عوامل موفقيت اقتصادي

تا آن جا که در حافظه ي تاريخ مانده است. از ديرباز تا کنون، انسان ها براي گذران زندگي خويش، با نيازهاي نامحدود و منابع محدود روبه رو بوده اند و همين ناهمگوني، علت پيدايش علم اقتصاد بوده است و اهميت اين مسئله، باعث شده است تا متفکران و فيلسوفاني مثل افلاطون و ارسطو و سيسرون حکيم، نظريه هاي خاص در برخي ابواب اقتصادي، مطرح نمايند. (1) زياده طلبي و منفعت پرستي انسان، موجب مي شود تا هر کس که قدرت بيشتري دارد، از منابع موجود بيشتر استفاده و
جمعه، 16 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل موفقيت اقتصادي
عوامل موفقيت اقتصادي
عوامل موفقيت اقتصادي

نويسنده:اصغر هادوي کاشاني

مقدمه

تا آن جا که در حافظه ي تاريخ مانده است. از ديرباز تا کنون، انسان ها براي گذران زندگي خويش، با نيازهاي نامحدود و منابع محدود روبه رو بوده اند و همين ناهمگوني، علت پيدايش علم اقتصاد بوده است و اهميت اين مسئله، باعث شده است تا متفکران و فيلسوفاني مثل افلاطون و ارسطو و سيسرون حکيم، نظريه هاي خاص در برخي ابواب اقتصادي، مطرح نمايند. (1) زياده طلبي و منفعت پرستي انسان، موجب مي شود تا هر کس که قدرت بيشتري دارد، از منابع موجود بيشتر استفاده و بهره برداري کند. لذا عدالت اقتصادي و پرهيز از رباخواري، « شاه بيت » نظريه هاي اقتصادي بوده اند.
بعضي از مکتب هاي اقتصادي، اهرم وجود دولت را براي اين کار پيش بيني کرده اند که براي نمونه مي توان به مرکانتيليست ها، سوسياليست ها و کينزين ها اشاره کرد.
در مقابل، مکتب هاي ديگري اعتقاد دارند که حذف دولت از اقتصاد و زمينه ي ايجاد رقابت، مي تواند فضاي جامعه را با عدالت عطرآگين نمايد. فيزيوکرات ها و کلاسيک ها، از نمونه هاي گروه دوم اند. تفکر غالب در اقتصاد امروزي، اقتصاد مختلط است؛ يعني نه به طور کامل اقتصاد خصوصي و سرمايه داري و نه اقتصاد دولتي و لذا موفقيت اقتصادي را بايد با اين ديد بررسي کرد. در اين نوشتار، بعضي از معيارهاي موفقيت اقتصادي را از دو منظر غير اسلامي و اسلامي، در جنبه هاي مصرف و توليد، بررسي مي کنيم.

1. معيارهاي موفقيت در اقتصاد غير اسلامي

الف) حداکثر کردن مطلوبيت

مطلوبيت، يک صفت کيفي است که مصرف کننده از يک کالا احساس مي کندو اين مطلوبيت، همراه با افزايش مصرف، کاهش مي يابد. در يک مثال ساده، فرض کنيد شما در هواي گرم، بسيار تشنه هستيد. اولين ليوان آب را که مي نوشيد، براي شما مطلوبيت بالايي دارد؛ ولي دومين ليوان، لذت ليوان اول را ندارد و همين طور ليوان سوم از ليوان دوم مطلوبيت کم تري دارد. همان طور که گفته شد، مطلوبيت، صفتي کيفي مانند هوش، استعداد، زيبايي و... است که با عدد و رقم قابل اندازه گيري نيست؛ گرچه واحدهايي براي اندازه گيري آن معين نموده اند. مثلا در نمونه ي آب و تشنگي، گفته شده ليوان اول، صد يوتيل (Util) و ليوان دوم، هشتاد يوتيل مطلوبيت دارد. گفته شده که مصرف کننده با توجه به بودجه اي که در اختيار دارد و مي تواند به دو کالا اختصاص دهد، ترکيبي از دو کالا را انتخاب مي کند که مطلوبيت بالاتري نسبت به ترکيبات ديگر داشته باشد. در شکل روبه رو از ترکيب، منحني «ج» را انتخاب مي کند که هم با بودجه اش سازگاري دارد و هم بهترين و بالاترين مطلوبيت را به او مي دهد.(2)
خوراک
پوشاک

ب) حداکثر کردن سود

توليد کنندگان، با توجه به شرايط اقتصادي، هزينه هاي توليد و تقاضاي بازار، براي ايجاد يک کارگاه توليدي به ارزيابي مي پردازند و در نهايت، به توليد کالا يا خدماتي مي پردازندکه بالاترين سود را براي آنها به ارمغان آورد. حتي در هنگام افزايش يا کاهش توليد نيز همين هدف را دنبال مي کنند. با همين معيار، هر سال کارخانه را ارزيابي مي کنند و در صورتي که اين هدف محقق نشود، کارخانه را تعطيل مي کنند. کم ترکسي در اقتصاد غرب، نظر به نيازهاي جامعه يا رضايت خداوند دارد.

ج ) تحليل هزينه - فايده

هرگونه تصميم در اقتصاد بر اساس اين تحليل صورت مي گيرد که آيا هزينه اي که براي تصميم خاص اقتصادي پرداخت مي شود، چه مقدار منفعت دارد. اگر منفعت آن بيشتر از هزينه ها باشد، آن را عملي مي کند و گرنه چشم پوشي کرده، به دنبال جايگزين مي گردد. اين بند، تقريبا مشابه بند « ب » است؛ فقط در اين جا هزينه هاي معنوي نيز لحاظ مي شود. فرض کنيد کشوري بخواهد ارتباط تجاري با کشورهايي برقرار کند که علاوه بر کالاهاي متداول، مواد مخدر نيز توليد مي کنند. در اين صورت، ارتباط با اين کشورها هزينه هاي معنوي بالايي دارد. گرچه دولت در قبال آنها پول نمي دهد؛ اما آثار مخرب اعتيادي که دامن جوانان را مي گيرد، بسيار سنگين است. با توجه به هزينه هاي مادي و معنوي، اشخاص، بنگاه ها و دولت ها، گزينه اي را انتخاب مي کنند که فايده اش بيش از هزينه هايش باشد.

2. معيارهاي موفقيت اقتصادي از نظر اسلام

در اين ديدگاه، ملاک موفقيت، فقط عوامل مادي نيست و کسي که فقط در پناه تصميمات اقتصادي، دنياي خويش را آباد کند، فرد موفقي نخواهد بود. در قرآن آمده است: « ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه »(3) و وزن آخرت با دنيا يکي گرفته شده است. حتي در آيات ديگري براي آخرت، اهميت بيشتري قائل شده است. حتي در آيات ديگري براي آخرت، اهميت بيشتري قائل شده است: « و الاخره خير لک من الاولي »(4) و در آيه ي ديگري آمده است: « و الاخره خير و أبقي »(5). با در سوره مطففين، وقتي خداوند از نعمت هاي بهشتي ياد مي کند، از مشتاقان مي خواهد که براي رسيدن به آن نعمت ها از يکديگر پيشي بگيرند.
ملاحظه مي شود که بر خلاف اقتصاد رايج دنيا، مسابقه فقط با معيار تحليل هزينه - فايده و حداکثر کردن مطلوبيت نيست؛مسابقه در نعمتي است که ما فقط وصف آن را شنيده ايم. از ديدگاه اسلام، بايد به دنبال موفقيتي بود که دو جنبه ي مادي و معنوي را تأمين کند. عوامل موفقيت در سطح فرد و جامعه را بايد در لابه لاي آيات قرآن و کلمات معصومان ( ع) جستجو کرد. قطعا عوامل زيادي را مي توان نام برد که از حوصله ي اين نوشتار و خواننده خارج است. در اين جا به بعضي از آنها در زمينه ي توليد و مصرف اشاره مي کنيم.

بخش اول: تجارت و توليد

الف) تجارت نمودن براي خود

رشد توليد را مي توان به عنوان معيار براي پيشرفت کشورها مطرح ساخت. آنچه مي تواند جامعه اسلامي را در قبال زورمندان مصون بدارد عدم وابستگي به آنهاست و اين مهم تحقق نمي يابد، مگر اين که واحدهاي توليدي با توجه به نيازها افزايش يابند که در نتيجه، هم بين واحدهاي توليدي رقابت ايجاد مي کند و هم توليد، از نظر کمي و کيفي افزايش پيدا مي کند. اين ملاک را از بيان امام صادق(ع )، مي توان فهميد:
عمار ساباطي از امام صادق(ع) پرسيد: « اگر شخصي اجير شود، همان مقداري را به دست مي آورد که خودش تجارت کند؟». حضرت فرمود: « اجير کسي نشود، تجارت کند و از خدا طلب روزي نمايد». (6)

ب) ريسک پذيري

در شرايط عادي، هر کار توليدي يا تجاري با خطر ( ريسک ) روبه روست.
توليد کننده نمي داند در موقع محصول کالا، شرايط جامعه چگونه خواهد بود.
آيا تقاضا براي کالاي توليدي او وجود خواهد داشت ؟
گرچه موقع تأسيس واحد توليدي، ارزيابي مثبتي از شرايط موجود و آينده داشته است، ولي ممکن است هم زمان با او محصولات بهتري از طريق ديگر، توليد شوند ممکن است مشابه اين کالاها از خارج وارد گردد و به قيمت ارزان، در دسترس مردم قرار گيرد؛ ممکن است تا زمان توليد، سليقه ي مردم عوض شود؛ ممکن است بر اثر شرايط سياسي کشور، مواد اوليه، کمياب شود و توليد آن را با خطر مواجه کند. اگر توليد کننده در گرداب اين افکار فرو رود، نبايد توليد کند و تاجر نبايد تجارت نمايد؛ ولي امروزه گفته مي شود افراد ريسک پذير، نسبت به افراد ريسک گريز، موفق ترند. امام علي (ع) فرمود:
تاجر ترسو، محروم است و براي تاجر جسور ( ريسک پذير )، رزق و روزي تضمين شده است. (7)

ج) انتخاب کشاورزي به عنوان بهترين بخش براي توليد

بخش هاي کشاورزي، صنعت و خدمات، از جمله بخش هاي مهم اقتصاد هستند که هر کشوري به فراخور وضعيت جغرافيايي و امکانات، در يکي ازآنها مزيت نسبي دارد و مي تواند همان را فعال کند و در بخش هاي ديگر، مصرف کننده ي کالاهاي ديگران باشد. البته بعضي کشورها قابليت رشد در همه ي بخش ها را دارند. در روايات ما بدون توجه به شرايط و به طور مطلق، بر احياي کشاورزي تأکيد شده است. حتي از ديدگاه فقه شيعه، اگر کسي زمين هاي معطل افتاده را آباد کند، با شرايطي مالک آن مي شود. امروزه به محصولات کشاورزي مثل گندم و برنج به عنوان کالاي مصرفي نگاه نمي شود؛ بلکه از آنها به عنوان ابزارهاي سياسي در دست قدرت هاي بزرگ ياد مي شود. در گذشته، برنج توليد داخل ژاپن، به قيمت چند برابر برنج وارداتي تمام مي شد، ولي ژاپني ها تحمل کردند تا در نهايت، نياز خود را در داخل برآورده کنند. حيف است مسلمانان با توجه به امکاناتي که دارند، نيازمند محصولات کشاورزي ديگران باشند. امام علي (ع) مي فرمايد:
هر کس آب و خاک کافي داشته باشد و حقير بماند، از خدا دور شده است. (8)
امام باقر (ع) نيز فرمود:
هيچ شغلي نزد خدا محبوب تر از کشاورزي نيست و همه ي پيامبران، به غير از ادريس، کشاورز بوده اند. (9)

د) توليد کالاهاي ضروري

در روايت مفصلي از امام صادق (ع) آمده است که در توليد بايد چهار اصل رعايت شود:
1. اصل احتياج عمومي،
2. اصل سودمندي عمومي،
3. اصل قوام اجتماعي،
4. اصل پاسخگويي به نيازمندي هاي عمومي توده ها. (10)

بخش دوم: مصرف

الف ) ميانه روي در مصرف

همان گونه که در مقدمه آمد، انسان با محدوديت منابع مالي و نامحدود بودن نيازها روبه روست و علم اقتصاد نيز زاييده ي همين کميابي (Scarcity) است. لذا با همين معيار، بعضي کالاها مثل هوا، اقتصادي نيستند، چون به ميزان نامحدود، وجود دارد و هر کس براي هر اندازه از مصرف آن آزاد است، براي چيره شدن بر کميابي، تنها راه، ميانه روي است که در روايات از آن تعبير به اقتصاد شده است.
رسول خدا فرمود:
ميانه روي در خرج کردن، نصف معيشت است. (11)
هم ايشان مي فرمايد:
هر کس ميانه روي کند، خدا او را بي نياز گرداند. (12)
امام علي (ع) نيز فرموده است:
ميان روي، مال اندک را رشد مي دهد. (13)
و امام کاظم (ع) مي فرمايد:
انساني که ميانه روي کند، فقير نشود. (14)

ب ) سربار ديگران نبودن

يکي از مشکلات کشورهاي جهان سوم، بحثي به نام « بار تکفل » است؛ يعني هر کسي مسئوليت سير کردن چند نفر را دارد و اين رقم در اين کشورها بالاست. در روايات سفارش شده که انسان بايد از دست رنج خويش ارتزاق کند.
فضل بن ابي قره مي گويد:
بر امام صادق ( ع ) وارد شدم، در حالي که مشغول کار بود.عرض کردم: جان ما فداي شما باد ! کار را رها کنيد يا ما يا غلامان براي شما انجام دهند.
حضرت فرمود: « مرا به حال خود واگذاريد. دوست دارم خدا مرا ببيند که با دست خويش کار مي کنم و به دنبال طلب حلال هستم ». (15)
روايات فراوان ديگري در مورد مذمت تقاضا از ديگران و وابستگي به آنها وارد شده است. امام صادق (ع) فرمود:
شيعيان ما از کسي تقاضاي چيزي نمي کنند؛ گرچه از گرسنگي بميرند. (16) و پيامبر (ص) فرمود:
هرگاه شخصي باب سؤال ( درخواست و تقاضا ) را بر روي خود بگشايد، خداوند، هفتاد باب فقر را بر او مي گشايد. (17)

ج ) پرهيز از اسراف و تبذير

اسراف يعني کالاهاي زياد مصرف کردن و تبذير؛ يعني از يک کالا که مورد نياز واقعي او نيست استفاده کند، و بهاي سنگيني در مقابل آن بپردازد.
حد مصرفي مورد سفارش اسلام، « حد کفاف » است و اين حد، کميت مشخصي ندارد. اسحاق بن عمار مي گويد:
به امام کاظم (ع) گفتم: مردي ده پيراهن دارد. آيا در اين کار اسراف کرده است ؟ فرمود: « اين، باعث دوام بيشتر جامه هاي اوست، و اسراف آن است که لباس آبرومند خود را در جاهاي آلوده بپوشي و آن را ضايع کني ». (18)
علاوه بر آنچه گذشت، عوامل ديگري نيز وجود دارند که در آينده چنانچه مجالي باشد، به ذکر و توضيح آنها خواهيم پرداخت.

پی نوشت:

1. کليات علم اقتصاد، يدالله دادگر.
2. کليات علم اقتصاد، باقر قديري اصلي، ص 113.
3. سوره ي بقره، آيه ي 201.
4. سوره ي ضحي، آيه ي 93.
5. سوره ي اعلي، آيه ي 87.
6. الکافي، ج 5، ص 90.
7. کنز العمال، ح 9239.
8. قرب الاسناد، ص 115، ح 404.
9. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 461، ح 15898.
10. ر.ک: الحياه، محمد رضا حکيمي، ج 6، ص 264.
11.کنز العمال، ح 5434.
12. تنبيه الخواطر، ج 1، ص 167.
13. غرر الحکم، ح 334.
14. الخصال، ص 620.
15. کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 163، ح 3595.
16.وسائل الشيعه، ج 6، ص 309.
17. جامع الأخبار، ص 379، ح 1061.
18. مکارم الأخلاق، ص 112.

منبع: کتاب حديث زندگي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.