شتاب در تحول فرهنگي راه برون رفت از مظلوميت فرهنگي
«مظلوميت فرهنگي»، معلول خودباختگي فرهنگي است که از ضعف بينشها، نگرشها و منشها متأثر ميشود.
فرهنگ غني اسلام که جوهر وحياني دارد. بستر ساز سعادت دنيا و آخرت است از اين رو عهدهدار تمام شئون زندگي بشر است.
...
مقدمه:
شتاب در تحول فرهنگي راه برون رفت از مظلوميت فرهنگي «مظلوميت فرهنگي»، معلول خودباختگي فرهنگي است که از ضعف بينشها، نگرشها و منشها متأثر ميشود. فرهنگ غني اسلام که جوهر وحياني دارد. بستر ساز سعادت دنيا و آخرت است از اين رو عهدهدار تمام شئون زندگي بشر است. خدامحوري، تقوا پيشگي، ارزش سالاري، اصالت بندگي و استکبار ستيزي عناصر شکل دهنده اين فرهنگ است و درست به همين دليل استکبار جهاني که خواهان فرهنگ مادي و سکولار هست با اين دين و فرهنگ به ستيزه برخاسته و تهاجم همه جانبهاي را برضد آن به راه انداخته است. البته تهاجم فرهنگي پديدة جديد و نوپايي نيست بلکه پيشينهاي به درازاي تاريخ دارد و عمدة جنگهاي تاريخ جنگ فرهنگي بودهاند. مبارزه پيامبران الهي با مظاهر استکبار و طاغوت در طول تاريخ نبرد دو فرهنگ بوده است. فرهنگ حق، بينش توحيدي، اعتقاد به آزادي و آزادگي انسانها از زنجير طاغوتها و هواهاي نفس و برپايي قسط و عدل در جهان را ترويج ميکند و فرهنگ باطل در بردارنده دوگانه پرستي، بردگي و اسارت و ظلم و ستم است. اين مهم نيز گفتني است که اسلام دين جامع و آرمانخواهي است بنابراين به مساله تبادل فرهنگي بسيار اهميت و بها داده و تبادل فرهنگ را در سايه آمد و شدها مايه رشد بشر ميداند و ششمين آيه از سورة مبارکة توبه به اين حرکت فرهنگي ناظر است که ميفرمايد: «وان احد من المشرکين استجارک فاجره حتي يسمع کلام ا... ثم ابلغه مأمنه ذلک بانهم قوم لايعلمون؛ هر گاه يکي از مشرکان به تو پناه آورد که از دين آگاه شود به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود و پس از شنيدن سخن خدا او را بي هيچ ترسي به منزلش برسان زيرا که اين مشرکان مردمي نادانند.» در اين نوشتار ميكوشيم تا نگاهي گذرا به سرفصلهاي عوامل مظلوميت فرهنگي كرده و راههاي برون رفت از اين پديده را بررسي كنيم. تعريف فرهنگ فرهنگ؛ عبارت است از مجموعهاي از معارف، اعتقادات، اخلاق، آداب و رسوم يک ملت، به عبارت ديگر فرهنگ انعکاس و پديداري باورهاي انسانها در جامعه است بنابراين فرهنگ مقولة پيچيده و وسيعي به شمار ميرود.
ويژگي مشترک فرهنگها
1. فرهنگ فراگرفتني است.
2. خاستـگاه اصلي فرهنــــگ، شکلگيــري اجتماعات بشري و تمدنهاست.
3. فرهنگ انتقال پذير است.
4. فرهنگ يک پديدة متغيير است.
5. فرهنگ اساسيترين نياز جامعة بشري است که در عين حال بسياري از نيازمنديهاي انسان را برآورده ميکند.
6. تغيير و تبديل فرهنگ يک جريان تدريجي و بلند مدت است.
7. و بالاخره فرهنگ باعث اوج و شکوفايي يا انحطاط و سقوط يک ملت است.
انواع فرهنگها
1- فرهنگ مادي اين فرهنگ بر پوچانگاري ارزشهاي الهي و انساني بنا شده و رفاه طلبي، فزون خواهي، ارضاء غرايز حيواني و سودجويي شعار اين فرهنگ است. در فرهنگ مادي هميشه هدف، وسيله را توجيه ميکند.
2- فرهنگ اسلامي اين فرهنگ که بر پايه باور و اعتقادات اسلامي و ارزشهاي انساني شکل ميگيرد، بهرهگيريهاي مادي را وسيله ميداند نه هدف. فرهنگ اسلامي با طبيعت انسان و سرشت او همخواني کامل دارد. اين فرهنگ، هم جنبه اجتماعي حيات را در نظر ميگيرد و هم به نيازهاي اجتماعي و عقلاني انسان توجه دارد و هم احساسات و عواطف را تحريک ميکند و نيز ميل به کنجکاوي و حقيقتجويي را برآورده ميسازد.
فرهنگ اسلامي و ارزشها
1. حاکميت و اصالت ارزشهاي ديني از قبيل خداباوري، بندگي و اعتقاد به معاد
2. پرورش روح عدالتخواهي و پرهيز از ظلم
3. مسئوليت فردي
4. پرورش روح اجتماعي
5. تغيير به ارزشهاي اخلاقي
حال چنانچه فرهنگ اصيل اسلامي در جامعه حاکم شود به يقين بسياري از مشکلات از جمله مشکلات اقتصادي، سياسي، اخلاقي به وجود نميآيد و همين طور با ترويج اين فرهنگ که استکبار ستيزي را به همراه دارد ديگر جايي براي جولان مستکبران باقي نخواهد ماند. از اين رو طبيعي است که استکبار جهاني، جهان اسلام را مورد حملات شديد خود قرار دهد واز آنجا که حملات وحشيانه و ددمنشانه نظامي آنان نه تنها نتوانست جلو گسترش اسلام را بگيرد که باعث گسترش رو به رشد اسلام نيز شد. دنياي غرب چاره را در اين ديد تا در فرهنگ اصيل اسلامي رخنه و ارزشها و باورهاي ديني را سست کند و پس از آن که فرهنگ اسلام را ناکارآمد معرفي کرد تمدن خود را زيبا و جذاب جلوه دهد و با اين کار به راحتي به اهداف شوم خود يعني حذف کامل اسلام دست يابد. عوامل مظلوميت فرهنگي عوامل مظلوميت فرهنگي را از دو زاويه بايد مورد بررسي قرار داد. «عوامل دروني» که از نوع عملکرد دستگاهها و رهبران افکار فرهنگي حاصل مي شود. و «عوامل بيروني» که از آن به «تهاجم فرهنگي»، «شبيخون فرهنگي» و «ناتوي فرهنگي» ياد شده است.
الف) عوامل دروني
بيترديد عوامل دروني مظلوميت فرهنگي علاوه بر فراهم کردن موجبات عقبماندن جامعه از فرهنگ اصيل اسلامي، بستر پذيرش فرهنگهاي بيگانه را نيز فراهم ميکند. از اين رو توجه به اين عوامل و تلاش در رفع آنها اهميت مضاعف دارد. در اين مختصر ميکوشيم تا برخي از اين عوامل را بررسي کنيم.
1. نداشتن مهندسي فرهنگي در جامعه:
به رغــم اينکه انقــلاب شکوهمنــد اسلامي، انقلاب فرهنگ است و توسعه فرهنگي از مأموريتها و اولويتهاي اصلي نظام جمهوري اسلامي ايران به شمار ميرود. اما مسئولين و مديران ارشد فرهنگي كشور دربارة تدوين منشور فرهنگي اقدام مطلوبي نكردهاند از اين روي رهبر فرزانه انقلاب با برشمردن ضرورت و اهميت «مهندسي فرهنگي» انديشمندان و نخبگان عرصه فرهنگ را متوجه آن ساختهاند. مهندسي فرهنگي حلقه اتصال مديريت فرهنگي، فعاليتهاي فرهنگي و نرم افزارهاي فرهنگي است. مهندسي فرهنگي نقطة موجود فرهنگ جامعه، چالشها و آسيبها را شناسايي ميكند و نقطة مطلوب فرهنگ را ترسيم و براي دستيابي به آن سياستگذاري و برنامهريزي ميكند. در اين گــذر اساسيترين اقدامات مهنــدسي فرهنگي، شناخت مقولة فرهنگ، گرايشهاي فرهنگي، نقاط ضعف فرهنــگ، خلأهاي موجــود، ترميم حدمطلوب فرهنگ و بازنگـري قوانيــن موجود فرهنگي و تدوين قوانين و مقررات جديد فرهنگي كشور است. در جامعه، يك سطح تصميمگير و فرهنگ ساز وجود دارد كه نخبگان و انديشمندان آن جامعه هستند. كه سياستها را تدوين ميكنند و در مرحله بعد اين سياستها به برنامههاي راهبردي يا استراتژي تبديل ميشود و در دورة بعد، مهندسي فرهنگي اين تصميمات را به برنامههاي اجــرايي تبديل ميكند و راههاي رسيدن به هدفهاي آرمــاني تعريف ميشوند و با مديريت صحيح فرهنگي تمام ساز و كارها، ابزارها و نيروها در جريان فرهنگ سازي قرار ميگيرند. اما براساس فرمايش مقام معظم رهبري اين مهم، وظيفة شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه فرهنگ اسلامي ايراني كشور را مهندسي و مديريت كند.حالا اين شورا در اين باره چه اقداماتي داشته و به چه تصميماتي رسيده است جاي بررسي و نقد دارد. البته همواره جريانهاي فرهنگي، جريانهاي تدريجي هستند و تأثيرهاي آن نيز به تدريج ظاهر ميشود كه در مهندسي فرهنگي و نقد آن توجه به اين مسأله لازم است.
