شاعر: نغمه مستشار نظامی
چهل طلوع، چهل صبح زرد بی خورشید
زمین! به دور مدارت نگرد بی خورشید
چهل غروب، چهل شط خون سرگردان
که از مدار جهان گشته طرد بی خورشید
صدای شیهه یک اسب در افق گم شد
ستاره به او گفت برنگرد بی خورشید
هلا! امید صبوران، بهار نامریی
طلوع کن که جهان گشته سرد بی خورشید
هنوز ادامه دارداصالت دردت
هنوز ادامه دارد نبرد با خورشید