واژه‌ی نبات در قرآن

«نبات» اسم مصدر از ماده «نبت» به معناي چيزي است که از زمين مي‌رويد و «اَنبت الغلام» به معناي روييدن موي نوجوان است. «وَنَبّت الشَجر» از باب تفعيل به معناي کاشتن و غرس درخت است.
يکشنبه، 31 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی نبات در قرآن
نبات

نويسنده: عباس کوثري

 
«نبات» اسم مصدر از ماده «نبت» به معناي چيزي است که از زمين مي‌رويد و «اَنبت الغلام» به معناي روييدن موي نوجوان است. «وَنَبّت الشَجر» از باب تفعيل به معناي کاشتن و غرس درخت است. (1)
راغب اصفهاني مي‌نويسد: معناي نبات هر روييدني است، چه مانند درخت داراي ساقه باشد يا ساقه نداشته باشد، سپس در عرف در گياهان بدون ساقه، بلکه گياهاني که خوراک حيوانات است، استعمال شده است. با نگاهي به حقيقت معناي آن که نمو و رشد است، بر هر يک از انسان، حيوان و گياه نيز اطلاق شده است. (2)

کاربردهاي نبت در قرآن

1. گياه

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجاً * لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَنَبَاتاً * وَجَنَّاتٍ أَلْفَافاً»: (3) و از ابرهاي باران‌زا آبي فراوان نازل کرديم تا با آن دانه و گياه و باغ‌هايي پر درخت برويانيم. به قرينه «جَنَّاتٍ» که به معناي باغ‌هاست و «حَبّا» مي‌توان گفت مقصود از «نَبَاتاً» گياهان است.
در سوره يونس نبات به معناي گياهاني به کار رفته است که کاربرد غذايي براي انسان‌ها و حيوانات دارند: «إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ»: (4) مَثل زندگي دنيا، همانند آبي است که از آسمان نازل کرده‌ايم که در پي آن، گياهان زمين که مردم و چهارپايان از آن مي‌خورند، مي‌رويد.
در آيه‌اي ديگر آمده است: «وَاضْرِبْ لَهُم مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ»: (5) [اي پيامبر] زندگي دنيا را براي آنان به آبي تشبيه کن که از آسمان فرو مي‌فرستيم و با آن گياهان زمين در هم فرو مي‌رود؛ اما بعد از مدتي مي‌خشکد و بادها آن را به هر سو پراکنده مي‌کند. از قرينه «هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ» استفاده مي‌شود که مقصود از نبات، گياهان است که بعد از خشک شدن، بادها آنها را به هر سو مي‌برند. در درختان نيز فقط برگ‌هاي آنها فرو مي‌ريزد و تنه و اساس آنها باقي است.
قرآن کريم در سوره انعام مي‌فرمايد: «وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ». (6) در اينکه منظور از «نَبَاتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ» چيست دو تفسير بيان شده است:
الف) تمامي اصناف و انواع گياهان؛
ب) گياهان مورد نياز جنبندگاني چون پرندگان، چهارپايان، حشرات و...، به گونه‌اي که منبع تغذيه براي هر يک از آنهاست. در نتيجه معناي آيه چنين است: او کسي است که از آسمان آبي نازل کرد؛ پس با آن گياهان گوناگون (يا گياهان مورد نياز موجودات) را رويانديم.
گفتني است «نبت» در هيئت باب افعال در مورد تمام روييدني‌ها اعم از گياه و درخت به کار رفته است. قرآن کريم مي‌فرمايد: «يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ»: (7) خداوند براي شما با آن (باران) زراعت و زيتون و نخل و انگور و از همه ميوه‌ها مي‌روياند. همچنين خداوند متعال مي‌فرمايد: «فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا»: (8) با آب باران باغ‌هايي زيبا و سرورانگيز رويانديم؛ شما هرگز قدرت نداشتيد درختان آن را برويانيد. در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبّاً وَعِنَباً وَقَضْباً وَزَيْتُوناً وَنَخْلاً وَحَدَائِقَ غُلْباً وَفَاكِهَةً وَأَبّاً مَتَاعاً لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ»: (9) و در آن (زمين) دانه‌هاي فراواني رويانيديم و انگور و سبزي و زيتون و نخل و باغ‌هاي پردرخت و ميوه و چراگاه تا وسيله‌اي براي بهره‌گيري شما و چهارپايانتان باشد. «أَنبَتْنَاها» به قرينه «حَبّاً» «عِنَباً» و ديگر موارد عطف شده، معنايي عام دارد و شامل تمام روييدني‌ها مي‌شود.

2. استعاره از آفرينش انسان

خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتاً». (10) نَبَاتاً منصوب به فعلي محذوف مانند «نُبتُم» يا به فعل «أَنبَتَكُم» است که در واقع معنايش چنين است: «جعلکم تنبتون نباتاً»: قرار داد شما را که از زمين به گونه‌اي خاص رويش کنيد. (11)
«أَنبَتَكُم مِنَ الْأَرْضِ» يا اشاره به خلقت حضرت آدم از زمين دارد يا اشاره به خلقت تمامي انسان‌ها که آفرينش آنها به گونه‌اي به ترکيبات و عناصر زميني بازمي‌گردد، چنان‌که مراحل مختلف رشد و نمو آن نيز مربوط به زمين و مواد غذايي موجود در آن است. (12) در هر صورت «نَبَاتاً» با توجه به قرينه «أَنبَتَكُم مِنَ الْأَرْضِ» که انسان‌ها را مخاطب قرار داده است به معناي آفرينش انسان است.
مؤلف کشاف مي‌نويسد: «انبات» استعاره از «ايجاد» است و دلالت بيشتري بر حدوث و پيدايش انسان‌ها دارد؛ زيرا وقتي انسان‌ها روييدني باشند، همانند گياهان نيز حادث خواهند بود. (13)

3. استعاره از تربيت و رشد

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا». (14) ظاهر تفريع با «فا» اين است که جمله «فَتَقَبَّلَهَا» و «أَنْبَتَهَا» در پاسخ به اجابت خواسته مادر مريم (عليهاالسلام) است. يکي از خواسته‌هايش اين بود: «رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّراً»: خداوندا آنچه را در رَحم دارم براي تو نذر کردم که براي خدمت خانه تو آزاد باشد؛ از من بپذير. جمله «فَتَقَبَّلَهَا» بيانگر اين است که خداوند مريم را پذيرفت تا آزاد و فارغ از هرگونه مانع، به خدمت خانه خدا بپردازد.
جمله «أَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً» که در ادامه تفريع بر خواسته‌هاي مادر حضرت مريم (عليهاالسلام) است، مي‌تواند اجابت دعاي ديگرِ وي باشد که عرضه داشت: من او و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده در پناه تو قرار مي‌دهم. در نتيجه مقصود از «أَنْبَتَهَا» به قرينه تناسب و انطباق آن با دعاي همسر عمران، تربيت، رشد و نمو معنوي فرزندش به دور از وسوسه‌هاي شيطاني خواهد بود. (15)
بر اين اساس حقيقت معناي نبات همان کر و رشد است و مقيد شدن آن به کلمه «حَسَناً» بيانگر اين جهت است که رشد و تربيت حضرت مريم (عليهاالسلام) ويژه و خاص بوده است؛ علاوه بر اينکه مربي و استاد وي، پيامبري به نام زکريا بوده است: «وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا». مؤلف کشاف در تفسير «نَبَاتاً حَسَناً» مي‌نويسد: اين کلمه به صورت مجاز به معناي تربيت نيکوست که در جميع حالات متناسب با اوست. (16)

پي‌نوشت‌ها:

1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 590.
2. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 787.
3. نبأ: 14-16.
4. يونس: 24.
5. کهف: 45.
6. انعام: 99.
7. نحل: 11.
8. نمل: 60.
9. عبس: 27-32.
10. نوح: 17.
11. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 9 و 10، ص 546.
12. همان.
13. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 4، ص 618.
14. آل عمران: 37-36.
15. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 3، ص 173.
16. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 1، ص 358.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.