رابطه‌ی هاشمیان با حبشه پیش از اسلام

اصول و ریشه‌های روابط میان پیامبر و نجاشی به قرن‌ها قبل از ظهور اسلام برمی‌گردد. از آنچه در کتاب‌های سیره‌ی نبوی آمده چنین برمی‌آید که رابطه‌ی میان پادشاهان حبشه و مردان بنی‌هاشم از اجداد پیامبر به دوره‌ی
دوشنبه، 21 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رابطه‌ی هاشمیان با حبشه پیش از اسلام
 رابطه‌ی هاشمیان با حبشه پیش از اسلام

نویسنده: محمد عابدالجابری
مترجم: محسن آرمین
 

1. فرزندان قصیّ تجارت بین‌المللی را سرپرستی می‌کردند.

اصول و ریشه‌های روابط میان پیامبر و نجاشی به قرن‌ها قبل از ظهور اسلام برمی‌گردد. از آنچه در کتاب‌های سیره‌ی نبوی آمده چنین برمی‌آید که رابطه‌ی میان پادشاهان حبشه و مردان بنی‌هاشم از اجداد پیامبر به دوره‌ی قصی بن کلاب، جد اول هاشمیان و رهبر مکه در قرن پنجم م.، برمی‌گردد. اهمیت مکه در جایگاه مرکز دینی و نقطه‌ی محوری تجارت جهانی از قرن پنجم افزایش یافته بود. در این زمان و هنگامی که دولت حمیریه در یمن به دست حبشیان سقوط کرد و میان ایران و روم بیزانس جنگ‌های خونین در گرفت، مسیر تجارت جهانی که از عراق می‌گذشت دچار مشکل شد. این امر روم بیزانس را واداشت به راهی که از دریای سرخ می‌گذشت و تحت نفوذ ایران نبود، اهتمام ورزند. با این‌که انوشیروان، پادشاه ایران، به یمن حمله برد و آن‌جا را اشغال کرد، به علت بعد مسافت یمن از ایران، نتوانست از نقش تجاری یمن بکاهد. به این ترتیب مسیر تجاری شام- یمن که از مکه می‌گذشت، پررونق باقی ماند.
قریش سالانه در دو سفر میان شام و یمن تجارت می‌کرد: سفر تابستانی به شام و سفر زمستانی به یمن. رؤسای این دو سفر که چهار برادر از فرزندان عبدمناف بن قصی بودند، تجارت بین‌المللی با مکه را میان خود تقسیم کرده بودند. هاشم‌بن عبد مناف بن قصی با حاکم شام که نماینده‌ی هرقل بود، قرارداد داشت و از او پیمان‌نامه‌ای دریافت کرده بود که امنیت تجارت او را به شام تضمین می‌کرد.(1)
عبدالشمس، برادر هاشم، همین کار را با پادشاه حبشه که تابع روم بیزانس بود، انجام داده بود. در حالی که برادر دیگر و جد پیامبر، عبدالمطلب، با پادشاه یمن که نماینده‌ی پادشاه حبشه بود چنین قراردادی داشت. اما نوفل با پادشاه ایران پیمانی مشابه بسته بود. این چهار برادر مجبرین نامیده می‌شدند. تاجران عرب به اعتبار آن‌ها و بدون آن‌که کسی متعرض ایشان شود، به سرزمین‌های مختلف رفت و آمد می‌کردند. به این ترتیب درآمدهای این تجارت علاوه بر درآمدهای حج که میان ایشان تقسیم می‌شد، منبع ثروتی عظیم برای فرزندان قصی، اعم از بنی‌هاشم و بنی‌امیه به شمار می‌آمد.

