خوشبختی، آزادی و قابلیت

از مدت‌ها پیش بحث من این است كه ارزیابی و قضاوت‌ها نباید بر مبنای مطلوبیت‌ها (آن طور كه رفاه‌گرایان مطرح می‌كنند) و كالاهای اساسی (چنانچه راولز معتقد است) باشد، بلكه باید براساس آزادی‌های اساسی- قابلیت‌ها- در انتخاب نوع
دوشنبه، 13 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خوشبختی، آزادی و قابلیت
 خوشبختی، آزادی و قابلیت

 

نویسنده: آمارتیا سن
مترجم: وحید محمودی
 

از مدت‌ها پیش بحث من این است كه ارزیابی و قضاوت‌ها نباید بر مبنای مطلوبیت‌ها (آن طور كه رفاه‌گرایان مطرح می‌كنند) و كالاهای اساسی (چنانچه راولز معتقد است) باشد، بلكه باید براساس آزادی‌های اساسی- قابلیت‌ها- در انتخاب نوع زندگی مورد علاقه باشد. اگر هدف ما تمركز بر فرصت‌های واقعی فرد در پی‌گیری اهداف خود است (آن‌گونه كه راولز می‌گوید)، نباید تنها كالاهای اساسی تحت تملك فرد را در نظر بگیریم؛ بلكه باید ویژگی‌های فردی مربوطه را نیز در نظر گرفت؛ ویژگی‌هایی كه امكان تبدیل كالاهای اساسی به قابلیت فردی و بهبود اهداف را فراهم می‌كند. برای مثال فرد معلول ممكن است با وجود داشتن سبد بزرگی از كالاهای اساسی در دسترسی به یك زندگی معمولی (یا تعقیب اهداف خود) ناتوان باشد؛ و انسان سالم ممكن است با سبدی كوچكتر از كالاهای اساسی، در پیشبرد اهداف خود، موفق‌تر عمل كند. همچنین، فرد سالمند و یا انسان بیمار ممكن است به رغم برخورداری از كالاهای اساسی فراوان احساس نابرابری و غبن بكند.
مفهوم كاركردها كه به طور مشخص ریشه در نظریه ارسطویی دارد، انواع مختلف كارهایی را منعكس می‌كند كه شخص برای آنها ارزش قائل است. كاركردهای باارزش ممكن است متغیر باشد و عوامل ابتدایی مانند تغذیه كافی و سلامتی تا عوامل پیچیده مانند توانایی شركت در زندگی اجتماعی و برخورداری از «عزت نفس» را دربرگیرد.
قابلیت فرد، درواقع تركیب كاركردهای جایگزین را منعكس می‌كند كه در عمل برای او قابل دسترس هستند. بنابراین،‌قابلیت خود نوعی آزادی است؛ آزادی‌های اساسی در دستیابی به تركیب‌های كاركردی جایگزین (یا بهتر بگوییم آزادی در رسیدن به سبك زندگی مورد علاقه). برای مثال، انسان ثروتمند روزه‌دار هنگام خوردن غذا همان‌گونه رفتار می‌كند كه انسان فقیر گرسنه؛ اما تفاوت در این است كه فرد ثروتمند از «مجموعه قابلیت‌هایی» (كه بتواند به خوبی خود را تغذیه كند) بهره‌مند است كه فرد فقیر از آنها بی‌بهره است.
راجع به كاركردهای خاص مباحث اساسی وجود دارد كه باید به لیست دستاوردهای مهم و قابلیت‌های مربوطه اضافه شود. این گونه مباحث ارزشی در ارزیابی عملی از این نوع اجتناب‌ناپذیر است؛ یكی از مزایای این رویكرد این است كه به جای پنهان شدن در چارچوب‌های كلی و غیرشفاف به طور شفاف به این پرسش‌های قضاوتی پاسخ می‌گوید.
در اینجا ضرورتی وجود ندارد كه به تعاریف فنی و تفسیر كاركردها و قابلیت‌ها بپردازیم. میزان یا اندازه كاركرد موردنظر فرد را می‌شود با عدد واقعی نمایش داد؛ در این صورت، دستاوردهای واقعی فرد را می‌توان به صورت‌برداری از كاركردها نشان داد. «مجموعه قابلیت» باید شامل كاركردهای جایگزینی باشد كه امكان انتخاب از میان آنها را به فرد بدهد. در حالی كه كاركردهای تلفیقی فرد منعكس كننده دستاورد واقعی اوست. «مجموعه قابلیت»، نشانگر آزادی فرد در دستیابی به كاركردهای موردنظر است؛ تركیب كاركردهای جایگزین از میان آنچه فرد می‌تواند انتخاب نماید.
كانون توجه ارزیابی بر مبنای این «رویكرد قابلیت» می‌تواند یا كاركردهای شناخته شده (یعنی آنچه فردی قادر است به طور واقعی به دست آورد) و یا مجموعه قابلیت‌های جایگزین در اختیار فرد (یعنی فرصت‌های واقعی او) باشد. این دو معیار اطلاعات متفاوتی به دست می‌دهند؛ اولی درباره چیزهایی كه شخص انجام می‌دهد و دومی در مورد چیزهایی كه فرد در انجام آنها مختار است سخن می‌گویند. در متون اقتصادی هر دو تفسیر از رویكرد قابلیت فراوان آورده شده، و حتی گاه به شكلی در هم ادغام شده‌اند. بر طبق سنت پذیرفته شده موجود در علم اقتصاد، ارزش واقعی یك مجموعه قابل انتخاب، در بهترین بهره‌ای است كه می‌شود از آن برد و نیز اگر ما رفتارهای حداكثری و عدم نااطمینانی را امری فرض شده بدانیم، استفاده همان است كه در عمل از آن به عمل می‌آید. در این صورت، ارزش كاربرد فرصت در ارزش یك عنصر از این مجموعه خلاصه می‌شود (منظور انتخاب اصلح از این مجموعه است) . در اینجا تمركز با بردار كاركرد انتخاب شده با مجموعه قابلیت بر هم منطبق می‌شوند، زیرا مجموعه قابلیت با بردار كاركرد انتخاب شده مورد قضاوت و داوری قرار می‌گیرد.
آزادی منعكس‌یافته در مجموعه قابلیت را می‌شود به روش‌های دیگری نیز به كار گرفت، چرا كه ضرورتاً نباید ارزش یك مجموعه را در ارزش بهترین مؤلفه آن مجموعه خلاصه كرد. حتی می‌توان برای فرصت‌های استفاده نشده نیز اهمیت قایل شد. این راه‌كردی طبیعی و عادی است هرگاه اهمیت فرایندی را كه این نتایج محصول آن می‌باشد، دریابیم. درواقع «انتخاب» فی نفسه كاركرد با ارزشی دارد و مثلاً انتخاب X را، آنگاه كه جایگزین دیگری وجود نداشته باشد، می‌توان به طور محسوسی از انتخاب X آن‌گاه كه جایگزین فراوانی داشته باشد، تمیز داد. روزه‌داری همانند گرسنگی اجباری نیست. آزادی انتخاب در خوردن، روزه‌داری را طبیعی [غیر اجباری] جلوه می‌دهد؛ فرد در حالی كه می‌تواند غذا بخورد پرهیز از خوردن را انتخاب می‌كند.
منبع مقاله :
سن، آمارتیا، (1394)، توسعه به مثابه آزادی، ترجمه‌ی وحید محمودی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه‌ انتشارات، چاپ چهارم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط