انسان کامل به جهت آنکه مظهر تمام اسماء و صفات الهی است، تجلیگاه همه کمالاتی است که برای انسان، بلکه برای وجودات امکانی قابل تصور است؛ به همین سبب از انسان کامل به «کون جامع» یاد میشود؛ زیرا براساس:
لیس علی الله بمستنکرٍ *** أن یجمع العالم فی واحدٍ (1)
انسان کامل جامع جمیع عوالم وجود است. (2)
با این رویکرد عرفانی میتوان گفت: فاطمه زهرا به عنوان یکی از مصادیق بارز انسان کامل، تجلیگاه همه کمالات انسانی و در واقع موجودی ملکوتی است که به صورت انسان در عالم مُلک ظهور کرده است. این مسأله در عرفان امام خمینی به زیبایی تبیین شده است؛ در فرازی از کلام حضرت امام آمده است:
"تمام ابعادی که... برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا - سلام الله علیها - جلوه کرده و بوده است؛ یک زن معمولی نبوده است... یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخهی انسانیت... او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است... تمام هویتهای کمالی که در انسان متصور است... در این زن است... زنی که تمام خاصههای انبیا در اوست؛ زنی که اگر مرد بود نبیّ بود... معنویات، جلوههای ملکوتی، جلوههای الهی، جلوههای جبروتی، جلوههای مُلکی و ناسوتی - همه - در این موجود مجتمع است. (3)"
حقایق و معارف بسیار نابی در این فراز مطرح شده که به اختصار و در دو محور تحلیل میشود:
الف. در ادبیات عرب، اصطلاحی است به نام «جمع سالم و جمع مکسّر» (4) جامعیت انسان بین مُلک و ملکوت و به تعبیر دیگر، کسی که بین طبیعت و فراطبیعت جمع میکند و جامع همهی مراتب هستی است، این جمع گاهی به صورت جمع مکسّر و گاهی به صورت جمع سالم است. (5)
توضیح اینکه شاید بسیاری از اهل ایمان و معنویت، در اثر سیر و سلوک علمی و عملی بتوانند به نحوی میان مُلک و ملکوت جمع کنند و از مزایای هر دو نشئه بهرهمند شوند، چنان که در ادبیات عرفانی آمده است:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیدهای *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است
اما این نوع جمع بین مُلک و ملکوت گرچه ناظر به جمع معرفتی و شهود عرفانی است، ولی باید توجه داشت چنین جمعی، ابتدایی، ناقص و به اصطلاح «جمع مکسّر» است.
اما جامعیت انسان کامل نسبت به مُلک و ملکوت، جمعی عینی، حقیقی و کامل است و جامعیت او به اصطلاح «جمع سالم» به معنای واقعی کلمه است؛ به همین دلیل انبیا و اولیای الهی را «کون جامع به جمع سالم» گفتهاند. (6)
با توجه به این نکتهی ادبی و عرفانی، اگر امام خمینی از حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) به عنوان انسانی ملکوتی که جامع همه کمالات انسانی و صفات انبیا است یاد کردهاند، مراد آن است که حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) مُلک و ملکوت و کمالات عالم وجود را به نحو کامل و به اصطلاح با «جمع سالم» دارا بودهاند؛ زیرا آن حضرت پارهی وجود کسی است که برجستهترین نمونهی «کون جامع» است، به گونهای که از یکسو همراهی او با مردم در طبیعت مایهی شگفتی برخی میشد و با تعجب میگفتند:
(مَا لِهذَا الرَّسُولِ یَأْكُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ)؛ (7) این پیامبری است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟!
از سوی دیگر در مدار فراطبیعت خود، چنان اوج میگیرد که نه تنها مراتب مُلک را زیر پا میگذارد، بلکه آفاق ملکوت را نیز پشت سر میاندازد و در والاترین اُفق شهود، به دیدار معبود بار مییابد:
(وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى) (8)؛ (9) در حالی که او در افق اعلی بود، پس نزدیک آمد و نزدیکتر شد، تا فاصلهاش به قدر طول دو انتهای کمان یا نزدیکتر شد.
ب. حضرت امام فرمود، فاطمه موجودی ملکوتی و جبروتی است که به صورت انسان ظاهر شده است. در تحلیل این فراز باید گفت، از منظر عرفان، انسان کامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل کل است و اگر زن باشد مظهر و صورت نفس کل است؛ از اینرو امیرمؤمنان را مظهر و صورت عقل کل و فاطمه زهرا را مظهر و صورت نفس کل میگویند. (10)
عقل کل در واقع تعبیر دیگری از عقل اول و حقیقت محمدیه است که در آموزههای دینی از آن به نام «القلم» یاد شده و موجودی عقلی و واسطهی بین خدا و خلق است و همه صور اشیاء به طور بسیط در آن جمع است.
اما نفس کل، حقیقتی است که در معارف دینی از آن به «لوح» تعبیر شده و عبارت از جوهر نفسانی و فرشتهی مجردی است که پذیرای همه علوم و حقایقی است که از عقل کل و قلم بر او افاضه میشود و کلام خداوند را از این طریق میشنود.
گاهی نیز از دو مرتبه به قلم اعلی، عقل اول، روح اعظم، مَلک مقرب و ممکن اشرف یاد میشود. (11) برخی از عرفا «نفس کل» را عبارت از لوح محفوظ، لوح قَدَر و کتاب مبین دانستهاند. (12) از آنجا که حضرت فاطمه زهرا مظهر این حقیقت است، لذا در برخی آثار عرفانی آمده است:
"درود خدا بر آن پاکیزه جوهر قدسی باد که با تجرد قدسیّه، در هیأت و صورت انسیّه، عالم بشریت را زینت داد؛ آن حقیقت طاهره خود، صورت نفس کل و افاضه شده از عالم عقلی است که به صورت بشر تجلّی کرده و پارهای از حقیقت احمدی و مشرق انوار علوم علوی و سرچشمهی اسرار فاطمی است؛ او نجات دهنده دوستانش از آتش است؛ آن جوهر قدسی میوهی درخت معرفت و یقین و سترگ و سیدهی زنان عالم است؛ منزلت و فضایل او معروف، اما مرقد و مدفن او نامعلوم است؛ نور دیدهی رسول، زهرای بتول، علیها الصلاة و السلام. (13)"
با توجه به اینگونه آموزههای عرفانی است که امام خمینی از فاطمه زهرا به عنوان جلوهی عالم جبروت و انسان ملکوتی یاد کرده است؛ زیرا پیش از این گذشت که انسان کامل مظهر عقل کل و نفس کل است که از آن به «علم اعلی» و «عقل اول» تعبیر میشود و همه صور عالم از ابتدا تا آخر خلقت به نحو بسیط در آن جمع است و محل آن، عالم جبروت یا «امّ الکتاب» است، چنان که فرمود: (وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْكِتَابِ) (14) و به اعتبار افاضهی صور، از آن حقیقت تعبیر به «قلم» میشود، چنانکه فرمود: (عَلَّمَ بِالْقَلَمِ). (15)
اما نامگذاری این عالم، به «عالم جبروت» برای آن است که صور حقایق اشیاء از مبدأ هستی، یعنی حق تعالی، بر آن عالم افاضه میشود و از آن جا به مراتب بعدی افاضه میگردد و از این طریق نقایص وجودی آنها جبران میگردد و آنها نیز در گرفتن فیض و افاضهی آن، به صورت جبری عمل میکنند. پس حقایق آن عالم در واقع صورت جبّاریت الهی است که کاستیهای عوالم موجود را جبران میکند و از این جهت از آن به «عالم جبروت» تعبیر میشود. (16) انسان کامل به دلیل آثار و برکات وجودی، مظهر آن حقایق جبروتی است؛ زیرا هم در گرفتن فیض الهی و هم در رساندن آن، سمت عقل اول را دارا است.
در روایات اهل بیت (علیهمالسلام) نیز این حقایق بیان شده است؛ از جمله امام صادق (علیهالسلام) از پدرانش و از رسول خدا نقل کرده است که حضرت فرمود:
"خداوند نور فاطمه - سلام الله علیها - را قبل از خلقت آسمان و زمین آفرید.
بعضی از مردم از حضرت سؤال کردند آیا فاطمه از نوع انسان و بشر نیست؟
پیامبر فرمود: فاطمه حوریهای انسانی است.
از حضرت سؤال شد که چگونه چنین چیزی ممکن است؟
رسول خدا فرمود: خداوند قبل از آن که آدم را خلق کند، فاطمه را از نور خود آفریده بود و در ساق عرش جای داشت و غذای او تسبیح و تهلیل «لا اله الا الله» و حمد خداوند بود. وقتی آدم خلق شد و خدا خواست که نسل من از فاطمه باشد و فاطمه از صلب من به دنیا بیاید، او را به سیب بهشتی تبدیل کرد و جبرئیل آن سیب را برای من آورد و گفت: این سیب بهشتی را که خداوند به شما هدیه کرده بخور. نوری از آن سیب میدرخشید، جبرئیل به من گفت: این نور فاطمه است. (17)"
پینوشتها:
1. «برای خداوند دشوار نیست که همه کمالات وجودی را در یک شخصی جمع کند»؛ مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص 10.
2. نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 61-64.
3. صحیفه امام، ج 7، ص 337.
4. جمع سالم آن است که بنای واحد آن شکسته نشود، و با همان صورت مفرد و اضافه شدن علامت جمع، به صورت جمع درآید و معنای گستردهتری را برساند، مثل کلمهی «المسلمون» یا «المسلمات» که صیغهی واحد آن «مسلم» و «مسلمه» است که بدون ایجاد تغییر در ساختار اصلی کلمه، تنها با اضافه شدن علامت جمع، معنای وسیعی را میرساند.
اما جمع مکسّر آن است که بنای واحد کلمه شکسته شود، آنگاه به صورت جمع درآید و معنای گستردهتری را ایفا کند، مثل کلمهی «رجال» که جمع «رجل» است یا کلمهی «مصابیح» که جمع «مصباح» است.
5. الحکمة المتعالیه، ج 9، ص 178؛ پاورقی حکیم سبزواری، ش 2.
6. حیات حقیقی انسان در قرآن (تفسیر موضوعی)، ج 15، ص 282-283.
7. فرقان (25): 7.
8. النجم (53): 7-9.
9. حیات حقیقی انسان در قرآن (تفسیر موضوعی)، ج 15، ص 284.
10. شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیه، ص 119.
11. المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیه، ص 47.
12. شرح فصوص الحکم (خوارزمی)، ص 23.
13. شرح مناقب، ص 85-86.
14. زخرف (43): 4.
15. علق (96): 4.
16. المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیه، ص 47-48.
17. بحارالانوار، ج 43، ص 4، ج 3.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.