نويسنده: عباس کوثري
«يقين» دانشي است که با استدلال و دقت حاصل ميشود، به گونهاي که آگاهي فرد ثابت و واضح و آشکار است (1) و همراه با آرامش و اطمينانِ به درستي فهم است. (2)
محقق طوسي ميگويد: يقين همان اعتقاد جازم مطابق و ثابت است که زوال آن ممکن نيست و در حقيقت از دو علم ترکيب يافته است: علم به معلوم و علم به اينکه خلاف آن محال است. (4)
خداوند متعال در آيهاي ديگر ميفرمايد: «مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يقِينًا». (5) به قرينه مقابله يقين با ظن، مقصود از يقين علم قطعي است.
يقين به همين معناست در آيه «فَمَكَثَ غَيرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يقِينٍ» (6) چندان درنگ نکرد [که هدهد آمد]. پس گفت: من بر چيزي آگاهي يافتم که تو بر آن آگاهي نيافتي. من از سرزمين سبأ خبري قطعي براي تو آوردهام.
آنچه ميتواند تأييد کننده اين تفسير باشد ظاهر آيه 47 سوره مدثر است که فرموده است: «َكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيقِينُ». کلمه «حتي» بيانگر غايت و نهايت تکذيب است؛ يعني ما همواره [در دنيا] روز جزا را انکار کرديم تا زماني که مرگ فرارسيد. علاوه بر اينکه تعبير «يأتيک» اشاره دارد که يقين در اين آيه از اموري است که انسان را دنبال ميکند تا در نهايت به او برسد و اين با مرگ مناسبت دارد نه اعتقاد يقيني که چه بسا با انجام عبادت حاصل ميشود. پس يقين به معناي علم قطعي بيشتر با تعبير حاصل شدن مناسبت دارد نه آمدن. (8)
کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي يقين در قرآن
1. اعتقاد جازم
قرآن کريم ميفرمايد: «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَينَ الْيقِينِ». (3) براي يقين سه مرحله وجود دارد:1. علم اليقين:
اين است که انسان از دلايل مختلف به چيزي ايمان آورد؛ مانند کسي که با مشاهده دود، ايمان به وجود آتش پيدا ميکند.2. عين اليقين:
در جايي است که انسان به مرحله مشاهده ميرسد و با چشم خود مثلاً آتش را مشاهده ميکند.3. حق اليقين:
آن همانند کسي است که وارد آتش شود و سوزش آن را لمس کند و اين بالاترين مرحله يقين است.محقق طوسي ميگويد: يقين همان اعتقاد جازم مطابق و ثابت است که زوال آن ممکن نيست و در حقيقت از دو علم ترکيب يافته است: علم به معلوم و علم به اينکه خلاف آن محال است. (4)
خداوند متعال در آيهاي ديگر ميفرمايد: «مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يقِينًا». (5) به قرينه مقابله يقين با ظن، مقصود از يقين علم قطعي است.
يقين به همين معناست در آيه «فَمَكَثَ غَيرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يقِينٍ» (6) چندان درنگ نکرد [که هدهد آمد]. پس گفت: من بر چيزي آگاهي يافتم که تو بر آن آگاهي نيافتي. من از سرزمين سبأ خبري قطعي براي تو آوردهام.
2. مرگ
قرآن کريم ميفرمايد: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يأْتِيكَ الْيقِينُ». (7) مفسران بر اين اعتقادند که مقصود از «الْيَقِين» مرگ است. نامگذاري مرگ به يقين از اين جهت است که يقين به معناي ثابت و آشکار است و مرگ از اموري است که آشکارا و ترديدناپذير است يا از جهت نامگذاري سبب به اسم مسبب است؛ زيرا مرگ سبب يقين انسانها به حقايق اخروي ميشود.آنچه ميتواند تأييد کننده اين تفسير باشد ظاهر آيه 47 سوره مدثر است که فرموده است: «َكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيقِينُ». کلمه «حتي» بيانگر غايت و نهايت تکذيب است؛ يعني ما همواره [در دنيا] روز جزا را انکار کرديم تا زماني که مرگ فرارسيد. علاوه بر اينکه تعبير «يأتيک» اشاره دارد که يقين در اين آيه از اموري است که انسان را دنبال ميکند تا در نهايت به او برسد و اين با مرگ مناسبت دارد نه اعتقاد يقيني که چه بسا با انجام عبادت حاصل ميشود. پس يقين به معناي علم قطعي بيشتر با تعبير حاصل شدن مناسبت دارد نه آمدن. (8)
پينوشتها:
1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 681.
2. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 681.
3. تکاثر: 5-7.
4. محمدباقر مجلسي؛ بحارالانوار؛ ج 70، ص 143. به نقل از: تفسير نمونه؛ ج 27، ص 284-285.
5. نساء: 157.
6. نمل: 22.
7. حجر: 99.
8. ر.ک: سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 12، ص 196.
کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.