تبر را به ريشه‌ي درخت مي‌زنند

درخت صنوبري و بوته‌ي خاري با هم بحث مي‌کردند. صنوبر خودستايي مي‌کرد و مي‌گفت: «تو چه‌طور خودت را با من مقايسه مي‌کني؟ من بلند و زيبا هستم و براي ساختن سقف معبدها و بدنه‌ي کشتي‌ها به کار مي‌روم.»
جمعه، 30 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تبر را به ريشه‌ي درخت مي‌زنند
 تبر را به ريشه‌ي درخت مي‌زنند

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
درخت صنوبري و بوته‌ي خاري با هم بحث مي‌کردند. صنوبر خودستايي مي‌کرد و مي‌گفت: «تو چه‌طور خودت را با من مقايسه مي‌کني؟ من بلند و زيبا هستم و براي ساختن سقف معبدها و بدنه‌ي کشتي‌ها به کار مي‌روم.»
خار به او پاسخ داد: «با اين همه اگر ارّه و تبري را که به جان تو مي‌افتند، به ياد مي‌آوردي، آرزو مي‌کردي بوته‌اي خار بودي.»
هيچ کس نبايد در زندگي لاف بزند، چرا که تنها افراد حقير از زندگي آرام و خالي از خطري برخوردارند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط