اهل سنت و اعتقاد به رجعت
با مراجعه به منابع اهل سنت پي مي بريم و که بزرگان آنان به رجعت معتقد بودند اينک به نمونه هاي از آنان اشاره مي کنيم:
« عن أبي هريره لما توفي رسول الله صلي الله عليه و آله، قام عمر بن الخطاب فقال: ان رجالا من المنافقين يزعمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله توفي، و الله ما مات و لکنه ذهب الي ربه کما ذهب موسي بن عمران فقد غاب عن قومه أربعين ليله ثم رجع اليهم بعد أن قيل قد مات، و الله ليرجعن رسول الله صلي الله و عليه و آله کما رجع موسي فليقطعن أيدي رجال و أرجلهم زعموا أن رسول الله صلي الله و عليه و آله مات؛ (1)ابن هشام از ابوهريره نقل مي کند. هنگامي که پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله رحلت فرمود ، عمر بن خطاب برخاست و فرياد زد: عده اي از منافقين خيال مي کنند. پيامبر صلي الله و عليه و آله از دنيا رفته است. به خدا قسم او از دنيا نرفته است بلکه به سوي پروردگارش رفته است. همانند موسي بن عمران مي باشد که چهل شبانه روز از ميان قومش غايب شده، سپس به سوي آنان برگشت در حالي که گفته مي شد از دنيا رفته است. به خدا قسم! پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله برمي گردد همان گونه که موسي برگشت و دست و پاي مرداني که خيال مي کنند پيامبر اکرم صلي الله و عليه و
آله از دنيا رفته و بر نمي گردد را قطع خواهد نمود. »
بنابراين، رجعت متوقف بر صحت ادله است که اگر ادله اي صحيح بر آن دلالت کند هيچ مانع عقلي و شرعي وجود ندارد. و ده ها دليل از آيات و روايات بر آن دلالت مي کند.
دليل اين که اين « جنبده » انسان عادي است حديث نبوي مي باشد و که « او از محترم ترين مساجد - مسجد الحرام - خارج مي شود در دستش عصاي موسي و انگشتر سليمان است که مؤمن و کافر را با آن علامت گذاري مي کند(7) و هر کدام را با اسم خطاب مي کند و که اي فلاني! تو اهل بهشتي و اي فلاني! تو اهل جهنم هستي.(8)
1- عمر بن خطاب و اعتقاد به رجعت
« عن أبي هريره لما توفي رسول الله صلي الله عليه و آله، قام عمر بن الخطاب فقال: ان رجالا من المنافقين يزعمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله توفي، و الله ما مات و لکنه ذهب الي ربه کما ذهب موسي بن عمران فقد غاب عن قومه أربعين ليله ثم رجع اليهم بعد أن قيل قد مات، و الله ليرجعن رسول الله صلي الله و عليه و آله کما رجع موسي فليقطعن أيدي رجال و أرجلهم زعموا أن رسول الله صلي الله و عليه و آله مات؛ (1)ابن هشام از ابوهريره نقل مي کند. هنگامي که پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله رحلت فرمود ، عمر بن خطاب برخاست و فرياد زد: عده اي از منافقين خيال مي کنند. پيامبر صلي الله و عليه و آله از دنيا رفته است. به خدا قسم او از دنيا نرفته است بلکه به سوي پروردگارش رفته است. همانند موسي بن عمران مي باشد که چهل شبانه روز از ميان قومش غايب شده، سپس به سوي آنان برگشت در حالي که گفته مي شد از دنيا رفته است. به خدا قسم! پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله برمي گردد همان گونه که موسي برگشت و دست و پاي مرداني که خيال مي کنند پيامبر اکرم صلي الله و عليه و
آله از دنيا رفته و بر نمي گردد را قطع خواهد نمود. »
2- قرطبي و اعتقاد به رجعت
3- ابن کثير و اعتقاد به رجعت
بنابراين، رجعت متوقف بر صحت ادله است که اگر ادله اي صحيح بر آن دلالت کند هيچ مانع عقلي و شرعي وجود ندارد. و ده ها دليل از آيات و روايات بر آن دلالت مي کند.
4- استاد ازهر و اعتقاد و به رجعت
دليل اين که اين « جنبده » انسان عادي است حديث نبوي مي باشد و که « او از محترم ترين مساجد - مسجد الحرام - خارج مي شود در دستش عصاي موسي و انگشتر سليمان است که مؤمن و کافر را با آن علامت گذاري مي کند(7) و هر کدام را با اسم خطاب مي کند و که اي فلاني! تو اهل بهشتي و اي فلاني! تو اهل جهنم هستي.(8)
پي نوشت :
1- سيره ابن هشام ، ج 3 ، ص 305 - الملل النحل ، ج 6 ، ص 364 - رساله عقائديه ص 211 - الهجوم علي بيت فاطمه عليها السلام ، ص 63.
2- سبل الهدي في سيره خير العباد ، ج 2 ، ص 124.
3- البته به نظر شيعه فضايل و ويژگي هاي معنوي و روحي ، حتي جسمي رسول اکرم و اهل بيت عليهم السلام بعد از مرگ هم ادامه دارد .
4- حديث مرفوع در اصطلاح اهل سنت عبارت است از حديثي که از رسول خدا صلي الله و عليه و آله نقل شود و قول خود صحابه نباشد .
5- تفسير القرآن العظيم ، ج 2 ، ص 394.
6- سوره نمل ، آيه 82.
7- روح المعاني ، جزوه 20 ، ص 19 ؛ کنز العمال ، ج 14 ، ص 623.
8- غرائب القرآن و رغائب الفرقان ، ج 5 ، ص 321 - الوسيط ، ج 3 ، ص 385.