معناشناسی لغوی
1. آیه
«آیه» مشتق از (همزه، یاء و یاء) (1) و جمع آن «آی» و «آیات» است. (2) اقوال دیگری مانند «اَوی، یأوی» (3) «اَی» (4) هم در ریشه آیه بیان شده است. اهل لغت در ضمن جملاتی «آیه» را به معنای علامت، (5) شخص، مجموعهای از حروف (6) و عبرت (7) دانستهاند.2. أثر
«أثر» از ھمزہ، ثاء و راء دارای سه معنای اصلی مقدم داشتن، یادکردن و نشانه گذاشتن برای باقیمانده از یک شیء. (8) و جمع آن «آثار» است. از شواهد کتب لغت استفاده میشود که مادّهی «أَثَرَ» به معنای رسم و نشانه هم آمده است؛ مانند: «أُثر»: اثر جراحت پس از بهبودی؛ (9) «أثَرُ الدّار»: آنچه از خانه باقی مانده است. (10)3. سیما
بنابر قول، «شاذّ» سیما مشتق از «سوم» (سین، واو و میم) به معنای علامتی است که روی چیزی قرار میگیرد. (11) برخی اهل لغت گفتهاند که: سیما علامتی است که خیر و شرّ را میشناساند؛ (12) یا علامتی است که اشخاص در جنگ خود را با آن معرفی میکنند. (13) این شاهد هم معنای ذکرشده را تأیید میکند: «فلان موسوم بالخیر والشّر»: فلانی دارای علامت خیر و شر است. (14)4. علامت
«علامت» از «علم» (عین، لام و میم) به معنای اثر یک چیز در راستای تشخیص از دیگری (15) و جمع آن «علامات» است. (16) اهل لغت «علامت» را به قراردادن نشانه بر روی یک چیز و أماره معنا کردهاند. (17) شواهدی مانند «عَلَّمتُ عَلَی الشَّیئِ عَلامَة: بر روی چیزی علامتی گذاشتم»، «أَعلَم الفارِس: کسی که در جنگ، دارای علامتی است»، «خَرَجَ فُلانٌ مُعلِمَا بکذا: فلانی با علامت آنچنانی خارج شد» (18) و «مَعالِمُ الطَّریقِ: (19) نشانههای راه» ثابت میکند مادّهی «علامت» به معنای نشانه هم آمده است.معناشناسی تفسیری
1. آیه
«آیه» به معنای علامت آشکار است. (20) برخی مفسران در ذیل آیه «تِلک آیَاتُ اللهِ نَتلُوهَا ...» (21) گفتهاند: آیات یعنی دلایل خداوند. (22) برخی دیگر «آیات» را در آیه «وَ لَقَد أَنزَلنَآ إِلَیک آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ...» (23) به معنای معجزات یا قرآن و... دانستهاند. (24)عدهای از مفسران گفتهاند: منظور از «آیات» در آیه «...وَ لاَ تَشتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ» (25) اوصاف و ستایشهای مربوط به پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که یهودیان آن را در مقابل گرفتن پول کتمان میکردند. (26)روشن است دلایل خدا، معجزات الهى و صفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) را میتوان از نشانههای خدا برای هدایت انسانها دانست.
2. اثر
«اثر» پیدایش چیزی است که بر وجود یک شیء دلالت کند. (27) برخی در تفسیر آیه «فانظُر اِلی آثار رَحمَتِ اللِه...» (28) گفتهاند: اثر شیء چیزی است که بر آن دلالتها میکند؛ بنابراین اثر رحمت خدا چیزی است که بر رحمت دلالت میکند. (29)در ذیل آیه «فَلَعَلَّک بَاخِعٌ نَّفسَک عَلَی آثَارِهِم» (30) بیان کردهاند «آثار» جمع «اثر» و اثر مانند میخها و خاکستری است که صاحب خانه بعد از ترک آن بر جای میگذارد. (31) در آیه «فَقَبَضتُ قَبضَةً مِّن أَثَرِ الرَّسُولِ...» (32) بنابر نظر مفسران، منظور از «اثر» رد پای اسب و مرکب جبرئیل است. (33) در حقیقت اثر همان شکل قدم مرورکننده است که بعد از رفتن خود به جا میگذارد.
3. سیما
«سیما» به معنای علامت است. (34) برخی مفسران در تفسیر آیه «... تَعرِفُهُم بِسِیمَاهُم لاَ یَسأَلُونَ النَّاسَ إِلحَافًا...» (35) «سیما» را علامت فقر و علامت خشوع و خضوع دانستهاند. (36) در آیه «یُعرَف المُجرِمُونَ بِسِیمَاهُم...» (37) بنابر نظر شیخ طوسی (رض) «سیما» بر معنای علامت و مشتق از «سوم» است. (38) برخی مفسران «سیما» را به معنای علامت آشکار آشکار در چهرهها دانستهاند؛ (39) همچنین «سیما» در آیه «... سِیمَاهُم فِی وُجُوهِهِم مِّن أثَرِ السُّجُودِ...» (40) به علامت تفسیر شده است. (41)4. علامت
مفسران در تفسیر آیه «وَ عَلامَاتٍ وَ بِالنَّجمِ هُم یَهتَدُونَ» (42) «علامات» را نشانههای راهها و آنچه در راهها به معنای دلیل و نشانه باشد، (43) دانستهاند.بنابر نظر ابن عاشور «علامات» به معنای نشانههایی است که برای راهنمایی مردم در دریاها و خشکیها وضع شده است. (44) «عَلَم» اثر آن چنانی است که چیزی را با آن میشناسند؛ مانند: علم راهها و عَلَم سپاهیان، کوه را بدین دلیل که نشانهای بر روی زمین است، علم گفتهاند. (45)
جمع بندی و تحلیل نهایی
1. واژگان مذکور در معنای علامت و نشانه تشابه و اشتراک دارند.2. اثر یک چیز بعد از آن و علامت یک چیز قبل از آن شیء است؛ برای نمونه بادها علامت باراناند؛ امّا سیل از آثار باران است و بعد از باران به وجود میآید؛ (46) همچنین میتوان حدیث مأثور و اثر ضربه (47) یا قول و فعل صحابی را - که در اصطلاح به آن «اثر» گفته شده است – (48) از مصادیق اثر دانست.
3. برخی گفتهاند: آیه در اصل به معنای علامت آشکار بوده است و در محسوسات (گروهی از حروف قرآن) و معقولات به کار میرود؛ (49) امّا «سمه» نوعی از علامت گذاشتن مخصوص مانند داغ کردن بدن حیوان است. در آیه «سَنَسِمُهُ عَلَی الخُرطُومِ» (50) اصل سمه اثرگذاشتن بر یک چیز است. (51)
4. علامت همیشه دلیل صاحب علامت نیست؛ بلکه میتواند از این قاعده تخلف کند؛ برای نمونه ابر بر باران دلالت میکند؛ اما معنایش این نیست که همیشه همراه با باران باشد. برخلاف آن، دلیل تخلف پذیر نیست؛ مثل دلالت دود بر آتش. (52)
پینوشتها:
1. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 1، ص 167.
2. همان. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 1، ص 122-123.
3. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج6، ص 2275.
4. ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج 1، ص 90.
5. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 1، ص 122. ابن درید؛ جمهرةاللغه؛ ج 1، ص 90. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج6، ص 2275. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 32.
6. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج6، ص 2275-2276. ابن فارس؛ معجم مقایس اللغه؛ ج 1، ص 168-169.
7. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص32.
8. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ج 1، ص 53.
9. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج 2، ص 575.
10. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 4.
11. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 3، ص 118 (ذیل «سوم»).
12. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج2، ص877.
13. ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج2، ص 251.
14. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص877.
15. همان، ج 4، ص 109.
16. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 427.
17. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 1275. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج5، ص 1990. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 427.
18. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 4، ص 109.
19. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه؛ ص 312.
20. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص101.
21. آل عمران: 108. واژههای «آیه» و «آیات» در قرآن روی هم 232 بار آمده است.
22. محمدبن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 2، ص 554.
23. بقره: 99.
24. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 1 - 2، ص 327.
25. بقره: 41.
26. ابومحمدبن عاشور ثعلبی؛ الکشف والبیان؛ ج 1، ص 187. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 1-2، ص 210.
27. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 62. محمد حسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 16، ص202.
28. روم: 50. واژههای «اثر» و «آثار» در قرآن روی هم چهارده بار آمده است.
29. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 16، ص202.
30. کهف: 6.
31. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج 15، ص 15-16.
32. طه: 96.
33. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف: ج2، ص 84.
34. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ج 1، ص 438.
35. بقره: 273. واژه «سیما» شش بار در قرآن ذکر شده است.
36. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج 2، ص 356. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 1 - 2، ص 665.
37. رحمن: 41.
38. محمد بن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 9، ص 477. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج9-10، ص312.
39. ابن کثیر؛ تفسیر القرآن العظیم؛ ج4، ص 295. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 19، ص107.
40. فتح: 29.
41. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج 4. ص 347. فضل بن حسن طبرسی؛ جوامع الجامع؛ ج4، ص 147.
42. نحل: 16. علامت سه بار در قرآن به صورت «علامات» (نحل: 16) و «اعلام» (شوری: 32 و رحمن: 24) آمده است.
43. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج 2، ص 599. محمدبن عمر فخرالدین رازی؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج 20، ص 9. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 5-6، ص 454. ملا فتح الله کاشانی؛ زبدةالتفاسیر؛ ج3، ص 551.
44. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج13، ص 98.
45. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 581.
46. ابوهلال عسگری؛ معجم الفروق الغویه؛ ص15.
47. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج 1، ص 21.
48. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 101. ابوالقاء الکفوی؛ الکلیات؛ ص 40.
49. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 219.
50. قلم: 16.
51. ابوهلال عسگری؛ معجم الفروق اللغویه؛ ص 284.
52. ابوالبقاء الکفوی؛ الکلیات؛ ص 653.
جمعی از محققان؛ (1394)، فرهنگ نامه تحلیل واژگان مشابه در قرآن جلد اوّل: اخر - احصاء، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)، چاپ اول.