چکیده:
در این مقاله سعی شده است تا، ضمن ریشهیابی پدیدهی وقف، گسترهی آن در جوامع و مذاهب اسلامی و همچنین قشربندی اجتماعی واقفان در شهرستان اراک بررسی شود. موقوفات و واقفان آنها در جامعهی ما بسیار است و به شمار آنها افزوده میشود.
وقف در جامعهی ما از زمانهای بسیار دور دارای کارکردهای مثبت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی بوده است و احتمالا از این ابعاد مطالعات پراکندهای دربارهی آن انجام شده است، اما از بعد فرهنگی و مردشناختی به این پدیدهی اجتماعی کمتر عنایت شده است.
منظور از این تحقیق، شناسایی واقفان و قشربندی اجتماعی آنها از دیدگاه مردمشناسی براساس انگیزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی است. شهرستان اراک در این نوشته به عنوان نمونه انتخاب شده است.
زیرا حیوانات نه ابزار میسازند و نه قدرت یادگیری دارند و نه میتوانند آموختههای خود را به دیگران منتقل کنند. اگرچه زبان، نقطهی عطف فرهنگ است، اما فرهنگ مشتمل بر موارد بیشتری است.
اگر به مقولهی وقف به عنوان بخشی از فرهنگ اسلامی بنگریم و تأثیر آن در گسترش علم، کم کردن فاصلهی طبقاتی جامعه، تزکیهی نفوس و تقویت بنیانهای عقیدتی و فکری و دیگر آثار حیاتبخش آن را تبیین و تدوین کنیم، سهم عمدهای در تحول ساختار فرهنگی جامعه خواهد داشت.
برای نمونه به نقش وقف در توسعهی اجتماعی و اقتصاد بدون نفت و رواج صنعت گردشگری کمتر توجه شده است. امید است با اجرای صحیح نیات واقفان خیراندیش بتوان آثار وقف و موقوفات را بیش از پیش به کمال نزدیک کرد.
مفهومی که معمولا از واژهی وقف به ذهن میآید، بعد مادی و معنوی آن است. در جامعهی ما نیز به همین بعد فرهنگ وقف تکیه شده است.
میل به جاودانه زیستن همواره انسان را تشویق کرده است تا کارهای ماندنی انجام دهد و بناهای جاودانه بپردازد تا در زمان حیات آنها و همچنین پس از مرگشان منشأ خیر و برکات شود و برای جامعه نیز مفید باشد.
روح نوعدوستی و اندیشهی زندگی اجتماعی و همکاری متقابل، ریشهی چنین تفکری است. این اندیشه باعث میشود تا با وجود دشواریهای موجود در اجتماع، کارهایی انجام شود که بخشی از آن برای دیگران سودمند است.
وقف مال نوعی ایثار و ارزش است و سنتی حسنه و در نهایت ارزشی اجتماعی و فرهنگی است، همانگونه که فرهنگ شامل ارزشها، هنجارها و رویههای عمی مردم نیز هست.
سنت حسنه وقف یکی از افتخارات مکتب اسلام و از ابزارهای مؤثر و اعتقادی و فرهنگی برای رفع نیازهای مادی و معنوی جامعه است. از صدها سال پیش تاکنون واقفان خیراندیش با اختصاص بخشی از اموال خود برای خدمت مستمر به جامعه، با روش پسندیده وقف که بارزترین و روشنترین مصداق انفاق، صدقه ی جاریه و تعاون است،
منشأ خدمات علمی، آموزشی و فرهنگی در جامعه بودهاند. وجود صدها مدرسه، کتابخانه، و... در سراسر کشورهای اسلامی به ویژه ایران بهترین گواه و شاهد آن است. شواهد دیگری نیز وجود دارد که براساس آنها باید به وقف فراتر از این نگریست و آن را تا سر حد نیاز فطری انسان و جامعهی انسانی منزلت بخشید.
فطری بودن وقف و موقوفات شواهد عینی نیز دارد. از جمله این شواهد عینی، رشد روزافزون بنیادهای خیریه در کشورهای غیر مسلمان است. سرانجام این که انسان به بینش جدید دست مییابد و وقف را فراتر و مفیدتر از رویکردهای سنتی مینگرد.
مخصوصا در کشورهای اسلامی باید از مشروعیت و اهمیت وقف استفاده بسیار شود و ثروتمندان تشویق شوند تا مطابق علاقههای معنوی و شخصی خویش قسمتی از دارایی خود را برای ایجاد رفاه اجتماعی و رسیدگی به وضع مادی و معنوی گروههای بیچیز صرف کنند.
برای رسیدگی به حال طبقات ضعیف اجتماعی باید سازمانهای گوناگون به وجود آید و هر سازمان عدهای از داوطلبان خیر را به خود جلب کند و همهی افراد در تعیین خط مشی آن سازمان همفکری کنند.
این کار باعث میشود تا بار امور خیریه بر دوش دولت نماند. دولت، با وجود تکالیف سنگینی که بر عهده دارد، به گونه ی شایسته نمیتواند نفقات امور خیریه را تدارک کند و به فرض امکان تدارک، ادارهی آن برای دولت دشوار است.
اسلام وقف و صدقهی جاریه را آن قدر ضروری و مهم شناخته است که وقف کافر را هم تجویز کرده و قصد قربت را در وقف، بنابر نظر برخی فقیهان، لازم دانسته است؛.
زیرا ممکن است کسانی صرفا به خدمت خلق علاقهمند باشند، اما رابطهی خلق و خالق را چنان که باید و شاید نشناسند؛ از خدمات این گونه مردم متمکن هم باید در راه خدمت به آفریدگان خدا استفاده کرد.
فرزند صالح که برای وی دعای خیر کند، علمی که مردم از آن بهرهمند شوند و صدقهی جاریه. وقف اگرچه غالبا دارای آثار اجتماعی و مردمی است، اما از آن جا که قصد واقف، تحصیل ثواب اخروی، حفظ اثر و بقای نام است، از نظر هدف و مقصد به امری شخصی بدل میشود.
همه ی ادیان و شرایع به وقف اهمیت دادهاند و هزینهی نگهداری معابد و آثار مقدس دینی از موقوفات تحصیل میشود و تجلی اعتقادات اجتماعی و مردمی و معنوی متدینان بوده است. در حقیقت وقف حافظ اغراض و مقاصد معنوی واقف است و مالکیت مادی او را به مالکیت معنوی، که شایستهی دوام است، مبدل میسازد.
از این جهت اسلام از جنبههای گوناگون آن را دارای ارزش فوقالعاده دانسته، مقام آن را پس از ولد صالح و علم نافع قرار داده است. چون واقف غالبا با موقوف علیهم روبهرو نیست، وقف او صدقهای است که از منت و آزار خالی است و مشمول ابطال صدقه به وسیلهی منت و آزار رساندن نیست؛ چنانکه قرآن میفرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی». (بقره / 264)
از سوی دیگر وقف صدقهی جاریه قابل ارضاست، بنابراین کسانی را که به شهرت و آوازهی اجتماعی علاقهمند نیستند نیز ارضا میکند. همهی آیاتی که به پیشی گرفتن در خیرات توصیه کردهاند با مسأله وقف در ارتباط است؛ مانند آیات 148 سورهی بقره، 92 سورهی آلعمران، 177 سورهی بقره، 46 سورهی کهف، 20 سورهی مزمل و آیهی 18 سورهی توبه.
جایی که ماده پایدار و باقی باشد چگونه روح انسانی، که شایستگیاش بیشتر است، راه فنا خواهد سپرد. امواج نور صوت از میان نمیرود پس چگونه ممکن است گوهر لطیف و شگفتآور روح با مفارقت از تن و جسم مادی جاودان نباشد؟
جسم و روح، هر یک، تغذیهی متناسب خود را طلب میکنند. تغذیهی روحانی انسانی اگر درست انجام شود، به سلامتی جسمانی هم منجر خواهد شد. آری آرامش جسم در آرامش روح است.
موقوفات و صدقات را میتوان بر این مبنا بررسی کرد و به اهمیت آنها در سلامتی و آرامش جامعه پی برد؛ آرامشی که هم جنبه ی مادی دارد و هم معنوی. جنبهی آن برای کسانی است که از درآمد موقوفات بهرهمند میشوند و جنبهی معنوی برای کسانی است که تمام یا قسمتی از امول خود را وقف میکنند.
به بیان دیگر میتوان، با توجه به اهداف این سنت حسنه، آن را چنین تعریف کرد: خدمت معنوی و مادی به خود و مردم که بیانگر مسؤولیت دانایان و دینداران در مقابل اجتماع است.
خدمتی توأم با محبت. انسانها در قبال هم مسؤولیتی دارند. ادای این وظایف متقابل، و نفع رساندن به دیگران به آدمی اعتباری ویژه میبخشد و ثقل وجودی او را افزایش میدهد و روش مثبت زندگی را پیش چشم دیگران قرار میدهد و به افراد هویت و اعتبار میدهد و از این راه زندگی معنا پیدا میکند.
قشربندی اجتماعی واقفان اراک از دیدگاه مردم شناسی واقفان اراک را از این نظر میتوان به این طبقات تقسیم کرد:
1. طبقهی مالکان بزرگ و وابستگان به مراکز قدرت و حکومت اعم از زن و مرد؛
2. طبقهی تجار و بنکداران عمده؛
3. کسبهی جزء و متوسطالحال؛
4. کشاورزان خردهپا؛
این گروههای چهارگانه نیات خود را در قالب موضوعات ذیل در وقفنامههایی که از خود به یادگار گذاشتهاند، نشان دادهاند. برای اثبات این فرضیه که اهداف بیشتر واقفان، برطرف کردن نیازهای فرهنگی جامعه شهری اراک است، میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. ارائهی خدمات فرهنگی از قبیل ساختن مدرسه، کتابخانه، سالن اجتماعات، نشر کتب مفید، تشکیل کلاسهای تعلیم قرآن، بیان احادیث، احکام دین و پند و اندرز؛
2. روضهخوانی و شبیهخوانی حضرت اباعبدالله الحسین و دیگر معصومان در ایام مخصوص در مساجد، تکایا و منازل و طبخ غذای رایگان برای مستمندان؛
3. ساختن مساجد، حسینیهها، تکایا، حوزههای علمیه، آبانبار، بیمارستان، درمانگاه و قبول پرداخت مخارج عمران و آبادی؛
4. ارائهی خدمات بهداشتی و پزشکی و دارو و درمان رایگان، به گونهای که عموم طبقات بتوانند استفاده کنند و به دین و مذهب یا گروه خاصی منحصر نشده است.
5. عمران و آبادی و آبرسانی به شهرها، حفر قنوات و چاه آب و احداث و تعمیر پل و ساختن حمام و سوخترسانی به آنها و تعمیر بقاع متبرکه؛
6. پرداخت هزینههای ردمظالم و ادای فرایض مذهبی از قبیل نماز و روزهی استیجاری و حج بلدی و میقاتی و زیارت قبور امامان معصوم (ع) و کمک به سادات و فقیران و ابنالسبیل؛
7. تهیه و اهدای جهیزیه و کمک به ازدواج جوانان و خرید لباس و لوازم منزل برای ایتام.
1. موقوفهی مرحوم حاج ذوالفقار خان صمصامالملک امیر تومان. حاج ذوالفقار خان پسر حاج علینقی خان نظام لشگر و مادر او حاجیه خانم السادات مهاجرانی است.
حاج امیر تومان به «صمصامالملک» ملقب بود و چون فرزند نداشت تمام ثروت و دارایی خود را وقف امور خیریه کرد. همسر او نیز، شادروان حاجیه طوطی خانم، که از زنان نیکوکار و خیر بود، به تبعیت از همسر خود تمام دارایی خود را وقف امور خیریه کرده است.
از کارهای خیر مرحوم حاج ذوالفقار خان، ساختمان بیمارستان حصار است که با هزینهی شخصی پزشک و پرستار نیز برای بیمارستان استخدام کرد. او برای هزینهی بیمارستان، املاک زیر را وقف کرده است:
1. روستای حسینآباد شش دانگ؛
2. مزرعهی علیآباد دو دانگ؛
3. روستای مزرعه شش دانگ؛
4. روستای گلیوار شش دانگ؛
5. روستای میانرود دو دانگ و نیم به علاوهی قنوات و حقابههای مربوط.
از دیگر کارهای خیر این نیکمرد ایجاد مدرسه صمصامیه در اراک در سال 1324 هجری قمری است. تا آن زمان در اراک فقط مکتبخانه وجود داشت، اما صمصامالملک مدرسهای به سبک و روش مدارس جدید تأسیس کرد .
و تمام هزینههای آن را از املاک خود وقف کرد. این مدرسه پس از مدرسهی دارالفنون، اولین مدرسهای است که با سبک و روش نظام جدید در ایران تأسیس شده است.
آن مرحوم کلیه مخارج مدرسه، از قبیل خوراک، پوشاک، کتاب و لوازمالتحریر دانشآموزان و حقوق معلمان و مستخدمان را خود به عهده گرفت و برای پرداخت این هزینهها املاکی را وقف کرد که اصل وقفنامه موجود است. در این جا صورت املاک وقفی جهت دبیرستان صمصامی را ذکر میکنیم:
1. کاروانسرای واقع در بازار قبله ابتدای بازار بلدهی سلطانآباد؛
2. قنات معروف به قنات آقا میرزا سید احمد (قنات وزیری)؛
3. چهارباغ خریداری شده از وراث آقا کاظم امینالتجار واقع در سمت شمالی بلدهی سلطانآباد.
4. دو قطعه زمین مزروعی خریداری شده در پشت دروازه رازان از بلدهی سلطانآباد که امروزه به نام هنرستان شهید باهنر اراک نامگذاری شده است؛
5. شش دانگ قریهی حسینآباد؛
6. کاروانسرای مشترک سمت دروازهی حاج علینقی به مقدار سه دانگ؛
7. دکانهای واقع در مدخل میدان ارک زیر نقارهخانه شامل شش باب دکان علافی و عصاری و غیره؛
8. شش دانگ قریه هک علیا واقع در کزاز. مقداری از درآمد این قریه، علاوه بر هزینه شدن برای مخارج مدرسه، برای امور خیریه، ارحام و مساکین، تأمین روشنایی و شمع امامزادهها و حضرت معصومه - سلام الله علیها - و حضرت عبدالعظیم (ع) و مستمری طلاب نیز درنظر گرفته شده است.
مخارج موقوفه، به نقل از وقفنامهی مورخ شعبانالمعظم 1324 هجری قمری، به این شرح است: مخارج ناهار 20 نفر اطفال و چهار نفر فراش و دو نفر معلم و شام دو نفر معلم و یک نفر فراش و دو نفر معلم از نان و گوشت و غیره و ماهی دو روزش پلو با قند و چای و تنباکو. شهریهی مدرسهی صمصامیه:
معلم عربی بک نفر ماهی 30 ریال، معلم فارسی و مشاق خط یک نفر ماهی 50 ریال، معلم ابتدایی فارسی یک نفر ماهی 100 ریال، معلم ریاضی یک نفر 200 ریال، لباس 20 نفر اطفال هر سالی دو دست زمستانی و تابستانی و پنج نفر فراش و چهار نفر قراول. مواجب و جیرهی ناظر و چهار نفر فراش خبره و دو نفر قراول، مواجب قهوه چی مخصوص. مخارج سوخت زمستانی از قبیل ذغال و هیزم سالیانه...
در پایان وقفنامه آمده است که «شاگرد هر طبقه از معلمین سی نفر معین شدهاند زاید بر سی نفر هرگاه باشند متولی و مدیر مدرسهی صمصامیه نباید معلمین را اجبار بر زاید از قرار بنمایند یا معلم بگیرند یا معلم را در زاید راضی کنند.
و مشاق ایضا روزی 30 نفر را باید مشق بدهد. و هر کدام از طبقات معلمین نباشند و به واسطهی عدم احتیاج یا عدم وجود یا جهت دیگر، متولی مدرسه میتواند بر طبقات دیگر بیفزاید.
و سن اطفال از بیست سال افزون نباشد. و متولی اختیار دارد به سن بیست سال که رسیدند، چه ترقی حاصل شده و چه نشده، از مدرسه خارج نماید که باعث بعضی مفاسد نباشد.
مخارج مریضخانه 4 عشر درآمد. ارحام واقف و اقوام مستحق 2 عشر. تعزیهداری حضرت سیدالشهدا (ع) یک عشر. مصرف زوار مراقد ائمه - علیهمالسلام - یک عشر.مخارج شماعخانه و روشنایی چراغ مشاهد مشرفه و حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم یک عشر. مواجب طبیب.
اجرت رختشور. اجرت طباخ. دوا و غذا. ملبوس طبیب و سرایدار. روشنایی نجف اشرف با زیارتنامهخوان. روشنایی و زیارتنامهخوان کربلای معلی و کاظمین. روشنایی حضرت سهل بن علی و امامزاده طالب بن علی. روشنایی و زیارتنامهخوان حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام. روشنایی و زیارتنامهخوان حضرت امام رضا علیهالسلام.»
همسر آن مرحوم، حاجیه طوطی خانم دختر محمدحسن خان سرتیپ رئیس فوج فراهان، نیز کلیه سهمالارث خود را در فراهان به منظور کمک به طلاب ساکن در مدارس علمیه و بیمارستان و امور خیریه و روضهخوانی حضرت حضرت اباعبدالله الحسین در ایام محرم خصوصا عاشورا و پرداخت مستمری به طلاب علوم دینی وقف کرده است. املاک مذکور عبارتند از:
1. روستای شهوه در مشکآباد فراهان با جمیع توابع آن بدون استثناء از مزارع آبشخور و سیاه خشت؛
2. شش دانگ قریهی طاحونه واقعه در قریه از محال فراهان؛
3. دو قطعه باغ اربابی؛
4. پنج دانگ از میاه دستجرده (دستگره)؛
5. پنج دانگ از عصارخانه واقعه در قریهی شهوه؛
6. میاه انقان در فراهان.
از طبقهی تجار، موقوفهی مرحوم حاج حسن تبریزیالاصل و سلطان آبادیالمسکن ملقب به حاج ملکالتجار را با نظر به وقفنامهی آن بررسی میکنیم. آن مرحوم مطابق وقفنامهی مورخه 12 شهر ذیحجةالحرام سال 1320 هجری قمری نظریات خود را چنین بیان کرده است:
«وقف مخلد صحیح شرعی و حبس مؤبد دائمی نمود هر یک از اعیان و املاک و دهات و مزارع و مستغلات و دکاکین مرقومهی ذیل را که در هر سالی محصول و وجه اجاره و منافع آن را نقدا و جنسا به اطلاع اشخاص و آقایان لاحقالذکر دریافت و به مصارف مزبوره مسطوره برسانند».
تفصیل املاک موقوفه از قرار ذیل است:
1. قریهی طردان شش دانگ؛
2. قریهی قزلیجه شش دانگ؛
3. از رباط میر براتی نیم دانگ؛
4. از مزرعهی جاروب سرخه چهار دانگ و نیم؛
5. کاروانسرای متصل به یخچال ورثهی مرحوم حاجی قربانعلی به انضمام باربند و دکاکین متعلق به آن شش دانگ؛ از کاروانسرای مشترکی با مشهدی غلامعلی اصفهانی کاروانسرادار به انضمام باربند دو دانگ.
مصارف موقوفه طبق نظر واقف مزبور به این شرح است؛ «اولا پس از وضع مخارج موقوفه از قبیل تنقیه قنوات و اندود پشت بامهای کاروانسراها و تعمیرات دیگر از کلی و جزئی، ملزومات خودشان مقدم باید باشد بر مصارف دیگر.
ثانیا مخارج تعمیر مدرسهی جدیدالبنای خود جناب واقف که واقع است در جنب مسجد مرحوم مبرور جنت و رضوان آرامگاه حجت الاسلام آقای حاجی سید محمدباقر - طاب ثراه و جعل الجنة مثواه - و تعمیر آبانبار متصل به مدرسهی مسطوره و بیت التخلیه و مستراح واقع در مدرسه مرقوم از مخارج جزئیه و کلیه از قبیل اندود پشت بامها و حصیر و بوریا و چراغ حجرات و همچنین چراغ جهت آب از قرار تفصیل ذیل به شرط بیتوتهی شب و روز و اشتغال حقیقی با اختبار هر دو ماه یک مرتبه که هر یک قابل ترقی نباشند.
از مدرسه خارج شوند. و از جمله خوارج و بیرون شدنیهای از مدرسه طلبهای است که مرتکب معاصی شود تا دو مرتبه او را توبه بدهند، هرگاه بعد از دو مرتبه توبه ایضا عاصی شد در دفعهی سیم خارجش نمایند. اما آنچه باید به طبقات حضرات آقایان مدرسین و طلاب ساکنین مدرسه برسد علی حسب مراتبهم به قرار زیر است:
مدرس قابل خارج و سطح یک نفر از قرار ماهی پنج تومان؛ مدرس قابل سطح و مقدمات یک نفر از قرار ماهی ایضا پنج تومان؛ طلبهی خارجخوان قابل ماهی دو تومان؛ طلبهی سطحخوان قابل از قرار ماهی یک تومان و پنجزار؛ مقدماتیخوان قابل ماهی یک تومان. و نظارت موقوفات با جناب مستطاب سرکار بندگان شریعتمدار آقای حاجی آقا کمال است.
و حقالنظاره در هر سال هفتاد تومان است. خادم مدرسه یک نفر سالی 18 تومان. و در هر سالی پنجاه تومان کتاب از برای طلاب ساکن مدرسه ابتیاع شود از فقه و اصول و مقدمات تا مدت ده سال پانصد تومان که رسید در کتابخانهی خود مدرسه ضبط باشد،
ولی بعد از انقضای ده سال و خریداری پانصد تومان، بعدها هر چه کتاب خریداری شود از جملهی موقوفه نیست بلکه به طلاب فقیر قابل مدرسه باید تملیک شود. و ایضا در هر ماه مبارک رمضان پنجاه تومان به عموم فقرا باید داده شود و ایضا در ماه صیامی سی قرآن به طلاب مدرسه داده شود. به قصد جناب واقف از قرار ختمی سه هزار دینار.
اما در اوقات وفات واقف مستمرا یک نفر قاری درستخوان متدین روزی یک جزء قرآن در سر قبر قرائت نماید سالی پانزده تومان به او داده شود و شبی دو چراغ در سر قبر تا صبح بسوزد، و در شبهای جمعه یک نفر روضهخوان قابل صحیحخوان در سر قبر روضه بخواند سالی دوازده تومان به او داده شود
و چای و قلیان و قهوه هم به حاضرین بدهند. بعد از این مخارج هر چه باقیمانده در ماه مبارک رمضان و ماه محرمالحرام و صفرالمظفر روضهخوانی نمایند با اطعام، و هرگاه زیاد آمد سالیانه شبهای جمعه را تعزیهداری بشود .
با اطعام و کان ذالک بتاریخ 12 شهر ذیحجةالحرام سنة 1320 «واقف در خاتمه توضیح میدهد که مراد از معصیتی که موجب بیرون کردن طلاب است، معصیتی است از قبیل زنا و لواط و شرب خمر (نعوذ بالله) ولی ارتکاب برخی گناهان صغیره باعث اخراج آنها نخواهد بود.
و در فرازی دیگر از وقفنامهی محمد اسماعیل خان نوری، مرتضی قلیخان نوری و آقای ناصرالدوله سلطان حمید میرزا دربارهی آب فرات به شهر نجف و نجات اهالی شهر از بیآبی میخوانیم:
«چون غفران مآب و رضوان ایاب محمد اسمعیل خان نوری وکیلالملک، نوری بر قلبش تافت در زمان حکمرانی کرمان، بنای جریان نهری از شط فرات و نجف اشرف - علی ثاویها الاف التحیات و التحف - نهاد و همه ساله مبلغی انفاذ میداشت .
و مصروف میگشت و بعد از آن فردوس مکان مرتضی قلیخان وکیلالملک ثانی اقتدا و متابعت اثر پدر کرده در حکمرانی همه ساله وجهی مقدور انفاذ میداشت تا آنچه منظور بود به حصول پیوست و آب فرات در نجف جاری گردید و زایرین و ساکنین آن مکان ارفع امنع از شرب آب جاری در مجرای معلوم منتفع شدند.
در این ایام که موقوفات آن دو مرحوم مبرور انفاذ وجه کرمان موقوف شده، غالب اوقات به علت خرابی مجرای آب به هیچ وجه به نجف اشرف نمیرسد یا به قدر کفایت نیست برای زوار و ساکنین آنجا عسرت حاصل گردیده بود.
لذا حضرات مستطاب اشرف امنع ارفع والا آقای ناصرالدوله سلطان حمید میرزا دام اجلاله محض ثواب و امن از تشنگی یوم القیامة و الحساب بر ذمت همت گماشت که برای بقای این امر خیر از املاک خویش موقوفه استقرار نماید که به منافع آن همواره مجری النهر معمور و آب از برای مردم مقدور و میسور باشد.
لهذا وقف صریح ملی مؤبد و حبس مخلد صحیح شرعی فرمودند قربتا الی الله و طلبا لمرضاته همگی و تمامی موازی نصف کامل مشاع از کل شش دانگ مزرعه و قنات ناصری واقعه در سلطانآباد عراق را مع کافهی ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه از اراضی و صحاری و منابع و مجاری المیاه و غیرها بقدر الحصه...».
اما مصارف موقوفه: «در زمان خود حضرت واقف مقرر است همه ساله منافع و نماء و مداخل موقوفه را بعد از وضع مخارج ملیکه و ملکیه برده سهم متساوی قسمت نمایند. یک عشر را انفاذ نجف اشرف دارند .
و مصرف خرج تعمیر نهر نمایید، و عشر دیگر را منوطا برأیه العالی بهر مصرف خیر و بری که در شریعت مطهرهی نبویهی مصطفویه مرغوبالیه و مطلوب دانند برسانند و باقی را، که هشت عشر است، سال به سال انفاذ نجف اشرف خدمت ناظر وقف (یکی از علما) که در آن جا متوطن است دارد.
که به نظر ایشان صرف و خرج تعمیر نهر فرات که نجف اشرف جاری شده گردد. و مقرر است در هر سالی که نهر تعمیر لازم نداشته باشد، یا تعمیر لازم خرج آن کمتر از وجه انفاذی از موقوفه شود،
در صورت تحقق فرض اول تمام و بر فرض وقوع فرض ثانی زاید از تعمیر نهر را ناظر نجف اشرف منوطا برأیه العالی بر طلاب محصلین متشرعین مشرفین در نجف کربلای معلی انفاق نمایند.»
جالب توجه است که واقف به ناظر اجازه میدهد که هرگاه صلاح میداند، «در صورت عدم احتیاج عین موقوفه به وجهی و خرجی، ملکی ابتیاع و وقف نماید بر آنچه این موقوفه وقف بر آن شده بدون اختلاف در ارکان و شروط و قیود با این وقفنامه و مفاد نظر خود را در 8 صفحه وقفنامهی معتبره بنویسد که مفاد همه یکی است .
و هر نسخه را در جایی نزد شخصی علیالتفصیل به امانت میگذارد تا محفوظ ماند؛ یک نسخه در نجف اشرف در خزانه ی مبارکه حضرت ولایت مآب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب - علیهالسلام - یک نسخه در کربلای معلی در خزانهی مبارکه ی حضرت سیدالشهداء - ارواحنا لتراب نعال زائریه فداه -
یک نسخه در مشهد مقدس در خزانه ی متبرکهی حضرت غریبالغرباء علی بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیته و الثناء - و یک نسخه در سلطانآباد عراق خدمت جناب شرایع مآب عالی حجة الاسلام آقای حاج سید محمدباقر مجتهد عراق - سلمه الله تعالی - و یک نسخه در خدمت وزارت جلیلهی اوقاف ایران در دارالخلافهی طهران،
و یک نسخه ضبط کارگزاران حضرت اشرف ارفع والا - وفقه الله تعالی لمرضاته - و یک نسخه خدمت نواب کامیاب اشرف والانصره الدولة العلیه آقای عبدالحسین میرزا دام - مجده - و یک نسخه خدمت نواب علیه عالیه شاهزاده خانم زائرهی بیت الله الحرام حرم محترمه حضرت اشرف والا - دامت عفافها و مجدتها - وقفا صحیحا شرعیا لازما جازما. کان وقوعه یوم یک شنبه 22 شهر رجبالمرجب سنهی 1301 احدی و ثلثماه بعد الالف من الهجرة المقدسة المصطفویة علی مهاجره و انصاره آلاف التحیة».
بنابر بررسی وقفنامههای استان مرکزی، بیشترین موارد مصرف، مواردی است که در متن مقاله ذکر کردهام. این طرز فکر جامعه و فرهنگ در جاهای دیگر ایران نیز وجود دارد. در همه جا اقامهی عزاداری سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) در درجهی اول، و اطعام فقیران و مسکینان در درجهی بعد قرار دارد.
دلیل این مطلب را میتوان از این موارد به دست آورد:
1. اعتقاد عمیق مردم به مبدأ و معاد و این که دنیا دار فناست و زندگی جاوید در جهان آخرت است. بر پایهی این اعتقاد تقریبا در تمام وقفنامهها این مفاد دیده میشود: الحمد لله الواقف علی الضمایر و المطلع علی السرائر الذی وفق عباده لایتاء الخیرات و هداهم الی الاتیان بالمبرات.
و الصلوة و السلام علی اشرف رسله محمد صاحب لواء المعجزات و علی آله و اولاده خیر البنین و البنات. اما بعد بر ضمایر و مآثر ذویالاثار روشن و مبرهن است که این دنیای غدار و ناپایدار جای اقامت و مقر استقامت نیست و انتقال از دار غرور دنیا به مقام سرور عقبی لابد و ضروری که: انما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت انما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت». یا عبارت «اذ مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث...»
2. نفوذ کلام روحانیون در بین مردم و اعتقاد مردم ایران؛ به آنها بالاخص بعد از ورود اسلام به ایران. و دلیل بر این ادعا این است که مردم مسلمان برای شروع و خاتمهی هر کاری از قبیل عبادات و معاملات و احوال شخصیه اول با عالم و روحانی محل دسترس خود مشورت میکنند.
و نظر مثبت یا منفی او را به جان و دل به سمع قبول تلقی میکنند و موارد مصرف موقوفات یکی از مصادیق این ادعاست. هیچ وقفنامهای نیست که تعلیم و انشای آنها نباشد یا به امضای آنها نرسیده باشد یا آنها را ناظر قرار نداده باشند.
3. گاه عشق به بقا و استمرار خانواده و به اصطلاح روشن بودن اجاق و چراغ خانواده نیز در وقفنامهها آمده است. این مضمون از وقفنامههایی که به عنوان وقف اولاد تقریر شدهاند به دست میآید و قرینهی دال بر مدعا این است که تولیت را به فرزند ارشد پسر، «به شرط اورع و اتقی بودن نسلا بعد نسل»، واگذار کردهاند؛ زیرا بقای دودمان را در پرتو وجود فرزند پسر میدانند.
4. گروه اندکی از واقفان هم بوده و هستند که مایملک خود را وقف کردهاند تا آنها را از دستبرد و مصادرهی حکام و سلاطین محفوظ دارند؛ زیرا حکام و سلاطین مستبد، بالاخص سلسلهی قاجار، پس از اینکه ثروتمندی از دنیا میرفت به لطایفالحیل به دارایی او دستاندازی میکردند.
و آن را در حیطهی تصرف خود میآوردند. شخص واقف با وقف اموال خود برای استفادهی فرزندانش قدرت شاه را غیر مستقیم به چالش میکشید و او را در برابر قدرت دین و مذهب قرار میداد. بدیهی است که هیج قدرتمندی توان مقابله با مذهب و اعتقاد مردم را نداشت.
اما بیشتر واقفان که از گروه متوسط جامعه هستند، فقط بنابر معتقدات دینی خود اموال و دارایی خود را وقف میکردند و به اصطلاح «طلبا لمرضات الله» بدون هیچ گونه شائبه و چشمداشتی فقط طالب رضای خدای متعال بوده و هستند.
نهاد وقف در ادوار گذشته نیز وجود داشته و پس از اسلام با تأثیرپذیری از جهانبینی اسلامی به صورت استوار و جهتدار مطرح میشود و همچون چشمهسار خیرخواهی خداپسندانه و مردمگرایانه در زمینههای مختلف به جریان خود ادامه میدهد،
در رویکرد اجتماعی وقف، علاوه بر ماندگاری نام واقف و موقوفات او، دیوارهای تنگ فردگرایی فرو میریزد و بعد خیرخواهی و مردمگرایی به قدری گسترش مییابد که مرزهای عقیده و ملیت را نیز پشت سر میگذارد.
احساس مسؤولیتی خودجوش و به دور از هر گونه الحاح و اجبار در قبال تأمین محرمانهی رفاه نسبی دیگر همنوعان و مصداق «خیر الناس انفعهم للناس» در این رویکرد نهاد وقف عینیت پیدا میکند.
همچنان که در صدر اسلام نیز بسیاری از موقوفات نه تنها به عنوان پشتوانهی اقتصادی نظام اسلامی محسوب میشدند، بلکه در تحدید تکاثر، کم کردن فاصلهی طبقاتی و نهایتا تأمین عدالت اجتماعی نقش مؤثری داشته اند.
واقعی کردن اجارهبهای موقوفات، حذف کامل مالیات بر موقوفات و سازماندهی و جهتدهی آنها به سمت نیازهای ضروری جامعه مانند اشتغال، بر اثربخشی نهاد وقف خواهد افزود.
رویکرد فرهنگی وقف در احداث و ادارهی دهها مرکز آموزشی و تحقیقاتی و تعلیم و تربیت تعداد فراوانی از مردم بخصوص اقشار آسیبپذیر جامعه از طریق نهاد وقف میتواند دستمایهی آثار هنری زیادی از قبیل داستانها، مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی قرار بگیرد تا رفتهرفته فرهنگ وقف رواج یابد و تفکر فردگرایانه محدود و محصور شود.
شاید ایجاد رشتهای دانشگاهی تحت عنوان اوقاف نیز به بهرهبرداری بهتر و علمیتر و جهتدهی مناسبتر سرمایههای عظیمی که به وسیلهی نهاد وقف رنگ جاودانگی میگیرد کمک نماید.
با نهاد وقف، که در آن مالکیت خصوصی به نوعی مالکیت عمومی تبدیل میشود، مراکز مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی ایجاد میگردد که علاوه بر آنکه در شهرنشینی جوامع - که از مؤلفههای توسعهی اقتصادی است -
نقش قابل توجهی دارند، به شهرها نوعی برجستگی دینی، تاریخی و اقتصادی خواهد بخشید و توسعه را همراه با عدالت اجتماعی به ارمغان خواهد آورد.
کارنامهی درخشان وقف این نوید را میدهد که از طریق گسترش موقوفات و هدایت آنها میتوان نیازهای جامعه را برطرف کرد و سنگینی این امور را از بیتالمال مسلمین برداشت یا لااقل از فشار آنها بر بودجهی کل کشور کاست.
با توجه به کارکردهای مثبت وقف در جامعه ضروری است که از طریق تدوین سیاست اصولی و برنامهریزی شده از سوی دولت به منظور شکوفایی فرهنگ وقف در جامعه، زمینههای احیای این سنت حسنه و نبوی فراهم آید. این امر مستلزم تلاش همهی دستگاههای اجرایی کشور است.
از همه مهمتر عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو میتواند در گرایش و سوقدهی مردم به عمل وقف مؤثر باشد و به تدریج فرهنگ وقف در جامعه حاکم شود.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: حمید رضا عرب
* ایم مقاله در تاریخ 1402/11/2 بروز رسانی شده است
وقف در جامعهی ما از زمانهای بسیار دور دارای کارکردهای مثبت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی بوده است و احتمالا از این ابعاد مطالعات پراکندهای دربارهی آن انجام شده است، اما از بعد فرهنگی و مردشناختی به این پدیدهی اجتماعی کمتر عنایت شده است.
منظور از این تحقیق، شناسایی واقفان و قشربندی اجتماعی آنها از دیدگاه مردمشناسی براساس انگیزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی است. شهرستان اراک در این نوشته به عنوان نمونه انتخاب شده است.
مقدمه
هیچ فردی نمیتواند از فرهنگی که به آن تعلق دارد فرار کند. جامعه به وسیلهی فرهنگ انتظام میگیرد و انسان به وسیلهی فرهنگ، اجتماعی میشود. اگر جامعه نظامی تشکیل شده از ارتباطها باشد، این ارتباط به وسیلهی فرهنگ مشخص میشود. فرهنگ وسیلهی ارتباط منحصر به فرد انسانی است؛زیرا حیوانات نه ابزار میسازند و نه قدرت یادگیری دارند و نه میتوانند آموختههای خود را به دیگران منتقل کنند. اگرچه زبان، نقطهی عطف فرهنگ است، اما فرهنگ مشتمل بر موارد بیشتری است.
اگر به مقولهی وقف به عنوان بخشی از فرهنگ اسلامی بنگریم و تأثیر آن در گسترش علم، کم کردن فاصلهی طبقاتی جامعه، تزکیهی نفوس و تقویت بنیانهای عقیدتی و فکری و دیگر آثار حیاتبخش آن را تبیین و تدوین کنیم، سهم عمدهای در تحول ساختار فرهنگی جامعه خواهد داشت.
برای نمونه به نقش وقف در توسعهی اجتماعی و اقتصاد بدون نفت و رواج صنعت گردشگری کمتر توجه شده است. امید است با اجرای صحیح نیات واقفان خیراندیش بتوان آثار وقف و موقوفات را بیش از پیش به کمال نزدیک کرد.
فرهنگ وقف
وقف ریشه در تاریخ دارد و تنها مختص جوامع اسلامی نیست، بلکه در ادیان دیگر نیز، با عناوین دیگر، وجود داشته است. وقف در اسلام تحت عنوان صدقهی جاریه هم آمده است.مفهومی که معمولا از واژهی وقف به ذهن میآید، بعد مادی و معنوی آن است. در جامعهی ما نیز به همین بعد فرهنگ وقف تکیه شده است.
میل به جاودانه زیستن همواره انسان را تشویق کرده است تا کارهای ماندنی انجام دهد و بناهای جاودانه بپردازد تا در زمان حیات آنها و همچنین پس از مرگشان منشأ خیر و برکات شود و برای جامعه نیز مفید باشد.
روح نوعدوستی و اندیشهی زندگی اجتماعی و همکاری متقابل، ریشهی چنین تفکری است. این اندیشه باعث میشود تا با وجود دشواریهای موجود در اجتماع، کارهایی انجام شود که بخشی از آن برای دیگران سودمند است.
وقف مال نوعی ایثار و ارزش است و سنتی حسنه و در نهایت ارزشی اجتماعی و فرهنگی است، همانگونه که فرهنگ شامل ارزشها، هنجارها و رویههای عمی مردم نیز هست.
انگیزه واقفان
تدبر در تاریخ وقف، این حقیقت را مینمایاند که انگیزهی واقفان در وقف اموالشان، خدمت و کمک به فقیران و مستمندان، تقویت مراکز دینی و ادارهی عالمان دینی و برخی از منافع عمومی بوده است.سنت حسنه وقف یکی از افتخارات مکتب اسلام و از ابزارهای مؤثر و اعتقادی و فرهنگی برای رفع نیازهای مادی و معنوی جامعه است. از صدها سال پیش تاکنون واقفان خیراندیش با اختصاص بخشی از اموال خود برای خدمت مستمر به جامعه، با روش پسندیده وقف که بارزترین و روشنترین مصداق انفاق، صدقه ی جاریه و تعاون است،
منشأ خدمات علمی، آموزشی و فرهنگی در جامعه بودهاند. وجود صدها مدرسه، کتابخانه، و... در سراسر کشورهای اسلامی به ویژه ایران بهترین گواه و شاهد آن است. شواهد دیگری نیز وجود دارد که براساس آنها باید به وقف فراتر از این نگریست و آن را تا سر حد نیاز فطری انسان و جامعهی انسانی منزلت بخشید.
فطری بودن وقف و موقوفات شواهد عینی نیز دارد. از جمله این شواهد عینی، رشد روزافزون بنیادهای خیریه در کشورهای غیر مسلمان است. سرانجام این که انسان به بینش جدید دست مییابد و وقف را فراتر و مفیدتر از رویکردهای سنتی مینگرد.
وقف و رفاه اجتماعی
امروزه که مسأله رفاه اجتماعی در نطر ملتهای متمدن اهمیت یافته، اوضاع و احوال ناشی از دنیای جدید، این انگیزه را در آنان تقویت کرده است و دستگاهها و سازمانها در مقام جبران ضعف طبقات بینوا برآمدها ند.مخصوصا در کشورهای اسلامی باید از مشروعیت و اهمیت وقف استفاده بسیار شود و ثروتمندان تشویق شوند تا مطابق علاقههای معنوی و شخصی خویش قسمتی از دارایی خود را برای ایجاد رفاه اجتماعی و رسیدگی به وضع مادی و معنوی گروههای بیچیز صرف کنند.
برای رسیدگی به حال طبقات ضعیف اجتماعی باید سازمانهای گوناگون به وجود آید و هر سازمان عدهای از داوطلبان خیر را به خود جلب کند و همهی افراد در تعیین خط مشی آن سازمان همفکری کنند.
این کار باعث میشود تا بار امور خیریه بر دوش دولت نماند. دولت، با وجود تکالیف سنگینی که بر عهده دارد، به گونه ی شایسته نمیتواند نفقات امور خیریه را تدارک کند و به فرض امکان تدارک، ادارهی آن برای دولت دشوار است.
اسلام وقف و صدقهی جاریه را آن قدر ضروری و مهم شناخته است که وقف کافر را هم تجویز کرده و قصد قربت را در وقف، بنابر نظر برخی فقیهان، لازم دانسته است؛.
زیرا ممکن است کسانی صرفا به خدمت خلق علاقهمند باشند، اما رابطهی خلق و خالق را چنان که باید و شاید نشناسند؛ از خدمات این گونه مردم متمکن هم باید در راه خدمت به آفریدگان خدا استفاده کرد.
وقف و احادیث
وقف، وضع حقوقی بسیار سودمندی است که در احادیث از آن به «صدقهی جاریه» تعبیر شده است. از رسول مکرم اسلام (ص) نقل شده است که چون آدمی بمیرد ارتباطش با این جهان قطع میشود و از او چند چیز باقی میماند:فرزند صالح که برای وی دعای خیر کند، علمی که مردم از آن بهرهمند شوند و صدقهی جاریه. وقف اگرچه غالبا دارای آثار اجتماعی و مردمی است، اما از آن جا که قصد واقف، تحصیل ثواب اخروی، حفظ اثر و بقای نام است، از نظر هدف و مقصد به امری شخصی بدل میشود.
همه ی ادیان و شرایع به وقف اهمیت دادهاند و هزینهی نگهداری معابد و آثار مقدس دینی از موقوفات تحصیل میشود و تجلی اعتقادات اجتماعی و مردمی و معنوی متدینان بوده است. در حقیقت وقف حافظ اغراض و مقاصد معنوی واقف است و مالکیت مادی او را به مالکیت معنوی، که شایستهی دوام است، مبدل میسازد.
از این جهت اسلام از جنبههای گوناگون آن را دارای ارزش فوقالعاده دانسته، مقام آن را پس از ولد صالح و علم نافع قرار داده است. چون واقف غالبا با موقوف علیهم روبهرو نیست، وقف او صدقهای است که از منت و آزار خالی است و مشمول ابطال صدقه به وسیلهی منت و آزار رساندن نیست؛ چنانکه قرآن میفرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی». (بقره / 264)
از سوی دیگر وقف صدقهی جاریه قابل ارضاست، بنابراین کسانی را که به شهرت و آوازهی اجتماعی علاقهمند نیستند نیز ارضا میکند. همهی آیاتی که به پیشی گرفتن در خیرات توصیه کردهاند با مسأله وقف در ارتباط است؛ مانند آیات 148 سورهی بقره، 92 سورهی آلعمران، 177 سورهی بقره، 46 سورهی کهف، 20 سورهی مزمل و آیهی 18 سورهی توبه.
وقف و روان شناسی اجتماعی
از جنبه روانشناسی اجتماعی به خوبی درک میکنیم که لذتهای روزگذر این جهان، هدف انسان نیست.آدمی مرکب از جسم و روح است، جسم وی دستگاههایی دارد که هنوز خود نتوانسته اسرار آنها را به تمامی کشف کند تا چه رسد به روح که به مراتب از جسمش شگفتآورتر است.جایی که ماده پایدار و باقی باشد چگونه روح انسانی، که شایستگیاش بیشتر است، راه فنا خواهد سپرد. امواج نور صوت از میان نمیرود پس چگونه ممکن است گوهر لطیف و شگفتآور روح با مفارقت از تن و جسم مادی جاودان نباشد؟
جسم و روح، هر یک، تغذیهی متناسب خود را طلب میکنند. تغذیهی روحانی انسانی اگر درست انجام شود، به سلامتی جسمانی هم منجر خواهد شد. آری آرامش جسم در آرامش روح است.
وقف و انسان شناسی
از دیدگاه انسانشناسی، راه دستیابی به زندگی آرامشبخش، انجام دادن اعمال صالح و به تعبیری گشودن باب ارتباط با خلاق علیم و حکیم است. یکی از این راهها، بلکه کارسازترین آنها، کمک به دیگران است.موقوفات و صدقات را میتوان بر این مبنا بررسی کرد و به اهمیت آنها در سلامتی و آرامش جامعه پی برد؛ آرامشی که هم جنبه ی مادی دارد و هم معنوی. جنبهی آن برای کسانی است که از درآمد موقوفات بهرهمند میشوند و جنبهی معنوی برای کسانی است که تمام یا قسمتی از امول خود را وقف میکنند.
به بیان دیگر میتوان، با توجه به اهداف این سنت حسنه، آن را چنین تعریف کرد: خدمت معنوی و مادی به خود و مردم که بیانگر مسؤولیت دانایان و دینداران در مقابل اجتماع است.
وقف و مردم شناسی
از دیدگاه مردمشناسی، وقف، ادای دین به اجتماع است. وقف خدمتی است به نزدیکان (وقف خاص)، و نیز خدمتی است به عامهی مردم (وقف عام)؛ خدمتی که در آن کمک گیرنده منتی را نمیپذیرد و از طریق آن اخلاق خدمتگزاری نیز به دیگران آموخته میشود؛خدمتی توأم با محبت. انسانها در قبال هم مسؤولیتی دارند. ادای این وظایف متقابل، و نفع رساندن به دیگران به آدمی اعتباری ویژه میبخشد و ثقل وجودی او را افزایش میدهد و روش مثبت زندگی را پیش چشم دیگران قرار میدهد و به افراد هویت و اعتبار میدهد و از این راه زندگی معنا پیدا میکند.
قشربندی اجتماعی واقفان اراک از دیدگاه مردم شناسی واقفان اراک را از این نظر میتوان به این طبقات تقسیم کرد:
1. طبقهی مالکان بزرگ و وابستگان به مراکز قدرت و حکومت اعم از زن و مرد؛
2. طبقهی تجار و بنکداران عمده؛
3. کسبهی جزء و متوسطالحال؛
4. کشاورزان خردهپا؛
این گروههای چهارگانه نیات خود را در قالب موضوعات ذیل در وقفنامههایی که از خود به یادگار گذاشتهاند، نشان دادهاند. برای اثبات این فرضیه که اهداف بیشتر واقفان، برطرف کردن نیازهای فرهنگی جامعه شهری اراک است، میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. ارائهی خدمات فرهنگی از قبیل ساختن مدرسه، کتابخانه، سالن اجتماعات، نشر کتب مفید، تشکیل کلاسهای تعلیم قرآن، بیان احادیث، احکام دین و پند و اندرز؛
2. روضهخوانی و شبیهخوانی حضرت اباعبدالله الحسین و دیگر معصومان در ایام مخصوص در مساجد، تکایا و منازل و طبخ غذای رایگان برای مستمندان؛
3. ساختن مساجد، حسینیهها، تکایا، حوزههای علمیه، آبانبار، بیمارستان، درمانگاه و قبول پرداخت مخارج عمران و آبادی؛
4. ارائهی خدمات بهداشتی و پزشکی و دارو و درمان رایگان، به گونهای که عموم طبقات بتوانند استفاده کنند و به دین و مذهب یا گروه خاصی منحصر نشده است.
5. عمران و آبادی و آبرسانی به شهرها، حفر قنوات و چاه آب و احداث و تعمیر پل و ساختن حمام و سوخترسانی به آنها و تعمیر بقاع متبرکه؛
6. پرداخت هزینههای ردمظالم و ادای فرایض مذهبی از قبیل نماز و روزهی استیجاری و حج بلدی و میقاتی و زیارت قبور امامان معصوم (ع) و کمک به سادات و فقیران و ابنالسبیل؛
7. تهیه و اهدای جهیزیه و کمک به ازدواج جوانان و خرید لباس و لوازم منزل برای ایتام.
نمونه ای از چند وقف نامه
برای نمونه خلاصهای از چند وقفنامه را میآوریم:1. موقوفهی مرحوم حاج ذوالفقار خان صمصامالملک امیر تومان. حاج ذوالفقار خان پسر حاج علینقی خان نظام لشگر و مادر او حاجیه خانم السادات مهاجرانی است.
حاج امیر تومان به «صمصامالملک» ملقب بود و چون فرزند نداشت تمام ثروت و دارایی خود را وقف امور خیریه کرد. همسر او نیز، شادروان حاجیه طوطی خانم، که از زنان نیکوکار و خیر بود، به تبعیت از همسر خود تمام دارایی خود را وقف امور خیریه کرده است.
از کارهای خیر مرحوم حاج ذوالفقار خان، ساختمان بیمارستان حصار است که با هزینهی شخصی پزشک و پرستار نیز برای بیمارستان استخدام کرد. او برای هزینهی بیمارستان، املاک زیر را وقف کرده است:
1. روستای حسینآباد شش دانگ؛
2. مزرعهی علیآباد دو دانگ؛
3. روستای مزرعه شش دانگ؛
4. روستای گلیوار شش دانگ؛
5. روستای میانرود دو دانگ و نیم به علاوهی قنوات و حقابههای مربوط.
از دیگر کارهای خیر این نیکمرد ایجاد مدرسه صمصامیه در اراک در سال 1324 هجری قمری است. تا آن زمان در اراک فقط مکتبخانه وجود داشت، اما صمصامالملک مدرسهای به سبک و روش مدارس جدید تأسیس کرد .
و تمام هزینههای آن را از املاک خود وقف کرد. این مدرسه پس از مدرسهی دارالفنون، اولین مدرسهای است که با سبک و روش نظام جدید در ایران تأسیس شده است.
آن مرحوم کلیه مخارج مدرسه، از قبیل خوراک، پوشاک، کتاب و لوازمالتحریر دانشآموزان و حقوق معلمان و مستخدمان را خود به عهده گرفت و برای پرداخت این هزینهها املاکی را وقف کرد که اصل وقفنامه موجود است. در این جا صورت املاک وقفی جهت دبیرستان صمصامی را ذکر میکنیم:
1. کاروانسرای واقع در بازار قبله ابتدای بازار بلدهی سلطانآباد؛
2. قنات معروف به قنات آقا میرزا سید احمد (قنات وزیری)؛
3. چهارباغ خریداری شده از وراث آقا کاظم امینالتجار واقع در سمت شمالی بلدهی سلطانآباد.
4. دو قطعه زمین مزروعی خریداری شده در پشت دروازه رازان از بلدهی سلطانآباد که امروزه به نام هنرستان شهید باهنر اراک نامگذاری شده است؛
5. شش دانگ قریهی حسینآباد؛
6. کاروانسرای مشترک سمت دروازهی حاج علینقی به مقدار سه دانگ؛
7. دکانهای واقع در مدخل میدان ارک زیر نقارهخانه شامل شش باب دکان علافی و عصاری و غیره؛
8. شش دانگ قریه هک علیا واقع در کزاز. مقداری از درآمد این قریه، علاوه بر هزینه شدن برای مخارج مدرسه، برای امور خیریه، ارحام و مساکین، تأمین روشنایی و شمع امامزادهها و حضرت معصومه - سلام الله علیها - و حضرت عبدالعظیم (ع) و مستمری طلاب نیز درنظر گرفته شده است.
مخارج موقوفه، به نقل از وقفنامهی مورخ شعبانالمعظم 1324 هجری قمری، به این شرح است: مخارج ناهار 20 نفر اطفال و چهار نفر فراش و دو نفر معلم و شام دو نفر معلم و یک نفر فراش و دو نفر معلم از نان و گوشت و غیره و ماهی دو روزش پلو با قند و چای و تنباکو. شهریهی مدرسهی صمصامیه:
معلم عربی بک نفر ماهی 30 ریال، معلم فارسی و مشاق خط یک نفر ماهی 50 ریال، معلم ابتدایی فارسی یک نفر ماهی 100 ریال، معلم ریاضی یک نفر 200 ریال، لباس 20 نفر اطفال هر سالی دو دست زمستانی و تابستانی و پنج نفر فراش و چهار نفر قراول. مواجب و جیرهی ناظر و چهار نفر فراش خبره و دو نفر قراول، مواجب قهوه چی مخصوص. مخارج سوخت زمستانی از قبیل ذغال و هیزم سالیانه...
در پایان وقفنامه آمده است که «شاگرد هر طبقه از معلمین سی نفر معین شدهاند زاید بر سی نفر هرگاه باشند متولی و مدیر مدرسهی صمصامیه نباید معلمین را اجبار بر زاید از قرار بنمایند یا معلم بگیرند یا معلم را در زاید راضی کنند.
و مشاق ایضا روزی 30 نفر را باید مشق بدهد. و هر کدام از طبقات معلمین نباشند و به واسطهی عدم احتیاج یا عدم وجود یا جهت دیگر، متولی مدرسه میتواند بر طبقات دیگر بیفزاید.
و سن اطفال از بیست سال افزون نباشد. و متولی اختیار دارد به سن بیست سال که رسیدند، چه ترقی حاصل شده و چه نشده، از مدرسه خارج نماید که باعث بعضی مفاسد نباشد.
مخارج مریضخانه 4 عشر درآمد. ارحام واقف و اقوام مستحق 2 عشر. تعزیهداری حضرت سیدالشهدا (ع) یک عشر. مصرف زوار مراقد ائمه - علیهمالسلام - یک عشر.مخارج شماعخانه و روشنایی چراغ مشاهد مشرفه و حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم یک عشر. مواجب طبیب.
اجرت رختشور. اجرت طباخ. دوا و غذا. ملبوس طبیب و سرایدار. روشنایی نجف اشرف با زیارتنامهخوان. روشنایی و زیارتنامهخوان کربلای معلی و کاظمین. روشنایی حضرت سهل بن علی و امامزاده طالب بن علی. روشنایی و زیارتنامهخوان حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام. روشنایی و زیارتنامهخوان حضرت امام رضا علیهالسلام.»
همسر آن مرحوم، حاجیه طوطی خانم دختر محمدحسن خان سرتیپ رئیس فوج فراهان، نیز کلیه سهمالارث خود را در فراهان به منظور کمک به طلاب ساکن در مدارس علمیه و بیمارستان و امور خیریه و روضهخوانی حضرت حضرت اباعبدالله الحسین در ایام محرم خصوصا عاشورا و پرداخت مستمری به طلاب علوم دینی وقف کرده است. املاک مذکور عبارتند از:
1. روستای شهوه در مشکآباد فراهان با جمیع توابع آن بدون استثناء از مزارع آبشخور و سیاه خشت؛
2. شش دانگ قریهی طاحونه واقعه در قریه از محال فراهان؛
3. دو قطعه باغ اربابی؛
4. پنج دانگ از میاه دستجرده (دستگره)؛
5. پنج دانگ از عصارخانه واقعه در قریهی شهوه؛
6. میاه انقان در فراهان.
از طبقهی تجار، موقوفهی مرحوم حاج حسن تبریزیالاصل و سلطان آبادیالمسکن ملقب به حاج ملکالتجار را با نظر به وقفنامهی آن بررسی میکنیم. آن مرحوم مطابق وقفنامهی مورخه 12 شهر ذیحجةالحرام سال 1320 هجری قمری نظریات خود را چنین بیان کرده است:
«وقف مخلد صحیح شرعی و حبس مؤبد دائمی نمود هر یک از اعیان و املاک و دهات و مزارع و مستغلات و دکاکین مرقومهی ذیل را که در هر سالی محصول و وجه اجاره و منافع آن را نقدا و جنسا به اطلاع اشخاص و آقایان لاحقالذکر دریافت و به مصارف مزبوره مسطوره برسانند».
تفصیل املاک موقوفه از قرار ذیل است:
1. قریهی طردان شش دانگ؛
2. قریهی قزلیجه شش دانگ؛
3. از رباط میر براتی نیم دانگ؛
4. از مزرعهی جاروب سرخه چهار دانگ و نیم؛
5. کاروانسرای متصل به یخچال ورثهی مرحوم حاجی قربانعلی به انضمام باربند و دکاکین متعلق به آن شش دانگ؛ از کاروانسرای مشترکی با مشهدی غلامعلی اصفهانی کاروانسرادار به انضمام باربند دو دانگ.
مصارف موقوفه طبق نظر واقف مزبور به این شرح است؛ «اولا پس از وضع مخارج موقوفه از قبیل تنقیه قنوات و اندود پشت بامهای کاروانسراها و تعمیرات دیگر از کلی و جزئی، ملزومات خودشان مقدم باید باشد بر مصارف دیگر.
ثانیا مخارج تعمیر مدرسهی جدیدالبنای خود جناب واقف که واقع است در جنب مسجد مرحوم مبرور جنت و رضوان آرامگاه حجت الاسلام آقای حاجی سید محمدباقر - طاب ثراه و جعل الجنة مثواه - و تعمیر آبانبار متصل به مدرسهی مسطوره و بیت التخلیه و مستراح واقع در مدرسه مرقوم از مخارج جزئیه و کلیه از قبیل اندود پشت بامها و حصیر و بوریا و چراغ حجرات و همچنین چراغ جهت آب از قرار تفصیل ذیل به شرط بیتوتهی شب و روز و اشتغال حقیقی با اختبار هر دو ماه یک مرتبه که هر یک قابل ترقی نباشند.
از مدرسه خارج شوند. و از جمله خوارج و بیرون شدنیهای از مدرسه طلبهای است که مرتکب معاصی شود تا دو مرتبه او را توبه بدهند، هرگاه بعد از دو مرتبه توبه ایضا عاصی شد در دفعهی سیم خارجش نمایند. اما آنچه باید به طبقات حضرات آقایان مدرسین و طلاب ساکنین مدرسه برسد علی حسب مراتبهم به قرار زیر است:
مدرس قابل خارج و سطح یک نفر از قرار ماهی پنج تومان؛ مدرس قابل سطح و مقدمات یک نفر از قرار ماهی ایضا پنج تومان؛ طلبهی خارجخوان قابل ماهی دو تومان؛ طلبهی سطحخوان قابل از قرار ماهی یک تومان و پنجزار؛ مقدماتیخوان قابل ماهی یک تومان. و نظارت موقوفات با جناب مستطاب سرکار بندگان شریعتمدار آقای حاجی آقا کمال است.
و حقالنظاره در هر سال هفتاد تومان است. خادم مدرسه یک نفر سالی 18 تومان. و در هر سالی پنجاه تومان کتاب از برای طلاب ساکن مدرسه ابتیاع شود از فقه و اصول و مقدمات تا مدت ده سال پانصد تومان که رسید در کتابخانهی خود مدرسه ضبط باشد،
ولی بعد از انقضای ده سال و خریداری پانصد تومان، بعدها هر چه کتاب خریداری شود از جملهی موقوفه نیست بلکه به طلاب فقیر قابل مدرسه باید تملیک شود. و ایضا در هر ماه مبارک رمضان پنجاه تومان به عموم فقرا باید داده شود و ایضا در ماه صیامی سی قرآن به طلاب مدرسه داده شود. به قصد جناب واقف از قرار ختمی سه هزار دینار.
اما در اوقات وفات واقف مستمرا یک نفر قاری درستخوان متدین روزی یک جزء قرآن در سر قبر قرائت نماید سالی پانزده تومان به او داده شود و شبی دو چراغ در سر قبر تا صبح بسوزد، و در شبهای جمعه یک نفر روضهخوان قابل صحیحخوان در سر قبر روضه بخواند سالی دوازده تومان به او داده شود
و چای و قلیان و قهوه هم به حاضرین بدهند. بعد از این مخارج هر چه باقیمانده در ماه مبارک رمضان و ماه محرمالحرام و صفرالمظفر روضهخوانی نمایند با اطعام، و هرگاه زیاد آمد سالیانه شبهای جمعه را تعزیهداری بشود .
با اطعام و کان ذالک بتاریخ 12 شهر ذیحجةالحرام سنة 1320 «واقف در خاتمه توضیح میدهد که مراد از معصیتی که موجب بیرون کردن طلاب است، معصیتی است از قبیل زنا و لواط و شرب خمر (نعوذ بالله) ولی ارتکاب برخی گناهان صغیره باعث اخراج آنها نخواهد بود.
و در فرازی دیگر از وقفنامهی محمد اسماعیل خان نوری، مرتضی قلیخان نوری و آقای ناصرالدوله سلطان حمید میرزا دربارهی آب فرات به شهر نجف و نجات اهالی شهر از بیآبی میخوانیم:
«چون غفران مآب و رضوان ایاب محمد اسمعیل خان نوری وکیلالملک، نوری بر قلبش تافت در زمان حکمرانی کرمان، بنای جریان نهری از شط فرات و نجف اشرف - علی ثاویها الاف التحیات و التحف - نهاد و همه ساله مبلغی انفاذ میداشت .
و مصروف میگشت و بعد از آن فردوس مکان مرتضی قلیخان وکیلالملک ثانی اقتدا و متابعت اثر پدر کرده در حکمرانی همه ساله وجهی مقدور انفاذ میداشت تا آنچه منظور بود به حصول پیوست و آب فرات در نجف جاری گردید و زایرین و ساکنین آن مکان ارفع امنع از شرب آب جاری در مجرای معلوم منتفع شدند.
در این ایام که موقوفات آن دو مرحوم مبرور انفاذ وجه کرمان موقوف شده، غالب اوقات به علت خرابی مجرای آب به هیچ وجه به نجف اشرف نمیرسد یا به قدر کفایت نیست برای زوار و ساکنین آنجا عسرت حاصل گردیده بود.
لذا حضرات مستطاب اشرف امنع ارفع والا آقای ناصرالدوله سلطان حمید میرزا دام اجلاله محض ثواب و امن از تشنگی یوم القیامة و الحساب بر ذمت همت گماشت که برای بقای این امر خیر از املاک خویش موقوفه استقرار نماید که به منافع آن همواره مجری النهر معمور و آب از برای مردم مقدور و میسور باشد.
لهذا وقف صریح ملی مؤبد و حبس مخلد صحیح شرعی فرمودند قربتا الی الله و طلبا لمرضاته همگی و تمامی موازی نصف کامل مشاع از کل شش دانگ مزرعه و قنات ناصری واقعه در سلطانآباد عراق را مع کافهی ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه از اراضی و صحاری و منابع و مجاری المیاه و غیرها بقدر الحصه...».
اما مصارف موقوفه: «در زمان خود حضرت واقف مقرر است همه ساله منافع و نماء و مداخل موقوفه را بعد از وضع مخارج ملیکه و ملکیه برده سهم متساوی قسمت نمایند. یک عشر را انفاذ نجف اشرف دارند .
و مصرف خرج تعمیر نهر نمایید، و عشر دیگر را منوطا برأیه العالی بهر مصرف خیر و بری که در شریعت مطهرهی نبویهی مصطفویه مرغوبالیه و مطلوب دانند برسانند و باقی را، که هشت عشر است، سال به سال انفاذ نجف اشرف خدمت ناظر وقف (یکی از علما) که در آن جا متوطن است دارد.
که به نظر ایشان صرف و خرج تعمیر نهر فرات که نجف اشرف جاری شده گردد. و مقرر است در هر سالی که نهر تعمیر لازم نداشته باشد، یا تعمیر لازم خرج آن کمتر از وجه انفاذی از موقوفه شود،
در صورت تحقق فرض اول تمام و بر فرض وقوع فرض ثانی زاید از تعمیر نهر را ناظر نجف اشرف منوطا برأیه العالی بر طلاب محصلین متشرعین مشرفین در نجف کربلای معلی انفاق نمایند.»
جالب توجه است که واقف به ناظر اجازه میدهد که هرگاه صلاح میداند، «در صورت عدم احتیاج عین موقوفه به وجهی و خرجی، ملکی ابتیاع و وقف نماید بر آنچه این موقوفه وقف بر آن شده بدون اختلاف در ارکان و شروط و قیود با این وقفنامه و مفاد نظر خود را در 8 صفحه وقفنامهی معتبره بنویسد که مفاد همه یکی است .
و هر نسخه را در جایی نزد شخصی علیالتفصیل به امانت میگذارد تا محفوظ ماند؛ یک نسخه در نجف اشرف در خزانه ی مبارکه حضرت ولایت مآب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب - علیهالسلام - یک نسخه در کربلای معلی در خزانهی مبارکه ی حضرت سیدالشهداء - ارواحنا لتراب نعال زائریه فداه -
یک نسخه در مشهد مقدس در خزانه ی متبرکهی حضرت غریبالغرباء علی بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیته و الثناء - و یک نسخه در سلطانآباد عراق خدمت جناب شرایع مآب عالی حجة الاسلام آقای حاج سید محمدباقر مجتهد عراق - سلمه الله تعالی - و یک نسخه در خدمت وزارت جلیلهی اوقاف ایران در دارالخلافهی طهران،
و یک نسخه ضبط کارگزاران حضرت اشرف ارفع والا - وفقه الله تعالی لمرضاته - و یک نسخه خدمت نواب کامیاب اشرف والانصره الدولة العلیه آقای عبدالحسین میرزا دام - مجده - و یک نسخه خدمت نواب علیه عالیه شاهزاده خانم زائرهی بیت الله الحرام حرم محترمه حضرت اشرف والا - دامت عفافها و مجدتها - وقفا صحیحا شرعیا لازما جازما. کان وقوعه یوم یک شنبه 22 شهر رجبالمرجب سنهی 1301 احدی و ثلثماه بعد الالف من الهجرة المقدسة المصطفویة علی مهاجره و انصاره آلاف التحیة».
بنابر بررسی وقفنامههای استان مرکزی، بیشترین موارد مصرف، مواردی است که در متن مقاله ذکر کردهام. این طرز فکر جامعه و فرهنگ در جاهای دیگر ایران نیز وجود دارد. در همه جا اقامهی عزاداری سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) در درجهی اول، و اطعام فقیران و مسکینان در درجهی بعد قرار دارد.
دلیل این مطلب را میتوان از این موارد به دست آورد:
1. اعتقاد عمیق مردم به مبدأ و معاد و این که دنیا دار فناست و زندگی جاوید در جهان آخرت است. بر پایهی این اعتقاد تقریبا در تمام وقفنامهها این مفاد دیده میشود: الحمد لله الواقف علی الضمایر و المطلع علی السرائر الذی وفق عباده لایتاء الخیرات و هداهم الی الاتیان بالمبرات.
و الصلوة و السلام علی اشرف رسله محمد صاحب لواء المعجزات و علی آله و اولاده خیر البنین و البنات. اما بعد بر ضمایر و مآثر ذویالاثار روشن و مبرهن است که این دنیای غدار و ناپایدار جای اقامت و مقر استقامت نیست و انتقال از دار غرور دنیا به مقام سرور عقبی لابد و ضروری که: انما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت انما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت». یا عبارت «اذ مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث...»
2. نفوذ کلام روحانیون در بین مردم و اعتقاد مردم ایران؛ به آنها بالاخص بعد از ورود اسلام به ایران. و دلیل بر این ادعا این است که مردم مسلمان برای شروع و خاتمهی هر کاری از قبیل عبادات و معاملات و احوال شخصیه اول با عالم و روحانی محل دسترس خود مشورت میکنند.
و نظر مثبت یا منفی او را به جان و دل به سمع قبول تلقی میکنند و موارد مصرف موقوفات یکی از مصادیق این ادعاست. هیچ وقفنامهای نیست که تعلیم و انشای آنها نباشد یا به امضای آنها نرسیده باشد یا آنها را ناظر قرار نداده باشند.
3. گاه عشق به بقا و استمرار خانواده و به اصطلاح روشن بودن اجاق و چراغ خانواده نیز در وقفنامهها آمده است. این مضمون از وقفنامههایی که به عنوان وقف اولاد تقریر شدهاند به دست میآید و قرینهی دال بر مدعا این است که تولیت را به فرزند ارشد پسر، «به شرط اورع و اتقی بودن نسلا بعد نسل»، واگذار کردهاند؛ زیرا بقای دودمان را در پرتو وجود فرزند پسر میدانند.
4. گروه اندکی از واقفان هم بوده و هستند که مایملک خود را وقف کردهاند تا آنها را از دستبرد و مصادرهی حکام و سلاطین محفوظ دارند؛ زیرا حکام و سلاطین مستبد، بالاخص سلسلهی قاجار، پس از اینکه ثروتمندی از دنیا میرفت به لطایفالحیل به دارایی او دستاندازی میکردند.
و آن را در حیطهی تصرف خود میآوردند. شخص واقف با وقف اموال خود برای استفادهی فرزندانش قدرت شاه را غیر مستقیم به چالش میکشید و او را در برابر قدرت دین و مذهب قرار میداد. بدیهی است که هیج قدرتمندی توان مقابله با مذهب و اعتقاد مردم را نداشت.
اما بیشتر واقفان که از گروه متوسط جامعه هستند، فقط بنابر معتقدات دینی خود اموال و دارایی خود را وقف میکردند و به اصطلاح «طلبا لمرضات الله» بدون هیچ گونه شائبه و چشمداشتی فقط طالب رضای خدای متعال بوده و هستند.
نتیجه گیری
وقف، که در آن اصل مال یا ملک میماند و منافع و عواید آن در امور عامالمنفعه مصرف میشود، کار نیکی است که در ساماندهی زندگی فردی و اجتماعی نقش فراوانی دارد.نهاد وقف در ادوار گذشته نیز وجود داشته و پس از اسلام با تأثیرپذیری از جهانبینی اسلامی به صورت استوار و جهتدار مطرح میشود و همچون چشمهسار خیرخواهی خداپسندانه و مردمگرایانه در زمینههای مختلف به جریان خود ادامه میدهد،
در رویکرد اجتماعی وقف، علاوه بر ماندگاری نام واقف و موقوفات او، دیوارهای تنگ فردگرایی فرو میریزد و بعد خیرخواهی و مردمگرایی به قدری گسترش مییابد که مرزهای عقیده و ملیت را نیز پشت سر میگذارد.
احساس مسؤولیتی خودجوش و به دور از هر گونه الحاح و اجبار در قبال تأمین محرمانهی رفاه نسبی دیگر همنوعان و مصداق «خیر الناس انفعهم للناس» در این رویکرد نهاد وقف عینیت پیدا میکند.
همچنان که در صدر اسلام نیز بسیاری از موقوفات نه تنها به عنوان پشتوانهی اقتصادی نظام اسلامی محسوب میشدند، بلکه در تحدید تکاثر، کم کردن فاصلهی طبقاتی و نهایتا تأمین عدالت اجتماعی نقش مؤثری داشته اند.
واقعی کردن اجارهبهای موقوفات، حذف کامل مالیات بر موقوفات و سازماندهی و جهتدهی آنها به سمت نیازهای ضروری جامعه مانند اشتغال، بر اثربخشی نهاد وقف خواهد افزود.
رویکرد فرهنگی وقف در احداث و ادارهی دهها مرکز آموزشی و تحقیقاتی و تعلیم و تربیت تعداد فراوانی از مردم بخصوص اقشار آسیبپذیر جامعه از طریق نهاد وقف میتواند دستمایهی آثار هنری زیادی از قبیل داستانها، مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی قرار بگیرد تا رفتهرفته فرهنگ وقف رواج یابد و تفکر فردگرایانه محدود و محصور شود.
شاید ایجاد رشتهای دانشگاهی تحت عنوان اوقاف نیز به بهرهبرداری بهتر و علمیتر و جهتدهی مناسبتر سرمایههای عظیمی که به وسیلهی نهاد وقف رنگ جاودانگی میگیرد کمک نماید.
با نهاد وقف، که در آن مالکیت خصوصی به نوعی مالکیت عمومی تبدیل میشود، مراکز مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی ایجاد میگردد که علاوه بر آنکه در شهرنشینی جوامع - که از مؤلفههای توسعهی اقتصادی است -
نقش قابل توجهی دارند، به شهرها نوعی برجستگی دینی، تاریخی و اقتصادی خواهد بخشید و توسعه را همراه با عدالت اجتماعی به ارمغان خواهد آورد.
کارنامهی درخشان وقف این نوید را میدهد که از طریق گسترش موقوفات و هدایت آنها میتوان نیازهای جامعه را برطرف کرد و سنگینی این امور را از بیتالمال مسلمین برداشت یا لااقل از فشار آنها بر بودجهی کل کشور کاست.
با توجه به کارکردهای مثبت وقف در جامعه ضروری است که از طریق تدوین سیاست اصولی و برنامهریزی شده از سوی دولت به منظور شکوفایی فرهنگ وقف در جامعه، زمینههای احیای این سنت حسنه و نبوی فراهم آید. این امر مستلزم تلاش همهی دستگاههای اجرایی کشور است.
از همه مهمتر عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو میتواند در گرایش و سوقدهی مردم به عمل وقف مؤثر باشد و به تدریج فرهنگ وقف در جامعه حاکم شود.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: حمید رضا عرب
* ایم مقاله در تاریخ 1402/11/2 بروز رسانی شده است