الف) بدون منّت
یکی از مهمترین شرایط بخشش، این است که همراه با منّت نباشد. کسی که صدقه بدهد و به فقیر منّت گذارد، پاداش انفاقش باطل شده و عمل بی فایدهای انجامداده است. در آخرین نامه الهی، این شرط مهم برای انفاق با صراحت بیان شده است:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِی ینْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا یقْدِرُونَ عَلَى شَیءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، صدقههاى خود را با منّت و آزار، باطل مكنید، مانند كسى كه مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق میكند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارایى است كه بر روى آن، خاكی [نشسته] است، و رگبارى به آن رسیده و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان [ریاكاران] نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمیبرند و خداوند، گروه كافران را هدایت نمیكند(1).
بخشش در صورتی رشد میکند و مضاعف میشود که همراه منّت نباشد. اگر این ویژگی با انفاق همراه شود به بخشنده مقامی داده میشود که در آن بیم و اندوه جایی نخواهد داشت:
الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ؛ كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق میكنند، سپس در پىِ آنچه انفاق كردهاند، منّت و آزارى روا نمیدارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، و بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نمیشوند(2).
امام علی (علیهالسلام) در بیان زیبایی، نتیجه منّت گذاردن را از بین رفتن اجر صدقه در دنیا و آخرت بیان میکنند:
وِزْرُ صَدَقةَ المْنَّانِ یَغْلِبُ أجْرَهُ؛ وزر و وبال صدقه فرد منّتگذار بیش از اجر و پاداش آن است(3).
در بیان دیگری مولا علی (علیهالسلام) منّت نهادن را با کرامت، ناسازگار دانسته، میفرمایند:
لَیْسَ مِنَ الْكَرَمِ تَنْكِیدُ الْمِنَنِ بِالْمَنِّ؛ تیره ساختن احسان با منّت گذاشتن از کرامت نیست(4).
گروهی از مسیحیان، خدمت امام رضا (علیهالسلام) آمدند و پس از اعتراف به امامت و پیشوایی آن حضرت، گفتند: در میان ما افراد ثروتمندی وجود دارند. آیا میتوانیم زکات اموال خود را از باب صله و این که در حقّ نیازمندان، چیزی را انجام دادهایم به آنها بدهیم؟ پرسشگر میگوید: حضرت از شنیدن این سخن که بوی منّت از آن به مشام میرسید، بسیار خشمگین شد؛ به گونهای که زمین، زیر پای ما لرزید و جوابی برای گفتن نداشتیم. سپس آن حضرت به ما گفت:
اگر کسی چیزی را به سوی برادرش حمل کند و گمانش این باشد که این کار نیکی در حقّ اوست و فضیلتی بر او دارد، خداوند به گونهای او را عذاب خواهد کرد که هیچ کس را این گونه عذاب نکرده است. پس آن شخص از رحمت خدا بینصیب خواهد بود.
وقتی رهبر و پیشوای گروه، این سخنان را از امام رضا (علیهالسلام) شنید، اشک بر صورتش جاری شد و گفت: چگونه این اتفاق میافتد؟ امام دلیل این عذاب سهمگین را این گونه بیان فرمود: آیا نمیدانی که خداوند بلندمرتبه، میان ایشان در جان و مال، تفاوتی قرار نداده است. پس کسی که از روی منّت کاری انجام دهد، به حکم خدا خشنود نیست، قضای الهی را رد کرده و دیگران را در کار او شریک دانسته است؛ ولی اگر بخشش، آن گونه که سزاوار است انجام شود، خداوند به وسیله او بر فرشتگانش مباهات میکند و بهشت را به وی میبخشد(5).
از این روی منّت نهادن، تمام آثار بخشش را از بین میبرد، مقامهای معنوی را زایل میکند، وزر و وبال بر دوش منّت گذار مینهد، ناخشنودی خدا را در پی دارد و کرامت را از بین میبرد. در مقابل، کسی که از منّت گذاردن پرهیز کند و بی منّت انفاق کند ، پاداش او مقام لقای خداوند خواهد بود.
منّ تگذاردن میتواند نمونههای زیر را شامل شود: انفاقمان را به رخ فقیر بکشیم، مستمند را وادار کنیم به تشکر، پاداشی در مقابل احسان بخواهیم، ببخشیم، اما مستحق را تحقیرکنیم؛ به عبارت دیگر منّت نهادن چیزی جز تحقیرکردن یا توقع داشتن نیست.
ب) در خفادو گونه میتوان بخشید: آشکار و پنهانی. انفاق در هر دو صورت خوب است؛ اما انفاق پنهانی ترجیح دارد:
إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِی وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیرٌ لَكُمْ وَیكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَیئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ؛ اگر صدقهها را آشكار كنید، این، كارِ خوبى است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این براى شما بهتر است و بخشى از گناهانتان را میزداید، و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است(6).
گونه نخست: بخشش آشکار
اگر بخشش به صورت آشکار، انجام شود، آثاری خواهد داشت که عبارتند از:* انفاق، کار خیر است و اگر کار نیک، آشکار شود برای دیگران الگو خواهد شد.
* بخششِ آشکار موجب میشود، دیگران هم به آن تشویق شوند و این کار، همگانی شود و جامعه به سمت دستگیری و کمک متمایل شود.
* انسانهای فقیر با دیدن افرادی که مسیر خدمت و کمک پیش گرفتهاند، دلگرم میشوند، به آرامش میرسند و دلسردی و ناامیدی از وجودشان رخت برمیبنند.
گونه دوم: پنهانی و شبانه
صدقه و انفاق پنهانی، فواید بیشتری دارد بنابراین بخشش شبانه و مخفیانه بر بخشش علنی ترجیح دارد. برخی از آثار صدقه و انفاق مخفیانه عبارتند از:* به صورت کلی انجام نوافل و مستحبات به صورت مخفیانه بهتر است. امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
همانا مخفی ساختن نوافل، افضل است(7).
* بخشش پنهانی از ریا دور است و بخشنده را به سمت اخلاص سوق میدهد.
* اگر انفاق در خفا انجام شود، کرامت فقیر حفظ میشود، آبروی او نمیرود و حیثیت اجتماعیاش حفظ میشود.
* یکی از ویژگیهای انسان، شهرت طلبی و سودجویی است. اگر کمک به مستمندان، مخفیانه باشد، غریزه شهرتطلبی انسان سرکوب شده، طهارت درونیِ بخشنده تضمین میشود.
خداوند، انفاق پنهانی و شبانه را بر بخشش آشکار، مقدم داشته است: الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونََ؛ كسانى كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكارا، انفاق میكنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین میشوند(8).
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)فرمود:
هفت دسته در قیامت در روزی که سایهای نیست، زیر سایه خدا قرار دارند: یکی از آنها کسی است که صدقه میدهد و دست چپش از دست راستش باخبر نمیشود(9).
مولا علی (علیهالسلام) فرمود:
صدقه پنهانی، گناهان را از بین میبرد(10).
از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) روایت شده است:
صدقهها را در خفا بدهید؛ زیرا صدقه پنهانی، آتش غضب خداوند را خاموش میسازد(11).
امام رضا (علیهالسلام) ارزش کارهای نیک پنهانی را هفتاد برابر بیان میکنند:
المْسْتتَرُ باِلْحسَنةِ یَعْدِلُ سَبعْینَ حَسَنةً؛ کسی که نیکیها را مخفی بدارد، هفتاد حسنه به او میدهند(12).
در قدیم کسانی که تصمیم داشتند مخفیانه بخشش کنند به شیوههای مختلفی اقدام میکردند؛ برای مثال صدقه را در مسیر فقیر قرار میدادند، انفاق را بیشتر به نیازمندان نابینا میدادند، صدقه را در کنار فقیر میگذاشتند تا کمک کننده را نبیند، انفاق را پشت درب خانه نیازمندان مینهادند، زمانی به تهیدستان مراجعه میکردند که خواب باشند و یا کمکها را غیرمستقیم به دست آنان میرساندند. مهم آن است که بخشنده، ردپایی از خود بر جای نگذارد و اثری از خویش آشکار نسازد؛ چنان که درباره امام سجاد (علیهالسلام) نقل شده است:
در مدینه، چندین خانواده زندگی میکردند، خوراک و تمام نیازهای آنان میرسید و نمیدانستند چه کسی تأمین میکند. پس از شهادت امام سجاد (علیهالسلام) دیگر کسی چیزی برایشان نیاورد. در این هنگام آنها فهمیدند و ناله و فغان کردند(13).
یکی از ویژگیهای امام رضا (علیهالسلام) این گونه بیان شده است:
وَ كَانَ كَثِیرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّدَقَةِ السِّرِّ؛ و آن حضرت بسیار پنهانی صدقه میداد و احسان میکرد(14).
ج) بدون درخواست
بهترین بخشش آن است که پیش از درخواست باشد. اگر فقیر، نیاز خود را بیان کند، فقرش را آشکار ساخته و خود را نزد ثروتمند، ذلیل ساخته است. بخشنده می تواند پیش از آن که مسکین به ذلّت بیفتد، نیازش را برطرف سازد. به بیان دیگر، احسانی مطلوب است که همراه تحقیر و ذلّت نیازمند نباشد. امام علی (علیهالسلام) فرمود:إَفضْلُ العْطِیَّةة مَا كَانَ قَبلْ مَذَلةِ السُّؤَالِ؛ با فضیلتترین عطایا آن است که پیش از ذلّت درخواست باشد(15).
مولا علی (علیهالسلام) کاملترین فضیلت را این گونه ترسیم مینماید:
کاملترین فضیلتها، عطا کردن پیش از ابراز نیاز است(16).
کریم از نگاه امیرمؤمنان (علیهالسلام) کسی است که پیش از آ نکه فقیر، نیازش را آشکار سازد، نیازش را برطرف کند:
هر کس عطیهای پیش از سؤال به فقیر بذل کرد، او کریم است و محبوب(17).
حکایتی شنیدنی از امام رضا (علیهالسلام) بیان گر این واقعیت است که پیشوایان معصوم (علیهالسلام) پیش از درخواست نیازمندان به آ نها اعطا میکردهاند. ریان بن صلت از یاران امام رضا (علیهالسلام) میگوید: برای خداحافظی نزد امام رضا (علیهالسلام) آمدم و با خود گفتم: از او میخواهم که پیراهنی از جامههای مبارک خود را به من دهد تا آن را پس از مرگ، کفن خود سازم و چند درهم از مال خویش را به من عنایت کند تا برای دخترانم انگشتری تهیه کنم و به آنها هدیه دهم. گریه و اشک هنگام خداحافظی موجب شد نیاز خود را فراموش کنم و درخواستم را برای امام رضا (علیهالسلام) بیان نکنم. چون از محضر آن حضرت بیرون رفتم، حضرت مرا صدا زد و فرمود: ای ریان! برگرد. آیا نمیخواهی پیراهنی از جامههای خود به تو دهم که چون مرگ تو در رسد آن را کفن خود کنی؟ آیا نمیخواهی چند درهم به تو دهم تا برای دخترانت انگشتری تهیه کنی؟ سپس آن بزرگوار، پیراهنی از زیر بالش بیرون آورد و به من داد و از زیر سجادهاش چند درهم در اختیار من قرار داد. آن درهمها را شمردم سی درهم بود(18).
اگر شرط بخشش، آن است که پیش از درخواست، ببخشیم، این امر بدین معنا است که باید مراقب نیاز اطرافیان باشیم. اگر به نیاز دیگران بی توجه باشیم ، آنها ناچار باید نیاز خود را عرضه کنند. در این صورت، بخشش بدون درخواست، محقق نخواهد شد.
این مطلب را به گونهای دیگر میتوان بیان کرد: درست است که بخشش باید پیش از سؤال باشد؛ ولی فقیر هم باید تا حد امکان از ابراز نیاز خودداری کند؛ زیرا عرضه حاجت، او را حقیر و خوار میکند. مؤمن نباید کاری کند که حقیر شود. به بیان مولا علی(علیهالسلام):
ذلت و خواری در سؤال کردن از مردم است(19).
از سوی دیگر درخواست کردن، اثر تکوینی دارد و زمینه فقر بیشتر انسان را فراهم میکند. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) رابطة سؤال (درخواست) و فقر را این گونه بیان فرموده است:
هر کس درب سؤال (اظهار نیاز) را بگشاید، خداوند درب فقر را بر او خواهد گشود(20).
امام علی (علیهالسلام) برای آن که سائل، احساس خواری نکند، شیوههای جالبی داشت. هرگاه کسی حاجتی داشت به او میگفت نیازش را بر روی زمین بنویسد یا نور چراغ را کمتر میکرد؛ چرا که نمیخواست ذلّت نیاز را در چهره فقیر ببیند(21).
بنابراین میتوان این گونه نتیجه گرفت:
* باید بخشش قبل از درخواست فقیر انجام شود تا در او احساس حقارت شکل نگیرد.
* آشکار ساختن نیاز و طلب ، سبب فقر میشود. پس هر کس بیشتر نیازش را ابراز کند، به فقر بیشتری گرفتار خواهد شد.
* هر کس نیاز خود را مخفی کند و از تدبیرکنندهی عالم، حاجتش را بخواهد، خدا او را بی نیاز ساخته، روز یاش را بیشتر خواهد کرد.
د) گشاده رویی
اگر انفاق با چهره درهم کشیده و همراه با بی حالی و بیرغبتی باشد، از ارزش آن کاسته میشود. قرآن یکی از نشانههای انفاق را چنین بیان میکند که فرد نباید با کراهت و بیمیلی انفاق کند:وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا ینْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ؛ و هیچ چیز مانع پذیرفته شدنِ انفاقهاى آنان نشد جز اینكه به خدا و پیامبرش كفر ورزیدند، و جز با [حا ل] كسالت نماز به جا نمیآورند، و جز با كراهت انفاق نمیكنند(22).
در طرف مقابل، کسانی هستند که بسیار مایلند بخشش کنند؛ اما چیزی برای بخشیدن ندارند. آنان اشک خویش را میبخشند و بخشش را به اوج رساندهاند؛ چرا که شوق به ایثار، فداکاری و بخشش، تمام وجود آنها را فراگرفته است:
وَلَا عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَیهِ تَوَلَّوْا وَأَعْینُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یجِدُوا مَا ینْفِقُونَ؛ و [نیز] گناهى نیست بر كسانى كه چون پیش تو آمدند تا سوارشان كنى [و] گفتى: «چیزى پیدا نمیكنم تا بر آن سوارتان كنم»، برگشتند، و در اثر اندوه، از چشمانشان اشك فرو م ىریخت كه [چر] چیزى نمییابند تا [در راه جهاد] خرج كنند(23).
امام رضا (علیهالسلام) برای رفع نیاز چند راهکار بیان میفرمایند: یکی از راه کارها این است که صبح زود، دنبال حوایج خود بروید. راهکار دیگر آن است که خیر و نیکی را از گشادهرویان طلب کنید:
اُطْلُبُوا الَخیرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوهِ؛ خیر را نزد گشاده رویان بجویید(24).
حضرت، دلیل این راهکار را چنین بیان میفرماید:
زیرا انتظار خوش عملی از گشادهرو بیشتر از انسان ترشرو و مردمان اخمو است(25).
هـ) مساوی دانستن همه
شاید این سؤال مطرح شود که آیا در بخشش، میان انسان خوب و بد یا میان کوچک و بزرگ باید تفاوت قائل شد؟ آیا ابتدا باید از خوب بودن فردی مطمئن شویم و سپس به او کمک کنیم؟ آیا از ایمان و اسلام فرد فقیر باید اطمینان حاصل کنیم؟ آیا جستجو در امور فقرا و مساکین لازم است؟ آیا در ملاک نیازمندی، میان کوچک و بزرگ و یا زن و مرد بودن تفاوت است؟در آیه 272 بقره دو مسأله بیان شده است: اول این که هدایت انسانها بر عهدهی پیامبر است و دوم مسأله انفاق برجسته شده است. در تفاسیر، شأن نزولی برای این آیه ذکر شده است. مسلمانان درباره انفاق به مستمندان غیرمسلمان شک داشتند. در این باره از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) سؤال کردند. سپس این آیه نازل شد:
لَیسَ عَلَیكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ یوَفَّ إِلَیكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ هدایتِ آنان بر عهده تو نیست، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدایت میكند، و هر مالى كه انفاق كنید، به سود خود شماست، و [لى] جز براى طلب خشنودىِ خدا انفاق مكنید، و هر مالى را كه انفاق كنید [پاداشِ آن] به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمى بر شما نخواهد رفت(26).
بنابراین انفاق به غیر مؤمن، جایز است و نیازی به تفحّص در باب ایمان و اسلام فقیر یا مسکین نیست(27). روزی ابوحمزه ثمالی به خانه امام سجاد (علیهالسلام) شرفیاب شد. وی دید امام خادمش را فراخواند و به او فرمود: هیچ سائلی از مقابل منزل من عبور نکند، مگر این که او را غذا بدهی؟ خادم پرسید: ممکن است سائلی مستحق نباشد؟ امام فرمود:
خوف آن دارم که بعضی از کسانی که سائلند مستحق باشند و از من چیزی دریافت نکنند(28).
امام رضا (علیهالسلام) از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) روایت زیبایی را نقل میکنند. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
اِصِطَنِعِ الْخیرَ إِلَی مَنْ هُوَ أهْلُهُ وَ إِلَی مَنْ هُوَ غَیْرُ أهْلهِ؛ کارهای خیر را برای کسانی که اهلیت آن را داشته باشند یا نداشته باشند انجام دهید(29).
در این روایت اهلیت داشتن، ملاک انجام کار خیر از جمله بخشش بیان نشده است. حضرت در ادامه روایت، دلیل بسیار زیبایی برای این مطلب بیان میفرماید و آن این که مهم آن است که تو اهلیت انجام کارهای خیر را داری:
فإَنِ لمَ تصُبْ مَنْ هُوَ أهْلهُ فأَنتْ أهْلهُ؛ چرا که اگر آن شخص، اهلیت آن خیر را نداشته باشد، تو اهلیت انجام خیر را داری(30).
امام رضا (علیهالسلام) در روایت دیگری از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکنند که حضرت پس از ایمان به خدا، نشان عاقل بودن را دوستی با مردم و نیکی کردن به هر نیکوکار و بدکار بیان میفرماید:
رأس عقل بعد از ایمان به خدا دوستی کردن به مردم و نیکویی کردن به هر نیکوکار و بدکار است(31).
در حدیث دیگری از امام رضا (علیهالسلام) سؤال میشود : آیا در پرداخت کفاره میان کوچک و بزرگ و یا زن و مرد تفاوت است؟ حضرت در پاسخ میفرماید:
همه آنها یکسانند(32).
و) از بهترینها
فلسفه بخشش، زهد و گذشت است؛ زیرا آدمی به بهترین و گرانترین داراییهای خود وابسته است و گذشتن از آنها بر او سخت و گران میآید. اگر کسی بخواهد صفت بخشندگی را ملکه نفس خود قرار دهد باید از بهترینها ببخشد تا در مقابل، بهترینها را دریافت کند. خداوند این حقیقت را چنین آشکار ساخته است:لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید و از هر چه انفاق كنید قطعاً خدا بدان داناست(33).
ابوطلحه انصاری، باغی داشت که مقابل مسجد بود. این باغ، نخلهای فراوان و آب روان داشت، وقتی این آیه نازل شد، خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت:
ای رسول خدا! از مال خویش هیچ چیز را بیشتر از این بستان ندارم و خدای میگوید: از آ نچه دوستتر دارید خرج کنید. اکنون این بستان را در راه خدا صدقه دادم و امید دارم که برای من در آن جهان، ذخیرهای نزد خداوند عزوجل باشد. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: نیک آمد، نیک آمد، این مال برای تو سودمند است(34).
روایت شده است که مهمانی بر ابوذر غفاری وارد شد. ابوذر به مهمان گفت: به دلیل عذری، امکان بیرون رفتن از منزل را ندارم. به مکانی که شتران من در آن جا هستند برو و یکی از بهترین و فربهترین آنها را بیاور تا از گوشتش استفاده کنیم. مهمان رفت و یکی از ضعیفترین آنها را آورد. ابوذر گفت: چرا فرمان نبردی و ضعیفترین آنها را آوردی؟ گفت: این کار را نکردم تا روز حاجتت از آن شتر فربهتر استفاده کنی. ابوذر گفت:
حاجت من این است که با من در خاک است و مهمّ من این است که در گور با من قرین است(35).
در این جا سرّی نهفته است. آدمیان معمولاً اشیای گران قیمت را دوست دارند.
اگر کسی از بهترین داراییهایش ببخشد، نشانه آن است که موجود دیگری را بهتر دوست دارد.
در واقع، درون قلب بخشنده، محبّت خدا بیشتر از محبّت به اشیای با ارزش جای دارد. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:در زمان جاهلیت، قومی بودند که از اموال پست خود میبخشیدند. خداوند از این کار نهی کرد و فرمود: از بهترینها و پاکیزهترینها ببخشید(36).
ز) اسراف در بخشش؛ جایز یا غیرجایز
اسراف، پدیده زشتی است که باید از آن دوری جست. پرسشی رخ مینماید و آن این که آیا اسراف در بخشش، جایز است یا خیر؟ لازم است پیش از پاسخ، معنای اسراف آشکار شود.اول) چیستی
بیانهای مختلفی درباره ماهیت اسراف وجود دارد(37):? اسراف به معنای تجاوز از مقداری است که مقتضای حکمت باشد.
? اسراف، نادیده گرفتن حقّ و تمایل به باطل است.
? اسراف، انجام خطا یا نسیان امر صواب است.
? اسراف، تجاوز از حد اعتدال و میانهروی است.
? اسراف، تمایل به سمت افراط یا تفریط است.
بنابراین معنای اصلی اسراف، تجاوز از حد اعتدال و رفتن به سمت افراط یا تفریط است. خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد و آنان را در دنیا و آخرت عذاب خواهد کرد:
وَكَذَلِكَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىَ؛ و این گونه هر كه را به افراط گراییده و به نشانههاى پروردگار نگرویده است سزا میدهیم، و قطعاً شكنجه آخرت سختتر و پایدارتر است(38).
دوم) اسراف در بخشش
با مراجعه به متون دینی میتوان دریافت که دو رویکرد درباره بخشش وجود دارد: عدم جواز و جواز.رویکرد نخست: عدم جواز
قرآن کریم برای «عبادالرحمان» یا بندگان خداوند، ویژگیهایی را بیان کرده است. یکی از ویژگیهای بندگان خوب خدا این است که هنگام انفاق، اسراف نمیکنند:وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَكَانَ بَینَ ذَلِكَ قَوَامًا؛ و كسانیاند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى میكنند و نه تنگ میگیرند، و میان این دو [روش] حد وسط را برمیگزینند(39).
اسراف در انفاق در تفاسیر این گونه بیان شده است(40):
* کسی که در راه معصیت انفاق کند، اسراف کرده است؛ چه کم باشد و چه زیاد.
* کسی که در بخشش، حقوق الهی را در نظر نگیرد، اسراف کرده است.
* بخشش در راه باطل، اسراف به شمار میآید.
* در آیه شریفه مزبور، انفاق به معنای نفقه دادن و خرج کردن در زندگی است.
* اسراف آن است که از مال دیگران صدقه داده شود.
* انفاق بی فایده را اسراف میگویند.
* خوراندن بیش از اندازه به نیازمندان، اسراف در بخشش است.
* اگر کسی در احسان به فقیر بیادبی کند، اسراف شده است.
* انفاق همراه با ریا، اسراف است.
* اسراف در انفاق، به معنای تجاوز از اعتدال است.
هیچ کدام از معانی پیش گفته، غیر از معنای اخیر، ناظر به معنای اصلی اسراف نیست. معنای اصلی اسراف، خروج از میانه روی است. بدین معنا که لازم است در بخشش، میانه روی شود؛ نه چنان ببخشد که خود فقیر شود و نه آن قدر ناچیز که دست فقیر را چیزی نگیرد. پس باید در بخشش، اعتدال را رعایت و از ریخت و پاش پرهیز کرد:
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا؛ و حقّ خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را [دستگیرى كن] و ولخرجى و اسراف مكن(41).
امام رضا (علیهالسلام) شرط بخشش را اینگونه بیان فرموده است: چیزی که میبخشید ضررش برای شما بیشتر از نفعی که به مسکین میرساند نباشد:
لَا تَبْذُلْ لِإِخْوَانِكَمِ مِن نَفْسِكَ مَا ضَرَرُهُ عَلَیْكَ أكْثَرُ مِنْ نَفْعِهِ لَهُمْ؛ به برادرانت چیزی نبخش که ضررش برای تو بیشتر از نفعش برای ایشان است(42).
رویکرد دوم: جواز
به نفع اسراف در انفاق، دو گونه میتوان استدلال کرد: اول این که بیشتر معانی اسراف، ارتباطی با میانهروی و اعتدال ندارد. بر این اساس، میتوان گفت اگر کسی در راه معصیت انفاق نکند، اسراف نکرده است، هر چند زیاد ببخشد. اگر کسی در بخشش، حقوق الهی را در نظر گیرد، اسراف نکرده است، گرچه زیاد ببخشد. اگر بخشش در راه باطل نباشد، اسراف نیست، گرچه زیاد باشد. اگر کسی در مال غیر تصرف نکند و از مال خویش ببخشد، اسراف نیست، هر چند زیاد ببخشد. اگر انفاق مفیدی انجام شود، اسراف نیست، گرچه زیاد باشد.اگر شخصی در احسان و بخشش، بیادبی و ریاکاری نکند، اسراف نکرده، هر چند زیاد ببخشد.
پس میتوان در انفاق، زیاده روی کرد و این زیاده روی خروج از اعتدال نیست و اسراف محسوب نمیشود.استدلال دوم به روایات است. براساس احادیث وارد شده از پیشوایان دینی در کارهای نیک از جمله انفاق، اسراف وجود ندارد. امام علی (علیهالسلام) فرمود:
الْإسْرَافُ مَذْمُومٌ فِی کل شَیءٍ إِلَّا فِی إَفْعَالِ البِْرِّ؛ اسراف در همه چیز بد است، جز در کار نیک و بخشش(43).
درباره امام رضا (علیهالسلام) روایت شده که آن حضرت در روز عرفه، تمام اموال خودشان را میان نیازمندان خراسان تقسیم کردند. فضل بن سهل گفت: این کار موجب زیان است. آن بزرگوار فرمود:
نه؛ موجب سود است. هرگز نباید کاری را که موجب اجر و پاداش میشود، زیان به حساب آوری(44).
امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
اگر شخصی برای خرید غذا هزار درهم انفاق کند و آن طعام را تنها یک نفر مصرف کند، اسراف نیست(45).
درباره دومین پیشوای شیعیان نیز آمده است که آن بزرگوار، سه مرتبه، تمام دارایی خود حتی نعلینشان را در راه خدا بخشیده است(46).
ح) شما بروید
زمانی که در مستمندان نیازی شکل میگیرد، این حاجت باعث میشود تا دست نیاز به سمت دیگران دراز کنند. اگر نیازمند به سمت ثروتمند برود ذلّت در او آشکار شده، خوار میشود. قرآن به انسانهای بخشنده دستور میدهد تا آنها به سوی فقرا بروند و اجازه ندهند تهیدستان با ابراز نیاز احساس خواری کنند. از سوی دیگر این دستور قرآنی برای ثروتمندان، جنبه تربیتی نیز دارد؛ چرا که از غرور آنها کاسته، تواضعشان افزوده میشود:إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِی وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیرٌ لَكُمْ وَیكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَیئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ؛ اگر صدقهها را آشكار كنید، این، كارِ خوبى است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این براى شما بهتر است و بخشى از گناهانتان را میزداید، و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است(47).
در این آیه شریفه «تُؤتُوهَا الفُقَراء» بدین معنا است که شما به سوی مستمندان بروید؛ چرا که نفرمود «یأتکم الفقرا پ» یعنی نیازمندان نزد شما بیایند(48). پس ثروتمندان باید هنگام بخشش، غرور خود را بشکنند، نفسانیّات را مهار کنند و از خودخواهی و شهرت طلبی بکاهند تا گامی در جهت گذشت، زهد و تقوا برداشته به خدا نزدیک شوند.
در روایت زیبایی آمده است: زمانی که امام رضا (علیهالسلام) بر سر سفره غذا مینشست، سینی بزرگی کنار ایشان میگذاشتند. آن بزرگوار از بهترین خوراکیهایی که در مقابلشان بود، سهمی بر میداشت و در سینی میگذاشت و میفرمود: برای نیازمندان ببرید. حضرت در این هنگام، این آیه را زمزمه میکرد: «از گردنه نجات بالا نرفتهاند و چه دانی که گردنه نجات کدام است؟ آزاد کردن بندهها یا خوراک پختن در روز سختی برای یتیم خویشاوندی یا مسکین خاک نشینی» و سپس میفرمود:
خداوند عزوجل میدانست که هر کسی، توان آزاد کردن بنده را ندارد تا از گردنه نجات به سوی بهشت روان شود [بنابراین اطعام یتیمان و خاک نشینان را در ردیف آزاد کردن بردگان برشمرد(49)].
پینوشتها:
1- بقره/264.
2- بقره/262.
3- آمدی، غرر الحکم، ص731.
4- همان.
5- نوری، مستدرک الوسائل، ج7، ص135.
6- بقره/271.
7- طوسی، التبیان، ج2، ص351.
8- بقره/274.
9- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج7، ص63.
10- آمدی، تصنیف غررالحکم، ص395.
11- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج7، ص63.
12- مجلسی، بحارالانوار، ج67، ص251.
13- خسروی، زندگانی حضرت سجاد (علیهالسلام) و امام محمدباقر (علیهالسلام)، ص61.
14- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص184.
15- آمدی، تصنیف غررالحکم، ص377.
16- همان.
17- همان.
18- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص212.
19- آمدی، تصنیف غررالحکم، ص377.
20- صدوق، الخصال، ج2، ص610.
21- دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص136.
22- توبه/54.
23- توبه/92.
24- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص74؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص49.
25- همان.
26- بقره/272.
27- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج3، ص381؛ فیض کاشانی، صافی، ج1، ص300؛ لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج1، ص276؛ شبّر، التفسیر القرآن، ج1، ص81؛ قرائتی، تفسیر نور، ج1، ص437.
28- صدوق، علل الشرایع، ج1، ص45.
29- صدوق، عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)، ج2، ص35.
30- همان.
31- همان.
32- حسینی قزوینی، موسوعة الامام رضا (علیهالسلام)، ج4، ص283.
33- آل عمران/92.
34- میبدی، کشف الاسرار، ج2، ص199.
35- همان.
36- کلینی، الکاف ی، ج4، ص46.
37- طوسی، التبیان، ج3، ص12؛ طبرسی، مجمع البیان، ج2، ص855؛ بغدادی، لباب التأویل، ج1، ص306؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ج3، ص121؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ج1، ص573؛ نخجوانی، الفواتح الالهیه، ه ج1، ص128؛ حقّی بروسوی، روح البیان، ج3، ص108؛ ابن عجیبه، بحر المدید، ج2، ص34.
38- طه/127.
39- فرقان/67.
40- طوسی، التبیان، ج7، ص507؛ رازی، روض الجنان، ج14، ص284؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ج4،589؛ حقّی بروسوی، روح البیان، ج6، ص244؛ طباطبایی، المیزان، ج15، ص240.
41- اسراء/26.
42- صدوق، الفقیه، ج3، ص168.
43- آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص359.
44- مجلسی، بحارالانوار، ج49، ص100.
45- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص134.
46- نجفی، زندگی حضرت زهرا (سلامالله)، ص375.
47- بقره/271.
48- قرائتی، تفسیر نور، ج1، ص435.
49- کلینی، الکافی، ج4، ص52.
فعّالی، محمدتقی؛ (1394)،سبک زندگی رضوی (6)- زندگی معنوی، انتشارات بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(علیهالسلام).