در ادامهی ایام پادشاهی صفوی یکی از مکانهای مهم شهری به حساب میآمد که شاهان صفوی همواره به کارکرد آن عنایت ویژهای داشتند. مطلبی که در پیش رو دارید، بخشی از گذشتهی تاریخی این بازار را از منظر مباحث مربوط به فرهنگ وقف بررسی میکند.
وقف عمارت قیصریه
عمارت قیصریه در سالهای نخستین پس از احداث، ضمن آنکه جزو ساختمانهای جدیدی بود که به فرمان شاه عباس اول دایر گشته بود،از املاک خاصهی شاهی نیز به حساب میآمد. اسکندر بیگ ترکمان در تاریخ عالم آرای عباسی، آن را در شمار املاک و متملکاتی آورده که در «حیطهی تملک و تصرف شرعی»(2)
شاه عباس قرار داشته است تا آن که سرانجام تصمیم میگیرد آن عمارت و بخشی دیگر از املاک و زمینهای خود را وقف نماید؛ این موقوفات به نام موقوفات چهارده معصوم - علیهمالسلام - مشهور شدهاند.
اسکندر بیگ ترکمان در ذیل وقایع سال بیست و یکم جلوس شاه عباس اول نوشته است:
در این سال رأی صواب نمای اشرف اعلی، که شعله افروز خطایر غیبی و روشنی بخش دیدهی باریک بینان دقایق لاریبی است، به رهنمونی توقیعات یزدانی و تأییدات آسمانی، که همیشه قرین حال خیر مال آن حضرت است،
جمیع املاک و رقبات مکتسب خاصهی خود را که در زمان دولت روز افزون در حیطهی تملک و تصرف شرعی آن حضرت قرار گرفته بود .
و قیمت عادله آنها زیاده از یک صد هزار تومان شاهی عراقی و حاصل آنها بعد از وضع مؤونات زراعت به تسعیر وسط قریب به هفت هزار تومان میشد مع خانات عالیه و قیصریه و چهار بازار دور میدان نقش جهان اصفهان و حمامات،
که در آن بلدهی جنت نشان ترتیب یافته، وقف حضرات عالیات مقدسات چهارده معصوم - علیهمالسلام - فرمودند و اقل حاصل را منظور داشته چهارده حصه کردند...(3).
سپس به تفصیل شروط این وقف نامه پرداخته، مینویسد:
به شروطی که در وقفیهی معتبرهی مرقومه به قلم افادت رقم علامة العلمائی مجتهد الشأنی، شیخ بهاءالدین محمد [شیخ بهایی] مبین و مسطور است عمل نمایند و...(4).
در برخی منابع دیگر نیز با اندک تفاوتهایی از این موقوفات یاد شده است؛
به طور مثال سید حسن بن مرتضی حسینی استر آبادی، معاصر شاه سلطان حسین صفوی (حدود یک قرن بعد از وقف قیصریه) میزیسته است، در کتاب تاریخ سلطانی، در شرح حال شاه عباس اول دربارهی این موقوفات چنین مینویسد:
و تمامی اموال و اسباب و املاک و مکنت خود را وقف سرکار حضرات مطهرات، سدره مرتبات، عرش درجات، چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین فرمودند موافق وقف نامچهی سوای تاریخ، که حسب الفرمان شرف صدور یافته به خط مرحوم شیخ بهاءالدین
محمد عاملی، شیخ الاسلام دار السطنهی اصفهان، که حاصل و مداخل املاک و رقبات مذکوره هر ساله مبلغ چهارده هزار تومان میشده و به سر کار جدیدی موسوم است موافق شروط و قضیهای - که حال معمول و مستمر است - داد و ستد میشود،
به شرح آنکه: غرض از تنمیق این صحیفه آن که وقف نمود کلب آستان علی بن ابیطالب، عباس، آنچه تا حین صدور هذا الوقف عتبه،
در تحت تصرفات مالکانهی خود را داشتند خالیا عن حق الغیر و عن کل ما منع صحة الوقف بر حرم اشرف و مرقد ارفع اقدس سید کونین و نبی ثقلین و صاحب مقام قاب قوسین - صلی الله علیه - و بر عتبهی علیه و روضهی قدسیهی سلطان سریر ولایت، دیباچهی صحیفهی امامت و هدایت، المخصوص به تنصیص (انما ولیکم الله) و سلام الله علیه و علی اولاده المعصومین، و آن همگی و تمام کاروان سرای واقعه در صدر میدان نقش جهان اصفهان است مع قیصریهی متصله به آن و کل بازار دور میدان مذکور و حمام واقع در جوار آن، مشهور به حمام شاهی، که جمیع آنها احداث کردهی کلب آستان علی بن ابیطالب است.... (5).
تولیت وقف
شاه عباس برای آن که بر این املاک بعد از جاری شدن صیغهی وقف، هم چنان اشراف داشته باشد و نظارت کند، در وقف نامه مذکور، خود و سپس پادشاهان بعدی را متولیان موقوفات معرفی میکند.تولیت وقف مذکور مادام الحیوة که به زمان ظهور حضرت صاحب الامر متصل باد به ذات اشرف خود و بعد از آن به پادشاهان گرامی نژاد که در ممالک ایران مسند نشین تخت شاهی و جالس سریر پادشاهی بوده باشند تفویض فرمودند....(6).
انگیزه های شاه عباس برای وقف
دلایلی که در پس نیات وی برای به وجود آوردن این موقوفات کلان نهفته بود، برای ما کاملا شفاف نیست؛ به خصوص آن که متون مختلف، اهداف متفاوتی را برای این تصمیم ذکر کردهاند.اسکندر بیگ ترکمان، منشی دربار شاه عباس، با مبالغهای گزاف آن را «به رهنمونی توقیعات یزدانی و تأییدات آسمانی» دانسته و نوشته است:
چون عقلای دانشور و دانشمندان خرد پرور، که دقیقه شناسان مدارج افلاک و بینندگان خفیات نتایج عناصر و افلا کند، به دیدهی تأمل و انصاف نظر بدین امور خجسته اندازند در خاطرشان به یقین بپیوندد که در عالم اسباب و مقتضای طبع بشریت و هوا پرستی، که جزو اعظم سلطنت و فرمانروایی است، وقوع این حال از حوصلهی خیال ارباب تعلق بیرون است....(7)
صاحب کتاب وفیات العلماء دلیل این موقوفات را برکت تأثیر معنوی جناب ملا عبدالله شوشتری (ره) دانسته و چنین عنوان نموده است:
و [جناب ملا عبدالله شوشتری (ره)] بسیار کراهت داشت با شاه عباس صفوی؛ یک روز اتفاقا ملاقات شد؛ بسیار شاه از جناب ملا عبدالله احترام کرد و همان سبب شد که اوامر عبدالله را به موقع اجرا بگذارد .
و موقوفات مدارس و موقوفات معروف به چهارده معصوم [علیهمالسلام] و مدرسهی منسوب به ملا عبدالله [ره] در اصفهان بنا کرد و خود جناب ملا عبدالله را مدرس آن قرار داد و همچنین مدرسهای برای جناب شیخ لطف الله و مدرس آن خود شیخ لطف الله را قرار داد همهی این خیرات را میتوان گفت باعث، ملا عبدالله شد (8).
البته با توجه به تظاهری که شاه عباس به دین مقدس اسلام داشته، بعید نیست که به سبب تکریم توصیهی جناب ملا عبدالله شوشتری (ره)، که از اعاظم فقهای زمان بود، به این اقدام دست زده باشد.
راجر سیوری در کتاب ایران عصر صفوی، در ضمن بحث راجع به ویژگیهای جامعهی صفوی و ارتباط متقابل عالمان و بازار، راجع به تصمیم شاه این گونه مینویسد:
شاه عباس اول در 1607 م / 1016 - 1015 ه. ق تمامی املاک و اموال شخصی خود را وقف چهارده معصوم [علیهمالسلام] کرد و تولیت آن را خود بر عهده گرفت .
و بعد از خود نیز به جانشینانش واگذار کرد. به سخن مورخ معاصر وی، اسکندر بیگ منشی، این نیکوکاری جز از سوی پادشاهانی که بعد از بخشش اموال خود، قصد کناره گیری از سلطنت و در پیش گرفتن زندگی زاهدانه را داشتند سابقه نداشت(9).
وی در ادامه راجع به پیامدهای این تصمیم شاه عباس توضیح میدهد که چگونه بعضی از صاحبان املاک برای مصونیت بخشیدن به اموال خویش در برابر تعدیات دولتی این روش را الگو قرار میدادند:
«همین یک عمل نه تنها مستقیما به وسعت اراضی وقف به مقدار نسبتا زیادی افزود، بلکه برای عدهی زیادی از زمین داران سر مشق شد تا به نحو مشابهی عمل کنند.
از طریق بر عهده گرفتن تولیت اوقاف و سپردن آن به خانوادهشان پس از مرگ، این زمینداران بعد از دادن صدقاتی که جنبهی ظاهری داشت، هم چنان به استفاده از عایدات موقوفات میپرداختند. بدین طریق تا حدی از خطر مصادرهی اموال و هم چنین پرداختن مالیات و دیون در امان میماندند(10).
البته آنچه را که وی به عنوان آموزههای زمین داران از این حرکت شاه عباس ذکر نموده است، عملا نمیتوان به همهی موقوفات و نیات بانیان آنها تعمیم داد و به حتم افراد خیر اندیشی نیز وجود داشته که در این مورد با حسن نیت عمل کردهاند.
آر. دی. مک چسنی با اتکا به متن کتاب روضة الصفویهی اثر میرزا بیگ بن حسن جون آبادی، هدف شاه عباس از وقف قیصریه را در راستای سیاستهای وی برای تسلط بر بازار، توصیف نموده و آورده است:
این استفاده از وقف هم، چون پشتیبان عمدهی مالی برای توسعهی تجاری مجموعهی میدان ابزاری اقتصادی بود که شاه برای جذاب کردن محلهی تجاری جدید برای کسانی که جایی در آن اجاره میکردند، و از آن مهمتر،
برای این که این محله را بر بازار هارون ولایت تفوق اقتصادی بخشد، اعمال میکرد... مستحدثات بازار میدان، حجرات و تیمها و کاروانسراها و... چون وقف بود مشمول قانون ارث واقع نمیشد که تجزیه گردد...
ثبات نسبی موقوفه، به لحاظ مدیریتش، شاید در جذب مستأجر تجاری مؤثر بوده باشد. مضافا در این مورد خاص، شاه عباس در وقف نامهاش قید کرده بود که شاهان بعدی عهده دار نصب متولی وقف خواهند بود.
ایجاد چنین پیوند مستقیمی میان فعالیت کارآمد بازار میدان نیز شاید خود تضمین دیگری برای مستأجران بوده که حکومت حافظ منافع ایشان در بالاترین مرتبه خواهد بود(11).
تحلیل وی دربارهی انگیزههای شاه عباس از وقف این بازار و چهار بازار اطراف میدان، بی شک پیامدهای توفق بخشی را نشان میدهد که بر اعتبار تجاری و امنیت اقتصادی قیصریه در آن زمان میافزود.
رونق کارکردی قیصریه
حساسیت و توجه ویژهای که شاه عباس برای رونق بخشیدن به عمل کرد بازار قیصریه و افزودن بر اعتبار تجاری آن مبذول کرده بود، موجب شد که در اندک مدتی این بازار به یکی از قطبهای شاخص تجارت جهانی درعرصهی ابریشم و سایر منسوجات گرانبها تبدیل گردد.تحرک اقتصادی بالا، انباشت سرمایه و تراکم مراجعان منجر شد تا به فضاهای جدید در قیصریه احساس نیاز شود؛ زیرا این مرکز به عنوان مهمترین مجتمع تجاری پایتخت، دیگر قادر نبود پاسخگوی حجم کارکردی جدید و الزامات عملکردی محوله باشد؛
لذا در این ایام همگام با سایر ساخت و سازهای جدید شهری، که برای بالا بردن قابلیتهای پایتخت در پاسخگویی به نیازهای جدید صورت میپذیرفت، طرح توسعه قیصریه نیز مورد توجه قرار گرفت(12).
قیصریه و فراموشی حقوق وقف
متأسفانه بعد از انقراض پادشاهی صفوی و از هم پاشیدن نظم دیوانی، موقوفه بودن قیصریه به روشی که شاه عباس اراده کرده بود، فراموش شد. استیلای هفت سالهی افغانها در اصفهان تبعات شومی برای موقوفات داشت.در کتاب سیاست و اقتصاد عصر صفوی از یک گماشتهی افغانی به نام ملا زعفران یاد شده که بر رافضی بودن اصفهانیها و همهی مردم ایران حکم داد و رفضه را کافر نامید.
و به استناد این حکم، رقبات دفتری صفویه را که تشخیص قرای دولتی و اربابی و موقوفه را به درستی معلوم میکرد و در چهلستون ضبط بود به زاینده رود افکند (13).
و این گوشهای مختصر از جنایات افغانها در زدودن ضوابط دیوانی مبتنی بر فقه شیعی بود.
به هر حال دقیقا مشخص نیست که از چه تاریخی، به موضوعیت وقف بودن قیصریه بی اعتنایی شده است؛ چنان که درحال حاضر ادارهی کل اوقاف و امور خیریهی استان اصفهان نیز در زمینهی مالکیت بر مجموعهی قیصریه سند و ادعایی ندارد.
نکتهی جالب توجه آن که در بایگانی راکد این ادارهی کل، رونوشت وقف نامهای وجود دارد مبنی بر آن که در سنهی 1216 هجری قمری (بعد از حدود دویست سال از وقف قیصریه)، فردی به نام آقا سید علیا خلف حاجی میر حسن، کل این بازار را برای اولاد ذکور خود وقف مینماید(14).
دراین پرونده، نامهای به تاریخ 11 / 3 / 71 به امضای رئیس ادارهی کل اوقاف و مهر آن اداره مبنی بر پی گیری و روشن نمودن وضعیت موقوفات مزبور وجود دارد، و دیگر هیچ سندی که گویای فرجام این موقوفات باشد، به چشم نمیخورد. برخی از قسمتهای آن به این شرح است:
«وقف مؤبد ملی صحیح و حبس مخلد شرعی نمود تمامی و جملگی املاک و قرا و خانها و باغات و دکاکین و سایر اشیای مفصله ذیل الکتاب را با کافهی لواحق حصهی سیالهی موروثی عالیجاه واقف موفق عظم اله از...» و با شمردن باغات، خانها، آبادیها، مغازهها، قنات، حمام، یخچال آسیاب و معدن در شهرهای مختلفی چون قزوین، تهران، اصفهان طالقان و شهریار. در ذیل املاک اصفهان آورده است:«... و شش دانگ بازار علی مشهور به بازار قیصریه واقعه در پایین مسجد شاه و...»
و سایر بناهایی که در اصفهان مالک آنها بود، ذکر میکند و در ادامه مینویسد: «... وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاد ذکور بطنا و نسلا بعد نسل».
در ضمن اندکی از درآمد موقوفات یاد شده را به امور خیریه، به غیر از اولاد خود در نظر میگیرد. سپس به تفصیل شرح میدهد اگر اولاد ذکور او وفات یافت یا انقراض یابند، چگونه با موقوفات، عمل شود. در انتهای وقف نامه تاریخ آن نوشته شده است: «و کان ذلک فی شهر ذیقعدة الحرام سنة ست عشرة مأتین بعد الالف من الهجرة النبویة المصطفویة».
همان طور که در ابتدا نیز گفتیم، این پرونده جزو پروندههای راکد ادارهی اوقاف و امور خیریهی استان اصفهان است. به هر حال در این جا هدف از ذکر این مطالب، قصد پی گیری حقوقی امر نیست و منظور آن است که بخشی از فراز و نشیبهای تاریخی در گذر حیات این عمارت بیان شود.
خاتمه:
گفتاری که سپری شد، سعی بر آن داشت که بخشی از در هم تنیدگی ملاحظات فرهنگی (درحوزهی وقف) با مسائل عمران شهری، در محدودهای کوچک از شهرسازی اصفهان در عهد صفوی (مجموعهی قیصریه) را کاوش و متجلی نماید.هر چند کسب شناخت کامل و عاری از خطا در مورد این موضوع بعداز گذشت چهار قرن اندکی سخت است، امید آن میرود که پژوهشهای آتی امکان فهم بیشتر و تبیین نکات مبهم را فراهم سازد.
پی نوشت:
1- افوشتهای نطنزی، محمود بن هدایت الله، نقاوة الاثار فی ذکر الاخیار، به اهتمام احسان اشراقی، چ 2، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1373، صص 377 - 376.
2- ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالم آرای عباسی، نیمهی دوم، چ 2، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1350، ص 760.
3- همان.
4- همان.
5- حسینی استر آبادی، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، به اهتمام دکتر حسن اشراقی، چ 1، تهران، انتشارات علمی، 1364، صص 136 و 135.
6- ترکمان، اسکندر بیگ، همان، ص 761.
7- همان.
8- جلالی شاهرودی، حسین، وفیات العلما، مشهد، چاپخانهی خراسان، بیتا، ص 76.
9- سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، چ 1، نشر مرکز، 1372، ص 182.
10- همان، ص 183.
11- مک چسنی، آر. دی، «احداث اصفهان عباسی در متون صفوی»، ترجمه مهرداد محمود زاده، رواق، سال اول، شمارهی 1، (پاییز 1377)، صص 77 و 78.
12- جهت مطالعه بیشتر در این زمینه رک: کبیر صابر، محمد باقر، تحلیلی بر انتظام کالبدی و کارکردی مجموعه بازار قیصریه اصفهان (پایان نامهی کارشناسی ارشد)، دانشگاه هنر، 1379.
13- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، چ 4، تهران، انتشارات صفی علیشاه، 1376، ص 358.
14- ادارهی کل اوقاف و امور خیریهی استان اصفهان، کد پرونده 45-و.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: محمد باقر کبیر صابر
این مقاله در تاریخ 1403/01/11 بروز رسانی شده است.