یکی از اسرار وجودی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) ظهور حقیقت لَیْلَةُ الْقَدْرِ است. امام خمینی (رحمةالله) ضمن بحثی عرفانی درباره لَیْلَةُ الْقَدْرِ و این که حقیقت لَیْلَةُ الْقَدْرِ، ائمه معصومین (علیهمالسلام) میباشند، میفرماید:
و دلالت بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لَیْلَةُ الْقَدْرِ میکند، حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی گفت به حضرت موسی بن جعفر که تفسیر باطن (حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ)؛ (1) چیست؟ فرمود: اما «حم» محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است، و اما «کتاب مبین» امیرالمؤمنین علی است، و اما «اللیلة» فاطمه (علیهاالسلام) است. (2)
مسأله «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» بودن فاطمهی زهرا در شمار معارف ناب اهل بیت است. در روایت دیگری از امام صادق در تفسیر سورهی قدر چنین آمده است:
(إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) مراد از «قدر» الله، و مراد از «لیلة» فاطمه است؛ پس اگر کسی فاطمه را آنگونه که سزاوار است بشناسد، در حقیقت «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» را درک کرده است. علت نامگذاری آن حضرت به «فاطمه» این است که مردم از معرفت کامل فاطمه بینصیب هستند، (وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ)؛ چه چیز تو را آگاه کرد که «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» چیست؟ «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» بهتر از هزار ماه است؛ یعنی شب قدر بهتر از هزار مؤمن است؛ زیرا فاطمه مادر مؤمنان است. (3)
بنابراین فاطمه زهرا ظهوری از حقیقت لَیْلَةُ الْقَدْرِ است؛ حال این پرسش مطرح است که لَیْلَةُ الْقَدْرِ چیست و چگونه فاطمه زهرا ظهور حقیقت لَیْلَةُ الْقَدْرِ محسوب میشود؟
پاسخ این پرسش با رویکرد عرفانی، در دو محور زیر دنبال میشود:
الف. سیر در قوس نزولی موجب مقید و محدود شدن وجود میشود؛ اما در قوس صعود که سیر از تاریکی عالم طبیعت و ناسوت به سوی باطن و ملکوت هستی است در واقع خروج از ظلمت به سوی نور است.
به همین جهت از سیر در قوس نزول به «لیالی» و شبها یاد میشود؛ زیرا «لیل» کنایه از حد و قید است. اما در قوس صعود چون وجود بر اثر سیر حبّی پیوسته در حال خروج از حدود ظلمانی به سوی نور و روشنایی است، از آن به «ایام» و روزها تعبیر میشود.
از آن جا که انسان کامل «کون جامع» است لذا هم «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» و هم «یوم الله» خوانده میشود. این بیان بلند عرفانی در کلام نغز یکی از بزرگان اهل عرفان چنین بازگو شده است:
نزول اندر قیود است و حدود است *** صعود اندر ظهور است و شهود است
خروج صاعد از ظلمت به نور است *** که یوم است و همیشه در ظهور است
چو صاعد دم به دم اندر خروج است *** پس او ایام در حال عروج است
چو عکس صاعد آمد سیر نازل *** لیالی خوانیش اندر منازل
شب این جا نمودی از حدود است *** بسی شبها که در طول وجود است
چنان که روز رمزی از ظهور است *** ظهور است هر کجا مصباح نور است
شب قدر اندر این نشئه نمودی *** بود از لَیْلَةُ الْقَدْرِ صعودی
چو ظِلّ روز این جا روزها راست *** که یوم الله یوم القدر این جاست
مر انسانی که باشد کون جامع *** شب قدر است و یوم الله واقع (4)
امام خمینی با اشاره به مبانی ژرف عرفانی، حقایق بلندی عنوان کرده و این نکته را مطرح نمودهاند که برای هر رقیقه، حقیقتی است و هر صورت مُلکی، باطنی ملکوتی و غیبی دارد. اهل معرفت میگویند، مراتب نزول وجود به اعتبار احتجاب و پنهان بودن شمس حقیقت در اُفق تعیّنات «لیالی» است؛ و مراتب صعود به اعتبار خروج شمس حقیقت از آفاق تعیّنات «ایام» نامیده میشود.
به اعتبار دیگر، قوس نزول را «لَیْلَةُ الْقَدْرِ محمدی» و قوس صعود را «یوم القیامة احمدی» نامیدهاند؛ زیرا این دو قوس پرتو نور فیض منبسط است که آن را «حقیقت محمدیه» گویند و تمام تعیّنات، جلوهای از تعیّن اولی، یعنی اسم اعظم و آن حقیقت بیکران است.
بنابراین از منظر وحدت، تمام نشئه و جهان هستی یک شب و روز است که از آن «لَیْلَةُ الْقَدْرِ محمدی» و «یوم القیامة احمدی» تعبیر میشود و کسی که متحقق به این حقیقت باشد همیشه در «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» و «یوم القیامه» خواهد بود.
اما اگر از منظر کثرت به عالم نگاه شود، عالم هستی «لیالی» و «ایام» متعددی دارد که بعضی از آن «لیالی»، لَیْلَةُ الْقَدْرِ است. به عبارت دیگر در بین همه «لیالی»، بُنیهی احمد و تعیّن محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) که در آن نور حقیقت به جمیع اسماء و صفات و با کمال نورانیت و تمام حقیقت، در اُفق آن غروب کرده است، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» یا «یوم القیامه» است؛ برخلاف دیگر «لیالی» و «ایام» که مقید هستند. به همین جهت نزول قرآن بر قلب مظهر و بُنیهی شریف ختمی مرتبت، در واقع نزول در «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» است؛ زیرا وجود آن حضرت، حقیقت «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» است. (5)
بنابراین یکی از معانی «لَیْلَةُ الْقَدْرِ»؛ حقیقت وجود انسان کامل است که وجود ختمی مرتبت مصداق اکمل و اهل بیت آن حضرت - از جمله فاطمه زهرا (علیهاالسلام) - مصادیق کامل آن هستند.
ب. در برخی آثار عرفانی آمده است:
"لَیْلَةُ الْقَدْرِ دارای مراتبی است؛ از آن جا که منازل سیر حبی وجود در قوس نزول به لیل و لیالی تعبیر میشود، و در قوس صعود به یوم و ایام یاد میشود، لذا عصمة الله الکبری حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) همانگونه که لَیْلَةُ الْقَدْرِ است، یوم الله نیز هست. و به دلیل آنکه انسان کامل در عصر محمدی ظرف حقایق قرآنی، بلکه قران ناطق است، پس میتوان گفت یازده قرآن ناطق در لَیْلَةُ الْقَدْرِ مبارک حضرت فاطمهی زهرا فرود آمدهاند، و به همین جهت آن حضرت «ام الائمه» و «کوثر» خوانده میشود. (6)"
بنابراین اطلاق «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» بر انسان کامل، از جمله حضرت زهرا (علیهاالسلام)، نظیر اطلاق «قلب» بر نفس ناطقهی انسان، و نیز عضو صنوبری شکل در طرف چپ سینه است؛ با اینکه حقیقت «قلب» همان روح مجرد و مرتبهی نفس ناطقه انسان است، ولی به جهت ارتباط روح با آن عضو صنوبری شکل، آن را نیز «قلب» میگویند.
در کاربرد کلمهی «لَیْلَةُ الْقَدْرِ»، بلکه اصل محتوای آن نیز مطلب چنین است؛ یعنی همان طور که مقداری از امتداد مخصوص سایهی زمین «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» زمانی خوانده شده است، جان و قلب انسان کامل نیز «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» است؛ بلکه میتوان گفت: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» زمانی، جلوه و نمودی از «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» حقیقی، یعنی قلب انسان کامل است.
از این رو امام خمینی با طرح حرکت حبّی وجودی، سیر تکامل وجودی حضرت فاطمه زهرا را تا به مقام فنای الهی اینگونه بازگو کردهاند:
"این صورت طبیعی، نازلترین مرتبه انسان است...، لکن از همین مرتبهی نازل حرکت به سوی کمال است، انسان موجود متحرک است از مرتبهی طبیعت تا مرتبهی غیب تا فنا در الوهیت. برای صدیقهی طاهره این مسائل، این معانی حاصل است؛ از مرتبهی طبیعت شروع کرده است، حرکت کرده است، حرکت معنوی با قدرت الهی، با دست غیبی، با ترتیب رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - مراحل را طی کرده است تا رسیده است به مرتبهای که دست همه از او کوتاه است. (7)"
همچنین در بیانی بسیار عمیق و دقیق، سورهی مبارکهی قدر را نسبت پیامبر و اهل بیت (علیهمالسلام) دانسته و گفته است:
"از بیانات عرفانیه و مکاشفات ایمانیه که به دستگیری اولیای عظام (علیهمالسلام) بر قلب منیر اهل معرفت ظاهر شد، معلوم شود که چنانچه سورهی مبارکهی توحید، نسبت ذات مقدس حق جلّ و علا است، سورهی شریفهی قدر، نسبت اهل بیت عظام (علیهمالسلام) است. (8)"
کلام عمیق حضرت امام، چنان که خود نیز اشاره کردهاند، براساس حدیث نورانی امام صادق (علیهالسلام) است که فرمود: در شب معراج وقتی خداوند خواست نماز را به حضرت بیاموزد، خطاب به او فرمود:
«اقرأ یا محمد نسبة ربک تبارک و تعالی: «الله أحد، الله الصمد...» و هذا فی الرکعةِ الاُولی؛ ثمّ أوحی الله - عزوجل - إلیه: اقرأ، به «الحمدلله» فَقَرأها مثل قرأ أوّلاً؛ ثمّ أوحی الله؛ اقراً: «إِنَّا انزَلْنَاهُ» فإنّها نسبتک و نسبة أهل بیتک إلی یوم القیامة»؛ (9) خداوند به پیامبر اکرم فرمود: در رکعت اول نماز بعد از سورهی حمد، سورهی مبارکهی توحید را که نسبت و اوصاف الهی و توحید در آن بیان شده بخواند، و در رکعت دوم پس از حمد، سورهی قدر را بخواند که تا روز قیامت نسبت تو و نسبت اهل بیت تو است.
حال باید دید منظور از این نسبت چیست؟
گفته شده منظور این است که سورهی قدر بیانگر شرف و کرامت پیامبر و اهل بیت او است؛ یا مقصود این است که سورهی قدر شامل نسبت پیامبر و اهل بیت به مردم، و بیانگر نیاز مردم به پیامبر و اهل بیت است؛ زیرا، در شب قدر روح به همراه فرشتگان دیگر، اموری را که مردم به آنها احتیاج دارند، بر پیامبر و اهل بیت او نازل میکنند. (10)
ولی به نظر میرسد در حدیث یاد شده، «نسبت» به حقیقتی فراتر از آنچه بیان شد اشاره دارد؛ ممکن است مراد این باشد که در سورهی توحید، احدیّت، صمدیت و کفو نداشتن حق تعالی بیان شده است. اما در سورهی مبارکهی قدر چند موضوع مطرح میشود:
اول این که یکی از ویژگیهای وجودی انسان کامل این است که قرآن به حضور او فرود آمده است؛
دوم اینکه از روایات اهل بیت (علیهمالسلام) به دست میآید که نزول روح و فرشتگان در شب قدر، برنامهای مستمر است. (11) به عنوان نمونه امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
«یا معشر الشیعه، خاصموا بسورة «إِنَّا انزَلْنَاهُ» تفلجوا: فوالله إنها لحجة الله تعالی علی الخلق بعد رسول الله و أنّها لسیدة دینکم»؛ (12)ای پیروان اهل بیت، با سورهی مبارکهی «إِنَّا انزَلْنَاهُ» باید با مخالفان خود استدلال کنید تا پیروز شوید؛ به خدا سوگند که آن سوره پس از پیامبر حجت خداوند است بر مردم، و آن سوره سرور دین شما است.
از این سورهی مبارکه استفاده میشود که نزول روح و فرشتهها در شب قدر، پس از پیامبر نیز ادامه دارد؛ از این رو باید از مخالفان سؤال شود که اگر امام معصوم نباشد، فرشتهها به حضور چه کسی میآیند؟
سوم اینکه طبق آنچه در آثار عرفانی امام خمینی آمده، انسان کامل حقیقت و باطن لَیْلَةُ الْقَدْرِ است؛ حضرت امام میفرماید:
حقیقت لَیْلَةُ الْقَدْرِ... از مراتب وجود و تعیّنات غیب و شهود به اعتبار احتجاب شمس حقیقت در افق آنها، «لیل» تعبیر شود؛ و بنا بر آن «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» لیلهایست که حق تعالی به حسب جمیع شئون واحدیّت جمع اسماء و صفات که حقیقت اسم اعظم است، در آن محتجب باشد؛ و آن، تعیّن و بُنیهی ولیّ کامل است که در زمان رسول خدا آن سرور، پس از آن ائمه هدی واحداً بعد واحد میباشند. (13)
کلام امام خمینی مبتنی بر این مبنای عرفانی است که:
"بر بُنیهی محمدی در حالی که پس از شهود ذاتی، در مقام قلب مستور است، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» اطلاق میشود و فرود آمدن حقایق تنها در آن بُنیه و در همان حالت ممکن است. و مراد از «قدر» عظمت و شرف آن حضرت است؛ زیرا قدر او ظاهر نمیگردد و شناخته نمیشود؛ چنان که حق تعالی شناخته نمیشود مگر از طریق او. براساس این استعاره، هر نوعی از انواع موجودات به منزلهی «ماه = شهر» است؛ چون هر ماه مشتمل بر روزها و شبهایی است، مثل آنکه نوع مشتمل بر اشخاص است، و هر سال به منزلهی جنس است؛ زیرا مشتمل بر ماههای متعددی است، مثل آن که جنس مشتمل بر انواع است."
و مراد از واژه «الف» در آیه، عدد کاملی است که هیچ کثرتی بالاتر از آن نیست و همه اعداد کثیره با تکرار و اضافهی بر او پدید میآیند؛ لذا عدد «الف = هزار» کنایه از «کلّ» و همه موجودات است.
در نتیجه مراد آیهی مبارکه این است که این شخص، یعنی انسان کامل، به تنهایی بهتر از همه انواع موجودات است. (14)
بنابراین فراز (وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ) ممکن است ناظر به صعوبت شناخت حقیقت انسان کامل باشد.
پینوشتها:
1. «حاء، میم، سوگند به کتاب روشنگر که ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم، [زیرا] که ما هشدار دهنده بودیم؛ در آن [شب] هرگونه کاری به نحوی استوار فیصله مییابد»؛ دخان (44): 1-4.
2. آداب الصلوة، ص 329-330.
3. تفسیر فرات الکوفی، ج 2، ص 582.
4. دیوان اشعار (حسنزاده آملی)، ص 365.
5. ر.ک: آداب الصلوة، ص 328-329.
6. شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیه، ص 260.
7. صحیفه امام، ج 7، ص 337-338.
8. آداب الصلوة، ص 345.
9. الکافی، ج 3، ص 485، ح 1.
10. مرآة العقول، ج 15، ص 475، ح 1.
11. الکافی، ج 1، ص 358، ح 2.
12. همان، ص 364، ح 6.
13. آداب الصلوة، ص 344-345.
14. تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 832.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.