آثار و نتایج قیام حضرت قائم (عج)
حارث بن حراث
«مردی از ماوراء النّهر قیام خواهد کرد که به او «حارث بن حارث» گفته می شود، فرمانده سپاه و پیشرو لشکریان او مردی است که به وی «منصور» می گویند. و حکومت و سلطنت را برای آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم آماده و مهیّا می کند و یا قدرت و سلطه ای برای ایشان فراهم می سازد هم چنانکه قریش برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم زمینه ی حکومت او را فراهم نمودند. بر هر فرد مسلمان مؤمن واجب است وی را یاری دهد». («عقد الدُرر»، ص 130)
حاشر
حامد
حبة
«هر گاه قائم (عج) خروج کند، به حبه ی کوفه می آید. پس به پای مبارک خود اشاره می کند و آن جناب به دست خود اشاره به موضعی می کند و آنگاه می فرماید: «این جا را حَفْر کنید».
پس حفر می کنند و دوازده هزار زره و دوازده هزار شمشیر و دوازده هزار خُود که برای هر خود دورو است، بیرون می آورند. آنگاه دوازده هزار نفر از موالیان و عجم را می طلبد و آنها را بر ایشان می پوشاند.
آنگاه می فرماید: «هر کس بر او مثل آنچه بر شماست، نباشد او را بکشید». («نجم الثاقب»، ص 182)
حجاب
«السَّلامُ عَلی حِجابُ اللهِ الْاَزَلِی الْقَدیم».
حُجة
این از القاب شایع آن حضرت است که در بسیاری از ادعیّه و اخبار به همین لقب مذکور شده اند و بیشتر محدّثین آن را ذکر فرموده اند و با آنکه در این لقب سایر ائمّه علیه السلام هم شریکند و همه حجّتهای خداوند بر مردم از طرف خدایند امّا چنان این لقب به حضرت مهدی (عج) اختصاص دارد که در اخبار هر جا، بی قرینه و شاهدی ذکر شود، مراد آن حضرت است.
برخی گفته اند لقب آن حضرت «حجّة الله» است به معنی غلبه یا سلطنت خدا بر خلایق. و هر دو این ها به واسطه ی آن حضرت به ظهور خواهد رسید و نقش خاتم حضرت قائم (عج) نیز «أنَا حُجَةُ الله» است و به روایتی
«أنَا حُجَّةُ اللهِ وَ خالِصَتِهِ».
و با همین مُهر بر روی زمین حکومت خواهد کرد. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 68)
حُجّة الغایب
جّة القائم
حُجّة الله ك حجّة، اسماعیل نوبختی
یکی از تکالیف مردم نسبت به امام عصر (عج) حجّ کردن و حجّه دادن به نیابت از آن حضرت است. چنانچه در قدیم میان شیعیان مرسوم بود و آن حضرت نیز تقریر فرمودند. («منتهی الآمال»، باب 14، فصل 6، تکلیف 5)
حِرْز قائم (عج)
حرز امام زمان، حضرت قائم (عج) این است:
«یا مالِک الرِّقابِ وَ یا هازِمَ الأحْزابِ یا مُفَتِّحَ الابْوابِ یا مُسَبِّبَ الاسْبابِ. سَبِّبْ لَنا سَبَباً لا نُستَطیعُ لَه طَلَباً بِحَقِّ لا الهَ الاّ اللهِ مُحَمَّدٌ رَسولَ اللهِ عَلَیهِ وَ عَلی الهِ اجْمَعینَ
: ای صاحب اختیار، و ای گریزاننده ی احزاب و ای گشاینده ی درها، ای سبب ساز، برای ما سببی که نتوانیم آن را بجوییم، فراهم کن به حقّ خدایی که جز او نیست و پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلّم». («مفاتیح الجنان»، باقیّات الصالحات، باب 5)
حروف حیّ ك باب
حساب جاری 313
مسجد مقدّس جمکران در رابطه با اجرای طرح جامع مسجد و تأمین نیازمندیهای نمازگزارانی که از راههای دور و نزدیک به این مکان مقدّس می آیند، به نیّت تعداد یاران خاص امام قائم (عج) حساب جاری 313 بانک ملّت شعبه مسجد مقدّس جمکران را افتتاح نموده که باید رسید آن را به آدرس «قم: صندوق پستی 161 – مسجد مقدّس جمکران» ارسال نمود.
حسن بطاینی
حسن بن محبوب
حسین بن روح
روایات چندی وجود دارد که «نوبختی» اهل قم بوده است، گویند در گفتگوی فارسی به لهجه ی اهالی آبه (از حومه قم) سلیس و روان بود. («آخرین امید»، ص 99)
وی سوّمین نائب خاص حضرت قائم (عج)، (از نوّاب اربعه) در دوران غیبت صغری بود. او از شیوخ مورد اعتماد «محمّد بن عثمان» (دوّمین نائب خاص) بود. زمانی محمّد بن عثمان، بزرگان و مشایخ شیعه را گرد آورد و گفت:
«هر گاه برای من حادثه ای پیش آید و مرگم فرا رسد وکالت (و نیابت از امام دوازدهم) با «ابوالقاسم بن روح» خواهد بود. من مأمور شدم که او را به جای خود معرّفی کنم».
حسین بن روح در هجدهم ماه شعبان سال 326 هـ .ق در گذشت. قبر شریفش در بغداد در وسط بازار عطاران، در انتهای کوچه ای است که در آنجا بقعه و صحن مختصری بنا کرده اند.
حسینعلی نوری ك بهاء الله
حضرت شئونیّه ك غیبت شأنیّه
حقّ
«وَقُلْ جآءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً (اسراء/81)
: و بگو حق آمد و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابود شدنی است»
فرمود: چون قائم (عج) خروج کند دولت باطل برود».
در زیارت آن حضرت نیز آمده که:
«السَّلامُ عَلی الْحَقَّ الْجَدیدَ». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 69)
حکیمه
حکیمه هنگام تولّد حضرت قائم (عج) در خانه ی امام حسن عسکری علیه السلام بود و در وضع حمل نرجس خاتون او را یاری داد و در حقیقت جزء نخستین کسانی بود که دادگستر جهان را ملاقات کرد.
ك تولّد قائم (عج)
حلاّج
سپس دعوی حلول و اتّحاد نمود و گفت: روح القُدُس در من حلول کرده و خود را به نام خدا معرّفی می کرد و می گفت: من خدای شما هستم و در نامه هایی که به اصحاب خود می نوشت، تصریح به خدایی می کرد!
او در کتابهای خود نیز ادّعای خدایی می کرد، و با خدا و قرآن و پیامبران معارضه می نمود، گویند او پیروان خود را از ذکر نام خدا باز می داشت و می گفت:
«گفتن لا اِلهَ اِلاَّ الله
ممنوع است و فریاد معروف او
«أنا الْحَقّ
: من حقّ هستم»
بود. («مذهب حلاّج»، ص 118)
مرحوم طبرسی روایت کرده که از طرف صاحب الامر (عج) به دست جناب «حسین بن روح» که از جمله ی سفرای آن حضرت بود، ظاهر شد برای لعن جماعتی که یکی از آنان «حسین بن منصور حلاّج» بود. («الاحتجاج»، ج 2، ص 289)
بالاخره او را در عهد وزارت «علی بن عیسی» به بغداد آوردند و مدّت 8 سال در زندان ماند تا این که در 24 ذی القعده سال 309 هـ ق پس از هفت ماه محاکمه به فتوای قُضات و ائمّه دین و امر «مقتدر» خلیفه ی عبّاسی و وزیر او «حامد بن العباس به دار آویخته شد و سپس جسد او را سوزانیدند و سرش را بر چوبی بالای جِسْر (پُل) بغداد زدند. («خاندان نوبختی»، ص 114)
حمد