2. سفر زمستان و تابستان و اصحاب فیل

می‌دانیم که قرآن به سفرهای تجاری قریش به شام و یمن اشاره کرده و می‌فرماید: «لِإِیلاَفِ قُرَیْشٍ‌ إِیلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّیْفِ‌ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ‌ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ‌»(2) (قریش: 4-1).
در چارچوب این سفر زمستانی و تابستانی باید به حمله‌ی ابرهه، عامل پادشاه حبشه در یمن، به مکه اشاره کنیم. حمله‌ای که در سال 570 م.، سال تولد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، رخ داد و به نشانه‌ی استفاده از فیل‌ها در آن تاریخ به عام الفیل معروف شد. این حمله با هدف نابودی کعبه و انتقال حج عرب از مکه به قبله‌ای در یمن انجام پذیرفت تا نقش قریش در تجارت بین‌المللی میان یمن و شام از بین برود و این نقش به یمنیان و در نتیجه به حبشی‌های هم‌پیمان بیزانس واگذار شود.
مفسران در ضمن دو روایت به داستان اصحاب فیل پرداخته‌اند. به موجب یکی از این روایات، ابرهه اشرم، عامل نجاشی،(3) که پیرو دین نصرانی بود در یمن کلیسایی به نام القُلیس ساخت که تا آن زمان کسی همانند آن را روی زمین ندیده بود. او سپس نامه‌ای به نجاشی نوشت و به او گفت: «برای تو ای پادشاه کلیسایی ساخته‌ام که کسی مانند آن را برای هیچ پادشاهی نساخته است. اما من تا زمانی که عرب را به حج این خانه وادار نسازم کارم را به پایان نرسانده‌ام». سپس حبشه آماده‌ی جنگ گردید و ابرهه با سپاه فیل به سوی مکه روان شد. اعراب از جریان آگاه گشتند و هنگامی که شنیدند هدف ابرهه بیت الله الحرام است، بر ایشان سخت گران آمد و فغان برآوردند. ابرهه مردی از حبشه به نام اسودبن مقصود را به سرپرستی سپاهی به سوی مکه فرستاد. او اموال مردم تهامه (4) از قبیله‌ی قریش را که دویست شتر عبدالمطلب بن هاشم در میان آنها بود، مصادره کرد و برای ابرهه فرستاد. عبدالمطلب در آن روز شیخ و رئیس قریش بود. قریش و کنانه و هذیل و اهالی حرم آماده‌ی جنگ شدند.
اما روایت دوم می‌گوید علت حمله‌ی ابرهه «آن بود که جوانانی از قریش برای تجارت به سرزمین نجاشی سفر کردند و در ساحل دریای سرخ در کلیسای نصاری که آن را هیکل می‌نامیدند، برای استراحت توقف کردند و آتشی برای غذا افروختند و پس از استراحت بدون آن‌که آتش را خاموش کنند، آن‌جا را ترک گفتند. باد آتش را برافروخت و آتش به کلیسا رسید و آن را بسوزاند. صریخ نزد نجاشی آمد و او را از حادثه مطلع ساخت. نجاشی خشمگین شد و سپاهی به فرماندهی ابرهه برای حمله به مکه و نابودی کعبه فراهم ساخت».
هر دو روایت اتفاق دارند که اهل مکه دریافته بودند که یارای مقاومت در برابر ابرهه را ندارند، از این‌رو به مذاکره روی آوردند و این وظیفه را به هیئتی به ریاست بزرگشان، عبدالمطلب جد پیامبر، سپردند. همان‌گونه که پیش از این گفتیم، او با پادشاه یمن معاهده‌ی تأمین امنیت تجارت داشت. هئیت مکه «در برابر انصراف ابرهه از ویران کردن کعبه، یک سوم اموال تهامه را پیشنهاد کردند»، اما ابرهه نپذیرفت... عبدالمطلب به سوی قریش بازگشت و ایشان را از نتیجه‌ی مذاکره باخبر ساخت و فرمان داد مکه را به سوی پناهگاه‌ها در دره‌ها و شکاف کوه‌های اطراف ترک کنند. ... ابرهه بر حمله اصرار داشت. اما حادثه‌ای حمله‌ی او را با شکست مواجه کرد و لشکرش را پراکنده ساخت. «پس بازگشتند در حالی که از هر طرف که می‌رفتند سرنگون می‌گشتند و هر نقطه‌ای هلاکت گاه ایشان بود». ابن اسحاق گزارش کرده است: «در آن سال برای اولین بار در سرزمین عرب حصبه و آبله مشاهده شد» سوره‌ی فیل درباره‌ی این حمله و شکست آن سخن می‌گوید: «أَلَمْ تَرَ كَیْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ. أَلَمْ یَجْعَلْ كَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ. وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ. تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ. فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ»(5) (فیل: 5-1).

3. دایی‌های پیامبر اهل یمن بودند. تمایل بیشتر مسلمانان به روم

بنابراین طبیعی است اگر از این روابط تجاری بین‌المللی، روابط خانوادگی میان هاشمیان و برخی از قبائل یمنی ناشی شود. چنان‌که دایی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اهل یمن بودند. ام ایمن برکه که بعد از وفات فاطمه، بنت وهب و مادر پیامبر، از آن حضرت نگهداری می‌کرد، اهل حبشه بود. بلال نیز حبشی بود. براساس گزارش‌های مصادر ما پادشاه حبشه بسیار زود و از طریق عاملانش در یمن از دعوت محمدی آگاهی یافت.
بر این نکته باید بیفزاییم که پیامبر و اصحابش در جنگی که در اوایل دعوت محمدی میان دو امپراتوری ایران و روم در گرفت، به روم گرایش بیشتری داشتند، زیرا آن‌ها نصرانی بودند. در این زمینه مصادر ما تأکید می‌کنند هنگامی که ایران در جنگ علیه روم پیروز شد و خسرو پرویز قسطنطنیه را فتح کرد، قریش خوشحال شدند، در حالی که مسلمانان اندوهناک گشتند. مفسران می‌گویند آیات آغازین سوره‌ی روم در همین باره نازل شد: «الم‌ غُلِبَتِ الرُّومُ‌ فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ‌ فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ‌ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ‌»(6) (روم: 5-1).
می‌دانیم که سوره‌ی روم از آخرین سوره‌هایی است که در مکه نازل شد. بنابر آنچه در مصادر ما آمده، ابوبکر در مورد پیروزی ایران تحدی کرده و گفته بود رومیان در مرحله‌ی آینده پیروز خواهند شد و با بعضی از بزرگان عرب روی این موضوع شرط بست و برنده شد. زیرا بار دیگر جنگ میان ایران و روم در گرفت و روم بر ایران پیروز شد. این حادثه حدود هفت سال پس از شرط‌بندی ابوبکر به سال627 م. رخ داد.

پی‌نوشت‌ها:

1- ابن‌سعد در الطبقات الکبری یادآوری می‌کند که «اسم هاشم، عمر بوده. او رهبر کوچ قریش بوده است. کوچ قریش عادت ایشان بود. او اولین کسی بود که دو سفر را برای قریش پایه‌گذاری کرد. در یکی از این سفرها به زمستان به یمن و حبشه نزد حبشه نزد نجاشی رفت و نجاشی وی را بزرگ داشت و او را نزد خود نشاند. سفر دیگر در تابستان بود که هاشم طی آن به شام و غزه و چه بسا آنکارا هم رفت و بر قیصر وارد شد و او هاشم را گرامی می‌داشت و نزد خود نشاند. ر.ک. به ابوعبدالله محمدبن منیع بن سعد، الطبقات الکبری، جلد اول، تحقیق ادوارد سخاو و رفاقه، لیدن، 1917».
2- برای الفت و پیوستن قریش [به یکدیگر]. الفت و پیوندشان در سفر زمستان و تابستان پس باید خداوند این خانه را پرستش کنند، آن‌که ایشان را از گرسنگی [رهانیده] طعام داد و از بیم ایمنشان ساخت. مقصود از رحلة الشتاء سفری است که به یمن می‌شد و مقصود از رحلة الصیف، سفر به شام است. مقصود از بیت نیز کعبه است. این سوره به تجارت و درآمد حج که تأمین کننده واردات و تضمین کننده‌ی عدم گرسنگی و قحطی و جنگ و عدم امنیت است اشاره دارد، چرا که با عبارت «آمَنَهُم مِن خَوفِ» قتل و تجاوز در مسجدالحرام و اطراف آن را حرام کرده است.
3- به این نکته توجه کنیم که لفظ «نجاشی» لقب پادشاه حبشه است، همانند لقب کسری برای پادشاه ایران و هرقل برای امپراتوری روم. بنابراین این نجاشی همان نجاشی نیست که مسلمانان به دستور پیامبر در زمان او به حبشه هجرت کردند.
4- تهامه نواری ساحلی است که کاروان‌های تجاری از خلیج عقبه آن را به سوی باب المندب در شاخ آفریقا طی می‌کردند.
5- آیا ندیدی چه کرد پروردگار تو به یاران (یا خداوندان) فیل. آیا نگردانید نیرنگ آنان را در گم‌گشتگی. و فرستاد بر ایشان مرغانی گروه گروه. می‌افکندند بر ایشان (پرتاب می‌کردند) سنگی را از سجّیل. پس گردانیدشان مانند خوشه (یا برگی) خورده شده.
بدین معنی که برنامه‌ی ایشان را برای نابودی مکه باطل کرد و پرندگانی فرستاد تا پی‌درپی و از هر جهت برایشان سنگ‌هایی از گل بیندازند. گفته شده هنگامی که سنگ‌ها به هر یک از ایشان اصابت می‌کرد، او را به آبله مبتلا می‌ساخت و این باران سنگ آنان را چنان مجروح می‌ساخت که به کاهی که جانوران می‌خورند و علفی که چهارپایان زیر سم‌های خود له می‌کنند، شبیه شدند.
6- الف، لام، میم. رومیان مغلوب شدند، در نزدیک‌ترین سرزمین و آنان پس از آن‌که مغلوب شدند به زودی پیروز شوند، در چند سال- هفت سال- [آینده]. کار و فرمان، از پیش و از پس [این شکست و پیروزی] خدای راست و در آن روز مؤمنان شادمان شوند، به یاری خدا هر که را خواهد یاری دهد، و اوست توانای بی‌همتا و مهربان (مقصود از أدنی ارض جنوب شام است).

منبع مقاله :
عابدالجابری، محمد (1393)، رهیافتی به قرآن کریم در تعریف قرآن، ترجمه محسن آرمین، تهران: نشر نی، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط