مترجم : بهروزی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
پژوهش با عنوان سلولهای بنیادی چیست؟ ما به چه چیزهایی دست یافتهایم و هنوز چقدر کار باید انجام دهیم؟ برخی واقعیات پژوهشی جالب را در مورد سلول بنیادی در این مقاله بیابید و با جنبههای اخلاقی این زمینه آشنا شوید.
اندامهای قابل چاپ!
در سال 2013، دانشمندان در دانشگاه هریوت – وات اسکاتلند یک چاپگر سه بعدی را طراحی و توسعه دادند که میتوانست سلولهای ساقهی جنینی چند گانهی انسان زنده را تولید کند. این ممکن است چاپ اندامهای کامل را ممکن سازد.از سالها پیش، محققان استفاده از سلولهای بنیادی را برای درمان بیماریهای لاعلاج مورد بررسی قرار دادهاند. پژوهش در مورد سلول بنیادی منجر به موفقیتهایی شده است اما برخی معضلات و مسئلههای اخلاقی را نیز ایجاد کرده است. برای استفادهی موفق از سلولهای بنیادی در پزشکی، چالشهای ویژهای برای غلبه کردن وجود دارند. توان و قدرت آنها که تعیین کنندهی توانایی آنها برای تفاوت قائل شدن بین انواع سلولهای بنیادی مختلف است، کاربرد گستردهی آنها را در پزشکی محدود میسازد.
شاید بزرگترین چالش در روش درمانی سلول بنیادی، در دسترس بودن سلولهای دهنده و خطراتی که است که در پیوند اعضا وجود دارد. در این مقاله، ما در مورد انواع سلولهای بنیادی و کاربرد آنها در شاخههای مختلف پزشکی و هم چنین برخی یافتهها و آمار مهم در زمینهی پژوهش سلول بنیادی بحث خواهیم کرد.
تاریخچه :
با این که پژوهش سلول بنیادی یک مطالعهی مدرن به نظر میرسد که میتواند در علم پزشکی انقلابی به پا کند اما پژوهشهای اولیهی مربوط به سلولهای بنیادی میتواند به دههی 1960 برگردد.پس از آن بود که جوزف آلتمان و گوپال داس، مستنداتی از عصب زادها را در بزرگسالان کشف کردند که فعالیت سلول بنیادی در مغز انسان بود.
پیوند مغز استخوان بین دو خواهر یا برادر برای درمان نقص ایمنی ترکیبی شدید، به عنوان اولین موفقیت در پژوهش روی سلولهای بنیادین بود.
به دنبال آن، سلولهای بنیادی خون ساز در بند ناف انسان در سال 1978 کشف شدند.
در سال 1997، شاهد مستقیمی از سلولهای بنیادی سرطان آورده شد؛ وقتی که نشان داده شد سرطان خون از سلولهای بنیادی خون ساز ظهور کرده است.
در سال 2006، عدهای از دانشمندان انگلیسی اولین سلولهای کبد مصنوعی را به کمک سلولهای بنیادی بند ناف ایجاد کردند.
در ژانویه سال 2007، دانشمندان در دانشگاه ویک فارست اعلام کردند که نوع جدیدی از سلولهای بنیادی موجود در مایع دور جنینی را با احتمال جایگزینی با سلولهای بنیادی جنینی کشف کردهاند.
در ژوئن همان سال، آزمایشاتی روی موشها انجام شد که منجر به کشف آن سلولهای پوست معمولی شد که میتوانستند برنامه ریزی شوند تا به حالت جنینی برسند. در همان ماه، اولین کشت سلول بنیادی در آزمایشگاه توسط دانشمندی به نام شوخرات میتالیپ اوف انجام شد.
ماریو کاپکچی، مارتین اوانس و اولیور اسمیتی جایزهی نوبل فیزیولوژی و پزشکی را در سال 2007 به خاطر کار خود در سلولهای بنیادی جنینی در موشها برنده شدند.
در سال 2008، دانشمندان در تکنولوژی سلولی پیشرفته، جنین انسان را به طور غیر جنسی تولید مثل کردند تا سلولهای بنیادی جنینی را تولید کنند.
در همان سال، روبرت لانزا و همکارانش در تکنولوژی سلولی پیشرفته و UCSF اولین سلولهای بنیادی جنینی انسان را بدون از بین بردن جنین ایجاد کردند.
در سال 2011، یک تیم تحقیقاتی به رهبری اینبار فردریش بن – نان اولین سلولهای بنیادی را از گونههای انقراض یافته توسعه داد.
پژوهش در مورد سلولهای بنیادی ادامه دارد. این امکان هست که این پژوهشها موجب تغییری دور از تصور در تئوری سلولهای بنیادی شوند و شدیداً بر زمینههای سلامت و پزشکی و در نتیجه زندگی تأثیر بگذارند.
پژوهش در مورد انواع سلولهای بنیادی :
سلولهای بنیادی در بیشتر موجودات چند سلولی یافت میشوند. این سلولها میتوانند خودشان را توسط میتوز و تقسیم سلولی، دوباره تولید بکنند. سلولهای بنیادی در پستانداران میتوانند به صورت سلولهای بنیادی جنینی که در بلاستوسیتها یافت میشوند و سلولهای بنیادی بالغ که در بافتهای بالغ یافت میشوند، طبقه بندی شوند.کشت سلولی میتواند برای رشد و تبدیل سلولهای بنیادی به سلولهای ویژهای به کار رود. سلولهای بنیادی علاوه بر این که قادر هستند خودشان را تجدید و تازه کنند میتوانند به انواع مختلفی از سلولها در بدن انسان تقسیم شوند. این ظرفیت سلولها به عنوان توان و قدرت آنها شناخته میشود.
سلولهای بنیادی پر توان میتوانند سلولهایی از گروه مربوطه را تولید کنند. این به این معنی است که توانایی آنها برای تقسیم شدن محدود است. مثالهایی از سلولهای پر توان شامل سلولهای بنیادی بالغ و سلولهای بنیادی خون بند ناف است. سلولهای بنیادی در مغز میتوانند سلولهای عصبی مختلفی را تولید کنند. سلولهای خون ساز میتوانند سلولهای خونی مختلفی را ایجاد کنند. آنها به صورت پر توان در نظر گرفته میشوند. سلولها در مغز استخوان پر توان هستند چون میتوانند تمام انواع سلولهای خونی را تولید کنند.
سلولهای بنیادی چند توانی، وظایف مهم تجدید قوای سلولهای بیمار و پیر را در بدن در طول زندگی انجام میدهند در نتیجه به عنوان سیستم فرسودگی عادی بدن عمل میکنند. این سلولها یاری رسان پیوند هستند که در آن، این سلولها مجزا و ساخته میشوند تا به سلولهای مطلوب ارتقا یابند.
سلولهای عصبی میتوانند به سلولهای عصبی پیشرفته تبدیل شوند. اگر آنها بتوانند از بافت مغز جنینی و یا بالغ مجزا شوند میتوانند در درمان جراحات مغز و ستون فقرات به کار روند.
سلول بنیادی بالغ سلولی است که در موجود زنده پیشرفته یافت میشود. سلولهای بنیادی بالغ میتوانند سلولی همانند خودشان و هم چنین سلولهای تقسیم یافتهی بیشتر را ایجاد کنند. عمدتاً آنها پر توان هستند. این سلولها در درمان سرطان استخوان و خون موفقیت کسب کردهاند.
پژوهش اخیر در مورد سلولهای پر توان نشان میدهد که آنها قادر به تولید انواع مختلفی از سلولها هستند که مفهوم قبلی این که آنها میتوانند فقط در آن بافتهایی که از آنها مجزا شدهاند به کار روند را نفی میکند.
توانایی سلولهای بنیادی از یک بافت برای تولید سلولهای ویژهای از بافت دیگر به عنوان پلاستیسیته سلول بنیادی نامیده میشود. این میتواند لطفی در درمان سلول بنیادی باشد.
چون سلولهای بنیادی پر توان در بافتهای حیوانات بالغ یافت میشوند و میتوانند از آنها مجزا شوند، بر خلاف انواع دیگر سلولهای بنیادی نباید از جنین مجزا شوند.
پژوهش منتشر شده توسط ویلی – لیس نشان داد که سلولهای بنیادی مانند سلولهای پر توان مخاط بویایی وجود دارند و میتوانند برای روش درمانی پیوند مشتق از خود و مطالعات سلولی بیماری به کار روند.
سلولهای بنیادی تک جهته میتوانند فقط یک نوع سلول را تولید کنند. امکان آن برای تقسیم شدن حداقل است. چون آنها میتوانند خودشان را تازه و تجدید کنند در پیوند به کار میروند. آنها در تقسیم شدن، یک سلول ویژه را تولید میکنند. مثال سلولهای تک جهته شامل آنهایی هستند که در بافت پوششی یافت میشوند. این سلولهای بنیادی در پوست، مجاز هستند تقسیم شوند و سلولهای پوستی را که میتوانند در پیوند موارد سوختگی به کار روند، تولید کنند. اما هفتههای زیادی طول میکشد تا پوست از سلولهای بنیادی رشد بکند.
سلولهای تک جهته مواقعی که یک بافت آسیب میبیند و باید انواعی از سلولهای چند گانه تولید شوند، به کار نمیرود.
سلولهای چند جهته، سلولهای بنیادی حقیقی هستند. آنها میتوانند تقریباً به هر سلولی در بدن تقسیم شوند. این امکان به مرحلهی جنینی رشد محدود است. بلاستوسیتی که بعد از باروری شکل میگیرد شامل یک حجم سلولی درونی است که از سلولهای چند جهته تشکیل یافته و مسئول ایجاد بیشتر سلولها و بافتها در بدن هستند.
این سلولها میتوانند از بلاستوسیتهایی از جنین اضافی تولید شده در طول باروری در لولهی آزمایشگاهی و یا از جنینهای سقط شده، مجزا شوند. آنها هم چنین میتوانند از نوع ویژهای از تومور که در جنین به وجود میآید، گرفته شوند.
چون سلولهای چند جهته میتوانند انواعی از سلولهای چند گانه را ایجاد کنند میتوانند به درمان بیماریهای مختلف کمک کنند. آنها میتوانند برای تقسیم شدن به انواع مختلفی از سلولها که برای آزمایشات به کار میروند، ساخته شوند.
هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که آیا سلولهای بنیادی چند جهته در افراد بالغ وجود دارند یا نه.
محققان از موسسه تحقیقاتی پزشکی سانفورد – بورنهام در لا جولای کالیفرنیا بر روی استفاده از سلولهای بنیادی چند جهته در درمان ریزش مو تحقیق کردند. در تحقیق انجام شده به رهبری الکسی ترسکیخ، با مدرک دکترا و دانشیار برنامهی رشد، پیری و نو شدن در سانفورد – بورنهام، سلولهای چند جهتهی انسان برای رشد مو به کار رفت. سلولهای بنیادی برای تشکیل سلولهای بافت پوستی ساخته شدند که به موشها پیوند زده شدند تا رشد مو را در آنها ایجاد کنند.
سلولهای بنیادی پر توان القایی (iPSCs) آنهایی هستند که از سلولهای پوست و یا خون افراد بالغ گرفته شدهاند و به طور ژنتیکی برای رسیدن به حالت سلول مانند بنیادی جنینی، دوباره برنامه ریزی میشوند.
این سلولها ویژگیهای زیادی را با سلولهای پر توان به اشتراک میگذارند. دقیقاً مشخص نیست که آیا تفاوتهای بالینی بین اینها و سلولهای بنیادی جنینی وجود دارند یا نه.
iPSCs در انسانها میتوانند سلولهایی از هر سه لایهی جنینی را تولید کنند.
گزارش اخیر از روزنامهی پزشکی امروز میگوید که محققان از موسسه مطالعات بیولوژیکی سالک در لا جولا در کالیفرنیا توضیح میدهند که چگونه سلولهای ایمنی NK سالم را از سلولهای بنیادی با ژن اصلاح شده از بیمار SCID تولید میکنند. طبق گفتهی آنها، امکانش هست که سلولهای اصلاح شده را به بیمار ایمپلنت کرد تا سیستم ایمنی جدید تولید شود. فرآیند شامل رجعت سلولهای بیمار به iPSCs، اصلاح خطا در آنها از طریق اصلاح ژنتیکی و تولید سلولهای NK است. SCID یک بیماری خود ایمنی لاعلاج است که اگر با موفقیت از سلولهای بنیادین بهره برداری شود میتواند درمان شود.
سلولهای تمام توان از امتزاج سلولهای تخم و اسپرم تولید میشوند. تخم بارور شده در طول اولین تقسیماتی که انجام میدهد، سلولهای تمام توان را تولید میکند. آنها میتوانند هر نوع سلولی را ایجاد کنند و با از دست دادن توان و قدرت خود، به طور نامحدود تکثیر شوند. چون آنها میتوانند به هر نوع سلولی، رشد پیدا بکنند، کاربرد زیادی در سلول و ژن درمانی در پیوند و جایگزینی با سلولهای بیمار دارند.
پژوهش در مورد سلولهای بنیادی جنینی :
سلولهای بنیادی جنینی، کشتهای سلولی هستند که از بافت اپی بلاست حجم سلول درونی از بلاستوسیت (جنینی که 4 – 5 روزه است) گرفته شدهاند. سلولهای بنیادی جنینی انسان به فاکتور رشد فیبرو بلاست اصلی نیاز دارند.جیل مارتین، متیو کائوفمن و مارتین اوانس سلولهای بنیادی جنینی موش را کشف کردند. عبارت "سلول بنیادی جنینی" را جیل مارتین ابداع کرد.
در سال 1998، جیمز تامسون اولین کشت سلول بنیادی جنینی انسان را انجام داد.
تصور میشود که سلولهای بنیادی جنینی کاربرد زیادی در درمان اختلالات سیستم عصبی دارند.
سلولهای جنینی تمام توان هستند. آنها به سیگنالها و علایم ویژهای برای تقسیم مطلوب خود نیاز دارند. تزریق آنها به بدن انسان ممکن است منتج به تقسیم آنها به انواع مختلفی از سلولها شود. این میتواند منجر به تومور متشکله از انساج مختلف جنینی شود. علاوه بر این، در پیوند آنها خطر پذیرفته نشدن توسط بدن انسان وجود دارد.
برخی تحقیقات در زمینهی سلولهای جنینی صورت گرفته است اما درمانهای معتبری تا به امروز ایجاد نشدهاند.
در ژانویه سال 2008، محققان قادر شدند سلولهای بنیادی جنینی انسان را بدون از بین بردن جنین، رشد دهند.
در پژوهش اخیر سرمایه گذاری شده توسط پژوهش ورم مفاصل انگلستان، نشان داده شد که چگونه سلولهای بنیادی میتوانند برای تولید غضروف در موشها به کار روند. سلولهای غضروف از سلولهای پیش سازی به نام chondroprogenitors تولید میشوند. محققان، سلولهای پیش ساز را از سلولهای بنیادی جنینی انسان تولید کردند و آنها را در غضروفهای آسیب دیدهی موشها کاشتند. این کار موجب ترمیم غضروف شد. این تحقیق، بارقهی امیدی به بیماران ورم مفاصلی بخشید.
سلولهای بنیادی در درمان بیماری :
سلولهای بنیادی با روش پیوند سلول بنیادی میتوانند برای درمان بیماریها به کار روند. اگر سلولهای بنیادی جنینی برای تقسیم ساخته میشوند تا سلولهای از نوع مطلوب را تشکیل دهند، پس میتوانند برای جایگزینی با سلولهای آسیب دیده در بدن بیمار به کار روند. این روش ممکن است قادر به درمان جراحات مغز و یا ستون فقرات و مشکلات عصبی دیگر با استفاده از سلولهای بنیادی برای تعویض نورونهای آسیب دیده باشد. اگر سلولهای بنیادی میتوانند برای تولید سلولهای تولید کنندهی انسولین به کار روند پس میتوانند به عنوان درمانی برای دیابت عمل کنند. اگر سلولهای بنیادی برای ایجاد سلولهای ماهیچهای قلب به کار روند، آسیب بعد از حملهی قلبی میتواند ترمیم شود.سلولهای بنیادی بند ناف :
سلولهای بند ناف خون ساز هستند و پر توان نیستند که به این معنی است آنها میتوانند تقسیم شوند تا فقط سلولهای خونی را تشکیل دهند و نه سلولهای دیگر را. بنابراین کاربرد آیندهی آنها میتواند درمان اختلالات خونی باشد.اما، بافت ناف شامل سلولهای بنیادی مزانشیمی (mesenchymal) است. آنها سلولهای بنیادی چند توانی هستند که میتوانند تقسیم شوند تا سلولهای استخوان، ماهیچه و غضروف را شکل دهند. شاید بتوان از اینها برای درمان بیماریهای مختلف در حیوانات استفاده کرد.
سلولهای بنیادی بند ناف :
طبق انجمن دهندگان مغز استخوان دنیا و گروه اروپایی در مورد اخلاق در دانش و تکنولوژیهای جدید، امکان این که سلولهای بنیادی بند ناف فرد کاربرد احیا کننده داشته باشد فرضی است.در سال 2005، محققان در دانشگاه کینگستون انگلستان ادعا کردند که نوع جدیدی از سلولهای بنیادی را کشف کردهاند که آنها را سلولهای بنیادی جنین مانند گرفته شده از خون بند ناف (CBEs) نامیدند. این سلولها از سلولهای بند ناف، گرفته شدند و طبق گفتهی محققان، توانایی آنها برای تقسیم شدن بزرگتر از توانایی سلولهای بنیادی بالغ بود.
در سال 2006، پژوهشگران در دانشگاه نیوکستل انگلستان، اولین سلولهای کبد مصنوعی را با استفاده از سلولهای بنیادی خون بند ناف ایجاد کردند.
بانک عمومی خون بند ناف بعد از بانک خصوصی ایجاد شد و مزیتهایی نسبت به آن دارد؛ چون بانک عمومی بدون هزینه است و سلولهای بنیادی را برای هر کس که نیاز دارد در دسترس قرار میدهد و قابلیت دسترسی به آنها را نسبت به بانک خصوصی افزایش میدهد. بانک خصوصی هزینه دارد و احتمال این که فرد قادر به استفاده از سلولهای بنیادی برای درمان بیماری باشد کمتر است.
نشان داده شده است که سلولهای بنیادی میتوانند برای تنظیم پاسخ ایمنی در بیماران با بیماری خود ایمنی به کار روند. مربی سلول بنیادی میتواند برای تغییر رفتار سلولهای ایمنی انسان با قرار دادن آنها نزدیک سلولهای بنیادی به کار رود.
در درمان مربی سلول بنیادی، سلولهای بنیادی چند توان گرفته شده از خون بند ناف (CB-SCs) از خون بند ناف انسان مجزا شدهاند. لمفوسیتهای خون بیمار دیابتی نوع 1، مربی را تغذیه میکنند. آنها در تماس با CB-SCs آموخته میشوند و میتوانند برای گردش برگردند.
دیابت :
تلاش جمعی محققان از موسسه تحقیقاتی دیابت (DRI) و هم چنین دکتر لولا رید، متخصص رشد کبد از دانشگاه کارولینای شمالی منجر به کشف کشت جدیدی از سلولهای بنیادی شد. این سلولها در بدنهی صفراوی بدن یافت میشوند و سلولهای پیش ساز لوز المعده هستند.اگر این سلولها بتوانند برنامه ریزی شوند تا جزایر لانگر هانس را تشکیل دهند و به بیماران دیابتی پیوند زده شوند، به منظم کردن سطح قند خون در آن بیماران کمک خواهند کرد.
در سال 2009، یانگ ژائو و همکارانش یک آزمایش حیوانی را انجام دادند که نشان داد دیابت نوع 1 ناشی شده از فرآیند خود ایمنی، میتواند با استفاده از سلولهای چند توان گرفته شده از خون بند ناف برگردد.
در سال 2012، یک آزمایش کلینیکی انسانی موفق، انجام شد تا دیابت نوع 1 را با روش درمانی مربی سلولی با استفاده از سلولهای بنیادی چند توان گرفته شده از خون بند ناف درمان کند.
کوری :
گزارشی از تلگراف عنوان کرد که پیوند سلول بنیادی میتواند در درمان فقدان بینایی پیشرونده به کار رود. در مطالعهای در موسسهی چشم ژولز استین در لس آنجلس که توسط تکنولوژی سلولی پیشرفته سرمایه گذاری میشود، نشان داده شد که سلولهای بنیادی جنینی میتوانند برای تولید دوبارهی سلولهای بافت پوششی رنگ دانهی شبکیه به کار روند.آنها به بیماران با بیماری دژنراسیون ماکولا مربوط به سن (AMD) پیوند زنده شدند که پیشرفتی در بینایی آنها نشان داد.
اختلال سیستم عصبی :
عصب زادها از سلولهایی ناشی میشوند که احتمالاً آثار باقیمانده از سلولهای بنیادی هستند که در طول رشد مغز جنین وجود داشتند. آنها میتوانند نورونها و گلیا را شکل دهند در نتیجه سلولهای بنیادی عصبی نامیده میشوند. نورونها فقط در برخی مناطق مغز تولید میشوند. اما این احتمال وجود دارد که این سلولها در جایگزینی آنهایی که به خاطر بیماری تباه کننده و یا جراحات از بین رفتهاند، به کار روند.محققان در حال شناسایی فاکتورهای رشدی هستند که توسط مغز به کار میروند چون آنها میتوانند برای کاهش آسیب مغز و فعال کردن سلولهای بنیادی برای اصلاح آسیب به وجود آمده، به کار روند.
در دههی 1970، سلولهایی از تودهی سیاه بافت جنینی موش، به موش صحرایی پیوند زده شدند. کشف شد که سلولها به نورونهای دوپامین بالغ رشد یافتند. بعداً یافت شد که این پیوند میتواند علایم پارکینسون مانند را در موشهای صحرایی و میمونها برگرداند.
در دو آزمایش کلینیکی سرمایه گذاری شده توسط NIH، بافت جنینهای سقط شده به جسم مخطط بیماران پارکینسونی پیوند زده شد. با این که در برخی بیماران، بهبود نشان داد اما برای بسیاری عوارض جانبی داشت. سیستم ایمنی برخی بیماران این پیوند را نپذیرفت.
ترمیم قلبی :
ممکن است سلولهای بنیادی برای تولید دوبارهی عضلهی قلب آسیب دیده در حملات قلبی و یا بیماریهای قلبی و عروقی دیگر به کار روند. در پژوهش، انواع مختلفی از سلولهای بنیادی برای اندازه گیری سودمندی آنها در تولید دوباره بافت عضلهی قلب به کار میروند. این روند دربرگیرندهی خطراتی است و چالشهایی در مورد اطمینان از انتقال سلولهای بنیادی به مکان درست وجود دارد.سلولهای بنیادی جنینی به عضلات قلب آسیب دیده در موشهای صحرایی پیوند زده شدند. آنها تقسیم شدند تا سلولهای عضلات قلب معمولی را شکل دهند.
پیوند میوبلاست اسکلت در موشهای صحرایی و انسانها، توانایی ترمیم آسیب بافت زخم و بهبود عملکرد بطن چپ را نشان داد.
در سال 2001، جاکسون و همکاران نشان دادند که سلولهای بنیادی گرفته شده از مغز استخوان موش میتوانند برای تولید دوبارهی سلولهای ماهیچهی قلب و سلولهای اندوتلیال به کار روند در نتیجه زنده ماندن موشها را بعد از حملهی قلبی بهبود میبخشند.
چند توانی سلولهای بنیادی مزانشیمی و توانایی آنها برای تقسیم شدن به سلولهایی مثل میوسیتهای قلبی باعث میشود که این سلولهای بنیادی کاندیدای خوبی برای استفاده در ترمیم قلبی باشند. آنها عملکرد قلب و تشکیل مویرگ را افزایش میدهند.
سلولهای بنیادی قلب پتانسیل بالایی برای استفاده در روش درمانی سلول بنیادی مشتق از خود دارند. موسسهی ملی خون، ریه و قلب روی آزمایشهایی سرمایه گذاری خواهد کرد که کاربرد سلولهای بنیادی قلب را برای تولید دوباره بافت قلبی نشان دهد.
پژوهش هنوز در حال انجام است تا استفاده از سلولهای پیش ساز اندوتلیال را برای بازسازی رگهای خونی و قلبی نشان دهد.
در دندان پزشکی :
در سال 2003، دکتر سانگتائو شی از NIH منبع سلولهای بنیادی بالغ در دندان پیشین کودکان را کشف کرد.دیوید مونی و همکارانش در موسسهی هاروارد ویس توانستند از سلولهای بنیادی برای رشد دوبارهی دندان در موشهای صحرایی استفاده بکنند. آنها تکنیکی اختراع کردند که از لیزر کم قدرت برای ساختن سلولهای بنیادی از عاج دندان استفاده میکرد. در این آزمایش، پوسیدگی دندان در دندان مولر موشهای صحرایی معرفی شد. سپس سلولهای بنیادی بالغ به مغز دندان اعمال شدند و لیزری برای شبیه سازی فاکتورهای رشد به کار رفت و دندانها آب بندی شدند. در چند هفته، یافت شد که عاج دندان دوباره شروع به رشد کرد. نتایج مطالعات آنها در مجلهی پزشکی علم پیوند منتشر شد. مونی میگوید این روش بازسازی دندان نسبت به تعویض آن، یک روش مهم در دندان سازی خواهد شد.
پژوهش انجام شده به رهبری ایگور آدامیکو در موسسهی کارولیناسکای سوئد، حضور سلولهای بنیادی را در عصبهای دندانها کشف کرد. یافت شد که در طول رشد جنینی، برخی سلولهای گلیال، سلولهای بنیادی مزانشیمی میشوند که بعداً میتوانند تقسیم شوند تا استئو بلاستها را در مناطق بیرونی مغز دندان شکل دهند و عاج دندان جدید را ایجاد کنند.
طبق گفتهی آدامیکو، یافتههای آنها منجر به این واقعیت شد که سلولهای بنیادی در عصبهای کروی یافت میشوند و این که سلولهای بنیادی چند توانی در این عصبها، نقش مهمی را در تشکیل بافت و ترمیم ایفا میکنند.
نقصهای تولد :
طبق گفتهی جوزف یانای، رئیس آزمایشگاه راس برای مطالعات در زمینهی نقائص عصبی تولد در دانشگاه عبری – مدرسهی پزشکی حادثه، روش درمانی سلول بنیادی برای درمان نقائص تولد وقتی مکانیزم آسیب کاملاً شناخته شده نیست، مفید است. او میگوید که اگر سلولهای بنیادی عصبی به کار روند، به عنوان پزشکهای کوچکی عمل میکنند که میتوانند عیب را تشخیص دهند و به نوع سلول مطلوب تقسیم شوند و آن را ترمیم کنند.دانشمندان از سلولهای بنیادی، برای درمان نقائص عصبی تولد در موشهای صحرایی، استفاده کردند. این تحقیق در دانشگاه عبری – مدرسهی پزشکی حادثه انجام شد.
اگر فاکتورهایی که تکثیر و تقسیم سلولهای بنیادی را تحریک میکنند شناسایی شوند، ممکن است ما قادر به استفاده از سلولهای بنیادی برای جلوگیری و برگشت نقصهای تولد شویم.
وقتی سلولهای بنیادی از فردی که به طور ژنتیکی از والد خود متفاوت است، گرفته میشوند، پیوند میتواند منجر به رد ایمنی شناسی شود. برای غلبه بر این چالش، محققان مجبورند روشی برای مجزا کردن سلولهای بنیادی از بدن خود بیمار پیدا بکنند تا آنها را برنامه ریزی کنند به عنوان سلولهای بنیادی عمل کنند و سپس آنها را به خون بیمار پیوند بزنند.