نگاهی به مفهوم، اهداف و معیارهای توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی - ایرانی

اصولاً یکی از علل اصلی ابهامات و نارسایی‌های تعاریف توسعه، خود ماهیت مقوله‌ی توسعه است. مقوله‌ی توسعه ماهیتی ارزشی، هنجاری و نسبی دارد. به عبارت دیگر، توسعه مفهومی است که هر فرد و گروه و جامعه‌ای معنا و
جمعه، 26 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به مفهوم، اهداف و معیارهای توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی - ایرانی
 نگاهی به مفهوم، اهداف و معیارهای توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی - ایرانی

 

نویسندگان: علیرضا رضایی (1) و بابک نگاهداری (2)




 

چکیده

اصولاً یکی از علل اصلی ابهامات و نارسایی‌های تعاریف توسعه، خود ماهیت مقوله‌ی توسعه است. مقوله‌ی توسعه ماهیتی ارزشی، هنجاری و نسبی دارد. به عبارت دیگر، توسعه مفهومی است که هر فرد و گروه و جامعه‌ای معنا و ارزش‌های موردنظر خود را از آن استنباط می‌کند و روشن است که این معانی و ارزش‌ها بسته به موقعیت و حتی مشغولیت افراد و گروه‌ها کم‌وبیش متفاوت هستند. الگوی غرب برای توسعه، یک الگوی ناموفق می‌باشد؛ زیرا با وجود دستیابی کشورهای غربی به ثروت و قدرت، ارزش‌های انسانی و معنویت در این جوامع از بین رفته است. اما مفهوم و اهداف توسعه و پیشرفت در منابع اسلامی – ایرانی چیست؟ چه شاخص‌های از توسعه و پیشرفت از منابع مذکور قابل استخراج است؟ به نظر می‌رسد هدف توسعه در منابع اسلامی – ایرانی رسیدن به ارزش‌های متعالی انسان – که در هدف خلقت انسان منظور گردیده – می‌باشد، و رشد انسان، هدف فعالیت‌های مادی قرار گرفته است. همچنین در این راستا، ده معیار اصلی توسعه و پیشرفت را از منابع معتبر اسلامی – ایرانی یعنی؛ قرآن کریم، نهج‌البلاغه، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دیدگاه‌های بنبانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران در صحیفه‌ نور، و بیانات مقام معظم رهبری شناسایی کرده‌ایم که عبارت‌اند از: تقوا، علم‌محوری، قانون‌مداری، رفع فقر از جامعه، عقل‌گرایی، آزادی، مردم مداری، شایسته‌مداری و تخصص گرایی، نظم، عدالت‌اجتماعی.

مقدمه

هدف از طرح لزوم بازشناسی الگوی پیشرفت کشور و تعریف شفاف و ضابط‌مند مدل پیشرفت، ایجاد یک باور همگانی در میان نخبگان و عامه‌ی مردم در خصوص ضرورت تعیین الگوی صحیح توسعه است. مقام معظم رهبری معتقدند که غربی‌ها در تبلیغات خود، این گونه‌ القا کرده‌اند که توسعه و پیشرفت مساوی با غربی شدن است و متأسفانه برخی از کارگزاران و نخبگان کشور نیز الگوی پیشرفت را صرفاً یک مدل غربی می‌دانند که این مسئله‌ای غلط و خطرناک است. معظم‌له شکستن این طلسم را یک وظیفه‌ی مهم برمی‌شمارند. از نظر ایشان الگوی غرب برای توسعه‌ی الگوی ناموفق است؛ زیرا با وجود دستیابی کشورهای غربی به ثروت و قدرت، ارزش‌های انسانی و معنویت در این جوامع از بین رفته‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه تنظیم الگوی پیشرفت کشور براساس الگوی اسلامی – ایرانی، یک مسئله‌ی حیاتی است، خاطر نشان می‌کنند که اگر این الگوی اسلامی – ایرانی در مرحله‌ی عمل به اجرا گذاشته شود، قطعاً به الگوی مورد استفاده‌ی کشورهای دیگر تبدیل خواهد شد؛ همان‌گونه که بسیاری از کارها و موفقیت‌های ملّت و کشور ایران برای دیگر کشورها و ملّت‌ها الگو شده است. ایشان دلیل به نتیجه نرسیدن مدل توسعه‌ی غربی در نظام اسلامی را ماهیت متفاوت مبانی دیدگاه اسلام و غرب نسبت به پیشرفت و جایگاه انسان در این پیشرفت دانسته و تصریح می‌کنند که در دیدگاه غرب، پیشرفت مادی و محور آن سود مادی است؛ بنابراین در چنین دیدگاهی اخلاق و معنویت می‌تواند قربانی پیشرفت شود.
در اسلام پیشرفت مادی هدف نیست، بلکه وسیله‌ای برای رشد و تعالی انسان است. در جهان‌بینی اسلام، ثروت، قدرت و علم، وسیله‌ی رشد انسان و زمینه‌ساز برقراری عدالت، حکومت حق، روابط انسانی در جامعه و دنیای آباد هستند. با توجه به اختیار انسان برای پیمودن مسیر خودپرستی تا خداپرستی به منظور رسیدن به رستگاری در دیدگاه اسلام و مذموم بودن دلبستگی به دنیا، در عین حال اسلام از زاویه‌ی اجتماعی وظیفه‌ی انسان را مدیریت دنیا و استفاده از استعدادهای فراوان طبیعی برای آبادانی دنیا می‌داند. از نظر مقام معظم رهبری، الگوی پیشرفت مبتنی بر معنویت، الگوی مطلوب توسعه بوده و افرادی که در مراکز برنامه‌ریزی و علمی کشور در خصوص مسائل اصلی همچون مسائل اقتصادی و سیاسی متمرکز هستند، باید از الگوها و دستورالعمل‌های غربی پرهیز کنند. باید با پرهیز از انفعال در برابر حرکت قدرتمندان عالم، استقلال در همه‌ی عرصه‌ها نشان داده شود.
آنچه مسلم است ارزش‌های یک جامعه فراتر از توسعه‌ی اقتصادی، جهت‌گیری و نتایج توسعه را تحت‌الشعاع قرار داده و شکل می‌دهند و سرمایه‌های انباشته شده‌ی مادی و انسانی در اختیار ارزش‌ها و اعتقادات جامعه قرار می‌گیرند. اینکه چگونه یک جامعه توسعه‌ی اقتصادی را با ارزش‌های خود بیامیزد، بستگی به تعریفی دارد که از حیات ارائه می‌دهد و حدی است که میان مادیت و معنویت قائل می‌شود. واقعیت امر این است که تاریخ فقط سلطه گری سیاسی و فرهنگی را با توسعه‌ی اقتصادی آمیخته است. تلفیق انسان‌‌دوستی و معنویت و توجه به زندگی اخروی با توسعه‌ی اقتصادی به مراتب کمتر دیده شده است. اما تجربیات انسانی و قضاوت‌های او هنوز به پایان نرسیده است و امید است که بتواند این دو امر را به صورتی زیبا در هم ادغام کند. در این راستا، دین مبین اسلام که هم راهنمای دنیوی انسان است و هم راهنمای اخروی، منطقی‌ترین و علمی‌ترین تلفیق را ارائه داده است. (سریع‌القلم، 1375: 61)
ما در این گفتار سعی خواهیم نمود که ضمن توضیح مفهوم توسعه و هدف توسعه از منظر منابع اسلامی – ایرانی، در حد توان، شاخص‌های توسعه از دید منابع مربوط را جهت ارائه‌ی چارچوب‌های کلی الگوی اسلامی – ایرانی توسعه را شناسایی نماییم. منظورمان از منابع اسلامی – ایرانی مورد استفاده در این مقاله، قرآن کریم، نهج‌البلاغه، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و دیدگاه‌های بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران در صحیفه‌ی نور و بیانات مقام معظم رهبری می‌باشد.
در این نوشته روش تحقیق ما روش توصیفی – تحلیلی می‌باشد، که بر آن اساس تلاش می‌شود تا ضمن معرفی برخی شاخص‌ها، به مفهوم‌بندی چارچوب‌های کلی الگوی اسلامی توسعه در سطح کلان، از طریق گردآوری داده‌ها، اسناد و مدارک به شیوه‌ی کتابخانه‌ای بپردازیم.

