بسررشته امور زندگي خود را در دست بگيريد
نويسنده:برايان تريسي
تنها محدوديت تحقق بخشيدن فردا، ترديدهاي امروز ماست. بياييد با ايمان راسخ به جلو حرکت کنيم.
-فرانکلين ديلائو روزولت
به عنوان يک قاعده کلي، کسي باهوش تر از شما نيست، کسي بهتر از شما وجود ندارد. صرف اينکه کسي موفق تر و بهتر از شما کار مي کند، بدين معنا نيست که او از شما بهتر است. تنها معنايش اين است که آموخته در زمينه خاصي قبل از شما راه موفقيت را شناسايي کند. و هر کاري که ديگران کرده اند شما هم به احتمال زياد مي توانيد انجام بدهيد. محدوديتها اندک اند.
اين قاعده راحتي نيست، اما شخصاً ساده است. شما هم مي توانيد براي رسيدن به هدفهايتان آنچه را که لازم داريد، بياموزيد.
وقتي 31 ساله بودم، خود را براي ورود به دانشگاه و درس خواندن آماده کردم.هزاران ساعت درس خواندم و مطالعه کردم تا در زمينه بازرگاني مدرک گرفتم. نظريه هاي اقتصادي خرد و کلان را آموختم، آمار و احتمالات را ياد گرفتم، بر علوم مديريت و حسابداري آگاهي پيدا کردم. بازاريابي را مطالعه کردم، با برنامه ريزي استراتژيک آشنا شدم. متعهد شدم که چيز ياد بگيرم.
توانستم به آنها راه را نشان بدهم. به هر کسي که گوش شنوا داشت، آموختم که براي رسيدن به هدفهايشان آنچه را که لازم دارند، مي توانند بياموزند. محدوديتي در کار نبود، اما به نظر مي رسيد که تنها معدودي گوش شنوا دارند.
روانشناسان و پژوهشگران سالها درباره روانشناسي موفقيت و شکست بررسي کرده اند.همه آنها به اين نتيجه رسيدند که دو مانع مهم ذهني وجود دارد که دستيابي به موفقيت را از بين مي برد. اولي، آن چيزي است که دکتر مارتين سليگمن، استاد دانشگاه پيسيلوانيا، در کتاب خوش بيني فرا گرفته شده، آن را «درماندگي آموخته شده» نام داده است. با توجه به بررسيهاي او، 80 درصد مردم با اين مشکل رو به رو هستند.براي جمع کثيري از مردم اين بزرگ ترين مانع آنها براي دستيابي به موفقيت است.
اشخاص احساس مي کنند نمي توانند از وزن بدن خود بکاهند، نمي توانند شغل بهتري پيدا کنند، نمي توانند روابطشان را تغيير دهند يا آنها را بهتر بکنند،
نمي توانند بر درآمدهاي خود بيفزايند، نمي توانند دانش و مهارت بيشتري پيدا کنند، نمي توانند بسياري از کارهاي مورد علاقه شان را انجام بدهند. در گذشته بارها ناکام شده اند و در نتيجه باور کرده اند نمي توانند زندگي شان را به شکلي که مي خواهند تغيير بدهند. زندگي اينها اين گونه است که صبح از خواب بيدار بشوند، به سر کارشان بروند، با همکارانشان حرف بزنند، دوباره به خانه برگردند، شامشان را بخورند، چهار يا پنج ساعت تلويزيون تماشا کنند و دوباره به رختخواب بروند.
ناتواني فراگرفته شده، به همراه راحتي خيال، اشخاصي را تحويل جامعه مي دهند که ضعيف و درمانده هستند. اينها نمي توانند در زندگي خود تغيير معني داري به وجود آورند. شخص در اين زمان مترصد امنيت است و دنبال فرصت مناسب نمي گردد. او خود را قرباني حوادث ارزيابي مي کند.
اشتياق سوزان براي رسيدن به خواسته هايتان نمي دهد.
اگر به زندگي خود فکر کنيد، به ياد مي آوريد آنچه را که به واقع مي خواستيد و براي به دست آوردنش تلاش کرديد، به آن دست يافتيد.
به نظر مي رسد هر چه درباره موضوعي کمتر بدانيد، هراس بيشتري پيدا مي کنيد که در آن زمينه کاري صورت دهيد.جهل و ناداني مانع از آن مي شوند تا کاري را بهتر از آنچه امروز انجام مي دهيد انجام بدهيد. ترس و جهل يکديگر را تقويت مي کنند. اينها تأثير متقابلشان سبب مي شود که با فلج ذهني رو به رو گرديد.
اما به کشف حيرت انگيزي توجه کنيد. کسب علم و اطلاع درباره هر موضوعي بر اعتماد به نفس شما مي افزايد و از هراس شما در آن زمينه مي کاهد.وقتي دانش يا مهارت شما افزايش پيدا مي کند، به موقعيتي مي رسيد که دست به کار شويد و تغيير لازم را در خود ايجاد کنيد.نداشتن علم و اطلاع مانع از آن مي شود که براي تغييردادن شرايط کاري صورت دهيد.
بيشتر مي شود. وقتي علم و اطلاعتان افزايش پيدا مي کند، اعتماد به نفس بيشتري به دست مي آوريد که مي توانيد آن کار را انجام بدهيد.
وقتي بر ميزان ميل و آرزوي خود مي افزاييد و علم و اطلاعتان را بيشتر مي کنيد، اثرات خود محدود کننده هراس و جهل را خنثي مي کنيد.
همراه با ميل و آرزو و دانش سرانجام جاي ترس و جهل را با شجاعت و اعتماد به نفس تغيير مي دهيد. هر چه درباره چيزي که برايتان مهم است بيشتر بياموزيد، شجاع بيشتري براي دستيابي به آن پيدا مي کنيد و با اطمينان بيشتري براي دستيابي به هدفتان حرکت مي کنيد.
شما با جرياني پيوسته از انديشه، احساس و تصاويري که از ذهنتان مي گذرد دنيايتان را خلق مي کنيد.شما با فکر و انديشه فعلي خود مي توانيد آينده خود را رقم بزنيد.
اگر قطعاً بر اين باور باشيد که براي موفقيت خلق شده ايد و در هر شرايط به اين باور بچسبيد، هيچ عاملي نمي تواند مانع از آن شود که به موفقيت مورد نظرتان دست پيدا نکنيد.
اگر قطعاً معتقد باشيد که انسان خوبي هستيد و از توانمنديهاي سطح بالا بهره داريد، اين باور شما به تحقق مي پيوندد.
مي توانيد با نگاه کردن به کاري که انجام مي دهيد به باورهاي خود پي ببريد. رفتار بيروني شما نماد باورهاي دروني شماست.
يکي از بهترين راههاي پي بردن به باورهاي راستين خود اين است که ببينيد وقتي عصباني، ناراحت و يا تحت فشار هستيد، چگونه رفتار مي کنيد.
برخورد مي کنيد، از ثمرات و اثرات آن شگفت زده مي شويد.
بهترين راه براي پيش بيني آينده، خلق کردن آن است. هر طور که به آينده نگاه کنيد، همان اتفاق مي افتد. اگر فرض را بر اين بگذاريد که از هر تجربه و حادثه اي در آينده بهره خواهيد گرفت، اين اتفاق برايتان مي افتد. اين گونه شادتر و خوش بين تر مي شويد.
براساس اين قانون، هر چه درباره چيزي که مي خواهيد بيشتر فکر کنيد، با احتمال بيشتري به آن دست پيدا مي کنيد. هر چه مطمئن تر شويد که به هدف خود در زندگي دست خواهيد يافت، اين اتفاق با احتمال بيشتري روي خواهد داد شما در حکم آهن ربايي هستيد که آنچه را بخواهيد، به خود جلب مي کنيد.
آنچه در پيرامون خود نگاه کنيد، در واقع چيزي از آن در درونتان وجود دارد. دنياي بيروني ثروت، کار، روابط و سلامتي، تصاوير دورني شما را منعکس مي کنند. چيزي نمي تواند به طور دائم در زندگي شما باقي بماند، مگر آنکه در درون خود آن را بخواهيد.
براي داشتن روابط خوشايند تر، بايد به ديگران بيشتر محبت بکنيد. تنها در انديشه هم کافي نيست، بايد از صميم قلب ديگران را دوست بداريد. وقتي از درون انسان مهربان تري شويد، دنياي روابط شما تغيير خواهد کرد و گاه اين تغيير بلافاصله اتفاق مي افتد. براي اينکه در دنياي بيرون به لحاظ مالي موفق تر شويد، بايد در درون خود موفق تر گرديد. براي اينکه به سلامتي بيشتري برسيد، بايد در ذهن خودتان را موفق ببينيد.
دکتر ويليام جيمز، استاد دانشگاه هاروارد، در سال 1905، گفت: «بزرگ ترين انقلاب نسل من کشف اين نکته است که اشخاص با تغيير دادن نگرش ذهني خود، مي تواند جنبه هاي بيروني ذهن خود را تغيير بدهند.»
قوانين باور، انتظارات، جذابيت و همخواني اگر به درست و آگاهانه به کار گرفته شوند، زندگي شما را متحول مي سازند.وقتي انديشه خود را درباره هدفهايتان تغيير بدهيد، باورها و اقداماتتان تغيير خواهند کرد. متوجه خواهيد شد براي تحقق بخشيدن به خواسته هاي خود کارهاي بيشتري را که به آن احتياج داريد، انجام مي دهيد.
شما پيوسته اميدوار مي شويد که اتفاقات خوشايندي برايتان بيفتد، و اين
اتفاق هم مي افتد. شما اشخاص و موقعيتهاي عالي را به خود جلب مي کنيد.دنياي بيرون شما با دنياي درونتان همخواني و مطابقت پيدا مي کند.
انسانهاي موفق از نگرش ذهني مثبت برخوردارند. انسانهاي موفق و ثروتمند ذهنيت موفق و ثروتمند دارند.اشخاص مهربان، صبور و آرام که با دوستان، آشنايان و افراد خانواده خود رابطه خوبي دارند، در انديشه و ذهن خود مهربان و پر محبت هستند. وقتي همان ذهنيت اشخاص موفق را در خود ايجاد کنيد، به زودي به نتايج و تجربه هاي آنها دست پيدا مي کنيد.
من قبلاً به حال خودم تأسف مي خوردم براي اينکه در حالي به دوران بيست سالگي پا گذاشتم که بي پول بودم و تحصيلات خوب هم نداشتم، بعد دانستم که اغلب مردم بدون پول شروع مي کنند.بيشترين مطالبي که در دانشگاهها درس مي دهند، به درد همان دانشگاهاي مي خورد. وقتي از دانشگاه بيرون مي آييد، ديگر آنها به دردتان نمي خورند.
بعد از آن جهت به حال خود تأسف خوردم که ديدم از استعداد طبيعي که از آن بهره بگيرم نصيبي ندارم. نمي توانستم شغل خوبي پيدا کنم. بعد فهميدم اغلب مردم در اين زمينه هم حال و روز مرا دارند. دانستم اغلب مردم بارها و بارها تلاش مي کنند و شکست مي خورند تا سرانجام به موفقيت مي رسند.
واقعيت اين است که براي رسيدن به آنچه مي خواهيد، بايد تلاش کنيد و بدانيد که سرانجام به خواسته خود مي رسيد. همه در همين شرايط هستند.
احساس درماندگي فراگرفته شده و توجه به خيال راحت دو مانع مهمي هستند که نمي گذارند فکرتان را تغيير بدهيد.مانع از آن مي شوند که در رؤياهاي بزرگ فرو برويد و هدفهاي عالي براي خود در نظر بگيريد.
راه غلبه بر هراس و جهل، ميل و آرزو و دانش است. دو کيفيت مهمي که از داشتن آرزو و دانش نشئت مي گيرند شجاعت و اعتماد به نفس هستند که براي تحقق بخشيدن به هر خواسته اي به آن نياز داريد.
با تبديل کردن رؤياها به هدفها، به آنها تحقق مي بخشيد.آنچه را که به واقع مي خواهيد، مکتوب مي کنيد، زماني براي تحقق آن در نظر مي گيريد و درباره تلاشي که براي تحقق هدفتان لازم داريد تصميم مي گيريد. هدف و برنامه دستيابي به اين هدف را مکتوب کنيد و بعد همه روزه براي رسيدن به آن کاري صورت دهيد. پيشاپيش مصمم شويد که در هيچ شرايطي دست از تلاش برنخواهيد داشت و هرگز تسليم نخواهيد شد.
وقتي بهانه آوردن را متوقف کردم، شروع به پيشرفت کردم. وقتي ديگران را سرزنش نکردم و به حال خود تأسف نخوردم، به فکرم رسيد اقداماتي مي توانم انجام دهم که به موقعيت بهتري برسم. وقتي شروع به هدف گذاري کردم و براي تحقق آنها تلاش نمودم، احساس کردم سررشته امور زندگي ام را در دست
گرفته ام. وقتي آنچه را که بايد ياد مي گرفتم شروع به يادگيري کردم، در ساير زمينه هاي زندگي ام موفق تر شدم.و وقتي دستيابي به هدفهايم شروع شد، طرز فکرم به کلي تغيير کرد.
02 يک مورد را که در آن از واژه «نمي توانم»استفاده مي کنيد، شناسايي نماييد. حالا به اين موضوع توجه کنيد که تنها محدوديت موجود چيزي است که در ذهن شما وجود دارد.
03 در کدام بخش يا بخشهايي از زندگي به قدري موفق شده ايد که حاضر نيستيد از اين خيال راحت بيرون بياييد.
04 زمينه اي را شناسايي کنيد که هراس و ترديد مانع از آن مي شوند که نتوانيد به خواسته خود برسيد. تصور کنيد که در اين زمينه خاص موفقيت شما تضمين شده است. حالا چه کاري را به شکل متفاوت انجام مي دهيد؟
05 از کدام بهانه براي توجيه تصميم گيري نکردن و يا دست به کار نشدن براي رسيدن به هدفهايتان استفاده مي کنيد؟ اگر بهانه هايتان درست نبودند، چه اتفاقي مي افتاد؟
06 ميل و آرزو و دانش پادزهر هراس و ترديد هستند. چه مي توانيد بکنيد تا بلافاصله بر ميزان دانش خود بيفزاييد تا کاري را که لازم است، انجام بدهيد؟
07 زمينه مهم و کليدي زندگي خود را که با انديشه خود خلق کرده ايد شناسايي کنيد. چگونه مي توانيد با تغيير دادن انديشه خود در اين زمينه موفق تر گرديد؟
منبع:کتاب فکرتان را عوض کنيد تا زندگيتان تغيير کند
/خ
-فرانکلين ديلائو روزولت
واقعيت بزرگ
به عنوان يک قاعده کلي، کسي باهوش تر از شما نيست، کسي بهتر از شما وجود ندارد. صرف اينکه کسي موفق تر و بهتر از شما کار مي کند، بدين معنا نيست که او از شما بهتر است. تنها معنايش اين است که آموخته در زمينه خاصي قبل از شما راه موفقيت را شناسايي کند. و هر کاري که ديگران کرده اند شما هم به احتمال زياد مي توانيد انجام بدهيد. محدوديتها اندک اند.
اين قاعده راحتي نيست، اما شخصاً ساده است. شما هم مي توانيد براي رسيدن به هدفهايتان آنچه را که لازم داريد، بياموزيد.
آنچه را که نياز داريد، بياموزيد
وقتي 31 ساله بودم، خود را براي ورود به دانشگاه و درس خواندن آماده کردم.هزاران ساعت درس خواندم و مطالعه کردم تا در زمينه بازرگاني مدرک گرفتم. نظريه هاي اقتصادي خرد و کلان را آموختم، آمار و احتمالات را ياد گرفتم، بر علوم مديريت و حسابداري آگاهي پيدا کردم. بازاريابي را مطالعه کردم، با برنامه ريزي استراتژيک آشنا شدم. متعهد شدم که چيز ياد بگيرم.
راز بزرگ
توانستم به آنها راه را نشان بدهم. به هر کسي که گوش شنوا داشت، آموختم که براي رسيدن به هدفهايشان آنچه را که لازم دارند، مي توانند بياموزند. محدوديتي در کار نبود، اما به نظر مي رسيد که تنها معدودي گوش شنوا دارند.
دليل براي همه چيز
روانشناسان و پژوهشگران سالها درباره روانشناسي موفقيت و شکست بررسي کرده اند.همه آنها به اين نتيجه رسيدند که دو مانع مهم ذهني وجود دارد که دستيابي به موفقيت را از بين مي برد. اولي، آن چيزي است که دکتر مارتين سليگمن، استاد دانشگاه پيسيلوانيا، در کتاب خوش بيني فرا گرفته شده، آن را «درماندگي آموخته شده» نام داده است. با توجه به بررسيهاي او، 80 درصد مردم با اين مشکل رو به رو هستند.براي جمع کثيري از مردم اين بزرگ ترين مانع آنها براي دستيابي به موفقيت است.
احساس گيرافتادگي
اشخاص احساس مي کنند نمي توانند از وزن بدن خود بکاهند، نمي توانند شغل بهتري پيدا کنند، نمي توانند روابطشان را تغيير دهند يا آنها را بهتر بکنند،
نمي توانند بر درآمدهاي خود بيفزايند، نمي توانند دانش و مهارت بيشتري پيدا کنند، نمي توانند بسياري از کارهاي مورد علاقه شان را انجام بدهند. در گذشته بارها ناکام شده اند و در نتيجه باور کرده اند نمي توانند زندگي شان را به شکلي که مي خواهند تغيير بدهند. زندگي اينها اين گونه است که صبح از خواب بيدار بشوند، به سر کارشان بروند، با همکارانشان حرف بزنند، دوباره به خانه برگردند، شامشان را بخورند، چهار يا پنج ساعت تلويزيون تماشا کنند و دوباره به رختخواب بروند.
دام راحتي خيال
ناتواني فراگرفته شده، به همراه راحتي خيال، اشخاصي را تحويل جامعه مي دهند که ضعيف و درمانده هستند. اينها نمي توانند در زندگي خود تغيير معني داري به وجود آورند. شخص در اين زمان مترصد امنيت است و دنبال فرصت مناسب نمي گردد. او خود را قرباني حوادث ارزيابي مي کند.
محدوديت واقعي در کار نيست
اشتياق سوزان براي رسيدن به خواسته هايتان نمي دهد.
اگر به زندگي خود فکر کنيد، به ياد مي آوريد آنچه را که به واقع مي خواستيد و براي به دست آوردنش تلاش کرديد، به آن دست يافتيد.
بزرگ ترين دشمنان ما
به نظر مي رسد هر چه درباره موضوعي کمتر بدانيد، هراس بيشتري پيدا مي کنيد که در آن زمينه کاري صورت دهيد.جهل و ناداني مانع از آن مي شوند تا کاري را بهتر از آنچه امروز انجام مي دهيد انجام بدهيد. ترس و جهل يکديگر را تقويت مي کنند. اينها تأثير متقابلشان سبب مي شود که با فلج ذهني رو به رو گرديد.
اما به کشف حيرت انگيزي توجه کنيد. کسب علم و اطلاع درباره هر موضوعي بر اعتماد به نفس شما مي افزايد و از هراس شما در آن زمينه مي کاهد.وقتي دانش يا مهارت شما افزايش پيدا مي کند، به موقعيتي مي رسيد که دست به کار شويد و تغيير لازم را در خود ايجاد کنيد.نداشتن علم و اطلاع مانع از آن مي شود که براي تغييردادن شرايط کاري صورت دهيد.
هراسهايتان را خنثي کنيد
بيشتر مي شود. وقتي علم و اطلاعتان افزايش پيدا مي کند، اعتماد به نفس بيشتري به دست مي آوريد که مي توانيد آن کار را انجام بدهيد.
وقتي بر ميزان ميل و آرزوي خود مي افزاييد و علم و اطلاعتان را بيشتر مي کنيد، اثرات خود محدود کننده هراس و جهل را خنثي مي کنيد.
همراه با ميل و آرزو و دانش سرانجام جاي ترس و جهل را با شجاعت و اعتماد به نفس تغيير مي دهيد. هر چه درباره چيزي که برايتان مهم است بيشتر بياموزيد، شجاع بيشتري براي دستيابي به آن پيدا مي کنيد و با اطمينان بيشتري براي دستيابي به هدفتان حرکت مي کنيد.
شما مسئول هستيد
همه چيز به ذهن شما بستگي دارد
شما با جرياني پيوسته از انديشه، احساس و تصاويري که از ذهنتان مي گذرد دنيايتان را خلق مي کنيد.شما با فکر و انديشه فعلي خود مي توانيد آينده خود را رقم بزنيد.
قانون باور
اگر قطعاً بر اين باور باشيد که براي موفقيت خلق شده ايد و در هر شرايط به اين باور بچسبيد، هيچ عاملي نمي تواند مانع از آن شود که به موفقيت مورد نظرتان دست پيدا نکنيد.
اگر قطعاً معتقد باشيد که انسان خوبي هستيد و از توانمنديهاي سطح بالا بهره داريد، اين باور شما به تحقق مي پيوندد.
مي توانيد با نگاه کردن به کاري که انجام مي دهيد به باورهاي خود پي ببريد. رفتار بيروني شما نماد باورهاي دروني شماست.
يکي از بهترين راههاي پي بردن به باورهاي راستين خود اين است که ببينيد وقتي عصباني، ناراحت و يا تحت فشار هستيد، چگونه رفتار مي کنيد.
قانون انتظارات
برخورد مي کنيد، از ثمرات و اثرات آن شگفت زده مي شويد.
انتظار مثبت
بهترين راه براي پيش بيني آينده، خلق کردن آن است. هر طور که به آينده نگاه کنيد، همان اتفاق مي افتد. اگر فرض را بر اين بگذاريد که از هر تجربه و حادثه اي در آينده بهره خواهيد گرفت، اين اتفاق برايتان مي افتد. اين گونه شادتر و خوش بين تر مي شويد.
قانون جذابيت
براساس اين قانون، هر چه درباره چيزي که مي خواهيد بيشتر فکر کنيد، با احتمال بيشتري به آن دست پيدا مي کنيد. هر چه مطمئن تر شويد که به هدف خود در زندگي دست خواهيد يافت، اين اتفاق با احتمال بيشتري روي خواهد داد شما در حکم آهن ربايي هستيد که آنچه را بخواهيد، به خود جلب مي کنيد.
قانون همخواني و مطابقت
آنچه در پيرامون خود نگاه کنيد، در واقع چيزي از آن در درونتان وجود دارد. دنياي بيروني ثروت، کار، روابط و سلامتي، تصاوير دورني شما را منعکس مي کنند. چيزي نمي تواند به طور دائم در زندگي شما باقي بماند، مگر آنکه در درون خود آن را بخواهيد.
براي داشتن روابط خوشايند تر، بايد به ديگران بيشتر محبت بکنيد. تنها در انديشه هم کافي نيست، بايد از صميم قلب ديگران را دوست بداريد. وقتي از درون انسان مهربان تري شويد، دنياي روابط شما تغيير خواهد کرد و گاه اين تغيير بلافاصله اتفاق مي افتد. براي اينکه در دنياي بيرون به لحاظ مالي موفق تر شويد، بايد در درون خود موفق تر گرديد. براي اينکه به سلامتي بيشتري برسيد، بايد در ذهن خودتان را موفق ببينيد.
دکتر ويليام جيمز، استاد دانشگاه هاروارد، در سال 1905، گفت: «بزرگ ترين انقلاب نسل من کشف اين نکته است که اشخاص با تغيير دادن نگرش ذهني خود، مي تواند جنبه هاي بيروني ذهن خود را تغيير بدهند.»
سررشته امور زندگي خود را در دست بگيريد
قوانين باور، انتظارات، جذابيت و همخواني اگر به درست و آگاهانه به کار گرفته شوند، زندگي شما را متحول مي سازند.وقتي انديشه خود را درباره هدفهايتان تغيير بدهيد، باورها و اقداماتتان تغيير خواهند کرد. متوجه خواهيد شد براي تحقق بخشيدن به خواسته هاي خود کارهاي بيشتري را که به آن احتياج داريد، انجام مي دهيد.
شما پيوسته اميدوار مي شويد که اتفاقات خوشايندي برايتان بيفتد، و اين
اتفاق هم مي افتد. شما اشخاص و موقعيتهاي عالي را به خود جلب مي کنيد.دنياي بيرون شما با دنياي درونتان همخواني و مطابقت پيدا مي کند.
انسانهاي موفق از نگرش ذهني مثبت برخوردارند. انسانهاي موفق و ثروتمند ذهنيت موفق و ثروتمند دارند.اشخاص مهربان، صبور و آرام که با دوستان، آشنايان و افراد خانواده خود رابطه خوبي دارند، در انديشه و ذهن خود مهربان و پر محبت هستند. وقتي همان ذهنيت اشخاص موفق را در خود ايجاد کنيد، به زودي به نتايج و تجربه هاي آنها دست پيدا مي کنيد.
از همان جايي که هستيد شروع کنيد
من قبلاً به حال خودم تأسف مي خوردم براي اينکه در حالي به دوران بيست سالگي پا گذاشتم که بي پول بودم و تحصيلات خوب هم نداشتم، بعد دانستم که اغلب مردم بدون پول شروع مي کنند.بيشترين مطالبي که در دانشگاهها درس مي دهند، به درد همان دانشگاهاي مي خورد. وقتي از دانشگاه بيرون مي آييد، ديگر آنها به دردتان نمي خورند.
بعد از آن جهت به حال خود تأسف خوردم که ديدم از استعداد طبيعي که از آن بهره بگيرم نصيبي ندارم. نمي توانستم شغل خوبي پيدا کنم. بعد فهميدم اغلب مردم در اين زمينه هم حال و روز مرا دارند. دانستم اغلب مردم بارها و بارها تلاش مي کنند و شکست مي خورند تا سرانجام به موفقيت مي رسند.
واقعيت اين است که براي رسيدن به آنچه مي خواهيد، بايد تلاش کنيد و بدانيد که سرانجام به خواسته خود مي رسيد. همه در همين شرايط هستند.
دنياي شگفت انگيزي داريم
احساس درماندگي فراگرفته شده و توجه به خيال راحت دو مانع مهمي هستند که نمي گذارند فکرتان را تغيير بدهيد.مانع از آن مي شوند که در رؤياهاي بزرگ فرو برويد و هدفهاي عالي براي خود در نظر بگيريد.
راه غلبه بر هراس و جهل، ميل و آرزو و دانش است. دو کيفيت مهمي که از داشتن آرزو و دانش نشئت مي گيرند شجاعت و اعتماد به نفس هستند که براي تحقق بخشيدن به هر خواسته اي به آن نياز داريد.
با تبديل کردن رؤياها به هدفها، به آنها تحقق مي بخشيد.آنچه را که به واقع مي خواهيد، مکتوب مي کنيد، زماني براي تحقق آن در نظر مي گيريد و درباره تلاشي که براي تحقق هدفتان لازم داريد تصميم مي گيريد. هدف و برنامه دستيابي به اين هدف را مکتوب کنيد و بعد همه روزه براي رسيدن به آن کاري صورت دهيد. پيشاپيش مصمم شويد که در هيچ شرايطي دست از تلاش برنخواهيد داشت و هرگز تسليم نخواهيد شد.
پيشرفت کنيد، بهانه سازي نکنيد
وقتي بهانه آوردن را متوقف کردم، شروع به پيشرفت کردم. وقتي ديگران را سرزنش نکردم و به حال خود تأسف نخوردم، به فکرم رسيد اقداماتي مي توانم انجام دهم که به موقعيت بهتري برسم. وقتي شروع به هدف گذاري کردم و براي تحقق آنها تلاش نمودم، احساس کردم سررشته امور زندگي ام را در دست
گرفته ام. وقتي آنچه را که بايد ياد مي گرفتم شروع به يادگيري کردم، در ساير زمينه هاي زندگي ام موفق تر شدم.و وقتي دستيابي به هدفهايم شروع شد، طرز فکرم به کلي تغيير کرد.
تغيير دادن زندگي
تمرينات عملي
02 يک مورد را که در آن از واژه «نمي توانم»استفاده مي کنيد، شناسايي نماييد. حالا به اين موضوع توجه کنيد که تنها محدوديت موجود چيزي است که در ذهن شما وجود دارد.
03 در کدام بخش يا بخشهايي از زندگي به قدري موفق شده ايد که حاضر نيستيد از اين خيال راحت بيرون بياييد.
04 زمينه اي را شناسايي کنيد که هراس و ترديد مانع از آن مي شوند که نتوانيد به خواسته خود برسيد. تصور کنيد که در اين زمينه خاص موفقيت شما تضمين شده است. حالا چه کاري را به شکل متفاوت انجام مي دهيد؟
05 از کدام بهانه براي توجيه تصميم گيري نکردن و يا دست به کار نشدن براي رسيدن به هدفهايتان استفاده مي کنيد؟ اگر بهانه هايتان درست نبودند، چه اتفاقي مي افتاد؟
06 ميل و آرزو و دانش پادزهر هراس و ترديد هستند. چه مي توانيد بکنيد تا بلافاصله بر ميزان دانش خود بيفزاييد تا کاري را که لازم است، انجام بدهيد؟
07 زمينه مهم و کليدي زندگي خود را که با انديشه خود خلق کرده ايد شناسايي کنيد. چگونه مي توانيد با تغيير دادن انديشه خود در اين زمينه موفق تر گرديد؟
منبع:کتاب فکرتان را عوض کنيد تا زندگيتان تغيير کند
/خ