نویسنده: شهریار زرشناس (1)
جریان شناسی ادبیات معاصر ایران (12)
تعلق و دلبستگی روشنفکرانهی مدرنیستی زینالعابدین مراغهای، او را در مقام و موضعی قرار میدهد که گمان کند پیروی و تقلید از مدرنیته و تجددمآبی، «راهحل مشکلات» ایران است. وی با قلم و قدم خود در زمینهسازی برای برقراری سلطهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن نقش مؤثری ایفا کرده است.
یکی از آثار داستانیِ ادبیات زمینهساز مشروطه، رمانوارهی «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» است. «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» اثر داستانیِ تأثیرگذاری بود و در محافل متجددین و گرایشهای مختلف روشنفکری اواخر دوران سلطنت ناصرالدینشاه، با اقبال و استقبال زیادی مواجه شد.
«سیاحتنامهی ابراهیمبیک» اثری با درونمایهی ملهم از مشهورات مدرنیستی است و در زمینهسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن در ایران نقش و تأثیر زیادی داشته است. بهلحاظ ادبی نیز «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» (در مقام مقایسه با آثار پیش از خود) به ماهیت و مختصات زمان نزدیکتر است و خصیصهی داستانیِ قویتری دارد. نویسندهی رمانوارهی «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» حاج زینالعابدین مراغهای، فرزند مشهدی علی، از اکراد ساوجبلاغ است.
زینالعابدین متولد سال 1255هـ.ق است. پدرش یکی از خوانین منطقه و فردی سنیمذهب (شافعی) بود. زینالعابدین هشتساله بود که به مکتب گذاشته شد. در شانزدهسالگی نزد پدرش به کار مشغول شد. چهار سال بعد به اردبیل رفت و مدتی به زندگی بیبندوبارِ عشرتطلبانه پرداخت. این نحوهی زندگی، بهلحاظ مالی ورشکستش کرد. از این رو، آنچه دارایی داشت را جمع کرد و همراه برادرش به قفقاز رفت و به بقالی پرداخت. در قفقاز بود که میرزا اسداللهخان ناظمالدوله، «ژنرال کنسول» وقت ایران در تلفیس، زینالعابدین را بهعنوان نایب کنسول ایران به کار گماشت. چند سال بعد، زینالعابدین مراغهای تبعهی دولت روسیهی تزاری شد. در ایام اقامت در قفقاز با برخی شاهزادههای روسی آشنا میشود و حتی با امپراطریس روسیه (که برای سفر به آن جا آمده بود) آشنا میگردد.
زینالعابدین برای سفر به استانبول میرود و در آنجا ازدواج میکند و صاحب سه فرزند میشود. او و خانوادهاش حدود پانزده سال در روسیه زندگی میکنند. سپس زینالعابدین مراغهای تابعیت روسیه را ترک میکند، به مکه مشرف میشود و پس از آن تا پایان عمر، در ترکیه اقامت میگزیند.
زینالعابدین مراغهای از آن دسته روشنفکران ایرانی است که داعیهی الحاد صریح و آشکار ندارند، اما تعلق اصلی و اولیشان تعلق روشنفکرانه و مدرنیستی است و مفاهیم و عقاید و احکام دینی را برمبنای معیارها، موازین، الگوها و استانداردهای مدرنیستی مورد تفسیر (و در واقع تحریف) قرار میدهند و نحوی تفسیر مدرنیستیِ بهظاهر دینی (اما در واقع غیردینی) از مفاهیم و آموزههای اسلامی ارائه میدهند. مراغهای نیز مثل طالبوف به گرایش التقاطی بهظاهر دینی روشنفکری ایران تعلق دارد و از این منظر، به ترویج مشهورات مدرنیستی و بسترسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن به ایران میپردازد.
مراغهای که از وضع بحرانی و فلاکتبار ایران آن زمان ناخشنود بود، راه نجات ایران را غربی و مدرن شدن میدانست. او تحت تأثیر ایدئولوژی حاکم بر انقلاب فرانسه و مدعاهای مطرحشده در «اعلامیهی حقوق بشر» آن بود. مراغهای روشنفکری لیبرال-ناسیونالیست محسوب میشد و همچون آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی، طرفدار جدایی دین از سیاست و حکومت و استقرار نوعی لائیسیتهی تام و تمام در ایران بود.
رمانوارهی «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» مراغهای یکی از آثار مهم داستانی و شاید بتوان گفت اصلیترین اثر داستانی ادبیات زمینهساز مشروطه است. مراغهای هدف از نگارش «سیاحتنامه» را اینگونه عنوان میکند: «غرض از نگارش سیاحتنامه هم همین بود که افکار بیدار شود.»[2]
در واقع، زینالعابدین مراغهای «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» را محملی برای بیان آرای سیاسی و فرهنگی خود قرار داده است. فضای کلی حاکم بر این اثر، فضای ستایش از مدرنیته و تجددمآبی است. مراغهای در این رمانواره، به ستایش از لیبرالیسم نیز پرداخته است. نوعی شیفتگی و مرهوبیت نسبت به غرب مدرن (که ریشه در شناخت سطحیِ تجدد و نیز تعلق خاطر به غرب مدرن و غربزدگی دارد) در صفحات مختلف «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» موج میزند.
تعلق و دلبستگی روشنفکرانهی مدرنیستی زینالعابدین مراغهای، او را در مقام و موضعی قرار میدهد که گمان کند پیروی و تقلید از مدرنیته و تجددمآبی، «راهحل مشکلات» ایران است. ما نمیتوانیم دربارهی نیت و انگیزههای زینالعابدین مراغهای و برخی منورالفکران نظیر او قضاوت نماییم، اما به هر حال (آنها را اشخاصی صادق و دارای حُسننیت بدانیم یا خیر)، در این نکته تردیدی نیست که آنها در مقام منورالفکران شبهمدرنیست، ایران و ایرانی را به ظلمات تجددمآبی (شبهمدرنیته) دعوت میکردند و با قلم و قدم خود در زمینهسازی برای برقراری سلطهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن، نقش مؤثری ایفا کردهاند.
زینالعابدین مراغهای بهلحاظ ایدئولوژیک بیشترین تعلق خاطر را به ناسیونالیسم مدرن دارد. تفسیر مراغهای از وطندوستی و حب وطن، بهشدت ملهم از مشهورات مدرنیستی است. جهل و ناآگاهی یا دلدادگیهای روشنفکرانه (و احتمالاً هر دو) موجب گردیده است که مراغهای تحت عنوان وطندوستی، به ترویج ناسیونالیسم بپردازد و از این طریق، در مسیر زمینهسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن گام بردارد.
ادامه دارد...
تعلق و دلبستگی روشنفکرانهی مدرنیستی زینالعابدین مراغهای، او را در مقام و موضعی قرار میدهد که گمان کند پیروی و تقلید از مدرنیته و تجددمآبی، «راهحل مشکلات» ایران است. وی با قلم و قدم خود در زمینهسازی برای برقراری سلطهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن نقش مؤثری ایفا کرده است.
یکی از آثار داستانیِ ادبیات زمینهساز مشروطه، رمانوارهی «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» است. «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» اثر داستانیِ تأثیرگذاری بود و در محافل متجددین و گرایشهای مختلف روشنفکری اواخر دوران سلطنت ناصرالدینشاه، با اقبال و استقبال زیادی مواجه شد.
«سیاحتنامهی ابراهیمبیک» اثری با درونمایهی ملهم از مشهورات مدرنیستی است و در زمینهسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن در ایران نقش و تأثیر زیادی داشته است. بهلحاظ ادبی نیز «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» (در مقام مقایسه با آثار پیش از خود) به ماهیت و مختصات زمان نزدیکتر است و خصیصهی داستانیِ قویتری دارد. نویسندهی رمانوارهی «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» حاج زینالعابدین مراغهای، فرزند مشهدی علی، از اکراد ساوجبلاغ است.
زینالعابدین متولد سال 1255هـ.ق است. پدرش یکی از خوانین منطقه و فردی سنیمذهب (شافعی) بود. زینالعابدین هشتساله بود که به مکتب گذاشته شد. در شانزدهسالگی نزد پدرش به کار مشغول شد. چهار سال بعد به اردبیل رفت و مدتی به زندگی بیبندوبارِ عشرتطلبانه پرداخت. این نحوهی زندگی، بهلحاظ مالی ورشکستش کرد. از این رو، آنچه دارایی داشت را جمع کرد و همراه برادرش به قفقاز رفت و به بقالی پرداخت. در قفقاز بود که میرزا اسداللهخان ناظمالدوله، «ژنرال کنسول» وقت ایران در تلفیس، زینالعابدین را بهعنوان نایب کنسول ایران به کار گماشت. چند سال بعد، زینالعابدین مراغهای تبعهی دولت روسیهی تزاری شد. در ایام اقامت در قفقاز با برخی شاهزادههای روسی آشنا میشود و حتی با امپراطریس روسیه (که برای سفر به آن جا آمده بود) آشنا میگردد.
زینالعابدین برای سفر به استانبول میرود و در آنجا ازدواج میکند و صاحب سه فرزند میشود. او و خانوادهاش حدود پانزده سال در روسیه زندگی میکنند. سپس زینالعابدین مراغهای تابعیت روسیه را ترک میکند، به مکه مشرف میشود و پس از آن تا پایان عمر، در ترکیه اقامت میگزیند.
زینالعابدین مراغهای از آن دسته روشنفکران ایرانی است که داعیهی الحاد صریح و آشکار ندارند، اما تعلق اصلی و اولیشان تعلق روشنفکرانه و مدرنیستی است و مفاهیم و عقاید و احکام دینی را برمبنای معیارها، موازین، الگوها و استانداردهای مدرنیستی مورد تفسیر (و در واقع تحریف) قرار میدهند و نحوی تفسیر مدرنیستیِ بهظاهر دینی (اما در واقع غیردینی) از مفاهیم و آموزههای اسلامی ارائه میدهند. مراغهای نیز مثل طالبوف به گرایش التقاطی بهظاهر دینی روشنفکری ایران تعلق دارد و از این منظر، به ترویج مشهورات مدرنیستی و بسترسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن به ایران میپردازد.
مراغهای که از وضع بحرانی و فلاکتبار ایران آن زمان ناخشنود بود، راه نجات ایران را غربی و مدرن شدن میدانست. او تحت تأثیر ایدئولوژی حاکم بر انقلاب فرانسه و مدعاهای مطرحشده در «اعلامیهی حقوق بشر» آن بود. مراغهای روشنفکری لیبرال-ناسیونالیست محسوب میشد و همچون آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی، طرفدار جدایی دین از سیاست و حکومت و استقرار نوعی لائیسیتهی تام و تمام در ایران بود.
رمانوارهی «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» مراغهای یکی از آثار مهم داستانی و شاید بتوان گفت اصلیترین اثر داستانی ادبیات زمینهساز مشروطه است. مراغهای هدف از نگارش «سیاحتنامه» را اینگونه عنوان میکند: «غرض از نگارش سیاحتنامه هم همین بود که افکار بیدار شود.»[2]
در واقع، زینالعابدین مراغهای «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» را محملی برای بیان آرای سیاسی و فرهنگی خود قرار داده است. فضای کلی حاکم بر این اثر، فضای ستایش از مدرنیته و تجددمآبی است. مراغهای در این رمانواره، به ستایش از لیبرالیسم نیز پرداخته است. نوعی شیفتگی و مرهوبیت نسبت به غرب مدرن (که ریشه در شناخت سطحیِ تجدد و نیز تعلق خاطر به غرب مدرن و غربزدگی دارد) در صفحات مختلف «سیاحتنامهی ابراهیمبیک» موج میزند.
تعلق و دلبستگی روشنفکرانهی مدرنیستی زینالعابدین مراغهای، او را در مقام و موضعی قرار میدهد که گمان کند پیروی و تقلید از مدرنیته و تجددمآبی، «راهحل مشکلات» ایران است. ما نمیتوانیم دربارهی نیت و انگیزههای زینالعابدین مراغهای و برخی منورالفکران نظیر او قضاوت نماییم، اما به هر حال (آنها را اشخاصی صادق و دارای حُسننیت بدانیم یا خیر)، در این نکته تردیدی نیست که آنها در مقام منورالفکران شبهمدرنیست، ایران و ایرانی را به ظلمات تجددمآبی (شبهمدرنیته) دعوت میکردند و با قلم و قدم خود در زمینهسازی برای برقراری سلطهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن، نقش مؤثری ایفا کردهاند.
زینالعابدین مراغهای بهلحاظ ایدئولوژیک بیشترین تعلق خاطر را به ناسیونالیسم مدرن دارد. تفسیر مراغهای از وطندوستی و حب وطن، بهشدت ملهم از مشهورات مدرنیستی است. جهل و ناآگاهی یا دلدادگیهای روشنفکرانه (و احتمالاً هر دو) موجب گردیده است که مراغهای تحت عنوان وطندوستی، به ترویج ناسیونالیسم بپردازد و از این طریق، در مسیر زمینهسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن گام بردارد.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. شهریار زرشناس متولد 1344 است. در خارج از کشور تاریخ،فلسفه و روانشناسی شخصیت خوانده است. موضع رساله او بررسی مفهوم شخصیت در پرتو سوبژکتیوتیه بود .از سال 1371 به تدریس در دانشگاههای مختلف پرداخت.
زرشناس از دوستان و همکاران شهید سید مرتضی آوینی در مجله سوره بوده و تا کنون حدود 30 کتاب و صده ها مقاله از وی منتشر شده است.
2. مراغهای، زینالعابدین، سیاحتنامهی ابراهیمبیک، چاپ کلکته، جلد دوم، ص 4.