مباني هرمنوتيك از ديدگاه صدرالمتألهين

وقتي به جهان و موجودات آن از گياه و حيوان و انسان مي‌نگريم، به موضوعاتي برمي‌خوريم كه با دقت و تعمق حقايق بزرگي را بر ما منكشف مي‌سازند. از اين باب است وقتي به گياهان و نباتات و ميوه‌ها نگاه مي‌كنيم و...
يکشنبه، 6 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مباني هرمنوتيك از ديدگاه صدرالمتألهين
مباني هرمنوتيك از ديدگاه صدرالمتألهين
مباني هرمنوتيك از ديدگاه صدرالمتألهين

نويسنده: خديجه شمشادي
وقتي به جهان و موجودات آن از گياه و حيوان و انسان مي‌نگريم، به موضوعاتي برمي‌خوريم كه با دقت و تعمق حقايق بزرگي را بر ما منكشف مي‌سازند. از اين باب است وقتي به گياهان و نباتات و ميوه‌ها نگاه مي‌كنيم و درمي‌يابيم كه هريك هسته‌اي دارند و پوسته‌اي، از ميوه‌ها گرفته تا دانه و بسياري از گل‌ها و حتي ساقه‌ي گياهان؛ هريك پوسته‌اي دارند كه چون محافظي بر درون و مغز آنها كشيده شده است. هرچه پوسته محكم‌تر باشد، نظير بادام و گردو، مغز و درون كمترآسيب مي‌بيند.
وقتي به سراغ بدن خود نيز مي‌رويم، حتي كوچك‌ترين و ريزترين جزء زنده‌ي بدن، يعني سلول‌ها نيز هريك هسته‌اي دارند و پوسته‌اي. در اينجا نيز هريك از پوسته و مغز به يكديگر وابسته‌اند و هر تغييري بر هريك به ديگري نيز منعكس مي‌شود و لذا چنانچه پوسته آسيب ببيند، مغز و هسته نيز از آن در امان نخواهند بود؛ همانطور كه اگر هسته و مغز از درون بپوسد، پوسته دوام نداشته و فرو مي‌ريزد. از اين روست كه هر عضوي كه حساس‌تر است، در پوسته‌هاي متعدد و مقاوم‌تري قرار گرفته است. قلب و دستگاه تنفس با لايه‌هاي بيروني و قفسه‌ي سينه و مغز به عنوان مركز فرماندهي، در ميان پوسته‌اي محكم، يعني جمجمه جاي گرفته است.
اما مغز و پوسته در اين انواع و نظاير آن خلاصه نمي‌شوند. اگر باز تعمق كنيم، مغز و پوسته‌هايي را خواهيم يافت كه اساساً متفاوت از مواردي‌اند كه تاكنون برشمرديم. وجود انسان در بدن مادي خلاصه نمي‌شود و خود واقعي انسان، روح و نفس اوست كه در وراي بدن پنهان و پوشيده است. پس انسان نيز مغزي دارد و پوسته‌اي. روح مغز و باطني است كه در وراي پوسته‌ي بدني او قرار گرفته است، هرچند كه آنچنان بين اين مورد با آنچه در گياهان هست تفاوت وجود دارد كه تعبير ظاهر و باطن سزاوارتر از پوسته و مغز مي‌نمايد.
در اينجا نيز هريك از پوسته و مغز با يكديگر مرتبط‌اند و هريك را خواصي است كه از مصاحبت با ديگري حاصل گشته است. اما اينگونه پوسته‌ها و مغز در انسان خلاصه نمي‌شود. عبادات نيز ظاهري دارند و باطني. اعمال ظاهري عبادات، شعائرديني هستند كه شعاري‌اند براي به حركت درآمدن شعور انسان. قرآن نيز نظير انسان ظاهر و باطن و بيرون و دروني دارد. درون و باطن قرآن نيز خود ظاهري است براي دروني ديگر و آن درون نيز درون ديگر، تا آنجا كه در احاديث آمده است كه تا هفت بطن، بلكه تا هفتاد بطن و درون دارد و البته اين اعداد، تعداد و شمارش معيني نيستند و تنها از تعدد خبر مي‌دهند وا لّا تنها خدا مي‌داند كه چند مغز و درون در وراي الفاظ الاهي قرار گرفته است.
تشكيل موجودات از هسته و پوسته از چشم تيزبين حكما و فلاسفه‌ي الاهي پوشيده نمانده و خصوصاً در مورد ظاهر و باطن انسان.
صدرالمتألهين، همانگونه كه براي ايمان و انسان درجات و مراتبي متفاوت در نظر مي‌گيرد، قرآن را نيز داراي درجا ت و مراتب دانسته مي‌گويد: هر درجه از درجات و هر سطحي از سطوح قرآن، حاملان و حافظاني دارد. پايين‌ترين سطح آن جلد آن مي‌باشد، همانطور كه پايين‌ترين مرتبه‌ي انسان پوست او مي‌باشد و واجب است كه انسان براي ارتباط با قرآن، در اولين قدم تنها بعد از تطهير ظاهر بدن خود از نجاسات و آلودگي اجازه دارد با ظاهر قرآن كه همان پوست و جلد و صفحه‌ي آن است، تماس پيدا كند(1) و در جاي ديگري مي‌فرمايد: همچنانكه ظاهر جلد قرآن و كاغذ آن از كساني كه مطهر و پاكيزه نيستند، محفوظ و نگهداري مي‌شود، همچنين باطن معناي آن هم از باطن و قلب انساني كه از پليدي و زشتي، پاك و مبرا نبوده و منور به نور توبه نباشد، پوشيده و پنهان است و همچنان كه بدون طهارت، كسي دست بر صورت و كلمات آن نتواند گذاشت، همچنين براي رسيدن به معاني آن هيچ قلبي جز قلب‌هاي صاف از هوي و هوس، نتواند رسيد.(2) پس باطن و معنا و واقعيّت قرآن براي كساني كه داراي قلب‌هاي ناپاك مي‌باشند پوشيده است و اين ويژگي مي‌تواند شامل مسلمانان نيز باشد. هر كس از قرآن به اندازه‌ي توان فهم و نيروي علم و ادراك خود تحقيق مي‌نمايد و اين خود انسان است كه مي‌تواند لايه‌هاي وجودي خود را آماده‌ي پذيرش اين حقايق كند. كسي كه اهل ظاهر است، به ظاهر كلمات قرآن توجه مي‌كند و به حقايق آن بي‌توجّه است، جز معاني ظاهري چيزي ادراك نمي‌كند؛ امّا صاحبان عقل و ادراك، مغز و سّر و روح و درون آن را درك مي‌كنند.
از اين مطالب مي‌توان پاسخ سؤالي مهم را دريافت. از ديرباز اين سؤال مطرح بوده است كه اگر باطن هدف است و غايت و ظاهر جز پوششي برآن نيست، چه نيازي است كه پس از دريافت باطن و مغز، به ظاهر و اعمال عبادي و واجبات بپردازيم؟ چرا نتوان بدون معطل نمودن خود به اعمال ظاهري، به باطن رسيد و هدف و غايت را درك نمود.
جهان و هستي داراي مراتب و سطوح مختلفي است كه از مراتب ضعيف و پايين تا مراتب قوي و برتر امتداد و جريان دارد كه ظاهر مراتب پايين و باطن و مغز مراتب بالاتر را تشكيل مي‌دهند. سلسله مراتب هستي نظير نردباني است كه از فرش و زمين تا عرش و آسمان كشيده باشد. همانطور كه نمي‌توان بدون گذر از پله‌هاي پايين به پله‌هاي بالاي نردبان رسيد، در سلسله هستي نيز نمي‌توان به مراحل بالاتر بدون گذر از مراحل پايين‌تر و ضعيف دست يافت.
پس ظاهر راه رسيدن به باطن است و نمي‌توان به معنا و حقيقت بدون گذر و عمل به ظاهر دست يافت. از اين گذشته نبايد ظاهر و باطن را دو چيز متفاوت و جدا از هم تصور كرد كه احياناً با هم تعارض و اصطلاك پيدا مي‌كنند. ظاهر، ظهور و نمود و تبلور باطن است و نظير چشمه‌اي است كه باطن از آن برون مي‌ريزد و لذا هيچگاه بين ظاهر و باطن تعارض و تناض وجود نخواهد داشت.
«رازها و اسرار قرآني كه براي عرفا و دانشمندان روشن مي‌گردد، هيچگاه مخالف ظاهر قرآن و تفسير آن نبوده، بلكه مكمّل و متمّم آن است و گذشتن از پوست و رسيدن به مغز و نيز گذشتن از ظاهر بيرون و رسيدن به باطن و درون قرآن است، لذا شايسته است كه انسان صورت ظاهري الفاظ و كلمات را بر همان شكل و اصل خود باقي بگذارد و آن را تغيير ندهد و فهم آن را به خداوند و ائمه و اولياء واگذارد.»(3) پس در عين اينكه ظواهر معاني قرآن درست و صحيح است، ممكن است مفاهيم ديگري نيز داشته باشد كه برتر از آن است و در نتيجه هم ظاهر قرآن و هم باطن آن حق است و هر انسان عالمي درحال ِ پيمودن از يك مرحله به مرحله‌ي ديگر، يعني از ظاهر به طرف باطن پيش مي‌رود و مطابق و متناسب با درجه‌ي علم و معرفت خود، از معارف قرآن بهره مي‌گيرد.
هم قرآن و هم مخلوقات، يعني هم كتاب تشريع و هم كتاب تكوين، تنزيل هستند. «تنزيلٌ من ربّ العالمين» قرآن و انسان هر دو از يك جا تنزيل شده‌اند، لذا قرآن براي انسان آشناست؛ زيرا كه قرآن صداي آشناست. هيچ كلامي شيرين‌تر و آشناتر از قرآن نيست؛ آنقدر آشنا كه گويي اين كلام روزي از خودمان صادر شده و روزي خودمان آن را گفته‌ايم. سريّ‌ترين حرف‌ها را خداوند آشكارا امّا به زبان اشاره در قرآن نوشته است، كسي كه با خداوند يگانه و رفيق باشد، زبانِِِ عشق يعني اشارات محبوب را خوب مي‌فهمد. قرآن نامه‌ي دوست است و زبان اهل محبّت، زبان اشاره است. اشارت را اهل محبّت درك مي‌كنند. اگر اهل محبّت شدي قرآن را خواهي فهميد. آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند. قرآن عبارات و اشارات و لطايف و حقايق است امّا:
ـ عبارات آن براي عموم خلق
ـ اشارات آن براي خواص
ـ لطايف آن براي اولياء
ـ حقايق آن براي انبياء
يك آيه‌ي قرآن كه نظرت را جلب مي‌كند تا كاملاً آن را هفم نكرده‌اي و نخورده‌اي و سيراب نشده‌اي، از آن عبور نكن؛ پس يك كلام را بگير و مزمزه كن و آن را بچش. اگر كسر داشتي سراغ كلام دوّم برو، صاحب كلام در كلامِ خود حضور دارد، قرآن را بخوانيد تا به صاحب كلام ملحق شويد و اگر آن را نفهميدي از خود صاحب كلام كه همراه كلامش است بخواه كه به تو بفهماند.(4)
حال در اين سخن علي (ع) تأمّل كن كه فرمود: «اگر بخواهم تفسير سوره‌ي حمد را بر هفتاد شتر حمل مي‌كنم» يعني چه؟
در حالي كه معنا و تفسير ظاهري آن خيلي كوتاه و مختصر است و اينكه پيغمبر«صلّي الله عليه اله» بيست بار«بسم الله الرحمن الرحيم» را تكرار مي‌فرمودند آيا جز براي تدّبر و انديشيدن باطن معاني آن نمي‌باشد وگرنه ترجمه و تفسير ظاهر آن روشن و كسي چون پيامبر نيازي به تكرار آن نداشت.(5)
قرآن به همين دليل تفسير و تأويل مي‌شود، محكم و متشابه دارد، ظاهر و باطن دارد و به زبان اشارت است و در نتيجه ما دو نوع تفسيرداريم: 1. تفسير لفظي و تاريخي 2. تفسير رمزي و تمثيلي و رابطه‌ي اين دو نوع تفسير مانند رابطه‌ي نفس و بدن است. نفس هيچگاه ناقض بدن نيست و بلكه مكمّل و مغز بدن است، دو معناي ظاهر و باطن نيز هيچگاه ناقص يكديگر نيستند، بلكه نظير روح و بدن هر دو متعلّق به يكديگر مي‌باشند و ظاهر كتاب مقدس و قرآن را هرگز نمي‌توان رها نمود.

پي نوشت ها:

1. صدرالمتألهين، محمد بن ابراهيم، تفسير سوره‌ي جمعه، انتشارات بيدار، قم، جلد 7، ص110.
2. صدرالمتألهين، محمد بن ابراهيم، مفاتيح الغيب، مفتاح دوّم، فاتحه‌ي دوّم، ص215.
3-صدرالمتألهين،محمد بن ابراهيم،مفاتيح الغيب،مفتاح دوّم،فاتحه ي هفتم،ص250.
4. خان احمد دولابي، محمد اسماعيل، مصباح الهدي، تأليف مهدي طيّب، انتشارات سفينه، 1379، ص436.
5. صدرالمتألهين، محمد بن ابراهيم، مفاتيح الغيب، ترجمه و تعليق محمد خواجوي، انتشارات مولي، ص230.

منبع: سایت باشگاه اندیشه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط