نویسنده: سجّاد عابدی
غیرقابل پیش بینی و ناگهانی بودن، قدرت کشتار و تخریب بالا و فشار روانی ناشی از بیوتروریسم موجب شده تا مقابله با آن از اولویتهای اصلی جوامع و کشورهای خواهان صلح و امنیت، از جمله کشورهای «خاورمیانه» محسوب شود. تئوریهای ارزیابی تهدید بیوتروریستی و فرصت، دو نوع تئوری ارائه شده برای مقابله با بیوتروریسم است.
ترس از قرار گرفتن در معرض انواع بیماریها دغدغهی همیشهی انسان در طول تاریخ بودہ است. در این میان، انسانهای سلطه طلب همیشه درصدد بهره برداری از عوامل مختلف برای تسلط و ضربه زدن به دیگران بودهاند. این گونه افراد با علم بر وحشت عمومی از بیماریها و قدرت عوامل بیماری زا در فلج کردن جوامع، همواره درصدد برآمدهاند تا نهایت استفاده را از این عوامل، جهت نیل به اهداف خود ببرند. با پیشرفتهای حاصل در علوم ژنتیک و پزشکی، این نگرانی و وحشت عمومی از بیماریها تا حدودی برطرف شده است، اما همین پیشرفتها موجب برخی سوء استفادهها نیز گردیده است.
تغییر و تحولات گسترده در نوع و ساختار جنگها موجب گردیده است که لغات جدیدی وارد ادبیات نظامی جهان شود که بیوتروریسم، به عنوان شکل جدیدی از تروریسم، از جملهی آنهاست. سوء استفاده از عوامل میکروبی زنده یا فرآوردههای آنها یا به عبارت جامع تر، استفاده از عوامل بیولوژیک، به منظور ارعاب یا هلاکت انسانها و نابودی دامها و گیاهان، جنگ نهانی است که بیوتروریسم نامیده میشود. وسایلی که به منظور انتشار عمدی ارگانیسمهای مولد بیماری یا فرآوردههای آنها توسط غذا، آب، حشرات ناقل یا به صورت افشانه (آئروسل)، به کار برده میشود، جنگ افزار بیولوژیک میباشند.
واژهی بیوتروریسم و جنگهای تروریستی پس از حادثهی 11 سپتامبر، رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت؛ به طوری که بودجهی سالانهی «آمریکا» برای مبارزه با این گونه اعمال جنایتکارانه به یکباره دهها برابر شد. تبلیغات گسترده ای که در این زمینه صورت گرفت، موجب وحشت روز افزون مردم از این پدیده و به خطر افتادن سلامت روانی جوامع شده است.
در طول تاریخ، به خصوص در چند دهه اخیر در موارد متعددی از این سلاحهای کشتار جمعی مرگبار استفاده شده است، مانند کاربرد آن توسط «ایتالیا» در «لیبی» و «اریتره»، «فرانسه» در «مغرب» و «تونسی»، «ژاپن» در «منچوری چین»، «مصر» در «یمن»، آمریکا در «ویتنام» و «هند» و «چین»، «شوروی سابق» در «افغانستان» و گسترده ترین جنگ شیمیایی علیه «ایران» توسط رژیم صدام و موارد دیگر آخرین موارد گزارش شده نیز مربوط به استفادهی نیروهای «داعش» از سلاحهای حاوی گاز شیمیایی در استان «الانبار عراق» در اواخر سال 2014 م. و در «کوبانی» در 22 اکتبر 2014 م. و همچنین استفادهی نیروهای مخالف دولت «سوریه» از سلاحهای شیمیایی در منطقهی «خان العسل» در استان «حلب» در 19 مارس 2013 م..
سلاحهای بیولوژیکی دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که استفاده از این عوامل را برای برخی افراد، سهل و جذاب کرده است. بازده بالا در کشتار، مقرون به صرفه بودن و طبیعت زندهی عوامل بیولوژیکی که باعث میشود به راحتی در فضا پراکنده و خود به خود تکثیر و وسعت منطقهی آلوده را گسترش دهند، از جمله ی این ویژگیها میباشند؛ اما با وجود این، موانع و محدودیتهایی که استفاده از این عوامل دارند، مانع از استفادهی گسترده و روزافزون این عوامل توسط دولتها و گروههای مختلف شده است. استفاده از این سلاحها، به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن آثار ناشی از کاربرد آنها و طول عمر عوامل بیولوژیکی ممکن است در اندک زمانی، به یک بحران بیولوژیک تبدیل گردد. از طرفی، ننگ و بدنامی ناشی از کاربرد این سلاحها موجب فشار بسیار زیاد افکار عمومی بر استفاده کنندگان آنها شده و این افراد، پایگاه مردمی خود را از دست میدهند.
در مقابله با بیوتروریست دو نوع تئوری ارائه شده است:
نخست، ارزیابی تهدید بیوتروریستی
نادیده گرفتن و سهل انگاشتن تأثیر علل و عوامل مختلف در ایجاد و شکل گیری یک حملهی بیوتروریستی، میتواند منجر به تصمیمهای غیر اصولی و ناکارآمد و در بسیاری از موارد جبران ناپذیر سیاست گذاران گردد. در واقع، بیشترین آسیبها از ناحیهی حملات بیوتروریستی، زمانی حاصل میشود که ارزیابی تهدید، ناکافی باشد.
در ارزیابی عوامل تأثیرگذار در یک حملهی بیوتروریستی، باید علاوه بر برآورد خطرات بالقوهی عوامل بیولوژیکی یا احتمال وجود حملات بیوتروریستی یک سری فاکتورهای دیگری را نیز در نظر گرفت. از این رو نمیتوان گفت عدم تمایل یک تروریست در استفاده از یک عامل خطرناک بیولوژیکی، ریسک حملهی تروریستی از جانب آن را کاهش میدهد و در نقطه مقابل آن، حتی خطرناک ترین تروریستها نیز برای رسیدن به اهداف تروریسـتی خود، نیازمند در اختیار داشتن عوامل بیولوژیکی برای ایجاد خسارت و وحشت میباشند.
در مقابله با مقاصد بیوتروریستی، باید علاوه بر ارزیابیهای عملی، عینی از جمله، تعیین ارزش داراییها، آسیب پذیری هدف مورد نظر یا خطر بالقوه یک عامل خاصی، جنبههای روانی، ذهنی قضیه را نیز در نظر گرفت. دانستن این نکته ی ظریف میتواند سیاستهای جداگانه ای را رقم بزند که بدون در نظر گرفتن آن، مقابله با مقاصد تروریستی قابل حصول نمیباشد؛ به عنوان مثال، از بین بردن کامل آسیب پذیری توده مردم، نسبت به یک عامل خاص غیرممکن میباشد؛ اما منحرف کردن افکار تروریستها از آسیب پذیر بودن مردم یک منطقه باعث میشود که احتمال وقوع حملهی تروریستی کاهش یابد. اکثر مباحثی که حول محور بیوتروریسم صورت میگیرد، بیشتر بر خطر بالقوهی آن تاکید دارد و کمتر به جنبههای کیفی موضوع، نظیر انگیزهی تروریستها در استفاده از چنین سلاحهای مرگبار یا آسیب پذیری جوامع مختلف نسـبت به بیوتروریسم توجه میشود. دوم، تئوری فرصت است که یکی از تئوریهای جدید در مورد بیوتروریسم میباشد. به این ترتیب که از نظر عقلانی، یک حمله بیوتروریستی زمانی اتفاق میافتد که فرد با انگیزهی حملهی بیوتروریستی در آنالیز هزینهی منفعت وارد شده و منافع آن را بیش از هزینههای آن دریابد. این آنالیز با چهار فاکتور کلیدی شناخته میشود:
1. تلاشها و هزینههای لازم برای تدارک یک حملهی بیوتروریستی؛
2. خطرات انجام عملیات برای تروریست قبل از حمله؛
3. منافع حاصل از انجام عملیات بیوتروریستی؛
4. انگیزهها یا دلایل تمایل به انجام چنین کاری.
این تئوری بیان میکند که اگر منافع بیوتروریستها بیش از هزینههای متحمله توسط آنها باشد، احتمال ارتکاب جنایت از طرف اشخاص مهاجم بالا خواهد رفت. علاوه براین، با تغییر در مؤلفههای هزینه منفعت، میتوان احتمال وقوع جرم را پایین آورد. همچنین با حذف بهانههای گروههای مخالف جهت انجام فعالیتهای بیوتروریستی، میتوان از انجام این گونه جرائم تا حدود بسیار زیادی جلوگیری کرد.
هرگونه اقدامی که در ممانعت از تکثیر عوامل بیولوژیکی صورت بگیرد، دستیابی به عوامل بیولوژیکی را سخت تر کرده و فرصتهای بیشتری را جهت مقابله با به کارگیری این عوامل مهیا میسازد. از این رو با افزایش هزینههای انجام این گونه عملیاتها و با توجه به آنالیز هزینهی منفعت، انگیزههای استفاده از سلاحهای بیولوژیکی کاهش مییابد.
بحث جنگهای بیولوژیک، امری حساس و قابل پیشگیری توسط سیاستمداران، استراتژیستهای نظامی، دانشمندان و حقوقدانان میباشد. انجام اقدامات قبل از حملهی بیولوژیک، به منزلهی ایجاد سدی محکم در برابر تهدیدات کم احتمال، اما با عواقب گسترده و مؤثرترین راه مقابله با این حملات میباشد. بحث حملات بیوتروریستی مقطعی نبوده و آمادگی لازم برای مقابله با حملات بیوتروریستی باید همیشگی و دائمی باشد. در حقیقت، مهم ترین مسئله در مقابله با بحرانها، مدیریت سریع و کارآمد میباشد. هدایت صحیح و اصولی نهادهای مسئول، منجر به کاهش ابعاد فاجعه میگردد؛ در حالی که نداشتن راهکارهای مناسب و عدم اجرای صحیح و به موقع سازوکارهای موجود، نتایج عکس داشته و در برخی موارد حتی باعث خارج شدن اوضاع از کنترل میشود.
تمامی کشورها در برابرحملات تروریستی بیولوژیکی (بیوتروریست) بسیار آسیب پذیر هستند و نباید از این حملات غافل بود. بنابر شواهد موجود، تهدید حملات بیولوژیکی در حال جدی شدن است و گروهکهای نوظهوری که تعهدات اخلاقی کمتری دارند، در حال گسترش میباشند. از این رو، تمرکز بر شیوههای مقابله با تهاجم تروریستی و پنهانی بیولوژیکی اقدامی لازم و به جا است. البته در پایان این نکته را نیز باید خاطر نشان کرد همان گونه که نادیده گرفتن و بی اعتنایی به تهدیدهای بیوتروریستی بسیار خطرناک است، بزرگنمایی بیش از حد در این مورد نیز نادرست بوده و باید با این مسئله به طور منطقی برخورد کرد.
منبع تحقیق : تابناک
منبع مقاله :
واحد پژوهش مؤسّسه ی فرهنگی موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ (1394)، بیوتروریسم، تهران: هلال، چاپ اوّل.
ترس از قرار گرفتن در معرض انواع بیماریها دغدغهی همیشهی انسان در طول تاریخ بودہ است. در این میان، انسانهای سلطه طلب همیشه درصدد بهره برداری از عوامل مختلف برای تسلط و ضربه زدن به دیگران بودهاند. این گونه افراد با علم بر وحشت عمومی از بیماریها و قدرت عوامل بیماری زا در فلج کردن جوامع، همواره درصدد برآمدهاند تا نهایت استفاده را از این عوامل، جهت نیل به اهداف خود ببرند. با پیشرفتهای حاصل در علوم ژنتیک و پزشکی، این نگرانی و وحشت عمومی از بیماریها تا حدودی برطرف شده است، اما همین پیشرفتها موجب برخی سوء استفادهها نیز گردیده است.
تغییر و تحولات گسترده در نوع و ساختار جنگها موجب گردیده است که لغات جدیدی وارد ادبیات نظامی جهان شود که بیوتروریسم، به عنوان شکل جدیدی از تروریسم، از جملهی آنهاست. سوء استفاده از عوامل میکروبی زنده یا فرآوردههای آنها یا به عبارت جامع تر، استفاده از عوامل بیولوژیک، به منظور ارعاب یا هلاکت انسانها و نابودی دامها و گیاهان، جنگ نهانی است که بیوتروریسم نامیده میشود. وسایلی که به منظور انتشار عمدی ارگانیسمهای مولد بیماری یا فرآوردههای آنها توسط غذا، آب، حشرات ناقل یا به صورت افشانه (آئروسل)، به کار برده میشود، جنگ افزار بیولوژیک میباشند.
واژهی بیوتروریسم و جنگهای تروریستی پس از حادثهی 11 سپتامبر، رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت؛ به طوری که بودجهی سالانهی «آمریکا» برای مبارزه با این گونه اعمال جنایتکارانه به یکباره دهها برابر شد. تبلیغات گسترده ای که در این زمینه صورت گرفت، موجب وحشت روز افزون مردم از این پدیده و به خطر افتادن سلامت روانی جوامع شده است.
در طول تاریخ، به خصوص در چند دهه اخیر در موارد متعددی از این سلاحهای کشتار جمعی مرگبار استفاده شده است، مانند کاربرد آن توسط «ایتالیا» در «لیبی» و «اریتره»، «فرانسه» در «مغرب» و «تونسی»، «ژاپن» در «منچوری چین»، «مصر» در «یمن»، آمریکا در «ویتنام» و «هند» و «چین»، «شوروی سابق» در «افغانستان» و گسترده ترین جنگ شیمیایی علیه «ایران» توسط رژیم صدام و موارد دیگر آخرین موارد گزارش شده نیز مربوط به استفادهی نیروهای «داعش» از سلاحهای حاوی گاز شیمیایی در استان «الانبار عراق» در اواخر سال 2014 م. و در «کوبانی» در 22 اکتبر 2014 م. و همچنین استفادهی نیروهای مخالف دولت «سوریه» از سلاحهای شیمیایی در منطقهی «خان العسل» در استان «حلب» در 19 مارس 2013 م..
سلاحهای بیولوژیکی دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که استفاده از این عوامل را برای برخی افراد، سهل و جذاب کرده است. بازده بالا در کشتار، مقرون به صرفه بودن و طبیعت زندهی عوامل بیولوژیکی که باعث میشود به راحتی در فضا پراکنده و خود به خود تکثیر و وسعت منطقهی آلوده را گسترش دهند، از جمله ی این ویژگیها میباشند؛ اما با وجود این، موانع و محدودیتهایی که استفاده از این عوامل دارند، مانع از استفادهی گسترده و روزافزون این عوامل توسط دولتها و گروههای مختلف شده است. استفاده از این سلاحها، به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن آثار ناشی از کاربرد آنها و طول عمر عوامل بیولوژیکی ممکن است در اندک زمانی، به یک بحران بیولوژیک تبدیل گردد. از طرفی، ننگ و بدنامی ناشی از کاربرد این سلاحها موجب فشار بسیار زیاد افکار عمومی بر استفاده کنندگان آنها شده و این افراد، پایگاه مردمی خود را از دست میدهند.
در مقابله با بیوتروریست دو نوع تئوری ارائه شده است:
نخست، ارزیابی تهدید بیوتروریستی
نادیده گرفتن و سهل انگاشتن تأثیر علل و عوامل مختلف در ایجاد و شکل گیری یک حملهی بیوتروریستی، میتواند منجر به تصمیمهای غیر اصولی و ناکارآمد و در بسیاری از موارد جبران ناپذیر سیاست گذاران گردد. در واقع، بیشترین آسیبها از ناحیهی حملات بیوتروریستی، زمانی حاصل میشود که ارزیابی تهدید، ناکافی باشد.
در ارزیابی عوامل تأثیرگذار در یک حملهی بیوتروریستی، باید علاوه بر برآورد خطرات بالقوهی عوامل بیولوژیکی یا احتمال وجود حملات بیوتروریستی یک سری فاکتورهای دیگری را نیز در نظر گرفت. از این رو نمیتوان گفت عدم تمایل یک تروریست در استفاده از یک عامل خطرناک بیولوژیکی، ریسک حملهی تروریستی از جانب آن را کاهش میدهد و در نقطه مقابل آن، حتی خطرناک ترین تروریستها نیز برای رسیدن به اهداف تروریسـتی خود، نیازمند در اختیار داشتن عوامل بیولوژیکی برای ایجاد خسارت و وحشت میباشند.
در مقابله با مقاصد بیوتروریستی، باید علاوه بر ارزیابیهای عملی، عینی از جمله، تعیین ارزش داراییها، آسیب پذیری هدف مورد نظر یا خطر بالقوه یک عامل خاصی، جنبههای روانی، ذهنی قضیه را نیز در نظر گرفت. دانستن این نکته ی ظریف میتواند سیاستهای جداگانه ای را رقم بزند که بدون در نظر گرفتن آن، مقابله با مقاصد تروریستی قابل حصول نمیباشد؛ به عنوان مثال، از بین بردن کامل آسیب پذیری توده مردم، نسبت به یک عامل خاص غیرممکن میباشد؛ اما منحرف کردن افکار تروریستها از آسیب پذیر بودن مردم یک منطقه باعث میشود که احتمال وقوع حملهی تروریستی کاهش یابد. اکثر مباحثی که حول محور بیوتروریسم صورت میگیرد، بیشتر بر خطر بالقوهی آن تاکید دارد و کمتر به جنبههای کیفی موضوع، نظیر انگیزهی تروریستها در استفاده از چنین سلاحهای مرگبار یا آسیب پذیری جوامع مختلف نسـبت به بیوتروریسم توجه میشود. دوم، تئوری فرصت است که یکی از تئوریهای جدید در مورد بیوتروریسم میباشد. به این ترتیب که از نظر عقلانی، یک حمله بیوتروریستی زمانی اتفاق میافتد که فرد با انگیزهی حملهی بیوتروریستی در آنالیز هزینهی منفعت وارد شده و منافع آن را بیش از هزینههای آن دریابد. این آنالیز با چهار فاکتور کلیدی شناخته میشود:
1. تلاشها و هزینههای لازم برای تدارک یک حملهی بیوتروریستی؛
2. خطرات انجام عملیات برای تروریست قبل از حمله؛
3. منافع حاصل از انجام عملیات بیوتروریستی؛
4. انگیزهها یا دلایل تمایل به انجام چنین کاری.
این تئوری بیان میکند که اگر منافع بیوتروریستها بیش از هزینههای متحمله توسط آنها باشد، احتمال ارتکاب جنایت از طرف اشخاص مهاجم بالا خواهد رفت. علاوه براین، با تغییر در مؤلفههای هزینه منفعت، میتوان احتمال وقوع جرم را پایین آورد. همچنین با حذف بهانههای گروههای مخالف جهت انجام فعالیتهای بیوتروریستی، میتوان از انجام این گونه جرائم تا حدود بسیار زیادی جلوگیری کرد.
هرگونه اقدامی که در ممانعت از تکثیر عوامل بیولوژیکی صورت بگیرد، دستیابی به عوامل بیولوژیکی را سخت تر کرده و فرصتهای بیشتری را جهت مقابله با به کارگیری این عوامل مهیا میسازد. از این رو با افزایش هزینههای انجام این گونه عملیاتها و با توجه به آنالیز هزینهی منفعت، انگیزههای استفاده از سلاحهای بیولوژیکی کاهش مییابد.
بحث جنگهای بیولوژیک، امری حساس و قابل پیشگیری توسط سیاستمداران، استراتژیستهای نظامی، دانشمندان و حقوقدانان میباشد. انجام اقدامات قبل از حملهی بیولوژیک، به منزلهی ایجاد سدی محکم در برابر تهدیدات کم احتمال، اما با عواقب گسترده و مؤثرترین راه مقابله با این حملات میباشد. بحث حملات بیوتروریستی مقطعی نبوده و آمادگی لازم برای مقابله با حملات بیوتروریستی باید همیشگی و دائمی باشد. در حقیقت، مهم ترین مسئله در مقابله با بحرانها، مدیریت سریع و کارآمد میباشد. هدایت صحیح و اصولی نهادهای مسئول، منجر به کاهش ابعاد فاجعه میگردد؛ در حالی که نداشتن راهکارهای مناسب و عدم اجرای صحیح و به موقع سازوکارهای موجود، نتایج عکس داشته و در برخی موارد حتی باعث خارج شدن اوضاع از کنترل میشود.
تمامی کشورها در برابرحملات تروریستی بیولوژیکی (بیوتروریست) بسیار آسیب پذیر هستند و نباید از این حملات غافل بود. بنابر شواهد موجود، تهدید حملات بیولوژیکی در حال جدی شدن است و گروهکهای نوظهوری که تعهدات اخلاقی کمتری دارند، در حال گسترش میباشند. از این رو، تمرکز بر شیوههای مقابله با تهاجم تروریستی و پنهانی بیولوژیکی اقدامی لازم و به جا است. البته در پایان این نکته را نیز باید خاطر نشان کرد همان گونه که نادیده گرفتن و بی اعتنایی به تهدیدهای بیوتروریستی بسیار خطرناک است، بزرگنمایی بیش از حد در این مورد نیز نادرست بوده و باید با این مسئله به طور منطقی برخورد کرد.
منبع تحقیق : تابناک
منبع مقاله :
واحد پژوهش مؤسّسه ی فرهنگی موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ (1394)، بیوتروریسم، تهران: هلال، چاپ اوّل.
/ج