برخی تکنیک های خلاقیت
طوفان فكری
تكنیك خلاقیت شش كلاه تفكر
رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است كه چتر آن بر همه جا گسترده شده است و كسی كه كلاه آبی بر سر خود میگذارد باید بتواند افكار جاری در محیط جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمركز دهد.
كلاه آبی همچون یك نرم افزار است كه تلاش میكند به تفكر كردن جمع، جهت دهد و یا برنامهای مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یك كارگردان تفكر ما را هدایت میكند.
با كلاه آبی اولویتها و محدودیتها تعیین میشود. اكنون بر روی صندلی خود بنشینید و موضوع و یا مشكل مورد بحث را بر روی تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید كلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیاندیشند.
هنگامی كه كلاه سفید را بر سر میگذارید، نباید به چیزهایی كه شامل الهامات، قضاوتهای متكی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه كنید و تنها باید همچون یك رایانه، فقط اطلاعات ارائه كنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از حاضرین در جلسه كه به واسطه تفكر با كلاه سفید ارائه شده است را جمعبندی كنید و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد كنید تا با گذاشتن كلاه قرمز بر سر، شروع به تفكر كنند.
هنگامی كه حاضرین میخواهند با كلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفكر كنند باید به نكات زیر توجه كنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاكم شده و به زبان درآیند و هر كسی میتواند از الهامات و دریافتهای ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شك ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم گیریها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشكلاتی برای ما شوند.
پس از این كه تمام نظرات اعضای جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمعبندی تراوشات فكری حاضران كرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذارید و اجازه دهید حاضران كلاه سیاه را بر سر بگذارند. با گذاشتن این كلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند بلكه فرد باید دیدگاههای منفی خود را در خصوص مشكل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان كند. بدون شك اگر از این كلاه به خوبی استفاده شود، میتواند ما را از مخاطراتی كه در آینده از چشمان ما دور میماند آگاه كند. تفكر منفی به گفته «دوبونو» جذاب است، زیرا دستاوردهای آن را میتوان به فوریت مشاهده كرد. اثبات خطای دیگران برای ما رضایت در پی دارد و حمله كردن به یك دیدگاه در ما احساس برتری میبخشد و برعكس ستودن یك نظر سبب میشود در خود احساس كنیم با فرد برتری روبرو شدهایم. نتایج بحثهای ارائه شده توسط شما جمعبندی شده و در نهایت ثبت شود و آنگاه بار دیگر اجازه دهید حاضران كلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفكر كنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعی برای سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته میشود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفكر مثبت باید به همراه كنجكاوی و شادمانی و سرور و تلاش برای درست شدن كارها باشد. فرد با گذاشتن كلاه زرد تلاش میكند به نكات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افكار سازنده به سوی مثبت گرایی تمایل دارند. یكی از تمریناتی كه فرد با كلاه زرد میتواند انجام دهد بهره گیری از تجربیات ارزشمند گذشته است. كلاه زرد در ابتدا در صدد كشف فواید موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه میكاود، بیان میدارد.
اكنون بار دیگر به جمعبندی نظرات به دست آمده بر اثر كلاه زرد بپردازید. اكنون حاضران باید كلاه سبز را بر سر بگذارند. كلاه سبز، كلاه خلاقیت است هنگامی كه افراد كلاه سبز را بر سر میگذارند، باید به راههای نو بیاندیشند كه میتواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیمگیریهای خلاقانه منجر شود. هنگامی كه حاضران كلاه سبز را بر سر میگذارند، فرصتی مییابند كه به جست و جوی چیزهای كشف نشده هدایت كنند. حال فرصتی به حاضران دهید تا ایدههای نو ارائه كنند و آنگاه به ثبت این ایدهها پرداخته و به جمعبندی نظرات بپردازید. بدون شك برای خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضای جلسه حاكم كنید. اكنون شما باید تلاش كنید كه با كلاه آبی كه بر سر گذاشتهاید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یك جمعبندی مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشكل یا پیگیری مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شك هر یك از اعضا میتوانند كلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفكر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما كمك كنند. در پایان شما درمییابید هنگامی كه جلسه را این گونه مدیریت میكنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود كه یك فرد تنها با كلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگری تنها با كلاه قرمز تفكر كند؛ بلكه همه مجبورند با شش كلاه مذكور تفكر كنند و اندیشههای ذهن خود را ارائه كنند.
گردش تخیلی
تهییج ذهنی یا تكنیك گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راه حلهای جدید برای مسئله و نیز برای اكتشافات علمی و فنی. این روش فرآیندی خاص و منحصر به فرد و در عین حال مؤثر دارد. واژه Synectics یك واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند اجزای متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یكدیگر است. فرایند بكارگیری این رویكرد عبارت است از:
شناسایی و تجزیه و تحلیل مشكل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن
كشف راه حلهایی برای آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع
تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی.
در جلساتی كه از این روش استفاده میشود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی كه مطرح میشود دقیقاً اصل موضوع نیست بلكه موضوعی نزدیك به آن است.
تفكر موازی
ارتباط اجباری
منبع: http://www.creativity.i