فضای مفهومی و نظری توسعه در غرب

اصولاً یکی از علل اصلی ابهامات و نارسایی‌های تعاریف توسعه، خود ماهیت مقوله‌ی توسعه است. مقوله‌ی توسعه ماهیتی ارزشی، هنجاری و نسبی دارد. به عبارت دیگر، توسعه مفهومی است که هر فرد و گروه و جامعه‌ای معنا و ارزش‌های موردنظر خود را از آن استنباط می‌کند و روشن است که این معانی و ارزش‌ها بسته به موقعیت و حتی مشغولیت افراد و گروه‌ها کم و بیش متفاوت هستند. مثلاً اقتصاددانان ارزش را در رشد اقتصادی، افزایش سطح زندگی، جامعه‌شناسان در نظم و تعادل اجتماعی و آگاهان سیاسی در کارامدی و مشروعیت نظام سیاسی می‌دانند. در میان توده‌ی مردم هم عده‌ای ارزش را در رفاه و ثروت، عده‌ای در نظم و امنیت، عده‌ای در گسترش اخلاق و معنویت و عده‌ای در گسترش آزادی و عدالت می‌دانند. خود این ارزش‌ها را نیز افراد و گروه‌ها و جوامع مختلف، تعریف و تفسیرهای بسیار متفاوتی کرده‌اند. (ساعی، 1377: 20)
در ضمن اگرچه توسعه ذاتاً امری مادی است لکن نتایج آن می‌تواند در راستای اهداف ارزشی قرار گیرد. به همین جهت شاید به خاطر ارزشی بودن مقوله‌ی توسعه است که اندیشمندانی مانند «گی‌روشه» در تعریف توسعه گفته‌اند:
"توسعه عبارت است از کلیه‌ی کنش‌هایی که به منظور سوق دادن جامعه به سوی تحقق مجموعه‌ی منظمی از شرایط زندگی جمعی و فردی که در ارتباط با بعضی ارزش‌ها مطلوب تشخیص داده شده‌اند صورت می‌گیرد. (روشه، 6631: 212)"
قبل از پرداختن به توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی – ایرانی، مروری اجمالی بر نظریاتی که تاکنون در باب توسعه طرح شده‌اند، الزامی به نظر می‌رسد. به همین خاطر در این قسمت به طرح نظریات توسعه می‌پردازیم. در باب مسئله‌ی توسعه تاکنون نظریات متعددی از جانب اندیشمندان این حوزه مطرح و بررسی شده است، لکن کلیه‌ی این نظریات را می‌توان به صورت کلی در سه شاخه تقسیم‌بندی نمود:

الف. نظریات نوسازی (3)

این نظریات حاصل مباحث و تئوری‌هایی است که از سوی پژوهشگران آمریکایی درباره‌ی مسائل مربوط به دگرگونی‌های جوامع جهان سوم ارائه شد. این دسته از پژوهشگران، جوامع موجود در جهان امروز را به دو دسته‌ی سنتی و نوین تقسیم می‌کردند و جوامع غربی را نمونه و الگوی جوامع نوین دانسته و مشخصات آن جوامع را به عنوان معیارهای «نو بودن» در نظر می‌گرفتند. در مقابل، جوامع موسوم به جهان سوم را به عنوان جوامعی کم‌وبیش سنتی قلمداد می‌کردند. در همین راستا، این افراد نوسازی را عبارت از فرایندی می‌دانستند که طی آن جوامع بشری از حالت سنتی به حالت نوین درمی‌آیند. آنها معتقد بودند که به هر میزان که ارتباط میان جهان صنعتی و جهان غیرصنعتی (جهان سوم) افزایش یابد، جهان سوم بهره‌های بیشتری در توسعه‌ی ساختاری و رفاهی خود خواهد بود. طرفداران این نظریه ضمن درونی دانستن عوامل توسعه و توسعه نیافتگی و اعتقاد به سیر خطی تمام جوامع، رشد انباشت سرمایه را از عوامل مهم توسعه تلقی می‌نمودند. (4) (سریع‌القلم، 1375: 21)
اشکال عمده‌ای که به این نظریات وارد می‌شود آن است که آنها اقتباس، تقلید و وارد کردن برخی از جنبه‌ها و ظواهر زندگی جوامع صنعتی را از سوی کشورهای جهان سوم مترادف با توسعه و نوسازی آنها قلمداد کرده‌اند و هیچ‌گونه جایگاهی برای ساخت فکری حاکم بر این جوامع و فرهنگ آنها قائل نشده‌اند و این مسئله را مفروض نظریات خود قرار داده‌اند که هدف توسعه در این کشورها همان هدفی است که کشورهای غربی دنبال کرده‌اند.

ب. نظریات دیترمنیستی – مارکسیستی (5)

براساس این نظریات سرمایه‌داری موجب توسعه‌ی جهان می‌شود؛ اما این توسعه به صورت متناسب و موزون و برابر در همه‌ی ممالک رشد نمی‌کند. از طرف دیگر، کلیه‌ی جوامع باید سیر تکاملی را در عبور از مراحل پنج‌گانه‌ای که براساس شیوه‌های مختلف تولید، یا انواع مالکیت ابزار تولید مشخص می‌گردد طی نمایند. این مراحل عبارت‌اند از: جامعه‌ی بدوی (کمون اوّلیه)، مراحله‌ی برده‌داری، فئودالیسم، سرمایه‌داری و کمونیسم. مبارزات طبقاتی اجتماع ناشی از شیوه‌ی تولید و چگونگی مالکیت ابزار تولید و روابط تقلیدی، موجب تغییر و دگرگونی و عبور از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر می‌شود. مطابق این نظریه، در جامعه‌ی معاصر به جای تقابل جامعه‌ی سنتی و مدرن، تقابل شیوه‌ی تولید غیرسرمایه‌داری و سرمایه‌داری قرار دارد و توسعه یعنی عبور از جامعه‌ی فئودالی یا جامعه‌ای با شیوه‌ی تولید غیرسرمایه‌داری به جامعه‌ی سرمایه‌داری و سپس به مرحله‌ی سوسیالیسم و کمونیسم. (حسنی، 1378: 67)
عمده‌ترین انتقادات وارده بر نظریات مارکسیستی، بر جنبه‌ی جبرگرایانه آن است که سیر تکامل و توسعه‌ی کلیه‌ی جوامع را از ابتدا تا مرحله‌ی آخر – که در نظر آنها همان جامعه‌ی ایدئال کمونیستی است – در یک سیر خطی ترسیم نموده‌اند و معتقدند که کلیه‌ی جوامع باید این سیر خطی را طی نمایند.

ج) نظریات توسعه‌نیافتگی (6)

اساس نظریات توسعه‌نیافتگی بر این اصل استوار است که نظام اقتصادی سرمایه‌داری بین‌الملل به طور منظمی عمل می‌نماید که موجب عدم توسعه و اختلال اقتصادهای جهان سوم می‌شود. نحوه‌ی عملکرد اقتصاد بین‌الملل طبعاً به ضرر آن دسته از کشورهایی است که سرمایه‌داری نیستند و به طور نابرابری با جهان صنعتی مبادلات تجاری دارند. این نظریات به دو بخش وسیع تقسیم می‌شوند:

1. نظریات ساختاری (7)

این نظریات ضمن برشمردن شاخص‌های انبوه جمعیت، کشاورزی معیشتی، نرخ اندک پس‌انداز، وابستگی شدید به صادرات مواد اوّلیه، تمرکز سیاسی به عنوان عوامل ساختاری مانع توسعه در کشورهای جهان سوم، تشکیل سازمان‌های بین‌المللی مانند انکتاد، (8) تنظیم سیاست‌ها و مقررات بین‌المللی برای تثبیت روابط اقتصادی و قیمت‌های مبادله، صنعتی شدن سریع و اتخاذ سیاست جانشینی واردات (9) را جهت مبارزه با نارسایی‌های موجود پیشنهاد می‌‌نمایند که هدف اصلی این توصیه‌ها برابر نمودن شرایط مبادله است تا آثار مثبت این مبادله از طریق افزایش درامد، اشتغال، بازار داخلی و توسعه‌ی عمومی پدیدار گردد. (سریع‌القلم، 1375: 22)

2. نظریات وابستگی (10)

طبق این نظریه، وابستگی وضعیتی است که در آن اقتصاد گروهی از کشورها (مثلاً کشورهای موسوم به جهان سوم) تابع توسعه‌ی اقتصادی گروهی دیگر از کشورها (مثلاً کشورهای پیشرفته غربی) شده است. براین اساس، این رابطه‌ی وابستگی از آنجا به وجود آمده که این دو دسته از کشورها در حالی وارد روابط متقابل تجاری شده‌اند که در درون کشورهای گروه دوم (پیشرفته) انگیزه‌ها و توانایی‌های توسعه و گسترش وجود داشته است؛ ولی در کشورهای گروه اوّل (وابسته) به دلایلی چنین انگیزه‌ها و توانایی‌هایی وجود نداشته است. در چنین شرایطی کشورهای اخیر فقط می‌توانسته‌اند از توسعه‌ی کشورهای پیشرفته متأثر شوند و بدین ترتیب وابستگی متقابل به وابستگی تبدیل شده است. (ساعی، 1377: 31)
نظریه‌ی وابستگی، احیای نظریه‌ی کلاسیک امپریالیسم، تحت عنوان نوامپریالیسم با تأکید بر اثرات و تبعات منفی آن در کشورهای جهان سوم بود که تأکید بر عوامل بیرونی توسعه نیافتگی یعنی ایجاد و تداوم توسعه نیافتگی را در رابطه‌ی نابرابر کشورهای توسعه نیافته (اقمار) با کشورهای توسعه‌یافته (مراکز) جست‌وجو می‌کند و راه توسعه را برای کشورهای جهان سوم قطع وابستگی از طریق اصلاح و عادلانه‌شدن نظام اقتصاد جهانی می‌داند. این دیدگاه در خلال دهه‌ی 1960 و پس از شکست الگوهای توسعه‌ی غربی، از جمله الگوی نوسازی در بین برخی از اقتصاددانان آمریکای لاتین که بعضی از آنان با کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین وابسته به سازمان ملل (اکلا) همکاری می‌کردند، ظاهر شد. (حسنی، 1378: 70) (11) شایان ذکر است که عدم توجه این نظریات به مسائل دورنی کشورهای موسوم به جهان سوم از عمده‌ترین انتقاداتی است که به آنها (نظریات وابستگی) وارد می‌شود.
بررسی نظریات طرح شده در باب توسعه تاکنون، و تجربیات انسانی در کشورهای توسعه یافته مشخص می‌سازد که یک‌سری اصول ثابت در باب توسعه در طی چهار قرن اخیر وجود دارد که انسان و کشورهای در حال پیشرفت در پروسه‌ی توسعه جدای از اینکه چه ارزش‌هایی را انتخاب می‌کنند باید رعایت نماید. این اصول عبارت‌اند از:
1. بافت توانایی‌های فکری؛ 2. سازماندهی هیئت حاکمه؛ 3. توجه به علم؛ 4. نظم؛ 5. آرامش اجتماعی؛ 6. حاکمیت قانون؛ 7. نظام آموزشی؛ 8. فرهنگ اقتصادی. (سریع‌القلم، 1375: 52)
حال پس از بررسی اجمالی الگوهای مرسوم توسعه و طرح اصول ثابت توسعه، وارد بحث اصلی این نوشتار یعنی مفهوم و هدف توسعه در اسلام می‌شویم.

مفهوم و هدف توسعه و پیشرفت در منابع اسلامی – ایرانی

بشر به طور فطری به تکامل و بهبود علاقه‌مند است و در این راه دائماً کوشش می‌کند و به طور ذاتی در پی این است که از موقعیت فعلی به موقعیت مطلوب و مورد تصور خود دست یابد، از روی اوّل خلقت هم، بشر به دنبال این تکامل بوده است. دستیابی به رفاه مطلق مادی که هدف توسعه در غرب می‌باشد، برای انسان کمال مطلوب نبوده و هدف از آفرینش و خلقت انسان نیز آن نبوده است؛ بلکه آنها به صورت ابزاری جهت رسیدن به اهداف عالی که دین مبین اسلام تعیین نموده است، جلوه‌گر می‌شوند. عده‌ای برآنند این موضوع را طرح کنند که اسلام با توسعه تناسبی ندارد، غافل از آنکه «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به بازداری از همه‌ی خرافات و اسارت قدرت‌های ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می‌کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری‌های مفید بشر که حاصل تجربه‌های او است سازگار نباشد؟!» (صحیفه‌ی نور، ج 4، 189)
قرآن کریم در موارد مختلف بر این نکته اشاره کرده است که تمامی مساعی انسان باید در جهت کسب و افزایش ایمان باشد تا بدین ترتیب شایستگی لازم را برای رسیدن به حضور خداوند متعال دارا باشد (12) و این کمال جز در سایه‌ی پرستش خداوند حاصل نمی‌شود. (یس/61) در برخی از آیات هدف از آفرینش، پرستش خدا شمرده شده است. (ذاریات/ 56) از سوی دیگر پرستش خدا نیز باید براساس اختیار و داشتن آزادی در انتخاب (بقره/ 256، 173؛ انعام/ 145) باشد تا موجب کمال آدمی شود و لازمه‌ی آن وجود زمینه برای آرامش انسان است تا در مواجهه با عوامل مخالف و موافق و بر سر چندراهی‌ها، از روی اختیار و به انتخاب خویش سرنوشت خود را رقم زند، از این‌رو در آیات دیگر، هدف از آفرینش انسان آزمایش او شمرده شده است. (کهف/7؛ هود/7؛ ملک/2) و هدف نهایی چیزی جز رسیدن به نزد خدا و برخورداری از لذّت وصل او نیست. (هود/ 119، 118)
اسلام مکتبی است که بر جنبه‌های مادی انسان نیز تأکید نموده است؛ لکن آنها را به عنوان ابزاری جهت رسیدن به اهداف متعالی انسان در نظر گرفته است. بدین ترتیب اگر ما رسیدن به اهداف متعالی را که از خلقت انسان مدنظر بوده است، هدف توسعه در اسلام تلقی نماییم، بدون شک رسیدن به این اهداف مستلزم در دست داشتن ابزار مادی و معنوی است. یعنی توسعه در اسلام (رسیدن به اهداف متعالی انسان) دارای ابعاد مادی و معنوی می‌باشد. در مورد ابعاد مادی توسعه در قرآن کریم آمده است که:
هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِیهَا (هود/ 61)؛ اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت.
علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان ذیل این آیه می‌فرمایند: عمارت، تغییر دادن زمین به محصولی است که بدان گونه بتوان از فواید مورد انتظار از آن استفاده کرد. (طباطبایی، 1365: ج 10، 321) با توجه به آیه‌ی مذکور که خدا انسان را مأمور آبادانی زمین قرار داده است؛ طبعاً این مأموریت مستلزم در اختیار قرار دادن امکانات و ابزارهای لازم برای عمران و آبادی زمین است که ظاهراً اعطای منصب خلافت الهی به انسان در زمین به همین منظور است:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً (بقره/30)؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای] قرار خواهم داد.
با توجه به اینکه انسان خلیفه‌ی خدا بر روی زمین است پس خداوند زمین و آنچه در آن است برای زندگی او آفریده است:
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً (بقره/29)؛ او خدایی است که همه‌ی آنچه را (از نعمت‌ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید.
همچنین خداوند می‌فرماید:
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا (ملک/ 15)؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد.
از آیات قرآن استفاده می‌شود که عمران و توسعه‌ی موردنظر اسلام تنها دارای بعد مادی و اقتصادی نیست؛ بلکه برای عمران و توسعه ابعاد انسانی، اخلاقی، روانی و معنوی نیز در نظر گرفته شده است. براین اساس زمین آنگاه آباد (توسعه یافته) است که رشد و افزایش ثروت انسان‌ها همراه با آرامش و آسایش آنان باشد. به همین خاطر برخی آیات قرآن یک رابطه‌ی معنوی بین ایمان به خدا، عبادت او و آبادی زمین و رفاه مادی انسان‌ها را مطرح می‌سازد:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ (اعراف/ 96)؛ و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آورند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم.
توسعه‌ی مادی و معنوی انسان <-- <-- تقوا + ایمان + تلاش نظام‌مند و علمی
امام علی (علیه‌السلام) در خطبه‌ی 91 نهج‌البلاغه می‌فرمایند:
فَأَهبَطَهُ بَعدَ التَّوبَةِ لِیَعمُرَ أَرضَهُ بِنَسلِه؛ خداوند پس از توبه‌ی آدم، او را به زمین فرود آورد تا زمین را با نسل او آباد کند.
همچنین ایشان در نامه‌ی خود به مالک می‌فرمایند:
باید نگریستن به آبادانی، بیشتر از گرفتن خراج باشد، که گرفتن خراج جز با آبادانی میسر نشود و آنکه خراج گیرد و به آبادانی نپردازد، شهرها را ویران کند و بندگان را هلاک سازد. (نهج‌البلاغه، 333، 53)
در مقدمه‌ی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آمده است:
"در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل او است نه همچون دیگر نظام‌های اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی؛ زیرا در مکاتب مادی، اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی می‌شود ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه وصول به هدف نمی‌توان داشت. (مقدمه‌ی قانون اساسی ج.ا.ا، 1)"
امام خمینی (رحمةالله علیه) ضمن تأکید بر دوبعدی بودن اسلام می‌فرمایند:
"مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی و معنوی است؛ مادیت را در پناه معنویت اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب نفس آمده است. (صحیفه‌ی نور، ج 7، 15)"
ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند:
"اسلام هم آمده است این انسان را درستش کند و بسازد و همه‌ی بعدهایش را، نه یک بعد فقط، نه همان بعد روحانی تنها، که غفلت کند از این جهات طبیعت و نه فقط بعد طبیعت که اکتفا کند به این، این وسیله است، آن مقصد. (همان، ج 11، 125)"
"... اسلام علاوه بر اینکه بشر را در روحیات غنی می‌کند در مادیات غنی می‌کند. اسلام دین سیاست است، قبل از اینکه دین معنویات باشد. اسلام همان‌طوری که به معنویات نظر دارد و همان طوری که به روحیات نظر دارد و تربیت دینی می‌کند و تربیت نفسانی می‌کند و تهذیب نفس می‌کند، همان‌طور به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت می‌کند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظری داشته باشند در مادیات. اسلام مادیات را چنان تعدیل می‌کند که به الهیات منجر می‌شود. اسلام در مادیات به نظر الهیات نظر می‌کند و در الهیات به نظر مادیات نظر می‌کند؛ اسلام جامع مابین همه‌ی جهات است. (همان، ج 5، 241)"
با توجه به این مباحث، مفهوم و هدف توسعه در اسلام را می‌توان این گونه جمع‌بندی نمود که برخلاف هدف توسعه در غرب که تنها جنبه‌ی مادی زندگی را در نظر می‌گیرد، هدف توسعه در اسلام رسیدن به ارزش‌های متعالی انسان می‌باشد و رشد انسان، هدف فعالیت‌های مادی انسان قرار می‌گیرد. (همان، ج 3، 54 و 53) به عبارت دیگر مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، بلکه یک مکتب مادی – معنوی است و مادیت را در پناه معنویت قبول دارد. (همان، ج 7، 15)
در مکتب اسلام توسعه هدفی جز به حداکثر رساندن سعادت انسان در تمام زمینه‌ها از جمله اقتصاد و اخلاق ندارد؛ به عبارت دیگر از نظر اسلام مفهومی کلی توسعه فقط رفاه و آسایش در این جهان را جست‌وجو نمی‌کند، بلکه رفاه در هر دو جهان را مدنظر دارد و بین این دو هیچ فرقی وجود ندارد. (صادقی گرمارودی، 1376: 122)
پس از بررسی مفهوم و هدف توسعه در اسلام، در این قسمت ما سعی خواهیم نمود ضمن بررسی شاخص‌های توسعه از دید اسلام هماهنگی تعالیم اسلامی را با اصول ثابت توسعه نیز مشخص سازیم.

معیارهای توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی – ایرانی

در نگرش اسلامی، معیارهای رشد و توسعه هنگامی می‌تواند گویای «توسعه‌ی نظام رفتاری» انسان و جامعه باشد که بتواند توضیح کافی برای حفظ تعادل و توازن معنوی و مادی، اخروی و دنیوی در عرصه‌های مختلف اجتماعی ارائه کند و در عمل شاخص‌هایی را معرفی نماید که گویای جنبه‌های کیفی و کمی باشد. (نبوی، 1375: 93)
ما در این قسمت اساسی‌ترین معیارهای توسعه و پیشرفت در ابعاد مادی و معنوی را که از منابع اسلامی – ایرانی استخراج نموده‌ایم، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1. تقوا

آن مزیتی که مزیت حقیقی است و آدمی را بالا می‌برد و به سعادت حقیقی‌اش – که همان زندگی طیبه و ابدی در جوار رحمت پروردگار است – می‌رساند عبارت است از تقوا و پروا از خدا کردن و پاس حرمتش داشتن. آری! تنها و تنها وسیله برای رسیدن به سعادت آخرت همان تقواست که به طفیل سعادت آخرت، سعادت دنیا را هم تأمین می‌کند. (طباطبایی، 1365: ج4، 99 – 104)
در سوره‌ی اعراف آیه‌ی 96 داشتن تقوا و ایمان، عملی مهم جهت توسعه‌ی پایدار معنوی و مادی معرفی می‌شود. همچنین تقوا در کردار و رفتار اقتصادی یک مسلمان نقش هدایت کننده و جهت دهنده را دارد؛ چرا که خدا متقیان را دوست دارد و مشکلات آنها را زودتر و آسان‌تر حل می‌نماید و به آنها وعده‌های نیکو می‌دهد:
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا (طلاق/ 4)؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد.
در برخی آیات قرآن کریم تقوا، رمز شکوفایی و برکت معرفی شده است. (مائده/105، 87، 68، 65؛ اعراف/ 96، 58، 35؛ یونس/ 64، 62؛ محمد/ 36).
امام علی (علیه‌السلام) در این رابطه می‌فرمایند:
"پس هر که تقوا و پرهیزکاری پیشه گیرد لطف و کرامت (خداوند متعال) بعد از نایابی برای او بسیار و رحمت و مهربانی پس از دور شدن به او بازگشت کند و نعمت‌ها پس از کم شدن بر او فراوان گردد و برکت مانند باران بزرگ قطره پس از اندک باریدن به او برسد. (نهج‌البلاغه، 116)"
در اصول صدوپانزدهم، صدونهم و پنجم قانون اساسی جمهوری ایران نیز یکی از شرایط رهبری و حاکم اسلامی و همچنین رئیس‌جمهوری که به عنوان انتخاب کنندگان و تصمیم گیرندگان امر توسعه مطرح‌اند تقوا معرفی شده است.

2. علم محوری

نهادینه‌شدن علم در یک جامعه، استدلال، مطالعه، تحقیق، بحث و گفت‌وگو و اندیشه و روحیه‌ی علمی را به دنبال می‌آورد. علم به انسان کمک می‌کند تا از ذهن‌گرایی و تصحیح ناپذیری به سوی عینیات، محاسبه، بهبود و تصحیح و انتقادپذیری حرکت کند. توسعه ذاتاً به دنیای عینی بیشتر توجه دارد و علم هم ابزار این توجه را در اختیار انسان قرار می‌دهد و توجه او را به سیستم و کارایی مجهز می‌نماید. به طور کلی، از آنجا که توسعه شامل شناخت، بهینه‌سازی، سازماندهی برنامه‌ریزی و عینیات می‌شود، علم به مفهوم استدلالی نمودن اندیشه‌ها و اعمال، زمینه‌ساز، تسهیل کننده و عامل تکامل توسعه می‌باشد. (سریع‌القلم، 1375: 57) لکن لازم به ذکر است که علم و ایمان با هم دو بال پروازند و به قول استاد مطهری (رحمةالله علیه): «علم ابزار می‌سازد و ایمان مقصد، علم سرعت می‌دهد و ایمان جهت». (مطهری، 1361: 206)
خداوند در قرآن کریم در جاهای مختلف تعمیم و تعمیق دانش و بینش را فلسفه‌ی بعثت انبیاء معرفی کرده است (13) و عالمان و ژرف‌اندیشان، مخاطب‌های آشنای قرآن معرفی شده‌اند. (14) خداوند ضمن معرفی دانش و بینش به عنوان امتیاز پیامبران (بقره/ 31؛ یوسف/ 21؛ انبیاء/74، 79؛ قصص/14) ارزش دانش و بینش را در مقایسه با زور و زر مشخص نموده است. (بقره/ 269)؛ آل‌عمران/ 90، 91)
امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
"خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود بلکه خیر آن است که علمت فراوان گردد. (نهج‌البلاغه، قصار، 366)"
امام خمینی (رحمةالله علیه) ضمن سفارش به جدیت در کسب علم می‌فرمایند:
"باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته‌های مختلفه، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندی‌های میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود. (صحیفه‌ی نور، ج 9، 681)"
در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر استفاده از علوم پیشرفته‌ی بشری و تلاش در پیشبرد آنها مورد تأیید قرار گرفته است. در اصل سوم هم بر تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در زمینه‌های علمی تأکید شده است. همچنین در اصل چهارم و سوم استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور مطرح شده است، ضمن آنکه یکی از شرایط و صفات رهبر در اصل صدونهم، صلاحیت علمی لازم برای افتا در ابواب مختلف فقه است. (قانون اساسی)

3. قانون‌‌مداری

برای آنکه محاسبات مادی و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در امر توسعه از جانب مردم و دولت قابل اجرا و پیشرفت و از کارایی لازم برخوردار باشد، باید ثبات قانونی و حاکمیت قانون جدی گرفته شود. زمانی محاسبات نسبت به آینده قابل تدوین خواهد بود که با پشتوانه‌ی قانونی بتوان به طور نسبی وضعیت آینده را پیش‌بینی نمود.
در قرآن کریم بارها از توانمندی جامعه و تحولات آن سخن به میان آمده است. (15) امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز در بیانات خود حکومتی را قابل قبول می‌داند که تابع قانون باشد و می‌فرمایند:
"ما می‌خواهیم یک حکومتی باشد که لااقل تابع قانون باشد و تبع قانون اسلام باشد. تبع قوانین مجعوله‌ی صحیح باشد. (کوثر، 1373: 251)"
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مکرراً رجوع و عمل به قانون را مورد تأکید قرار داده است. (اصول 8، 13، 22، 24، 25، 32، 33، 34، 36، 44، 45، 47، 52، 71، 73، 96، 100، 105، 107، 116، 118، 122).

4. رفع فقر از جامعه (رفع نیازهای مادی)

رسیدن به اهداف متعالی که خداوند متعال از خلقت انسان در نظر داشته است، هنگامی بهتر میسر خواهد شد که انسان به لحاظ نیازهای جسمانی و مادی احساس کمبودی نداشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم فقر را باعث گرایش انسان‌ها به زشتی‌ها و انحراف از راه راست معرفی می‌نماید:
الشَّیْطَانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده‌ی فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا (و زشتی‌ها) امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده‌ی «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا می‌کند.)
به علاوه در جاهای مختلف قرآن کریم فقرزدایی در سیاست و فرهنگ اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. (16) امام علی (علیه‌السلام) نیز ضمن برشمردن فقر به عنوان بزرگ‌ترین مرگ (نهج‌البلاغه، قصار، 163) خطاب به فرزندشان محمدبن حنفیه می‌فرمایند:
"پسرم! از فقر بر تو ترسانم پس از آن به خدا پناه بر که فقر دین را نقصان می‌رساند و خرد را سرگردان کند و دشمنی پدید آرد. (همان، قصار 319)"
امام خمینی (رحمةالله علیه) بارها در بیانات خود هدفشان را رفع فقر معرفی می‌نمایند:
"ما آمده‌ایم این محروم‌ها را از محرومیت دربیاوریم.» (صحیفه نور، ج 6: 129). «همه‌ی آرمان و آرزوی ملّت و دولت و مسئولین کشور ماست که روزی فقر تهیدستی در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه در زندگی مادی و معنوی برخوردار باشند. (همان، ج 20، 129)"
همچنین می‌فرمایند:
"هدفش (نظام جمهوری اسلامی) قبل از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم است که از همه جهت مورد ظلم واقع شده‌اند. (همان، ج 4، 6)"
رفع نیازهای مادی انسان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول مختلف مورد تأکید قرار گرفته است. (بند 12 اصل سوم، اصول 29، 31، 43، 100)

5. عقل‌گرایی

در اسلام تأکید بسیاری بر عقلانیت شده است، لکن عقلانی بودن یک فعل در عطف آن فعل صرفاً به سود مادی قابل احراز نیست و نمی‌توان عقلانیت را تنها در نسبت میان هدف و وسیله دنبال کرد. به همین خاطر چه بسا رفتاری که در دستگاه «هزینه – فائده» در یک انسان‌شناسی غیرالهی (عقلانی) تلقی می‌شود، در دستگاه «هزینه – فائده» جامع‌تر که انسان‌شناسی اسلامی مدعی آن است غیرمقرون به صرفه و کاملاً غیرعقلانی از آب درآیند و برعکس. (رحیم‌پور ازغدی، 1375: 270)
در قرآن کریم در رابطه با ارزش خرد و خردمندی، ضمن معرفی حکمت‌آموزی و شکوفایی خرد در فلسفه‌ی بعثت و نزول قرآن (بقره/151؛ انعام/ 151؛ یوسف/2؛ نحل/125؛ زخرف/3) ایجاد انگیزه‌ی تعقل در فلسفه‌ی پیام‌های خداوند در تکوین و تشریع معرفی می‌گردد. (بقره/73- 164، 242) و از قبح آشکار پیروی از بی‌خردان (بقره/170؛ زمر/43) سخن به میان می‌آید. ضمن معرفی خرد و اندیشه به عنوان راز تحلیل درست مسائل (یونس/16؛ هود/51) بهره‌گیری از برهان عقلی را در سیره‌ی پیامبران مطرح می‌کند. (بقره/ 258؛ یونس/ 16-35؛ نور/ 50؛ شعراء/ 28).
امام علی (علیه‌السلام) در این رابطه می‌فرمایند: «گرانمایه‌ترین بی‌نیازی خرد است و بزرگ‌ترین درویشی بی‌خردی است». (نهج‌البلاغه، قصار، 38) همچنین می‌فرمایند: «هیچ مالی از خرد سودمندتر نیست». (همان، 113) و در تعریف خردمندی می‌فرمایند: «خردمند آن بود که هر چیزی را به جای خود نهد.» (همان، 235)

6. مردم‌مداری

اسلام مردم را یکی از پایه‌های مهم توسعه می‌داند و نقش مهمی برای مردم قائل است که این نقش به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم انجام می‌پذیرد. نقش مستقیم مردم در روند توسعه این است که آنان در ابعاد عملی به وجود آورندگان و تحقق بخشندگان اهداف‌اند و هدف توسعه تلقی می‌شوند. به عبارت دیگر، جهت‌دهندگی نخبگان و برنامه‌ریزی‌های نظام سیاسی در مسیر توسعه و تکامل را مردم تحقق بخشیده و به نتیجه می‌رسانند. بنابراین مردم از سویی مجریان توسعه و تکامل، و از سوی دیگر هدف توسعه و کمالند؛ زیرا تمامی جهت‌دهی‌ها به سمت رشد، توسعه و کمال و تمام برنامه‌ریزی‌ها در این مورد در روند به خاطر آنان بوده و خودشان نیز در تحقق آن سهم بزرگی دارند. نقش غیرمستقیم مردم در روند رشد و توسعه‌ی کشور این است که بر عملکرد نخبگان و نظام سیاسی نظارت می‌نمایند. آنان از طریق مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها، کیفیت برنامه‌ریزی‌ها و بازدهی آن را افزایش داده و در صورت وجود کوچک‌ترین تعلل و تخلف در نخبگان یا نظام سیاسی، آنان را مورد سؤال قرار داده، به پاسخ‌گویی فرا می‌خوانند. (علیخانی، 1379: 297)
قرآن کریم مردم دوستی و مردم داری را اصلی در سیاست و فرهنگ اسلام و ادیان الهی معرفی می‌نماید (بقره/83؛ آل‌عمران/ 134؛ رعد/6؛ نمل/73؛ روم/58) و بر ارزش آگاهی مردم و قضاوت افکار عمومی نیز تأکید نموده است. (یوسف/4-50-52) امام علی (علیه‌السلام) ضمن اینکه یکی از ارکان حکومت و اداره‌ی جامعه را مشورت می‌دانند (نهج‌البلاغه، نامه‌ی 53، 328 – 332؛ قصار، 113-173-211) مردم را از مخاطبان جهت مشورت معرفی می‌نمایند. (همان، قصار، 161)
امام خمینی (رحمةالله علیه) در این رابطه می‌فرمایند:
"سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی‌کنیم. (صحیفه‌ی نور، ج 3، 49)"
در جای دیگری می‌فرمایند:
"ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملّتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که به ملّتمان چیزی را تحمیل بکنیم. (همان، ج 10، 181)... ما تابع آرای ملّت هستیم ملّت ما هر طوری رأی داد ما هم از آن تبعیت می‌کنیم. (همان، ج 2، 260)... میزان را رأی ملّت معرفی می‌نمایند (همان، ج 5: 34) و بدون پشتیبانی مردم نمی‌شود کار کرد. (همان، ج19، 7-36)"
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول مختلف، بر مردم و مشارکت مردمی تأکید شده است. (اصول 3، 6، 29 59، 100، 104، 107، 177)

7. آزادی

اسلام ضمن اعتقاد به اینکه انسان آزاد آفریده شده است، آزادی را عامل ایجاد تحولات، پیشرفت‌ها، انقلاب‌ها و تمدن‌ها، و همچنین سبب پیشرفت جامعه در جهت سازندگی و ترقی معرفی می‌نماید. (علیخانی، 1379: 206)
قرآن کریم ضمن تأکید بر آزادی عقیده (بقره/ 256) آزادی و اختیار را شرط تکلیف معرف نموده است. (بقره/173؛ انعام/145) و آزادی از نوع اسارت‌ها را در فلسفه‌ی بعثت معرفی نموده است. (اعراف/157؛ نحل/ 75؛ طه/47، 71؛ فرقان/65؛ شعراء/17)
امام علی (علیه‌السلام) ضمن تأکید بر آزادی انتقاد از حاکمان (نهج‌البلاغه، نامه‌ی 53 328) بر آزادی بیان تأکید می‌نماید (همان، 217، 250) و در مورد آزادی افراد و احزاب مخالف می‌فرمایند:
"کسی که از روی اطاعت با من بیعت کرد پذیرفتم و کسی که از بیعت کردن با من امتناع ورزید او را وادار به بیعت نکرده و رهایش کردم. (ثقفی کوفی اصفهانی، 1356: ج2، 310)"
امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز پایه‌ی سیاست داخلی و خارجی کشور را حفظ آزادی مردم و مسلمین معرفی می‌نماید. (صحیفه‌ی نور، ج 3، 236 – 49) ایشان ضمن معرفی آزادی به عنوان یک نعمت بزرگ الهی (همان، ج 7، 42) آزادی را به عنوان حقوق بشریت معرفی می‌نمایند. (همان، ج 2، 130- 136 – 176؛ ج 3، 58 – 190؛ ج 4: 66-74-199) لکن می‌فرمایند که «آزادی باید طبق قانون باشد». (همان، ج 7، 202)
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول متعددی بر آزادی تأکید شده است. (اصول 154، 121، 67، 43، 175، 86، 35، 34، 33، 32، 28، 27، 26، 24، 23، 12، 9، 3)

8. شایسته‌مداری و تخصص

توسعه که به یک معنا بارگیری صحیح نیروها می‌باشد، در سیستمی مفهوم پیدا می‌کند که تخصص به صورت اصیل در آن مطرح باشد و نظر تخصصی بر اظهارنظر سلیقه‌ای مقدم گردد. بحث توسعه که به معنای پیشرفت و تکامل و کمال مادی و معنوی یک جامعه است، در گردونه‌ی فعلی بین‌المللی، فقط از طریق شایسته‌مداری امکان‌پذیر است و منظور از آن، اصلاح حوزه‌ی نخبگی است که بتواند با تخصص و تعهد و مهارت و تفکر و نظارت نه تنها پیشرفت جامعه را به دست گیرد، بلکه الگویی برای آن باشد. (سریع‌القلم، 1375: 114)
در این راستا، قرآن کریم ضمن معرفی دانش و توانمندی به عنوان شرط رهبری (بقره/247، 251؛ یوسف/55؛ مریم/43-50) صالح و نیکوکار بودن را به عنوان ملاک شایستگی آورده است. (جن/11)
امام علی (علیه‌السلام) در خطبه‌ی شقشقیه ضمن بیان لیاقت و شایستگی خود برای امر حکومت لزوم توجه به این معیار را یادآور می‌شود (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 3، 9) و می‌فرمایند:
"کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمی‌یابد. (همان، خطبه‌ی 216، 248) ایشان معتقدند: کارها به وسیله‌ی کارکنان و کارگزاران راست و درست می‌شود و آفت کارها ناتوانی کارکنان است (قزوینی، 1371: 70-84) و صریحاً می‌فرمایند: کارها را به دست افراد متخصص و خبره بسپارید. (خوانساری، 1360: ج 1، 8)"
امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز درباره‌ی تخصص و شایستگی می‌فرمایند:
"تا آنجا اسلام کوشش دارد برای متخصص که در احکام عادی و احکام شرعی متخصص‌تر را میزان قرار داده است، رأی تخصصی‌تر را میزان قرار داده است. (صحیفه‌ی نور، ج 14، 232)"
و ضمن اذعان به این مطلب که دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته‌های مختلف موفق نخواهد شد. (همان، ج 19، 108) می‌فرمایند:
"شما شعی کنید از متخصصین متدین و متعهد استفاده کنید ما بارها گفتیم که ما متخصص می‌خواهیم ولی متخصص متعهد ولی دشمنان ما فریاد زدند که اینها با تخصص مخالفند البته که متخصص منحرف از هر کس خطرناک‌‌تر است. (همان، ج 5، 192)"
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول مختلف بر شایسته‌مداری و تخصص‌گرایی تأکید شده است. (اصول 163، 162، 115، 111، 109، 107، 43)

9. نظم مداری

اصولاً توسعه با ترتیب و مراحل کار امکان‌پذیر است؛ لذا جهت رعایت ترتیب زمانی و ترتیب عملی تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات، توسعه جامعه به شدت به نظم و ترتیب در تمامی شئون زندگی وابسته است. طبیعتاً نظم از ویژگی‌های بارز جوامعی بوده است که توسعه‌ی اقتصادی به مفهوم بهینه‌سازی نیروهای مادی انسانی را اساس قرار داده‌اند.
قرآن کریم بارها ضمن صحبت از انضباط حاکم بر نظام هستی (اعراف/ 54؛ ابراهیم/ 32-33؛ حج/65؛ یس/40) فرمان‌پذیری و انضباط را شرط اصلی سیر و سلوک معرفی نموده است (کهف/72-73) و ضمن توضیح نظم در سیره‌ی پیامبران (آل‌عمران/ 121؛ نساء/ 102؛ نمل/20-21) نظم و زیبایی را در پیوندی تنگاتنگ قرار داده است (طور/20) و از نظم به عنوان زمان‌بندی نیز صحبت به میان آورده است. (توبه/36؛ یونس/5، 3؛ حجر/5)
در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بر ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضروری اشاره شده است.

10. عدالت اجتماعی

در اسلام شاید در مورد هیچ امری به اندازه‌ی عدالت تأکید و سفارش نشده باشد. قرآن کریم ضمن توضیح تأکید بر عدالت در فرهنگ ادیان (بقره/ 84-86-134؛ انعام/115-152؛ اعراف/29؛ نحل/76-90) بر پایبندی به عدالت در داوری (نساء/ 58؛ مائده/45) تأکید بر حقوق اقلیت (مائده/5) و قرار گرفتن عدالت به عنوان اصل حاکم بر سیاست و سیره‌ی پیامبران صحبت به میان می‌آورد (شوری/15؛ ممتحنه/8-10) و در بسیاری از سوره‌های قرآن کریم بر عدالت اجتماعی تأکید می‌کند (بقره/190 – 194 – 261 – 281؛ آل‌عمران/ 130-132؛ نساء/2-4؛ مائده/45؛ اعراف/29) و هدف انبیا را برقراری عدالت و قسط معرفی می‌نماید. (حدید/35)
امام علی (علیه‌السلام) نیز عدل را به عنوان «رستگاری و کرامت»، «برترین فضیلت»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی» می‌داند (قزوینی، 1371: 97-112) و آن را «مأنوس خلایق» و رعایت آن را موجب «افزایش برکات» ذکر می‌کند. (خوانساری، 1360: ج1، 11 و ج 3، 205) به نظر امام علی (علیه‌السلام) جوهره و هسته‌ی اصلی ایمان عدالت است و تمام نیکویی‌ها از آن سرچشمه می‌گیرند (خوانساری، 1360: ج 2، 30) و ملاک حکمرانی عدل است (همان، ج 6، 116) و عدالت محکم‌ترین اساس و بنیانی است که در نظام اجتماعی وجود دارد. (همان، ج 1، 216) ایشان می‌فرمایند:
"تحقیقاً بهترین چیز برای حاکمان، اقامه‌ی عدالت است و ظهور محبت مردم (را به دنبال دارد) و به درستی که محبت مردم ظاهر نمی‌شود مگر به سلامت سینه‌هایشان (به خالی بودن از کینه و بغض حاکمان). (قزوینی، 1371: 125)"
امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز هدف را عدالت اجتماعی معرفی نموده و می‌فرمایند: «غایت این است که مردم قیام به قسط بکند. عدالت اجتماعی در بین مردم باشد». (صحیفه‌ی نور، ج 15، 146) و در جایی دیگر می‌فرمایند: «پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه وآله‌و‌سلم) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت‌های جهان لکن با انگیزه‌ی بسط عدالت اجتماعی» (همان، ج 21، 178)
برای نمونه‌های دیگر در زمینه‌ی عدالت اجتماعی در دیدگاه امام خمینی (رحمةالله علیه) می‌توان به موارد دیگر رجوع کرد. (17) در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول مختلف، عدالت مورد تأکید قرار گرفته است. (اصول 2، 3، 14، 61، 109)

نتیجه‌گیری

در این پژوهش ما ضمن بیان مفهوم متبادر به ذهن خود از اصطلاحات اسلام و توسعه، به شناسایی مفهوم و هدف توسعه در اسلام و همچنین شاخص‌های توسعه از دیدگاه اسلام پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که براساس آیات و روایات اسلامی برخلاف هدف توسعه در غرب که تنها جنبه‌ی مادی زندگی را در نظر می‌گیرد، هدف توسعه در اسلام رسیدن به ارزش‌های متعالی انسان که در هدف خلقت انسان منظور گردیده می‌باشد، و رشد انسان هدف فعالیت‌های مادی قرار گرفته است. به عبارت دیگر، اسلام یک مکتب مادی صرف یا معنوی صرف نیست بلکه مکتبی مادی و معنوی است لکن مادیت را در پناه معنویت قبول دارد. بدین ترتیب مفهوم توسعه در اسلام را این گونه جمع‌بندی کردیم که توسعه از منظر اسلام عبارت است از: «رسیدن به اهداف متعالی تعیین شده از سوی خداوند متعال برای انسان، از طریق رفع نیازهای مادی و معنوی انسان و جامعه».
همچنین در رابطه با معیارهای توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی – ایرانی نیز ضمن توضیح این مطلب که در نگرش اسلامی، معیارهای رشد و توسعه هنگامی می‌تواند گویای «توسعه‌ی نظام رفتاری» انسان و جامعه باشد که بتواند توضیح کافی برای حفظ تعادل و توازن معنوی و مادی، اخروی و دنیوی در عرصه‌های مختلف اجتماعی ارائه کند و در عمل شاخص‌هایی را معرفی کند که گویای جنبه‌های کیفی و کمی باشد. در این راستا، ده شاخص اصلی توسعه را از دید اسلام با ذکر ارجاعات معتبر اسلامی شناسایی نمودیم که عبارت بودند از: تقوا، علم‌محوری، قانون‌مداری، رفع فقر از جامعه، عقل‌گرایی، آزادی، مردم‌سالاری، شایسته‌مداری، و تخصص گرایی، نظم، عدالت اجتماعی.
حال بر این اساس از نظر ما الگوی اسلامی- ایرانی توسعه را می‌توان به صورتی که در شکل زیر آمده است مطرح و مشخص ساخت:
نگاهی به مفهوم، اهداف و معیارهای توسعه و پیشرفت در منابع معتبر اسلامی - ایرانی
الگوی اسلامی – ایرانی توسعه
همان‌طور که شکل بالا بیان می‌دارد، در اسلام یک رابطه‌ی دیالکتیک بین رفع نیازهای معنوی و رفع نیازهای مادی جهت رسیدن به هدف توسعه (رسیدن به اهداف متعالی که در خلقت انسان مدنظر بوده است) وجود دارد. در مورد این رابطه می‌توان به آیات و روایات متعددی در اسلام مراجعه کرد. برای مثال در آیات متعددی داشتن تقوا عامل رفع نیازهای مادی انسان معرفی می‌کند (اعراف/35- 58 – 96؛ طلاق/4؛ مائده/ 65-68-87-105؛ یونس/ 62-64؛ محمد/36) و صریحاً در آیه‌ی 96 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: چنانچه اهل آبادی‌ها ایمان آورده و تقوا پیشه می‌کردند، به یقین (درهای) برکات آسمانی (توسعه‌ی معنوی) و زمینی (توسعه‌ی مادی) را به روی ایشان می‌گشودیم.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پی‌ریزی اقتصادی مبتنی بر ضوابط اسلامی عاملی در جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و ... معرفی می‌گردد. (بند 12 اصل سوم)
امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز در این رابطه می‌فرمایند: «اگر ایمان به خدا و عمل برای خدا در فعالیت‌های اجتماعی سیاسی و اقتصادی و سایر شئون زندگی انسان وارد شود پیچیده‌ترین مشکلات امروزی جهان به آسانی حل می‌شود». (صحیفه‌ی نور، ج 4، 190)
در آیات دیگری، خداوند متعال ضمن بیان هماهنگی زمین و آسمان در تأمین خوراک زمینیان (ابراهیم/32؛ جاثیه/5) به معرفی تأمین قانونمندی نیازهای انسان در نظام آفرینش به عنوان درسی از خداشناسی (18) می‌پردازد و صریحاً در سوره‌ی نحل آیه‌ی 80 و 81 هدف آفرینش امکانات مادی را رسیدن به معنویات معرفی می‌نماید.
توسعه‌ی مادی و معنوی انسان <-- <-- تقوا + ایمان + تلاش نظام‌مند و علمی
امام علی (علیه‌السلام) در این رابطه، فقر مادی را باعث نقصان دین معرفی می‌کنند. (نهج‌البلاغه، قصار، 319) در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم برآورده شدن نیازهای انسان در جریان رشد را منوط بر ایجاد یک سری ضوابط از جمله تأمین نیازهای مادی انسان‌ها می‌داند. (اصل چهل و سوم)
امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز در مورد وسیله بودن نیازهای مادی می‌فرمایند: «...اسلام هم آمده است این انسان را درستش کند و بسازد و همه بعدهایش را، نه یک بعد فقط، نه همان بعد روحانی تنها، که غفلت کند از این جهات طبیعت، و نه فقط بعد طبیعت که اکتفا به این کند از آن. این وسیله است، آن مقصد». (صحیفه‌ی نور، ج 11، 125)
و در جایی دیگر می‌فرمایند: «در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه‌ی اسلام با زراندوزان، بزرگ‌ترین هدیه و بشارت، آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی است.» (همان، ج 20، 128)

پی‌نوشت‌ها

1.عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان.
2.عضو هیئت علمی دبیرخانه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی.
3.Modernization
4.از جمله اندیشمندان طرفدار این نظریه می‌توان به والت روستو، سیریل ادوین‌بلک، ارگانسکی، دیوید اپتر، تالکت پارسونز، دانیل لرنر، جرالد پریز و ... اشاره کرد.
5.Marxist Determinist Theory
6.Underdevelopment Theory
7.Structural Theory
8.United Nation Conference on Trade and Development
9.Import Substitution
10. Dependency Theory
11.از جمله نظریه‌پردازان مکتب وابستگی می‌توان رائول پریش، اسوالدو سونکل، دوس سانتوز، فرناندو هنریکو کاردوسو، انزوفالتو، سمیرامین، امانوئل والرشتاین، آندره گوندر فرانک و ... را نام برد.
12. بقره/223، 212، 103، 108؛ آل عمران/16،13؛ یوسف/57؛ مریم/88، 73؛ مؤمنون/62، 55؛ شعراء/ 111، 120؛ قصص / 80؛ احزاب/ 47؛ محمد/ 36؛ تحریم/ 5.
13. بقره/ 129، 151، 219، 282؛ آل‌عمران/ 164؛ انعام/ 91؛ اعراف/ 62؛ کهف/21؛ احزاب/34؛ جمعه/2.
14. بقره/230، 269؛ آل‌عمران/7؛ انعام/97، 105، 114؛ اعراف/32؛ اسراء/ 107، 109؛ نمل/ 52؛ عنکبوت/43؛ سبأ/6؛ زمر/9؛ فصلت/3.
15.انعام/61، 66، 89، 112، 113، 123، 129، 165؛ هود/ 117، 119؛ رعد/ 38، اسراء/ 16، 17، 58، 76، 77؛ کهف/59؛ طه/128، 129؛ انبیاء/95، 103؛ قصص/3، 29، 59، 70؛ تکویر/ 25.
16. بقره/ 177، 215؛ نساء/8، 36؛ مائده/ 89؛ انفال/41؛ توبه/60؛ حج/28، 36؛ حشر/7، 8؛ حاقه/ 33، 34؛ بلد/ 11، 17.
17. صحیفه‌ی نور، ج 1، 47- 119- 218 – 238 – 236 – 272؛ ج 2، 44 – 115 – 159؛ ج 3، 52 – 84 – 156 – 158؛ ج 4، 60 – 128 – 176 – 242؛ ج 6، 20 – 190.
18. بقره/21 – 22 – 35؛ انبیاء/ 30 – 33؛ مؤمنون/ 17 – 22؛ یس/ 71-83؛ نحل /5-17- 65- 73؛ غافر/ 79 – 81؛ ملک/ 15 – 24؛ نوح/ 17 – 20؛ مرسلات/ 25 – 28؛ نازعات /27 – 33؛ رحمن/ 10- 13.

کتابنامه:
1. ثقفی کوفی اصفهانی، ابواسحاق ابراهیم بن محمد. (1356). الغارات. ترجمه‌ی شیخ‌ محمدباقر کمره‌ای. تهران. نشر فرهنگ اسلام.
2. پژوهشکده‌ی امام خمینی (رحمةالله علیه). (1373). کوثر. ج 2. تهران. نشر و تنظیم آثار امام خمینی (رحمةالله علیه).
3.حسنی، محمدحسن، (1378) نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی (رحمةالله علیه). تهران. مؤسسه‌ی فرهنگی چاپ و نشر عروج.
4.خوانساری، جمال‌الدین، (1360). شرح غررالحکم و دررالحکم. تهران. نشر دانشگاه تهران.
5.رحیم پورازغدی، حسین. (1376). «عقلانیت اسلامی و عقلانیت غربی». مجموعه مقالات اوّلین همایش اسلام و توسعه. تهران، نشر دانشگاه شهید بهشتی.
6. روشه، گی. (1366). تغییر اجتماعی. ترجمه‌ی منصور وثوقی، تهران. نشر نی.
7.ساعی، احمد. (1377). مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم. تهران، نشر سمت.
8.سریع‌القلم، محمود. (1376). عقل و توسعه‌‌یافتگی. تهران. نشر علمی و فرهنگی.
9.ـــ. (1375). توسعه‌ی جهان سوم و نظام بین‌الملل. تهران. نشر سفیر.
10.صادقی گرمارودی، احمد. (1376).«مفهوم توسعه در قرآن و سنت». مجموعه مقالات اوّلین همایش اسلام و توسعه. تهران. نشر دانشگاه شهید بهشتی.
11.امام خمینی، صحیفه‌ی نور. تهران. مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمةالله علیه).
12.طباطبائی، سید محمد حسین. (1365). تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن. تهران. نشر محمدی.
13.علیخانی، علی‌اکبر. (1379). توسعه‌ی سیاسی از دیدگاه امام علی (علیه‌السلام). تهران. نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
14. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
15. قزوینی، عبدالکریم بن محمدبن یحیی. (1371). بقاء و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرالمؤمنین. به کوشش رسول جعفریان. قم. نشر کتابخانه‌ی عمومی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی.
16.مطهری، مرتضی. (1361). انسان و ایمان. قم. نشر صدرا.
17. نبوی، سیدعباس. (1376). «انسان مطلوب توسعه یافته از دیدگاه اسلام». مجموعه مقالات اوّلین همایش اسلام و توسعه. تهران. نشر دانشگاه شهید بهشتی.
18. نهج‌البلاغه. (1378) ترجمه‌ی سیدجعفر شهیدی. تهران. نشر علمی و فرهنگی

منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1392)، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط