واژه‌ی اسف در قرآن

«اسف» در لغت به معنای سخت‌ترین غم و اندوه و به معنای غضب و خشم است. راغب می‌نویسد: معنای اسف حزن توأم با غضب است و گاه در هر یك از این دو به صورت جداگانه كاربرد دارد و حقیقت آن، هیجان خون قلب برای گرفتن انتقام
جمعه، 25 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی اسف در قرآن
 واژه‌ی اسف در قرآن

 

نویسنده: عباس كوثری

 
 
«اسف» در لغت به معنای سخت‌ترین غم و اندوه (1) و به معنای غضب و خشم است. (2) راغب می‌نویسد: معنای اسف حزن توأم با غضب است و گاه در هر یك از این دو به صورت جداگانه كاربرد دارد و حقیقت آن، هیجان خون قلب برای گرفتن انتقام است و اگر این هیجان بر فرد مافوق باشد، به آن حزن اطلاق می‌شود و اگر بر فرودست باشد به آن غضب گفته می‌شود، چنان كه ابن عباس آن را به همین معنا دانسته است. (3) اما برخی این معنا را نقد كرده‌اند، بدین ترتیب كه فرقی كه راغب ذكر كرده، مربوط به غضب و حقد است؛ اما در اسف كه به معنای حزن است، غضب و انتقام نیست، بلكه فقط رنجی است كه در روح انسان به جهت فقدان مال یا خانواده یا فرزند به وجود می‌آید (4) و در فرق بین آن و ندامت گفته‌اند اسف افسوس بر خود و دیگران است؛ اما ندامت درباره پشیمانی از كار خود است (5) در قرآن كلمه اسف پنج بار ذكر شده است كه در یك مورد به پیامبر نسبت داده شده و در موردی دیگر به یعقوب و دو بار به موسی و یك بار به خداوند در مجموع در دو معنا به كار رفته است.

كاربردهای اسف در قرآن

1. سخت‌ترین غم و اندوه

قرآن كریم درباره‌ی اندوه یعقوب بر فقدان یوسف (علیه السلام) می‌فرماید: «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا أَسَفَا عَلَى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ‌» (6): یعقوب از آنان رو برگرداند و گفت زهی غم و اندوه بر یوسف و چشمان او از اندوه سفید شد؛ اما خشم خویش را بر فرزندان فرو می‌برد. زمخشری می‌نویسد: «اسفی» شدیدترین حزن و اندوه است. (7)‌ طبری (8) و آلوسی (9) نیز همین تفسیر را برگزیده‌اند، چنان كه از لغت شناسان نیز همین معنا نقل شد. قرینه بر این معنا جمله «وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ» است كه بیانگر شدت حزن یعقوب (علیه السلام) است.
از دیگر آیاتی كه اسف در آنها به این معنا آمده است، آیه ششم سوره كهف است كه می‌فرماید: «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً». زمخشری می‌نویسد: در این آیه شدت اندوه پیامبر از رویگردانی كافران و علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایمان مردم، به فردی تشبیه شده است كه از دوستان خود مفارقت كرده و از شدت اندوه بر آنان جان خویش را در معرض هلاكت قرار داده است و مقصود از «الحدیث» قرآن است و «اسفاً» مفعول‌له و بیانگر علت «باخعٌ نفسك» است و می‌تواند حال باشد. اسف مبالغه و زیاده‌روی در اندوه و خشم است. (10) فخر رازی (11)‌ و بیضاوی (12) نیز اسف در این آیه را به معنای زیادی اندوه دانسته‌اند و مرحوم طبرسی آن را به حزین و غمگین تفسیر كرده است. (13)
برای كلمه «اسفا» در آیه‌ی «... رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً ...» (14)‌دو معنا ذكر شده است:‌1. شدت غضب؛ 2. حزن و اندوه؛ (15) ولی با توجه به اینكه «اسفا» بعد از كلمه غضبان ذكر شده و اصل، عدم تأكید است، می‌توان گفت «اسفا» در این آیه نیز به معنای شدت اندوه و غم است تا افاده كننده معنای جدید باشد. چنان كه سیاق آیه بیانگر شدت ناراحتی موسی (علیه السلام) از شرك بنی اسرائیل است.

2. غضب و خشم

دومین معنای اسف، غضب و خشم است. خداوند متعال می‌فرماید: «فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ‌» (16). شیخ طوسی می‌نویسد: یعنی ما را به غضب درآوردند؛ زیرا خداوند بر گناهكاران خشم می‌كند و مقصود از غضب و خشم خداوند این است كه خداوند عقاب آنان را اراده می‌كند و خوشنودی‌اش به این است كه اراده می‌كند به آنان پاداش دهد. (17) آلوسی (18) نیز همین معنا را از امام علی (علیه السلام) نقل كرده است، چنان كه طبری (19) و قرطبی (20) به این معنا تصریح كرده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. اسماعیل جوهری؛ الصحاح، ج4، ص1330.
2. همان. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ج1و2، ص15.
3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص75.
4. رشید رضا، المنار، ج9، ص206.
5. ابوهلال عسكری؛ معجم الفروق اللغویه، ص195.
6. یوسف:84.
7. محمود زمخشری، الكشاف، ج2، ص496.
8. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج8، ص51.
9. محمود آلوسی؛ روح المعانی، ج13، ص39.
10. محمود زمخشری، الكشاف، ج2، ص703-704.
11. محمد فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج21، ص67.
12. عبدالله بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج3، ص6.
13. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5و6، ص694.
14. اعراف:150. طه: 86.
15. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج6، ص85-86. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان، ج7، ص197.
16. زخرف: 55.
17. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان، ج9، ص208.
18. محمود آلوسی؛ روح المعانی، ج14،‌ص40.
19. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج13، ص107-108.
20. محمد قرطبی؛ الجامع لاحكام القرآن، ج16، ص68.

منبع مقاله :
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط