نويسنده: محمدعلي محمدي
برخي گفتهاند: قرآن، مورد معارضه واقع شده است؛ هم در عصر پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و هم پس از آن؛ لکن سيطرهي اسلام و جنگها، خصوصاً در صدر اسلام همهي آنها را از بين برد و آنچه باقي ماند، نيز مخفي بوده يا به صورت امري مردود در ذهنها باقيماند. (1)
ب) با نگاهي به تاريخ اسلام روشن ميشود که دين مبين اسلام از ابتداي تأسيس دشمنان زيادي داشته است که اين دشمني هنوز هم ادامه دارد؛ بنابراين اگر کوچکترين معارضهاي هم واقع شده بود، به يقين از طرف دشمنان داخلي و خارجي و منافقان، بزرگنمايي و به سرعت پخش ميشد؛ چنانکه آيتالله خويي مينويسد: «غيرمسلمان ناداني ادعا کرده که اعراب همانند قرآن را ارائه و با قرآن معارضه کرده است، ولي اين معارضه در طول ساليان سال از ديد ما پنهان مانده است».
پاسخ اين است که اگر چنين معارضهاي واقع ميشد، اعراب در مراکز و مراسم خود بارها از آن ياد ميکردند و دشمنان اسلام آن را در مجالس و مراسم خود، نقل و آن را تبليغ ميکردند و حفظ اين معارضات از حفظ تاريخ گذشتهي اعراب و اشعار جاهلي که کتب تاريخ و ادبي از آن مملو است، سودمندتر و برايشان بهتر بود؛ درحالي که قرآن تمام بشر را به هماوردي دعوت کرده است، اما در اينگونه کتب، اثر و ذکري از معارضات نمييابيم (2) و اين، بهترين دليل براي عدم وجود چنين معارضههايي است.
ج) ترديدي وجود ندارد که دشمنان اسلام از هر راهي که ميتوانستند و ميتوانند از ضربهزدن به اسلام استفاده کردهاند؛ از طرفي بهترين، کمهزينهترين و مناسبترين راه براي ضربهزدن به اسلام، آوردن نمونههايي همانند قرآن است و اگر امکان اين راه وجود داشت، دشمنان هرگز از راههاي ديگر براي ضربهزدن به اسلام استفاده نميکردند. از طرفي از آنجا که آنان از راههاي ديگر براي تضعيف دين استفاده کردند، روشن ميگردد اين راه امکانپذير نبوده است. (3)
محمدي، محمدعلي؛ (1394)، اعجاز قرآن با گرايش شبهه پژوهي، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول
پاسخ
الف) اصولا اين ادعا که متنهاي زيادي وجود داشته، ولي همه از ميان رفته است، خيالبافي باطل و ادعايي محض است که همانند تمام ادعاهاي ديگر، تا با دلايل قطعي اثبات نشود، غيرقابل پذيرش است. پس مدعي بايد دليل بياورد وگرنه هر کس ميتواند روزانه دهها و صدها ادعا کند.ب) با نگاهي به تاريخ اسلام روشن ميشود که دين مبين اسلام از ابتداي تأسيس دشمنان زيادي داشته است که اين دشمني هنوز هم ادامه دارد؛ بنابراين اگر کوچکترين معارضهاي هم واقع شده بود، به يقين از طرف دشمنان داخلي و خارجي و منافقان، بزرگنمايي و به سرعت پخش ميشد؛ چنانکه آيتالله خويي مينويسد: «غيرمسلمان ناداني ادعا کرده که اعراب همانند قرآن را ارائه و با قرآن معارضه کرده است، ولي اين معارضه در طول ساليان سال از ديد ما پنهان مانده است».
پاسخ اين است که اگر چنين معارضهاي واقع ميشد، اعراب در مراکز و مراسم خود بارها از آن ياد ميکردند و دشمنان اسلام آن را در مجالس و مراسم خود، نقل و آن را تبليغ ميکردند و حفظ اين معارضات از حفظ تاريخ گذشتهي اعراب و اشعار جاهلي که کتب تاريخ و ادبي از آن مملو است، سودمندتر و برايشان بهتر بود؛ درحالي که قرآن تمام بشر را به هماوردي دعوت کرده است، اما در اينگونه کتب، اثر و ذکري از معارضات نمييابيم (2) و اين، بهترين دليل براي عدم وجود چنين معارضههايي است.
ج) ترديدي وجود ندارد که دشمنان اسلام از هر راهي که ميتوانستند و ميتوانند از ضربهزدن به اسلام استفاده کردهاند؛ از طرفي بهترين، کمهزينهترين و مناسبترين راه براي ضربهزدن به اسلام، آوردن نمونههايي همانند قرآن است و اگر امکان اين راه وجود داشت، دشمنان هرگز از راههاي ديگر براي ضربهزدن به اسلام استفاده نميکردند. از طرفي از آنجا که آنان از راههاي ديگر براي تضعيف دين استفاده کردند، روشن ميگردد اين راه امکانپذير نبوده است. (3)
پينوشتها:
1. عبدالکريم خطيب؛ اعجاز القرآن الاعجاز في دراسات السابقين؛ ص 494.
2. ابوالقاسم خويي؛ البيان في تفسير القرآن؛ ص 93.
3. فاضل لنکراني؛ مدخل التفسير؛ ص 106. جعفر سبحاني؛ العقيدة الاسلامية علي ضوء مدرسة اهل البيت؛ ص 144.
محمدي، محمدعلي؛ (1394)، اعجاز قرآن با گرايش شبهه پژوهي، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول