نويسنده: عليرضا قائمينيا
در سورهي حشر فضاي ذهني برجستهاي ديده ميشود. در اين سوره از اين نکته سخن به ميان آمده که اگر قرآن بر کوه نازل ميشد، آن کوه از بيم خدا از هم ميپاشيد:
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (1)
اگر اين قرآن را بر کوهي فرو ميفرستاديم، يقيناً آن [کوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده ميديدي. و اين مَثَلها را براي مردم ميزنيم، باشد که آنان بينديشند.
آيه کاملاً به فضايي ذهني غيرمتحقق در خارج ناظر است؛ چرا که نه در واقع قرآن بر کوه نازل شده و نه پيامبر خشوع و فروپاشي آن را در اثر نزول قرآن ديده است. به عبارت ديگر، آيه به يک قضيهي شرطي خلاف واقع اشاره ميکند؛ بدين معنا که شرطي را بيان ميکند که در واقع خلاف آن محقق شده است.
ابنعاشور دربارهي ارتباط آيه با سياق گفته است که خداوند در آيهي قبل مسلمانان را از افتادن در دام نسيان خدا بر حذر داشته است. قرآن هم راههاي وصول به خير و اجتناب از شر را به آدمي نشان ميدهد. فاسقان به اين خاطر در هلاکت افتادند که از تدبر در قرآن روي برگرداندند و ياد خدا را فراموش کردند. اين امر علت گمراهي و هلاکت آنهاست. قرآن هم با اين مَثَل، قساوت دلهاي آنها را نسبت به قرآن نشان ميدهد. کوه، مَثَلي براي سفت و سختترين اشياء در برابر تأثيرپذيري است. آيه بدين معناست که اگر مخاطب قرآن کوه باشد، کوه با خطاب قرآن متأثر ميشد و به واسطهي ترس از خدا معاني اين کتاب در آن اثر ميکرد. يا به تعبير ديگر، اگر کوه به جاي کساني بود که خدا را فراموش کرده و از تدبر در قرآن روي برگردانده و از موعظههاي آن بهره نگرفتهاند، از موعظههاي قرآن سود ميجست و خشوع ميکرد و از هم ميپاشيد. (2)
پيش از بررسي تحليل فوق به آيهي ديگري؛ يعني آيهي امانت اشاره ميکنيم:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (3)
ما امانت [الهي و بار تکليف] را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرديم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، و[لي] انسان آن را برداشت؛ راستي او ستمگري نادان بود.
اين آيه به اين نکته تصريح ميکند که خداوند امانت را به آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرده است؛ ولي آنها از حمل آن سر باز زدند و انسان آن را حمل کرد. از اين رو، اين آيه، برخلاف آيهي قبلي، بر فضاي ذهني محقق دلالت ميکند.
از اين گذشته، روي صحنه و پشت صحنهي دو آيه، تفاوت دارد. در آيهي خشوع کوه (به خاطر نزول قرآن بر آن) مخاطب روي صحنه قرار دارد (لرأيته...)؛ اما در آيهي امانت، مخاطب، پشت صحنه است. به عبارت ديگر، مخاطب در آيهي نخست درون حوزهي بيواسطه (4) (مضمون صريح آيه) و در آيهي دوم بيرون از آن قرار دارد؛ ولي در هر دو آيه خداوند به عنوان کسي که مفهومسازي ميکند درون حوزهي تعبير قرار دارد.
پينوشتها:
1.حشر: 21
2.محمدالطاهر ابنعاشور؛ التحرير و التنوير؛ ج 28، ص 104.
3.احزاب: 72.
4.immediate scope.
قائمينيا، عليرضا؛ (1390)، معناشناسي شناختي قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول