اشاره:
پروفسور دکتر علی کرمی استاد تمام «دانشگاه علوم پزشکی بقیه اللّه (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» دارای تخصص زیست فناوری (بیوتکنولوژی) پزشکی و فوق تخصص مهندسی ژنتیک و بیولوژی مولکولی که حدود 30 سال است در کنار تحقیقات و تدریس در حوزههای تخصّصی دانشگاهی خود، در عرصهی دفاع بیولوژیک، بیوتروریسم و تهدیدهای نوین فعالیت میکند. وی که مسئول پدافند غیرعامل دانشگاه بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، در گفت وگویی صمیمی و دلسوزانه دربارهی تهدیدهایی گفت که دشمنان علیه تشیّع و حتّی بشریت به کار میگیرند. امید که این گفت وگو سرآغاز فعالیتهای بعدی باشد و مقبول طبع شریف امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرد.لطفا، ابتدا بفرمایید معنای بیوتروریسم چیست؟
با تشکّر از شما؛ لازم است در آغاز این را عرض کنم که سلاحهای کشتار جمعی چهار دسته است: هسته ای، بیولوژیک، شیمیایی و رادیولوژیک.از زمان دفاع مقدّس که به دانشگاه وارد شدم، متوجه شدم که دشمن علاوه بر تسلیحات عادی، امکان استفاده از یک سری سلاحها را که به سلاحهای کشتار جمعی معروف هستند، دارد. متأسّفانه طیّ سالهای بعد از آن هم دیدیم که در مدّت صّدام جنگ، از سلاحهای شیمیایی به نحو گستردهای علیه نیروهای نظامی و غیرنظامی استفاده کرد. معلوم شد این سلاحها کار دشمنی جمعی و بین المللی ماست و صدام فقط عامل اجرایی آنها بوده است. ما از حدود سال 63 میدانستیم احتمال دارد که صدام از سلاحهای بیولوژیک یا میکروبی هم استفاده کند. خبر داشتیم که غربیها سلاحهای میکروبی در اختیار صدام گذاشتهاند که خدا را شکر جنگ تمام شد و او نتوانست از اینها غیر چند مورد کوچک استفاده کند. مثلاً در شهر «سلیمانیّه» که کردهای «عراق» تظاهرات کرده بودند، آب شهر را با میکروب عامل اسهال و استفراغ آلوده کرده بودند و به این ترتیب، بست و شورش مهار شد یا در چند مورد، علیه رزمندگان ما این سلاحها را تست کرد که سبب عفونت و مسمومیت رزمندگان شد.
بعد از پایان جنگ، عنوان و شکل ماجرا عوض شد و به جای جنگ، موضوع تهدیدات بیولوژیک در دستور کار قرار گرفت. این مقوله خودش چند نوع است و یک نوع از انواع آن، بیوتروریسم است.
واژهی بیوتروریسم از دو بخش تشکیل شده است: بیو و تروریسم؛
بیو به معنای حیات و زندگی است و تروریسم به معنی تهدید و ارعاب و کشتن افراد.
در کشور ما، مقولهی تروریسم موضوع کاملاً شناخته شدهای است و در طول بیش از سی سال بعد از انقلاب، حقیقتاً کشور ما قربانی ترور بوده است. ترور، تهدید و ارعابی است که به حذف فیزیکی فرد منجر شود. ترور عادی با بمب و تفنگ و اسلحه و موادّ منفجره و مانند آن اتّفاق میافتد؛ اما در کنار آن، چون استفاده از سلاح در کشورها، روز به روز سخت تر میشود، بعضیها فکر کردهاند راههای ساده تری هم برای ترور هست که سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی هم متوجه این روشها نشوند. این روشها با استفاده از عوامل بیولوژیک، شیمیایی و رادیولوژیک است که به اوّلی بیوتروریسم، دومی کیموتروریسم و سومی رادیو تروریسم گفته میشود.
تعریف سادهی بیوتروریسم با این مقدّمه، چهرهی زشتی از ترور با استفاده از عوامل و سموم بیماری زای بیولوژیک، یعنی با منشأ زیستی (نه شیمیایی که سلاح شیمایی را به وجود میآورد)، طبیعت و موجودات زنده در عرصههای انسان، دام، محصولات کشاورزی و هر چیزی که با انسان ارتباط پیدا میکند، برای ترور، ارعاب، صدمه زدن به یک جامعه است؛ یعنی به جای گلوله و تفنگ که استفاده از آنها سخت، خطرناک و قابل رصد است، میآیند از این موارد استفاده کنند.
روشهای بیوتروریستی از استفاده از سلاح به مراتب خطرناکترند؛ چون یک سلاح میتواند یک یا نهایتاً چند نفر را بکشد یا یک بمب مثلاً 50 یا 100 نفر را بکشد؛ اما اگر خدای ناکرده آب، هوا، سبزی و داروی یک شهر آلوده گردد، به یک جمعیت گستردهی دهها هزار یا یک کشور میلیون نفری آسیب رساند؛ مثلاً الان (1) که در حال ضبط این گزارش هستیم، در شهر «سپیدان» استان «فارس» به دلیل برخی سهل انگاریها با آلوده شدن منابع آب شهر، حدود 2000 نفر بیماری گوارشی و اسهال و استفراغ گرفتهاند؛ به این ترتیب متوجّه میشویم که بیوتروریسم یک خطر جدّی است.
دشمنان و به خصوص تروریستها وقتی میزان تأثیرگذاری این سلاح را مشاهده کردند، با کمال تأسف به آن بیشتر علاقه مند شدند.
ببینید الآن در کشور ما به واسطهی اشراف اطلاعاتی قوی نیروهای اطلاعاتی و امنیّتی ما، ترورها تا حدّ زیادی قطع شده است. سربازان گمنام امام زمان (علیه السلام) برنامههای ترور را تا آن سوی مرزها روی هوا شکار میکنند؛ اما وقتی فقط یک خبر دربارهی آلوده بودن یک مادهی غذایی، مانند ماجرای روغن پالم پخش میشود، کل کشور ملتهب میشود. عوامل بیولوژیک اصلاً قابل شناسایی و رصد نیستند و شما به راحتی از همهی دستگاههای بازرسی میتوانید مثلاً یک بسته خرمای آلوده شده را رد کنید. در حالی که این دستگاهها یک ناخن گیر کوچک را میتوانند رصد کنند، ولی به راحتی میکروبها را رد کرده و وارد کشور میکنند. الان ما در شرق کشور، معضلی به نام دامهای آلوده و سرگردان داریم که دامها را آلوده میکنند و آنها را در مرزهای ما رها میکنند. این دامها، آلوده به ویروسهایی هستند و وارد گلّههای ما میشوند. سخت است شما بتوانید بفهمید این گاوی که الان دارد به گله شما اضافه میشود، صاحب دارد یا نه؟ سالم است یا بیمار؟ اخباری که دربارهی بیماریهای فراگیر دامها در شهرهای مختلف این روزها میشنوید، ناشی از این جریانات است. قاچاق دام از کجا معلوم است با هدف آلوده کردن و بیوتروریسم نباشد؟ پس بیوتروریسم روشی است بسیار مخفی و متنوع.
عوامل بیولوژیک مورد استفاده در این سلاحها و تهدیدها هم عبارتند از: ویروسها، باکتریها، میکروبها، قارچها، انگلها، سموم گیاهی و حیوانی و سموم موجود در میکروبها مانند بوتولیسم.
تصّور کنید یک نفر این سمّ خطرناک بوتولیسم یا هر سمّ دیگری را وارد آب یک شهر بکند یا در جایی که جمعیت زیادی تجمع کردهاند، از طریق گلابهایی که روی سر مردم میپاشند، آن را به مردم منتقل کند. مردم هم هیجان زده، خیالی میکنند این طرف دارد کار خیر انجام میدهد. راههای انجام این تهدیدات به قدری ساده است که حتّی نیروهای امنیتی هم نمیتوانند این اقدامات را متوجّه شوند.
این عوامل تهدیدزا با چه روشهایی به کار گرفته میشوند؟
روشهای به کارگیری این عوامل بسیار گسترده است. در میان چهار روش کشتار جمعی که اشاره کردم، فقط این یکی است که زنده است، بقیه مردهاند؛ یعنی شیمیایی، رادیولوژیک و هستهای موادّ مرده هستند؛ ولی بیولوژیک البته غیر از سم که محصول عامل بیولوژیک است، زنده اند و تکثیر میشوند. به همین علت هم هست که این روزها اخبار بیوتروریسم بیشتر شده و با آن جدّی تر از قبل مواجهیم. چون زنده است، میتواند تکثیر شود. ما بستر تکثیر را هم متأسفانه فراهم کرده ایم. ببینید موضوع زباله در شهرهای ما، اصلاً مقوله کنترل شدهای نیست. مردم رعایت نمیکنند، جویهای آب آلوده به موادّ غذایی میشود و این زبالههای غذایی بستر رشد میکروبها میشود. بوی گند زباله یعنی رشد میکروب. موش و بقیه حیوانات هم منتقل کننده و دامن زننده به این بیماریها هستند.دارو هم یکی از روشهای بیوتروریسم است. نمونهاش همین ماجرای فاکتور 8 که از طریق داروهای آلوده ی فرانسوی، صدها نفر را به هموفیلی و ایدز مبتلا کردند. برخی از شرکتهای دارویی هم هستند که از طریق قاچاق الان دارند داروهای آلوده را به کشور وارد میکنند.
جوانان ما بستر تهدیدهای بیولوژیک هستند؛ چون در سن باروری و تصدی مدیریتها و ... هستند. الان سالنهای ورزشی مورد تهدیدات بیولوژیک شدهاند. سند داریم که این مکملهایی که برای بدنسازی استفاده میشوند، عقیم کنندهاند. داروهای کنترل بارداری ممکن است در نهایت منجر به عوارض جبران ناپذیری بشوند.
از موارد بسیار مهمّ بیوتروریسم، غذا است. «سازمان بهداشت جهانی» سال 2015 م. را با شعار امنیت غذایی از مزرعه تا سفره قرار داد. چرا؟ چون غذا به عنوان یک ضرورت غیرقابل اجتناب، مورد مصرف روزانهی بشر از تولد تا مرگ است. اخیراً موضوع ایمنی و امنیت غذا به شدت مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا بسیاری از بیماریها از طریق آب و غذا منتقل میشوند چه به شکل بیماریهای حاد، چه مزمن که پس از سالها بروز پیدا میکنند.
آلودگی مواد غذایی به انواع مواد شیمیایی، سموم و میکربها، میتواند به شدت مشکل ساز شود. دشمن میتواند با آلوده کردن مواد غذایی، چه وارداتی چه داخلی، کشور را دچار مشکل کند. بروز انواع آفات در محصولات کشاورزی و دامی میتواند عمدی باشد. پس باید خیلی مراقب بود.
حال موضوع جدید تری هم در 20 سال گذشته مطرح شده است و آن هم ورود محصولات غذایی دستکاری شدهی ژنتیکی یا تراریخته به بازار جهانی است که به GMO معروف است. شکی در این نیست که باید از فناوریهای نوین زیستی برای ارتقای کیفیت و کمیت مواد غذایی استفاده شود؛ ولی حرف ما این است، ابهاماتی در مورد سلامتی محصولات تراریخته، مثل برنج، ذرت، سویا، و .... برای انسان و طبیعت وجود دارد. این محصولات قبل از ورود به مزرعه باید آزمایشهای مختلف ایمنی را طی کنند و از طرف مسئولان مربوط مجوز دریافت کنند. حال با کمال تأسّف میشنویم، هزاران تن از این محصولات، به عنوان خوراک دام یا روغن یا حتی محصول قابل مصرف، مثل برنج و ذرت وارد میشوند؛ در حالی که مردم اطلاع ندارند که تراریخته است یا بذرهای تراریخته وارد مزارع کشور شده است. آیا نظارتی بر اینها هست، که کنترل شده باشد؟ آیا آزمایشهای لازم برای ایمنی آن برای مردم و طبیعت انجام شده است؟ آیا مجوز اخذ شده است؟
مسئولان مربوط بایستی در این مورد، بسیار دقت کنند. سلامت مردم و طبیعت کشور اولویت اول امنیت ملی است.
هدف بعدی بیوتروریسم غذای شماست!
باز از نمونه روشهای استفاده شده، میتوان به پاکت نامهاشاره کرد که افراد برای ابراز دشمنی، مادهی آلوده بیولوژیک را با سمی روی مثلاً شکلات ریخته و برای خانوادهای پست میکنند. هواپیماهای سمپاشی یا همین پهبادهای دشمن یکی از ابزارهای مورد استفاده برای انتقال این عوامل هستند که ممکن است، شبانه، بی سروصدا بیایند و یک شهر را آلوده کنند. البته به همین علت، سیستم پدافند هوایی ما فوق العاده تقویت شده است. یا مواد غذایی و محصولات کشاورزی را آلوده و مسموم کنند، مواد غذایی که قوت روزانهی مردم است، بستر مناسبی میباشد که دشمن میتواند مردم را آلوده کند.به علت این تنوع گسترده و عجیب راههای تهدید بیولوژیک، باید در خرید مواد غذایی خیلی دقت کرد. البته وظیفهی مسئولان نظام این است که نگذارند این مواد به دست مردم برسد؛ ولی بد نیست خود مردم هم در خریدها دقت کنند.
در دنیای کنونی حملات بیوتروریستی از ناحیه کدام کشورها و گروهها بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد؟
برای پاسخ به این سؤالی، ابتدا باید ببینیم کشور مورد مطالعهی ما چقدر تهدید پذیرند؟ مثلاً کشورهای «سوئیس» و «سوئد» از نظر ما نسبتاً کشورهای امنی به شمار میآیند؛ اما کشورهایی که به دنبال استقلال باشند یا دشمنانی داشته باشند، این کشورها قطعاً تهدیدپذیرترند. ریشهی اصلی این تهدیدها، رژیم صهیونیستی و بعد از آن «آمریکا» است. یکی از بزرگترین اماکن تولید عوامل بیولوژیک در رژیم صهیونیستی است. مرکز تحقیقات بیولوژیک آنها 300 دانشمند PHD دارد که کار آنها فقط تولید عوامل بیولوژیک برای اهداف خاص و ترور آدمهاست. کار این مجموعه، به دست آوردن راهای رسیدن به این اهداف است.ببینید طی سالهای گذشته، همهی رؤسای جمهور «آمریکای لاتین» سرطان گرفتند. هوگو چاوز را در عرض 2 سال با سرطان حاد، بی شک عمدی، حذف کردند. محققان را هم از خودشان میفرستند و نمیگذارند اخبار و اطلاعات مربوط به آن گفته شود. الآن به همین علّت سرطان در «کوبا» فوق العاده پیشرفت کرده و رؤسای جمهور کشورهای همسایه کوبا برای درمان به آنجا میروند. یاسر عرفات را که با آنها دست داده بود، او را هم قطعاً عمدی حذف کردند. اسنادی داریم که خیلیها را از این طریق حذف کردهاند. تروریسم بیولوژیک متأسفانه در حال تبدیل شدن به یک تهدید جدّی علیه کشورهای مختلف، از جمله «ایران» است.
متأسفانه بعد از اینکه شناسایی تروریستهای انتحاری راحت تر شده، الان ما انتحاریهای بیوتروریستی را میبینیم که به وجود آمدهاند. به فرد یک لیوان آب آلوده مینوشانند. یک هفته زمان لازم است تا علائم بیماری نمایان شود. وی به راحتی بدون آنکه چیزی مشخص شود از مرز رد میشود. بعد از چهار روز علائم بیماری نمایان میشود و او سراغ آب شهر و اماکن شلوغ میرود و ... اینطوری الآن دارد چهرهی تروریسم عوض شده و باید به بیوتروریسم جدّی تر از قبل توجه میشود. مثلاً در مترو آدامسهایی فوق العاده ارزان توزیع بشود و هزاران نفر را آلوده کند یا در مهد کودکها و .... خیلی روشها دارد که رصد آن را مشکل میکند.
متأسفانه اخباری در دست داریم که گروههای تروریستی، منطقه را دارند به سلاحهای جنگ نوین مسلّح میکنند. اسنادی را در یکی از جلسات نشان دادم، داعش به شدّت دارد به سمت جنگ بیولوژیک پیش میرود. چون میتواند به شدت ارعاب به وجود بیاورد.
همچنین اخباری هست که منافقان دورههای آموزشی استفاده از سلاحهای بیولوژیک را در «اردن» دیدهاند که چطور به مسئولان نزدیک شوند و در لحظهای که حواسشان پرت شد، او را آلوده کنند. البته ما هم آموزشهای متقابل را به محافظان شخصیتها داده ایم.
با همهی تلاش و زحماتی که در این روزها، در این عرصه کشیده میشود و اشراف اطلاعاتی خوبی که داریم، متأسفانه اخبار بدی هم هر از چندگاهی، به گوشیمان میخورد. مثلاً 70% زیتون «ایران» آلوده شده است. سندی داریم که رژیم صهیونیستی در حال طراحی ویروس خاصی فقط برای زعفران ایران میباشد. 8 سالی است برای آلوده کردن دارند تلاش میکنند و ما جلویش را گرفته ایم. احتمالاً یکی از علل از بین رفتن «جنگلهای زاگرس» که این روزها ظاهراً بی دلیل دارند میسوزند، همین عوامل بیولوژیک باشند. البته جنبهی تلخ ماجرا هم اینجاست که برخی مسئولان این تهدیدها را جدّی نمیگیرند و تا وقتی دچار آسیبها نشویم، هوشیار نمیشوند. مثلاً همین سیلی که این روزها آمد و آمادگی کافی برایش وجود نداشت. من همیشه در سخنرانیهای سی سالهی خودم بارها گفته و اخطار داده ام که آمادگی پیش فاجعه، نه سرو صدا پس از آن، در این سیل اخیر، کل خسارات، در عرض 15 دقیقه اتفاق افتاده بود. سیل رودخانهی «قم» هم همین طور بود. این در حالی است که در سونامیهای عظیم «آمریکا»، مثل «کاترینا» فقط 4030 نفر مردند، چون قبلی از وقوع حادثه، اخطار کافی داده بودند و از ده روز قبل، شهر تخلیه شده بود.
رشتههای نوینی مثل مهندسی ژنتیک و سنتز بیولوژیک آمده که با آنها، ویروس سنتز میشود و دانشمندان مراکز تحقیقاتی نظامی آمریکا و اسرائیل هر طور دلشان بخواهد، ویروس جدید را سنتز میکنند؛ یعنی ویژگیهای چند ویروس را انتخاب و با هم ترکیب کنند و یک ویروس جدید میسازند. به همین دلیل، به اینها تهدیدات نوین و جنگ نوین گفته میشود.
برخی مقالات انتشار یافته در منابع معتبر، نشان دهنده استفاده از روشهای نوین مهندسی ژنتیک جهت تولید عوامل بیولوژیک نوین، موسوم به کایمرا یا ترکیبی است که بسیار خطرناک تر از ویروسهای طبیعی هستند.
آیا میتوان سلاحهای بیولوژیک را تقسیم بندی کرد؟
همان طور که سلاحهای نظامی را به دوربرد و نزدیک برد دسته بندی کردهاند، این سلاحها را به سه دسته الف، ب و ج تقسیم میکنند. از یک منظر دیگر هم به پنج دسته ویروس، باکتری، قارچ، میکروب و سم تقسیم میشوند. از منظر دیگر هم، انسانی، گیاهی، دامی و حتی بر علیه اهداف صنعتی.طبقه بندی عوامل بیولوژیک بر اساس میزان شدّت و حاد بودن آن که به گروه الف و ب و ج تقسیم بندی میشوند، مهم است. بعضی از این ویروسها و باکتریها و سموم که خیلی خطرناکند، اینها را در دستهی الف جا میدهند. دستهی الف به عوامل کشنده و با قدرت واگیر خیلی زیاد گفته میشود. مثل ویروس آبله انسانی که همیشه در صدر فهرست الف است؛ هرچند ریشه کن شده است؛ اما ویروس آن وجود دارد و خبر داریم که دشمنان ما ان را تولید هم کردهاند. خبرهای بیماری «ابولا» را شنیدهاید که چه کرد. نزدیک به 18000 نفر از مردم کشورهای آفریقایی را در سال گذشته، کشت. کسی که به این ویروس مبتلا بشود، درمانی ندارد و تقریباً 90% میمیرد. «CCHF» یا همان «تب کریمه کنگو» از جملهی تبهای هموراژیک (خونریزی دهنده) است که خون شل میشود و از همهی مجاری انسان (گوش، بینی، چشم،...) بیرون میزند. «هاری»، «آنفولانزای خوکی» و ... اینها همه ویروسهای بیولوژیک خطرناک هستند. در میان باکتریها هم «سیاه زخم»، باکتری فوق العاده خطرناک و کشندهای در دامهاست و انسان به سه شکل گوارشی، پوستی و خونی و ریوی و تنفسی آن را میگیرد. نوع ریوی آن، از بقیه خطرناکتر است و حتماً میکشد. همین طور میکروب «طاعون» که بسیار کشنده بوده و در تاریخ، داستانهای مرگ گستردهی آن، به اسم «طاعون سیاه» معروف است.
ویروسهایی را که کمی ضعیفترند، آنها را به دستهی ب میبرند. اینها ناتوان کنندهاند؛ نه کشانده. مثلا «نوروویروس» یک ویروس است که چنان شما را دچار ضعف میکند که تا چند روز رمق هیچ کار و حرکتی را ندارید. در اینها، باید آب بدن را کنترل کرد. چون مرتب از بدن آب دفع میشود، اما همین عامل ناتوان کننده را تصور کنید که به یک پادگان یا لشکر منتقل کنند. نمیکشد اما به راحتی یک نیرو را میتواند زمین گیر و زمینه شکست خوردن آنها را فراهم کند. ما در جبهه مواردی که گاهی یک گردان ما به همین علت از خط جدا میشدند، داشتیم؛ چون اینقدر درد داشتند که حتی یک اسلحه را نمیتوانستند از جایش بلند کنند. در جنگ بیولوژیک وقتی دشمن بخواهد یک منطقه را تصرف کند، سه روز قبل از حمله نظامی، یک ویروس را در منطقه پراکنده میکند. بعد از سه روز علائم بیماری که نمایان شد، حمله نظامی اش را آغاز میکند.
سموم بیولوژیک الآن در بیوتروریسم خیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. ما انواع سموم را در طبیعت داریم و در تاریخ هم از آنها استفاده میشده است. برای نمونه، یکی از سموم، دانهی کرچک است که سمی به نام ریسین تولید میکند. 7 تا 10 دانهی کرچک تازه را اگر حواستان نباشد و به جای لوبیا بجوید، دچار اسهال و استفراغ شدید میشوید که اگر شما را بستری نکنند، کشنده است. پوست این گیاه، سمی دارد به نام ریسین که در بیوتروریسم مورد استفادهی صهیونیستها است. آن را استخراج میکنند و درون کپسولهایی میگذارند. در اولین فرصت درون آب یا قهوهی شخصی میریزند و فرد 48 ساعت بعد میمیرد. سقراط را هم با یک سمّ طبیعی به نام شوکران کشتند. ائمّهی ما علیهم السلام همه با سم کشته شدهاند. ابن ملجم میگوید: من هزار درهم دادم تا شمشیرم را به سمی آغشته کنم که میتواند شهری را بمیراند. آن موقع در استفاده از سمومی که از خاک، حیوانات و گیاهان میگرفتهاند، خیلی پیشرفته بودهاند. الان هم آفریقاییهای بومی، بهاشکال مختلف از سموم گوناگون، استفاده میکنند. مثل سم «کورار» از یک گیاه است که به سر نیزههایشان میزنند وقتی به حیوانی این نیزه اصابت کند یا گیاهی را به آب میزنند، ماهیها بی حال میشوند و به راحتی آنها را صید میکنند. سمهای جانوری هم مثل مار، عقرب یا انواع قورباغهها و ... میباشد. جالب است این قورباغه را من دیده ام. بسیار کوچک است و حدود یک گرم وزن دارد؛ ولی پوستش میتواند ده نفر را بکشد. دیده ام مارمولک آن را میخواهد بخورد؛ ولی تا میفهمد سمی است، آن را تف میکند. اما فرد چون نمیفهمد و میبیند زیبا و ناز است، شروع میکند به بازی و حواسش نیست و از طریق پوست مسموم میشود. البته این قورباقهها در جنگلهای «مناطق حاره» است. جالب اینکه همهی سموم طبیعی، مانند مار، عقرب، زنبور و ... همه کاربرد دارویی هم دارند؛ ولی متأسفانه افرادی با افکار خطرناک از این نعمتهای طبیعی، برای بیوتروریسم از آنها سوء استفاده میکنند.
در میان همهی این سمها، از همه خطرناکتر و بی نظیرتر، یک باسیل، به نام بوتولیسم است. که از باکتری اسپوردار که در خاک هم هست، ترشح میشود. اینکه تا یک نفر زمین میخورد برای جلوگیری از مسمومیت، او را بستری میکنند و واکسن میزنند، به دلیل همین عوامل خطرناک در خاک است؛ مثل باکتری کزاز و بوتولیسم متأسفانه میکروبیولوژیستهای دیوانه ارتشهای مختلف، آن را تولید کردهاند و در ظرفهایی ریختهاند تا در مواقع نیاز، به عنوان سلاح استفاده کنند. جالب است بدانید این سم کاربردهای پزشکی فراوانی دارد. بوتوکس که در زیبایی و از بین بردن چروکها استفاده میشود یک میلیونیوم رقیق شده این سم است. یعنی با یک قطره از یک بشکه آب آلوده به یک قطره از آن، به راحتی میتوان یک نفر را کشت.
آیا نمونههای تاریخی هم در بیوتروریسم بوده یا از ویژگیهای دورهی جدید است؟
این مطلب را بشر از قدیم میدانست؛ ابوعلی سینا هم در کتابش آورده است. اولین کتاب پزشکی دنیا را هشتصد سال قبل یکی از نابغههای ما به نام جرجانی نوشته است. ده سال پیش از این، کتاب را رفتند در کتابخانه «دانشگاه تهران» پیدا و مطالعه کردند. این کتاب فقط یک فصل دربارهی سموم بیولوژیک دارد و دارای ادبیات خیلی ثقیلی است. در آنجا، جملهی جالبی دارد و میگوید:امیران کنیزکان را به سم بپرورند و آن را به حیله به دشمنان و رقیبان خود هدیه دهند.
شاید خوانده باشید که در قدیم، یک نفر از بچگی گوسالهای را روی شانهاش میگذاشتند تا هر روز آن را از پلهها بالا ببرد. این گوساله هر روز بزرگتر میشد و کار این فرد هم روزانه تکرار میشد. گوساله گاو شد؛ اما چون این فرد آرام آرام متناسب با رشدش آن را جابه جا کرده، الان هم که گاو بزرگ و کاملی شده بود، آن را از پلهها بالا میبرد. حال در روش بیوتروریسم برای هلاکت یک امیر رقیب سلطان، کنیزی را از سنّ مثلاً 11 سالگی به طبیب میسپرد تا او را با سم رقیق و ضعیف شده، بپروراند و تمرین بدهد. روزانه این سم آرام آرام تقویت میشد تا بعد از چند سال بدنش نسبت به این سم، کاملاً مقاوم شود؛ همان روشی که برای تولید واکسن علیه سموم مار و عقرب در مراکز واکسن سازی استفاده میشود. سر موعد، آن را به همراه غذایی مسموم به رقیب و دشمنش هدیه میداد. رقیب هم برای اطمینان از سالم بودن غذا آن را به خورد این کنیز میدهد. کنیز آن را میخورد و چون بدنش مقاوم شده بود، اتفاقی نمیافتاد؛ ولی مثلاً پادشاه تا آن غذا را میخورد، به واسطهی سم موجود در آن مسموم میشد. این سم را هندگیاه البیش نام گذاری کردهاند.
قدیم برای انجام این دست حملات گاهی مثلاً شکمبه گوسفند یا سمی را داخل چاهی که دشمن از آن استفاده میکرد، میریختند تا آنها را بیمار و دچار عفونت کنند. باز در نمونههای تاریخی یک ماجرای جالبی در شهر «کافا» اتفاق افتاده است. دربارهی این اتفاق کتاب نوشته شده است. در سال 1346 میلادی مغولیها به «روسیه» حمله میکنند، لشکر قوم «تاتار» در طول مسیر دچار طاعون میشوند. قلعهی کافا هم به شدّت مقاومت میکردهاند. فرمانده دستور میدهد سربازان مردهی سپاه خودشان را به داخل قلعه پرتاب میکنند و آنها را با این روش شکست میدهند. میدانید طاعون از طریق کک منتقل میشود. آن زمان هم که کک فراوان بوده است. در «کردستان»، خودمان جایی داریم که به کانون طاعون «ایران» معروف است. با این تاکتیک یک هفته نشده قلعه باز شده و تاتارها پیروز میشوند.
از این نوع اعمال در تاریخ زیاد داریم. آمریکاییها در «ویتنام» با ابزار بیوتروریسم جلو رفتند، انگلیسیها به آفریقاییها پتوهای آلوده دادند و... ژاپنیها و آلمانیها تاریخ طولانی در جنگ بیولوژیک دارند.
جورج مارکوف (1976 م.) جاسوس «رومانی» و ساکن «لندن» بود. اطلاعات را به دست میآورد و آن را به بلوک شرق میفرستاد. سیستم اطلاعاتی «انگلیس» او را میخرد و او جاسوس دوجانبه میشود. «کا،گ،ب» متوجه میشود و دستور میدهد او را به روش آرام ترور کنند. اما در دنیا، مرگهای فراوانی داریم که از آنها با تعبیر مرگهای مرموز یاد میکنیم که علتشان مشخص نیست. عموم اینها، مرگهای بیوتروریستی هستند. ویژگی مرگهای بیوتروریستی این است که کشف آن سخت است. مارکوف را با سم ریستین/ لیستین در چتری میکشند. سه گلوله ریز مسموم را روی نوک این چتر ظاهراً عادی میگذارند.17سال بعد، ک.گ.ب اسناد این ترور را منتشر کرد تا مشخص شود اینها بخشهایی دارند که روی این موضوعات کار علمی میکنند.
«موساد» 5500 دانشمند عراقی را در طول اشغال «عراق» توسط «آمریکا» ترور کرد.
باز از جمله ترورهایی تاریخی که به ترور شکلاتی معروف شده، ماجرای وحید حداد، پزشک فلسطینی است که در «آلمان» با زجر از دنیا رفت.
رهبر «اوکراین»، یوشچنکو را که فردی خوش تیپ بود، با سم دیوکسین ترور کردند. چهرهی جوان او بعد از بیماری دچار خوردگی شد و مثل یک فرد پیر آبله رو شد.
مصداقهای از این دست خیلی فراوان است. یکی از جریانهای سیاسی «آمریکا» وقتی دید در انتخابات رأی نمیآورد، برای ضربه زدن به رقیب، بیش از 40 ایالت آمریکا را با سالاد، دچار ویروس سالمونلا کردند. این ویروس فرد را دچار اسهال شدید میکند.
در دنیا، بحثی به نام توازن مطرح است؛ مثلاً تا «هند» بمب اتمی به دست میآورد، «پاکستان» هم برای ایجاد توازن فوری به آن دست پیدا میکند.
کتابی را مؤسسهی پژوهشهای «سوئد» دربارهی سلاحهای کشتار جمعی اسرائیل منتشر کرده است. یک بخش آن دربارهی سلاحهای بیولوژیک است. اسرائیل در حال حاضر، علاوه بر حداقل 80 کلاهک هستهای، بزرگترین ذخایر سلاحهای بیولوژیک دنیا را نیز دارد. ببینید این را من نمیگویم: سوئدیها گفتهاند. وقتی ما دشمن اصلی و رودرروی آنها هستیم، قطعاً همین الان دارند برای شخصیتهای خاص ما برنامه ریزی میکنند. شک نکنید. چرا بخواهند خود را به زحمت بیندازند.
چگونه میتوان با حملات بیوتروریستی مقابله کرد؟
در دورهی جنگ، ما بیشتر دنبال حفظ نیروهای نظامی بودیم، لذا نام اقدامات و فعالیتهای ما، دفاع بیولوژیک بود. اما در آنجا، چهار مرحله مدیریت بحران داشتیم. مرحلهی اول آمادگی است. گام اول مرحلهی آمادگی، آموزش است. فرمانده و نیرو و همه بدانند. الان مخاطبان ما اصلاً نمیدانند تهدید بیولوژیک چیست. همه میدانند میکروب و بیماری چیست، اما گاهی استادان دانشگاه ما هم تهدید بیولوژیک را نمیدانند چیست. باید به مردم آموزش بدهیم و راست را بگوییم نه اینکه آنها را بترسانیم. مردم ما زیرک و بصیرند. باید به آنها آموزش کافی را بدهیم. این تهدید بالقوه است که در برخی موارد بالفعل شده است. اگر به مردم گفته شده بود در فلان مسیر قرار است یا حدّاقل احتمال جدّی وجود دارد، سیل بیاید که مردم نمیرفتند آنجا بنشینند تا خودشان و زندگیشان را سیل ببرد.مرحلهی دوم، پیشگیری است. باید اقداماتی را انجام بدهیم که تهدیدها کاهش یابند؛ مثل واکسیناسیون، بیست سال قبل یکی از تهدیدهای جامعهی ما هپاتیت B بود. در ماجرای فاکتور 8، داروی آلوده به هپاتیت و ایدز، به بیماران هموفیلی تزریق شد. برای مقابله با آن، واکسن هپاتیت ساخته شد. دو نوع ایمنی داریم؛ واکسن و آنتی بیوتیک. خیلی از عواملی که گفتم باکتری هستند و با آنتی بیوتیک از بین میروند. ما در طول دفاع مقدّس، قبل از عملیاتها به نیروهای خاص مان آنتی بیوتیک میدادیم تا دچار بیماری نشوند. به این، ایمنی سازی دارویی میگویند و تا وقتی آنتی بیوتیک در بدن فرد باشد، او بیمار نمیشود.
ما باید از کاهش تهدید شروع کنیم. اگر بتوانیم تعداد دشمنان را کم کنیم، خودبه خود از سطح و میزان تهدیدها کاسته میشود. مثلاً الآن دربارهی مذاکرات گفته میشود باعث کاهش تهدیدها شده است. در مرحلهی بعد باید زیرساختها را ایمن کنیم. اگر زیرساخت بهداشتی، آب، غذا و گوشت سالم باشد و مردم در سلامت باشند، میزان تأثیرگذاری عوامل بیولوژیک کم میشود. نظارتها باید آن قدر قوی باشد که هیچ ماده غذایی و داروی قاچاق وارد کشور نشود.
الآن در کشور، مقابله با تهدیدهای نرم را پدافند غیرعامل نام گذاری کردهاند؛ در مقابل پدافند عاملی که با سلاح و تفنگ و امثال آن است. برای اینها چون فاعل و به وجود آورندهی تهدید مجهول است، عملاً با خود او نمیشود مقابله کرد. دومین مشکل این است که بعد از رفتن عاملی، تازه اثرگذاریها اتفاق میافتد. ذیل پدافند غیرعامل، پدافند زیستی است که به تهدیدهای بیولوژیک میپردازد.
در پدافند زیستی، اولین گام ما رصد است. حتی در شرایط صلح، ما مواظبیم دشمنی، آب ما را آلوده نکند. سازمان آب و فاضلاب باید منابع را غیرقابل دسترسی کند، هیچ لولهای روی زمین نباشد، در هیچ تانکری باز نباشد. این اقدامات برای پیشگیری و حفاظت از استحکامات است. تمام منابع آب ما باید سیستم هشدار داشته باشد، دوربین داشته باشد، نگهبان باشد؛ در دسترس نباشد و حصار داشته باشد که کسی نتواند وارد شود و آب را آلوده کند. در همین همه گیری اخیر (مرداد 94)، شهر «سپیدان» منبع شهر سیستم هشدار خرابی پمپ کلر نداشته و نگهبان دائمی نداشته است. خب اگر برق قطع شود یا پمپ کلر خراب شود، فاجعه پیش میآید. اینها خیلی مهم است؛ هیچ منبع آبی در شهرها نباید فاقد سیستم هشدار و دوربین و نگهبان و ثبت دائمی اتفاقات باشد تا یک تروریست با دسترسی به منبع اصلی آب فاجعه نیافریند. من این هشدار را میدهیم که قبل از فاجعه باید اقدام کنیم نه پس از آن، علاج واقعه قبل از وقوع در زمان آرامش باید کرد.
مدیران ما باید همیشه هشیار و جدّی باشند و پیشگیری کنند. مانند همین مطلب برای بقیهی عرصههای زیستی هم باید لحاظ شود؛ مثل غذا، کشاورزی، دامپروری، شیلات و غیره، متولی رصد و پایش اطلاعات، «وزارت اطلاعات» است.
مرحلهی دوم، مدیریت بحران در حین بحران است. تمام آنچه گفتیم دربارهی پیش از بحران بود. وقتی دشمن توانست جایی را آلوده کند، باید سیستم مدیریتی ما جوری آماده باشد که بتواند سریع واکنش نشان بدهد. انتقادی که ما به سیستم موجود مدیریت بحران کشور داریم، همین است که همیشه بعد از بحران، تازه درگیر میشوند. ببینید ما به اورژانس و آتش نشانی زنگ میزنیم، چند دقیقه بعد، خودشان را فوری میرسانند. اگر خدای ناکرده در جایی اپیدمی و آلودگی رخ داد، آیا سیستمی داریم که حداقل ما مثل اورژانس به آن زنگ بزنیم؟ اصلاً چنین چیزی تعریف نشده و حتی خود بنده هم نمیدانم باید در چنین شرایطی، بگویم افراد به کجا میتوانند زنگ بزنند! الآن چنین شمارهای را اصلاً نداریم. حدّاقل یکی از 110 یا 115 یا 125 متولی این امر بشوند تا مردم با اینها تماس بگیرند و آنها هم بقیهی نهادهای مرتبط را مطلع کنند. در دنیا، این هماهنگیها را کردهاند. مردم پلیس را مسئول امنیت میدانند یا آتش نشانی، یا اورژانس یا هلال احمر را الان خوشبختانه سازمان «پدافند غیرعامل» قرارگاههای زیستی را در سراسر کشور درست کرده است. سند ملی برنامه پدافند زیستی را آماده کرده ایم. مدیریت حوادث کشور به دو دسته تقسیم میشوند: طبیعت ساز و انسان ساز اولی را سازمان مدیریت بحران به عهده دارد و دومی را سازمان پدافند غیرعامل، البته توقع ما این است که این دو یا با هم ادغام شوند یا بشود یک وزارتخانه یا معاونت ریاست جمهوری که قدرت اجرایی بالا داشته باشد. در کشورهای بحران خیز، معاون رییس جمهور متولی این امر است. الآن سازمان مدیریت بحران زیرمجموعه «وزارت کشور» است و چندان عملکرد مطلوبی ندارد. در سیل اخیر دیدید که منفعل عمل کرد. در سازمان «پدافند غیرعاملی» ساختار به نحوی تعریف شده که دانشگاههای علوم پزشکی، وزارتخانههای مختلف و ... در مجموع در سطح کشور، شبکهی وسیع، قوی و منسجمی تشکیل شده که اخبار کل کشور از طریق این شبکه، به سرعت و با دقت به قرارگاه مرکزی در «تهران» منتقل شود. ما از این طریق، ساختار و سازمان مناسب را درست کرده ایم؛ مثلاً در بخش سلامت، ما 19000 خانهی بهداشت داریم، پراکنده در تمام روستاها و شهرها که یکی از بهترین اقدامات برای رصد بیماریهاست، ما الگوی جهان هستیم در این شبکه بهداشتی، ولی آموزش و فرهنگسازی کافی انجام نشده است. الآن این مصاحبه یکی از مصادیق ایجاد آمادگی است.
تجهیزات تشخیصی کافی ما در عرصهی پدافند غیرعامل به میزان کافی لیست، آزمایشگاههای مرجع هنوز ایجاد نشده است. وقتی بخواهیم نمونهای را برای آزمایش بفرستیم، به طور پراکنده برای آزمایشگاهای مختلف و صرفاً در «تهران» میآید.
طی سالهای اخیر، شاهد انتقال داروها و مواد غذایی اهدایی دولتهای غربی به کشورهای جنگ زده مانند «عراق»، «یمن» و «ایران» و «افغانستان» و... بوده ایم؛ داروهایی که گاه گفته میشود حامل مواد عقیم کننده یا بیماری زا بودهاند. اولاً آیا اینگونه اخبار درست و قابل اعتمادند؟ ثانیاً اگر بله، آیا میتوانیم آنها را در زمره جنگهای بیولوژیک به شمار بیاوریم؟
در این گونه مسائل لازم است ما علمی و مستند صحبت کنیم. در این عرصه، شایعات برای ما معضلی شده است. روزانه دربارهی اعتبار و صحت شایعات مختلف از من نظر میخواهند. احتمالاً این روزها، شایعه دربارهی نحوهی ورود چای به ایران و مطالب بی اساس آن شنیده باشید. یا شایعه دربارهی سرقت ژن ایرانیها از طریق گرفتن بزاق که برای به حاشیه کشاندن خبر واقعی، آن را در جامعه پخش کردند. یک گروه تحقیقاتی به سرپرستى یک استاد امریکایی و چند پزشک ایرانی در دانشگاه «استنفورد آمریکا» یکی دوسال قبل با پشتوانهی یک انجمن صهیونیستی پروژه «ژنوم ایرانیان» را انجام دادند. الان کل ژنوم ایرانیها نزد امریکاییها و صهیونیستهاست. عرصه بیولوژیک هم همین قدر شایعه خیز است.این مطلب را بالقوه قبول دارم و احساس ناشی از سی سال کار و پیگیری و رصد اخبار در این عرصه، مرا به جایی رسانده که با قاطعیت میگویم این اتفاقات قطعاً رخ میدهند؛ اما همهی اخباری که گفته میشود، مستند نیست؛ از جمله آخرین اخبار معتبر در این باره، این بود که اعلام کردند اخیراً داعش محمولهای کفش به آوارگان سوری در مرز «ترکیه» اهدا کرده است. هر کس این کفشها را میپوشید، دچار یک بیماری پوستی شدید میشد.
انواع کارهایی را که الان دشمنان ما به بهانهی کمکهای بشردوستانه میکنند، میتوانم اینطور فهرست کنم: عقیم کردن، ایجاد سرطان، ایجاد بیماری در سالهای آینده، ریشه کن کردن فلسطینیها حتی بالاتر از این موارد، الان جنگ به عرصهی مولکولها و ژنتیک وارد شده است. رژیم اسرائیل 15 سال است که روی ژن شیعیان و فلسطینیها کار میکند. همچنین «پنتاگون» چهار سال است که پروژهی عظیمی را در دستور کار خود وارد کرده است. این را حتماً اطلاع رسانی کنید:
در اینترنت، بخشهایی از پروژهی محرمانهی «Fun Vax» را میتوانید پیدا کنید. قرار است عامل بیولوژیکیای ساخته شود که روی دین و ایمان مردم اثر بگذارد و به تعبیری حس بنیادگرایی را از آنها بگیرد؛ به عبارتی افراد نسبت به ایمان و روحیهی انقلابی واکسینه شوند. آنها میخواهند ریشهی بنیادگرایی را از بین ببرند. این مطلب از نظر نورولوژیستها ممکن است. این ویروس از طریق هوا وارد بدن و سپس مغز شده و سیستم دوپامینی مغز را به هم میریزد. میگویند ما نباید با «ایران» وارد جنگ بشویم، باید خود ملت را علیه نظام برانگیزیم، آنها معتقدند حدّاقل 40% مردم را میتوان از این طریق، تغییر داد.
بنده حاصل و نتایج تجربیاتم را در کتابی منتشر کرده ام که علاقه مندان میتوانند با مطالعهی آن، درک بهتری از چهرهی این تهدید داشته باشند.
پروژهی «فان وکس» یا «واکسن ضد بنیادگرایی» که به نظر برخی طرح «وزارت دفاع آمریکا» ست و از سال 2005 م. شروع شده با هدف تولید ویروسی سنتز شده است که از طریق سیستم تنفسی وارد شده و با تکثیر در بدن افراد مسلمان بنیادگرا و ایجاد تغییراتی در هورمونهای مغزی و رفتار و کنش فرد، سبب کاهش نیاز به گرایشهای دینی شده و در نهایت، فرد را به بی دینی و سستی ایمان مبتلا میکند؛ البته تردیدهایی در مورد کارایی چنین روش بیولوژیکی وجود دارد؛ زیرا اینکه رفتار یک انسان چقدر تحت تأثیر وراثت است، بحثی چالشی و ادامه دار است و از بین این رفتارها، ایمان مذهبی که فرآیندی بسیار پیچیده است، چقدر تحت تأثیر ژنها و بیولوژی انسان است، مورد بحث میباشد؛ ولی به اعتقاد دانشمندان دیگر، نقش بیولوژی در رفتار و ایمان وجود دارد و این طرح در صورت رفع مشکلات و معایب میتواند کارآیی داشته باشد. به هر حال لازم است این موضوع در کشور ما، توسط دانشمندان علوم تجربی، متخصصان مغز و اعصاب، روانشناسان و دانشمندان حوزهی علوم انسانی، به دقت مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا از نوع تهدیدات فرضی نسل نوین قلمداد میشود.
آمریکاییها دو جلد کتاب چاپ کردهاند؛ یکی به نام «زبان خدا؛ بیولوژى مولکولی» به قلم فرانسیس کالین است که در علم ژنتیک غولی به شــمار میآید و کتاب بعدی که صدای نژادپرستها را در «آمریکا» درآورده و بحثهایی مانند فطری بودن ایمان با این کتاب ثابت شده است: کتاب «ژن خدا، چگونه ایمان به ژنها پیوند داده میشود؟» اثر دین اچ.هامر میباشد. این کتاب براساس تجزیه و تحلیل ژن مسیحیان و کافران نوشته شده است.
پینوشتها:
1. این گزارشی در تاریخ مردادماه 1394 تهیه شده است.
منبع مقاله :واحد پژوهش مؤسّسه ی فرهنگی موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ (1394)، بیوتروریسم، تهران: هلال، چاپ اوّل.
/ج