نویسنده: یولیوس کارلباخ
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
Anti-Semitism
این اصطلاح ابتدا در جنبشهای سیاسی آلمان در دههی 1870 و 1880 بر سر زبانها افتاد. در این جریانهای سیاسی تلاش میشد آزادیهای سیاسی و اجتماعی یهودیان، که به تازگی کسب شده بود، از آنها بازپس گرفته شود. اگر بخواهیم دقت را رعایت کنیم باید بگوییم که این اصطلاح [لاتینی] چندان درست نیست زیرا مسئلهی مخالفت با «سامیها (1)» مطرح نیست بلکه سامیستیزی محدود به همهی انواع دشمنی با یهودیان است. به این معنا یهودستیزی تاریخ دور و درازی دارد که به دورهی پیش از مسیحیت نیز میرسد یعنی هنگامی که تکخدایی و انحصارطلبی یهودیان موجب سوءِظن و بیاعتمادی میشد. با پیدایش مسیحیت یهودیان به «معضل» تبدیل شدند زیرا استمرار موجودیت آنها ظاهراً نفی مفهوم مسیحی «عهد جدید» و طرد یهودیان از طرف خداوند بود. در سراسر تاریخ اروپا، همراه با گسترش مسیحیت، یهودیان رانده میشدند یا به اجبار تغییر دین میدادند و یا تبعید میشدند. آنها در طول زمان روز به روز بیشتر به فعالیتهای سوداگری و رباخواری محدود میشدند و به این ترتیب ترس و نفرت از رباخوار نیز به تصویر کریه و بدنام قاتل خداوند (2) و آزارهای دیگری که بر مسیحیان رفته بود، افزوده میشد. با افول قدرت «دولت مسیحی»، خصومت اقتصادی با یهودیان اهمیت بیشتری پیدا کرد و با پیدایش فلسفهی ایدآلیستی آلمانی، این دشمنی اقتصادی به «ذات» یهودیت نسبت داده شد که گفته میشد با منافع دولتهای اروپایی سر عناد دارد. از این مفهوم «ذات» تا پنداشتن یهودیان به مثابه «نژاد» فاصلهی زیادی وجود نداشت. با این که کریستین ویلهلم دوئم (در 1781) بحث دربارهی آزادی یهودیان را با این استدلال آغاز کرد که خصلتهای «بد» یهودیان نتیجهی آزار و اذیتهایی است که بر آنها روا داشته میشود، معاصران وی چنین میانگاشتند که احتمالاً عکس این قضیه درست است یعنی خصلتهای بد یهودیان «علت» آزار و اذیت آنها است. مفاهیمی که دوئم و فیلسوفان موافق آزار و تعقیب یهودیان ساخته و پرداخته بودند پایه و اساس بحث و جدل دربارهی یهودیان، و اکثراً علیه آنها، را پیریزی کرد، بحثی که کانون آن دلایل دشمنی با یهودیان بود و به این ترتیب یهودستیزی را به درجهی مسئلهای عقلی ارتقاء میداد. این امر موجب شناسایی صورتهای مختلف یهودستیزی بود یعنی یهودستیزی اجتماعی، اقتصادی، دینی و نژادی، بسته به تلقیهایی که نخستین پایه گذاران این خصومتها داشتهاند. در هر حال اینها همگی بر پایه و اساس یهودستیزی با هم متحد میشدند که مبلغ «نظریههایی» دربارهی توطئهی یهودیان برای سیطره بر جهان و گناه جمعی آنان بود.تجلیات لگام گسیختهی دشمنی با یهودیان که مشخصهی دهههای اول قرن بیستم بود، به پذیرش حسابگرانه یا سنگدلانهی آموزههای نژادی ناسیونال سوسیالیسم (NATIONAL SOCIALISM) در آلمان منجر شد که نقطهی اوج آن کشتار برنامهریزی شدهی شش میلیون یهودی در جریان جنگ جهانی دوم بود. پس از «هولوکاست» از «یهودآزاری» تا حد قابل توجهی کاسته شد اما واقعهی هولوکاست به بحث و جدلهایی دربارهی یهودیان منجر شد خصوصاً از جانب کسانی که میخواستند ابعاد این جنایت را کوچک جلوه دهند یا کسانی که اصلاً منکر وقوع آن بودند. در هر حال داغترین مسئلهی بعد از جنگ، پیدایش دولت اسرائیل و گروههای فشار «ضدصهیونیستی» بوده است، این گروهها بر تفاوت قطعی یهودستیزی و ضدیت با صهیونیسم اصرار میورزند. با این حال انشعاب واقعی در اردوگاه ضدصهیونیستی، همانند انشعاب در اردوگاه ضدیهودی، بین کسانی است که با یهودیها و دولت اسرائیل فینفسه مخالفاند و کسانی که با اقدامات و سیاستهای خاص بعضی از یهودیان و بعضی از سیاستمداران اسرائیلی مخالفاند. آثار و نوشتههای مربوط به یهودستیزی بسیار و وسیع است و همچنان رو به رشد، حجم عظیمی از این نوشتهها نیز به واقعهی هولوکاست و دولت اسرائیل اختصاص دارد. نقطهی شروع مفید برای مرور این آثار را میتوان در کتابنامهی دایرةالمعارف یهود پیدا کرد. برای ملاحظهی بررسی تاریخی مفصل در این زمینه میتوانید به اثر لئون پولیاکوف ( 1965-85,Poliakov) مراجعه کنید. یاکوب کاتز (1980 ,Katz) نیز تاریخ مفاهیم یهودستیزی را تدوین کرده و تحلیل سیاسی این پدیده را نیز پل دبلیو. مسینگ (Massing, 1967) عرضه کرده است. دو مطالعهی جدیدتر هم عبارت است از یهودستیزی در دنیای معاصر (1968 ,Curtis) و زیرا آنها بهودی بودند (Weinberg, 1968).
پینوشتها:
1- Semites، کسانی که به یکی از زبانهای عبری، عربی، آسوری و فنیقی صحبت میکنند.
2- اشارهای به مصلوب شدن مسیح به دست یهودیان.
آوتوِیت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول