خلیل فراهیدی نوشته است به هر شیای كه دارای ضمائم وابسته به خود باشد، ام گفته میشود؛ به همین جهت در قرآن كریم بر لوح محفوظ امّ اطلاق شده است؛ (2) زیرا تمامی علوم نشئت گرفته و تولد یافته از اوست و به مكه امالقری گفتهاند؛ زیرا زمین از بخش زیرین آن گسترش یافته است و سوره حمد امالكتاب نامیده شده است؛ زیرا آغاز قرآن است.
كاربردهای ام در قرآن
1. مادر نسبی
ام در آیه «یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ» (3)، «إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِی وَلَدْنَهُمْ» (4)، «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ» (5) و «وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ» (6) به معنای مادر نسبی است.2. مادر رضاعی
خداوند متعال میفرماید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ ... وَ أُمَّهَاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَعْنَکُمْ». (7)3. همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
قرآن كریم میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» (8). در این آیه امهات مجازاً بر همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اطلاق شده است و مقصود از آن حرمت ازدواج با آنان است، نه آنكه در حكم مادر حقیقی باشند؛ زیرا در این صورت باید حكم به تحریم دخترانشان بر امت نیز بشود؛ در حالی كه این چنین نیست و حتی برای مؤمنان نگاه كردن به همسران پیامبر حرام است. اینها خود دلیل است كه مقصود از «امّهات» مادر بودن از جهت تحریم در ازدواج است. (9)4. جایگاه و مأوا
خداوند متعال در سوره قارعه، آیات هشتم و نهم میفرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ* فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ» مقصود از «امّ» محل سكونت و جایگاه است و معنای آیه این است كه كسی كه كفههای اعمال نیكش سبك باشد، جایگاه او دوزخ است و علت تشبیه مكان به جهنمیان به «امّ» بدین جهت است كه دامن مادر، جایگاه فرزند است. (10)5. آیات محكم الهی
قرآن كریم در سوره آل عمران، آیه هفتم، آیات محكم الهی را امّ الكتاب نامیده، میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ». مؤلف المیزان مینویسد: امّ در معنای اصلیاش مرجعی است كه اشیا به آن بازمیگردند و چون آیات محكم، مرجع برای فهم معنای آیات متشابه است، به آن امّ الكتاب گفتهاند؛ مثلاً مقصود از آیه «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» (11) در نگاه اول برای شنونده نامعلوم است؛ ولی با مراجعه به آیه «... لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ...» (12) میفهمد استوای الهی بر عرش از مقوله تكیه زدن بر مكان و تخت نیست، بلكه به معنای تسلط و احاطه بر مخلوقات است. (13)زمخشری مینویسد: امالكتاب به معنای اساس و اصل كتاب است كه متشابهات به سوی آن بازگشت میكنند؛ همانند آیه «إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» (14) كه به قرینه آیه «لاَ تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ...» (15) معلوم میشود مقصود از نگاه به پروردگار نگاه حسّی نیست و همانند آیه «... لاَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ...» (16) كه مقصود از كلمه «امر» در آیه «أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا» (17) را توضیح میدهد. (18) گفتنی است برای محكم و متشابه تفسیرهای گوناگونی شده است كه بحث درباره آن، جایگاه خاص خود را میطلبد.6. لوح محفوظ
خداوند متعال فرموده است: «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ» (19): ما این كتاب را قرآنی عربی قرار دادیم، شاید اندیشه كنید و این قرآن در امّالكتاب (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است.بسیاری از مفسران معتقدند امالكتاب به معنای لوح محفوظ است؛ چنان كه در تفاسیر تبیان (20)، المیزان (21)، زاد المسیر (22) و كشاف (23) ذكر شده است. دلیل بر این تفسیر را میتوان این كلام الهی قرار داد: « بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ * فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ» (24). نامگذاری لوح محفوظ به امّالكتاب نیز بدین جهت است كه تمامی علوم از آن نشئت گرفته است (25) و اصل و اساس تمامی كتابهای آسمانی است.
7. مكه
خداوند متعال میفرماید: «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلَهَا» (26) همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «وَ هذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلَهَا» (27). در هریك از این دو آیه، مقصود از امّالقری مكه است. زمخشری در كشاف درباره علت نامگذاری مكه به امالقری مینویسد: بدین جهت مكه را امالقری نام نهادهاند كه محل اولین خانهای است كه خداوند برای مردم قرار داده و قبلهی تمامی شهرها و محل برگزاری حج آنهاست. (28) برخی دیگر گفتهاند: چون زمین از مكه گسترش یافته است. (29)پینوشتها:
1. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ج1و2، ص23، «امّ».
2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص85.
3. زمر: 6.
4. مجادله: 2.
5. نساء: 23.
6. نجم: 32.
7. نساء: 23.
8. احزاب: 6.
9. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج7و8، ص530.
10. همان، ج9 و10، ص808. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص790.
11. طه: 5.
12. شوری: 11.
13. سیدمحمد حسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج3، ص 20-21.
14. قیامت: 23.
15. انعام: 103.
16. اعراف: 28.
17: اسراء: 16.
18. محمود زمخشری؛ الکشاف؛ ج1، ص 338.
19. زخرف: 3-4.
20. محمدبن حسن طوسی؛ التبیان؛ ج9، ص 180.
21. سیدمحمد حسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج18، ص 84.
22. ابن جوزی؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ ج7، ص 302.
23. محمود زمخشری؛ الکشاف؛ ج4، ص 236.
24. بروج: 21-22.
25. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 85.
26. شورا: 7.
27. انعام: 92.
28. محمود زمخشری؛ الکشاف؛ ج2، ص 45.
29. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 85.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول