تهدیداتی دائمی و خاموش

«پدافند غیرعاملی»، به کلیه‌ی اقدامات و تدابیری گفته می‌شود که بدون به کارگیری سلاح، موجب کاهش آسیب پذیریها و افزایش پایداری‌ها در برابر تهدیدات خارجی شود. در طول چند سال گذشته هر از چندگاهی صحبتی از قرارگاه...
سه‌شنبه، 26 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تهدیداتی دائمی و خاموش
تهدیداتی دائمی و خاموش

 

نویسنده: واحد پژوهش مؤسّسه ی فرهنگی موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)




 

گفت وگو با سردار جلالی، ریاست محترم قرارگاه پدافند غیرعامل

«پدافند غیرعاملی»، به کلیه‌ی اقدامات و تدابیری گفته می‌شود که بدون به کارگیری سلاح، موجب کاهش آسیب پذیریها و افزایش پایداری‌ها در برابر تهدیدات خارجی شود. در طول چند سال گذشته هر از چندگاهی صحبتی از قرارگاه پدافند غیرعامل کشور که متولی انجام اقدام مهم امنیتی است در رسانه‌ها منتشر می‌شود.
ریاست این قرارگاه را سردار سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی به عهده دارند و یکی از آخرین مصاحبه‌های ایشان که در تاریخ 12 تیرماه سال جاری در «سایت مشرق» منتشر شده، پرده از تهدیدات مهم بیولوژیک در کشور برداشته است. با توجه به ارتباط مستقیم این گفت و گو با دیگر مطالب ویژه نامه بیوتروریسم «ماهنامه موعود»، آن را بی هیچ دخل و تصرّفی به خوانندگان عزیز تقدیم می‌کند. امید که مقبول طبع بیفتد.

یکی از تهدیدات جهانی در حوزه‌ی کشاورزی، مسئله بیوتروریسم است. چه تهدیداتی در حال حاضر از این ناحیه، متوجّه کشور است؟

در فضای پدافند غیرعامل، با مسئله ای به نام «تهدیدات زیستی» در فضای کشاورزی مواجه هستیم. معمولاً این مفهوم را با اصطلاح «اگروترویسم» مطرح می‌کنند. در این اصطلاح، اگرو از (agriculture) کشاورزی گرفته شده و تروریسم هم اصطلاحاً به افراد یا گروه‌هایی اطلاق می‌شود که با داشتن مقاصد سیاسی و امنیتی در جهت ارعاب کشور، مردم و دولت در راستای منافع خودشان اقداماتی را انجام می‌دهند. اینجا در راستای اهدافشان، از ابزار تهدیدات زیستی (بیوتروریسم) استفاده می‌کنند.
به نظر من، «تهدیدات زیستی» در فضای کشاورزی، استفاده یا جهت دهی و ساماندهی عامدانه‌ی تهدید زیستی در بستر موجود زنده است که این موجود زنده می‌تواند نباتات، ویروس‌ها، باکتری‌ها، پریون‌ها، سموم و امثالهم، یعنی در واقع عناصر شش گانه‌ی تهدید باشد که عامدانه دستکاری و مسلح شده است.
ممکن است اینجا بگوییم دو علت عامل این دستکاری است. اول آنکه ممکن است جهش مولکولی رخ بدهد و دستکاری منظم و آگاهانه انسان در آن، دخیل نباشد.
دسته ای از تهدیدات این گونه هستند و ما هم این تهدیدات را تهدیدات طبیعی قلمداد می‌کنیم، تهدیداتی که سایر طبیعی خودش را طی کرده است؛ مثل تأثیرات اقلیمی، گرم شدن و سرد شدن، حرارت و... که باعث شده‌اند در این موجودات، جهشی مولکولی رخ دهد.
دسته‌ی دوم از این تهدیدات، آنهایی است که مهندسی شده‌اند و در واقع، آن ژن‌ها و مولکول‌ها در موجودات زنده و نقش ژنوم آنها، در راستا و به نفع اهداف تعیین شده سازماندهی شده است. مثلاً اگر دشمنی بخواهد در کشوری تأثیرات اساسی بلند مدت بگذارد، از طریق دستکاری مواد غذایی، می‌تواند این کار را انجام بدهد.
اینجا دیگر تروریسمی در کار نیست؛ بلکه کشوری، بخشی از کشورها یا چند کشور جهان را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد؛ مثلاً از طریق افزایش یا کاهش IQ، افزایش یا کاهش نرخ باروری، افزایش یا کاهش ویژگی‌های غذایی که در دستکاری غذا می‌تواند انجام بشود و تأثیر روی شخصیت افراد، اقدام کند.
ما در اسلام هم داریم که حلال و حرام بودن غذا در نسل انسان، تربیت انسان، باطن و ماهیت انسان اثر می‌گذارد. حتّی اینکه مادران در دوران بارداری لقمه‌ی حرام یا شبهه ناکی خورده باشند، این لقمه در فرزندانشان هم اثر می‌گذارد.
پس این غذا، کیفیت و ماهیتش در سلامت انسان اثر می‌گذارد. امروز هم علم ژنتیک، این مسئله را اثبات کرده است که می‌شود با ضعیف یا غنی سازی مواد غذایی، در افزایش یا کاهش قابلیّت‌های مثبت و منفی انسانی تغییر ایجاد کرد.
وقتی چنین موضوعی پیش می‌آید، دیگر اصلاً کاربرد مفهوم تروریسم در فضای کشاورزی کاربرد درستی نیست، بلکه ما باید روی بحث «تهدیدات زیستی» در بخش کشاورزی تأکید کنیم، یعنی آن تهدیداتی که در شش حوزه‌ی زیستی با شش عنصر زیستی (باکتری‌ها، ویروس‌ها، پریون‌ها و ...) انجام می‌شود؛ لذا ما باید اول مفهوم تهدیدات زیستی در بخش کشاورزی را داشته باشیم تا بدانیم با چه موضوعی و با چه چارچوبی می‌خواهیم بحثمان را دنبال کنیم.
تهدیدات بخش کشاورزی، خاموش، دائمی و به سختی قابل کنترل است. دشمنان برای کاهش نرخ باروری در کشورهای مسلمان با برنامه عمل کرده‌اند.

آیا کشورهایی هستند که بخواهند با دستکاری در مواد غذایی و کشاورزی، اهداف خاصی را در جامعه مخاطبشان دنبال کنند؟

طبیعتاً پاسخ مثبت است. برای اینکه اسنادی وجود دارد که رژیم صهیونیستی و بعضاً اروپایی‌ها این کار را انجام داده‌اند. ببینید اروپا در بیست تا سی سال گذشته، سیاستی را تحت عنوان سیاست کنترل جمعیت اتّخاذ کرده است.
سیاست کنترل جمعیت باعث شده که نسل اروپا به شدت پیر بشود و در اثر این سیاست، الگوی زندگی اروپایی به الگوی زندگی تک فرزندی، بی فرزندی، زندگی با یک حیوان خانگی یا زندگی همجنس بازانه تبدیل شده است.
این چیزی است که خودشان هم اعلان کرده‌اند. نتیجه این الگو جیست؟ کاهش نرخ باروری کشور هر کشوری برای اینکه بتواند کف نرخ باروری خودش را داشته باشد، به صورتی که جمعیت خودش را ثابت و با قابلیت‌های فعلی حفظ کند، باید نرخ باروری اش بالای 2/1 باشد وگرنه نسل به سمت انقراض می‌رود.
نرخ رشد جمعیت در کشورهای مسلمان، (متأسفانه به جز «ایران» که البته در مورد ایران هم به تدریج، در حال ترمیم است.) بعضا تا 4/5 است، یعنی تا 2/5 برابر.
اروپایی‌ها در یک برآورد استراتژیک گفته بودند، اگر اروپا با همین نرخ رشد جمعیت و کشورهای مسلمان هم با همین نرخ رشد جمعیت بمانند در سی سال آینده، بیش از سه چهارم (75%) اروپا در اختیار مسلمانان قرار خواهد گرفت؛ در «آلمان»، «ایتالیا»، «فرانسه» و سایر کشورهای اروپایی این اتفاق رخ می‌دهد.
وقتی چنین فضایی وجود دارد، اروپایی‌ها دو کار انجام می‌دهند: اول، سیاست‌های تشویق جمعیتی است که شما امروز می‌بینید در «ایتالیا»، «اسپانیا» و ... اعمال می‌شود.
دوم، کاهش نرخ رشد جمعیت جامعه رقیب است که مسلمانان باشند. بر این اساس، در کدام چارچوب و با چه روشی جلو می‌روند؟ با روش دستکاری موادّ غذایی؛ یعنی کاهش نرخ باروری جمعیت کشورهای مسلمان، استراتژی ای جدّی برای رقبای ما، یعنی اروپایی‌ها و برای دشمنان ما، یعنی آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی است.
استراتژی دیگر، تسلّط اقتصادی است. اینکه کشوری بازار مواد غذایی و تولید و پرورش گونه گیاهی (اعم از مدل و نسل آن گیاه) یا مواد غذایی خاصی را در اختیار بگیرد و گونه‌های رقیب را از بین ببرد و خودش را در زمینه‌ی آن نوع خاص انحصارگر کند.
مثلاً فرض کنید حمله‌ی «مگس زیتون» به زیتون «رودبار» در خوشبینانه ترین حالت، این گونه توجیه می‌شود که رقیبی به زیتون‌های ما حمله کرده است که زیتون خودش را به ما بفروشد و در نگاه بدبینانه، توجیه ما، حمله‌ی دشمنی برای از بین بردن صنعتی از ما خواهد بود. حمله به ماهیان سردابی هم از همین حیث است.
بسترهایی وجود دارد که می‌تواند این سه مؤلّفه را برای ما هم به فرصت تبدیل کند و هم به تهدید. این بسترها کدامند؟
بستر مهم دانش بیوتکنولوژیکی است. دانش بیوتکنولوژی در حوزه‌ی کشاورزی، عموماً فرصت ساز است و در کنارش تهدیدات خاص خودش را هم دارد که باید به تهدیداتش هم توجّه کرد.
تراریختگی که یکی از مباحث در حوزه‌ی بیوتکنولوژی است، به معنای دستکاری ژنتیکی گیاه در جهت اصلاح و برطرف کردن اشکالات، برای ما یک فرصت است؛ ولی اگر سازوکار یا توان لازم را برای تشخیص تهدیداتی که در فرآیند اصلاح ژنتیکی گیاهانی که به عنوان اصلاح شده به ما عرضه می‌شود، نداشته باشیم، این قضیه کاملاً تهدیدزاست، یعنی نمی‌شود که اینجا خوش خیال باشیم که گندممان را از «آمریکا» می‌خریم یا فلان محصولمان را از جای دیگر و بعد اینجا هیچ کنترل و سپر دفاعی نداشته باشیم و بعد بگوییم اینجا همه چیز خوب است و هیچ مشکلی نداریم. «سازمان دارو و غذای آمریکا»، «FDA»، دو استاندارد دارد: استانداردی برای داخلی و استانداردی برای خارج از آمریکا استاندارد داخلی، یعنی بررسی کیفیت محصول برای مصرف داخل و استاندارد خارج یعنی اینکه من تأیید می‌کنم ولی کسی داخل آمریکا نخورد. اولاً، این استاندارد دوگانه تبعیض و اهانتی به سایر کشورها است؛ مثل اینکه شما گندم تراریخته را که برای دام خودت استفاده می‌کنی و مهر FDA می‌زنی، به کشورهای دیگر بفروشی، این یعنی کلاس استاندارد سایر ملت‌ها در حد حیوانات خودتان است.
این توهین بزرگی به ملت‌ها در حوزه کشاورزی است که مثلاً شما داروخانه می‌روید، دارو می‌گیرید و می‌بینید مهر FDA دارد و بعدش نگاه می‌کنید، می‌بینید نوشته external use (مصرف خارجی) یعنی برای استفاده‌ی خارج از کشور آمریکا است نه داخلی.
وقتی برای خارج است؛ یعنی شما بگیرید، استفاده کنید، هر آسیبی داشت ما ببینیم و بعد آن مادّه ی غذایی را طوری درست می‌کنیم که برای مردم خودمان آسیب نداشته باشد.
شما در اکثر فیلم‌ها می‌توانید ببینید که این داروها در «آمریکا» تولید می‌شوند و بعد در سایر نقاط استفاده و تست می‌شوند، اشکالاتشان درمی آید و بعد در خاک آمریکا مورد استفاه قرار می‌گیرد.
بنابراین ما باید در کنار بهره گیری از فرصت‌های بیوتکنولوژی در حوزه‌ی کشاورزی، مثل تراریختگی، به شدّت مراقب تهدیداتش هم باشیم و بدانیم این تهدیدات خاموش، دائمی و به سختی قابل کنترلی هستند و اگر ما می‌خواهیم این تهدیدات را نداشته باشیم، باید الزامات پدافند زیستی و غیرعامل را در حوزه‌ی محصولات غذایی داشته باشیم؛ یعنی اینکه اولاً ما باید سامانه‌های تشخیصیمان را ارتقا بدهیم و به سطح کشورهایی که می‌خواهیم از آنها محصولی بخریم، برسانیم؛ یعنی اگر سطح آزمایشگاه‌های ما دو است و سطح آنها چهار، ما برای اینکه بتوانیم با تهدیدات آنها مقابله کنیم و محصولی را که می‌آید، بتوانیم تست کنیم، باید سطح آزمایشگاه‌هایمان را به چهار برسانیم.
دوم اینکه بانک اطلاعاتی داشته باشیم و در آن، تمام نقشه‌ها، تمام ویروس‌ها و تمام نمونه‌ها را داشته باشیم که بتوانیم کنترل خوبی اعمال کنیم و سوم اینکه نوعی ضمانت به لحاظ بهداشتی از طرف مقابل بخواهیم که او بگوید در محصول تراریختگی اش، چه اصلاحاتی انجام داده است و خودمان هم قدرت تشخیص داشته باشیم؛ و گرنه باید منتظر باشیم که محصولی بیاید و ما پنج یا ده سال بعد، متوجه شویم که ان محصولی که از آنها گرفته ایم و خوردیم، سرطان زا بوده و کاهش باروری و ... به بار آورده است. در مقاله ای می‌خواندم، نوعی گندم خاص وجود دارد که اگر خانم‌ها بخورند، از هر بیست بار حاملگی، 15 الی 16 بار به سقط ختم می‌شود.
پس هر کس می‌خواهد در حوزه‌ی بیوتکنولوژی حرفی بزند، اول باید ابزار کنترلش را درست کند که شامل آزمایشگاه، بانک اطلاعاتی، نمونه‌های تخصصی، ضمانت و سایر اسناد می‌باشد تا برآن اساس بشود اطمینان داد که فلان محصول خارجی را می‌توان مصرف کرد و چون کشور ما مورد تهدید واقع می‌شود و اکثر رقبای ما، به ما، به چشم دشمن نگاه می‌کنند، لذا ما نمی‌توانیم در این زمینه به آنها اتکا داشته باشیم.
بنابراین به نظر می‌رسد که توسعه ادبیات پدافندی در حوزه‌ی کشاورزی، یک امر جدی است و نمی‌شود به اتکا به دانش غربی در این زمینه اکتفا کرد.
سامانه‌های تشخیصی، سامانه‌های کنترلی، سامانه‌های بانک اطلاعاتی در این زمینه باید توسعه پیدا کند و دانش بیوتکنولوژیک هم برای اینکه بتواند خوب بشناسد و خوب تولید بکند، باید پویا باشد. با این نگاه، به نظر من ما نیاز به یک دانش بیوتکنولوژیک بومی داریم.
باید بتوانیم محصولمان را خودمان تراریخته کنیم. ممکن است این تغییرات در دست خودمان هم آسیب‌هایی داشته باشد؛ ولی چون دست خودمان بوده است، می‌توانیم آسیب‌هایش را کنترل کنیم.

مؤثرترین عامل کاهش آسیب پذیری در بخش کشاورزی چیست؟

منشأ آسیب‌ها، خود ما هستیم. اولین آسیب این است که ما سامانه‌ی تشخیص تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی را به‌اندازه‌ی کفایت نداریم؛ یعنی این سامانه قدیمی است، سامانه باید به گونه ای ارتقا پیدا کند و اصلاح شود که توان تشخیص هر گونه تهدید را داشته باشد.
این نکته‌ی دوم این است که ما باید بانک اطلاعات جامعی از این آسیب‌ها که در دنیا به وجود آمده است، داشته باشیم که با آن بتوانیم کنترل را اعمال کنیم و تشخیص بدهیم.
نکته‌ی سوم در این آسیب‌ها، کنترل‌های کیفی برای کنترل کیفیت محصول است. به نظر من این کنترل‌ها در نظام واردات ما ضعیف است. حالا ممکن است که بخشی از آن، به دلیل تحریم باشد که ما نتوانیم از هر فروشنده ای در دنیا خرید کنیم و مجبور شویم از فروشنده‌ی خاصی تهیه کنیم و او هم چون انحصاری است، شرط خاص خود را تحمیل می‌کند که طبیعتاً در حوزه‌ی خرید، ما بعضاً با این دست از مشکلات مواجه می‌شویم.
یک بعد دیگر، مسئله‌ی سموم هستند. سموم استفاده شده در موادّ غذایی، تأثیرات بدی دارند. ضمن اینکه سموم ناخالص هستند. در حال حاضر، سمومی که در موادّ غذایی استفاده می‌شود، دوره‌ی عمر بالایی دارند و بعد از اینکه میوه چیده شده و محصول بیرون می‌آید، این سموم هنوز در میوه وجود دارد. آنها می‌توانند سلامت انسان را مورد تهدید قرار دهند.
پس به نظرم بایستی یک بازنگری در سموم شیمیایی، استفاده از سموم طبیعی و نیز باید اقدامات کنترلی دقیق و سختگیرانه در این خصوص صورت گیرد؛ و گرنه ما با پدیده ای، به نام رشد 400 درصدی سرطان مواجه می‌شویم. این رشد، عوامل زیادی دارد که یک بخش آن، همین آلودگی است. در دنیا، تولید محصولات ارگانیک، یعنی عدم استفاده از سموم، چه در دام، مانند مرغ و گوشت و چه در حوزه‌های غذایی، کاملاً مورد توجه قرار گرفته است.
به نظر من هم باید رویکرد جدی ای در این حوزه داشته باشیم؛ یعنی هم اصلاح مدیریت‌ها و دقت‌ها و هم ارتقای کیفی سیستم تشخیص، بومی سازی و در واقع کنترل شدید روی حوزه‌ی سموم هم بعد مهم دیگری است که می‌تواند بسیار برای ما حائز اهمیت باشد.

آیا شما از منظر پدافند غیرعامل قائل به خودکفایی در کشاورزی هستید؟ اگر هستید چه راهکارهایی دارید تا بتوانیم در حوزه‌های کشاورزی به خودکفایی برسیم؟

ما باید به الگوی بومی خودمان در خودکفایی برسیم که بر اساس استعدادها و ظرفیت‌های خود ما باشد. منظور این است که ما باید به اینجا برسیم که بر استفاده از مزیت‌های سرزمینی و اقلیمی، در جهت تأمین نیازمندی‌های اساسی و اولویت بندی آنها تأکید داشته باشد.
بحث ساماندهی آب را هم داریم. باید بدانیم مصرف آب چقدر باشد، کجا باشد و کجا چه مزیتی داریم؟ درباره‌ی طرح آمایش سرزمینی کشت و کشاورزی هم باید به این نکات توجه کنیم که اولاً در این طرح، نیازهای اساسی را مد نظر داشته باشیم؛ دوم اینکه تناسب اقلیم و محصول را تنظیم کنیم و سوم اینکه بتوانیم تنظیمی در تولیدات داشته باشیم که کشاورز یک سال زیاد نکرد، سال بعد کم، تا در تأمین نیازهای اساسی کشور دچار مشکل نشویم.
منبع مقاله :
واحد پژوهش مؤسّسه ی فرهنگی موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ (1394)، بیوتروریسم، تهران: هلال، چاپ اوّل.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط