زندگي نامه و آثار كريشنا مورتي (1)

نگارش زندگي نامه‌ي مردي كه معتقد بود بايد از محتويات ذهن شرطي، رها شد و فارغ از گذشته و خاطرات آن زيست، امر سهل و ساده‌اي نيست. او بر ‌اين باور بود كه:
دوشنبه، 19 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
زندگي نامه و آثار كريشنا مورتي (1)
 زندگي نامه و آثار كريشنا مورتي (1)

نويسنده: محمد تقي فعّالي

 

بهانه‌اي براي شروع

نگارش زندگي نامه‌ي مردي كه معتقد بود بايد از محتويات ذهن شرطي، رها شد و فارغ از گذشته و خاطرات آن زيست، امر سهل و ساده‌اي نيست. او بر ‌اين باور بود كه:
وقتي زندگي مي‌كنم كه نسبت به گذشته و آينده مرده باشم. (1)
و ‌يا مي‌گويد:
اگر بتوانيم از درون نسبت به كليه‌ي وابستگي‌هاي خانوادگي، موقعيت‌ها و به همين ترتيب نسبت به موفقيت‌ها بميريم، از دانسته‌هاي خود دست شسته‌ايم و آزاد شده‌ايم، در واقع از گذشته‌ي خود آزاديم، گذشته‌اي كه به آينده تعكيس مي‌شود ولي همچنان گذشته باقي مي‌ماند. (2)
و نيز بيان مي‌داشت:
گذشته مرده است. گذشته به خاك سپرده شده و رفته است. (3)
ويژه‌تر آن كه، كريشنا مورتي حتي براي‌ يك بار هم درباره‌ي زندگي خصوصي خود صحبت نكرد و سؤالاتي را كه در‌ اين زمينه از او پرسيده مي‌شد بي‌پاسخ مي‌گذاشت، زيرا پرداختن ‌اين گونه موضوعات - از جمله بيوگرافي خواني - را امري‌ ياوه و بيهوده و آن را از قماش (4) مي‌دانست. (5)
البته ديگراني بودند كه درباره‌ي زندگي او مطالبي‌ را به رشته‌ي تحرير درآورده و تدوين نمودند. اما كريشنا در زمان بودشِ خويش هرگز بر مطالبي ‌كه آنان از ادوار گوناگون و پيشامدهاي شگفت روزهاي زيستنش نقل كرده‌‌اند، صحه نگذارد، جز مواردي ‌‌اندك كه شرح آن خواهد آمد.
او تا بدانجا‌ اين دست نوشته‌ها را مورد ترديد قرار داد كه حتي به مطالب زندگي نامه نويس رسميش (6) خانم مري لوتينز كه مدعي بود، دوست نزديك كريشنا مورتي است و وقايع حيات او را از آغاز در هند و سپس در انگلستان، در طول سفرهاي متعددش و نهايتاً در اوهايو (7) كاليفرنيا سامان و پايان داده است، دست رد زد و از نگارش‌ اين مطالب اظهار شگفتي نمود.
در نخستين گفتگوي مندرج در حقيقت و واقعيت پرسش گري درباره‌ي مطالب بيوگرافي، نوشته‌ي مري لوتينز، از كريشنا مورتي توضيح مي‌خواهد، اما او با طنز و مطايبه درصدد پاسخ گويي برآمده چنين مي‌گويد:
پرسش‌گر: گردآوري و تأليف بيوگرافي شما موجب سردرگمي‌ زيادي شده و سؤالات بي‌شماري را برانگيخته است، مقداري از آن را خلاصه كرده‌ام. اگر اجازه دهيد به دست شما مي‌رسانم؟
كريشنا مورتي: آيا مي‌خواهيد درباره‌ي آن بيوگرافي كه خانم مري لوتينز نوشته‌‌اند، گفتگو كنيم؟
پرسش گر: خير.
كريشنا مورتي: پس، خدا را شكر! (خنده‌ي حضار)... آيا اكثريت شما آن را خواند‌ايد؟ بعضي‌ها خوانده‌ايد. ولي من امروز تازه آن را ديدم ( خنده‌ي حضار) بيشترش را فراموش كرده‌ام. (8)
در جاي ديگري در مقدمه‌ي شرح زندگي مطالب زير به چشم مي‌آيد:
شخصي به كريشنا مورتي مي‌گويد فلان خانم (مري لوتينز) بيوگرافي شما را نوشته و چيزهايي را به شما نسبت داده كه به شما و سيستم فكري شما نمي‌خورد. كريشنا مورتي مي‌گويد: «نگاهي به آنچه خانم فلان نوشته است، كردم. پناه بر خدا از چيزهايي -‌ يعني از دروغ‌هايي - كه او نوشته»... مي‌خواهم بگويم در جايي كه خود بابا زنده است و حيّ و حاضر، دروغ‌هايي را به او نسبت مي‌دهند كه خودش شاخ در مي‌آورد؛ واي به وقتي كه آن شخص مرده باشد. (9)
به هر روي، در فهرست كتاب‌هايي كه درباره‌ي حيات و مرگ كريشنا مورتي به رشته‌ي تحرير در آمده‌‌اند، (10) تنها ‌يك كتاب است كه گويا به سفارش شخص كريشنا مورتي پوپول جايكار تدوين گرديده (11)، حال آنكه با توجه به مشرب فكري و فرانِگري او و شواهد موجود واقعاً روشن نيست چنين سفارش و تقاضايي در ميان بوده باشد. ديگر ‌اينكه از مجموعه كتبي‌ كه درباره‌ي زندگي نامه و شرح حال كريشنا مورتي نگارش شده‌‌اند، هيچ‌يك به فارسي برگردان نشده كه در جاي خود امر شگفتي است و شگفت آورتر اشاره‌ي زير كه از طرف مترجم برخي آثار كريشنا مورتي است:
من تعجب مي‌كنم چطور هنوز كسي ‌اين بيوگرافي را ترجمه نكرده؛ زيرا براي ما انسان‌هاي ‌ياوه پسند و ياوه خوان ‌يكي از جذاب‌ترين كتاب‌ها همين كتاب است،‌يعني بيوگرافي ‌يك آدم مهم. (12)
حاصل آنكه، آنچه در پي مي‌آيد رهاورد برگرداني است از مطالب مندرج در چند سايت ‌اينترنتي كه براي رسميت و قطعيت هر چه بيشتر آن با شواهدي از متن كتاب‌هاي ترجمه شده كريشنا مورتي كه در خلال مباحث‌شان به تناسب گوشه چشمي ‌به زندگي وي داشته‌‌اند، مستند گرديده است.

1) كريشنا مورتي در خانواده

‌ يك) دوران كودكي

الف) تولد

جيدو كريشنا مورتي، در دوازدهمين روز (13) از ماه مي ‌سال 1895 ميلادي، در جنوب هند (14) ديده به دنيا گشود. (15)
پدرش «ناريانيا» (Jiddu Nariniah) دانش آموخته‌ي دانشگاه مدرس و‌ يك برهمايي متعصب بود. او پس از اتمام تحصيلاتش به عنوان كارمند رسمي‌ اداره‌ي ماليات حكومتي بريتانيا استخدام شد و در اواخر دوران خدمتش ترفيع مقام گرفت و در جايگاه حساب‌رس مالياتي منطقه خدمت مي‌كرد.
مادرش « جيدو سن جي واما» (Jiddu Sanjeevamma) نام داشت. زني كه گاه به عنوان رابط با ارواح، دست به احضار روح مي‌زد. والدين كريشنا با هم نسبت فاميلي داشتند و عموزاده محسوب مي‌شدند. آنان داراي‌ يازده فرزند بودند كه با وجود انواع بيماري‌ها مي‌كوشيدند فرزندانشان را با سلامت بزرگ نموده و به عرصه برسانند.
جيدو كريشنا مورتي، هشتمين فرزند ‌اين خانواده‌ي پرجمعيت و با عقايد متعصبانه برهمني بود؛ خام خواران سرسختي كه حتي از خوردن تخم مرغ نيز پرهيز مي‌نمودند و حتي نام كريشنا مورتي را نيز براساس عقايد متعصبانه‌ي هندويي‌شان، سر كريشنا (Sri Krishna) نهادند. (16) تنها خاطره‌اي كه بعدها كريشنا مورتي از دوران كودكي و ارتباط با مادرش، خلال سخنراني‌هاي خود نقل مي‌كند، خواندني است:
زماني كه پسر بچه‌اي بودم اغلب Shri Krishna را مي‌ديدم، با ‌يك فلوت، آن گونه كه به وسيله‌ي «هندوها» ترسيم شده است و‌ اين ديدن من بدان جهت بود كه مادرم ‌يكي از شيفتگان و سر سپردگان «شري كريشنا» بود. مادرم اغلب درباره‌ي «شري كريشنا» براي من صحبت مي‌كرد و بنابراين من در ذهنم تصوير و تصوري از شري كريشنا خلق كردم، با‌ يك فلوت، با تمام خلوص، شيفتگي و‌ ايثار، با تمام عشق، با همه‌ي سرودها، با همه‌ي وجد و شعف. آخر شما نمي‌توانيد تصور كنيد كه شري كريشنا براي پسرها و دخترهاي هندي چه پديده‌ي بزرگ و باشكوهي است. (17)

ب) مهاجرت به كوداپا وs مرگ مادر

از وقايع مهم زندگي كريشنا مورتي در دوران كودكي، مهاجرت خانواده‌ي او به كوداپا در سال 1903 مي‌باشد. (18) در ‌اين زمان كريشنا به بيماري مالاريا، بيماري رايج در آن منطقه مبتلا گرديد كه مدتي به طول انجاميد. اما حاصل‌ اين بيماري در سال 1904 در مرگ خواهر بزرگ كريشنا، رخ نمايان نمود.‌ اين دختر در سن 20 سالگي بدرود حيات گفت اما كريشنا مورتي در خاطراتش توضيح مي‌دهد كه چگونه مادرش «جيدو سن جي واما» با روح آن دختر جوان ارتباط برقرار مي‌كرده و پيوسته روح وي را احضار مي‌نموده است. حتي خود كريشنا مورتي ادعا مي‌كند با آنكه در آن سال‌ها بيش از نُه سال نداشته، گه گاه با روح خواهرش تماس داشته و ارتباط مي‌يافته است.
اين امر به همين جا ختم نشد و پيامد‌ اين مهاجرت و بيماري، مرگ مادر كريشنا مورتي را به سال 1905 به دنبال داشت. «جيدو سن جي واما» نيز در كوداپا زندگي را ترك گفت و كريشناي 10 ساله به سوگ فقدان مادرش نشست. حال آنكه او اذعان مي‌دارد پس از مرگ مادرش روح او را مي‌ديده و توانايي برقراري ارتباط با او را داشته است.

ج) ناريانيا و جامعه‌ي تئوسوفيان ((Theosophical society)(19

«ناريانيا» پدر كريشنا مورتي، گرچه‌ يك برهمايي متعصب به شمار مي‌رفت اما به عضويت‌ يكي از انجمن‌هاي تأثير گذار در هند نيز درآمده بود.‌ اين انجمن‌ يعني «جامعه‌ي تئوسوفيان» كه از پيروان همه‌ي اديان و مكاتب عضو مي‌پذيرفت در آن زمان توسط «هلنابلاواتسكي» در هند اداره مي‌شد و پس از وي دكتر « آني بيزانت» اداره و سرپرستي آن را عهده دار گرديد.
ناريانيا، پس از بازنشستگي از خدمت دولتي به سال 1907، طي درخواستي همراه با معرفي خود از آني بيزانت (Annie Besant) مي‌خواهد كه او را به عنوان نگهبان براي مجموعه تشكيلات تئوسوفي‌ها در منطقه آديار (20) (Adyar) هند انتخاب كند.
اما آني بيزانت، ابتدا با درخواست وي مخالفت ورزيد و سپس بر اثر جديت و درخواست‌هاي مكرر نايانيا با‌ اين امر موافقت نمود و پدر كريشنا مورتي را به عنوان معاون ‌يا منشي داخلي‌ يكي از بخش‌ها به كار گمارد. ‌اين اتفاق گرچه در بادي امر ساده و تا حدي معمولي به نظر مي‌رسد اما مبدأ تحولي شگرف و بستر اتفاقي بزرگ در زندگي كريشنا مورتي گرديد.

دو) دوران نوجواني (21)

الف) دگرگوني شگرف

پس از آنكه خانم دكتر آني بيزانت به رياست T.S رسيد، پدر كريشنا مورتي در جامعه‌ي تئوسوفيان به كار مشغول شد و در سال 1909 جيدوكريشنا مورتي به عضويت آن انجمن درآمد. سي ليد بيتر (C. W Lead Beater) معاون تشكيلات تئوسوفيان كريشناي دوازده ساله را ملاقات مي‌نمايد و درباره‌ي او چنين مي‌گويد:
اين پسر بچه عشق و فروتني طبيعي و ذاتي دارد. (22)
وي‌ اين برداشت و باور را به خانم آني بيزانت نيز انتقال مي‌دهد و از او مي‌خواهد تا‌ اين پسر را ببيند. او نيز كريشناي نوجوان را مي‌بيند و نظر ليد بيتر را تأييد مي‌كند.
آني بيزانت سرپرستي كريشنا مورتي را رسماً از پدر وي مي‌گيرد و او را تحت حمايت و كفالت خود در مي‌آورد و سپس كريشنا، تحت حمايت ليدبيتر در مي‌آيد.
اين كشف، حمايت و كفالت، مشكلات و دردسرهايي را براي انجمن تئوسوفيان به وجود آورد، زيرا هوبرت ون هوك (Hubert Van Hook) پسر دكتر ويلرون هوك (Hook Weller Van) كه جراحي از اهالي شيكاگو بود و نيز پستي در جامعه‌ي تئوسوفيان ‌ايالت متحده داشت؛ پيش‌تر از‌ اين براي حمايت و تربيت و آموزش خاص در راستاي اهداف T.S توسط ليد بيتر انتخاب شده بود. اما پس از كشف و انتخاب كريشنا مورتي، هوبرت جايگاه خود را از دست داد و به اتفاق مادرش در آديار هند ساكن شد. در همان زمان شايعاتي درباره‌ي ليد بيتر رواج يافت که توسط آني بيزانت قوياً انکار شد.‌ اين شايعات منجر به رسوايي وي به دنبال آن استعفا از انجمن به سال 1906 گرديد. با تمام‌ اين اوصاف، وي در اواخر سال 1908 مجدداً انتخاب گرديد و به سمت خويش بازگشت.

ب) انتخاب بزرگ از زبان كريشنا مورتي

آني بيزانت نوجواني به نام كريشنا مورتي را در سن دوازده سالگي ديد و در او علائم عشق و فروتني مشاهده كرد، سرپرستي او را به عهده گرفت و بالاخره دو سال بعد‌ يعني در سال 1909 و در سن چهارده سالگي كريشنا مورتي عضو رسمي ‌فرقه‌ي T.S مي‌شود و‌ اين عضويت براي او ‌يك انتخاب بزرگ محسوب مي‌گردد.
آن پسر بچه پيدا شد؛ كشف شد. عوامل قالب گيري ذهن، عوامل شرطي كننده بر او اثر گذاشت؛ او را در خود نگرفت؛ نه تئوسوفي، نه مداهنه و تمجيد، نه عنوان «معلم جهاني»، نه ثروت، نه مبالغ هنگفت پول، هيچ‌يك از ‌اين‌ها او را تحت تأثير قرار نداد. (23)
و‌ يا مي‌خوانيم:
آيا خواست آن نيرو (نيروي ناشناخته‌اي كه از كالبد او مراقبت كرده است.) بود كه - براي تجلي و تجسم خودش - آن پسر خلق شد؛ با نيرو ديد كه‌ يك فاميل برهمن مذهب با هشت فرزند وجود دارد و گفت ‌اين پسر همان است؛ خودش است؛ كسي است كه مي‌تواند مظهر و تجلي آن نيرو باشد. (24)
و‌ يا مي‌خوانيم:
هنگامي ‌كه آن افراد، آنها كه روشن بين و روشن ضمير فرض مي‌شدند، كريشنا مورتي پسر بچه را كشف كردند، دريافتند كه آن پسر فاقد صفت خودخواهي است و بنابراين ارزش و استعداد آن را دارد كه به عنوان ‌يك ظرف يا وسيله انتخاب شود و من فكر مي‌كنم كه تشخيص آنها تا امروز درست بوده است. (25)

ج) جدايي از پدر

همان گونه كه ذكر شد سرپرستي جيدو كريشنامورتي، رسماً از پدرش ناريانيا اخذ و به آني بيزانت داده شد و به اصطلاح آغاز تربيت معنوي و روحي - رواني وي توسط مسئولان مؤسسه‌ي T.S رقم خورد.
آنها كريشنا مورتي را به مدت دو سال در هندوستان تحت آموزش زبان انگليسي قرار دادند و سپس براي ادامه تحصيل به انگلستان فرستادند. او در‌ اين سفر تنها نبود، برادر كوچكترش «ني تيا» (Nitya) نيز او را همراهي مي‌كرد. «ني تيا» همچون كريشنا براساس علايق خانواده به ويژه علاقه و سابقه‌ي پدرش در انجمن تئوسوفيان، دانش آموخته‌ي ‌اين تشكيلات بود و همين عوامل و نيز انتخاب و كشف كريشنا توسط انجمن تئوسوفيان سبب گرديد تا هر دو در‌ اين راه ادامه تحصيل بدهند.
آنها پدر، خانواده و كشورمان را ترك گفتند و با هم راهي سفر شدند، ‌اين امر آنها را بسيار به هم نزديك كرد و سال‌ها پس از آن همراه با‌ يكديگر به كشورهاي گوناگون سفر كردند.
اما متأسفانه‌ اين همراهي ديري نپاييد و سرانجام در 11 نوامبر سال 1925 «ني تيا» در سن 27 سالگي بر اثر بيماري سل در گذشت. ‌اين ضايعه چنان تأثير عميقي بر روان كريشنا نهاد كه عده‌اي آن را منشأ تحول در‌‌ انديشه‌هاي وي ناميده‌اند ‌و از آن به عنوان واقعه‌اي كه تمام خيالات، تصورات و اعتقادات او را متزلزل ساخته‌ ياد مي‌كنند.
گوشه‌هايي از رنج و ‌‌اندوه كريشنا در فراق «ني تيا» در كتاب آهنگ زندگي چنين است: (26)
برادرم مرد، ما همانند دو ستاره در آسمان پاك بوديم، ما از گرماي خورشيد، گرما مي‌گرفتيم...، او رفت و من در تنهايي سوگوارم، به كجا بروم؟ حال آنكه صداي خنده شادماني او را مي‌شنوم. در ميان رهگذران چهره‌ي او را جستجو مي‌كنم، از هر كسي سراغ او را مي‌گيرم... ديگر رؤياهايم نابود شدند.

پي‌نوشت‌:

1. كريشنا مورتي، خشونت و خلاقيت، ترجمه پيمان آزاد، ص 105.
2. همان، ص97.
3. كريشنا مورتي، حقيقت و واقعيت، ترجمه حبيب الله صيقلي، ص101.
4. gossip به معناي بيهوده گويي‌ يا گفت گوي پيش پا افتاده است (حضور در هستي، ص8).
5. كريشنا مورتي، شرح زندگي، ترجمه‌ي محمدجعفر مصفا، ص8.
6. كريشنا مورتي، تعاليم كريشنا مورتي، ترجمه‌ي محمد جعفر مصفا (توضيح مترجم)، ص268.
7. Ojai.
8. كريشنامورتي، حقيقت و واقعيت، ترجمه حبيب اله صيقلي، ص100.
9. كريشنا مورتي، شرح زندگي، ترجمه‌ي محمد جعفر مصفا (توضيحات مترجم)، ص8.
10. فهرست كتاب‌هاي‌ ياد شده در بخش آثار (درباره كريشنا مورتي) در همين مقال آمده است.
11. پوپول جايكار، ‌يك بيوگرافي، (كتاب توسط كريشنا مورتي به وي سفارش داده شد تا درباره زندگي او بنويسد) و Pupul jaykar. Krishnamurti: A biography, sanfrancisco: Harper androw. 1986. به نقل از دايرة المعارف ويكي پديا.
12. كريشنا مورتي، شرح زندگي، ترجمه‌ي محمدجعفر مصفا، ص8.
13. مري لوتينز، بيوگرافر رسمي ‌كريشنا مورتي، توضيح مي‌دهد كه تاريخ تولد كريشنا مورتي را بايد روز 11 مي‌سال 1895 دانست، زيرا او در خانواده‌اي برهمايي متولد شده و روز برهمايي از طلوع صبح محسوب مي‌شود و كريشنا مورتي در ساعت 30/ 12 نيمه شب به دنيا آمده، بنابراين او متولد 11 مي‌مي‌باشد.
Jiddu Krishnamurti - Wikipedia. the free encyclopedia.
14. زادگاه او را، مداناپال از ‌ايالت ‌‌آندراپرادش هند ذكر كرده‌‌اند.
http:// www. Kfa. org/ biography. php.
Kfa: Krishnamurti Foundation of America )
همچنين مكان دقيق تولد او را دهكده‌اي كوچك در 150 مايلي شمال مدرس در هند، نام برده‌‌اند.
15. «جريان عرفاني كريشنا مورتي»؛ مؤسسه گفتگوي اديان و سايت آفتاب.
www.Aftab.ir.
www.iiD.org.ir.
16. بسنجيد با مطالب بيوگرافي كريشنا مورتي در ويكي پديا.
Wikipedia: the free encyclopedia.
17. كريشنا مورتي، تعاليم كريشنا مورتي، ترجمه‌ي محمد جعفر مصفا، ص17.
18. بسنجيد با مطالب بيوگرافي كريشنا مورتي در سايت:
Wikipedia: the free encyclopedia.
19. همان.
20. «تشكيلات T.S در آديار است و آديار شهركي است كه‌ اين تشكيلات را در خود جاي داده، خوابگاه‌هاي خيلي ارزان دارد و بسيار وسيع است.» به نقل از: محمدجعفر مصفا، تعاليم كريشنا مورتي، ص23.
21. مطالب ‌اين بخش را بسنجيد با بيوگرافي كريشنا مورتي در دايرةالمعارف Wikipedia.
22. كريشنا مورتي، تعاليم كريشنا مورتي، ترجمه‌ي محمد جعفر مصفا، ص21.
23. كريشنا مورتي، تعاليم كريشنا مورتي، ترجمه‌ي محمدجعفر مصفا، ص270.
24. همان، ص272.
25. كريشنا مورتي، سكوت و حركت، ترجمه‌ي محمدجعفر مصفا، ص18.
26. بنگريد به دايرةالمعارف ويكي پديا: Wikipedia آهنگ زندگي سال 1931 - life Song the From (1931).

منبع مقاله :
فعّالي، محمّدتقي؛ (1388)؛ نگرشي بر آراء و انديشه‌هاي کريشنا مورتي، تهران: سازمان ملي جوانان، چاپ اول.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط