مقصود از «اعجاز قرآن از ناحیهی شخصیت آورندهی آن» این است كه بدون تردید و برابر گواهی تاریخ (2) و آیات قرآن كریم، پیامبر اسلام، به عنوان آورندهی قرآن، امی بود: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ ...» (3). وی تا پیش از پیامبری و نزول قرآن نه كتابی خوانده بوده و نه خط مینوشت: «وَ مَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَ لاَ تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ» (4) در محیطی دور از فرهنگ و شكوفایی علمی، زندگی می كرد. (5) او یتیم، فقیر و نسبت به هدایت قوم خود دچار حیرت بود. (6)
در زمانی قرآن كریم از جانب خدای متعال بر او وحی شد كه پیش از آن، رسول اعظم از كتاب و ایمان اطلاعی نداشت. (7)
در چنین وضعیتی، پیامبر اعظم، قرآن را از خداوند متعال دریافت و به بشر عرضه كرد. این همه در كنار ویژگیهای قرآن كریم همراه با آیات تحدّی، اعجاز قرآن را تردیدناپذیر میسازد. اگر بخواهیم این وجه را به صورتی برهانی بیان كنیم، میتوانیم بگوییم:
الف) قرآن را پیامبر اعظم عرضه كرده و او درس ناخوانده و مكتب نرفته است.
ب) قرآن، كتابی خارقالعاده و فرابشری است.
ج) محال است كسی كه درس ناخوانده و مكتب نرفته است، بتواند از پیش خود، چنین كتابی عرضه كند.
د) پس قرآن از طرف خداوند به رسول اعظم القا شده است.
مقدمهی نخست از نظر تاریخی مسلم و متواتر است و در قرآن نیز از آن سخن گفته شده است.
برای اثبات مقدمهی دوم مناسب است به برخی از ویژگیهای قرآن كریم اشاره كنیم:
1.قرآن و كهنگیناپذیری
از جمله ویژگیهای اعجابآور قرآن این است كه قرآن و لغات آن، هیچگاه كهنه نمیشوند. با اندكی بررسی در تاریخ لغات و كلمات به خوبی درمییابیم كه لغات نیز همانند آداب، سنن، فرهنگها و... در حال گذر و گذار است. چه بسیار لغاتی كه در عصری كاربرد داشته است، ولی هماكنون به هیچ وجه كاربرد ندارد؛ به گونهای كه حتی اهالی همان زبان نیز آن را از یاد برده، به جای آن، كلمات دیگری جایگزین كردهاند؛ برای نمونه خواندن كتابهایی كه تنها چند صد سال قبل تألیف شده، برای فارسیدانان امروز مشكل است و گاه برای فهم برخی از كلمات آن باید به فرهنگ لغت مراجعه كنند. این در حالی است كه نه تنها خود قرآن و مفاهیم و معانی آن، بلكه لغات قرآن نیز در هر زمان نو و تازه است و كهنگی در لغات و واژه های قرآن راه ندارد و از همین روست كه امروزه نیز همانند 1400 سال قبل عرب زبانان بی سواد و درس ناخوانده- چه رسد به باسوادان- به راحتی میتوانند مفاهیم قرآن را دریابند؛ ولی بسیاری از كتابهایی كه گاه تنها یك صد سال قبل نوشته شده است، از این ویژگی برخوردار نیستند. (8)2.قرآن و بلاغت
یكی از ویژگیهای قرآن، خارقالعاده بودن قرآن از جهت فصاحت و بلاغت است. فصاحت و بلاغت قرآن ثابت میكند نه تنها یك فرد درس ناخوانده، بلكه دانشمندانی كه سالیان سال در كلاس درس نشستهاند نیز نمیتوانند همانند آن را ارائه كنند:نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
3.قرآن و عرفان
یكی از ویژگیهای قرآن، خارقالعاده بودن از جهت بیان دقایق عرفانی است. پیغمبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عصری قیام كرد كه سراسر جهان، به ویژه قسمت جزیرةالعرب را ظلمت جهل و گمراهی فراگرفته بود و دانشهای حقیقی الهی و انسانی، از جامعه رخت بربسته، شرك و بت پرستی و خرافات و موهومات جانشین این معارف حقیقی شده بود. در چنین زمانی نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ندای توحید و خداپرستی را بلند كرد و علاوه بر استدلال و برهان عقلی، برخی از دقایق برهانی و عرفانی را به شكلی ساده و در عین حال دقیق برای مردم بیان كرد؛ به طوری كه عوام با فطرت ساده و سلیم خود به خوبی دریابند و خواص و دانشمندان با دقت نظر، به عمق مطالب علمی و فلسفی قرآن دست یابند. برای نمونه خداوند با جملهی كوتاه «...و هُوَ معَكمْ أینَ ما كنْتُم...» (9) همراهی خداوند با آفریدههایش را تبیین كرده است و مردم عادی در حد فهم و درك خودشان این مطلب را میفهمند؛ ولی عارفان الهی از این جملهی كوتاه «معیة قیومیة» و مطالب دقیق و عمیق عرفانی را كشف كردهاند (10) و با توجه به اینكه پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) معلمی ندیده و كتابی نخوانده و با دانشمندان معاشرتی نداشته است، هر عاقلی حكم میكند كه این علوم و معارف را از سرچشمهی علم الهی كه از هر شائبهی جهل و خطا مصون است، اخذ كرده است.4. قرآن و فلسفه
آیات قرآن كریم به گونهای روشن است كه كمتر فردی كه زبان عربی را بداند، یافت میشود كه نتواند مفهوم اولیه قرآن را درك كند. خداوند نیز به این اصل اشاره كرده است كه قرآن را برای یادگیری و پندآموزی آسان قرار داده است. (11) از وجوه شگفتیهای اعجابآمیز و خارق العاده قرآن این است كه این آیات در عین سادگی، حاوی دقیقترین مطالب فلسفی است كه دانشمندان و فلاسفه پس از چهارده قرن توانستهاند، به برخی از دقایق فلسفی قرآن پی ببرند؛ برای نمونه میتوان به مسائلی همچون: «وحدت وجود» (12)، «عینیت ذات و صفات» (13)، «امتناع صدور كثیر از واحد از جمیع جهات» (14) و دهها مسئلهی دقیق فلسفی دیگر اشاره كرد (15) و روشن است كه شخصی مكتب نرفته و درس نخوانده محال است چنین مطالب فاخر و علمی را كه دانشمندان از درك آن عاجزند، بدون عنایت غیبی ارائه كند.5. قرآن و حقوق
خارق العاده بودن از جهت تشریع احكام، یكی دیگر از ویژگیهای قرآن است. قرآن مجید در عین اینكه مشتمل بر برترین معارف الهی و عالیترین اصول دینی است، دربردارندهی دقیقترین قوانین جامع و عادلانه است كه برای تأمین سعادت دنیا و آخرت آدمی بدان نیاز است. كلیات و اصول بسیاری از قوانین عبادی، سیاسی، قضایی، اقتصادی، تربیتی، اجتماعی، مالی و... در قرآن آمده است؛ به گونهای كه هرچه سطح افكار بشر رشد یافته است، استحكام و دقت قوانین كلام الهی بیش از پیش روشن شده است؛ در حالی كه بشر عادی هر چند مراحل دانش را بپیماید، نمیتواند قوانین جامعی وضع كند كه اولاً برای رفع احتیاجات جامعهی بشر در هر دوره و زمانی صلاحیت داشته باشد و ثانیاً با قوانین دیگر معارض نباشد و ثالثاً نقض و ایرادی به آن وارد نشود تا چه رسد به كسی كه مكتبی نرفته، مدرّس و معلمی ندیده است و این خود، دلیل قاطعی است بر اینكه قرآن از جانب خداوند منّان بر قلب پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) القا شده است. (16)6. قرآن و اخلاق
از جمله ویژگیهای قرآن، خارق العاده بودن آن از جهت دستورات اخلاقی است. در محیطی كه پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن نشو و نما كرده و به حد رشد و سپس به مرتبهی نبوت و رسالت رسیده بود، كبر، نخوت، خودپسندی، خیانت، دروغ، دزدی، قتل، غارت، بیعفتی، زنا، قمار، كینهتوزی، ظلم، بی انصافی، میگساری و صدها مفسدهی دیگر رایج بود و تواضع، فروتنی، امانت، راستی، رحم، عطوفة، عفت، پاكدامنی، انصاف، مروت، عدالت، احسان و دیگر صفات نیك رخت بربسته بودند. در چنین محیطی آیات فراوانی از قرآن كریم نه تنها جامعه را به پیراسته شدن از صفات زشت و آراسته شدن به صفات نیك دعوت كرد، بلكه پیامبراكرم با ارائهی جامعهای الگو و نمونه توانست مردانی را تربیت كند كه از لحاظ اخلاق و برادری و برابری، گذشت و صمیمیت و سایر صفات برجسته موجب حیرت جهانیان باشند؛ به گونهای كه اگر كسی به دقت در دستورات اخلاقی قرآن بنگرد و سپس تأثیر شگفتآوری را كه این دستورات در مسلمانان صدر اول بخشید، بررسی و مطالعه كند، اذعان و اعتراف میكند كه امكان ندارد رسول اعظم بدون معجزهی الهی بتواند چنین كتابی ارائه كند. (17)7.قرآن و تاریخ
خارق العاده بودن از حیث بیان مطالب تاریخی نیز از جمله ویژگیهای قرآن است. مقصود از جنبهی تاریخی قرآن، تنها ذكر قصههای پیامبران گذشته و امتهای پیشین نیست، بلكه اصلاح نقلهای تاریخی و روشن كردن اشكالات و خطاهای نقل های تاریخی پیش از قرآن است. با توجه به مكتب نارفتگی و درس ناخواندگی رسول اعظم، ثابت میشود قرآن از ناحیهی خداوند بر رسول اعظم ابلاغ شده است؛ زیرا محال است چنین شخصی بتواند اینگونه با دقت، درستی و نادرستی مطالب تاریخی را به گونهای ترسیم كند كه گویا خود، در كنار وقایع حضور داشته است. این ترسیم، آن قدر دقیق است كه در مواردی خداوند به این نكته تصریح میكند كه آنچه بر رسول اعظم وحی میشود، از اخبار غیبی است و پیامبر در آن واقعه حاضر نبوده است. (18) به عبارت روشنتر، نوع بیان وقایع تاریخی به گونهای دقیق و گاه با اشاره به بیان ظرایف و جزئیات كه گویا خود رسول نیز در آن واقعه شاهد بوده است، با توجه به امّی بودن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دلیلی بر اعجاز قرآن است.8. قرآن و شفابخشی
از جمله ویژگیهای قرآن، شفابخشی آن است. قرآن كریم همچنان كه شفادهندهی دردهای باطنی انسان از اخلاق رذیله و صفات نكوهیده است و هم شفای دردهای ظاهری و امراض جسمانی و آفات و گرفتاریهاست. دربارهی استشفا به آیات و سورههای قرآنی و حفظ از دشمن و حرز از بلیات و دفع آفات و غیر اینها، علاوه بر وجود اخبار و روایات فراوان، تجربههای زیادی نیز در دست است و صدها نفر با تجربه این مطلب را دریافتهاند.افزون بر این وجوه، دانشمندان وجوه دیگری از اعجاز یا خارق العاده بودن قرآن را برشمردهاند كه به دلیل پرهیز از طولانی شدن بحث از یادآوری آن صرف نظر میكنیم. (19)
پینوشتها:
1.محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج1، ص129. فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج2، ص118.
2.ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص121. ابن كثیر، السیرةالنبویه، ج1، ص183.
3.اعراف:157.
4.عنكبوت: 48.
5.محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، ج1، ص61.
6.ضحی:6-8.
7.شوری:52.
8.سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الكریم، ج4، ص507.
9.حدید:4.
10.سیدمصطفی خمینی؛ تفسیر القرآن الكریم، ج4، ص488.
11.«وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» (قمر: 40).
12.نور: 35. مجادله: 7. حدید:3.
13.حشر:23-24.
14.اسراء: 84.
15.سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الكریم، ج4، ص492.
16.ر.ك: طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص49.
17.همان، سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الكریم، ج4، ص492.
18.«ذلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ مَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ» (آل عمران:44. یوسف:102).
19.ر.ك: سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الكریم، ج4، ص 487-521.
محمدی، محمدعلی، (1394)، اعجاز قرآن با گرایش شبههپژوهی، (جلد 1)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.