2. ضعف يا عدم مديريت فرهنگي:
در جامعه نهادها و مؤسسات فرهنگي يک کشور به مثابه چرخ دندههاي يک ماشين به حساب ميآيند که اگر يکي از اين چرخدندهها از دور خود خارج شود يا ناهماهنگ با ساير چرخ دندهها کار کند ماشين از حرکت ميايستد و يا اينکه محصولات توليدي نامطلوب خواهد بود. حال چنانچه رسانهها و ابزارهاي فرهنگي و نيز مؤسسات و نهادهاي مرتبط با فرهنگ جامعه هر کدام بدون طرح و برنامه و پشتوانه انديشهاي کار فرهنگي کنند با نظر خوشبيخانه آنها فقط کار يکديگر را خنثي خواهند کرد و تنها بودجه کلان فرهنگي جامعه را به هدر خواهند داد. ضعف يا نبود مديريت فرهنگي داراي آثار و آسيبهاي همه جانبهاي است، سياستزدگي، اقتصادگرايي افراطي و ناسالم و .... برخي از اين آسيبها به شمار ميآيند. چرا که اين مقولهها ارتباط ناگسستني با فرهنگ دارند. توزيع محصولات فرهنگي خنثي يا ضد فرهنگي، به حاشيه رفتن ارزشها اخلاقي و ديني در جامعه، گرايش نوجوانان و جوانان به فرهنگ منحط بيگانه، پذيرش فرهنگهاي قشري و نيز غربي از سوي جامعه فرهنگي ايران از جمله آثار ضعف يا نبود مديريت فرهنگي به شمار ميرود. نمونة بارز و به روز ضعف مديريت فرهنگي را ميتوان در برنامههاي شبکههاي مختلف صدا و سيما ملاحظه کرد. کارهاي ناقص و موازي مجامع و مؤسسات فرهنگي، عدم اطلاع از نيازهاي فرهنگي جامعه، پاسخگو نبودن مسئولين فرهنگي کشور، عدم درک صحيح مفهوم فرهنگي از آثار ضعف يا نبود مديريت فرهنگي به شمار ميآيد.
3. نداشتن برنامهاي مدون و چشمانداز براي مبارزه با تهاجم فرهنگي دشمن:
بنا به اذعان مديران ارشد، بودجه فرهنگي کشور کم نيست ولي کارآيي لازم را ندارد يعني اين که فعاليتهاي کلان فرهنگي، انبوه توليدات فرهنگي پاسخگوي نياز فرهنگي جامعه نيست. توسعه کتابخانهها، آمار روز افزون سايتهاي مذهبي، نمايشگاههاي بينالمللي کتاب و نرمافزار و برگزاري نشستهاي فرهنگي در صورتي مؤثر و کارآمد خواهد بود که بر اساس نيازهاي نسل جوان جامعه طراحي و توزيع شوند و جاي هيچ گونه رخنهاي براي نفوذ فرهنگ بيگانه باقي نگذارد. برخــورد عالمـــانه و کارشناسانه با مظاهر فرهنگي بيگانه نيز برنامهاي مدون ميخواهد.
4. ضعف برنامههاي فرهنگي، تربيتي:
آموزش و پرورش آموزش و پرورش از دو واژه «آموزش» و «پرورش» تشکيل شده است ولي آنچه که اين وزارتخانه بزرگ به آن بها و اهميت ميدهد تنها بعد «آموزش» است و «پرورش» عملاً تعطيل است. حذف معاونت پرورشي از اين سيستم دليل گوياي نبود برنامههاي فرهنگي و تربيتي وزارت آموزش و پرورش است. بيشك رسالت تربيت نوجوانان و جوانان بر دوش خانواده و حكومت است و حكومت اين مهم را بر عهده وزارت بزرگ آموزش و پرورش نهاده است. با يك حساب سرانگشتي به اين نتيجه ميرسيم كه فرزندان ما تا دوران جواني بيش از نيمي از عمر مفيد خويش را در آموزشگاهها به سر ميبرند. بنابراين مدارس آموزش و پرورش مهمترين و مؤثرترين كانون پرورش انسانها به شمار ميرود. تأكيد پيشوايان معصوم عليهم السلام بر توجه جدّي به تربيت و آموزش كودكان نيز گوياي اهميت اين دوران از عمر انسانهاست. اما كارشناسان آموزش و پرورش براي ترويج فرهنگ اسلامي در مدارس چه برنامههايي دارند؟! خود جاي سؤال و انتقاد جدي است. اما آنچه ما از خروجي اين كانون بزرگ انسانسازي مشاهده ميكنيم گوياي اين واقعيت است كه برنامهها در راستاي ظرفيتها و نيازها نيست و از سويي معلمين جامعه كه كادر فرهنگ ساز و رهبران افكار جامعه به شمار ميروند به طور جدّي از اين مهم غافلند و يا برنامه و انگيزهاي براي آن ندارند. البته برنامههاي فرهنگي و تربيتي آموزش و پرورش نياز اســـاسي به آسيب شنــاسي كارشناسانه و بازنگري دارد كه ميتوان از ظرفيتهاي رسانهها براي اين مهم و نيز ايجاد انگيزه برنامهريزي بهره گرفت.
5. مشکلات اقتصادي و معيشتي:
مشکلات معيشتي در نگاه اول شايد به عامل ضعف يا مظلوميت فرهنگي شناخته نشود ولي فقر اقتصادي ارتباط تنگاتنگي با فقر فرهنگي دارد چرا که بسياري از ناهنجاريهاي جامعه هم چون دزدي، غارت، ولگــردي، گــدايي، اعتياد، فساد و فحشا، از تنگدستي و فقر پديد ميآيد. بازخواني پروندههاي بزهکاران مطرح همچون علي بيجه که رسوايي بزرگي پديد آورد؛ مؤيد اين گفته است. بنابراين فقر و ناداري ويرانگر ارزشهاي انساني است بر همين اساس پيامبر بزرگوار اسلام ميفرمايند: «کاد الفقر ان يکون کفرا»؛ «فقر و تنگدستي نزديک است که انسان را کافر کند» بيترديد فساد اداري و قضايي جامعه نيز به نوعي معلول مشکلات اقتصادي و معيشتي جامعه است.
6. بيکاري جوانان:
بر اساس فرهنگ غني اسلام بيکاري عيب و نقص است و اسلام به هيچ وجه بيکـــاري را بر نميتابد. چرا که بيکـــاري زمينهســاز بسياري از ناهنجاريهاي اجتماع است. افســـردگي، سستي، تنبــلي، فشلي، سنــگدلي، رواج فســاد و فحشــا، منفي بافــيها و آلودگيها زاييدة بيکارياند بنابراين اشتغال به ويژه اشتغال جوانان علاوه بر رفع فقر و محروميت در سلامت فرهنگ نيز بسيار تأثير گذار است.
7. رفاه طلبي و تجملگرايي:
روحيـــة رفـــاه طلبي و تجملگرايي يکي از آفتهاي بزرگ جوامع و عوامل مظلوميت فرهنگي است. در سايه اين پديدة ناميمون مشکلات فراواني متوجه زندگي بشر ميشود. البته ناگفته پيداست که تهيه و پخش فيلمها و سريالها يا صحنههاي لوکس و تجملاتي به رفاه طلبي و تجملگرايي جامعه دامن ميزند. از اين رو رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) و نيز رهبر معظم انقلاب حفظهالله در اين باره به طور مکرر به مسئولين فرهنگي جامعه و مديران نظام هشدار دادهاند. حضرت امام خميني(ره) ميفرمايد: «امروزه اثر مستقيم روحيهي تجملگرايي از واردات کالاهاي لوکس، پيروي از مدهاي گوناگون که حجم انبوهي از فرهنگ و ارزشهاي غربي را يدک ميکشند .... نگاهي به زندگي مرفهين بيدرد، نشانگر اين واقعيت است که پيروي از مد، حتي در شيوه خوراک آنان نيز دگرگوني پديد آورده است. البته زيان روحيه رفاه جويي و تجملگرايي تنها در تغيير شيوه پوشش، خوراک و رفتارهاي اجتماعي و شخصي آشکار نميشود. بلکه در بالاترين ميزان بزهکاري و زير پانهادن اصول اخلاقي نيز اثري شگرف دارد. افزايش خواستههاي افراد که در سايه چنين روحيهاي پديد ميآيد انگيزهاي نيرومند براي سرقت، کلاهبرداري، رشوه و ... به شمار ميآيند.»
8. ازدواجهاي ديرهنگام و نابهنگام:
ازدواج نکردن گر چه خود معلول علل متعددي از قبيل فشارهاي اقتصادي، روحيه رفاه طلبي، مشکل اشتغال و ... هست اما از آن روي که نيروي جنسي يکي از نيرومند ترين غريزههاي انساني است، يکي از علل انحطاط فرهنگي به شمار ميآيد. اين غريزه چنانچه به صورت مشروع و معقول ارضاء نشود منجر به فشارهاي روحي، رواني ميشود و بسياري از مشکلات فرهنگي را به وجود ميآورد؛ پيامبر گرامي اســــلام حضرت محمد مصطفي(ص) ميفرمايند: «هر جواني که در آغاز جوانياش ازدواج کند، شيطان فرياد بر ميآورد: اي واي بر من او دين خود را از گزند من حفظ کرد.» دنياي غرب و استکبار جهاني با شناخت دقيق اين شرايط و ويژگيهـــاي سني، عاطفــي، رواني نوجوانان و جوانان و همچنين با تحليل وضعيت اقتصادي، اجتماعي، سياسي وفرهنگي جوامع ميکوشند تا از اين نياز طبيعي و غريزه خدادادي براي رسيدن به اهداف شوم خود بهره بگيرند و براي فرهنگ سازي انحرافات جنسي، از ماهواره، اينترنت، فيلم، سينما، رمان، عکسهاي مبتذل تبليغاتي تجاري و حتي مواد مخدر تهييجکننده بهره ميگيرند که در صورت موفقيت آنان جوامع اسلامي مسخ فرهنگي خواهند شد و زمينه سلطهجويي غرب فراهم ميشود. بيترديد ترويج فرهنـــگ ازدواج آســـان، ازدواجهاي دانشجويي، به ويژه ازدواج موقت راهکار مناسبي براي برون رفت از اين معضل اساسي فرهنگي خواهد بود. دين مبين اسلام که فرهنگ غني دارد ازدواج و تشکيل خانواده را بسيار ستوده و حتي عموم را دعوت به فراهم کردن امکان ازدواج جوانان دعوت کرده است از جمله اينکه در سورة مبارکه نور به جهاد همگاني در اين باره دستور ميدهد که «و انکحوا الايامي منکم و الصالحين من عبادکم و امائکم ان يکونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم»؛ «مردان و زنان بي همسر را به نکاح يکديگر در آوريد و اگر مرد و زني فقير بودند (نگران نباشيد) که خداوند آنان را از فضل و کرمش بينياز ميگرداند که خداوند به احوال بندگانش آگاه و رحمت او وسيع است.» با اندک تأملي در آيه شريفه متوجه اين نکته ميشويم که ترويج ازدواج وظيفه همگان استاز دولتمردان گرفته تا اقشار مختلف مردم بايد در اين جهاد سهيم باشند و تنها راه گسترش فرهنگ ازدواج شرکت همگان در اين جهاد عظيم است.
9. ازدواج موقت پيوند کوتاه و مقدس:
از آنجا که دين اسلام دين جامع است براي افرادي که تمکن مالي ندارند يا به لحاظ اشتغال به تحصيل، فرصت و توان ازدواج دائم و تشکيل خانواده را ندارند راهي براي ارضاء مشروع غريزه جنسي قرار داده که در صدر اسلام بسيار شايع بوده است. «ازدواج موقت» يا «متعه» کاملترين، منطقيترين و زيباترين راهي است براي عدهاي که توان ازدواج دائم را ندارند. اين پيوند کوتاه و مقدس در صدر اسلام بسيار رايج بود و همه مسلمانان به عنوان عبادت و اطاعت به اين امر توجه ميکردند. ولي خليفه دوم اين حلال شرعي را حرام اعلام کرد و حتي متاسفانه در برخي جوامع شيعي نيز به اين ازدواج نگاه خوبي ندارند و تأسف بارتر اينكه دولتمردان در ترويج فرهنگ ازدواج موقت اهمال ميکنند در حالي که حضرت امير مؤمنان علي (ع) ميفرمايند: «اگر پسر خطاب ازدواج موقت را حرام نميکرد، کسي زنا نميکرد مگر آن کسي که پست و شقي باشد». سخن در اهميت و فضيلت ازدواج و نيز ازواج موقت زياد است اما آيا وظيفه رسانه ملي نيست که اين سنت حسنه را ترويج و در اين باره مناسبک سازي کند؟ و آيا به جاي تهيه و پخش فيلم و سريالهاي ترويج روابط محرم و نامحرم و دوستيهاي نا مشروع دختر و پسر بهتر نيست در اين باره سرمايهگذاري شود؟!
10. تضعيف جايگاه خانواده خانه و خانواده:
نهاد مستحکم و مقدس است و اسلام به آن اهميت ويژهاي قائل است. در متن روايات معصومان عليهم السلام براي تشکيل خانواده و روابط حسنه در خانواده فضايل بسياري بيان شده چرا که خانه وخانواده خاستگاه افراد است و سعادت و شقاوت افراد با آن گره ميخورد. از اين رو دنياي غرب در صدد آسيب زدن به اين نهاد مقدس برآمده و متاسفانه بسياري از متصديان کارهاي فرهنگي کشور نيز با ساختن فيلم و سريالهاي ضد فرهنگي به اين امر دامن ميزنند و يا سعي ميکنند روابط صميمانه و حسنه و اعتماد متقابل در خانه وخانواده را از بين ببرند بنابراين جاي دارد مسئولين محترم و مديران ارشد فرهنگي به ويژه صدا و سيما به اين مساله نيز توجه ويژهاي داشته باشند.
11. فاصلهگيري از ارزشهاي ديني و تضعيف باورهاي ديني:
در حاشيه قرار گرفتن ارزشهاي ديني يکي از اساسيترين عوامل مظلوميت فرهنگي است که گويا مراکز و رسانههاي فرهنگي با عملکرد خود عمداً به اين امر دامن ميزنند. ساخت برنامهها با صحنههاي مفسدهانگيز، کمرنگ يا بيرنگي ارزشهاي اسلامي خصوصاً نماز، دعا و ارتباط با خدا در محصولات سينمايي و تلويزيوني، تقليد کورکورانه و استفاده از محصولات فرهنگي کشورهاي غربي، بيتوجهي به آسيبهاي فرهنگي و اجتماعي نداشتن شناخت کافي از سطحبندي فرهنگي جامعه، ضعف بينش ديني جامعه، همه و همه سبب ميشود تا ارزشهاي اسلامي در حاشيه قرار گيرد. چنانچه رسانههاي فرهنگي به ويژه صدا و سيما و سينماگران در جهت ديني ساختن محصولات خود خيز بردارند و در يک حرکت جهشي با جايگزيني محصــولات دينــي به جــاي محصولات غــربي ضدفرهنگي ميتواند تا حدودي ارزشهاي ديني و جلوههاي آن را به مردم معرفي و فرهنگسازي کنند.
12. عدم حضور نخبگان علمي و خبرگان فرهنگي در عرصه فرهنگي:
يکي ديگر از مظلوميتهاي فرهنگي اين است که کارهاي فرهنگي مملکت به دست افرادي انجام ميشود که با فرهنگ بيگانهاند. وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي به اين نکته اذعان ميکند که «متاسفانه از طيف گسترده نخبگان علمي و خبرگان فرهنگي کمتر استفاده کردهايم و برخي طرحهايي که در شوراي انقلاب فرهنگي مطرح ميشود نشان ميدهد کار مطالعاتي و کارشناسي در طرح نازلي بوده يا اصلاً صورت نگرفته است». اين سخن عضو شوراي انقلاب فرهنگي وقتي معنا پيدا ميکند که بدانيم اين شورا يکي از ابزارهاي حکومت اسلامي است که براي جهت دهي به جريانهاي فکري، علمي و فرهنگي تشکيل شده است. ب) عوامل بيروني تهاجم يا شبيخون فرهنگي همانگونه که گفته شد تقابل فرهنگ حق و باطل يک پديده جديد و نوپايي نيست بلکه پيشينهاي به درازاي تاريخ دارد. مبارزه پيامبران با طاغوتيان در طول تاريخ، مبارزه فرهنگ حق با فرهنگ باطل بوده است. ناگفته پيداست تا زماني که روح فرهنگ مستقل در جامعهاي زنده و پوينده باشد و مردم به ويژه فرهيختگان جامعه نسبت به حقيقت آن اشراف داشته باشند هرگز فرهنگ ديگري نميتواند به آن جامعه هجوم آورد و آن را نابود کند. انگيزه تهاجم فرهنگي در نخستين گام، ايجاد فضاي خودباختگي و روح بيتفاوتي در جامعه نسبت به ارزشهاي اصيل است و نيز ويراني هويت مذهبي و ملي آن جامعه و در گام بعد ايجاد جامعهاي تازهاي است که انديشهها و باورهاي جهان غرب را بپذيرد. آنچه امروز، سلطهگران با بهرهگيري از فنآوري ارتباطات و برنامههاي ماهوارهاي و با شعار تحقق دهکدة جهاني و همسانسازي فرهنگي براي جهاني کردن فرهنگ خود تبليغ ميکنند در اين راستا طرحريزي شده است. در اين راستا جهان غرب جريان سازمانيافتهاي را عليه دين اسلام آغاز کرده که ميتوان به عنوان نمونه موارد زير را ياد کرد.
1. شکستن جامعه سنتي ايران و نفي ارزشهاي حاکم برجامعه
2. گسستن رابطه نسل جديد ايران با تاريخ و فرهنگ کهن واصيل اسلامي ايراني
3. گسترش بيبند و باري و لاابالي گري
4. گسترش فرهنگ دنياگرايي و زندگي مصرفي
5. ايجاد تفرقه بين احزاب و گروهها
6. تبليغ جدايي دين از سياست
7. سست کردن عقايد و باورهاي ديني مردم
8. و ...
شيوههاي تهاجم فرهنگي
دنياي غرب براي رسيدن به اهداف شوم خود از هر شيوه و ابزاري استفاده ميکند از جمله شيوهها عبارتند از:
1. نفوذ در فرهنـــگ اســـلامي به وسيله روشنفکران غربزده 2
. تروج الگوهاي غربي به ويژه پوششها، آرايشها، دکوربنديها و ...
3. تخريب شخصيتهاي مذهبي
4. ترويج بيحجابي و بيبند و باري در غالب شعارهاي خيرخواهانه مانند احياي حقوق بشر و آزادي انديشه و ...
5. به کارگيري مذهب عليه مذهب
6. نفي ارزشهاي اسـلامي و ترويج ارزشهاي فرهنگ غرب
7. ترويج فرقــههاي ساختــگي براي استحالة فرهنگي
ابزارهاي تهاجم فرهنگي
1. نفوذيها، غربزدهها و خودباختگان داخلي
2. خبرگزاريهاي بينالمللي
3. مطبوعات داخلي و خارجي
4. رسانههاي صوتي و تصويري
5. اينترنت
6. ماهواره
7. سينما و تئاتر
8. مواد مخدر
9. کالاهاي صادراتي به کشورهاي اسلامي
10. ابزارهاي ادبي
11. بنيادهاي بينالمللي مانند سازمان ملل، بانک جهاني، آژانس بينالمللي انرژي هستهاي و...
12. ورزش و فوتبال
13. استفاده ابزاري از دختران و زنان
14. و...
آنچه در اين مختصر عنوان شد تنها گوشهاي از مظلوميت فرهنــگي است که به صورت گذرا به سرفصلهاي موضوعي آن اشاره شد که هر کدام در حد چندين مقاله گنجايش پردازش را دارد.
منبع: طرح و برنامه راديو معارف/س