ج) انفاق مالی
گاهی بخشندگی در حوزه مسائل مالی به کار میرود که با تعبیر سخاوت بیان میشود. این صفت بر کسی اطلاق میشود که از دارایی و اموال خود گذشت کند و آن را انفاق و ایثار کند. مهمترین تلاشی که انسان درباره نعمتهای بی شمار عالم می تواند انجام دهد، این است که مشتاقانه ببخشد، از فرصتهای پیش آمده برای کمک به دیگران بهره ببرد و همیشه زمانی را به خدمت اختصاص دهد. تنها در این صورت در زندگی انسان، تفاوتی معنادار پیدا میشود.کائناتی که بخشندهاند تنها از طریق ظهور صفت بخشندگی در انسانها از خود واکنش نشان میدهند.
آدمی از راهِ رها شدن از افکار محدودکننده به فراوانی دست مییابد و با ایجاد تغییرات هدفدار در زندگی خویش وفور نعمت دریافت میکند. در این جهان، هیچ نشانهای از محدودیت یا محرومیت نیست.جهانی که دارای کوهها و اقیانوسها است، وفور موهبتها را به انسان نوید می دهد. فقط کافی است انسان، تقاضای خویش را عاقلانه و منطقی مطرح کند. مطمئن باشیم که جهان خواسته ما را دریافت میکند و به اذن الهی و براساس مصالح کل هستی، پاسخ مناسبی خواهد داد:
مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ مثَلَ [صدقا ت] كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق میكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد و خداوند براى هر كس كه بخواهد [آن را] چند برابر میكند، و خداوند گشایشگر داناست(1).
عالم هستی بی حد و حصر است. نمیتوان برای جهان پایانی تصور کرد. انسان نیز موجودی بیکران و بیانتها است. فراوانی برای جهان و انسان، وضعیّتی طبیعی است. طبیعت، بسیار سخاوتمند و گشاده دست است و هرگز فقر و کمبود در آن راه ندارد. انسان جزئی از عالم بیکران است. هرگاه آدمی، زندگی خود را لبریز از نعمتها بیابد، زیستن با اصل برکت را تجربه میکند. جهان، سرشار و سخاوتمند است. پس انسان نباید ذهن فقیر و محرومی داشته باشد. فراوانی از سراسر هستی میبارد و با تشکّر و بخشش میتوان به آن دست یافت. در پندهای حضرت مسیح (علیهالسلام) آمده است:
چنان که اقیانوس با غرق شدن کشتی ضرر نمیکند و از آن چیزی کاسته نمیشود، اگر کسی معصیت کند، نقص و ضرری به خدا نیست؛ بلکه انسانها به مانند آن کشتی به خود ضرر میزنند. چنان که نور خورشید با استفاده زیاد کم نمیشود، رزق خدا نیز با بهرهبرداری زیاد کاستی نمیابد. انسانها با رزق او زندهاند و با روزی او نفس میکشند. هر کس نعمتهای او را شکر کند، بیشتر دریافت خواهد کرد. خداوند، روزی را کم نمیکند؛ بلکه این خطاهای بشر است که سبب کمبودها و کاستیها میشود(2).
بخشش و انفاق مالی، منحصر به دادن پول به نیازمندان نیست؛ بلکه موارد دیگری را نیز شامل میشود. قرض دادن و مهلت دادن به بدهکار، از جمله این موارد است.
اول) قرض دادن
یکی از نمونههای مهمی که مصداق بخششهای مالی بیان شده، قرض است. بیانها درباره ارزش و جایگاه قرض در سنجش با صدقه متنوع است. در پارهای از احادیث این گونه آمده است:قرض دادن یک درهم، معادل صدقه دو درهم است(3).
بیان دوم این که صدقه، ده برابر میشود؛ در حالی که قرض، هجده برابر پاداش خواهد داشت:
الصَّدَقَةُ عَشَرَةُ أضْعَافٍ وَ الْقَرْضُ ثَمَانِیَةعَشَرَ ضِعْفاً؛ صدقه ده برابر میشود و قرض هجده برابر(4).
باید توجه داشت که در این دسته از روایات، هرگز نمیفرماید قرض هجده برابر صدقه ارزش دارد؛ بلکه میفرماید پاداش صدقه، ده برابر و پاداش قرض، هجده برابر است.
در بیان سوم، پاداش قرض، معادل صدقه لحاظ شده است. امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
هیچ مسلمانی نیست که به مسلمان دیگر با قصد خالصانه قرض دهد؛ مگر این که اجری معادل صدقه برای او در نظر گرفته شود(5).
بنابراین ارزش قرض یا معادل صدقه یا دو برابر صدقه یا اندکی کمتر از آن یعنی هشت واحد بیشتر از صدقه است. نکته مهم این که قرض، یک مزیت به شمار آمده و جایگاهی را احراز کرده است.
دو نکته قابل ذکر است: نکته اول ای نکه فلسفه ارزشمندی قرض چیست؟ روایات به این پرسش پاسخ دادهاند: قرض، جانشین ربا است. خداوند، ربا را حرام و به جای آن قرض را تشریع کرد و تا آدمیان بدون تلاش و از طریق ناروا ثروت هنگفت کسب نکنند. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:
خداوند، ربا را حرام کرد؛ چون با آن معروف از بین میرفت و اموال، تلف میشد و مردم به کسب ثروت ناروا ترغیب میشدند؛ اما به جای آن، قرض را امر به معروف اعلام کرد(6).
نکته دوم این که شاید بتوان برای پاداش مضاعف قرض نسبت به صدقه، وجهی بیان کرد. اگر کسی به فرد محتاج، قرض بدهد و بعد از بازگشت، آن را به فقیر دومی قرض دهد و بعد از بازگشت این مال را به چرخش بیندازد و آن را تکرار کند، او به چندین نیازمند کمک کرده است؛ در حالی که صدقه فقط یاری رساندن به یک نیازمند و مستمند است. پس قرض دادن میتواند پاداشی بیش از صدقه داشته باشد.
اگر این احتمال درست باشد، معنایش این است که شخص قرض دهنده از مالی که قرض داده دل بکند و هرگز قصدی برای بازگشت و استفاده شخصی نداشته باشد؛ به بیان دیگر اگر قرض دهنده، مال خود را پس میگیرد، برای آن نیست که از آن استفاده کند؛ بلکه قرض دادنِ مجدّد است. حاصل آن که قرض دادن، زمانی پاداش مضاعف خواهد داشت که بدون نیّت بازگشت برای استفاده شخصی باشد؛ مانند کسی که در جایی پولی را مسدود میکند تا براساس ضوابط به افراد نیازمند و ضعیف، وام داده شود و حتی خودش را از بازگشت سرمایه محروم میکند.
دوم) مهلت دادن به بدهکار
اگر به نیازمندی قرض داده شد و فقیر در مدت معین نتوانست آن را ادا کند، بهتر است قرض دهنده، مهلت بدهی را تمدید کند. در روایات، تمدید مهلت بدهی محتاجان، صدقه محسوب میشود و هر روزی صدقه ای مستقل به شمار میآید(7). از امام باقر (علیهالسلام) روایت شده است:در روز قیامت، عدهای زیر عرش برانگیخته میشوند که رخسار و جامههایشان از نور است و بر جایگاهی از نور مینشینند. مردم به آ نها نظر میکنند و میپرسند: اینها پیامبران الهی هستند؟! در این هنگامهاتف غیبی از عرش ندا میدهد: اینان پیامبران نیستند. پس مردم میپرسند: از شهدایند؟! بازهاتف ندا میکند که اینها از شهدا نیستند؛ بلکه گروهی هستند که بر مؤمنان آسان میگرفتند و بدهکاران تنگدست را مهلت میدادند تا وضع مالی آنان بهبود یابد(8).
واضح است که فرد مقروض نباید از این امتیاز سوء استفاده کند؛ زیرا مسلمان هر گاه تعهدی داد باید به آن پای بند باشد و با جدّیت عمل کند. در غیر این صورت، آثار شومی در انتظار میثاق شکنان خواهد بود. خداوند بلند مرتبه در آخرین کتاب آسمانی خود درباره بدهکاران تنگدست سفارش فرموده و برای آنان درخواست مهلت کرده است:
وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیسَرَةٍ؛ و اگر [بدهكارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگا م] گشایش، مهلتى [به او دهید](9).
از امام رضا (علیهالسلام) درباره این آیه سؤال شد که منظور از منتظر ماندن و مهلت دادنی که خدا در قرآن گفته چیست؟ تا چه زمانی باید به تنگدست مهلت داد؟ یعنی فردی که مال دیگری را گرفته و خرج خانواده خود کرده است و نه غلّهای دارد که در انتظار رسیدن آن باشد و نه طلبی که زمان پرداخت آن برسد و نه مالی در دست مسافری که منتظر آمدنش باشد، تا چه زمانی باید منتظر بود؟ امام (علیهالسلام) فرمود:
آری، باید آن قدر منتظر بماند تا خبر او به امام برسد، و دَین او را از سهمی که بدهکاران (در بیت المال) دارند بدهد، به شرط آن که آن شخص، مال را در راه معصیت، صرف نکرده باشد(10).
خداوند در ادامه آیه پیشین، پیشنهاد بهتری را مطرح میکند و آن بخشش و واگذاری بدهکاری و طلب به شخصی است که به راستی قدرت پرداخت بده یاش را ندارد:
وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَیرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ و [اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،] بخشیدن آن براى شما بهتر است اگر بدانید(11).
د) بخشش زبانی
زبان از نعمتهای بزرگ آفریدگار هستی و از اعضای شگفت انگیز بدن است و وظایف زیادی بر عهده دارد که یکی از مهمترین آنها سخن گفتن است. در قرآن پس از ذکر خلقت انسان، از نعمت بیان سخن به میان آمده است:خَلَقَ الإِنسْانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ انسان را آفرید، به او بیان آموخت(12).
در زندگی روزانه و در برقراری ارتباط با دیگران، اولین نگرش و برداشت از انسان، مربوط به سخن گفتن و نحوه گفتار او است. محتوای صحبت و حرفها شخصیت انسان را مشخص میکند. مردم در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) درخواستهای فراوانی به ایشان عرضه میداشتند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به دلایلی توانایی پاسخ گویی مثبت به همه را نداشت. در این باره، آیهای با این محتوا نازل شد که اگر از انجام کاری برای کسی اعراض کردی، گفتاری خوب و نیکو با او داشته باش:
وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیسُورًا؛ و اگر به امید رحمتى كه از پروردگارت جویاى آنى، از ایشان روى میگردانى، پس با آنان سخنى نرم بگوى(13).
«میسور» از ماده «یسر» به معنای راحت و آسان است و در این جا مفهوم وسیعی دارد که هرگونه سخن نیک و برخورد محترمانه و محبّت آمیز را شامل میشود(14). از آن جاکه گاهی مسکینی به انسان رو میآورد و امکاناتی برای پاسخگویی به نیاز او در اختیار نیست، خداوند، شیوه برخورد با آنان را این گونه بیان میفرماید که روی گرداندن از نیازمندان نباید همراه با تحقیر، خشونت و بیاحترامی باشد؛ بلکه باید با گفتاری نرم، سنجیده و توأم با محبّت با آنان برخورد کرد.
قرآن برای بیان و گفتار دستورهایی داده و اوصافی بیان کرده است. برخی از اوصافی که برای بیان و گفتار در آخرین نامه الهی بیان شده عبارتند از:
* مستدل و محکم باشد(15).
* پسندیده و به اندازه باشد(16).
* نرم و مهربانانه باشد(17).
* شیوا، رسا و واضح باشد(18).
* کریمانه و بزرگوارانه باشد(19).
* نرم و محبّت آمیز باشد(20).
* زیبا، نیکو و مطلوب باشد(21).
* بهترینها گفته شود(22).
* گفتگوهای انتقادی، به بهترین وجه باشد(23).
زبان و شیوه گفتار میتواند نوعی بخشش و صدقه به حساب آید. برخی از شیوههای بخشش و صدقه زبانی که پیشوایان دینی به آن عنایت داشته اند، عبارتند از:
اول) حفظ زبان
یکی از نمونههایی که با تأکید بیان شده و بخشش به حساب آمده، حفظ زبان است. مولا علی (علیهالسلام) مالک زبان بودن را نشان سخاوت دانستهاند:سخاوت، این است که فرد، مالک زبان خویش باشد(24).
حفظ زبان به گونههای مختلف قابل بیان است. اگر فردی که با زبان خویش به دیگران آسیب میرساند، از این رفتار باز ایستد و زبانش را حفظ کند، صدقه داده است. پس زیان رساندن با زبان، بُخل و نف عرسانی زبانی، سخاوت به شمار میآید. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
خدا رحمت کند مؤمنی را که زبان خویش را از زیان رساندن به دیگران باز دارد. این صدقهای از او است(25).
مردی به امام رضا (علیهالسلام) گفت: مرا سفارشی فرما، حضرت فرمود:
زبانت را نگهدار تا عزیز باشی و شیطان بر تو چیره نشود که در این صورت، تو را خوار کند(26).
گونه دیگری از حفظ زبان، آن است که شخص هنگام عصبانیت، فحاشی نکند. اگر کسی بتواند زبانش را از فحش بازدارد، کریم و سخاوتمند محسوب میشود(27). این مهم در رابطه انسان با زیردستان، نمود بیشتری دارد. در سیره امام رضا (علیهالسلام) آمده است که آن بزرگوار هیچ گاه به کسی جفا یا درشتی نکرد یا هرگز دیده نشد آن حضرت به خدمتکاران و کارگزارانش دشنام دهد یا بد بگوید(28).
گونه دیگری از حفظ زبان، نیکو و آراسته سخن گفتن با دیگران است. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
اگر کسی با زبان خوش با دیگران سخن بگوید، صدقه داده و از این طریق، نفعی برای خود فراهم کرده است(29).
دوم) سلام زیبا
اگر کسی بخواهد به دیگری یاری رساند با نیکو سلام کردن میتواند یاری خویش را تکمیل کند. دو گونه میتوان سلام کرد: سلام زیبا و سلام زشت. گاهی به گونهای میتوان سلام کرد که در دل مخاطب، تلخی، تنش، اضطراب و به طور کلی حالت منفی ایجاد شود. در این صورت، آن فرد سلام داده، اما سلامش زشت بوده است.سلامی زیبا است که در مخاطب، حالتهای خوبی نظیر نشاط، شادی، آرامش و سرزندگی ایجاد کند. در روایت آمده است:
کسی که زیبا سلام کند یا زیبا جواب سلام دهد، صدقه داده است(30).
نمونه بارز سلام زیبا را در سیره امام رضا (علیهالسلام) میتوان یافت. امام رضا (علیهالسلام) در مسیر حرکت به خراسان وارد بصره شد. در این شهر، مجلسی با حضور امام آماده شد که در آن رهبران و پیروان بسیاری از ادیان و مذاهب نیز حضور داشتند. وقتی همه در مجلس حاضر شدند، منبری برای آن حضرت گذاشتند. امام بر فراز منبر رفت و به حاضران فرمود: السَّلَامَ عَلَیکُم وَ رَحم^ُ اللهِ وَ بَرََکَات^ُ. سپس این پرسش را بیان کرد: آیا میدانید چرا من سخنم را با سلام آغاز کردم؟ پاسخ دادند: خیر. امام فرمود:
برای این که به شما آرامش بدهم(31).
سوم) راستی
راستی و درستی از جلوههای دیگر بخشش است؛ چرا که انسان صادق در بسیاری از موارد از منافع خویش گذشت میکند. اگر صفت بخشندگی در فرد متبلور شود، با دیگران به راستی گفتگو میکند، با دوستان، همراه میشود و در این همراهی و رفاقت از مسیر درست و صدق تخلّف نمیکند(32).راستی، کلید نیکی و خوبی است. کسی که به این صفت والا آراسته باشد، از بهترین ارزشها و بالاترین پاداشها برخوردار است. خداوند بلند مرتبه میفرماید:
قَالَ اللَّهُ هَذَا یوْمُ ینْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ خدا فرمود: این، روزى است كه راستگویان را راستیشان سود بخشد.» براى آنان باغهایى است كه از زیر [درختان] آن نهرها روان است. همیشه در آن جاودانند. خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند. این است رستگارى بزرگ(33).
راستی و درستی، ملاک مسلمانی است. امام رضا (علیهالسلام) به وسیله پدران بزرگوارشان از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) چنین روایت کردهاند:
به زیادی نماز، روزه، حج، احسان و شب زنده داری آنان نگاه نکنید؛ بلکه راستگویی و امان تداری آنان را ببینید(34).
چهارم) ذکر و ثنای الهی
شکل دیگری از بخشش و صدقه زبان، ثنا و ستایش خداوند متعال و اولیای راستین اوست. روزی خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآله) به یاران خود فرمود: ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا شما را به خیر رساند. اسارتهای خود را در دنیا بکاهید و در مقابل دشمنان خدا صف آرایی کنید تا اعمالتان در قیامت، زیاد شود و از مالهای خودتان در حقوق لازم، انفاق و احسان کنید.در این حال، مردی برخاست و گفت: ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، چه کنیم؟ آخرین فرستاده الهی این گونه پاسخ داد: صدقات قلبی و زبانی بدهید. باز مردم سؤال کردند: چگونه صدقه بدهیم؟ حضرت فرمود: صدقات قلبی، این است که قلبتان را آکنده از محبّت خدا و آخرین فرستاده او کنید. مهر جانشین او علی (علیهالسلام) و همه کسانی که برای قیام در راه خدا انتخاب شدهاند را در دل جای دهید و پیروان آنان و دوستداران شیعیان را نیز دوست داشته باشید. محمد امین (صلیاللهعلیهوآله) درباره صدقهی زبان فرمود:
اما صدقات زبان، این است که مشغول ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آل او بفرستید؛ زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات میرساند(35).
بنده در حال ذکر و ثنا، خدا را با اسماء و صفاتش یاد میکند و او را با اوصافی نظیر علم مطلق، کمال مطلق و قدرت مطلق میستاید. وی را تسبیح و هرگونه کاستی را از او جدا میکند. زبان بنده، هنگام ستایش این است: تمام کاستیها، ضعفها، نادانیها، ناتوانیها، تاریکیها و محدودیتها از من و تمام کمالات، زیباییها، خیرها و روشنایی از تو است.
آدمی در حال ذکر و ثنا همنشین خدا میشود و به اوج نزدیکی با خدا دست مییابد. امام رضا (علیهالسلام) از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکنند:
موسی (علیهالسلام) در حال مناجات با پروردگار اینگونه خطاب کرد: ای پروردگار من! آیا از من دوری تا تو را ندا کنم و یا نزدیکی که با تو نجوا کنم؟ خداوند وحی فرمود: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند(36).
پینوشتها:
1- بقره/261.
2- حرّانی، تحف العقول، ص507.
3- تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)، ص80.
4- کلینی، الکافی، ج4، ص10؛ شعیری، جامع الاخبار، ص184.
5- صدوق، ثواب الاعمال، ص138.
6- صدوق، عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)، ج2، ص88.
7- دیلمی، ارشادالقلوب،ج1، ص173.
8- صدوق، ثواب الاعمال، ص145.
9- بقره/280.
10- عطاردی، مسند امام رضا (علیهالسلام) ، ج1، ص316؛ حکیمی، الحیاة، ج6، ص659.
11- بقره/280.
12- الرحمن/ 3 و 4.
13- اسراء/28.
14- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج12، ص89.
15- نساء/9.
16- بقره/235.
17- طه/44.
18- نساء/63.
19- اسراء/23.
20- همان/28.
21- بقره/83.
22- اسراء/53.
23-نحل/125.
24- آمدی، تصنیف غررالحکم، ص214.
25- حرّانی، تحف العقول، ص298.
26- دیلمی، ارشادالقلوب، ج1، ص103.
27- یزدی، الحکم الزاهرة، ص516.
28- صدوق، عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)، ج2، ص184؛ مجلسی، بحارالانوار، ج49، ص90.
29- ورام، تنبیه الخواطر، ج1، ص122.
30- حرّانی، تحف العقول، ص357.
31- مجلسی، بحارالانوار، ج49، ص74.
32- ورام، تنبیه الخواطر، ص295.
33- مائده/119.
34- صدوق، الامالی، ص303.
35- تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)، ص448؛ مجلسی، بحارالانوار، ج9، ص325.
36- صدوق ، التوحید، ص182؛ صدوق، عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)، ج1، ص127.
فعّالی، محمدتقی؛ (1394)،سبک زندگی رضوی (6)- زندگی معنوی، انتشارات بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(علیهالسلام).