برخی تکنیک های خلاقیت

یكی از تكنیك‌های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه‌ها به صورت گروهی تكنیك تحرك مغزی است. در این تكنیك مسئله‌ای به یك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود فی‌البداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ‌ها بر روی تابلویی نوشته می‌شوند به طوری كه همه اعضای جلسه می‌توانند آنها را ببینند. این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه‌ای از یك ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرك
دوشنبه، 19 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برخی تکنیک های خلاقیت
برخی تکنیک های خلاقیت
برخی تکنیک های خلاقیت

طوفان فكری

یكی از تكنیك‌های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه‌ها به صورت گروهی تكنیك تحرك مغزی است. در این تكنیك مسئله‌ای به یك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود فی‌البداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ‌ها بر روی تابلویی نوشته می‌شوند به طوری كه همه اعضای جلسه می‌توانند آنها را ببینند. این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه‌ای از یك ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرك مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می‌دهند. رقابت نیز عامل دیگری است كه در جلسات تحرك مغزی موجب افزایش اثربخشی می‌گردد. همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابی‌های سریع باعث می‌شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نكته دیگری كه در مؤثر بودن تحرك مغزی قابل ذكر است فی‌البداهه بودن نظرات است.

تكنیك خلاقیت شش كلاه تفكر

ادوارد دوبونو پدر تفكر خلاق در كتاب «شش كلاه تفكر» یك روش خلاقانه ارائه می‌كند و از طریق آن می‌كوشد نشست افراد به دور یكدیگر را به اقدامی ثمربخش و كارا تبدیل كند. «دوبونو» سعی می‌كند به كسانی كه به دور هم جمع می‌شوند، بیاموزد كه به تفكر خود نظم دهند و آنگاه در این میان به راه‌های خلاقانه بیاندیشند و با یك هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقه بندی و اولویت بندی كرده و در تصمیم گیری‌ها از آن استفاده كنند. اگر شما می‌خواهید با تكنیك شش كلاه تفكر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این مقاله را بخوانید و آنگاه عمل كنید. تصور كنید به یك جلسه قدم گذاشته‌اید و شما مسئول نظم‌دهی، هدایت و نتیجه گیری از آن جلسه هستید. در اینجا كلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت، زیرا هنگامی كه كسی كلاه آبی را بر سر می‌گذارد باید به موارد زیر دقت كند:
رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است كه چتر آن بر همه جا گسترده شده است و كسی كه كلاه آبی بر سر خود می‌گذارد باید بتواند افكار جاری در محیط جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمركز دهد.
كلاه آبی همچون یك نرم افزار است كه تلاش می‌كند به تفكر كردن جمع، جهت دهد و یا برنامه‌ای مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یك كارگردان تفكر ما را هدایت می‌كند.
با كلاه آبی اولویت‌ها و محدودیت‌ها تعیین می‌شود. اكنون بر روی صندلی خود بنشینید و موضوع و یا مشكل مورد بحث را بر روی تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید كلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیاندیشند.
هنگامی كه كلاه سفید را بر سر می‌گذارید، نباید به چیزهایی كه شامل الهامات، قضاوت‌های متكی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه كنید و تنها باید همچون یك رایانه، فقط اطلاعات ارائه كنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از حاضرین در جلسه كه به واسطه تفكر با كلاه سفید ارائه شده است را جمع‌بندی كنید و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد كنید تا با گذاشتن كلاه قرمز بر سر، شروع به تفكر كنند.
هنگامی كه حاضرین می‌خواهند با كلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفكر كنند باید به نكات زیر توجه كنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاكم شده و به زبان درآیند و هر كسی می‌تواند از الهامات و دریافت‌های ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شك ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم گیری‌ها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشكلاتی برای ما شوند.
پس از این كه تمام نظرات اعضای جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمع‌بندی تراوشات فكری حاضران كرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذارید و اجازه دهید حاضران كلاه سیاه را بر سر بگذارند. با گذاشتن این كلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند بلكه فرد باید دیدگاه‌های منفی خود را در خصوص مشكل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان كند. بدون شك اگر از این كلاه به خوبی استفاده شود، می‌تواند ما را از مخاطراتی كه در آینده از چشمان ما دور می‌ماند آگاه كند. تفكر منفی به گفته «دوبونو» جذاب است، زیرا دستاوردهای آن را می‌توان به فوریت مشاهده كرد. اثبات خطای دیگران برای ما رضایت در پی دارد و حمله كردن به یك دیدگاه در ما احساس برتری می‌بخشد و برعكس ستودن یك نظر سبب می‌شود در خود احساس كنیم با فرد برتری روبرو شده‌ایم. نتایج بحث‌های ارائه شده توسط شما جمع‌بندی شده و در نهایت ثبت شود و آنگاه بار دیگر اجازه دهید حاضران كلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفكر كنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعی برای سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته می‌شود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفكر مثبت باید به همراه كنجكاوی و شادمانی و سرور و تلاش برای درست شدن كارها باشد. فرد با گذاشتن كلاه زرد تلاش می‌كند به نكات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افكار سازنده به سوی مثبت گرایی تمایل دارند. یكی از تمریناتی كه فرد با كلاه زرد می‌تواند انجام دهد بهره گیری از تجربیات ارزشمند گذشته است. كلاه زرد در ابتدا در صدد كشف فواید موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه می‌كاود، بیان می‌دارد.
اكنون بار دیگر به جمع‌بندی نظرات به دست آمده بر اثر كلاه زرد بپردازید. اكنون حاضران باید كلاه سبز را بر سر بگذارند. كلاه سبز، كلاه خلاقیت است هنگامی كه افراد كلاه سبز را بر سر می‌گذارند، باید به راه‌های نو بیاندیشند كه می‌تواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیم‌گیری‌های خلاقانه منجر شود. هنگامی كه حاضران كلاه سبز را بر سر می‌گذارند، فرصتی می‌یابند كه به جست و جوی چیزهای كشف نشده هدایت كنند. حال فرصتی به حاضران دهید تا ایده‌های نو ارائه كنند و آنگاه به ثبت این ایده‌ها پرداخته و به جمع‌بندی نظرات بپردازید. بدون شك برای خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضای جلسه حاكم كنید. اكنون شما باید تلاش كنید كه با كلاه آبی كه بر سر گذاشته‌اید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یك جمع‌بندی مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشكل یا پیگیری مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شك هر یك از اعضا می‌توانند كلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفكر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما كمك كنند. در پایان شما درمی‌یابید هنگامی كه جلسه را این گونه مدیریت می‌كنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود كه یك فرد تنها با كلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگری تنها با كلاه قرمز تفكر كند؛ بلكه همه مجبورند با شش كلاه مذكور تفكر كنند و اندیشه‌های ذهن خود را ارائه كنند.

گردش تخیلی

در سال ۱۹۶۱ روانشناسی به نام گوردون نتایج پژوهش‌های ده ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر نمود و ضمن آن اعلام داشت كه ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتكار در یك حالت خاص روانی است كه اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد نماییم خلاقیت امكان وجود می‌یابد. او در گروه‌های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق بكارگیری یك جریان تمثیلی و استعاره‌ای به گردشی تخیلی ترغیب می‌نمود و در این حالت ایده‌ها و نظرات بدیعی را كشف می‌كرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعاره‌ها به نكاتی نو كه هدف جلسه خلاقیت بود می‌رسید و روابط تازه‌ای را بین پدیده‌ها پیدا می‌كرد. آنان پدیده‌هایی را كه چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و تركیب می‌كردند و به ایده‌های جدیدی دست می‌یافتند. در جلسات خلاقیت به كمك استعاره و تخیل كار تلفیق و تركیب در ذهن افراد انجام می‌گرفت و از این رو روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانس‌ها نیز نامیده‌اند.
تهییج ذهنی یا تكنیك گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راه حل‌های جدید برای مسئله و نیز برای اكتشافات علمی و فنی. این روش فرآیندی خاص و منحصر به فرد و در عین حال مؤثر دارد. واژه Synectics یك واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند اجزای متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یكدیگر است. فرایند بكارگیری این رویكرد عبارت است از:
شناسایی و تجزیه و تحلیل مشكل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن
كشف راه حل‌هایی برای آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع
تلاش برای تبدیل راه حل‌های به دست آمده به راه حل نهایی.
در جلساتی كه از این روش استفاده می‌شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی كه مطرح می‌شود دقیقاً اصل موضوع نیست بلكه موضوعی نزدیك به آن است.

تفكر موازی

واضع این شیوه ادوارد دو بونو روش معمول تفكر را همانند حفر گودالی توصیف می‌كند كه با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می‌سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر كردن بازمی‌ماند در حالی كه تفكر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف می‌سازد و اطلاعات و تجربه‌های جدید صرفاً به اندیشه‌های قبلی افزوده نمی‌شود، بلكه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می‌كند. یكی از راه‌های تحقق تفكر موازی، ایجاد یك اندیشه واسطه غیرممكن است. این اندیشه موجب طیران فكر و ذهن شده و با تعدیل آن می‌توان به اندیشه نو و عملی دست یافت. راه دیگر در تفكر موازی پیوند تصادفی است. فرض كنید كتاب فرهنگ لغت را می‌گشایید و لغاتی را می‌خوانید و می‌كوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجه‌ای برسید. در این كار شما از روش پیوند تصادفی استفاده كرده‌اید.

ارتباط اجباری

یكی دیگر از شیوه‌های آشكار ساختن خلاقیت‌ها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد، شیوه ارتباط اجباری است. در این شیوه همان طور كه از نام آن استفاده می‌شود باید بین دو گروه از پدیده‌ها، ارتباطی اجباری ایجاد كرد.
منبع: http://www.creativity.i




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط