چهره واقعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
نويسنده: محمد مهدي كريمينيا
يكي از وظايفي كه امروزه بر دوش مسلمانان نهاده شده، اين است كه در اين هيا بانگهاي تبليغاتي غرب كه به نادرست عليه اسلام و پيامبر اكرم(ص)صورت گرفته چهره راستين اين انسان كامل را بازشناسانند.
و اين مهم جز از راه مراجعه به سيره عملي پيامبر قابل تصور نيست.قرآن كريم نيز پيامبر اكرم (ص) را يك اسوه حسنه معرفي ميكند. بنابراين سيره عملي پيامبر (ص) براي مسلمانان نمونهاي برتر در شئون فردي و اجتماعي است. اين سيره آن اندازه فراگير بوده كه به گواه تاريخ حتي دشمنان ديرينه آن حضرت، از جمله مشركان قريش را نيز در برميگرفته است. از اين رو در روز فتح مكه اين كلام پيوسته بر زبان حضرتش جاري بود:«امروز، روز مهرباني و رحمت است.» اين و موارد فراواني از اين دست بود كه او را پيامبر رحمت و مهرباني ساخته است.
مطلب حاضر، نگاهي دارد به سيره عملي پيامبر (ص) در نحوه ارتباط با غير مسلمانان، بويژه پيماننامهها و نامههايي كه از جانب آن حضرت براي تعامل هر چه بيشتر با جهان آن روزگار سامان داده ميشد.
هنوز چند سالي از آغاز رسالت نگذشته بود كه آوازه پيامبر اكرم(ص) در سراسر گيتي طنينانداز شد. دعوت اسلامي، همه سرزمين عرب را فرا گرفت و از آنجا به نقاط ديگر سرايت ميكرد. هياتهاي مذهبي و قومي از نقاط مختلف به مدينه پيامبر (ص) و مسلمانان ميآمدند و آزادانه به تفحص و گفتوگو ميپرداختند و عدهاي نيز آزادانه به دين اسلام مشرف ميشدند. سيره پيامبر (ص) متخذ از قرآن كريم است كه حق حيات و رسميت جوامع مختلف را به صراحت تضمين ميكند. آن حضرت در روابط بينالملل با غيرمسلمان بسيار آزادمنشانه برخورد ميكرد. براي مثال، وقتي نمايندگان جامعه نصاراي نجران را به حضور پذيرفت، اعتقاد ايشان را به الوهيت مسيح سرزنش فرمود و آنان را به قبول دين اسلام فراخواند. با اين وجود، آنها را به قبول اسلام مجبور نكرد، بلكه به عكس به آنان اجازه داد براي عبادت به آيين خويش، از مسجد مدينه استفاده كنند.
رويه مسالمت آميز پيامبر اكرم(ص) با مخالفان سبب شد كه افراد، گروهها و هياتهاي مذهبي فراواني، آزادانه به مدينه مهاجرت كنند. برخي از اين هياتها به نمايندگي از پادشاهان، از جمله پادشاه حبشه و شاهان حمير، به مدينه اعزام شده بودند. در تاريخ، به حدود چهل هيات مذهبي يا سياسي اشاره شده كه مدينه، شهر پيامبر (ص) پذيراي آنان بوده است.
نامههاي پيامبر (ص) به زمامداران
رسالت پيامبر اكرم(ص)، يك رسالت جهاني و براي همه مردم دنياست.پيامبر (ص) از همان روزهاي اول بعثت اعلام كرده بود كه به زودي رسالت وي در همه جا گسترده خواهد شد و گنجهاي قيصر و كسرا به زير سلطه اسلام در خواهد آمد.
هنگامي كه اسلام در سرزمين حجاز به اندازه كافي نفوذ كرد، پيامبر (ص)، نامههاي متعددي براي زمامداران بزرگ آن عصر فرستاد و در قسمتي از اين نامهها، به قدر مشترك ميان اديان آسماني، يعني توحيد دعوت كرد كه از آن جمله نامه به زمامدار مصر، نامه به قيصر روم و نامه به پادشاه حبشه است.
چند نمونه از پيمانهاي پيامبراكرم(ص)
در سيره پيامبر اكرم(ص) تعداد زيادي از پيمانهاي صلح و همكاري ديده ميشود كه بررسي كامل آنها،نياز به تدوين چندين كتاب دارد. در اينجا تنها به ذكر چند نمونه بسنده ميشود:
الف. پيمان يا منشور مدينه: اين پيمان اولين قرارداد بينالمللي در اسلام و مهمترين و جامعترين پيماني است كه به وسيله پيامبر(ص) بين مسلمانان، مشركان و يهود منعقد شده است. براساس اين پيمان، رابطه بين مسلمانان- اعم از مهاجر و انصار- و رابطه ميان مسلمانان و يهود و همچنين رابطه ميان مسلمانان و مشركان و وظايف هر دسته مشخص شد. هدف اساسي اين پيمان حفظ امنيت و همزيستي مسالمتآميز همه جوامع گوناگوني است كه در مدينه ميزيستهاند. در اينجا براي جلوگيري از اطاله كلام به نقل ترجمه جمعبندياي كه در كتاب مكاتيب الرسول پس از نقل اصول پيمان ذكر شده، اكتفا ميكنيم:
حقوق متقابل مسلمانان در منشور مدينه
1 - مسلمانان در برابر ساير مردم، يك ملتاند. بنابراين، ميان هيچ مسلمان و كافري پيوند نيست؛ هرچند پدر يا فرزند باشند و جدايي ميان مسلمانان با مسلمانان ديگر نيست.
2 - هر تيره از مسلمانان در ميان خود فديه( ديه يا غرامت) ميپردازند، همان گونه كه پيش از اسلام بوده است.
3 - مسلمانان در برابر كساني كه ستم يا گناه يا دشمني يا فساد ميان مسلمانان را توطئه كنند، متحدند.
4 - هيچ مومني به خاطر كافري كشته نميشود و هيچ كافري بر ضد مومني ياري نميشود.
5 - عهد و امان خداوند يكي است. بنابراين، مطرح نيست و پايينترين شخص نيز ميتواند به مسلمانان پناه دهد(كنايه از اينكه اگرشخصي به ديگري پناه داد و او را كفالت نمود، بايد تمامي مسلمانان امان او را محترم شمارند.)
6 - در هنگام نبرد درراه خداوند، هيچ مومني بدون موافقت افراد ديگر نميتواند صلح كند؛ بنابراين، صلح بايد با نظر جمع انجام شود.
7 - گروههاي رزمنده،هر يك بايد پس از ديگري و به نوبت جنگ كند، بنابراين،هيچ طايفهاي دو مرتبه متوالي به نبرد الزام نميشود.
8 - هر كس مومني را بدون دليل بكشد،حكمش قصاص است، مگر اينكه ولي مقتول راضي شود.
9 - داور نهايي در اختلافات مسلمانان، خدا و رسول(ص) است.
10 - مسلمانان هيچ بدهكاري را كه بدهي بر او سنگيني كرده، رها نميكنند،مگر اينكه او را كمك كنند؛ چه بدهي به خاطر خون بهايي باشد يا غرامتي كه به عنوان سرشكن بر خويشان پدري نصيب شخصي شده باشد.
مواد صلح با يهوديان
1 - يهودياني كه تحت اين پيمان هستند، بايد مورد ياري و حمايت قرار گيرند و ستمي بر آنان نشود و دشمنانشان ياري نشوند. هرگاه مسلمانان،يهود را به مصالحه دعوت كردند، بايد بپذيرند و همچنين هرگاه يهود، مسلمانان را به مصالحه دعوت كردند.
2 - در هنگام جنگ، يهوديان نيز بايد در هزينه با مسلمانان شركت كنند. مسلمانان هزينه خود و يهود، هزينه خودش را پرداخت كنند.
3 - مسلمانان و يهوديان همپيمان، يك امتاند. مسلمانان دين خود را دارند و يهوديان دين خود را مگر كسي كه ستم و گناه مرتكب شود.
4 - برمسلمانان و يهوديان لازم است كه بر ضد دشمنان منطقه هماهنگي و همراهي كنند.
5 - هيچ انساني به خاطره گناه هم پيمانش مواخذه نميشود.
6 - لازم است مظلومان را در ميان خود ياري كنند.
7 - هيچ كافري پناه داده نميشود، مگر با رعايت مصالح مسلمانان و يهوديان.
8 - همسايه همانند خويشتن است و نبايد مورد تعدي قرار گيرد.
ب. صلح حديبيه( پيمان صلح پيامبر اكرم(ص) با مشركان مكه): پيامبر اكرم(ص) براي انجام مسافرتي صلحجويانه و مسالمتآميز كارواني هزار و هشتصدنفري را براي حج آماده كرد و براي اين منظور از قبايل عرب، حتي مشركان،دعوت به عمل آورد تا بدين وسيله، هم تبليغي از اسلام شده باشد و هم چهره واقعي قريش كه خود را پردهدار كعبه و مناديان امنيت و صلح ميدانستند برملا شود. كاروان در منطقه «حديبيه» با لشكر مسلح دشمن مواجه شد؛ كاروان پيامبر اكرم(ص) با حال احرام و آماده عبادت،و لشكر قريش با لباس رزم و آماده خونريزي. پيامبر(ص) رسما تصميم خود را بر حج خانه خدا در ميان مسلمانان اعلام كرد و اين تصميم را به وسيله پيكهايي به مشركان قريش نيز ابلاغ كرد. از آنرو كه نبرد با حاجيان، عملي بسيار زشت و برخلاف سنتهاي ديرين عرب بود،به خصوص از جانب مكيان كه هميشه به ميزباني حجاج از هر طايفه و قشري افتخار ميكردند، در تصميم به جنگ با مسلمانان منصرف شدند و در نهايت، پيمان نامه(صلح حديبيه) ميان قريش و رسول خدا(ص) منعقد شد. به موجب اين پيمان، مقرر شد روابط حسنه بين قريش و مسلمانان برقرار شود.
مفاد صلح حديبيه
1 -محمد بنعبدالله و قريش متعهد ميشوند كه مدت 10سال جنگ را بر ضد يكديگر ترك كنند، هر يك از دو طرف بر ديگري نتازد و اسيري از يكديگر در بند ندارد و...
2 - هركس بخواهد با محمد و با قريش پيمان بندد آزاد است.
3 -هرگاه مردي از قريش، بدون اذن بزرگتر خود از مكه فرار كند و به ياران محمد بپيوندد،محمد بايد او را به قريش بازگرداند. ولي اگر از اصحاب محمد كسي به قريش پيوست، لازم نيست او را باز گردانند.
4 - از اين پس، اسلام بايد در مكه علني باشد و نبايد كسي را به اجبار بر عقيدهاي واداشت يا او را به سبب عقيدهاش آزار داد و يا سرزنش كرد.
5 - امسال محمد با يارانش،از همين جا به مدينه باز خواهند گشت، با اين قرار كه در سال بعد بدون سلاح وارد مكه شوند و مدت 3روز براي مراسم حج توقف كنند، مشروط بر اينكه، سلاحي جز اسلحه مسافر با خود نداشته و همان سلاح محدود نيز بايد در غلاف باشد.عليبن ابياطالب اين نامه را نوشته و مهاجرين و انصار شاهد آن هستند.
ج. پيمان پيامبر اكرم(ص) و مسيحيان سرزمين سينا: اين پيمان به شرح ذيل بود: بسمالله الرحمنالرحيم. اين مكتوبي است كه محمدبن عبدالله كه بشير و نذير و نسبت به وديعه الهي امين جمله خلايق است، آن را نوشته است تا حجت و بهانهاي پس از پيامبران بر خدا باقي نماند و خداوندعزيز و حكيم است. آن را براي كساني نوشته است كه پيرو آيين وي هستند، تا پيماني باشد با گروهي كه در مشرق و مغرب زمين، بر دين نصرانيت هستند، نسبت به آنهايي كه دور هستند يا نزديك، عرب يا عجم آنها، آنان كه شناخته ميشوند و آنان كه شناخته نميشوند. اين مكتوبي است كه بر طبق آن، با آن پيمان بسته است؛ هركس با مواد آن مخالفت ورزد نسبت به وي و ساير مسلمانان متجاوز شناخته خواهد شد. چنين كسي به عهد خدا پشت پا زده و در پيمان خود درستكار و خاضع نبوده و نسبت به دين خود استهزا كرده است و مستحق لعنت خواهد بود، چه سلطان باشد يا از ساير مسلمانان مومن عادي.
هر كجا راهبي يا سياحي دور هم جمع بوده و در كوه يا بيابان يا جاي آباد يا هموار و يا كنيسه و معبدي به سر ميبرند، ما پشتسر آنان حافظ و پاسدار آنان هستيم و من با جان خود و ياران و انصار ملت خود از جانشان و از اموال آنها دفاع ميكنم؛ زيرا آنان جزو رعيت من و همپيمان و متحد من ميباشند.
آنان به جز آنچه كه به رضايت خاطر، به عنوان خراج و جزيه ميدهند، به هيچ نحو مسئول، و به پرداخت چيزي مجبور نخواهند بود. قضات، رهبانان، خلوتگزينان و سياحان آنان مورد تعرض قرار نگرفته و هيچ كنيسه و كليسايي ويران نخواهد شد و نبايد چيزي از مايملك آنان داخل خانه مسلمانان شود. قضات و رهبانان از خراج معافند و همچنين آنان كه به عبادت اشتغال ورزيدهاند. از ثروتمندان و ارباب تجارت بيش از حد معين شده نبايد خراج گرفته شود. هيچ كدام از آنان براي جنگ و حمل سلاح مجبور نخواهند شد، بلكه مسلمانان بايد از آنان دفاع كرده و با آنان، بنا به پيروي از آيه كريمه (ولا تجادلوا اهلالكتاب الا بالتي هي احسن) (عنكبوت46) به نيكوترين روش گفتوگو بحث كنند. آنان در محيط امن و آكنده از مهرباني زندگي ميكنند. هر كجا كه باشند و در هر مكاني منزل گزينند، از بروز چيزهايي كه موجب رنج و ناراحتي آنان باشد، جلوگيري ميشود.
و اين مهم جز از راه مراجعه به سيره عملي پيامبر قابل تصور نيست.قرآن كريم نيز پيامبر اكرم (ص) را يك اسوه حسنه معرفي ميكند. بنابراين سيره عملي پيامبر (ص) براي مسلمانان نمونهاي برتر در شئون فردي و اجتماعي است. اين سيره آن اندازه فراگير بوده كه به گواه تاريخ حتي دشمنان ديرينه آن حضرت، از جمله مشركان قريش را نيز در برميگرفته است. از اين رو در روز فتح مكه اين كلام پيوسته بر زبان حضرتش جاري بود:«امروز، روز مهرباني و رحمت است.» اين و موارد فراواني از اين دست بود كه او را پيامبر رحمت و مهرباني ساخته است.
مطلب حاضر، نگاهي دارد به سيره عملي پيامبر (ص) در نحوه ارتباط با غير مسلمانان، بويژه پيماننامهها و نامههايي كه از جانب آن حضرت براي تعامل هر چه بيشتر با جهان آن روزگار سامان داده ميشد.
هنوز چند سالي از آغاز رسالت نگذشته بود كه آوازه پيامبر اكرم(ص) در سراسر گيتي طنينانداز شد. دعوت اسلامي، همه سرزمين عرب را فرا گرفت و از آنجا به نقاط ديگر سرايت ميكرد. هياتهاي مذهبي و قومي از نقاط مختلف به مدينه پيامبر (ص) و مسلمانان ميآمدند و آزادانه به تفحص و گفتوگو ميپرداختند و عدهاي نيز آزادانه به دين اسلام مشرف ميشدند. سيره پيامبر (ص) متخذ از قرآن كريم است كه حق حيات و رسميت جوامع مختلف را به صراحت تضمين ميكند. آن حضرت در روابط بينالملل با غيرمسلمان بسيار آزادمنشانه برخورد ميكرد. براي مثال، وقتي نمايندگان جامعه نصاراي نجران را به حضور پذيرفت، اعتقاد ايشان را به الوهيت مسيح سرزنش فرمود و آنان را به قبول دين اسلام فراخواند. با اين وجود، آنها را به قبول اسلام مجبور نكرد، بلكه به عكس به آنان اجازه داد براي عبادت به آيين خويش، از مسجد مدينه استفاده كنند.
رويه مسالمت آميز پيامبر اكرم(ص) با مخالفان سبب شد كه افراد، گروهها و هياتهاي مذهبي فراواني، آزادانه به مدينه مهاجرت كنند. برخي از اين هياتها به نمايندگي از پادشاهان، از جمله پادشاه حبشه و شاهان حمير، به مدينه اعزام شده بودند. در تاريخ، به حدود چهل هيات مذهبي يا سياسي اشاره شده كه مدينه، شهر پيامبر (ص) پذيراي آنان بوده است.
نامههاي پيامبر (ص) به زمامداران
رسالت پيامبر اكرم(ص)، يك رسالت جهاني و براي همه مردم دنياست.پيامبر (ص) از همان روزهاي اول بعثت اعلام كرده بود كه به زودي رسالت وي در همه جا گسترده خواهد شد و گنجهاي قيصر و كسرا به زير سلطه اسلام در خواهد آمد.
هنگامي كه اسلام در سرزمين حجاز به اندازه كافي نفوذ كرد، پيامبر (ص)، نامههاي متعددي براي زمامداران بزرگ آن عصر فرستاد و در قسمتي از اين نامهها، به قدر مشترك ميان اديان آسماني، يعني توحيد دعوت كرد كه از آن جمله نامه به زمامدار مصر، نامه به قيصر روم و نامه به پادشاه حبشه است.
چند نمونه از پيمانهاي پيامبراكرم(ص)
در سيره پيامبر اكرم(ص) تعداد زيادي از پيمانهاي صلح و همكاري ديده ميشود كه بررسي كامل آنها،نياز به تدوين چندين كتاب دارد. در اينجا تنها به ذكر چند نمونه بسنده ميشود:
الف. پيمان يا منشور مدينه: اين پيمان اولين قرارداد بينالمللي در اسلام و مهمترين و جامعترين پيماني است كه به وسيله پيامبر(ص) بين مسلمانان، مشركان و يهود منعقد شده است. براساس اين پيمان، رابطه بين مسلمانان- اعم از مهاجر و انصار- و رابطه ميان مسلمانان و يهود و همچنين رابطه ميان مسلمانان و مشركان و وظايف هر دسته مشخص شد. هدف اساسي اين پيمان حفظ امنيت و همزيستي مسالمتآميز همه جوامع گوناگوني است كه در مدينه ميزيستهاند. در اينجا براي جلوگيري از اطاله كلام به نقل ترجمه جمعبندياي كه در كتاب مكاتيب الرسول پس از نقل اصول پيمان ذكر شده، اكتفا ميكنيم:
حقوق متقابل مسلمانان در منشور مدينه
1 - مسلمانان در برابر ساير مردم، يك ملتاند. بنابراين، ميان هيچ مسلمان و كافري پيوند نيست؛ هرچند پدر يا فرزند باشند و جدايي ميان مسلمانان با مسلمانان ديگر نيست.
2 - هر تيره از مسلمانان در ميان خود فديه( ديه يا غرامت) ميپردازند، همان گونه كه پيش از اسلام بوده است.
3 - مسلمانان در برابر كساني كه ستم يا گناه يا دشمني يا فساد ميان مسلمانان را توطئه كنند، متحدند.
4 - هيچ مومني به خاطر كافري كشته نميشود و هيچ كافري بر ضد مومني ياري نميشود.
5 - عهد و امان خداوند يكي است. بنابراين، مطرح نيست و پايينترين شخص نيز ميتواند به مسلمانان پناه دهد(كنايه از اينكه اگرشخصي به ديگري پناه داد و او را كفالت نمود، بايد تمامي مسلمانان امان او را محترم شمارند.)
6 - در هنگام نبرد درراه خداوند، هيچ مومني بدون موافقت افراد ديگر نميتواند صلح كند؛ بنابراين، صلح بايد با نظر جمع انجام شود.
7 - گروههاي رزمنده،هر يك بايد پس از ديگري و به نوبت جنگ كند، بنابراين،هيچ طايفهاي دو مرتبه متوالي به نبرد الزام نميشود.
8 - هر كس مومني را بدون دليل بكشد،حكمش قصاص است، مگر اينكه ولي مقتول راضي شود.
9 - داور نهايي در اختلافات مسلمانان، خدا و رسول(ص) است.
10 - مسلمانان هيچ بدهكاري را كه بدهي بر او سنگيني كرده، رها نميكنند،مگر اينكه او را كمك كنند؛ چه بدهي به خاطر خون بهايي باشد يا غرامتي كه به عنوان سرشكن بر خويشان پدري نصيب شخصي شده باشد.
مواد صلح با يهوديان
1 - يهودياني كه تحت اين پيمان هستند، بايد مورد ياري و حمايت قرار گيرند و ستمي بر آنان نشود و دشمنانشان ياري نشوند. هرگاه مسلمانان،يهود را به مصالحه دعوت كردند، بايد بپذيرند و همچنين هرگاه يهود، مسلمانان را به مصالحه دعوت كردند.
2 - در هنگام جنگ، يهوديان نيز بايد در هزينه با مسلمانان شركت كنند. مسلمانان هزينه خود و يهود، هزينه خودش را پرداخت كنند.
3 - مسلمانان و يهوديان همپيمان، يك امتاند. مسلمانان دين خود را دارند و يهوديان دين خود را مگر كسي كه ستم و گناه مرتكب شود.
4 - برمسلمانان و يهوديان لازم است كه بر ضد دشمنان منطقه هماهنگي و همراهي كنند.
5 - هيچ انساني به خاطره گناه هم پيمانش مواخذه نميشود.
6 - لازم است مظلومان را در ميان خود ياري كنند.
7 - هيچ كافري پناه داده نميشود، مگر با رعايت مصالح مسلمانان و يهوديان.
8 - همسايه همانند خويشتن است و نبايد مورد تعدي قرار گيرد.
ب. صلح حديبيه( پيمان صلح پيامبر اكرم(ص) با مشركان مكه): پيامبر اكرم(ص) براي انجام مسافرتي صلحجويانه و مسالمتآميز كارواني هزار و هشتصدنفري را براي حج آماده كرد و براي اين منظور از قبايل عرب، حتي مشركان،دعوت به عمل آورد تا بدين وسيله، هم تبليغي از اسلام شده باشد و هم چهره واقعي قريش كه خود را پردهدار كعبه و مناديان امنيت و صلح ميدانستند برملا شود. كاروان در منطقه «حديبيه» با لشكر مسلح دشمن مواجه شد؛ كاروان پيامبر اكرم(ص) با حال احرام و آماده عبادت،و لشكر قريش با لباس رزم و آماده خونريزي. پيامبر(ص) رسما تصميم خود را بر حج خانه خدا در ميان مسلمانان اعلام كرد و اين تصميم را به وسيله پيكهايي به مشركان قريش نيز ابلاغ كرد. از آنرو كه نبرد با حاجيان، عملي بسيار زشت و برخلاف سنتهاي ديرين عرب بود،به خصوص از جانب مكيان كه هميشه به ميزباني حجاج از هر طايفه و قشري افتخار ميكردند، در تصميم به جنگ با مسلمانان منصرف شدند و در نهايت، پيمان نامه(صلح حديبيه) ميان قريش و رسول خدا(ص) منعقد شد. به موجب اين پيمان، مقرر شد روابط حسنه بين قريش و مسلمانان برقرار شود.
مفاد صلح حديبيه
1 -محمد بنعبدالله و قريش متعهد ميشوند كه مدت 10سال جنگ را بر ضد يكديگر ترك كنند، هر يك از دو طرف بر ديگري نتازد و اسيري از يكديگر در بند ندارد و...
2 - هركس بخواهد با محمد و با قريش پيمان بندد آزاد است.
3 -هرگاه مردي از قريش، بدون اذن بزرگتر خود از مكه فرار كند و به ياران محمد بپيوندد،محمد بايد او را به قريش بازگرداند. ولي اگر از اصحاب محمد كسي به قريش پيوست، لازم نيست او را باز گردانند.
4 - از اين پس، اسلام بايد در مكه علني باشد و نبايد كسي را به اجبار بر عقيدهاي واداشت يا او را به سبب عقيدهاش آزار داد و يا سرزنش كرد.
5 - امسال محمد با يارانش،از همين جا به مدينه باز خواهند گشت، با اين قرار كه در سال بعد بدون سلاح وارد مكه شوند و مدت 3روز براي مراسم حج توقف كنند، مشروط بر اينكه، سلاحي جز اسلحه مسافر با خود نداشته و همان سلاح محدود نيز بايد در غلاف باشد.عليبن ابياطالب اين نامه را نوشته و مهاجرين و انصار شاهد آن هستند.
ج. پيمان پيامبر اكرم(ص) و مسيحيان سرزمين سينا: اين پيمان به شرح ذيل بود: بسمالله الرحمنالرحيم. اين مكتوبي است كه محمدبن عبدالله كه بشير و نذير و نسبت به وديعه الهي امين جمله خلايق است، آن را نوشته است تا حجت و بهانهاي پس از پيامبران بر خدا باقي نماند و خداوندعزيز و حكيم است. آن را براي كساني نوشته است كه پيرو آيين وي هستند، تا پيماني باشد با گروهي كه در مشرق و مغرب زمين، بر دين نصرانيت هستند، نسبت به آنهايي كه دور هستند يا نزديك، عرب يا عجم آنها، آنان كه شناخته ميشوند و آنان كه شناخته نميشوند. اين مكتوبي است كه بر طبق آن، با آن پيمان بسته است؛ هركس با مواد آن مخالفت ورزد نسبت به وي و ساير مسلمانان متجاوز شناخته خواهد شد. چنين كسي به عهد خدا پشت پا زده و در پيمان خود درستكار و خاضع نبوده و نسبت به دين خود استهزا كرده است و مستحق لعنت خواهد بود، چه سلطان باشد يا از ساير مسلمانان مومن عادي.
هر كجا راهبي يا سياحي دور هم جمع بوده و در كوه يا بيابان يا جاي آباد يا هموار و يا كنيسه و معبدي به سر ميبرند، ما پشتسر آنان حافظ و پاسدار آنان هستيم و من با جان خود و ياران و انصار ملت خود از جانشان و از اموال آنها دفاع ميكنم؛ زيرا آنان جزو رعيت من و همپيمان و متحد من ميباشند.
آنان به جز آنچه كه به رضايت خاطر، به عنوان خراج و جزيه ميدهند، به هيچ نحو مسئول، و به پرداخت چيزي مجبور نخواهند بود. قضات، رهبانان، خلوتگزينان و سياحان آنان مورد تعرض قرار نگرفته و هيچ كنيسه و كليسايي ويران نخواهد شد و نبايد چيزي از مايملك آنان داخل خانه مسلمانان شود. قضات و رهبانان از خراج معافند و همچنين آنان كه به عبادت اشتغال ورزيدهاند. از ثروتمندان و ارباب تجارت بيش از حد معين شده نبايد خراج گرفته شود. هيچ كدام از آنان براي جنگ و حمل سلاح مجبور نخواهند شد، بلكه مسلمانان بايد از آنان دفاع كرده و با آنان، بنا به پيروي از آيه كريمه (ولا تجادلوا اهلالكتاب الا بالتي هي احسن) (عنكبوت46) به نيكوترين روش گفتوگو بحث كنند. آنان در محيط امن و آكنده از مهرباني زندگي ميكنند. هر كجا كه باشند و در هر مكاني منزل گزينند، از بروز چيزهايي كه موجب رنج و ناراحتي آنان باشد، جلوگيري ميشود.