالک محروسه و دارالسلطنهي متعلق به سرکار ديوان است،
به تحويل صاحب جمع خزانهي عامره مقرر بود و هر يک از عمال و حکام و مباشرين ماليات دياني، تأخير در وجوه انفادي خزانهي عامره مينمودند، صاحب جمع خزانه به جهت وصول انفاديات خزانه، توابين خود را محصل و به ولايات فرستاده جوه تحويلي را وصسول و ابواب جمع خود مينمود(2).
وي به عنان نمونه از «آقا کمال» ياد ميکند که چندين سال متوالي اين سمت را در اختيار داشته است:.... آقا کمال صاحب جمع به خدمت پادشاه سابق عرض و حاجي مهدي خان [که نام وي را نيز در همين وقفنامه داريم.] معتمد خود را محصل و هر ساله مومي اليه تمام و کمال وصول و انفاد خزانهي عامره مينمود و آنچه انفس اجناس سر کار خاصهي شريفه است، خواه از جواهر يا اقمشهي نفيسهي پيکش، ا زکتاب و سمور و زربفت و ساير اجناس بسيار تحفه، در خزانهي عامره به تحويل مشار اليه مقرر و صاحب جمع خزانه در نهايت اعتبار و کمال اقتدار و کليد دار خزانه نيز از معتبرين خواجه سرايانست (3)بر اساس يکي از احکامي که از شاه دربارهي موقوفات آقا کمال صادر شده وي در سال 1107 پست صاحب جمعي را عهدهدار شده است.
آقا کمال از شخصيتهاي متنفذ در دربار بوده است، شخص ديگري نيز از همين آقايان احمد آقا نام داشته که يوز باشي غلامان خاصه بوده و او نيز نفوذ زياد در شاه داشته است. گفته شده که زماني احمد آقا آن چنان جرأت يافته که به وزير اعظم نيز دشنام داده است.(4)شاعري ناشناخته از همين دره فصلي از چکامهي خود از عنوان مکافات نامه (5)را به وضع آقايان و تأثير فراوان اما نامطلوب آنها در درباره شاه اختصاص داده و از آقا کمال و احمد آقا ياد کرده است:
ز خواجه سرا خامه را نفرت است
که مقبولشان گنده و نکبت است
چه اين ناقصان نه مرد و نه زن
خدا ناشناسان ابليس فن
نه از نوع انسان نه از جنس دد
ندانستند کاري بغير از لگد
نه عقل و نه فهم و نه دين و نه داد
نه آب و نه آتش نه خاک و نه باد
نه ابليس و نه جن و نه ديو و نه غول
نه کافر نه مسلم نه رد نه قبول....
ز محمود و فعلس دو محمود زاد
ز احمد هم اين احمد به نژاد
کمال از کمالش به ما شوم شد
ز ادراکش ادراک معدوم شد
و در جاي ديگر دربارهي نفوذ آقا کمال و آقا بر شاه ميگويد:
ولي حرف فراش آقا کمال
بود وحي منزل خلافش محال
اگر احمد آقا شدي مدعي
نبودي ز انکار حق مانعي
به هر روي اين خواجه سرايان مورد تنفر اقشاري از مردم بودهاند به ويژه که نوعا اصالت خانوادگي نيز نداشتند چنانکه خانواده نيز نداشتند. در برابر آنان وفادار به دربار بوده و حياتشان در گروه همين وفاداري بود.
آقا کمال در طول سالهاي 1107 تا 1133 کار وقف رقبات اين وقفنامه را انجام داده است. تاريخ اول، قديمي ترين تاريخي است که در يکي از فرامين شاه درباره موقوفات آقا کمال آمده و تاريخ دوم، آخرين تاريخي است که در يکي ديگر از فرامين شاه آمده است. وقفنامه حاضر از روي يکي از چند نسخهاي که بر اساس نسخهي اصل که طومار بوده نگاشته شده، به چاپ ميرسد.
پيش از آنکه متن وقفنامه را بياوريم لازم است دربارهي مدرسه مورد نظر توضيحاتي بدهيم. متأسفانه بر خلاف نظر واقف که تمام کوشش خود را براي حفظ مدرسه انجام داده و با نوشتن وقفنامهاي با اين دقت راه را بر هر گونه سودجويي بسته، امروزه هيچ اثري از اين مدرسه بر جاي نمانده و حتي جاي آن نيز مشخص نيست. به احتمال قوي از موقوفات آن نيز خبري نباشد جز آنکه ما بياطلاع مانده باشيم. ا زيکي از فرامين شاه که در حاشيه وقفنامه آمده بدست ميآيد که آقا کما لا سال 1107 ساختن مدرسه را آغاز کرده است. همانطور که اشاره شد از اين مدرسه اثر باقي نمانده و تنها يادي که از اين مدرسه در دست است
بقاياي قسمتي از کاشيکاري سر در مدرسه است که در انبار يکي از مساجد اصفهان نگهداري ميشود. در اين باره بهتر است به توضيحات استاد هنرفر توجه کنيم. او ذيل عنوان کتيبه مدرسه آقا کمال خازن از آثار دوره صفويه مينويسد:
روز دوشنبه 18 خرداد ماه 1343 که باتفاق دوست فاضل آقاي سيد مصلح الدين مهدوي مشغول تطبيق کتيبههاي مسج رحيم خان بوديم دو نفر از خادمين مسجد بنام شکر الله و حسن گنلجعلي اظهار داشتند که در انبار مسجد چند قطعه کتيبه سنگي خوش خط نيز وجود دارد و ما را به درون انبار راهمائي کردند، از ملاحطه آثار مزبور معلوم شد که کتيبه متعلق به يکي از هفت مدرسه از بناهاي عصر صفويه است که بوسيله آقا کمال خازن خزانه شاه سلطان حسين صفوي بنا شده. آقايان نامبرده اظهار داشتند که قطعات کتيبه را در زير خاکهاي انباشته شده يکي از زواياي مسجد يافتهاند و تا اين تاريخ شخصا از آنها مراقبت کردهاند، مؤلف با قدرداني از سعي و اهتمام نامبردگان مخصوصا آقاي حسن گنجعلي که علاوه بر خدمت در مسجد به شغل آموزگاري نيز اشتغال دارد و خط نستعليق را نيکو مينويسد در حفظ بقاياي يکي از آثار گمنام دوره صفويه بقرائت و عکس برداري از قطعات موجود کتيبه توفيق يافت و بان ترتيب اثر ديگري بر آثار پراکنده عهد صفويه ميافزايد. (ظاهرا مصالح بنائي هفت مدرسه در بناي مسجد رحيم خان، کتيبه مزبور هم انتقال يافته و همچنان در اين محل جاي مانده است، از قرار معلوم دو مدرسه از هفت مدرسه در محله مستهلک جنب شاهزاده ابراهيم قرار داشته است که تدريجا به ويراني گرائيده و از مصالح آنها در ساختمان مسجد رحيم خان و شبستان مسجد محله نو (مسجد فشارکي) استفاده شده است).
کتيبه مزبور که بخط ثلث فرو رفته بر سنگ پارسي و به قلم عبد الرحيم جزايري خطا معروف دورهي شاه سلطان حسين صفوي است بشرح زير ميباشد:
«بسم الله الرحمن الرحيم من فضل الله سبحانه و ميامين دولة السلطان الاعظم و برکات خدمة الخاقان الافخم ظل الله في العالم سيد السلاطين قهرمان الماء و الطين السلطان بن السلطان ابو المظفر شاه سلطان حسين الصفوي الموسوي الحسيني بهادر خان لازال بهبه مرجعا لأعاظم السلاطين وفق لبناء هذه المدرسة خادمه الخازن لخزانة عطياته الممتاز بالقرب الي حريم سرادقاته آقا کمال جعل الله سعيه مشکورا واتفق اتمامها في 1108 کتبه عبد الرحيم عمل محمد طاهر.»(6).
از آقا کمال در موارد ديگر نيز ياد شده است. دربارهي بناي مدرسه چهار باغ اصفهاني آمده است:... و مدرسهي سلطاني صد و پنجاه حجره دارد در کمال تکلف ساخته شده به سرکاري آقا کمال صاحب جمع خزانه عامره(7).
در اشعار اطراف سرسراي مدخل مدرسه چهار باغ که بخ خط محمد صالح اصفهان و مورخ به سال 1119 است چنين آمده:
وارث تخت سليمان خسرو گيتي ستان
پادشاه شيعيان، جان جهان سلطان حسين
آنکه از تيغ کجش شد راست کار عالمي
آنکه از خلق و کرم بگرفت حد مشرقين
شد مقرر تا غلام و خازنش آقا کمال
کز کمال عقل و دانش، عقل و دانش راست عين (8).
و در اشعال منقوش بر دست اندازهاي چوبي غرفههاي فوقاني مدخل مدرسه چهار باغ آمده است:
به عهد دولت سلطان حسين شاه جوان
که از عدالت او گشت ملک و دين آباد
ز صدق بود چو آقا کمال سر کارش
شد مست منزل اهل کمال و استعداد
قلم گرفت و ن.شت از هري بتاريخش
بنام مدرسه شد شه از کمال آباد (9).
و در اشعار سراسري شمالي مدرسه به خط محمد صالح اصفهاني آمده:
ابر عالمگير گوهر قطره بحر کرم
عالم آرا آفتاب داد و دين سلطان حسين
يافت چون اتمام اين عالي بنا از وجود شاه
.... داد چون سرکاري آقا کمالش زيب و زين(10).
مشهورترين آنها محمد باقر حسيني خاتون آبادي و محمد حسين تبريزي آخرين ملاباشي عصر سلطنت شاه سلطان حسين است . علاوه بر اينها نام زين الدين عاملي، محمد شفيع خراساني و حسين بن حسن گيلاني ديده ميشود.
متن وقفنامه
فهرست موقوفات عاليجاه مقرب الخاقاني مؤتمن السلطاني آقائي مستغني الألقاب و الاوصافي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليهي عاليه و صاحب جمع خزانهي عامره - زيد اقباله العالي - که توليت آنها با بندگان نواب.... گردون قباب اشرف اقدس همايون اعلي است و هر کس از سلسلهي عليه صفويه که فرمان فرماي ممالک وسيع المسالک ايران باشد و نظارت آنا مدام الحيات باعليجاه واقف و بعده با عاليجاه مقرب الخاقاني توفيق آثاري محمود بيک جبادار باشي که حال ناظر بيوتاتست و بعد با عاليجاه مقرب الخاقاني محمد ابراهيم بيک يوز باشي آقا يانست و بعده به هرکس که به منصب مومي اليه سر افراز باشد، و هر گاه محمود بيک مشار اليه قبل از واقف داعي حق را لبيک اجابت گويد نظارت بعده از عاليجاه واقف به عالياه محمد ابراهيم بيک يوز باشي و بعده به هرکس بوز باشي طرف خسرو آقا بوده باشد متعلق است و اگر آن منصب به احدي مرجوه نشود اختيار تعيين ناظر با بندگان اعليحضرت متولي است تا آنکه يوز باشي مزبور تعيين شود و در وقفنامجهي ثالثه قيد شده که اگر يوز باشي آقايان طرف خسرو آقا تعيين نشده باشد جبادار باشي اگر از آقايان عظام باشد و اگر جبادار باشي از آقايان عظام نباشد امير آخور باشي اگر از آقايان باشد تا اينکه يوز باشي طرف خسرو آقا تعيين شود و اگر تمام مناصب عاليه که در امر نظارت سر افرازي به آن شرطست به احدي داده نشده باشد اختيار با بندگان اعليحضرت متولي است که هريک از بندگان را مأذون فرمايند که با استصواب عالم متوجه باشد تا تعيين بوز باشي آقايان عظام؛ و شرط نمود، که بعد از واقف هر کس ناظر باشد به استصواب عالم ديني که رياست اين طبقهي عليه به او مسلم باشد و از ساير علما در مجلس اعليحضرت متولي مقدم نشيند و با فقدان وصف مزبور عالمي که به افضليت اشهر بين الأنام باشد؛ و با
اختلاف به مختار به قرعهي شرعيه عمل نمايند و تصدي آنها را تفويض نموده به رفعت و معالي پناهان حاجي محمد کبير تاجر اصفهاني و حاجي مهديخان بيک تا بين عاليجاه واقف و حسين بيک اصفهاني که مادام قابليت و اهليت داشته باشند به مصلحت يکديگر به نسق و ضبط و اخذ حاصل آنها اقدام نمايند و اگر يکي از ايشان غايب باشد يا مانعي داشته باشد نايبي تعين نمايد که به مصلحت متصدي حاضر به امور لازمهي تصدي قيام نمايد و هر گاه بعد از حيات واقف، متصديان يا احدي از ايشان را وفات رسد و اولاد ايشان قابليت نداشته باشد به کسي که عالم و ناظر مصلحت دانند بعد از عرض به خدمت اعليحضرت متولي رجوع نمايند و حسب الاحکام مطاعهي لازم الاطاعه مالوجهات و وجوهات و حقوق ديواني موقوفات مزبوره به سيور غال و معافي مدرسهي احداثيه واقف موسومه به مدرسه سلطان حسينيه و سرکار فيض آثار امام الجن و الانس که موقوف عليهم اين اوقافند مقرر و شفقت شده است و مادام امر نظارت با واقف است حق النظاره را در وجوه خيرات و مبرات صرف نمايد.
دفعهي ديگر که وقف است بر مدرسهي احداثيهي عاليجاه واقف واقعه در حوالي و چهار سوق بزرگ عباس آباد اصفهان موسومه به مدرسهي سلطان حسينيه و بر مصالح آن و مصارف آن را بر اين نحو مقرر شده که اولا مؤنات زراعات و خرج قنات و تعمير عمارات و مستغلات و تعميرات مدرسهي مزبوره و روشنائي مسجد و راهروها و متوضاهاي مدرسه و فرش مسجد و دو مدرس و شبستان و فرش جرات هرگاه احتياج شود و قيمت دلو و ريسمان و چرخ جهت آبکشيدن از حاصل آنها وضع شود و از بقيهي آن به حق التوليه و يک عشر به حق النظارهيي ناظر و عالم بعد از واقف بالمناصفه و نصف عشر به حق التصدي تصرف نمايند وا زبقيهي حاصل و مداخله هر ساله پانطده تومان به حق التدريس و هر يوم سه هزار و هفتصد دينار به وظيفهي طلبهي مدرسه که حين الوقف سي و هفت نفر بودهاند و چهار تومان به خدام و دو تومان به مؤذن به شرطي که به کار خود قيام نمايد بدهند و در هر شب جمعه يک هزار و پانصد دينار به طلبهي مدرسهي مذکور بدهند که يک ختم قرآن مجيد نموده ثواب آن را به روح کثير الفتوح نواب طوبي آشيان قدس مکان - نور الله مرقده - قربت نمايند و در اوقات متبرکهي مفصلهي ذيل:
ليلة العيدين، ليلة العرفة، ليلة (و) يوم عيد الغدير، ليلة (و) اليوم المباهله، ليله (و) يوم مولود النبي (ص)، ليلة (و) يوم التاسع شهر ربيع الاول، ليلة الاولي من رجب المرجب،
ليلة الرغائب، ليلة المبعث، ليلة النصف من شعبان، ليلالي افراد ثلاثة شهر رمضان، ليلة الاربعين.
هر شب شش قاب طعام که عبارت از شش من برنج به وزن تبريز و گوشت به وزن مزبور و روغن با ساير اسباب باشد طبخ و طعام طلبه و خدمهي مدرسهي مذکوره نمايند و ثواب آن را به روح نواب و طوبي آشيان قدس مکان قربت نموده و اگر از مداخل موقوفات بعد از مصارف مذکوره چيزي اضافه بماند در مرتبهي فوقانيهي مدرسهي مزبوره به قدري که مدرس و ناظر مصلحت دانند، بعد از عرض به خدمت بندگان متولي، حجرات بساطند و اضافه را به سکنهي حجرات فوقانيه بدهند و آنچه از آن اضافه باشد بر وظيفهي مدرس و اهل اضافه نمايند.
قريه مروق سميرم فارس که حيدر آباد نيز گفته ميشود با اراضي و صحاري و قنوات و دهکده و حمام و قلعه و طاحونه و غير ذلک مفصلهي ذيل: قنات سرکاه مشهوره به باش کهيريز، قنات موسوم به کمال آباد، قنات موسوم به دولت آباد، رشته قنات حيدر آباد، رشه قنات رفيع آباد، رشته قنات بکوکجه دره، رشته قنات سلطان آباد، رشته قنات حاجي آباد، رشته قنات سياه کل، رشته جدول رباط آب رودخانه بالتمام، رشته چشمه سبز ميدان بالتمام حمام، قلعه، طاحونه، دهکده بالتمام. قريه معموره گندمان ناحيه کيار وارو مزدوج اصفهان با اراضي و صحاري و حمام و باغات و قنوات ثلاثه ذيل و مجاري و خان معين احداثي عاليجاه واقف، قنات مشهوره به قنات معموره، رشته قنات موسوم به کمال اباد احداثي عاليجاه واقف، رشته قنات سنگ سفيد احداثي عاليجاه مشار اليه بالتمام. قريه موسومه به کمال آباد من محال سميرم به قرب مبارکه لنجان اصفهان با توابع شرعيه از اراضي و صحاري و قنوات و مجاري و قلعه و حمام و حضار و غير ذلک بالتمام. قريه موسومه به کمال اباد من محال سميرم به قرب مبارکه لنجان اصفهان با توابع شرعيه از اراضي و صحاري و قنوات و مجاري و قلعه و حمام و حصار و غير ذلک بالتمام. مزرعهي عباس آباد گندمان با اراضي و صحاري و قنات و مجاري و انهار و جدوال و دهکده و قلعه و غير ذلک سيما اراضي مزرعهي صفي آباد متصله به آن که از آب رودخانه چيغا خور شرب ميشود بالتمام. مزرعهي علي آباد متصله به کمال آباد مزبور با اراضي و صحاري و قنوات و مجاري و قلعه و حصار و خيابان و اشجار مغروسه در خيابان و حريم و غير ذلک قديما و جديدا داخلا و خارجا داير و بايرا بالتمام. مزرعه کاري من مزارع جي اصفهان با اراضي و صحاري و قنوات و مجاري و قلعه و بازارچه
غير ذلک سيما قنات موسومه به فيض آباد و اراضي تابعه بالتمام.
بازارگاه واقعه در خارج سيد احمديان اصفهان که حين الوقف بيست و يک بابو ثاني الحال بيست وشش باب شده با افزار و انکار که نزد مستأجران است: دکان حدادي، دکان نعلبندي، علافي، عصاري با سنگ آسياب، ندافي، صباغي با تغار، طباخي با پس دکان، قنادي گري، علاقه بندي، رواسي با پس دکان، سفيد گري، پالان دوزي، خبازي با زيرزمين، خراطي با زير زمين، فواکهي با زير زمين، بقالي با زيرزمين، عطاري با زيرزمين، حلاجي، رزازي با زير زمين، مصب اتوگري، رزگري، مطب حکيم، تنابکو فروشي با زيرزمين، شماعي، قصابي، کبابي بالتمام - دکاکين متصله به مدرسهي مبارکهي سلطان حسينيه احداثيه عاليجاه واقف موفق مشار اليه هشت باب اصل دکاکين.... باب، انبار خبازي يک باب بالتمام.
محوطه مشتمهل بر آيينه تحتانيه و فوقاينه وفضاي مربوط به آن واقعه در کنار زاينده رود اصفهان جنب منزل مرحوم ميرزا ابو الحسن مستوفي الممالک سابق که به جهت انبار محصولات موقوفات ساخته و انبار داري را به محد قلي بيک عتيق کوچک مرجوع و چنين قرار داديم که امام قلي بيک عتيق ديگر تا هنگام قابليت محد قلي بيکم ناب او باشد و هر گاه محمد قلي بيک قابليت نداشته باشد امام قلي بيک بالاصاله انبار دار باشد و بعد از ايشان هر يک از عتقاء ديگر او که امانت و ديانت و شايستگي امر مزبور داشته باشند؛ و با تعدد در اوصاف به قرعه عمل شود وبعد از وفات عتقاء.... و هر يک از اولاد ذکور ايشان و اولاد اولاد ذکور ايشان و هکذا که شايستگي داشته باشند. با تعدد در وصف مختار، به قرعه و با عدم اتصاف ايشان و اولاد ايشان به وصف مزبوره يا انقراض ايشان و اولاد ايشان ناظر و عالم به کسي که شايستگي داشته باشد رجوع نمايند بالتمام. مزرعهي فيض آباد مشهوره به کشکول از مزارع برخوار از بلکات تسعهي دار السلطنهي اصفهان با توابع شرعيه که آن تا حال جاري نشده است. مسعود آباد برخوار اصفهان که قنات دولت آباد از جمله قنوات فيض آباد مشهور به دهچي در اراضي آن شرب ميشود و قنات آن به اراضي خيرآباد برخوار جاري است بالتمام.
دفعهي ديگر توليت و نظارت و استصواب عالم و تصدي آن به دستور دفعهي اولي و حق التوليه و حق النظاره ناظر و عالم و حق التصدي آن به نحويست که در دفعهي اولي مکتوب شده برين نهج است که بعد از اخراجات تنقيهي قنوات و مؤنات زراعات و سايراموري که مصلحت وقف در آن باشد و سبب آبادي و نما و زياتي محصول شود و تعمير عمارات حصص موقوفه که ساخته شده يا بعد ازين ساخته شود و تعمير وروشنائي مسجد و حمامي که در قريهي کمال آباد ساخته شده و حمام و مسجدي که در اشرف آباد و خير آباد ساخته شود و درب و بورياي آنها و سه تومان به مؤذني و خادمي قيام نمايد و همچنين به نحو مسطور در مسجدي که در اشرف آباد و خير آباد ساخته شود و بعد هر ساله واقف موفق مادام حياته، مبلغ بيست تومان از حاصل اين قوف را در وجوه خيرات و مبرات مصروف دارد و بعد وفاته به امر متولي هر عصر و مدخليت عالم و ناظر آن عصر، بيست تومان مزبور را هر ساله به جمعي از صلحا و اتقياي سکنهي مدرسهي مزبوره که خاطر از قرائت و ديانت ايشان جمع باشد بدهند که در تمام سال دويست ختم کلام ملک علام از قرار ختمي يکهزار دينار بدين موجب نموده ثواب آن را به روح عاليجاه شهر رجب المرجب، يک ختم، شهر شعبان المعظم يک ختم، شهر رمضان المبارک يک ختم، شهور تسعهي بقيه سال... ختم.
واقف تبرع نمايند و چهار صد من گندم به وزن سابق اصفهان به جهت حمامي قريه مذکوره که حمام را پاکيزه نگاه دارد تعيين نمايند و مثل آن به جهت حمامي که در اشرف آباد و خير آباد ساخته شود؛ و هفت تومان تبريزي به جهت طالب علمي که قدري علم فقه داند و در کمال آباد به اجراي عقود شرعيه و تعليم امور واجبه و تعليم اطفال ايشان قيام نمايد و در تغسيل و تکفين مؤمنين مطلع باشد و همچنين در اشرف آباد و خير آباد؛ و مبلغ بيست تومان در ايام عاشورا در مدرسهي مزبوره صرف مراسم تعزيه نمايند و دو نفر خادم ديگر به جهت مدرسهي مزبوره تعيين نمايند و تتمهي حصل و منافع را با آنچه از حاصل وقف سابق باشد به ازاي هر حجرهي از حجرات مدرسهي مزبوره يومي يکصد دينار و ريئس را دويست دينار بدهند و حق التدريس به ضميمهي آنچه سابق بود تا بيست تومان داده شود و آنچه باقي بماند منوط به رأي اشرف اعليحضرت متولي و عالم و ناظر صرف مرمت تعميمرات مدرسه و تجديد فروش و وظيفهي طلبهي سکنه و روشنائي آنجا بهر نحوي که رأي ايشان قرار گيرد به عمل آورند خواه به کل اين وجوه و خواه به بعض آن، و اگر چنانچه متولي و ناظ و عالم مصلحت دانند که وجه باقي مخصوص تعميرات و تجديد فروش و روشنائي متوضاها و راهروها و پلکه کانها و قيمت دلو و چرخ و ر يسمان مدرسه شوند مختارند.
قريهي کمالآباد برخوار مشهوره به کنجار که در آن حمام و مسجد و آب انبار في سبيل الله ساخته شده است. اراضي عليا که آب گرگاب و باينجه و الهآباد و جلالآباد و احمدآباد و رحمتآباد و.... زراعت ميشود مع طاحونه.... و دهکده و خيابان و اشجار و غيرها.
اراضي سفلي که قنات کمال آباد مخصوص آن است مع قلعه و دکاکين و دو برج و حمام و دوباغ و خيابان و اشجار و.... و غيرها سيما قنات بايره اشرفآباد بالتمام. مزرعه اشرفآباد بخروار با توابع شرعيه سيما قنات اشرف آباد و
قنات کمالآباد و قنات علياآباد و باغات و طاحونه و غير ذلک که قدري از آب قنات آن بهر اراضي گرگاب و باينچه شري ميشود. مزرعه خيرآباد برخوار با اراضي و غير ذلک سيما قنات خيرآباد و مسعودآباد و باغات و خيابان و اشجار مغروسه و برج حمام و قلعه که حمام و آب انبار و مسجد در آن في سبيل الله و في سبيل الخير ساخته شد بالتمام. خان آقانور واقع در شاع مورچه خورت برخوار اصفهان با توابع شرعيه که از کرايهي دکان آن تعميرات ضروريه آن به عمل آيد و آنتچه باقي بماند به دستور فوق مصروف گردد بالتمام.
دفعهي ديگر که وقف است بر طلبهي سکنهي مدرسهي مذکوره و مصالح و متعلقات آن و بر سکنه و متوطنين نجف اشرف و کربلاي معلي و بلاد کاظمين عليهما السلام و بر زورار عبتابت علايات از سادات عظام و طلبهي کرام وصحاي ذوي الأحترام که از فرقهي ناجيهي اثني عشريه و در آن اماکن مشرف ساکن بوده و به جاي ديگر نقل ننموه باشند وبه صفت استحقاق و فقر مصوف باشند و توليت و نظارت و استصواب عالم و تصدي به دستور مسطور در دفعهي اولي و ثانيه و حق التوليه يک عشر و حق النظارهي علام و ناظر يک عشر بالمناصفه و حق التصدي يک عشر بالمساواتست. و مصارف اين وقف به اين نحو شرط و قرار شده که هر ساله اولا اخراجات و مؤنات موقوفات از خرج قنوات و تعمير عمارات و مايحتاج اليه انتفاعات و موقوف عليه زيادتي ريع و تکثير زراعات و غير ذلک و مرمت و تعميرات مدرسهي مزبوره و تجديد فروش و روشنائي متوضاها و راهروهاي تحتانيه و فوقانيه و دلو و ريسمان و جارب و ساير ضروريات مدرسهي مذکوره را اگر وجهي که از حاصل موقوفات مرقومه در دو وقفنامجهي سابقه جهت آنها تعيين نموده است وفا به اخراجات و ضروريات آنها نکند از حاصل اين موقوفات بر سبيل تتمه کما ينبغي و يليق عمل آيد و همچنين هر گاه حاصل موقوفات مکتوبه در وقفنامجتين سابقتين وفا نکند به وظيفهي طلبهي سکنه و حق التدريس به نهجي که در آنها تعيين شده است از حاصل اين موقوفات تتمهي آنها داده شود و سواي آنچه در دفعتين سابقتين به جهت مصارف مدرسهي مذکور تهيين نموده است از حاصل اين موقوفات هر ساله دو تومان به جهت يک نفر مؤذن ديگر مقرر نمود که به اتفاق يک نفر مؤذني که سابق تهيين شده و در مدرسهي مزبوره در اوقاف صلوات به وظايف اذان و لوازم آن اشتغال نمايند و چون حجرات فوقاني به مساعدت توفيقات رباني ساخته شده و حال به انضمام حجرات تحتاني شصت حجره مسکونست از حاصل اين موقوفات و موقوفات مکتوبه در دو وقفنامجهي سابقه هريوم دويست دينار به رئيس مدرسه و هريون پنجهزار و نهصد دينار به ساير طلبه داده شود و در هر شب جمعه از حاصل اين موقوفات سوي يک ختمي که در دفعهي اولي به جهت روح نواب طوبي آشيان قدس مکان مقرر شده کهطار و پانصد دينار به سکنهي طلبهي مدرسهي مزبوره داده شود که يک ختم قرآن مجيد نموده ثواب آن را به روح کثير الفتوح، قربت نمايند و همچنين از حاصل اين وقف سوي ش قاب طعام مرقومه در دفعهي اولي، شش قاب طعام ديگر در هر شب از ليالي و ايمام متبرکهي مفصله در آن، جهت طلبهي سکنه و خدام مدرسه مزبوره از مصارف مزبور و حق التوليه و حق النظارهي عالم و ناظ و حق التصدي باقي بماند برده سهم نموده سه سهم را بهجمعي که در نجف اشرف سکني داشته باشند و به جاي ديگر نقل نکرده و به صفت استحقاق و فقر مصوف از فرقهي ناجيه اماميه اثني عشريه باند نصف به سادات و علويات بيشوهر و ايتام سادات و نصف به غير سادات از صلحا و بيوه زنان و ايتام آنجا و سه سهم ديگر را به جمعي ديگر که در کربلاي معلي ساکن باشند به تفصيل و شروط سکان نجف اشرف، و دو سهم ديگر به جمعي که در بلدهي مبارکهي کاظمين عليهما السلام ساکن باشند به شروط و تفصيل سکنهي نجف اشرف عايد سازند؛ و تعيين قدر اعطا به هر يک منوط به رأي بندگان متولي و عالم و ناظر است که به هر نحو مصلحت دانند عمل نمايند و و يک سهم ديگر را به زوار عبتاب عاليات از قرار هر يک نفر پنجهزار دينار بدهند و اگر در سالي آن قدر زوار نروند که مجموع يک سهم به ايشان داده شود آنچه از رسد زوار باقي بماند ضميمهي هشت سهم حصهي سکنهي اماکن مشرفه نمايند و يک سهم بقيه را در وجه متصديان بالمساوات به علاوهي يک عشر مذکور فوق رسانند.
مزرعه موسومه به فيض آباد مشهوره به دهچي از مزارع مورچه خورت برخواراصفهان با اراضي و صحاري و مجاريي و باغات و قلاع و خيابانها و اشجار نابته در خيابانها و در حرايم آنجا که اراضي آن به آب قنات موسومه به فيض آباد و به قنات موسومه به دهچي شرب ميشود و قنات ديگر آن که موسوم به دولتآباد است به مزرعهي مسعودآباد مزبور شرب ميشود بالتمام. قريهي محدثه عاليجاه واقف موسوه به مؤمنآباد با راضي تابعهي آن که آب آن به مزرعه فيضآباد مشهوره به دهچي مذکوره قبل، شرب ميشود و به اين اعتبار در وقفنامچه ذکر آن نشده است. قنات باره که پود آن در جنب کمالآباد است و قنات آن ار روي قنات جزآباد و جلاساباد و زمين اميرآباد ميگذرد و در پيش طاحونه گرگاب نزبديک قنات کمالآباد است و علامت دهکده و قلعه و باغات بايره دارد و موسوم به بهرامآباد بوده و در وقف نامچه قريهي مستحدثه واقف نوشته شده بالتمام. قنات و مجري المياه موسومه به گرگاب که آب آن به ارضاي کمال آباد و غيره وقفي عاليجاه واقف شرب ميشود بالتمام. قريه مستحدثه عاليجاه واقف متصله به اراضي خيرآباد برخوار که آب آن به اراضي کمالآباد مزبور شرب ميشود بالتما. قنات و مجري المياه موسومه به باينچه که آب آن به کمالآباد مزبور شرب ميشود مزرعهي رحمتآباد که رحيمآباد نيز گفته ميشود محدود به رودخانه سهر و به قلعهي خرمآباد و به قنات احمدآباد و به ارضاي مسعودآباد و به اراضي و صحاري و قنات و مجاري و دهکده و ابنيه و عمارات و باغات و قلاع و اشجار و اعيانات و غيرها بالتمام. طاحونتين معينتين که يکي از آنها به آب گرگاب و ديگري به آب اشرفآباد داير است هريک با آلات و ادوات حديديه و مجريه و خشبيه و غيرذلک بالتمام.
دفعهي ديگر که وقف است بر کافهي مومنين و مترددين و عامه مسافرين و عابرين که به قدري که مترددان و مسافران در رباط منزل مينمايند هر کس وارد شود و در آن منزل نمايد و توليت و نظارت نو استصواب عالم و تصدي آن به دستور مسطور است و مصرف آن به اين نحو است که مال الاجارهي دکان رباط صرف تعمير ضروري آن و ملحقات آن شود به نحوي که هميشه به حليهي آبادي و معموري بوده مترددان از آن منتفع شونند و وجه اجارهي دکان اگر از تعمير ضروري رباط زياده باشد آن زياده را در مصارف موقوفات مکتوبه در تحت دفعهي ثالثه صرف شود و مال الاجارهي دکان را زياده از قر که گنتجايش داشته باشد نگيرند و قدغن نمايند که مستاجر اجناس را به قيمت زياد تحميل مترددان ننمايد و هنيشه حجرهها و عرصه و طويلهها را پاکيزه و معمور نگاه دارد.
رباط مستحدثه عاليجاه واقف موفق مشار اليه واقعه در قريه خيرآباد با توابع شرعيه بالتمام. رباط محدثهي عاليجاه واقف واقعهي در اراضي سنگ سفيد حوالي قريهي معموره گندمان با توابع شرعيه بالتمام. رباطين مزبورين در آخر وقفنامجات اربعه نوشته شده، ايضا وقف مخلد شرعي نمود عاليجاه واقف مشار اليه تمامي رباط واقع در اراضي عشقآباد ماربين معروف به رباط انوشيروان را به نهجي که در وقف رباطين متن مسطور است و صيغه کرده و به تصرف وقف داده است.
دفعهي ديگر که وقف است بر تعميرات و فروش عمارات سر کار فيض آثار آستانهي متبرکه و روضهي منورهي مطهرهي امام الانس و الجان المفترض طاعته و بقواطع البرهانها خليفة الله في ارضه امينه علي فرضه و ندبه؛ و توليت و نطارت و استصواب عالم و تصدي آن به تصيلي است که آنفا مذکور شهد و مصرف آن هب اين نحو است که هر ساله آنچه ا زحاصل آن بعد از وضع مايحتاج زراعات و موقوف عليه زيادتي ريع و تکثير انتفاعات و خرج قنوات و ساير ضروريات و مؤنات به عمل آيد يک عشر به حق التوليه مخصوص اعليحضرت متولي و يک عشر مخصوص علام و ناظر و يک عشر به حق التصدي متصدريون مشترک بوده باشد ه هفت عشر باثي را گماشتهي بندگان متولي و عالم و ناظر اولا صرف تعميرات ضروريه قبهي مبارکهي حضرت و دارالحفاظ و ساير عمارات متصله به قبهي مبارکه و آنچه از تعميرات ضروريه زياد آيد ثانيا صرف فروش ضروريهي قبه مبارکه و دارالحفاظ و بيوتات متصله به آن نمايند. و اگر از تعميرات و فروش ضروريه چيزي باقي بماند علاوهي اطعام مقرري هرر روزهي سرکار فيض آثار نمايند و هفت عشر مزبور را به اين نحو به مصرف رسانند که در اصفهان تسليم تجار معتبر و چتي؟ به استم تجار مشهد مقدس باز يافت نمايند و چتي را مصحوب زوار معتبر به مشهد مقدس نزدي احدي از آقايان معتبر که در مشهد مقدس سکني داشته باشد فرستاده مقرر دارند که آن آقا وجه آن را باز يافت و خود به ترتبي که مذکور شد در تعميرا و فروش و اطعام الاول فالاول صرف نمايند و اگر از آقايان احدي در آنجا سکني نداشته باشد به عهدهي شخص معتير دين داري مقرر دارند که او خود به خدمت مزبور قيام نمايد و وجه مزبور را به گماشتگان متولي و ناظر سرکار فيض آثار ندهند و به اين اعتماد ننمايند که گماشتگان ايشان به مصرف ميرسانند و متولي و ناظر سرکار فيض آثار را به هيچوه من الوجوه در وقف مزبوره در مصرف رسانيدن حاصل آن تمکين ننمايند.
مزرعه محمد آباد بسطام مشتمله بر چهار رشته قنات يکي موسومه به کودينان و ديگري به کلوي و ديگري به دن زنو (؟) و ديگري به دو تپه محدوده شرقيا به ارضاي قنات جاريه خوزيان که رودخانه از جانب شرقي قبرستان خوزيان کشيده و منتهي شده به سياه آب رودخانهي مزبوره واسطه ميانهي مزرعهي مزبوره و اراضي خوزيان است و غريبا به اراضي موات متصله به شارع قريهي ده ملا و شماليا به جبل و جنوبيا به اراضي مزرعه بيجن آور و رودخانه سياه آب با کافهي ملحقات از اراضي دايرهي و بايره و مجاري و انهار و جدوال و شرب مشارب و اعيانات و مارات شش دانگ و غير ذلک بالتمام. مزرعهي دايرهي مشهوره به مزرعه تقيآباد واقعه در بلوک قهپايه ولايت بسطام با توابع شرعيه از اراضي و صحاري و اوشات معموره و غير ذلک بالتمام. مزرعهي دايره ي مشهوره به مزعره تقيآباد واقعه در بولک قهپايه ولايت بسطام با توابع شرعيه ار اراضي و صحاري و اوشات معموره و غير معموره و قنوات و انهار و مجاري دايره و بايره و باغات و حصار و دهکده و جدران و اشجار و کروم و ساير ما يتعلق بها شرعا و قديما و جديدا داخلا و خارجا سمي ام لم يسم و ذکر فيه اولم يذکر؛ مزرعه مزبور، در آخر وقفنامجات اربعه نوشته شده ليکن چون موافق است با مزرعه محمدآباد در جميع مصارف و قيود و خصوصيات، لهذا در اين فهرست با وقف محمدآباد قلمي گرديد.
دفعهي ديگر که وقف است و توليت و نظارت و استصواب عالم و تصدي آن ه نهجي است که در دفعهي اولي و ثانيه نوشته شده و دربارهي متصدين چنين قرار داه که اگر در ايام حيات واقف، ايشان يا احدي از ايان را وفات رسد خود را از احوال اولاد ذکور ايشان استفسار نموده و با اتصاف به ديانت و امانت به او رجوع نمايد و الا به هر کس ديگر که مناسب داند مفوض دارد و بعد از واقف ناظر به استصواب عالم، بعد از عرض به خدمت بندگان اعليحضرت متولي به هرکس که متصف به امانت و ديانت و راستي و وقوف و کارداني باشد به او رجوع نمايد لکن بايد که از اولاد ذکور متصديون استفسار نمايد و چنانچه اولاد ذکور ايشان قابليت داشته باشند ايشان را مقدم دارد و متصديون خدمات جزو خود را به هريک از عتقاء واقف که قابليت داشته باشند رجوع نمياند و همچنين در متن عقد وقف قرار داده که نجابت و رفعت و معالي پناه حاجي محد رحيم ولد حاجي ابوالعلا به امر نويسندگي و سر رشتهي داد و ستد و جمع و خرج محصولات و اخراجات قنوات و تعميرات مدرسهي مزبوره و عمارات اين وقف و موقوفات سابقه و لاحقهي مکتوبه در وقفنامجات متلاصقه مادام به وصف ديانت و امانت و راست قلمي متصف باشد قيام نمايد و بعد از وفات او عاليجاه واقف مادام الحيات بدون مدخليت غير به هريک از اولاد و برادارن و اولاد ايشان که متصف به صفات مذکوره باشند رجوع نمايد، و اگر از ايشان چنين کسي نباشد به ديگري که متصف به صفات مذکوره باشد رجوع خواهد نمود و بعد از واقف، ناظر هر عصر به استصواب عالم آن عصر به اولاد و برادران حاجي رحيم مزبور و اولاد ايشان اگر متصف به صفات مزبوره باشند و الا هب هرکس که قابليت داشته باشد بعد از عرض به خدمت اعليحضرت متولي رجوع نمايند تا سر رشته بر داد و ستد و باقي و فاضل متصديون و تحويلداران و حاصل و مداخل و مخارج موقوفات و ساير امور متعلقه به اين وقف و موقوفات سابقه و الحقه که نويسندگي در کار داشته باشد به لوازم آن قيام نمايد و مصارف اين وقف را متن عقد وقف مزبور چنين قرار داده که هر ساله ا زحاصل آن اولا اخراجات قنات و تعميرات و عمارات و مؤنات زراعات اين وقف که هر آينه در توفير محصولات و تکثير انتفاعات مدخليت داشته باشد کرده شود و اخراجات موقوفات سابقه و لاحقه اگر نعوذ بالله مداخل آنها وفا به مخارج آنها نکند واخراجات و تعميرات مدرسهي مزبوره هر گاه محتاج به تعمير زيادي شود که از مداخل موقوفات سابقه تدارک آن حسب الواقع نشود بر سبيل تتمه از حاصل اين وقف صرف آن شود و آنچه از اخراجات مزبوره باقي بماند يک عشر آن بح حق التوليه مخصوص بندگان اعليحضرت متولي و يک عشر ديگر را مادام الحيات، واقف در وجود خيرات و مبرات صرف نمايد و بعد از واقف يک عشر مزبور به جهت ناظر و عالم بالمناصفه و يک عشر ديگر به حق التصدي متصديون بالمساوات بوده باشد و از هفت عشر بقيه هر ساله دوازده تومان تبريزي مواجب در وجه نويسندهي سرکار اين وقف و موقوفات سابقه و لاحقه رسانند و هر ساله شش هزار من غله بالمناصفه به وزن شاه در وجه مقرري رفعت و معالي پناهان امام قلي بيک و حاجي محمد علي بيک و الله و يريد بيک بزرگ و عليرضا بيک و محمد قلي بيک کوچک و الله و يردي بيک کوچک گرجي که سابقه گرگين نامد داشته عتقاء ستهي عاليجاه واقف هر يک يکهزار من داده شود و رسد هر يک از عتقاء سته بعد از فوت او فيمابين اولاد او و اولاد اولاد او و هکذا للذکر مثل حظ الأنثين منقسم شود به شرط تقدم بطن سابق بر بطن لاحق و اگر ولدي نداشته باشد رسد او به ساير جماعت مزبوره که درآن مرتبه باشند به دستور مسطور داده شود و در مادهي اولاد اناث ايشان چنين شرط نموده قرار داد که مادام به حبالهي زوجيت احدي در نيامده باشند يا آنکه شوهري از آن سلسله کرده باشند رسد به ايشان داده شود و اگر به غير آن سلسله شوهر کنند از ايشان مقطوع و علاوهي ساير آن سلسله که در آن مرتبه باشند نمايند و اگر شوهري که از غير آن سلسله باشد فوت شود باز رسد به او داده شود و چون احدي از ايشان وفات يابد و فرزندي نداشته باشد رسد او علاوهي ساير موجودين در آن مرتبه شود و اگر سلسله عتقاي سته و اولاد ايشان منقرض شوند مجموع حصهي ايشان منضم به ساير محصولات وقف مزبور و در ساير مصارف آن مصروف گردد. و هر ساله در روز عيد مولود حضرت امير المؤمنين و امام المتقين دوازده قاب طعام به آنان و افشره و غليان و قهوه و لوازم آن در مدرسهي مزبوره طبخ نمايند و عالم مشار اليه جمعي از علماء و فضلاء و اعيان و اکابر را که مناسب داند در ان روط حاضر ساخته مضمون وقفنامجات سابقه و حال و لاحقه رار در حضور ايشان خواد همگي را بر مضامين آنها مطلع سازد تا ازحاضرين به غايبين رسيده دائما دارالسنه و افواه امر موقوفات مزبوره شايع و داير و متواتر گرديده از شوايب تغيير و تبديل و اندارس مصون و محروس باشد و بقيه را منضم به محصولات موقوفات سابقه در مصارف حق التدريسو وظيفهي رئيس و ساير طلبه و خدام و مؤذن و وجه ختم کلام الله مجيد رباني و اخراجات تعزيهي و اطعام مقرري و فروش و روشنايي مسجد مدرس و شبستان و متوضاها و پله کانها و چرخ و دلو ريسمان جهت آب کشيدن و ساير مصارف مدرسهي مبارکهي سلطان حسينيهي مزبوره صرف نمايند و آنچه از آنها اضافه بماند بر ده سهم نموده سه سهم را به ادات و علويات و ايتام نجف اشرف و سه سهم را به ساات و علويات و ايتامکربلاي معلي و دو سهم به سادات و علويات و ايتام قصيهي طيبهي کاظمين عليهما السلام به شرح و تفصيل و شروطي که در دفعهي متقدمه ذکر شده و دو سهم را بقيه را به زوار عتباب عاليات منوط به رأي عالم و ناظر بدهند لکن بايد به هرکس زياده از يک تومان ندهند و ازين اضافه که برده سهم ميشود حق التوليه و حق النظاره و حق التصدي اضاف نشود و مبلغ سيصد تومان تبريزي از حاصل مظفرآباد مزبور به موجب مزرعه مظفرآباد برخوار اصفهان واقعه در دامنه کوه فلارته با کافه ملحقات شرعيه از اراضي و صحاري و قنوات و انهار و مجاري و باغات و دهکده و قلعه وعمارات و اشجار و غير ذلک محدوده به اراضي دهنو و به اراضي محمود آباد و به اراضي نعميمآباد و به اراضي عاشق آباد و به مزرعه کلنگان و به اراضي محمدآباد و به اراضي عشقآباد بالتمام. مزرعهي بيجن آور که بيجنآباد نيزگفته ميشود واقعه در خوزيان بسطام با اراضي و صحاري وقنوات و انهار و مجاري کلما يتعلق بها شرعا من القديم الي الان محدوده شرقيا به دو تپه و رودخانه و غريبا به راهجن و شماليا به شارعغ عام عراق و خراسان و بعضي به دو تپه ملک خوزيان و جنوبيا به نهر سياه آب بالتمام.
شرطي که در متن عقد وقف آن نموده بود به جهت کرايهي نقل و حمل محصولات موقوفات حوالي و حواشي اصفهان به انبار مذکور در دفعهي اولي واقعه در کنار زايندهرود اصفهان به جهت زيادي اخراجات تعميرات و خرابي مدرسهي مزبوره و عمارات موقوفات لاحقه و قنوات آنها وضع و به تاجر معتبري به قرض داده و تمسک معتبر مشروعي گرفته و مرابحهي مشروعه بر آن قرار شده و چينين شرط نموده که دائما مبلغ مزبور به جهت مصرفين مزبورين در نزد تجار معتبر بوده باشد و ناظر موقوفات عاليجاه مشار اليه در جميع اعصار به استصواب عالم مذکور خاطر از اعتبار تجاري که مبلغ مزبور به ايشان داده ميشود و از وثيقه و مرهوني که بر مبلغ مزبور قرار ميدهند جمع نمايند و نويسندهي سرکار موقوفات محاسبهي نما و مرابحهي آن را دائما مشخص نموده سر رشته بر آن نگاه دارد و يکصد و پنجاه تومان از آن جمله به جهت احتيطا اين معني باشد که در رفع محصولات اگر زرنقد موجود از حاصل و مداخل موقوفات نبوده باشد و صرفه در فروختن حاصل در آن وقت نبوده باشد از يکصد و پنجاه تومان مزبور کرايهي محصولات را داده محصولات را به انبار مذکور نقل و در آنجا منبر ساخته بعد از نوروز فيروز سلطاني که هنگام ارتفاع قيمت و نفع آن به مصارف وقف بيشتر است فروخته شود و وجه کرايهي مزبوره را که از تاجر گرفته باشند از قيمت حاصل مزبوره و اگر وفا نکند از حاصل سال بعد باز به تاجر مزبور بدهند و هکذا يکصد و پنجاه تومان ديگر به جهت احتياط اين معني بوده باشد که اگر العياذ بالله خرابي زيادي در عمارات مدرسهي مزبوره و عمارات ساير موقوفات و قنوات اصفهان و بسطام بهم رسد که در آن وقت زرنقدي از بابت حاصل و مدخل موقوفات موجود نباشد و صرفه در فروختن حاصل در آن وقت نباشد يا آنکه زرنقد موقوفات وفا به اخراجات مزبوره نکند از يکصد و پنجاه توما مزبوره تدارک اخراجات مزبوره شده بعد از آن عوض آن حاصل و مدخل موقوفات به تاجر مزبور داده شود و هکذا و چون از نماء سيصد تومان مزبور مبلغي بهم رسد که گنجايش داشته باشد که ملي يا مستغلي خريده شود اضافه را ملک يا مستغلي خريده و به شرايط مذکوره ودر وقف مظفرآباد مزبور وقف نمايند و اصل سيصد تومان را به جهت مصرفين مزبورين باقي بگذارند و بايد هميشه اين قاعده مرعي و مستتمر باشد که يکصد و پنجاه تومان در وقف احتياج در مصرف کرايهي نقل و حمل محصولات به انبار مزبور و يکصد و پنجاه تومان د رمصرف اخراجات خرابي و تعميرات زياد مدرسه و عمارات و قنوات و موقوفات صرف شود و بعد از کار سازي عوض آن به تاجر داده شود و از نما و مرابحهي آن ملک يا مستغلي خريده و وقف شود و بايد که مادام نما و مرابحهي از آن بهم رسد که ملک و مسغلي خريده نشده باشد آن نما را به علاوهي اصل مورد معاملات شرعيه ساخته از آن نيز تحصيل مرابحهي مشروعه نمايند و در دادو ستدي که به تجار داده ميشود رهن بگيرند و نهايت احتياط نمايند که تلف نشود و چون وجهي که به جهت مصرفين مزبورين داده شود به تصديق ناظر و عالم نوشته به مهر متصديون بگيرند و جايز و روا نيست که از سيصد تومان مزبور در غير اين دو مصرف صرف نمايند فهرست مکتوب مذکور مجملي است از وقنامجات اين بندهي درگاه که در باب موقوفات خود و توليت و نظارت و استصواب عالم و تصدي و جماعت موقوف عليهم و مصارف حاصل و نماي آنها و شروط و قيود آنها مرقوم شده و آنجچه وقف نمودهام از مدرسهي مبارکه موسومه به مدرسهي سلطان حسينيه و مساجد و حمامات و رباطات و باغات و دکاکين و بازارگاه و مستغلات و آب انبارها و عمارت انبار و قري و مزارع و لقاطات و غير ذلک چون در مدت متمادي به مساعدت توفيقات الهي و برکات اعليحضرت شاهنشاهي اين غلام بهم رسانيده و وقف نموده امر ثواب آنها به روزگار فرخنده آثار آن اعليحضرت عايد خواهد گرديد و چون بر اين موقوفات مجلات وقفنامجات شرعيه قلمي و به يکديگر ملصق و در يک طومار مجتمع و به مهر مهر آثار مبارک اشرف اقدس اعلي مزين و به خطوط و امهار اهالي شرع شريف و علماي اعلام و سادات ذوي الاحترام محلي شده و دو سوادمعتبرکه مطابقه آنها با اصل به امهار اهالي شرع شريف و سادات عظام کرام رسده و همگي آنها مضبوط گرديده در اين وقت به جهت تذکره و مزيد استحکام و به جهت بازيافت و استيفاء بعضي قيود و تفاصيل موقوفات اين فهرست قلمي شده و آن را نسخ متعدد نموده و خود مهر کرده و به امهار آن جماعت رسانيدهام و يک نسخه از آن جمله را به حضرت علامي فهامي مولانا محمد مؤمنا مدرس مدرسهي مزبوره و يک نسخهي ديگر را به فضيلت و کمالات پناه شيخ جلال رئيس مدرسهي مزبوره و يک نسخهي ديگر را به عاليجاه مقرب الخاقاين محمد ابراهيم بيک يوز باشي آقايان و يک نسخه را به حاجي محمد کبير و يک نسخهي ديگر را به حاجي مهديخان بيک و يک نسخهي ديگر را به حسن بيک و يک نسخهي ديگر را به شخص که در بسطام متوجه نسق محمدآباد و تقيآباد و بيجن آور است سپرده و يک نسخه را به انباردار سپرده و يک نسخه را خود نگاه داشته ئام و يک نسخهيديگر در خزانهي عام مضبوطست تا دست بدست به اولاد مدرس و متصديان و غير هم عقبا تعقيب عقب رسيده از اخلتال و اختلاف و اندارس مصون و محروس شود و در نظر دارم که انشاء الله تعلي ثبيت از فهرست مزبور به دفاتر سر کار ضابطه و به دفتر موقوفات ممالک محروسه سپرده شود که در طي ازمنه و اياممتماديه که به آنها رجوع کنند موجب تذکر و مزيد استحکام اوقاف مذکوره گردد و اين بنده درگاه خلايق اميدگاه موقوفات مذکوره را موافق قانون شريعت مقدسهي غرا وقف نموده و بر نهج شرايط مرقومه صيغ شرعيه بالعربيه و الفارسيه جاري ساختهام و چون اعليحضرت شاهنشاهي ظلل اللهي که متولي اين اوقافند بالمشافهة العلية العاليه نيابت توليت خود را به اين غلام شفقت فرمودهاند وبر طبق آن رقم مبارک اشرف عز صدور يافته است اين غلام به عنوان وقفيت و نيابت توليت در جميع آنها دخل و تصرف نموده و مينمايم و نجابت و رفعت و معالي پناه حاج الحرمين الشريفين حاجي محمد کبير تاجر اصفهاني را که يکي از متصديانست و به ديانت و امانت و کارداني موصفست و اطلاع تمام بر جزئيات موقوفات مزبور دارد به نيابت نظارت خود تعيين نمودهام که مادمت حيا باقيا نيابت نظارت اوقاف مزبوره به او مفوض باشد و بعد از آنکه نوبت نظارت به ناظرا بعد و علماي اعلام رسد هرگاه ايشان نيز مناسب دانند نيابت نظارت را به مشار اليه مرجوع خواهند فرمود که به استصواب عالم ديني عمل نمايدء والا به هر نحو که مصلحت حال موقوفات را دنن معمول خواهند داشت و بالجمله شرايط صحت و لزوم وقف در همگي موقوفات مزبوره تحق و وقوع يافته و وقف لازم گرديده و من بعد هيچ احدي را جايز و سايغ و روانيست که تغيير و تبديل آنها نمايد و در ضمن صيغ همگي اوقاف شرط نمودهام که هيچ احدي تصرفات مالکان ننمايد و در معرض بيع لازم و بيع شرط و رهن و هبه غير ذلک از تصرفات مالکان در نياورند و به متغلبه اصلا و مطلقا به اجاره ندهند و به اجارات طويله خواه به عقد واحد و خواه به عقود متعدده ندهنء و بر خلامف مصارف مرقومه صرف ننمايند و در هيچ عصري از اعصار صدر عظام خاصه عام و نايبان ايشان در موقوفات مزبوره مدخل ننمايند و به احدي از مستحقين به صيغهي وطيفه و مدد معاش و ارتزاق چيزي از آن را ندهند مستوفيان ممالک محروسه و مباشرين موقوفات متفرقه اصلا و مطلقا دخلي در آنها نکنند و حواله و اطلاقي ننمايند و اگر به خلاف ذکر صدور عظام يا نايبان ايشان يا احدي از مباشرين موقوفات در اين موقوفات دخل نمايند مورد غضب الهيا و سخط حضرت رسالت پناهي و محل طعن ملائکه و پيغمبران و ائمهي طاهرين و عباد الله صالحين باشند فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه ان الله سميع عليم و عليه لعنة الله و الملائکة و الناساجميعن و حرر ذلک في غرة شهر محرم الحرام السنة خس و عشريه و مائة و الف من الهجرة المبارکة المصطفوية المحمدية علي مهاجرها و اله الائمة البررة الف الف آلاف و سلامه و صلوته ثنآء و تحية.
احکام و فرامين شاه در حاشيهي وقفناه
شرح رقم مبارک نواب اشرف اقدس ارفع همايون اعلي بر عنوان عريضهي مزبوره - هو محل مهر به نظر رسد به نحو استدعاء، واقف را مرخص و مأذون فرموديم که تعميرات ضروريه و اجراي قنوات و نظم و نسق املاک و رقبات موقوفه را آنچه لازمهي نظم و نسق است کما ينبغي بجا آورده، آثار سعي خود را به روز به روز به ظهور رساند. تحريرا في شهر شعبان المعظم 1125.
قد صرت فائزا بزيارة اصله الاشراف الاقدس الاعلي - محل مهر چون به موجب مبادي آداب عاليجاهي مستغني الالقابي مقرب واقف موفق معظم اليه در ضمن عقد وقف مزبور متن قرار و شرط نموده بودند که مادام متصديونمزبورون قابليت و اهليت داشته باشند به امر تصدي مزبور قيام نمايند و الا اختيار عزل و تغيير ايشان با عاليجاه معظم اليه بوده باشد و عاليجاه واقف معظم اليه نمودند که مدت پنج سال قبل از اين حاجي کبير مذکور که احديالمتصدين است عدم صلاحيت و اهليت و ديانت به منصه ظهور رسيده، در آن تاريخ او را از امر تصدي مزبور اخراج و بيدخل، و شيخ لطف الله را در عوض حاجي کبير مذکور تعيين نمودهاند که به امر تصدي نسلا بعد نسل قيام و اقدام نمايد و تعويض امر مزبور به آنها که به زيور قابليت و اهليت و ديانت آراسته و پيراسته باشند؛ عاشر شهر شعبان المعظم سنة 1133
چون وکلاء اجلاء ذوي الاعتداء عالي جاهي مستغني الالقابي کل حصص مفصله مرقومه متن را به شرايط و ارکان مقرره آن وقف و تعيين اعليحضرت متولي و ناظر و متصديان جهت آنها و در متن عقد وقف مزبور شرط شرعي نموده بودند که متصديان آن مادام به زيور اهليت صلاحيت آراسته باشند به امر تصدي مزبور قيام و اختيار عزل و تغيير ايشان با عاليجاه واقف معظم اليه بوده باشد و عاليجاه معظم اليه نمودند که از حسن بيک مزبور متن که احد المتصدين است عدم صلاح و ديانت و اهليت به ظهور رسيده، لهذا حسن بيک مزبور را از امر مذکور اخراج و تصدي و رسيد حق التصدي او را ضميمه و علاوه تصدي رفعت و معالي پناه حاجي مهدي خان بيک مزبور نموده که کما ينبغي و يليق به امر تصدي مذکور قيام و اقدام و حسن سعي خود را به منصه ظهور رساند، حق التصدي مزبور را اخذ و تصرف نمايد. عاشر شهر ذي حجة سنه 1129.
حکم جهان مطاع شد آنکه رفعت و معالي پناه مقرب الخاقاني نظاما للرفعة و المعالي آقا کمال صاحب جمع خزانه عامره به عرض رسانيد که املاک مفصله ضمن خود را قبل از اين بر مدرسه که اراده ساختن آن نموده و ساير مصارف شرعيه وقف نموده و چون در اين وقت به مرتبهي صاحب جمعي مزبور سرافراز گشته خدمت مزبور تحويلداريست، امکان دارد که ارباب غرض سخنهاي خلاف واقع دربارهي مشار اليه به عرض اقدس رسانند. استدعا دارد که رقم اشرف در باب اينکه املاک مذکور، قبل از تعويض خدمت مزبور در تصرف مشار اليه بوده و بر مصارف وقف نمود صادر گردد بنابر شفقت شاهانه دربارهي مقرب الخاقان مشار اليه مقرر فرموديم که املاک مزبوره به شروطي که وقف نموده کماکان وقف بوده، احدي به عنوان ملکيت دست تصرف بر آن دراز نکرده پيرامون نگردد و مدرسه ره به نحوي که در نظر دارد بنا بموده به اتمام رساند و در جميع ابواب به توجهات گوناگون پادشاهي مستوثق و اميداوار بوده باشد که به هيچ وجه سخن ارباب غرض در پيشگاه خاطر اقدس فروغي ندارد؛ تحريرا في شهر محرم الحرام سنه 1107.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون از شرف خازني نقد خالص عيار اخلاق و ايمان و سعادت جاوداني کمال خلوص عقيدت و ايقان اين خاندان ولايت نشان بحکم «ان الله لا يضيع اجر المحسنين» توفيق مالک الملک يزدان و تأييد پادشاه علي الاطلاق مستعان دست قدرت سلطنت و خلافت و يد مقدرت بسالت اين خانوادهي ولايت و امامت بالاي دست سلاطين روي زمين و همدست کارگزاران قضا و قدر کردگار معين در ترويج دين مبين و تکثير خيرات و مبرات سنن سيد المرسلين و تحصيل رضاي الهي و اجراي اوامر و نواهي و يد بيضا نماست «هذا من فضل ربي ليبلوني، ءاشکر أم اکفر و من شکر فانما يشکر لنفسه و من کفر فان ربي غني کريم» (11)لاجرم به شکرانهي اين موهبت عظمي در اين ولاء که به رهنمايي هادي توفيق ذو الجلال و دلالت قايد تأييد ايزد متعال از کمال اخلاص و بندگي و نهايت عقيدت و صوفي گري رفعت و معالي پناه مقرب الخاقاني نظاما للرفعة و المعالي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانهي عامره مظهره کريمهي «الذين امنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب» گشته و سعادت دو جهان اندوخته مدرسه رفيعهي در محلهي عباس آباد در دارالسلطنه اصفهان به نام نامي و اسم سامي نواب همايون تا بر اوج گردون افراخته و مسمي به مدرسهي سلطان حسينيه ساخته و املاک و مستغلات کتبي خود را به تفصيل ذيل (12)جهت مدد معاش و وظيفه و مواجب مدرس و طلبه و مؤذن و خدمه و شيلان و آب اش و غيره مصارف بر وقف مؤبد و ثواب ان را به روح پر فتوح نواب خاقان طوبي آشايان قدس مکان و به روزگار نواب کامياب همايون مؤبد قربت نموده بر ذمت بلند خسروانه و همت ارجمند پادشاهانه لازمهي گشت به مؤداي صدق انتماي «و يجزي الذين أحسنوا بالحسني» او را مشمول عواطف خاقاني و منظور انظار سلطاني و بين الاماثل و الاقران به ارجاع دو منصب عظيم المرتبه بلند و دو خدمت جليل المنزله ارجمند مباهي و ممتاز و مفتخر و سرافراز و بنابر توجه خاطر دريا مقاطر اشرف به ترويج امور خيرات و مبرات و کال اهتمام در اشاعهي علوم شرعيات و تحصيل رضاي خالق البريات و شرکت تام در اجر جزيل ان مثوبات تمام مالوجهات و وجوهات و حقوق ديوان محال مفصله فوق را اعم از آنکه جمع دفتري داشته باشند يا نود درآمد و مميز ملاحظه و جمع آن را مشخص نکرده باشند از تاريخ دو ماهي توشيقان ئيل در وجه سيور غال ابدي و معافي سرمدي سرکار وقف مزبور و داخل مداخل وقفي که مصارف مقرره مسطوره دروقفنامچه که به خط مبارک شعاع کردار و مهر خورشيد خير مهر آثار نواب همايون ما مزين گشته صرف شود مقرر، و آنچه ازمالوجهات و ساير جهات مزبوره به تيول و سيورغال و همه ساله مقرر بوده باشد از تاريخ مزبور قطع فرموديم که به سيور غال و معافي مذکور منظور بوده به تيولداران و همه ساله داران عوض داده شود. مستوفيان عظام و حکام و وزراء کرام و عمال خجسته اعمال و کلانتران و داروغگان و تيولداران و همه ساله داران و متصديان و مميزان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات ديواني محال عراق و فارس اصلا و مطلقا به هيچ وجه من الوجوه به خلاف حکم و حساب، مدخل در موقوفات مزبور ننمده قلم و قدم کوتا و کشيده دارند و از حشو نتيجهي اخراجات موضوع و مستثني دانند و به علت اخراجات و استصوابيات و مالوجهات و وجوهات حکمي و غير حکمي و عوارض مسددة الابواب از علفه و علوف و قنلغا (13)و رسومات داروغعگي و ساير اعتمال و توجيهات خلاف حساب و سرشمار و خانهشمار و سلامي و ساوزي و مهماني و پيشکشي و عيدي نوروزي و هوايي و مدد خرج و حوالهي تنفنگچ و چريک و مقطعي و بيگار و شکار و الام و الاغ و خرج (طرح) و دست انداز و يراق پوشي ايام عاشورا و سايرتکاليف ممنوعه و غير ذلک به هراسم و رسم که بوده باشد حواله و اطلاقي بر موقوفات مزبوره و رعايا و مستأجران و ضابطان آن نکرده اعزاز و احترام مباشرين و رعايت و مراقبت رعايا و متسأجرين موقوفات مزبوره را واجب و لازم شناسند وشکر و شکايتي که از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند. کدخديان و رعايا و زراعين و مسأجرين و ضابطان و دکانداران سال به سال مالوجهات و حقوق ديواني خود را به مباشرين ضبط و صرف موقوفات مزبوره واصل ساخته چيزي قاصر و منکسر نگردانند. مستوفيان و حکام کرام در دفاتر خلود رقم اين عطيه را در دفاتر خلود ثبت نموده به تيلوداران همه ساله داران و صاحبان سيورغال محال مزبوره عوض دهند و از شائبه تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و در اين باب قدغن دانسته هر ساله رقم مجدد طلب نمايند و در عهده دانند؛ تحريرا في شهر رجب المرجب سنه 1111.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون پيوسته از خزانه جود و عطاي دادار بيهمال بر وفق خواهش اولياي اين دولت عديم المثال به ضميمهي اين خاندان مکرمت و افضال در مرتبهي اعلي و عين کمال مهياست، ما نيز، در ازاي آلاي الهي نهمت فلک فرساي شاهنشاهي را مصروف به انتظام احوال علماي ديندار و فقهاي حقانيت شعار و تنسيق اماکن و مدارس و توسع معايش و ملابس آن گروه دانش پژوه فرمودهايم تا از رهگذر نشر فضل و افضال و انشراح بال و.... اماني و آمال آن قوم حميده خصال صيت معدلت گستري و دين پروري اين خاندان پيغمبري مرسله گوش مکتبان مکان امکن گردد و قبل از اين که از کمال اخلاص و صوفي گري رفعت و معالي پناه مقرب الخاقاني حاج الحرمي الشريفين نظاما للرفعة و المعالي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانه عامره به سبب بناي مدرسهاي بنام نامي همايون در محله عباسآباد دارالسلطنه اصفهان گردن مباهات از همگنان افروخته و در اندک زماني پيرايهي اتمام را زيب اندام آن بناي خجسته فرجام ساخته، قدري رقبات را که به سعي خويش تحصيل و وقف مدرسه نموده و بدان جهت جالب اجر جزيل و طالب ثواب جميل جهت ذات با برکات نواب همايون گرديده بود و حسب الاستدعاي مقرب الخاقان مشار اليه مالوجهات و وجوهات و حقوق ديواني رقبات مزبوره را به موجب رقم قضا توأم عليحده به سيور غال ابدي مدرسهي مزبوره مقرر فرموده بوديم و در اين ولاء نيز معروض قوايم سرير عرش نظير سلطاني و استدعا نمود که مالوجهات و وجوهات و حقوق ديواني بعضي رقبات که به تفصيل ذيل مزرعه فيضآباد مشهور به دهچي واقعه در مورچه خورت.... بالتمام، مزرعه کمالآباد.... که از بايرات قديم است بالتمام، مزرعه خيرآباد واقعه در مورچه خورت از احداثي، مزرعه اشرفآباد واقعه در مورچه خورت که پنج رشته قنات دارد تحصيل نموده به دستور سيورغال مدرسهي مذکوره مقرر گردد بناء عليه عنايت شاهانه را به استکمال آن امر خير مآل نامزد فرموده از ابتداء ششماهه يونيت ئيل کل مالوجهات و وجوهات و حقوق ديواني مزارع اربعه مذکوره را که بعضي ابتياعي و بعضي احداثي مقرب الخاقان مشار اليه است اعم از آنکه جمع دفتري داشته باشند يا نو درآمد و مميز ملاحظه و جميع آن را مشخص نکرده باشد به سيورغال ابدي و احسان سرمدي مدرسهي رفيعه مزبوره مقرر فرموديم. مستوفيان عظام و وزراء و حکام کرام عمال خجسته اعمال و کلانتران و داروغگان و متصديان و مميزان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات ديواني دارالسلطنة مذکوره اصلا و مطلقا و به هيج وجه من الوجوه و به هيچ جهتي از جهات.... محال مزبوره نمو، پيرامون نگردند و قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند و از حشو نتيجهي اخراجات موضوع و مستثني دانند و به علت مالوجهات و وجوهات حکمي و غير حکمي و خارج المال اربابي و رعيتي و اخراجات و استصوابيات و عوارضات مسددة الابواب از علفه و علوفه قنلغا و سيورسات و الام والاغ و طرح و دست انداز و شکار و پيگار و رسوم داروغگي و رسم المهر و رسم الصداره و عشر و ده نيم و رسوم ميرابي و رسوم ساير عمال و توجيهات خلاف حساب و سرشمار و
خانه شما و سلامي و ساوري و مهماني و پيشکش و عيدي و نوروزي و هوايي و مدد خرج و حواله تفنگچي و چريک و مقطعي و يراق پوشي عاشورا و شاطر دواني و وجوه محترفه و کندلک و مشتبق و اسب چاپار و ساير تکاليف به هراسم و رسم که بوده باشد حواله و اطلاق بر محال مزبوره ننموده و اگر فرضا در وقتي از اوقات حکمي در باب سيورغالات صادر گردد که في الجمله تکليفي در آن باشد محال مزبوره را از آن تکليف نيز معاف و مسلم داشته، سيورغال مزبور را از سيوغالات مستثني شمارند و اعزاز و احترام مباشرين و رعايت و مراقبت رعايا و مستاجران محال مزبوره را واجب و لازم شناسند و شکر و شکايت که از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند و صدور عظام و مباشرين موقوفات به هيچ وجه من الوجوه و به هيچ وقتي از اوقات، دخل در سيورغال مذکوره و محال مزبوره نکرده اصلا و مطلقا متعرض نگردند.
کدخدايان و رعايا و زارعين و ضابطان و مستأجران محال مزبوره، سال به سال مالوجهات و وجوهات و حقوق ديواني خود را به مباشرين ضبط و صرف سيورغال مزبور و اصل ساخته، چيزي قاصر و منکسر نگردانند و گفتگويي که فيمابين ايشان واقع شود و قضايايي که سانح گردد، سوي خون که به ديوان اعلي متعلق است در هر عصري به متصديان موقوفات مدرسه رفع نمايند. مستوفين عظام کرام ديوان اعلي رقم اين عطيه را در دفاتر خود ثبت نموده از شائبه تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و در عهده دانند؛ تحريرا في شهر ربيع الثاني سنة 1114.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون در اين وقت رفعت و معالي پنا مقرب الخاقان حاج الحرمين الشريفين نظاما للرفعة و المعالي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانه عامره به عز عرض رسايند که بعضي رقبات و املاک ابتياعي و احداثي خود را بدين موجب به شروطي که در تحت هر محلي نوشته شده فيض آباد مشهور به کشکول و قنات گرگاب و قنات باينچه و مزرعه رحمتآباد و رباط قريه خيرآباد وقفي مدرسه و مزرعه مسعودآباد و دور حجر طاحونه.... در صحراي مورچه خورت واقع است و رباط سنگ سفيد واقع در گندمان که تمامي آنها را به اين قيد وقف نموده که حاصل و انتفاع و اجاره آنها را بعد از وضع اخراجات و تعميرات مدرسه که به اسم نواب همايون در عباسآباد درالسلطنه اصفهان احداث نموده شود و هرگاه حاصل و انتفاع و اجاره آنها از اخراجات و تعميرات مدسه مزبوره زياد باشد زيادتي آن به سادات و صلحا و ارباب استحقاق اماکن منوره نجف اشرف و کرلاي معلي و کاظمين که در آنجا ساکن باشند داده شود رضيه رضويه علي مشرفها الف سلام و تحيه؛ مزرعه محمد آباد واقعه در بسطام که مشتمل است بر چهار رشته قنات را به اين قيد وقف نموده که حاصل آن بعد از وضع اخراجات و خرج قنوات و تعميرات آنچه باقي بماند صرف تعميرات قبهي مبارکهي آستانهي مقدسهي منورهي متبرکه و درالحفاظ و ساير عمارات متصله به قيه مبارکه و فرش روضهي مبارکه و درالحفاظ و ساير بيوتات متصل به آن نمايند، به موجب وقفنامچه عليحده وقف نموده و استدعا نمود که مالوجهات و وجوهات ديواني محال مزبوره به هراسم و رسم که بوده باشد به سيورغال ابدي و احسان سرمدي مدرسه مزبوره و سرکار فيض آثار مزبور عنايت و مقرر شود که بيگلر بيگيان و حکام و وزراء و عمال به هيچ وجه من الوجوه مدخل در موقوفات مذکوره ننمايند. بناء عليه عنايت بيغايت شاهانه شامل حال و کافي اماني و آمال مقرب الخاقاني مشار اليه فرموده از ابداي شکوري ئيل کل مالوجهات و وجوهات و حقوق ديواني مزارع و قنوات مزبوره را که بعضي ابتياعي و بعضي احداثي مقرب الخاقان مشار اليه است اعم از آنکه جمع دفتري داشته باشد يا نو درآمد و مميز ملاحظ و جمع آنرا مشخص نکرده باشد، سيورغال ابدي ابدي و احسان سرمدي مدرسهي رفيعهي مذکوره و سرکار فيض آثار مقرر فرموديم، مستوفيان عظام و وزراء و حکام کرام و عمال خجسته اعمال و کلانتران و داروغگان و متصديان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات ديواني دارالسلطنه مذکوره اصلا و مطلقه به هيچ وجه من الوجوه و به هيچ جهتي از جهات دخل در مهمات محال مزبور ننموده پيرامون نگردند و قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند و از حشو نتيجهي اخراجات موضوع و مستثني دارند؛ و به علت مالوجهات و وجوهات حکمي و غير حکمي و خارج المال اربابي و رعيتي و استصوابيات و عوارضات مسددة الابواب از علفه و علوفه و قيلغا و سيورسات و الام و الاغ و طرح و دست انداز و شکار و پيکار و رسوم داروغگي و رسم المهر و رسم الصدارة و عشر و ده نيم و رسوم ميرابي و رسوم ساير عال و توجيهات خلاف حساب و سرشکار و خانه شمار و سلامي و ساوري و ميهماني و پيشکش و عيدي و نوروزي و هوايي و مدد خرج و حوالهي تفتگچي و چريک و مقطعي و يراق پوشي ايام عاشورا و شاطر دواني و وجوه محترفه و کندلک و مشتلق و اسب چاپار و ساير تکاليف به هراسم و رسم که بوده باشد حواله و اطلاقي بر محال مذکوره ننموده و اگر فرضا در وقتي از اوقات حکمي در باب سيورغالات صادر گردد که في الجمله تکليفي در آن باشد، محال مزبوره را از آن تکليف نيز معاف و مسلم دانسته، سيورغال مزکور را از ساير سيورغالات مستثني شمارند و اعزاز و احترام مباشران و رعايت و مراقبت رعايا و مستأجران محال مزبوره را واجب و لازم شناسند و شکر و شکايتي که از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند.
صدور عظام و مباشرين موقوفات به هيچ وجه من الوجوه و در هيچ قتي از اوقات دخل در سيورغال مذکور و محال مزبوره نکرده، اصلا و مطلقا متعرض نگردند. کدخدايان و رعايا و زارعين و ضابطان و مستأجران محال مزبوره سال به سال مالوجهات و گفتگويي که فيما بين ايشان واقع شود قضاياي که سانح گردد سواي قضيه خون که به ديوان اعلي متعلق است و هدر هر عصري به متصديان موقوفات مدرسه مزبوره رفع نمايند. مستوفيان عظام کرام ديوان اعلي رقم اين عطيه را در دفاتر خلود ثبت نموده، از شايبه تغيير و تبديل مصون و محروس دانند و در عهده شناسند؛ تحريرا في شهر ذي قعدة الحرام سنه 1118.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون در اين وقت رعت و معالي پناه مقرب الخاقان حارج الحرمين الشريفين نظاما للرفعة و المعالي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانهي عامره، املاک و رقبات و مستغلات ملکي و مکتسبي خود را وقف بر روضهي رضيهي رضويه علي مشرفها الف سلام و تحيه، مطهرهي متبرکه سدره مرتبه عرش درجه، و مدرسهي جديد موسومه به مدرسهي سلطان حسينيه که به نيابت نواب کامياب همايون ما ساخته نموده و توليت اوقاف مزبوره را به نواب همايون تفويض و نظارت آنها را به خود متعلق ساخته بود، در اين وقت بنابر آنکه علماي اماميه احتياط مينمايند که مادام که شرايط وقف منجز و موقوفات به تصرف واقف داده نشود وقف صحيح نخواهد بود، استدعاي آن نمود که مقرب الخاقان و مشار اليه را مرخص فرماييم که موقوفات مزبوره را به تصرف وقف دهد. بنابر کمال شفقت و مرحمت پادشاهانه دربارهي مقرب الخاقان مشار اليه نيابت توليت مزبور را به مقرب الخاقان مومي اليه مفوض و مرجوع،و مقرر فرموديم که نظارت موقوفات مذکوره را به معتمدي که خاطر از امانت و ديانت او جمع داشته باشد مرجوع نموده به عنوان وقفيت مباشر امور نسق املاک و رقبات و مستغلات متعدد گشته حاصل آنها را به نيابت نواب همايون ما، به مصارفي که به موجب وقف نامچه قرار داده مصروف سازد و در ايصال منافع و حاصل املاک و رقبات و مستغلات مزبوره به مصارف مقرره ساعي بوده اهتمام تمام در آن باب به عمل آورد؛ و در اين باب قدغن دانسته هر ساله رقم مجد طلب نکنند. مستوفيان عظام حسب المسطور مقرر دانسته رقم مطاع را در دفاتر خلود ثبت نمايند و در عهده شناسند؛ تحريرا في شهر ذي قعدة سنه 1120.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون در اين وقت رفعت و معالي پناه مقرب الخاقاني حاج الحرمين الشريفين نظاما للرفعة و العزة و المعالي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانهي عامره، مزارع مذکوره ذيل ملکي و مکتسبي خود را: مزارع بيجآباد و مزرعهي تقيآباد واقعه فيمابين مده ملا و شاهرود من محال بسطام، مزرعهي سعدآباد واعهد در کسر و طسوج دارالمؤمنين کاشان؛ مزرعهي مظفرآباد واقعه در محلهي ماربين اصفهان در دامن کوه ثلاثه، مزرعهي فيضآباد مشهور به آقا نور وقف مدرسه خود مرسوم به مدرسهي سلطان حسينيه واقعه در عباسآباد دار السلطنهي اصفهان نمود که حاصل آن به مصارفي که درقف نامچه آن تفصيل يافته مصروف گردد و نواب همايون ما نيز جهت تحصيل مثوبات اخروي از ابتداي لوي ئيل تمامي مالوجهات و وجوهات و حقوق ديوان محال مزبوره فوق را خواه جمع دفتري داشته يا آنکه نو درآمد باشد به سيورغال ابدي و احسان سرمدي اهل مدرسهي مزبوره شفقت و مرحمت فرموديم که هر ساله... حاصل موقوفات مزبوره صرف مصارف مدرسه مذکوره و غيره گردد. حکام و وزراء و کلانتران و داروغگان و ميرابان و ساير عمال و مباشرين کل وجوه امور ديواني دارالسلطنه مزبوره و بسطام و دارالمؤمنين کاشان حسب المسطور مقرر دانسته به هيچ وجه من الوجوه مدخل از موقوفات مزبوره ننموده قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند و مزارع مذکور را از حشو اخراجات موضوع ومستثني دانند و به علت اخراجات و استصوابيات و مالوجهات و وجوهات حکمي و غير حکمي و يراق يوشي ايام عاشورا و رسومات داروغگي و ساير عمال و مدد خرج و حوالهي تفنگچي و چريک و مقطعي و پيکار و شکار و طرح و دست انداز وااقامه و سيورسات و مرد الاغ و پيشکش و سلامانه و غيره تکاليف ديواني و ساير شلتقات مسدودة الابواب و امور خلاف حساب به هراسم و رسم و هر صيغه که بوده باشد حواله و اطلاقي بر موقوفات مزبوره و رعايا و مستأجران و ضابطان آنها ننمايند و گذارند که ايشان مرفه الحال به رعيتي و دعا گويي دوام دولت بيزوال اشتغال نمايند واگر به عرض رسد که از فرمان مطاع تجاوز نمودهاند باز خواست خواهد شد.
رعايا و مستأجران و ضابطان موقوفات مزبوره سال به سال مالوجهات و حقوق ديواني خود را به مباشرين موقوفات مزبوره واصل ساخته چيزي قاصر و منکسر نگردانند. مستوفيان عظام رقم اين عطيه را در دفاتر خلود ثبت نموده از
شوايب تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و چنانچه چيزي از مالوجهات و متوجهات محال مزبوره به تيول و سيورغال و همه ساله مقرر باشد از تاريخ مزبوره مقطوع دانسته به ايشان عوض دهند و در اين باب قدغن لازم دانسته هر ساله رقم مجدد طب ندارند و از فرموده تخلف نورزند؛ تحريرا في شهر رجب المرجب سنه 1125.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون در اين وقت رفعت و معالي پناه مقرب الخاقاني حاج الحرمين الشريفين نظاما للرفعة و المعالي، آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانهي عامره به عرض اقدس رسانيد که مزارع مذکور ذيل... (14)واقعات در محال بيوه کوه و صحرا ومال خان ميرزا را که بعضي داير و بعضي باير است ابيتاع و بر زوار نجف اشرف و کربلاي معلي و روضات مقدسات مرتبات عرض درجات ابا عبدالله الحسين عليه الصلوة و السلام و کاظمين و عسکريين صلوات الله الملک المشرقين، رضيه روضيه علي مشرفها الف سالم و تحية و اخراجات مراسم تعزيه حضرت سيد الشهداء و خامس آل عبا و ساير مصارف خير وقف نمود که ثواب آن به روزگار فرخنده آثار اشرف عايد گردد و استدعا نمود که مالوجهت و وجوهات و خارج المال و ساير متوجهات و حقوق ديواني موقوفات مزبوره به دستور محالي که بر روضه مقدسه منورهي متبرکه سدره مرتبه عرش درجهي و مدرسهي موسومه به سلطان حسينيه وقف نمود به سيورغال مقرر کرده و بنابرين شمه از شفقت بيغايت شاهانه و مرحمت بينهايت پادشاهانه شامل حال مقرب الخاقان مشاراليه فرموده از ابتداء ششماهه لوي ئيل کل مالوجهات و وجوها و خارج المال اربابي و رعيتي و مواشي و مراعي و ساير متوجهات و حق ديواني موقوفات مزبور اعم از آنکه جمع داشته باشد يا نداشته اشد و به هر اسم و رسم که بوده باشد به سيورغال ابدي و احسان سرمدي زوار عتبات عاليات و ساير مصارف واقف مزبور مرحمت فرموديم. بيگلر بيگيان و حکام و وزراء و عمال و داروغگان و کلانتران و متصديان و مميزان تفاوت جمع و نو درآمد و کدخدايان و ريش سفيدان و غيره، مباشرين جزو و کل امور ديوان الگاه کوه کيلويه و محال خان ميرزا حسب المسطور مقرر دانسته من بعد اصلا و مطلقا و به هيچ وجه من الوجوه و به هيچ جهتي از جهات، دخل در محال مزبوره ننموده پيرامون نگردند و قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند و محال مذکوره را از حشو نتيجهي اخراجات موضوع و مستثني دانند و به علت مالوجهات و وجوهات حکمي و غير حکمي و ساير متوجهات و حقوق ديواني و اخراجات و استصوابيات و عوارض مسددة الابواب از علف و علوفه و قليغا و سيورسات و الام و الاغ و طرح و دست انداز و شکار و پيکار و رسوم داروغگي و رسم المهر و رسم الصدارة و عشر و ده نيم و سوم هوايي و رسوم عمالي و توجيهات خلاف حساب و سرشکار و خانه شمار و سلامي و ساوري و مهماني و پيشکش و عيدي و نوروزي و هوايي و مدد خرج و حوالهي تفنگچي و چريک و مقطعي و کندلک و مشتلق و اسب چاپار و ساير تکاليف به هراسم و رسم که بوده باشد حواله و اطلاقي بر محال مذکوره ننمايند و اگر فرضا در وقتي از اوقات حکمي در باب سيورغالات صادر گردد که في الجمله تکليفي در آن باشد، محال مزبوره را از آن تکاليف نيز معاف و مسلم دانسته، سيورغال مذکوره را از ساير سيورغالات مستثني دانند و اعزاز و احترام و مباشرين و رعايت و مراقبت مستأجرين محال مزبور را واجب و لازم شناسند و شکر و شکايتي که از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند. صدور عظام و مباشرين موقوفات به هيچ وجه من الوجوه و در هيچ وقتي از اوقات دخل در سيورغال و محال مذکوره نکرده اصلا و مطلقا متعرض نگردند. کدخدايان و رعايا و زارعين و ضابطان و مستاجران محال مزبوره سال به سال متوجهات خود را مهمسازي متصديان موقوفات مزبوره نموده گفتگويي که فيما بين ايشان واقع شود و قضايايي کيه سانح گردد سواي قضيهي خون که به ديوان اعلي متعلق است در هر عصري که بوده باشد به متصديان و موقوفات مذکور رفع نمايند. مستوفيان عظام کرام ديوان اعلي رقم اين عطيه را در دفاتر خلود ثبت نموده از شايبه تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و هر ساله رقم مجدد طلب ندارند؛ جمادي الثانيه 1126.
حکم جهان مطاع شد آنکه چون در اين وقت رفعت و معالي پناه مقرب الخاقاني حاج الحرمين الشريفين نظاما للرفعة و العز و المعالي آقا کمال ريش سفيد حرم محترم عليه عاليه و صاحب جمع خزانهي عامره به عرض اقدس رسيد که قراي مذکوره ذيل(15)واقعات در مال بيوه کوه و صحرا من محال خان ميرزاي کو کيلويه و.... قريه دو مکان (حومکان) مشهور به شاکريه نبار و توابع بالتمام، قريه شاکريه چنار و توابع بالتمام؛ قريه تحت بوستان بالتمام، قريه فيضآباد مشهور به هوايي بالتمام و قريه ولي قان به سميرم فارس با مزارع... ابتياع و به زوار نجف اشرف و عتبات عاليات و ساير مشاهده مشرفه و مدرسه موسومه به سلطان حسينيه و ساير مصارف خير وقف نموده که ثواب آن به روزگار فرخنده آثار اشرف عايد شود و استدعا نموده مالوجهات نقدي و جنسي اربابي و رعيتي و ماشي و مراعي و ساير متوجهات و حقوق دوياني املاک مزبور به سيورغال ابدي و احسان سرمدي وقف مرحمت شود. بنابراين شمه از شفقت بيغايت شاهانه و مرحمت بينهايت پادشاهانه شامل حال مقرب الخاقاين مشار اليه فرموده از ابتداي تخاقوي ئيل کل مالوجهات و وجوهات و خارج المال نقدي و جنسي ارباب و رعيتي و مواشي و مراعي و ساير متوجهات و حقوق ديواني موقوفات مزبور را اعم از آنکه جمع داشته باشد يا نداشته باشد و به هراسم و رسم که بوده باشد به سيورغال ابدي و احسان سرمدي زوار نجف اشرف و عتبات عاليات و ساير مشاهد مشرفه و مدرسهي مذکور و غيره مصارف وقف مزبور عنايت و مرحمت فرموديم. بيگلر بيگيان و حکام و وزراء و عمال و داروغگان و کلانتران و متصديان و مميزان تفاوت جمع و نو درآمد و کدخدايان و ريش سفيدان و غيره، مباشرين جزو و کل امور ديواني الگاي کوه کيلويه و خان ميرزا و سميرم، حسب المسطور مقرر دانسته من بعد اصلا و مطلقا و به هيچ وجه من الوجوه و به هچ جهتي از جهات دخل در مال وقفي مزبور را ننموده پيرامون نگردند و قلم و قدم کوتاه و کشيده دارند و محال مذکور را از حشو نتيجهي اخراجات موضوع و مستثني دانند و به علت مالوجهات حکمي و غير حکمي و خارج المال و اربابي و رعيتي و مواشي و مراعي و ساير متوجهات و حقوق ديواني و اخراجات و استصوابيات و عوارضات مسدودة الابواب از علفه و علوفه و قيلغا و سيورسات و الام و الاغ و دست انداز و شکار و پيکار و رسوم داروغگي و رسم المهر و رسم الصدارة و عشر و ده و نيم و رسوم هوايي و رسوم عمال و توجيهات خلافي و سر شممار و خانه شمار و سلامي و ساوري و مهماني و پيشکشي و عيدي و نوروزي و هوايي و مدد خرج و حوالهي تفنگچي و چريک و مقطعي و کندلکار و مشتلق و اسب چاپار و ساير تکاليف به هراسم و رسم که بوده باشد حواله و اطلاقي بر محال وقفي مزبور ننمايند و اگر فرضا و در وقتي از اوقات حکمي در باب سيورغالات صادر گرد که في الجمله تکليفي در آن باشد محال مزبوره را از آن تکاليف نيز معافق و مسلم دانسته سيورغال مذکور را از ساير سيورغالات مستثني دانند و اعزاز و احترام مباشيرن و رعايت و مراقبت مستأجرين محال مزبور را لازم و واجب شناسند و شکر و شکايتي که زا آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند؛ صدور عظام و مباشرين موقوفات به هيچ وجه من الوجوه و هيچ وقتي از اوقات دخل در سيورغال مزبور و محال مذکوره نکرده اصلا و مطلقا متعرض نگردند. کدخدايان و رعايا و زارعين و ضابطان و مستأجران محال مزبوره سال به سال متوجهات خود را مهمسازي متصديان موقوفات مزبوره نموده گفتگويي که فيما بين ايشان واقع شود و قضايايي که سانح گردد سواي قضيه خون که به ديوان اعلي متعلق است در هر عصري که بوده باشد به متصديان موقوفات مذکور رفع نمايند. مستوفيان عظام کرام ديوان اعلي رقم اين عطيه را در دفاتر خلود ثبت نموده از شايبه تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و هر ساله رقم مجدد طلب ندارند و در عهده شناسند. شهر جمادي الثانيه سنه 1129.
گواهي علما بر وقف نامه
الحمد لله کما ينبغي بجلاله و يليق بکماله و الصلوه و السلام علي اشرف المرسلين محمد و المعصومين من عترته و اله و بعد فان هذا الکتاب الصواب و الخطاب المستطاب طوبي للواقف فيه و حسن مآب قد انطوي علي خلاصة ما ادرج فيالوقفية الرفيعة المنيعة الجليلة الموشحة بالتوقيع الارفع الاقدس و الختم الاشرف الاعلي المحلاة بخطوط اعلام العلماء و ارقام الفضلاء المختومة بختم الداعي لا بود الدولة القاهرة الکبري المستدعي لخلود السلطنة الزاهرة العظمي قد لا حظته مع نسخه الرفيع الاعلي و صنوه المنيع المطاع فالفيته محتويا علي جملة ما سطر في تلک الوقفية الرفيعة الموشحة بالتوقيعات العلية العاليه مشتمله علي رمة ما زبر في الوثيقة الانيقة المحلاة بالسجلات الساميه و الارقام النامية و سمعت الاقرار عن عاليحضرت الواقف المؤيد المسدد الفايز بمحرمية سرادق السلطنة الباهرة لا زالت عارجا معارج الرفعة و الکمال مرتقيا مدارج الدولة و الاقبال بما رقم و ذکر في هذا الکتاب المقترن بالصدق و الصواب فصرت بمضمونه شاهدا و بمفهومه عارفا و رقمت فيه علي الاجمال ما اشهدني سابقا و لا حقا رعاية لمقتضي الحال في الثاني و العشرين في شهر جمادي الاخرة لسنة 1125 داعبا ابود الدولة القاهرة الباهرة الزاهرة العليه العالية الکبري؛ محل مهر...
لقد اشهدني عاليجاه الواقف المعظم الراجي للمراحم الکريمة السبحانيه اسوة المعتمدين علي سراد قات العتبة العليا العلوية الخاقانية قدوة المؤمنين علي خزائن الدولة السنية السميا السلطانية ما برح موردا للعواطف الالهية العوارف الشاهي ةعلي ما انطوي عليه هذا الکتاب المستطاب و هو واحدة من عشر نسخ متابقه اجمل فيها ما فصله في الطومار الرفيع الاسني الذي وعت اذني ما حواه مفصلا و کان هذا في فواتح شهر رجب افرد من سنة خمس و عشرين بعد مائة والف من الهجرة المبارکة کتبه بيمناه الداثرة الخاسرة اقل العباد عملا و اکثر هم زللا محمد حسين شاه محمد التبريزي عفي عنهما - محل مهر
بسم الله الرحمن الرحيم
لقد صرت شاهدا بما وفق له الواقف المويد المسدد زاده الله تعالي توفيقا و تعاطيا لا حضعاف ما تيسر له من صنوف الخيرات و ضروب المبرات و سمعت من جانبه بصريح الاقرار و واضح الاعتراف بجيمع ما اندرج في هذا الکتاب کما سمعت به ما يطابقه و يشهد من الطومار الوثيقة الانيقة المنيعة و جري عليهما خاتمي و رسمي و کان ذلک في 12 شهر الله الاصب رجب المرجب من شهور سنه 1125 و کتب بيمناه الداثرة الداعي لدوام الدولة القاهرة الباهرة الزاهرة الظاهرة الابدية؛ حسين بن حسن الجيلاني. محل مهر
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله و کفي و سلامه علي عباده الذين اصطفي؛ لقد اشهدني عاليجاه المقرب الخاقان المؤتمن السلطان العارج معارج العز و الکمال المرتقي مدارج الرفعة و الاقبال علي ما حواه الکتاب من المبدء الي المآب و کتب الداعي لدوام الدولة القاهرة الحسينية الکبري محمد باقر ابن المرحوم المغفور... المشکمور محمد اسماعيل الحسيني عفي الله عنهما بالنبي و الوصي و آلهما، عاليجاه واقف موفق مسدد مشار اليه بعد از آنکه اخبار نمود به آنکه آنچه به موجب و قفنامجات معتبره متلاصقه عليحده و به تواريخ متفرقه و اوضاع مختلف وقف فرموده بود شراط و ارکان آنها بتمامها در آن اوقات به عمل نيامده بود اقرار نمود که در تاريخ شهر ذي قعدهي الحرام 1124 که به موجب وقفنامچه ديگر ملصق به آنها وقف جديدي از او صادر شده و خلاصهي مجموع اوقاف سابقه و لاحقه در اين کتاب مشتمل بر بيست و هفت ورق مختومه به ختم داعي که بر ده نسخه شده است ذکر شده جميع شرايط لزوم موقوفات سابقه و لاحقه متحقق شده است
محمد باقر الحسيني
بسم الله الرحمن الرحيم
اشهدني عمدة المعتمدين في الدولة الباهرة القاهر السلطانية و زبدة المقربين الي سرير السلطنة العظمي الخاقانية الخازن للخزانة العامرة الواقف الموفق المؤيد آقا کمال علي ما نسب اليه في هذا الکتاب من وقف الاعيان المحدودة حبس الاصول المعدودة علي الشرايط و القيود المذکوره في کل باب رزقه الله تعالي ثواب اعماله يوم يقوم الحساب و اشهدني سابقا علي ما في الصحيفة الاخري و کتب شهادتي فيها موافقا لا قراره في المرة الاولي و اعترف بتحقيق ما هو معتبر و شرط في لزوم الوقف و ثبوته بحيث لا يقبل النقص و التبديل. کتبه الداعي لدوام الدولة القاهرة محمد شفيع الخراساني في شهر رجب سنة 1125 - محل مهر
بسم الله الرحمن الرحيم
اشهدني عاليحضرت الواقف الموفق المؤيد لا زالت اغصان آماله و اعماله الصالحة مورقة و شموس عزه و اقباله من افق التوفيق مشرقه علي مضمون هذا الکتاب کما اشهدني سابقا معترفا بجيمع ما سطر فيه من اوله الي اخره، فصرت شاهدا عليه في 29 من شهر جمادي الثانية سنه 1125 و کتب الداعي لدوام الدولة القاهره زينالدين العاملي
فهرست چند کتاب وقفي مدرسه
.... فصيلت و کمالات پناه ملا شيخ جلال الدين محمد رئيس مدرسهي رفيعه سلطان حسينيه که به سرکار خير مدار وکلاء عاليجاهي مستغني الالقاب و الاوصافي واقف معظم اليه سپرده و کتب مفصله ذيل را اخذ نموده؛ آنکه مجلدات کتاب بحار الانوار که سرکار نواب عاليجاهي آقائي مدظله العالي خريداري و وقف مدرسهي مبارکه سلطان حسينيه نمودهاند، بدين موجب است: جلد اول، سيم، (چهارم ندارد) پنجم، ششم، هفتم، نهم ايضا نهم، دهم، سيزدهم، هيجدهم، آنچه از سرکار عاليجاه آقائي مدظله العالي خريداري و وقف مدرسه مبارکه مزبوره نمودهاند: کتاب نهج البلاغه يک جلد، کتاب دروس تمام درسه جلد، کتاب کفعمي يک جلد، کتاب وافي تمام در پنج جلد، وسائل الشيعه در شش جلد؛ کتب مذکورات فوق به مدرسهي مبارکه مزبوره آورده شده و در نزد داعي جلال الدين محمد است.
پی نوشت:
1- نک: سياحتنامهي شاردن ج6 صص 404-400، سازمان اداري حکومت صفوي، مينورسکي ص 107.
2- تذکرة الملوک ص 29 درباره خزانه شاه، کيفيت گردآوري امال و خزانه دار شاه سليمان که آقا کافور نام داشته نک: سياحتنامه شادرن ج 6 صص 310 - 308.
3- تذکرة الملوک ص 29.
4- سازمان اداري حکومت صفوي ص 107.
5- اين چکامه همراه مقالات ديگر يا با عنوان «علل بر افتادن صفويان در مکافات نامه» در حال انتشار است.
6- گنجينه آثار تاريخي اصفهان صص 804 -803.
7- وقايع السنين و الاعوام ص 557.
8- گنيجينهي آثار تاريخي اصفهان ص 694.
9- کمال آباد مساوي 1119؛ نک: گنجينه آثار تاريخي اصفهان ص 695.
10- گنجينهي آثار تاريخي اصفهان ص 711.
11- نمل /40.
12- در اينجا نام برخي از محلات و دکاکين برده شده که در فهرست رقبات موقوفه در داخل متن آمده است.
13- يا قليغا يا قنغلا: نوعي ماليات که براي پذيرايي عمال حکومت و ديگران وصوف ميشود (معين).
14- در اينجا نام چند مزرعه آمده که به سختي خوانده ميشود.
15- اين قسمت مطالب صفحه نخست وقفنامه است بر اساس آنچه در عکس نسخه آشکار است که از اطراف خوردگي داشته و افتادگيهايي دارد که بجاي آنها نقطه چين گذاشته شده است.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله